وکیل نزار زاکا موکل زندانی خود را “گروگان” خواند

جیسون پابلِت، وکیل مدافع نزار زاکا، شهروند لبنانی-آمریکایی زندانی در ایران، موکل خود را گروگان خواند.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، جیسون پابلِت، حقوقدان در واشینگتن و وکیل مدافع نزار زاکا، در پی اظهارات اطلاعات سپاه پاسداران درباره ی این فعال حوزه تکنولوژی زندانی در ایران، در بیانیه‌ای نوشته است که اعترافاتی که مقام‌های ایران گفته‌اند از نزار ذکا به دست آورده اند «همگی کذب» است.
روز چهارشنبه حبیب‌الله سیاری، جانشین اطلاعات سپاه پاسداران، نزار ذکا را به «پیگیری انحراف هدفمند در حوزه زنان و خانواده» متهم کرده و گفت این شهروند لبنانی با یک واسطه به باراک اوباما رئیس جمهوری پیشین آمریکا وصل بود و پس از دستگیری اعتراف کرد که برای جذب ۱۵ «ان.جی.اُ» یا سازمان غیردولتی ، هشت میلیون یورو در اختیار داشته است.
نزار ذکا از آبان ماه سال ۱۳۹۴ در ایران زندانی است و در پی محاکمه در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به اتهام «جاسوسی و همکاری با دولت متخاصم» به تحمل ده سال زندان و پرداخت بیش از چهار میلیون جریمه نقدی محکوم شد. وکیل آقای ذکا این اتهامات را رد کرده و خواستار آزادی فوری موکلش شده است.

مرگ یک زندانی در زندان ایلام بر اثر محرومیت از رسیدگی پزشکی و عدم انتقال به بیمارستان

عبدالنور شرف نهال، زندانی سیاسی محبوس در زندان ایلام، به دلیل محرومیت از رسیدگی‌های پزشکی و عدم انتقال به بیمارستان، درگذشت.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، عبدالنور شریف، روز دوم اسفندماه، در پی عدم رسیدگی پزشکی و خودداری مسئولین از وی انتقال به بیمارستان، در بند عمومی زندان ایلام، پس از سکته قلبی درگذشت.
عبدالنور شریف که با وضعیت نامساعد جسمانی با اتهام «ارتباط با حزب کارگران کردستان» در زندان ایلام محبوس بود خانواده‌اش از مدت‌ها پیش تقاضای رسیدگی پزشکی به وضعیت وی را داده بودند اما مسئولین زندان توجهی نمی‌کردند.
پیکر این زندانی صبح روز سه شنبه یک روز پس از فوت به پزشکی قانونی منتقل و سپس به خاک سپرده شد. مسئولین زندان تاکنون مسئولیت مرگ این زندانی را نپذیرفته‌اند.

بازداشت فرزانه جلالی ؛ فعال مدنی در کرمانشاه

 

روز پنج شنبه پنجم اسفندماه، فرزانه جلالی، فعال مدنی و حقوق زنان در کرمانشاه بازداشت شد.

فرزانه جلالی روز گذشته طی تماسی تلفنی به اداره ثبت‌اسناد استان کرمانشاه “جهت رسیدگی به نقص مدارک” احضار و پس از مراجعه به این مکان دستگیر می‌شود.

سایت بیدارزنی گزارش کرده است؛ پس از بازداشت جلالی، مأموران امنیتی منزل وی را تفتیش کرده‌اند. اگرچه تاکنون از نهاد بازداشت کنند و محل نگهداری او خبری در دست نیست.

فرزانه جلالی دانشجوی ستاره‌دار و عضو انجمن اسلامی دانشگاه تهران بوده است. او ازجمله فعالان حوزه حقوق زنان با تمرکز بر مسئله زنان کردستان است.

Bild könnte enthalten: 1 Person, Nahaufnahme
Bild könnte enthalten: 1 Person

پیام شکیبا ؛ فعال دانشجویی در تهران بازداشت شد.

