دستگیری اعضای چند کانال و گروه تلگرامی

خبرگزاری فارس از دستگیری مدیران و اعضای چندین گروه و کانال تلگرامی خبر داده است.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، مدیران و اعضای چندین گروه و کانال تلگرامی با نام «گارد جاویدان»، از سوی نیروهای امنیتی شناسایی و دستگیر شدند.
دلیل دستگیری این افراد فعالیت “ضدانقلابی” عنوان شده است.

درخواست پروین فهیمی برای آزادی مادر شهید کریم‌بیگی: بیش از این ظلم رفته بر ما و داغ جوانان‌مان را تازه نکنید

پروین فهیمی، مادر شهید سهراب اعرابی خواستار آزادی شهناز اکملی، مادر شهید مصطفی کریم بیگی شد.
به گزارش کلمه، مادر شهید سهراب اعرابی با بیان این که با گذشت هفت سال از حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ همچنان داغدار فرزندان شهید خود هستیم، نوشته است: بیش از ظلم رفته بر ما و داغ جوانان مان را تازه نکنید.
متن کامل در زیر می‌آید:
با گذشت هفت سال از حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ هنوز داغدار فرزندان شهید خود هستیم و نتیجه‌ای نسبت به ظلمی که به ما روا شده، اعلام نگردیده است.
در این هفت سال در حالی با صبر و انتظار همچنان ناملایمتی‌ها را به خاطر مردم تحمل نموده‌ایم، برخورد و بازداشت خانم شهناز اکملی، یکی از مادران شهید ( شهید مصطفی کریم‌بیگی) را قابل قبول ندانسته و آن را ناقض حقوق شهروندی دانسته و خواستار آزادی ایشان هستم.
احترام به جایگاه مادر جزو وظایف اسلامی و انسانی همگان است. بیش از این خانواده‌های آسیب دیده ۸۸ را مورد بی مهری قرار ندهید و ظلم رفته بر ما و داغ جوانان مان را تازه نکنید.

منشور حقوق شهروندی

نوشته رضا امیریDein Profilbild, Bild könnte enthalten: 1 Person

آقای حسن روحانی رئیس جمهور ایران در ۲۹ آذر ۱۳۹۵ در طی‌ یک مراسمی از منشور حقوق شهروندی که در ۱۲۰ ماده تدوین شده بود رو نمایی و امضا کرد. آقای روحانی بسیار پر حرارت در مورد این منشور سخنرانی‌ کرد و برخی‌ از مواد آن را هم اعلام کرد، البته لازم به ذکر است که این منشور شهروندی از شعارهای انتخاباتی آقای روحانی بود که در ۱۰۰ روز اول دولت هم پیش‌نویس آن منتشر شد و حال که به ماه‌های پایانی دوره ریاست جمهوری ایشان نزدیک

مئ‌‌شویم به نظر می‌رسد که آقای روحانی با مطرح کردن این منشور گامی‌ به سوی انتخابات آتی برداشته است.

انتشار چنین منشوری که در آن مجموعه‌ای از قوانین مربوط به حقوق شهروندان مصرح در قوانین ایران گرد آماده است

به نظر می‌رسد چیز جدیدی نیست

مقایسه با اعلامیه جهانی‌ حقوق بشر

،و در واقع در مقایسه با اعلامیه جهانی‌ حقوق بشر که در سال ۱۹۴۸ تدوین شده است فاصله زیادی دارد، و مهمترین اصل آن که عدم تبعیض است یعنی‌ همه انسانها بی‌ هیچ تمایزی از هر سان که باشند ،اعم از نژاد، رنگ، جنسیت، زبان ،مذهب ،عقاید سیاسی یا هر عقیده دیگری ،خاستگاه اجتماعی و ملی وضعیت دارایی ، محل تولد ،یا در هر جایگاهی باشد سزاوار تمامی‌ حقوق مطرح در این اعلامیه میباشند،و این اصل در منشور حقوق شهروندی آقای روحانی نادیده گرفته شده است.به طور مثال حق پوشش زنان  و یا تغییر دین است

قانون اساسی‌ جمهوری اسلامی

با توجه به این که اکثر مواد آن از قانون اساسی‌ جمهوری اسلامی بر گرفته شده است که به آن ایرادات بسیاری وارد

است،به طور مثال در اصل ۱۲ و ۱۳ قانون اساسی‌ آمده که دین رسمی‌ کشور اسلام است و مذهب شیعه آثنا آشری ۱۲ امامی می‌باشد و علل ابد غیر قابل تغییر می‌باشد و در واقع با این تعریف انسانها درجه بندی میشوند و افرادی که پیرو این مذهب باشند از امتیازات بیشتری نسبت به دیگر مذاهب برخوردار هستند و این تناقض دارد با منشور حقوق شهروندی که در اعلامیه جهانی‌ حقوق بشرمی‌باشد

تناقضات منشور حقوق شهروندی آقای روحانی

به طور مثال در ماده ۱۰ منشور حقوق شهروندی آقای روحانی آمده است توهین تحقیر یا ایجاد تنفر نسبت به قومیتها و پیروان ادیان و مذاهب و گروه‌های مختلف اجتماعی و سیاسی ممنوع است.در حالی‌ که در ایران شاهد نقض سیستماتیک حقوق شهروندی پیروان بهائی اعم از اخراج از دانشگاه در مقاطعی حتا دبستان پلمپ محل کسب دستگیری فشار و سرکوب هستیم این گونه فشارها حتا بر پیروان ادیان و یا مذاهبی که در قانون اساسی‌ جمهوری اسلامی به رسمیت شناخته شده و برای آن هم حقوقی تعریف شده هر چند ناچیز اعمال میشود.

