پس از گذشت یک سال، محل کسب ۲۲ شهروند بهایی در ارومیه همچنان پلمب است

محل کسب ۲۲ شهروند بهایی در ارومیه که سال گذشته توسط نیروهای اداره اماکن این شهر پلمب شده بود پس از گذشت بیش از یک سال همچنان پلمب است. دادخواهی این شهروندان برای بازگشایی اماکن کسب خود تاکنون بی نتیجه مانده است. آنها صرفا به دلیل بستن کوتاه مدت محل کسب خود در یکی از مناسبت های مذهبی آیین بهایی از فعالیت اقتصادی محروم شده اند.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، محل کسب ۲۲ شهروند بهایی در ارومیه که طی تیرماه و مرداد ماه سال گذشته توسط ماموران اداره اماکن شهر ارومیه پلمب شده بود پس از گذشت بیش از یک سال همچنان پلمب است.

یک منبع نزدیک به کسبه بهایی شهر ارومیه در این خصوص به گزارشگر هرانا گفت: “از تاریخ ۱۸ تیر ماه تا اواسط مردادماه سال گذشته محل کسب ۲۴ شهروند بهایی در ارومیه به دستور اداره اماکن و توسط مامورین این اداره پلمب شد. طی یکسال گذشته به تمامی مراجع ذیربط مانند اداره اماکن آذربایجان غربی، اتحادیه های اصناف، اداره اطلاعات ارومیه، دادگستری، دیوان عالی کشور، نمایندگان مجلس ارومیه، دفتر امام جمعه و بسیاری ارگان های دیگر مراجعه شده ولی تا کنون پاسخی از سمت مسئولین دریافت نکرده ایم. “

این منبع مطلع افزود “به گفته رئیس اداره اماکن شهر ارومیه دستور پلمب مربوط به این اداره نبوده و از مقامات بالا است. هیچ ارگانی مسئولیت پلمب را به عهده نمیگیرد فقط اداره اماکن به این کسبه گفته است که با امضای تعهد نامه ای مبنی بر اینکه در ایام تعطیل مربوط به دیانت بهایی محل کسب خود را تعطیل نمیکنید و در صورت تکرار با لغو جواز کسب مواجه خواهید شد با فک پلمب محل کسبتان موافقت خواهد شد. کسبه بهایی نیز به دلیل اینکه این تعهد نامه بر خلاف قانون اداره اماکن و کسبه بوده و هر کسبه اجازه این را دارد که طی یک سال ۱۵ روز را بدون اطلاع اتحادیه مربوطه تعطیل کند و ایام تعطیلی بهایی فقط ۹ روز بوده از امضای این تعهدنامه که ناقض قوانین نیز هست امتناع کرده اند.”

منبع دیگری که به کسبه بهایی شهر ارومیه نزدیک است نیز به هرانا گفت “طی این یک سال گذشته بارها از طرف اداره اماکن تعهدنامه های مختلف آماده شده ولی تمام این تعهدنامه ها ناقض قوانین بوده و کسبه بهایی ارومیه نیز از امضای آن امتناع کرده اند”

این منبع افزود: “بسیاری از این کسبه بهایی، منبع درآمد دیگری نداشته و تمام این یک سال را تحت فشار اقتصادی شدید سپری کرده اند و بعضی از این کسبه به علت اجاری بودن محل کسب، چندین ماه مجبور به پرداخت اجاره بها برای واحد پلمب شده بودند و نهایتا محل کسب خود را تخلیه کرده و تحویل مالکین اصلی داده اند.”

لازم به یادآوری است در بازه زمانی مورخ ۲۸ تیرماه تا اواسط مردادماه سال گذشته اماکن کسب فیروز لطیفی، شهروز سمندری، آرمان نوروزی، الهام عبدی، علی لطیفی، ناصر پناهی و آقای درگاهی (واحدهای صنفی پوشاک)، محمدعلی درختی (واحد صنفی کلیدسازی)، وهاب مقدم (واحد صنفی لوازم کادویی کریستال)، نوید مرغی ( واحد صنفی لوازم خانگی)، سیاوش عبدی و سیامک عبدی ( واحد صنفی لوازم عکاسی)، فردین اغصانی( واحد صنفی تعمیر لوازم خانگی)، فریدون اغصانی (واحد صنفی تعمیر لوازم خانگی)، عین الله اقدسی (واحد صنفی لوازم یخچال)، چنگیر شاه محمدی (واحد صنفی اسباب بازی فروشی)، ساسان کریمی و بنیان مقصودی (واحد صنفی قطعات خودرو)، قربان نجف زاده و شهاب نجف زاده (واحد صنفی تولید لوازم یدکی ماشین لباس شویی)، کیکاووس درگاهی (واحد صنفی تاسیسات) و آقای سلیمانی (نام اول نامعلوم –  واحد صنفی فروش لوازم خانگی) در شهر ارومیه پلمب شده و همچنان پس از گذشت یک سال فک پلمب نشده است.

محل کسب دو کسبه به علت اجاره ای بودن مغازه پس از پرداخت ماه ها اجاره بها برای مغازه پلمب شده بالاجبار از طرف ایشان تخلیه و تحویل مالکین اصلی شد.

لازم به ذکر است در خردادماه ۱۳۹۵ نیز تعداد ۲۵ واحد صنفی کسبه بهایی ارومیه پلمب شده بود که پس از گذشت چند ماه به تدریج فک پلمب شد.

شهروندان بهایی بر اساس باور دینی خود اماکن کسب خود را به هدف اجرای مناسک مذهبی تعطیل می کنند. اما دستگاههای انتظامی و امنیتی علیرغم حقوق مشخص قانونی و شهروندی افراد در عمل به باورهای دینی خود و نحوه مدیریت اماکن تجاری خود، به پلمب اماکن کسب آنان اقدام می کنند.

اقدام به پلمب مراکز صنفی شهروندان بهایی در حالی انجام می‌شود که براساس بند ب ماده ۲۸ قانون نظام صنفی، صاحبین واحد صنفی می‌توانند تا سقف ۱۵ روز در سال واحد صنفی خود را بدون اطلاع اتحادیه تعطیل نمایند.