 

پیام شکیبا، فعال دانشجویی، روز چهارشنبه ۴ اسفندماه، از سوی نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.

نیروهای امنیتی روز چهارشنبه ۴ اسفندماه، پیام شکیبا، دانشجوی کارشناس ارشد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی را هنگام خروج از منزل بازداشت کرده‌اند.

این فعال دانشجویی اخیراً از سوی نهادها و مسئولین دانشگاه مورد تهدید قرار می‌گرفته بود.

پیام شکیبا پیش‌تر نیز در ماجرای اعتراض دانشجویان به فساد اخلاقی “معاونت دانشجویی دانشگاه زنجان” بازداشت و به ۶ ماه حبس تعزیری محکوم شده بود. وی در سال ۸۹ دوران محکومیت خود را سپری کرده بود.

Bild könnte enthalten: 1 Person, Nahaufnahme

پرونده شکایت سعید حسین زاده موحد جهت تحقیق به حفاظت اطلاعات سپاه ارجاع شد

 

پرونده شکایت سعید حسین زاده موحد جهت تحقیق به حفاظت اطلاعات سپاه ارجاع شد

روز چهارشنبه ۴ اسفندماه ۱۳۹۵ شعبه دوم دادیاری دادسرای نظامی، پرونده شکایت سعید حسین زاده موحد را جهت تحقق و بررسی به حفاظت اطلاعات سپاه ارجاع داد.

به گزارش بام، ارگان خبری بنیاد اکبر محمدی؛ شعبه دوم دادیاری دادسرای نظامی، طرح شکایت سعید حسین زاده موحد، در خصوص بازداشت و بازجویی غیرقانونی را بعد از بررسی های اولیه، به حفاظت اطلاعات سپاه ارجاع داده است.

شایان ذکر است که ارگان حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران، مسئولیت رسیدگی به تخلفات نیروهای پاسدار را بر عهده دار است و پرونده مذکور نیز به همین منظور برای تحقیق، در خصوص طرح شکایت حسین زاده موحد به این ارگان ارجاع شده است.

لازم به یادآوری است که؛ سعید حسین زاده موحد برای نخستین بار در مهرماه ۱۳۹۳ از سوی مأموران سپاه در منزل شخصی بازداشت و به سلول های انفرادی ۲-الف زندان اوین منتقل شده بود وی در دادگاه بدوی در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی محمد مقیسه، به اتهام تبلیغ علیه نظام و توهین به رهبری به هفت سال زندان محکوم شد این درحالی است که حکم صادره  در شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر توسط قاضی زرگر عینا تأیید شد.

این زندانی سیاسی و فعال کودک، در حالی که در مورخه ۲۱ تیرماه سال جاری مرخصی استعلاجی خود را پشت سر می گذاشت پس از مراجعه به دادستانی تهران جهت ارائه مدارک پزشکی و تمدید مرخصی، مجددا بازداشت و به زندان اوین بازگردانده شده بود.

سعید حسین زاده موحد هم اکنون به دلیل بازداشت و بازجوئی های غیرقانونی طرح شکایت کرده و پرونده شکایت وی در دست بررسی قرار دارد.