ضمانت اجرایی

تناقض در این منشور به وضوح دیده میشود .اما نکته‌ای که وجود دارد با تمام این نقایص ضمانت  اجرایی ندارد  و با

وجود خوشبینی‌های ابراز شده از طرف آقای روحانی شاید خود ا‌و بهتر بداند که ابراز اطمینان از همکاری سایر قوا با منشور حقوق شهروندی بیشتر به یک شوخی‌ میماند چرا که اگر قوای مورد نظر ا‌و تمایلی به حفظ حقوق شهروندان داشتند چرا تا کنون اقدامی در این راستا انجام نداده‌اند. بنا به گفت دست اندرکارن تهیه این منشور عمده مطالب این منشور از قوانین فعلی‌ ایران یا معاهده هایی که ایران از امضائ کنندگان آن است گرد آوری شده است بنابرین مشخص  است که تمایلی به رعایت این قوانین در میان بخشهایی از حاکمیت که دست بالا را در ساختار قدرت ایران دارند وجود ندارد

وضعیت حقوق بشر ایران در مجامع بین‌المللی

موضوع دیگری که می‌توان به آن اشاره کرد دولتمردان جمهوری اسلامی و در راس آنها ریس جمهور وزیر خارج ایران نیز هر گاه در مجامع بین‌المللی با انتقادی از وضعیت حقوق بشر در ایران رو به رو شده اند همچون دولتهای پیشین از استقلال دستگاه قضایی ایران و تفکیک قوا سخن رانده و با فرافکنی از زیر بار مسئولیت شانه خالی‌ کرده اند .

وعده‌های  انتخاباتی

به نظر می‌رسد آقای روحانی به دنبال این هست تا به یکی‌ دیگر از وعده‌های  انتخاباتی خود در کنار وعده اصلی‌ خود که به سرانجام رساندن پرونده هسته‌‌ای ایران بود می‌باشد و از سوی دیگر با تاکید به حقوق شهروندی به دنبال جلب آرا برای  دوره  بعد  می‌باشد .آقای روحانی به خوبی‌ میداند که در نظام ولایت فقیه که رئیس دستگاه قضا رسما اعلام کرده که به دنبال اجرای منویات رهبر است.و در نتیجه منشور حقوق شهروندی تازه نوشته شده آقای روحانی اساساً بی‌ نتیجه می‌باشد

آمار نقض حقوق بشر در دره آقای روحانی

پرونده حقوق بشری ایران  در طول این مدت از ریاست جمهوری آقای روحانی خود نشان دهنده این است که آقای

روحانی چقدر تلاش کرده برای این که بتواند جلوی نقض حقوق بشر در ایران را بگیرد

آمار اعدام در سال ۲۰۱۶ بیش از ۱۰۰۰ نفر

سرکوب و دستگیری فعالان حقوق بشر و سیاسی

تبعیض نسبت به اقلیت‌های مذهبی‌ با توجه  به شعارهای انتخاباتی همچنان وجود دارد

وضعیت محیط زیست کماکان رو به تخریب

آمار کارتون خواب‌ها فقط در تهران به گفته خانم ملاوردی ۲۰۰۰۰ نفر که تقریبا یک سوم آن زنان هستند

آماری که ارائه شد آمار رسمی‌ خود دولت می‌باشد و قطعاً آمارهای غیر رسمی‌ فراتر از این می‌باشد و این در واقع بخشی از نقض حقوق بشر و حقوق شهروندی می‌باشد که در دولت آقای روحانی به آن توجهی‌ نشده است

ممانعت مسئولین از ملاقات زوج در بند ((( گلرخ ایرایی در بی‌خبری کامل از وضعیت آرش به سر می‌برم همسرم مظلومانه سوی مرگ می‌رود)))