پلمب اماکن کسب بهاییان در ایران در حالی ادامه دارد که شهیندخت مولاوردی دستیار ویژه رییس‌جمهور در امور حقوق شهروندی ۱۲ آذرماه سال گذشته در گفتگو با رسانه ها گفت که “راجع به پلمب اماکن تجاری و ممانعت از فعالیت بهایی‌ها، استعلاماتی از معاونت حقوقی رئیس جمهور شده است و این بحث را ازطریق حقوقی پیش می‌بریم تا راهکاری برای موضوع بیابیم.”

گزارشگران حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران در طی عمر حکومت ایران بارها به بهایی ستیزی توسط حکومت ایران اعتراض کرده‌اند و آن را مصداق بارزی از بی‌توجهی دولت ایران به معاهدات حقوق بشری دانسته‌اند.

شهروندان بهایی در ایران از آزادی‌های مرتبط به باورهای دینی محروم هستند، این محرومیت سیستماتیک در حالی است که طبق ماده ۱۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۱۸ میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی هر شخصی حق دارد از آزادی دین و تغییر دین با اعتقاد و همچنین آزادی اظهار آن به طور فردی یا جمعی و به طور علنی یا در خفا برخوردار باشد.

گفتنی است بر اساس منابع غیررسمی در ایران بیش از سیصد هزار نفر بهایی وجود دارد اما قانون اساسی ایران تنها ادیان اسلام، مسیحیت، یهودیت و زرتشتی‌گری را به رسمیت شناخته و مذهب بهاییان را به رسمیت نمی‌شناسد، به همین دلیل طی سالیان گذشته همواره حقوق بهائیان در ایران به صورت سیستماتیک نقض شده است.

پانزدهمین روز اعتصاب غذای قاسم آبسته، زندانی مبتلا به سرطان در زندان رجایی شهر کرج

سید قاسم آبسته زندانی سنی مذهب مبتلا به سرطان در زندان رجایی شهر کرج که از روز سه‌شنبه ۲۶ تیرماه در اعتراض به عدم رسیدگی پزشکی از جمله ممانعت از اعزام به مراکز درمانی دست به اعتصاب غذا زده است در پانزدهمین روز اعتصاب غذای خود با ضعف شدید جسمی و کاهش وزن روبرو شده است.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، سید قاسم آبسته زندانی سنی مذهب در زندان رجایی شهر کرج که از روز سه شنبه ۲۶ تیرماه در اعتراض به عدم رسیدگی پزشکی و عدم اعزام به مراکز درمانی دست به اعتصاب غذا زده است، در پانزدهمین روز اعتصاب غذای خود با ضعف شدید جسمی و کاهش وزن روبرو شده است و با این وجود کماکان با بی‌توجهی مسئولین زندان مواجه شده است.

یک منبع مطلع ضمن تایید این خبر به گزارشگر هرانا گفت: “آقای آبسته در اعتراض به عدم رسیدگی پزشکی با وجود ابتلا به سرطان از ۲۶ تیر ماه دست به اعتصاب غذا زده و تا امروز هیچ‌گونه اقدامی جهت مداوا و یا اعزام ایشان به مراکز درمانی از طرف مسئولین زندان صورت نگرفته است. ایشان دچار کاهش وزن و ضعف شدید قوای جسمی شده و چند بار از حال رفته و گفته است تا زمان اعزام به مراکز درمانی و رسیدگی پزشکی حاضر به پایان دادن به اعتصاب غذا نیست.”

این منبع مطلع پیشتر به گزارشگر هرانا گفته بود: “در حالی که ایشان در نهمین سال بلاتکلیفی خود به سر می‌برد و با توجه به اینکه مدتی است به سرطان تیروئید مبتلا شده با وجود مکاتبات مکرر با رییس بهداری زندان، رئیس زندان و قاضی ناظر بر زندان و اشاره به گزارشات و آزمایشات پزشکی تاکنون به خواسته‌ی ایشان مبنی بر اعزام به مراکز درمانی رسیدگی نشده است؛ آقای آبسته نیز به همین دلیل از روز سه‌شنبه ۲۶ تیر ماه در اعتراض به عدم رسیدگی پزشکی و عدم اعزام به مراکز درمانی دست به اعتصاب غذا زده است.”

از مدت‌ها پیش وضعیت جسمی و سلامتی آقای آبسته نامناسب گزارش شده بود تا اینکه در فروردین ماه امسال سرانجام با آزمایشات دیرهنگام روشن شد که این زندانی به سرطان تیروئید مبتلا شده است.

وضعیت جسمی قاسم آبسته وخیم گزارش شده است در حدی که در تکلم و تنفس کردن دچار مشکل شده است.

این زندانی پیشتر نیز در اردیبهشت ماه سال گذشته در اعتراض به عدم رسیدگی پزشکی دست به اعتصاب غذا زده بود و در سال ۹۳ و در رابطه با بیماری‌های کلیوی که در زندان به آن دچار شده بود نیز محرومیت از خدمات درمانی را تجربه کرده بود.

لازم به توضیح است، قاسم آبسته متأهل و دارای دو فرزند است؛ در بهمن ماه ۱۳۸۸ بازداشت و به سلول‌های انفرادی اداره اطلاعات ارومیه منتقل شد. او هشت ماه را در این بازداشت‌گاه در سلول انفرادی به سر برد و سپس به زندان اوین منتقل و مدت شش ماه نیز در این زندان در سلول‌های انفرادی بند ۲۴۰ و ۲۰۹ اوین بود.

پس از ۱۴ ماه بلاتکلیفی در سلول‌های انفرادی اداره اطلاعات ارومیه و تهران و تحمل فشارهای شدید جسمی و روحی نخست به بند ۳۵۰ زندان اوین و پس از ۲۰ روز در تاریخ ۲۵ فروردین ۱۳۹۱ به زندان رجایی شهر کرج منتقل شد.