وضعیت وخیم طاهره ریاحی؛ فشارهای عصبی شدید و تشنج مکرر

طاهره ریاحی، روزنامه‌نگار و دبیر اجتماعی خبرگزاری برنا که از تاریخ هفتم دی‌ماه در تهران بازداشت شده است، طی روزهای اخیر مکرراً دچار تشنج شده و در وضعیت وخیمی به سر می‌برد.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، طاهره ریاحی، روزنامه‌نگار و دبیر اجتماعی خبرگزاری برنا از هفتم دی‌ماه در بازداشتگاه اطلاعات در زندان اوین تحت بازجویی قرار دارد و به دلیل فشار عصبی شدید هر روز در سلول دچار تشنج می‌شود، به‌طوری‌که دهانش کف می‌کند.
طی هفته های گذشته اخباری مبنی بر صدمه دیدن چشم‌چپ طاهره ریاحی، روزنامه‌نگار بازداشتی منتشر شد؛ در پی رسانه‌ای شدن این خبر روابط عمومی خبرگزاری برنا روز پنج شنبه ۱۴ بهمن‌ماه در اطلاعیه‌ای «آسیب چشم‌چپ طاهره ریاحی» را رد و آن را «ادعای کذب برخی شبکه‌های اجتماعی و سایت‌های معاند» عنوان کرد، اما یک منبع آگاه به وضعیت طاهره ریاحی به کمپین بین‌المللی حقوق بشر گفته است: مسئولین به خانواده طاهره گفته‌اند که «خبر صدمه چشمش را جدی نگیرید. وقتی آزاد شود خودتان می‌بینید.»
طاهره ریاحی، روزنامه نگار و دبیر اجتماعی خبرگزاری برنا (خبرگزاری وابسته به دولت) سه شنبه هفتم دی ماه(۹۵) در دفتر این خبرگزاری توسط «ماموران وزارت اطلاعات» به اتهام «تبلیغ علیه نظام» بازداشت شد.

احضار مجدد سعید اقبالی به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات

روز گذشته، سعید اقبالی، فعال مدنی، مجدداً طی تماس تلفنی از سوی مأموران وزارت اطلاعات به دفتر پیگیری این وزارتخانه احضار شد.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، مأموران وزارت اطلاعات طی تماس تلفنی با خانواده این فعال مدنی اعلام داشته‌اند که وی می‌بایست امروز، دوشنبه دوم اسفندماه، ساعت یک بعدازظهر به دفتر پیگیری این وزارتخانه مراجعه کند.
این فعال مدنی در تاریخ نهم بهمن‌ماه نیز به این مکان احضار شده بود.
سعید اقبالی پیش‌تر در روز یکشنبه سوم بهمن‌ماه به همراه گلرخ ایرایی هنگام خروج از منزل، از سوی مأموران سپاه ثارالله بازداشت و به زندان اوین منتقل‌شده بود.
وی پس از یک روز بازداشت، بعدازظهر روز دوشنبه چهارم بهمن‌ماه از زندان اوین آزاد گشت.

نامه اعتراضی شیما بابایی به علی خامنه‌ای؛ “نمی‌توانم در مقابل ظلمی که به کشورم رفته است سکوت کنم