گلرخ ایرایی، فعال حقوق بشر محبوس در زندان اوین، در نامه‌ای با ابراز نگرانی از وضعیت آرش صادقی که پس از بازداشت مجدد او دست به اعتصاب غذا زده است، ارگان امنیتی سپاه و قوه قضاییه را مسئول جان همسرش دانست و اعلام کرد که علیرغم داشتن مجوز رسمی، از ملاقات هفتگی و کسب اطلاع از وضعیت وی محروم است.
متن این نامه که برای انتشار در اختیار تارنگار حقوق بشر در ایران قرار گرفته است، در پی می‌آید:
حدود یک ماه از شکستن اعتصاب ٧٢روزه همسرم می‌گذرد، باوجود تأیید پزشک قانونی زندان و معاینات انجام‌شده در دو بار اعزام چندساعته ایشان به بیمارستان، که گواه بر نیاز مبرم به بستری شدن و مداوای ایشان تحت نظارت پزشکان متخصص بوده، همچنان از اعزام و حتی مرخصی درمانی وی ممانعت به عمل می‌آورند.
آرش اعتصاب غذایش را شکست و پس‌ازآن با خلف وعده دادستان و مسئولین مواجه شد. طبق قانون از جهت آنکه دادستانی تخلف در ادله و مستندات ارائه‌شده مبنی بر اتهام اهانت و توهین به مقدسات مندرج در پرونده‌ام را پذیرفته بود، باید تا زمان اعاده دادرسی با توقف حکم آزاد می‌بودم اما نهایتاً با تضمین دادستان مبنی بر تمدید مرخصی تا زمان پایان دادرسی مجدد در پرونده من و با توجه به وخامت حال آرش، با پذیرش شرایط مرخصی، در هفتادو دومین روز از زندان خارج شدم و آرش نیز به اعتصاب غذایش پایان داد.
پس از گذشت تنها چهار روز از خروج من از زندان، توسط نماینده دادستان و دادیار ناظر بر زندان آقای حاج مرادی مطلع شدم دادستان برخلاف تضمین داده‌شده با تمدید مدت مرخصی من مخالفت نموده است. پس از خلف وعده ایشان من طبق صحبتی که در مدت حبسم با دادیار پیشین ناظر بر زندان آقای حاجیلو داشتم، از بازگشت به زندان خودداری نمودم. ایشان علاوه بر دادستان، در حضور رئیس زندان اوین تضمین نموده بودند که به‌جای توقف حکم با شرایط مرخصی از زندان خارج شوم و با تمدید مرخصی تا زمان اعاده دادرسی آزاد بمانم.
این خلف وعده در مورد خود من و عدم اعزام آرش به بیمارستان در حالی بود که حتی حسب موافقت مسئولین با مرخصی استعلاجی (درمانی) همسرم اقدام به تهیه سند جهت مرخصی ایشان نموده بودم تا پیگیری روند درمان وی را خارج از زندان ادامه دهیم. اما در این مورد هم در کمال حیرت، باوجود انجام کلیه مراحل سند گذاری و تودیع وثیقه درحالی‌که پیش‌تر در روزنامه‌های شرق و ایران نیز مشخصاً اعلام شده بود آرش صادقی به مرخصی می‌آید، همه درها بسته ماند و آرش تا امروز همچنان در زندان بدون رسیدگی و مداوای خاصی به سر می‌برد و روز بروز بر وخامت حالش افزوده می‌شود.
سلامت همسرم با خلف وعده مسئولین برای همیشه ازدست‌رفته است. حال بیم آن دارم که به جهت بی‌تفاوتی و عدم‌کفایت وعده مسئولین جانش را از دست بدهد.
به جهت عدم مراجعه به زندان صبح یکشنبه ۳ بهمن ۹۵ دو تیم برای بازداشت به منزلمان وارد شدند. یک تیم از دادستانی و یک تیم از قرارگاه ثارالله سپاه پاسداران. تیم سپاه با همراهی همان شخصی که ۳ آبان امسال به منزلمان یورش آورده بودند، مجدداً اقدام به بازداشتم نمودند.
این در حالی است که بابت هتاکی، اهانت و تحقیر این فرد، پیش‌تر معترض بودم اما نه تنها واکنشی به اعتراضم ندیدم، بلکه مجدداً این فرد را به همراه افراد دیگری از ارگان مذکور باز هم بدون ارائه مجوزی بازداشتی همانند گذشته در منزلمان می‌دیدم. این بار علاوه بر من، رفیقم را نیز بدون ارائه مجوز و حکمی بازداشت و با ماشینی که متعلق به تیم سپاه بود از محل بازداشت دور نمودند.
نمی‌دانستم میهمان خانه‌ام را به کجا منتقل می‌کنند. فقط می‌دانستم نه تنها برای بازداشت او مجوزی ندارند، بلکه حتی از حضور وی در خانه‌مان نیز بی‌خبر بوده‌اند.
مأمور هتاکی که سوم آبان از هیچ اهانتی به من فروگذاری نکرده بود، چند روز بعد برای بازداشت آتنا دائمی به منزل ایشان هجوم برد و با همان شیوه آتنا را نیز مورد اهانت قرار داد.
حال مجدداً در منزل ما حاضر شده بود. این در حالی است که می‌دانیم بازداشت جهت اجرای حکم ارتباطی به ارگان خاصی ندارد و باید توسط تیم اعزامی اجرای احکام انجام شود. اما متأسفانه در پرونده خود و دوستانم شاهد بوده‌ام قرارگاه ثارالله سپاه با عنوان شاکی خصوصی طرح شکایت می‌کند و بعد با تیم اعزامی متشکل از اعضای قرارگاه، اقدام به بازداشت و در مراحل بعدی اقدام به بازجویی و تعیین اتهامات می‌نماید.