او با اتهاماتی از قبیل محاربه از طریق هواداری از گروه‌های سلفی روبرو شده است، اتهامی که خود این زندانی آن را رد می‌کند و بر بی‌اساس بودن آن تاکید دارد.

آقای آبسته در خردادماه سال ۹۵ توسط قاضی مقیسه به اعدام محکوم شد با این حال دستگاه قضایی از نقض حکم بدوی و ارجاع آن به شعبه هم‌عرض خبر داده است.

در حال حاضر آقای آبسته بیش از ۸ سال است که به صورت بلاتکلیف در زندان رجایی شهر زندانی است.

سه جوان بهایی در شیراز از کار اخراج شدند

در ادامه فشار بر جامعه بهایی از طریق محروم کردن اعضای آن از فعالیت های اقتصادی، در روزهای اخیر سه شهروند بهایی در شیراز از محل کار خود اخراج شدند.

به گزارش هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، سه شهروند بهایی به نام‌های صهباء حق‌بین، سمیرا بهین‌آیین و پیام گشتاسبی احتمالا با دستور مقامات امنیتی در شیراز و اعمال فشار بر مدیران عامل شرکت‌های خصوصی مبنی بر اخراج شاغلین بهایی از ادامه همکاری با این شرکت‌ها کنار گذاشته شدند.

یک منبع مطلع در این رابطه به گزارشگر هرانا گفت: “در ادامه محدودیت‌های اقتصادی بر شهروندان بهایی ایران، آقای صهباء حق‌بین (مهندس عمران و سازه) و همسرش سمیرا بهین‌آیین (مهندس عمران) و همچنین آقای پیام گشتاسبی (حسابدار) با دستور و فشار مقامات امنیتی شهر شیراز به مدیران عامل شرکت‌های خصوصی از این شرکت‌ها اخراج شدند.”

بهاییان ایران در جریان پاکسازی ادارات بعد از انفلاب ۵۷ از محل کار خود در ادارات دولتی اخراج شدند و در دوره‌های مختلف به طرق دیگر تحت فشارهای اقتصادی از سمت حکومت ایران قرار گرفتند که مصادره اموال، اخراج از ادارات و شرکت‌های خصوصی و پلمب محل کسب از جمله این موارد بوده است.

گزارشگران حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران در طی عمر حکومت ایران بارها به بهایی ستیزی اعتراض کرده‌اند و آن را مصداق بارزی از بی‌توجهی دولت ایران به معاهدات حقوق بشری دانسته‌اند.

شهروندان بهایی در ایران از آزادی‌های مرتبط به باورهای دینی محروم هستند، این محرومیت سیستماتیک در حالی است که طبق ماده ۱۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۱۸ میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی هر شخصی حق دارد از آزادی دین و تغییر دین با اعتقاد و همچنین آزادی اظهار آن به طور فردی یا جمعی و به طور علنی یا در خفا برخوردار باشد.

بر اساس منابع غیررسمی در ایران بیش از سیصد هزار نفر بهایی وجود دارد اما قانون اساسی ایران فقط اسلام، مسیحیت، یهودیت و زرتشتی گری را به رسمیت شناخته و مذهب بهاییان را به رسمیت نمی‌شناسد. به همین دلیل طی سالیان گذشته همواره حقوق بهائیان در ایران به صورت سیستماتیک نقض شده است.

بازداشت چهار تن از دگراندیشان مسیحی غیرتثلیثی جهت اجرای حکم حبس

یوسف ندرخانی از مسیحیان غیرتثلیثی همراه با سه تن از همفکرانش پس از بازداشت برای اجرای حکم که پیش تر از سوی دستگاه قضایی جمهوری اسلامی برای آنان صادر شده بود روانه زندان اوین شدند.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از محبت نیوز، ماموران امنیتی لباس شخصی روز یکشنبه ۳۱ تیرماه ۱۳۹٧ با هجوم به منزل یوسف ندرخانی در شهر رشت وی را در حضور خانواده اش با اعمال زور بازداشت کرده و سپس وی را به زندان گیل رشت منتقل نمودند.

یوسف ندرخانی

نزدیکان یوسف ندرخانی میگویند که او پیشتر از طریق یک پیامک تلفنی برای اجرای حکم شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران احضار شده بود. ولی وی به این نحوه احضار خود اعتراض داشته است و گفته فقط در صورتی خواهد رفت که برایش احضاریه کتبی با طی مراحل قانونی ارسال کنند.

یوسف ندرخانی بهمراه سه تن از همفکران غیر تثلیثی دیگر به نامهای “محمد علی مسیب زاده”، “محمدرضا امیدی” و “زمان فدایی” ، سال گذشته (۱۳۹۶) در شعبه بیست وششم دادگاه انقلاب تهران برای رسیدگی به اتهامشان مبنی بر اقدام علیه امنیت ملی از طریق ترویج مسیحیت، حاضر شدند.

قاضی احمد زاده رئیس شعبه مذکور در ۳ تیرماه سال جاری حکم خود را علیه این دگراندیشان مذهبی صادر نمود. بر اساس حکم صادره این چهار تن، هر یک به تحمل ۱۰ سال و مجموعن ۴۰ سال حبس تعزیری محکوم شدند. مطابق همین حکم علاوه بر زندان، یوسف ندرخانی به ۲ سال تبعید به شهرستان نیک شهر و محمدرضا امیدی نیز به ۲ سال تبعید به شهرستان برازجان محکوم شدند.

منابع نزدیک به این دگراندیشان غیر تثلیثی گفته اند که یوسف ندرخانی یک روز پس از بازداشت به تهران منتقل شد و تحویل زندان اوین گردید تا در آنجا حکم ده سال زندان خود را بگذراند. گزارش‌های دیگر حاکی از آن بودند که سه نفر دیگر این پرونده را نیز پس از دستگیری در روز چهارشنبه به زندان اوین منتقل کردند.