شیما بابایی، فعال مدنی و فرزند ابراهیم بابایی (زندانی سیاسی سابق)، در نامه‌ای خطاب به علی خامنه‌ای، ضمن اشاره به عدالتی‌ها و رنج های وارده از سوی حکومت جمهوری اسلامی بر خود و خانواده‌اش خواستار آن شده که انتخاباتی آزاد در ایران برگزار گردد. این فعال مدنی همچنین تأکید داشته است که باید فراهم شود تا مردم خودشان سرنوشت کشور را رقم بزنند.
متن این نامه که برای انتشار در اختیار تارنگار حقوق بشر در ایران قرار گرفته است، در پی می‌آید:
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت آقای علی خامنه‌ای رهبر خود منتسب جمهوری اسلامی!
من شیما بابایی فرزند ابراهیم یکی از مردم ایران هستم
سخنان شما را که شنیدم احساس کردم هیچ‌گاه در جامعه‌ای که ادعای رهبری آن را دارید زندگی نکرده و درک درستی از شرایط زندگی در آن را ندارید، لازم دیدم تنها قسمتی از سرگذشت خود را برایتان روایت کنم شاید درک بهتری از شرایط پیرامون به شما بدهم، هر چند قلم ناتوان است از بازگویی رنجی که در این ۳۸ سال بر من و خانواده‌ام و این مردم تحمیل شد!
پدر من در سن ۱۷ سالگی در اوایل دهه شصت تنها به دلیل نگهداری چند کتاب که در حکومت اسلامی جرم محسوب می‌شد به مدت یک سال تحت شدیدترین شکنجه‌های روحی و جسمی در زندان مرکزی شهر ساری محبوس بود!
پس از آزادی از زندان، کشور درگیر جنگی بود که نظام و رهبر سابق به مردم ایران تحمیل کرده بودند تصمیم گرفت برای دفاع از خاک میهن و هم‌وطنانش در لباس مقدس سربازی جلوی دشمن بایستد و البته که ایستاد، اما با پایی که در آن یک ترکش جا خوش کرده بود و اعصابی که دچار موج گرفتگی شد! در نهایت با ۴۵ درصد جانبازی برگشت!
جنگ بالاخره با نوشیدن جام زهری تمام شد..
اما آنچه از آن روزها به یادگار ماند کشوری ویران با آمار سرسام‌آور کشته‌شدگان و جانبازان و اسیران جنگی بود. با خانواده‌هایی که تا پایان عمر یا داغدار عزیز بودند یا پرستار و یا چشم‌به‌راه آزادی و برگشتشان..
پس از جنگ با مادرم ازدواج کرد و برای ادامه تحصیلی که در این سال‌ها از آن بازمانده بود به تهران مهاجرت کرد.
وی در دانشگاه علوم پزشکی تهران قبول شد و شروع به تحصیل کرد..
در حوادث غمگین سال ۷۸ درگیری‌های کوی دانشگاه در تمام صحنه‌ها همواره در کنار دوستان و مردمش حضور داشت، به یاد دارم زمانی را که با پدر و مادر و خواهرم در یکی از اعتراضات که برادران ارزشی موتورسوار شما (انصارحذب الله) با قمه و باتوم به جمعیت یورش می‌بردند، جمعیت دگرگون شد و همگی به سمت خانه‌ها دویدیم، درب خانه‌ها یکی پس از دیگری باز می‌شد و به مردم پناه می‌دادند!
هیچ‌وقت فراموش نمی‌کنم لحظه‌ای که من و پدرم از مادر و خواهرم ناخواسته جدا شدیم و در خانه‌ای دیگر پناه گرفتیم از فرط وحشت ضجه می‌زدم که مبادا عزیزان شما بلایی بر سر مادر و خواهر من که نمی‌دانستم کجا هستند بیاورند!
بگذریم..
من در جامعه اسلامی رشد کردم که شما و دوستانتان به مردم تحمیل کردید!
در جامعه‌ام همیشه برخورد ناشایست و تبعیض‌آمیزی با جنس خود دیدم! از حق پوشش که ابتدایی‌ترین حقوق انسانی است تا شخصی‌ترین احقاق انسانی‌ام!
ظلم‌هایی که یا به‌وسیله مأموران شما یا با پیاده‌سازی فرهنگی که شما به مردم تحمیل کردید صورت گرفت.
راستی شما چیزی از فقر میدانید؟ آیا تابه‌حال فشارهای تحریم را احساس کرده‌اید؟ آیا میدانید شما و دوستانتان در این ۳۸ سال چه بر سر ایران و ایرانی آورده‌اید؟
من مردمی را می‌شناختم که از اقلیت‌های مذهبی بودند و از اندک امکاناتی که ما داشتیم مثل حق تحصیل و کار هم محروم بودند و ما با تمام این محرومیت‌ها و محدودیت‌هایی که به خواست شما و اطرافیانتان به جامعه تحمیل شده بود زندگی کردیم و بزرگ شدیم..
اما هرگز با آن خو نگرفتیم!
مبارزه و تن ندادن به ذلت خصیصه بسیاری از مردم ماست، مردمی که هم‌اکنون بر سر مخالفت با شما به سرنوشت‌های غمگینی دچار شده‌اند!