آنچه به‌وضوح از جانب ابوالقاسم صلواتی قاضی دادگاه بدوی من انجام گرفت گواه بر این بود که در مرحله صدور احکام نیز ارگان مذکور اعمال‌نفوذ داشته و حتی بعدازآن جهت اجرای حکم، تمام‌قد وارد عمل می‌شوند. شرایط افراد طی دوران حبس نیز با رصد کامل ضابطین (بازجویان) و اعمال‌نظر آنان در کلیه موارد همراه می‌باشد.
این مسئله به هرگونه که پیگیری می‌شود، نهایتاً به عدم استقلال قوه قضائیه و دادستانی ختم می‌شود.
با طرح شکایت علیه خانواده بازداشت‌شدگان و کشته‌شدگان، بیم آن می‌رود که فضای اختناق و اعمال نظرات شخصی و سلیقه‌ای بیشتر گردد و پرونده‌های گشوده شده برای هر فرد، دامن‌گیر اعضای خانواده شود.
آرش پیش‌تر براثر حضور لباس شخصی‌ها در منزلشان، مادرش را از دست داد. شاهدیم اعضای خانواده‌ها نیز طی سال‌های گذشته تا همین اواخر بازداشت، احضار یا محکوم‌به حبس، جرائم نقدی و حتی شلاق شده‌اند و از حریم امنی برخوردار نبوده و نیستند. هیچ مقام مسئولی نیز در برابر اعتراضات پاسخگو نمی‌باشد.
شهناز اکملی مادر مصطفی کریم بیگی که در روز عاشورای ۸۸ با شلیک مستقیم گلوله جان باخت ازجمله مادرانی است که حتی از حق برگزاری آزادانه مراسم یادبود برای فرزندش محروم بوده و همیشه با اعمال فشار نیروهای امنیتی مواجه بوده است و هرگز خواسته‌اش که همانا مشخص شدن هویت امران و عاملان قتل فرزندش بوده، محقق نشده است.
اعمال فشارها و اذیت و آزارها بر خانواده‌ها به حدی بوده است که حتی حرمت مزار کشته‌شدگان را نیز نگه نداشتند و به ضرب گلوله یا غیره مزار کشته‌شدگان را به‌کرات درهم شکستند.
و بازهم هیچ مقامی پاسخگوی این بی‌حرمتی‌ها و زخم‌های خانواده‌ها نبوده است.
حال این حریم ناامن تنگ‌تر و فضای اختناق وسیع‌تر شده به حدی که از بازداشت و بازجویی مهمان خانه‌مان نیز واهمه‌ای ندارند.
این بی‌قانونی‌ها و عدم شفاف‌سازی حوزه قدرت ارگان‌ها و نهادها و عدم استقلال قوه قضائیه و عدم اراده یا ناتوانی در انجام تعهدات و تضمین‌ها که نمونه‌اش موافقت دادستان در پذیرش درخواست همسرم و خلف وعده ایشان پس از چند روز، بدون هیچ‌گونه توضیحی و همین‌طور پذیرش اعزام آرش به مرخصی و امضای نماینده دادستان بر برگه‌های مرخصی و انجام و اتمام کلیه مراحل وثیقه گذاری و نهایتاً عدم اعزام ایشان با وخامت حال مشهود نشان از عدم استقلال و نبود توان اجرایی و اعمال‌نفوذ قدرتی مافوق قوا را دارد و این بدان معناست که روزبه‌روز عرصه بر فعالین و خانواده‌هایشان تنگ‌تر می‌شود.
در اینجا آنچه لازم به ذکر می‌باشد این است که همسرم را در تاریخ ۱۸ دی‌ماه به بیمارستان طالقانی اعزام نمودند و پس از انجام آزمایش آندوسکوپی و آزمایش‌های لازم توسط پزشکان، بیمارستان دستور بستری شدن ایشان را صادر کرد. اما در کمال حیرت، پس از چند ساعت حدود ۱۲ نیمه‌شب همسرم توسط تعدادی لباس شخصی از بیمارستان مرخص و به زندان بازگردانده شد. این در حالی بود که به جهت شرایط بحرانی آرش، پزشکان طبق سوگند حرفه‌ای شان از ترخیص وی امتناع نمودند و نهایتاً با ارعاب و اجبار انترن جوانی حکم ترخیص همسرم را امضا نمود.
حال با توضیحات داده‌شده و آنچه پیش‌تر بیان شد، نگران وضعیت جسمی آرش هستم. علاوه بر تأیید پزشکان بیمارستان طالقانی و آزمایش‌های انجام‌شده در بیمارستان شهدای تجریش، پزشکی قانونی زندان اوین نیز بحرانی بودن حال همسرم را تأیید و لزوم بستری و مداوای ایشان را در دستور دارند اما همچنان همسرم در زندان بدون مداوا و مراقبت خاصی روز بروز به صدمات جبران‌ناپذیر بیشتری دچار می‌شود.
از جامعه پزشکان توقع دارم نسبت به مرگ تدریجی و مظلومانه همسرم واکنش نشان دهند. در صورت بروز اتفاقی ناگوار برای همسرم، مسئولیت جان ایشان به عهده قوه قضائیه که توقع استقلال از آن می‌رود و همچنین ارگان سپاه می‌باشد.
حال پس از گذشت یک هفته از آخرین بازداشتم باوجود آنکه مجوز رسمی جهت ملاقات هفتگی و همین‌طور هفته‌ای یک‌بار تلفن بند به بند با آرش را دارم که با امضا نماینده دادستان و دادیار پیشین ناظر بر زندان آقای حاجیلو صادر شده است، اما همچنان در بی‌خبری کامل از ایشان به سر می‌برم و نمی‌دانم چه قدرتی بالاتر از مقام نماینده دادستان بر شرایطمان حاکم است که این‌گونه از حق و حقوقمان نیز محروممان می‌کنند و برایمان زندان در زندان می‌سازند.
لبریز می‌شویم از خشم،
برپا می‌خیزیم،
و خروشمان،
بر باد می‌دهد بنیان بیداد را،
تو می‌مانی،
با خلقی روبرویت،
که ایستاده‌اند،
در آن هنگامه ای،
که هیچ راه گریزت نخواهد بود.
گلرخ ایرایی
بهمن ۹۵-بند زنان زندان اوین