یوسف ندرخانی که همفکرانش وی را کشیش می نامند از اعضای وابسته به گروهی موسوم به “کلیسای ایران” است. او یک بار هم در سال ۱۳۸۸ در رشت به جرم ارتداد بازداشت و به اعدام محکوم شد. که با تشکیل کمپین که از سوی سازمانهای مسیحی در سراسر دنیا در حمایت از وی به راه انداختند، تحت فشار سازمانهای بین المللی سرانجام پس از دو سال دیوان عالی جمهوری اسلامی حکم اعدام او را لغو کرد و با تحمل نزدیک سه سال زندان عاقبت آزاد شد.

یادآور می شود که گروه “کلیسای ایران” جمعی از پیروان ویلیام برانهایم واعظ مسیحی اواسط قرن بیستم هستند که اعتقادی به تعمید گرفتن به نام پسر، پدر و روح القدس آنچنانکه در انجیل مقدس آمده است ندارند. با این وجود مسیحیان و کلیسای راستین ایران برای جلوگیری از سوء استفاده دستگاهای تبلیغی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی بر علیه مسیحیان ایران از حق ابراز عقیده آنها همواره دفاع کرده و به حکومت جمهوری اسلامی برای اذیت و دستگیری آنها اعتراض می نمایند. این فرقه به خاطر نوع برداشتی که از مسیحیت دارند بسیار مورد توجه مسئولان اطلاعات و امنیتی هستند و برای ایجاد سر در گمی برای نوکیشان مسیحی همواره تلاش میکنند تا نام آنها را مطرح نگه دارند.

از دیگر نامهای افراد این گروه میتوان به «بهنام ایرانی» اشاره کرد که مدت پنج سال محکومیت خود را در زندان گوهردشت کرج گذراند و سپس آزاد شد.

جامعه بزرگ مسیحی ایران و کلیساهای خانگی کشور با تفکرات این گروه و افراد در ارتباط نیستند. ولی ندرخانی و یارانش در چند شهر ایران مانند شیراز، کرج و رشت هوادارانی دارند که نام فرقه خود را “کلیسای ایران” میخوانند.

بازداشت موقت نسرین ستوده تمدید شد

رضا خندان همسر نسرین ستوده وکیل دادگستری و فعال حقوق بشر از تمدید بازداشت موقت همسرش خبرداد.

به گزارش خبرگزاری هرانا، رضا خندان در گفت‌وگو با ایسنا در این باره اظهار کرد: “بعد از اینکه یک ماه بازداشت موقت همسرم تمام شد، با ده روز تاخیر مجددا بازداشت موقت وی تمدید شد”.

به گزارش ایسنا، رضا خندان چهارشنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۷ از بازداشت نسرین ستوده به اتهام اجتماع و تبانی و تبلیغ علیه نظام خبر داد.

او دوم تیرماه گفت که برای همسرش وثیقه ۶۵۰ میلیونی صادر شده ولی چنین وثیقه‌ای را قبول نمی‌کند و فعلا در بازداشت موقت (بند عمومی بازداشتگاه اوین) است.

رضا خندانهمسر نسرین ستوده- ۲۶ تیرماه گفت: “هفته گذشته همسرم را برای تفهیم یک اتهام جدید به شعبه دوم بازپرسی دادسرای اوین (شهید مقدس) به دلیل عضویتش در کمپین لگام (لغو گام به گام اعدام) احضار کردند. کمپین لگام، کمپینی بود که عده‌ای از دوستان در آن فعالیت می‌کردند برای اینکه احکام اعدام را از قوانین حذف کنند. به همسرم گفتند که شما به صورت غیرقانونی این کمپین را تاسیس کردید و در آن عضو بودید”.

خندان یادآور شد: “بیش از یک ماه از بازداشت همسرم می‌گذرد و قانونا باید بازداشت وی تجدید می‌شد زیرا قرار بازداشت یک ماه بیشتر نیست ولی هنوز اتفاقی نیفتاده است”.

براساس این گزارش، رضا خندان ۱۰ تیرماه گفته بود که پرونده همسرش هنوز به دادگاه ارسال نشده و در شعبه دوم بازپرسی دادسرای اوین (شهید مقدس) است.

نسرین ستوده در آبان ماه ۱۳۹۳ در اعتراض به محرومیت سه‌ساله‌اش از وکالت برای چندین روز مقابل کانون وکلای دادگستری تحصن کرد. این اعتراض که با حمایت و همراهی گروهی از وکلای دادگستری روبرو شد، سرانجام به نتیجه رسید و پروانه وکالت او تمدید شد.

این تحصن پس از آزادی این وکیل دادگستری از زندان انجام شد، اما به گفته خودش پس از پایان تحصن با اتهام جدید و تشکیل پرونده‌ای جدید مواجه شد.

ستوده به دویچه وله گفت که در دادگاه حاضر نخواهد شد. او اضافه کرد: «به دلیل آنکه دادسراها و دادگاه‌های انقلاب مستقل و منطبق با موازین قانونی به جرائم سیاسی رسیدگی نمی‌کنند، از حضور در دادسرا خودداری خواهم کرد.»

نسرین ستوده در شهریور ماه ۱۳۸۹ بازداشت شد. او در دادگاه بدوی به ۱۱ سال حبس، ۲۰ سال محرومیت از وکالت و ۲۰ سال ممنوعیت خروج از کشور محکوم شد اما دادگاه تجدید نظر حکم او را به ۶ سال حبس و ۱۰ سال محرومیت از وکالت کاهش داد. در اواخر شهریورماه ۱۳۹۲ خانم ستوده پس از گذراندن دو سوم مدت محکومیتش از زندان آزاد شد.

وکیل مدافع هنگامه شهیدی؛ نمی‌دانیم پرونده موکلم کجاست

مصطفی ترک همدانی وکیل مدافع هنگامه شهیدی گفت که با گذشت تقریبا یک ماه از خروج پرونده از دادسرا ولی هنوز پرونده به دادگاه واصل نشده است.

به گزارش خبرگزاری هرانا، مصطفی ترک همدانی در گفت و گو با ایسنا با بیان این مطلب اظهار کرد: “این پرونده از دادسرا خارج شده و بنا به نظر بازپرس محترم و علی رغم پیگیری هایی که انجام شده و گذشت تقریبا یک ماه از خروج پرونده از دادسرا ولی هنوز پرونده به دادگاه واصل نشده است”.