پدرم که با مدرک دکتری فارغ‌التحصیل شده بود به کار و زندگی عادی خود ادامه داد تا که سال ۸۸ رسید و بقول شما فتنه آغاز شد!
پدرم همراه چند تن از دوستانش در اعتراضات مردمی شرکت کرد به اتهام اقدام علیه امنیت ملی دستگیر شد و به ۶ سال و ۹ ماه حبس تعزیری و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد!
مردی که در سال‌های جنگ نیمی از بدنش را در راه این مرزوبوم داده بود حال باید تازیانه‌های حکومت اسلامی شما را بر تن نحیف و رنجورش تحمل کند.
و این‌گونه بود که باز سایه شوم حکومت شما بر روی خانواده‌ی ما افتاد!
بماند که ۱۰ ماه بعد به رجایی شهر تبعید شد و درحالی‌که بیمار بود و نیاز شدید به درمان داشت به مدت یک ماه ناپدید شد..!
چه دلهره‌ها که نکشیدیم که مبادا مأمورانتان او را همانند سعید زینالی نابود کنند و بعد موجودیتش را منکر شوند!
نهایتاً بعد از یک ماه کابوس و دربه‌دری مطلع شدیم که پدرم را در سلول‌های مخوف انفرادی بند ۲۰۹ درحالی‌که در اعتصاب غذا بود قرنطینه کردند و تحت بازجویی و شکنجه قرارش دادند، سپس به بند عمومی ۳۵۰ زندان اوین منتقل شد و ثمره‌اش ۵ سال حبس تعلیقی و این بار تبعید به زندان بندرعباس تنها به دلیل اعتراض!
در تمامی آن سال‌ها که می‌توانستم او را تنها ماهی یک‌بار در آغوش بگیرم، در فضای ملاقاتی‌ها خانواده‌های زیادی را می‌دیدم که محکوم به تبعیض شده بودند یا از نظر عقاید و یا عملکرد. اتهام مشترک تمام آنها عمل و یا تفکر مخالف با شما و حکومتتان بود!
من در این سال‌ها با خانواده‌هایی آشنا شدم که همان عزیزان بسیجی شما، فرزندانشان را با گلوله در کف خیابان کشتند و یا در همان روز عاشورا با ماشین‌های نظامی که قرار بود امنیت مردم را فراهم کند از روی عزیزانشان رد شده بودند!
من با مادری آشنا شدم که دختر ۱۹ ساله‌اش به جرم دفاع از ناموس و شرفش بعد از ۷ سال زندان به دار عدالت اسلامی شما آویخته شده بود..
آه که چه داغ‌هایی داشتند..
دوستان عزیزتر از جانم هرکدام به جرم در دست داشتن قلم و اعتراض به این پیشرفت‌های دولت اسلامی شما هرکدام به بیش از ۱۰ سال زندان محکوم شدند!
راستی این عزیزان در آمارهای پیشرفت شما جایی داشتند؟
باوجود تمام این پیشرفت‌های شما که قلم از نوشتن آنها عاجز است، نتوانستم در مقابل ظلمی که به من و خانواده و دوستان و کشورم رفت سکوت کنم و به اعتراض برخاستم اما دیری نپایید که خودم را در کنار دوستان وجای پدرم در سلول‌های مخوف شما با شکنجه‌های روانی و بازجویی‌های طولانی‌مدت دیدم..
عزیزان شما همان‌گونه که مرحمت فرمودند و پدرم را با مدرک دکتری از حق کار محروم کردند، حال حق تحصیل را هم از فرزندش گرفتند و دیگر اجازه ندادند همانند بسیاری از دوستانم روی دانشگاه را ببینم!
هرچند وقت یک‌بار به‌صورت غیرقانونی مرا به دفترهای پیگیری‌شان که در سراسر تهران شعبه‌های زیادی دارد احضار می‌کنند و به بی‌احترامی و تهدید میهمانم می‌کنند!
این تنها قسمت کوتاهی از زندگی من بود که برایتان شرح دادم بنگرید که در این ۳۸ سال نظام مقدس شما چه بر من و هم‌وطنانم گذشت!
این مردم #قهرند و #آشتی هم نمی‌کنند ما هیچ‌گاه سر سازش با ظلم نداشته و نداریم!
آن آمارها و افتخارانتان تنها به درد خودتان و جمعیت پای منبر نشینتان می‌خورد!
مردم آگاهند, و توصیه‌ای برایتان دارم:
تا ایران دچار هرج‌ومرج و جنگ‌های داخلی نشده با همین #کارنامه_۳۸ ساله پر از افتخارتان از قدرت کناره‌گیری کنید و بستر را برای یک انتخابات آزاد مردمی فراهم کنید تا مردم خودشان سرنوشتشان را رقم بزنند..
ما هم قول می‌دهیم دادگاه‌های عادلانه و علنی برای تمامی آنهایی که در این چند دهه بر ایران و ایرانی تاختند برگزار کنیم، این تضمین را به شما می‌دهیم که در هیچ کجای ایران چوبه‌ی داری برپا نکنیم و تاریخ ننگین شما را تکرار نکنیم..!
پاینده ایران
شیما بابایی
فرزند ایران
دوم_اسفند_یکهزار و سیصد و نود و پنج
تهران