آمار وارقام اعدام ها از سال ٥٧تا ٩٥ (٦١هزار اعدام)

 

ehsan fatahiyan fetahi rojikurd
نويسنده وگردآورنده: احسان فتاحي

آمار وارقام اعدام ها از سال ٥٧تا ٩٥ (٦١هزار اعدام)

باگذاشته چهار ده از انقلاب اسلامي ايران مي خواهيم مروري به آماراين اعدامي ها بپردازيم از سال ١٣٥٧تا سال ١٣٩كه اين آمار بسيار وحشتناك مي باشد.
١: از بهمن ٥٧تا اسفند٥٨ /٤٣٨اعدام
با رأی دادگاه انقلاب اسلامی در ایران
در روز ۲۷ بهمن ۱۳۵۷ اولین گروه از سران نظام سابق که شامل ۴ ارتشبد ارتش شاهنشاهی ایران بود با حکم دادگاه انقلاب به ریاست صادق خلخالی به اعدام محکوم شدند.
بنا به گزارش سازمان عفو بین‌الملل از پیروزی انقلاب تا اسفند ۱۳۵۸ تعداد ۴۳۸ نفر توسط دادگاه انقلاب اعدام گردیده‌اند.
٢: در سال ٥٩ بيش از ٦٢٤نفر اعدام شدند.
یکی از مشهورترین اعدام‌های خلخالی اعدام ۹ نفر در مریوان در رابطه با “کوچ اعتراضی” بود. ورود ارتش به شهر مریوان در مرداد ماه ۵۹ با خروج اعتراضی مردم این شهر برای جلوگیری از وقوع جنگ روبرو شد. بر اساس گزارشهای موثق تقریبا تمام ساکنان مریوان به مدت دو هفته به اردوگاهی در خارج از این شهر پناه بردند. بعدها در این رابطه ۹ نفر از جمله دو برادر عضو یک خانواده تیرباران شدند.
٣: در بين سال هاي ٦٠  تا ٦٤  (١٤٧٩٤نفراعدام شدند)
طبق آمارهاي دقيقي كه جمع آوري شده است  بيش  از ١٤٧٩٤دربين سالهاي ٦٠تا٦٤اعدام شدند.
درجنگي كه بين ايران وعراق اتفاق افتاد تلفات آن را ميتوان طبق آمارهاي حكومت ايران بيان كرد.
۱۲۳٬۲۲۰ تا ۱۶۰٬۰۰۰ نفر کشته شده در نبرد و ۶۰٬۷۱۱ مفقود (بر اساس اعلام دولت ایران)
۲۰۰٬۰۰۰ تا ۶۰۰٬۰۰۰ نفر بر اساس آمارهای مستقل
۸۰۰٬۰۰۰ نفر کشته در میدان نبرد (بر اساس اعلام عراقی‌ها)
۳۲۰٬۰۰۰ تا ۵۰۰٬۰۰۰ نفر مجروح
۴۰٬۰۰۰ تا ۴۲٬۸۷۵ نفر اسیر
۱۱٬۰۰۰ تا ۱۶٬۰۰۰ نفر تلفات غیرنظامی
۶۲۷میلیارد دلار خسارت مالی
٥: در سال ٦٥و ٦٦ (١٤٥٦اعدام )
طبق خبرهاي واخبارهاي ثبت شده تخمين شده است كه در سال هاي ٦٥و٦٦ در حكومت اسلامي ايران نزديك به ١٦٧١ اعدام صورت گرفته باشد كه موثق ترين آن ١٤٥٦نفر ثبت شده است.
٦: اسامي اعدام كودكان وزنان اعدام شده ازسال٦٠تا ٦٧
٧: در سال ٦٧ (٤٤٨٤اعدام)
در تابستان ۱۳۶۷ واقعه‌ای بود که طی آن به فرمان سید روح‌الله خمینی، چندین هزار زندانیان سیاسی و عقیدتی در زندان‌های نظام جمهوری اسلامی ایران در ماه‌های مرداد و شهریور ۱۳۶۷ به شکلی مخفیانه اعدام و در گورهای دسته‌جمعی دفن شدند.به طور کلی جرم زندانیان همکاری با سازمان‌های مخالف نظام به خصوص سازمان مجاهدین خلق ایران و همچنین طیف‌های مختلفی از گروه‌های چپ، کمونیست و مارکسیست بود.تعداد قربانیان این واقعه نزد مراجع مختلف متفاوت و بین ۳۰۰۰تا ۴۴۸۲ نفر تخمین زده می‌شوند. گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد تعداد زندانیان سیاسی اعدام‌شده را دست‌کم ۱۸۷۹ نفر اعلام کرده‌است.
مقامات ارشد نظام جمهوری اسلامی ایران انجام اعدام‌ها را انکار نمی‌کنند، بلکه در قریب به اتفاق موارد از آن دفاع کرده‌اند و آن جنایت را برای حفظ نظام، لازم و ضروری شمرده‌اند.آیت‌الله منتظری، بلندپایه‌ترین مخالف اعدام‌ها بود و اعتراضات‌هایش به قیمت برکناری‌اش از جانشینی آیت‌الله خمینی و به حبس خانگی تا زمان مرگش انجامید.
قتل‌های زنجیره‌ای، به قتل برخی از شخصیت‌های سیاسی و اجتماعی منتقد نظام جمهوری اسلامی در دههٔ هفتاد خورشیدی در داخل و خارج از ایران گفته می‌شود که به گفتهٔ برخی منابع با صدور فتوی توسط روحانیون بلندپایه و توسط پرسنل وزارت اطلاعات در زمان وزارت علی فلاحیان (وزیر اطلاعات دوران ریاست‌جمهوری هاشمی رفسنجانی) و دری نجف آبادی (اولین وزیر اطلاعات در دولت محمد خاتمی) صورت گرفت.
گرچه در مجموع، قتل‌ها در طول چندین سال اتفاق افتاده و تعداد قربانیان به بیش از (هشتاد) نویسنده، مترجم، شاعر، فعال سیاسی و شهروندان عادی می‌رسد.
ودر بين اين ده سال از ٦٧تا ٧٧بيش از ٦٧٨٣اعدام صورت گرفته است در طول اين يك ده !
٩: حمله به كوي دانشگاه در سال ٧٨ (٧كشته)
هجده تیر یا وقایع کوی دانشگاه تهران به مجموعه ناآرامی‌ها و درگیری‌ها بین روزهای هجدهم تا بیست وسوم تیرماه ۱۳۷۸ میان دانشجویان، نیروهای انتظامی و افراد موسوم به لباس شخصی‌ها، اطلاق می‌شود.مجموعهٔ فعالان حقوق بشر در ایران ادعا دارد ۷ نفر در واقعه حمله به کوی دانشگاه کشته شده‌اندکه تاکنون فقط هویت عزت‌الله ابراهیم‌نژاد و فرشته علیزاده روشن شده‌است.شورای متحصنین در بیانیه ۲۶ تیر مرگ تامی حامی‌فر را نیز تأیید کردو سعید زینالی نیز از هنگام دستگیری توسط مأموران ناپدید شده است؛ همچنین چشم یک دانشجوی پزشکی بر اثر اصابت گلوله تخلیه، دست و پای عده‌ای شکسته و تعداد زیادی دانشجو ضرب وشتم شدند.از این حادثه به عنوان بزرگ‌ترین چالش جنبش دانشجویی در ایران بعد از انقلاب ۱۳۵۷ نیز یاد