وی افزود: “پرونده به دادگاه ارسال شده ولی واصل نشده است واین دو با هم متفاوت هستند و ما نمی دانیم که اکنون پرونده کجاست”.

ترک همدانی تصریح کرد: “به دلیل اینکه پرونده دستور بازداشت موقت دارد باید به فوریت به رویت مقام قضایی برسد و ما به دنبال این هستیم که به سرعت مورد رسیدگی قرار گیرد”.

به گزارش ایسنا، دادستان تهران ۱۰ تیرماه از صدور کیفرخواست برای هنگامه شهیدی با پنج عنوان اتهامی خبر داد و گفت که این پرونده به زودی جهت محاکمه به دادگاه ارسال خواهد شد.

ترک همدانی وکیل مدافع هنگامه شهیدی نیز هم همان روز با بیان اینکه وکالتش در این پرونده، در دادسرا با تبصره ماده ۴۸ آیین دادرسی کیفری مواجه شده است، گفت: “اتهامات پیشین و کنونی موکل مشتمل بر فعالیت تبلیغی و اقدام علیه نظام و افترا و توهین و نشر اکاذیب است. معتقدم که بخشی از اتهامات مشمول قانون جرم سیاسی بوده و در صلاحیت هیت منصفه است”.

بر اساس این گزارش، دادستانی تهران سه‌شنبه ۵ تیر ۱۳۹۷ از دستگیری هنگامه شهیدی در جزیره کیش خبر داد و اعلام کرد: “متهم مذکور که تحت تعقیب قضایی بوده و توسط مأمورین پلیس در حالی که از ماسک برای مخفی ماندن، از دید مأمورین استفاده می‌کرد دستگیر و به زندان معرفی شد“.

همچنین پیشتر گزارشگران بدون مرز با انتشار بیانیه‌ای خشونت و بازداشت خودسرانه‌ی شهروند‌ خبرنگاران را به هنگام اعتراضات در تهران و همچنین بازداشت دوباره هنگامه شهیدی و ادامه بازداشت محمد حسین حیدری را محکوم کرده بود.

گفتنی است که این روزنامه نگار پیش‌تر در تاریخ ۱۹ اسفندماه ۱۳۹۵ به اتهام ارتباط با یک رسانه توسط نیروهای وزارت اطلاعات در مشهد بازداشت شد.

مصطفی ترک همدانی، وکیل خانم شهیدی مدتی بعد اظهار کرد مرجع دستگیری خانم شهیدی شعبه دوم بازپرسی دادسرای فرهنگ و رسانه تهران و وزارت اطلاعات شاکی وی است.

در نهایت هنگامه شهیدی پس از حدود ۶ ماه بازداشت موقت در تاریخ ۷ شهریور سال گذشته با تودیع وثیقه از زندان اوین آزاد شد.

نامه سرگشاده ای از سعید شیرزاد؛ هم‌دردی برای تو حقیرترین واژه‌هاست

سعید شیرزاد، زندانی سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر کرج، طی نامه‌ای سرگشاده جان باختن اقبال مرادی، فعال سیاسی را تسلیت گفته است. وی در بخشی از این نامه خطاب به همسر اقبال مرادی، می‌گوید: “دردهایت برایم وقتی معنا شد که بغض و فریاد بی پدر شدن زانیار وجودم را آتش زد. آتشی که خنده‌های زانیار را هم از من گرفت و اشک بر چشمان عزیزترین این روزهایم نشست و من مانده‌ام و دیوارهای بلند و سیم‌های خاردار گوهردشت که بغض‌های زانیار زندان را برایم دوباره آتشگهی شد”.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز چهارشنبه ۲۷ تیرماه پیکر بی جان اقبال مرادی، فعال سیاسی کرد در پنجوین، یکی از شهرهای مرزی کردستان عراق با ایران پیدا شد. وی به ضرب سه گلوله کشته شده بود، وی پیش از این نیز مورد سوءقصد قرار گرفته بود.

سعید شیرزاد، زندانی سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر کرج، با انتشار نامه‌ای سرگشاده جان باختن اقبال مرادی را تسلیت گفته است.

متن کامل نامه سرگشاده مورد اشاره را به نقل از هرانا در ادامه بخوانید؛

“هم‌دردی برای تو حقیرترین واژه‌هاست

دایه گیان دایەی برینداری ڕۆژھەڵات (مادر جان، مادر زخمی کردستان)

برای تو که تمامی این سال‌ها چون کوه‌های سر به فلک کشیده کوهسالان، رفیق و همراه مردی بودی که برای ملتش زیست و شادی‌هایش شادی آنان بود و گریه‌هایش نیز برای آنان و حتی شاهد بودی که اسارت ده ساله‌ی پاره‌ی تنت زانیار هم نتوانست خللی در آرمان‌ها و اراده او پدید آورد.

با تو از تسلیت نمی‌خواهم سخن بگویم، بلکه به تو تبریک می‌گویم که اگر چه رفیق و هم‌سفرت آماج گلوله‌ها قرار گرفت ولی یاد و نامش تا همیشه در قلب مردمش جاودانه خواهد بود.

به تو تبریک می‌گویم وقتی که در تمامی این سال‌ها در گریزش از کمین دشمن راسخ‌تر از دیروزش قدم برمی‌داشت و خود به کمین مرگ می‌نشست؛ و همین قدم‌ها و کمین‌ها، هم‌خانه شدنش با خاک پنجوین را برای او رقم زد.

به تو تبریک می‌گویم که همین خاک و سنگ، لرزه بر تن دشمنانش خواهد انداخت و از سنگ قبرش هراسان خواهند شد و هراسان‌تر وقتی که بدانند اگر چه جسمش را به گلوله‌ها سپرده‌اند ولی یاد و نامش را هرگز نتوانند از تاریخ پاک کنند.