تداوم بازداشت ساسان بابایی و کاوه مرادی در اداره اطلاعات سنندج

ساسان بابایی و کاوه مرادی، دو شهروند کامیارانی، پس از گذشت ۱۸ روز از زمان بازداشت، همچنان به‌صورت بلاتکلیف در ستاد خبری اداره اطلاعات سنندج به سر می‌برند.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، ساسان بابایی و کاوه مرادی، دو شهروند کامیارانی، در اواسط بهمن‌ماه بازداشت و به بازداشتگاه ستاد خبری اداره اطلاعات سنندج منتقل‌شده‌اند و هر دو بدون حق ملاقات و تماس با خانواده در سلول‌های انفرادی این بازداشتگاه امنیتی نگهداری می‌شوند.
شبکه حقوق بشر کردستان گزارش کرد؛ روز یک شنبه ۱۷ بهمن‌ماه، نیروهای امنیتی در جاده کامیاران به مریوان، ساسان بایی، معلم و کوهنورد کُرد ساکن کامیاران را بازداشت و او را به منزلش شخصی‌اش منتقل کرده‌اند؛ بعد از تفتیش منزل، بیشتر وسایل شخصی وی شامل کتاب، دسته نوشته‌ها و لب تاب را با خود بردند.
روز بعد، دوشنبه ۱۸ بهمن‌ماه نیروهای امنیتی در درب ورودی ساختمان اداره آتش‌نشانی کامیاران، کاوه مرادی کارمند این اداره و مربی و نایب‌قهرمان رشته جودوی کشوری در سال ۷۹ را بازداشت و بعداً به همراه او به منزلش مراجعه کرده و بیشتر وسایل شخصی وی شامل لپ تاپ و رسیور ماهواره را نیز با خود بردند.

اظهار نگرانی مولانا عبدالحمید از ‘شایعه دستور تسریع اعدام زندانیان اهل سنت’

شیخ‌الاسلام مولانا عبدالحمید ضمن اظهار نگرانی در خصوص شایعه‌ منتشرشده در برخی رسانه‌ها مبنی بر “دستور محرمانه” رئیس قوه قضائیه جهت “تسریع” اعدام محکومین اهل ‌سنت در پرونده‌های مواد مخدر، به رهبر ایران نامه نوشت.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر امام‌جمعه اهل سنت زاهدان، مولانا عبدالحمید در این نامه با اشاره به انتشار این شایعه‌ در بعضی رسانه‌ها، خواستار «تدبیر حکیمانه و پدرانه» رهبر ایران در این خصوص شدند.

امام‌جمعه اهل سنت زاهدان در نامه‌‌ی مذکور، به «دغدغه و نگرانی اهل سنت» در این مورد اشاره و اعدام‌های اخیر چند شهروند اهل سنت در شهرهای مختلف کشور در خصوص پرونده مواد مخدر را از دلایل «تقویت احتمال صحت» دستور محرمانه رئیس قوه قضائیه دانست.

مولانا عبدالحمید در عین‌حال به رهبر ایران نوشت: «قطع نظر از صحت و سقم این نامه، شایعه مذکور در میان اهل سنت دغدغه و نگرانی ایجاد کرده است. لذا رسیدگی به این قضیه نیاز به تدبیر حکیمانه و پدرانه حضرتعالی دارد.»