می‌شود.
١٠: از سال ٧٨تا ٧٩
طبق آمار سازمان هاي حقوق بشري در طول اين نه سال اگر بر فرض حساب كرد هر سال در ايران حداقل ٥٦٠اعدام صورت گرفته باشد بر جمع نه سال مي شود ٥٢٢٠اعدام صورت گرفته است.
١١: ازخرداد٨٨ تا تير ٨٩ (١٥٢اعدام ، سياسي )
در پی اعلام نتایج دهمین دورهٔ انتخابات ریاست جمهوری ایران و اعلام پیروزی دوبارهٔ محمود احمدی‌نژاد، تظاهرات و راهپیمایی‌های بی‌سابقه‌ای در خیابان‌ها و میدان‌های تهران و همچنین شهرهای دیگر ایران، توسط معترضان به نحوهٔ شمارش آرا و حامیان میرحسین موسوی، رقیب اصلی احمدی‌نژاد در انتخابات، در ماه‌های خرداد و تیر ۱۳۸۸ به راه افتاد که بزرگترین راهپیمایی‌های اعتراضی در تاریخ ۳۰ سال جمهوری اسلامی ایران بود.
در جریان سرکوب معترضان توسط نیروهای پلیس و شبه‌نظامیان بسیج و سپاه پاسداران، به ویژه در روزهای ۲۵ و ۳۰ خرداد ۱۳۸۸، تعدادی از معترضین و عابرین کشته و مجروح شدند.
طبق آمار آژانس خبررسانی کُردپا، ٨١۴ مورد مجازات اعدام در سال نخست دولت روحانی به اجرا درآمده است که در مقایسه با بازه زمانی سال قبل (١٢ مردادماه سال ١٣٩١ تا ١٢ مرداد سال ١٣٩٢) با تعداد ۵۵٣ مورد، افزایش ۴٧ درصدی داشته است.
مجازات اعدام برای افرادی که هنگام ارتکاب جرم کمتر از ١٨ سال سن داشته‌اند، ١۶ مورد بوده که حکم اعدام تمامی آنان بعد از رسیدن به سن ١٨ سالگی به اجرا درآمده است.
با استناد به آمار ثبت‌شدە در مرکز آمار آژانس خبررسانی کُردپا، ١٩ تن از افراد اعدام شده زن بودە و همچنین حکم اعدام ۶٩٧ نفر از آنان به صورت گروه‌های ٢ تا ١۶ نفره و ١١٧ نفر از این افراد بصورت فردی اعدام شده‌اند.
طبق آمار ثبت‌شدە، تنها اسامی ٣۶٧ تن از افراد اعدام‌شدە طی یک سال اخیر معلوم می‌باشد و اسامی ٣۴٠ تن نامعلوم، ٨۵ تن تنها حروف اول نام و نام‌خانوادگیشان موجود است و همچنین ٢٢ تن از آن‌ها تنها اسم کوچکشان منتشر شده است.
همچنین طبق مشخصات افراد اعدام شده بطور کل ٧٣ نفر از آنها کُرد، ٢١ نفر عرب، ١۶ نفر بلوچ، ۵ تن ترک، ۴ نفر آذری و ٣ تفر تبعه افغانستان هستند.
محاربه ومفسد في الارض
در سال ٢٠١٣، ٢٩ نفر با اتهام محاربه و فساد فى الارض اعدام شدند. در بين اين افراد از كسانى كه با اتهام مبارزه مسلحانه دستگير شده بودند وجود داشت تا وابستگى به گروه‌هاى سياسى اپوزيسيون و متهمان به تروريسم. بيشتر اعدام شدگان اين دسته، از گروه هاى اتنیکی و از مناطق بلوچستان، كردستان و مناطق عرب‌نشين ايران بودند. برای جزئیات بیشتر به بخش “گرههای اتنیکی” مراجعه شود.
١٣: آمار اعدام در سال ١٣٩٣
احمد شهید، گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور حقوق بشر ایران طی گزارشی اعلام کرده بود که “در سال ٢٠١۴، ٩۶۶ نفر در ایران اعدام شده‌اند که این تعداد بالاترین رقم اعدام در بیست سال گذشته است”.
براساس این گزارش “تعداد اعدام‌شدگان از ٩١ نفر در سال ٢٠٠۵ به ٩۶۶ نفر در سال ٢٠١۵ افزایش یافته است که حدود نیمی از آنها در رابطه با مواد مخدر اعدام شده‌اند. برخی از آنها پیش از رسیدن به سن قانونی ١٨ سالگی به اعدام محکوم شده بودند”.
همچنین آمده که “در سال گذشته زندان قزل‌حصار با ١۵۵ نفر و زندان رجائی‌شهر کرج با اعدام ١٠٩ نفر بیشترین تعداد اعدام‌ها را در ایران داشته اند”.
پیشتر نیز در همین رابطه سازمان عفو بین‌الملل در گزارشی اعلام کرده بود که رژیم اسلامی ایران از آغاز دی‌ماه ٩۴ تا تیرماه ٩۴، ۶٩۴ نفر را اعدام کرده است که طی این بازه زمانی حکم اعدام ٣٩ شهروند کُرد توسط دستگاه قضایی رژیم اسلامی ایران به اجرا در آمده است که از این تعداد ۴ زندان سیاسی کُرد جزو اعدام‌شدگان بود‎ه‎اند.
١٤: آمار اعدام در سال ١٣٩۴
اجرای احکام اعدام در سال ۲۰۱۵ نسبت به سال ۲۰۱۴ دست کم ۴۰٪ افزایش داشته است، هم چنین صدور احکام اعدام نیز با افزایش ۲۱۵٪ همراه بوده است. تعداد اعدام‌ها در ملاء عام ۳٪ نسبت به سال ۲۰۱۴ کاهش داشته است و اعدام زنان نیز ۵۰٪ کاهش را نشان می‌دهد.
همچنین به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، بر اساس این گزارش ۶۹٪ اعدام شدگان به اتهام جرایم مربوط به مواد مخدر در ایران اعدام شدند. ۲۱٪ به اتهام قتل، ۶٪ به اتهام تجاوز به عنف، ۱٪ به اتهام نامعلوم، و ۱٪ درصد نیز به اتهام محاربه و افساد فی الارض در ایران اعدام شدند.مجموماً از ۳۲۱ گزارش گردآوری شده ۳۴۲ مورد نقض حقوق برای ۱۴۷۱ شهروند به ثبت رسیده است.
١٥: آمار اعدام هادر سال ١٣٩۵