“او اما هیچ کس را در شبی تاریک و توفانی نکشت.
او اما راه بر مرد ربا خواری نبست.
او اما نیمه‌های شب ز بامی بر سر بامی نجست.
او اما در دل کهسار رویاهای خود جر انعکاس سرد آهنگ صبور
این علف‌های بیابانی که می‌رویند و می‌پوسند
و می‌خشکند و می‌ریزند با چیزی نداشت گوش”.

دایکه جەرگ سووتاوەکەم (مادر جگر سوخته‌ام)

دردهایت برایم وقتی معنا شد که بغض و فریاد بی پدر شدم زانیار وجودم را آتش زد. آتشی که خنده‌های زانیار را هم از من گرفت و اشک بر چشمان عزیزترین این روزهایم نشست؛ من مانده‌ام و دیوارهای بلند و سیم‌های خاردار گوهردشت که بغض‌های زانیار زندان را برایم دوباره آتشگهی شد که با جاودانه شدن شاهرخ سوختم و ساختم و می‌دانم که تنهایی سخت است و هم‌دردی برای تو حقیرترین واژه‌هاست وقتی که قدم‌های دیده‌ات را باید تصور کرد که برای تابوت پدر پیش می‌رود و پس می‌رود و باز هم پیش می‌رود برای آخرین بوسه بر پیشانی پدر و باز هم پس می‌رود برای گریز از مرگ پدر و دردهای رسوب شده در سینه‌ات که پایانی ندارد؛ و رفیق و همراه سی‌وچهار ساله‌ات دیگر در کنارت نیست که برایت مرهم دردهای دوری زانیار باشد.

ولی در این روزهای سخت این تویی که همچون تمامی این سال‌ها باید پشت و پناه دیده‌ات باشی و همچون کوهسالان پناه و امید مستحکم زانیار باشی و به تو قول می‌دهم برای زانیارَت این چنین از شاملو زمزمه کنم.

تو نمی‌دانی غریوِ یک عظمت
وقتی که در شکنجه‌ی یک شکست نمی‌نالد
چه کوهی‌ست!
تو نمی‌دانی نگاهِ بی‌مژه‌ی محکومِ یک اطمینان
وقتی که در چشمِ حاکمِ یک هراس خیره می‌شود
چه دریایی‌ست!
تو نمی‌دانی مُردن
وقتی که انسان مرگ را شکست داده است
چه زندگی‌ست!
تو نمی‌دانی زندگی چیست، فتح چیست
تو نمی‌دانی هه وال اقبال کیست!”.

دایکه بریندارە جەرگ سووتاوەکەم

که کوهسالان له بەرام بەر بەرخۆدانت چۆکی داناوه و به ڕاوەستانت ئیری ده بات

(مادر زخمی جگر سوخته‌ام که کوهسالان در برابر قامت و استقامتت زانو زده است و به ایستادگی‌ات رشک می‌ورزد)

در پایان برای تو که ابراهیم‌ات را در آتش سوسن و یاس سوزانده‌اند شاملو را ورق می‌زنم و با کاک اقبال سرو سر به آسمان گذاشته و رفیق همیشگی کردستان و غمخوار ملت‌های ترک، عرب، بلوچ، ترکمن و … که با مرگش به کمین دشمنانش نشست، برایم زمزمه کن که:

“در آوار خونین گرگ و میش، دیگر گونه مردی آنک
که خاک را سبز می‌خواست و عشق را شایسته زیباترین زنان
که اینش به نظر هدیتی نه چنان کم‌بها بود که خاک و سنگ را بشاید

چه مردی، چه مردی که می گفت
قلب را شایسته‌تر آن که به هفت شمشیر عشق در خون نشیند
و گلو را بایسته‌تر آن که زیباترین نام‌ها را بگوید

و شیرآهن کوهمردی ازین گونه عاشق
میدان خونین سرنوشت، به پاشنه آشیل در نوشت
روئینه تنی که راز مرگش اندوه عشق و غم تنهایی بود”

سعید شیرزاد

زندان رجایی شهر کرج / چهارشنبه ۳ مرداد ۱۳۹۷″

لقمان مرادی، سعید شیرزاد و زانیار مرادی

دو تن از اعضای هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران به دادسرای اوین احضار شدند

روز پنج‌شنبه ۴ مردادماه رضا خندان مهابادی و کیوان باژن دو تن از اعضای هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران به دادسرای اوین احضار شدند.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز پنج‌شنبه ۴ مردادماه ۱۳۹۷ “رضا خندان مهابادی” و “کیوان باژن” دو تن از اعضای هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران طی برگه‌های جداگانه به دادسرای اوین احضار شده و به آنان ابلاغ شد که باید تا سه روز دیگر به این دادسرا مراجعه کنند.

لازم به ذکر است کیوان باژن در خردادماه سال ۹۴ نیز برای بازجویی توسط اداره اطلاعات به صورت تلفنی احضار شده بود.

پیش از آن نیز رضا خندان (مهابادی) و بکتاش آبتین، از اعضای هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران، به دفتر مرکزی وزارت اطلاعات احضار شده و مورد بازجویی قرار گرفته بودند، به گفته آقای خندان، دلیل احضار و بازجویی ایشان، تبلیغ علیه نظام عنوان شده بود.

لازم به ذکر است که طی هفته گذشته ماموران وزارت اطلاعات از برگزاری مراسم سالگرد درگذشت احمد شاملو در امامزاده طاهر کرج ممانعت کرده و دستکم پنج تن از شهروندان ازجمله دو تن از اعضای کانون نویسندگان ایران به نام‌های روزبه سوهانی و علی کاکاوند را بازداشت کردند.

در تاریخ ۴ خرداد ماه سال جاری نیز ماموران امنیتی مانع از برگزاری مراسم ۵۰ سالگی کانون نویسندگان ایران شده بودند. گفته شده ماموران خیابان خانه محل برگزاری مراسم را بسته و پوسترها، یادگاری‌ها و وسایل تهیه شده برای مراسم را ضبط کرده و از تعدادی از حاضران در محل مراسم بازجویی کرده‌اند.

کانون نویسندگان ایران یک نهاد غیردولتی متشکل از نویسندگان، مترجمان، ویراستاران و بخشی از انجمن جهانی قلم است، این کانون در سال ۱۳۴۷ رسما با هدف تشکل یابی صنفی نویسندگان و مبارزه با سانسور اعلام موجودیت کرد، کانون نویسندگان و اعضای آن از ابتدای تشکیل و به ویژه طی دهه های ۶۰ و ۷۰ با درجات مختلف سرکوب، از سانسور و تعقیب قضایی گرفته تا قتل روبرو بوده‌اند. محمدجعفر پوینده و محمد مختاری از از جمله اعضای کانون نویسندگان بوده‌اند که در جریان قتل‌های زنجیره‌ای توسط وزارت اطلاعات به قتل رسیدند.

طی سال‌های اخیر حکومت جمهوری اسلامی ایران برخوردهای شدیدی با شاعران و نویسندگان داشته و در مواردی چند تن از آنها را به حبس، جریمه نقدی و شلاق محکوم کرده است و تعدادی نیز مجبور به خروج از کشور شده‌اند. “بکتاش آبتین، روزبه گیلاسیان”، “الهه سروش‌نیا”، “نیما صفار”، “محمد بم“، “سید مهدی موسوی”، “رضا اکوانیان”، “محمدرضا حاج‌رستمبگلو”، “فاطمه اختصاری” از جمله شاعران و نویسندگانی هستند که طی سال‌های گذشته تاکنون محکوم شده و برخی نیز پس از بازداشت، شکنجه و حبس‌های بلندمدت مجبور به فرار و خروج از کشور شده‌اند.

محروم از مرخصی؛ گزارشی از آخرین وضعیت سیامک میرزایی در زندان اوین

سیامک میرزایی فعال ترک (آذربایجانی) محبوس در زندان اوین که پیشتر به اتهام “عضویت در گروه و دستجات علیه امنیت داخلی” به حبس و اقامت اجباری محکوم شده بود در دومین سال حبس خود همچنان از مرخصی محروم است.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، سیامک میرزایی زندانی سیاسی محبوس در بند ۸ زندان اوین، که به اتهام “عضویت در گروه و دستجات علیه امنیت داخلی” به تحمل ۳ سال حبس تعزیری و ۱ سال اقامت اجباری در شهرستان طبس محکوم شده است در دومین سال ار دوران حبس ۳ ساله خود همچنان از مرخصی محروم است.
یک منبع آگاه از وضعیت این زندانی به گزارشگر هرانا گفت: “علیرغم تلاش‌های مکرر وکیل این زندانی در ارتباط با امکان مرخصی و آزادی مشروط ایشان و با وجود اینکه ایشان شرایط استفاده از آزادی مشروط را دارند تا به این لحظه نه با آزادی مشروط و نه با مرخصی سیامک میرزایی موافقت نشده و ایشان همچنان در بند ۸ زندان اوین محبوس هستند.”

هرانا پیشتر در گزارشی از تایید حکم سیامک میرزایی زندانی امنیتی محبوس در بند ۸ زندان اوین، مبنی بر تحمل ۳ سال حبس تعزیری و ۱ سال اقامت اجباری در شهرستان طبس در دیوان عالی کشور خبر داده بود
سیامک میرزایی پس از بازداشت با اتهام تبلیغ علیه نظام تفهیم اتهام شد و سپس به زندان اوین در تهران منتقل شد، پس از انتقال به تهران، اتهام این زندانی سیاسی در ۷ مردادماه سال گذشته در دادگاه انقلاب بهارستان به ریاست قاضی حسنی به اتهام “تشکیل گروه و دستجات علیه امنیت کشور” به گفته خود آقای میرزایی “بدون مدارک و شواهد کافی و حتی ذکر عنوان جمعیت موردنظر، با استناد به ماده ۴۹۸ قانون مجازات اسلامی” به تحمل ده سال حبس تعزیری و ۲ سال تبعید به طبس محکوم شد، پس از آن حکم وی توسط شعبه ۳۶ دادگاه تجدید نظر به ریاست قاضی بابایی به دلیل ” عدم تقارن مجازات با احتساب اتهام انتسابی صادره از سوی دادگاه بدوی” به ۳ سال حبس تعزیری و ۱ سال تبعید به طبس تقلیل پیدا کرد.

آقای میرزایی به استناد ماده ۴۹۹ قانون مجازات اسلامی مبنی بر “عضویت در گروه و دستجات علیه امنیت داخلی” به تحمل ۳ سال حبس تعزیری و ۱ سال اقامت اجباری در شهرستان طبس محکوم شده است.

بر اساس حکم صادره به دلیل ” عدم تقارن مجازات با احتساب اتهام انتسابی صادره از سوی دادگاه بدوی” حکم دادگاه اولیه تقلیل یافته بود.

این در حالی است که به گفته خود آقای میرزایی “در کلیه مراحل دادرسی (دادسرا، دادگاه عمومی و انقلاب٬ دادگاه تجدید نظر٬ دیوان عالی کشور) هیچ گونه سندی از اتهام انتسابی به وی به عنوان تشکیل گروه و دستجات و النهایه عضویت از قبیل اعضا، بیانیه، اساسنامه، نام، محل تشکیل و جلسات و… مشخص نشده بود؛”

آقای میرزایی از بدو بازداشت طی نامه‌های نگاشته شده از سوی خود، اتهام انتسابی وارده مبنی بر تشکیل گروه و دسته‌جات علیه امنیت داخلی را با توجه به عدم ادله اثبات قضائی همچون عدم عینیت مشخص از قبیل نام اعضا، مکان و زمان تأسیس و … رد کرده بود.
سیامک میرزایی از فعالین ترک (آذربایجانی) که در حال گذراندن دوره محکومیت ۳ ساله‌ی خود در زندان اوین است، سال گذشته با پرونده جدیدی در زندان تحت عنوان “اخلال در نظم و آسایش عمومی و توهین به رهبری” روبرو شده بود که با این حال در اواخر دی‌ماه همان سال قرار منع تعقیب قضایی این زندانی پس از حضور در محل دادسرا توسط شعبه چهارم بازپرسی دادسرای ناحیه ۳۳ شهید مقدس صادر شده بود.