اعدام دست‌کم ٦٧١ زندانی از ابتدای سال ۲۰۱۶  و بالا رفتن آمار آن حقوق‌بشر ایران اعلام کرده بود ، ۵ مرداد ماه ۱۳۹۵: اعدام دست‌کم ۲۵۰ نفر از تاریخ ۱ ژانویه تا ۲۰ جولای سال جاری توسط سازمان حقوق‌بشر ایران به ثبت رسیده است. این آمار نشان می‌دهد به‌طور متوسط در هر روز بیش از ۱ نفر اعدام شده است.
همچنین در تاریخ ١٢مرداد ماه ٢٠زندانی اهل سنت کُرد درحالی که حکم آنها ناعادلانه بود به اجرا گذاشته شد واعدام شدند.
در هفت ماه اول سال میلادی گذشته (۲۰۱۵) بیش از ۷۰۰ نفر در زندان‌های مختلف ایران اعدام شدند، این آمار برای تمام سال به ۹۶۹ نفر بالغ شد که این بالاترین حد در طی ۲۵ سال گذشته بوده است.
باتوجه به گزارشات سازمان حقوق‌بشر ایران و آمارهایی که توسط این نهاد به ثبت رسیده است، جرائم مربوط به مواد مخدر و قتل عمد همچون سال‌های گذشته بالاترین میزان اعدام را به خود اختصاص داده بودند.
گفتنی است، در سال ۲۰۱۶ مقامات ایران اجرای حکم اعدام در مقابل دیدگان شهروندان از جمله کودکان را ادامه دادند. همچنین اعدام چندین مجرم نوجوان در میان اعدامیان این سال گزارش شده و سازمان حقوق بشر ایران هنوز در حال بررسی موارد ایشان است.
برخی از نکات مهم گزارش اخیر سازمان حقوق بشر ایران در خصوص اعدام‌ها بین ۱ ژانویه تا ۲۰ جولای ۲۰۱۶:
%۴۵ از اعدام‌ها توسط منابع رسمی در ایران گزارش شده‌اند.
%۴۷ از اعدام‌ها با جرائم مربوط به مواد مخدر صورت گرفته است.
%۳۹ درصد از اعدام‌ها با اتهام قتل عمد بوده است.
۱۹ تن در ملاء عام اعدام شده‌اند.
شایان ذکر است که سازمان حقوق بشر ایران در خصوص برخی از گزارشات اعدام همچنان در حال تحقیق است که به علت عدم تأیید قطعی در این آمار گنجانده نشده است.
همچنین در ١٢مرداد ماه سال ٩۵ بیش از سی نَفَر از جوانان اهل سنت اعدام شدند.  ١٨نفر دیگر آنها در آستانه اعدام هستند.
در کل طی شش ماه دوم سال ٩٥ بيش از ٣٨٦ اعدام  به ثبت رسیده که رسانه‌های رسمی و قوه قضائیه تنها ١٧٣ فقره از آن را اعلام کرده‌اند.
پيش بيني مي شود آمار دقيق اعدام در سال ٩٥بيش از نهصد نفربوده است.
١٦: اعدام بهائيان
 ابتدای انقلاب ۵۷ ایران تا به حال، ۲۰۲ نفر از بهائیان به خاطر اعتقادشان به دین بهائی، و یا ترویج و تبلیغ آن، توسط حکومت اسلامی اعدام شده‌اند.
١٧: اعدام اهل سنت
 در مورد اهل سنت  كه شهروند درجه دوم در ايران محسوب مي شود وبيشتر در مناطق مرزي  ساكن مي باشند.
در مورد آمار اعدام ها وكشتاروترور علما سني در طول اين چهار ده بسيار فراوان مي باشد كه قابل شمارش نيستند واكثريت اهل سنت از مليت هاي كورد وبلوچ وتركمن صحرا وعرب اهواز مي باشند
نتيجه گيري :
اگر ما تمامي اين آمار وكشتار واعدام ها وترور وتجاوز واعدام مواد مخدري ها و قتل هاي عمد و قوميت هاي ملي و مذهبي  در اين چهار ده از انقلاب اسلامي ايران كنار هم قراردهيم به رقم
فاجعه باري مي رسيم كه از گفتن آن بايد لرزيد!
ولي بصورت تقريبي ميتوان ٦١هزار نَفَر تخمين زِد !
منابع :
بنیاد برومند، تارنگارتخصصی حقوق بشر درایران، عفو بین الملل، کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران، خبرگزاری هرانا
کانون مدافعان حقوق بشر کردستان، کردپا، کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، رادیو کوردانه، آژانس خبری موکریان، سازمان حقوق بشر ایرانن، ماف نیوز، شبکه حقوق بشر کردستان، آسو روژهلات، روژی کورد، سنی نیوز، هنگاو، کوردستان میدا و کورد و کودستان، روژ نیوز، کانون حمایت از خانواده جان باختگان، بگونه، کانون مدافعان حقوق بشر در ایران، کمپین فعالین بلوچ، رادیو فردا، صدای آمریکا، بی بی سی فارسی، کیهان لندن، کیهان نوین، رادیو زمانه، رادیو فرهنگ، حزب کمونیست، گزارشگران بدون مرز، آزادی بیان، کمپین بین المللی نه به اعدام، ایران پیک، سایت میهن، زیتونه، دویچه وله، العربیه فارسی، جوانه ها، نه به زندان نه به اعدام،، سازمان حقوق بشر کردستان.آژانس خبر ایران، آزادی بیان، صدا نیوز، سازمان دیدبان حقوق بشر، تحلیل روز، سایت سویدوند وابسته به ژنو، خودنویس، دیدگاه، عرفان نیوز، خبرگزاری صدای مسیحیان، سحام نیوز، سحبانیوز، روژهلات تایمز، شورای شمس، زاگرس پوست، خبر گر، سایت راه کارگر، سایت ملیون ایران، خبر کلمه فارسی، کانال نور، وصال حق، کانال توحید، خبرنگاران آزاد کردستان، سایت بهانیوز، پژواک ایران، گُویا نیوز، سایت عصرآنارشیسم، جنگ خبر، همبستگی ملی، عصر نو، مجاهدین خلق، ایرانگولبال، خبر نامه ملی ایرانیان، فضوله محله، نشریه راوی، اسرائیل تایمز، رادیو اسرائیل، رادیو کوچک، کانال ایران فردا، رادیو فرانسه، رادیو پارس، کانال من و تو، بالاترین، برنامه تبلت، فضوله محله، کانون دفاع از حقوق بشر در ایران، وسایر وبلاگ و سایت ورسانه های دیگر