آقای میرزایی زندانی سیاسی امنیتی محبوس در بند هشت زندان اوین، پیش‌تر در اعتراض به کارشکنی‌های مکرر صورت گرفته در روند رسیدگی به پرونده خود دست به اعتصاب غذا زده بود و پس از ۱۸ روز در تاریخ ۱۳ تیرماه ۱۳۹۶، با تحقق خواسته‌هایش به اعتصاب غذای خود پایان داده بود.

لازم به یادآوری است سیامک میرزایی ۲۳ تیر ماه ۹۵، در پارس‌آباد مغان بدون ارائه حکم قضایی بازداشت و به زندان اوین تهران منتقل شد،

سیامک میرزایی دانشجوی محروم از تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد است که پیشتر در سال ۱۳۹۰ در خصوص پرونده دیگری به پنج سال حبس تعزیری محکوم شده بود.

گفتنی است، در نهم تیر ماه سال گذشته فعالین مدنی به بهانه سالگرد تولد بابک خرمدین در قلعه بابک گرد هم آمده بودند، آنان این مناسبت را با برگزاری سخنرانی، سردادن شعار، در دست داشتن بنر و پلاکادر هایی با محتوای آزادی “سیامک میرزایی” و دفاع از حق آموزش به زبان مادری به برنامه ای اعتراضی برای طرح مطالبات خود تبدیل کردند. این برنامه با بازداشت ۱۲ نفر و تحت تعقیب گرفتن ۱ تن دیگر از سوی نیروی انتظامی پایان یافت.

بی‌خبری از وضعیت مصطفی دانشجو پس از گذشت ۲۰ روز

مصطفی دانشجو وکیل دادگستری و از فعالان حقوق دراویش گنابادی که در تاریخ ۱۶ تیرماه در منزل مادری خود بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد، با گذشت ۲۰ روز از زمان بازداشت کماکان در سلول انفرادی به سر برده و وکیل و خانواده وی نیز از محتویات پرونده‌اش بی‌اطلاع هستند.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از مجذوبان نور، ۲۰ روز از بازداشت مصطفی دانشجو، فعال حقوق درویشان گنابادی، وکیل دادگستری و از مدیران وبسایت مجذوبان نور می‌گذرد اما همچنان هیچ خبری از وضعیت وی در دست نیست.

آقای دانشجو که از زمان بازداشت به سلول‌های انفرادی بند ۲۰۹ در زندان اوین منتقل شده بود، همچنان در سلول انفرادی نگهداری می‌شود.
وکیل و خانواده آقای دانشجو تاکنون به او دسترسی نداشته‌اند و از محتویات پرونده این فعال حقوق درویشان بی‌اطلاع هستند.

آقای دانشجو علاوه بر محرومیت از حق وکیل، در این مدت اجازه تماس تلفنی و ملاقات با خانواده‌‌اش را نیز نداشته‌ است.

ابتلای این وکیل دادگستری به بیماری قلبی و ریوی حاد، بر نگرانی‌های ناشی از بی‌خبری از وضعیت او افزوده است.

این فعال حقوق دراویش گنابادی که از بیماری قلبی و ریوی حاد رنج می‌برد در تاریخ ۳۰ تیرماه به بیمارستان طالقانی تهران منتقل شد اما پس از ساعاتی بدون انجام خدمات درمانی مناسب، به بند ۲۰۹ زندان اوین بازگردانده شد.

لازم به ذکر است که مصطفی دانشجو در ساعات اولیه روز شنبه ۱۶ تیرماه ۱۳۹۷ در منزل مادری خود در تهران بازداشت و سپس به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد.

دستور بازداشت آقای دانشجو پیرو پرونده‌ای که در سال ۱۳۹۶ برای وی تشکیل شده، از سوی شعبه سوم بازپرسی امنیت تهران (مستقر در زندان اوین) صادر شده است.

پیشتر این وکیل دادگستری در تماس تلفنی عنوان کرده عناوین اتهامی او مرتبط با درویشانی است که در حادثه گلستان هفتم بازداشت شده‌اند.
در ساعت اولیه بامداد شنبه ۱۶ تیرماه ۱۳۹۷ هفت مأمور مسلح با دستور بازپرس هادی‌پور از شعبه سوم دادسرای اوین (شهید مقدس) به منزل مادری مصطفی دانشجو، از فعالان حقوق دراویش گنابادی یورش برده و با شکستن در و تهدید با اسلحه این وکیل دادگستری را در حضور اعضای خانواده‌اشبازداشت کرده‌اند.

گزارش شده که در اثر حمله‌ی شبانه‌ی مأموران برای دستگیری این فعال حقوق درویشان گنابادی، مادر سالخورده، همسر و دختر خردسال آقای دانشجو به اورژانس بیمارستان منتقل شدند.

پیش‌تر در اردیبهشت‌ماه سال گذشته بنا بر نامه‌ی حراست کل دانشگاه آزاد از ادامه‌ی تحصیلات تکمیلی مصطفی دانشجو، از وکلای دراویش گنابادی که مدتی را هم در زندان اوین گذرانده بود در رشته‌ی حقوق جزا و جرم‌شناسی تحصیل می‌کرد، جلوگیری شده بود.

گفتنی است پروانه وکالت این وکیل دادگستری نیز در جریان دفاع از حقوق دراویش طریقت نعمت‌اللهی گنابادی با گزارش نهادهاى امنیتی لغو و سال‌های ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۴ را به همراه سایر مدیران سایت مجذوبان نور و وکلا و فعالان حقوق دراویش تحت عناوین اتهامی “عضویت در فرقه ضد امنیتی دراویش، اقدام علیه امنیت ملی، تبلیغ علیه نظام و تشویش اذهان در بند ۳۵۰ زندان اوین محبوس بود و در اردیبهشت‌ماه ۱۳۹۴ با پایان یافتن مدت محکومیتش از زندان آزاد شد.