اعدام برای کودک-مجرم؛ مجازات قصاص برای قاتل معلم فیزیک در سرکلاس

 پسر نوجوانی که معلم ۴۳ ساله‌ فیزیک اش، محسن خشخاشی را در سرکلاس درس در دبیرستان پسرانه حافظی بروجرد به قتل رسانده بود به اعدام محکوم شد.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از جام جم، این پسر نوجوان که محمد نام دارد،ساعت ۱۱ صبح اول آذر سال ۹۳، سراسیمه وارد کلاس درس فیزیک معلم ۴۳ ساله‌اش محسن خشخاشی در دبیرستان پسرانه حافظی در خیابان ۴۵ متری بسیج شهرستان بروجرد شد.
او بدون هیچ حرفی به سمت نیمکتش رفت. معلم از او خواست به دلیل غیبت غیرموجه از دفتر نامه بیاورد که محمد به طرف آقا معلم حمله‌ور شد و با چاقویی که همراه داشت، ضرباتی به گردن و سینه او زد و گریخت. هر چند پیکر معلم زخمی به بیمارستان منتقل شد و پزشکان برای نجات او تلاش کردند؛ اما وی به دلیل شدت خونریزی فوت کرد. دانش‌آموز متهم به قتل به تهران گریخت و زندگی پنهانی‌اش را آغاز کرد، اما در پایتخت پس از درگیری با پسری به کانون اصلاح و تربیت منتقل شد که در آنجا هویت واقعی وی فاش و معلوم شد او همان دانش‌آموزی است که به اتهام قتل آقا معلم تحت تعقیب پلیس است.
او برای تحقیقات به پلیس آگاهی لرستان منتقل شد و در بازجویی به قتل معلم فیزیک مدرسه اعتراف کرد و بعد از بازسازی صحنه قتل روانه زندان شد.
نوجوان متهم به قتل در شعبه اول دادگاه کیفری یک استان لرستان محاکمه و با رای قضات دادگاه به سه سال حبس و پرداخت دیه در حق اولیای دم محکوم شد که رای با اعتراض خانواده مقتول به دیوان‌عالی کشور ارسال شد و قضات شعبه ۳۱ دیوان عالی کشور حکم را نقض کردند و برای رسیدگی دوباره، پرونده به شعبه هم‌عرض ارسال شد.
چهارشنبه هفته گذشته متهم به قتل، از کانون اصلاح و تربیت برای محاکمه به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان لرستان منتقل شد. او این بار هم قتل آقا معلم را پذیرفت وحتی صحنه جنایت را درمقابل قضات شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان لرستان بازسازی کرد.
این درحالی بود که پزشکی قانونی نظر داده بود این متهم مبتلا به جنون نبوده که رافع مسئولیت کیفری وی شود. چرا که او بعداز این جنایت و در مدت زمانی کوتاه با فردی درگیر شده و او را نیز مورد ضرب و جرح با شیشه قرارداده است.
همچنین اقدامات متهم پس از ارتکاب قتل، فرار از صحنه قتل، جعل هویت خود، زخمی کردن فردی دیگر در جریان فرار، یاد آوری جزئیات قتل بدون کم و کاست و بازسازی صحنه قتل، نحوه بیان اظهارات و نمایش چگونگی ایراد جرح به مقتول در جریان جلسه دادگاه و آگاهی وی به نقاط حساس و آسیب‌پذیر بدن انسان همه حاکی از رشد عقلی مناسب و درک حرمت قتل است.
در این مرحله قضات دادگاه حکم بر محکومیت متهم به قصاص نفس صادر کردندکه این حکم ۲۰ روز پس از ابلاغ در دیوانعالی کشور قابل فرجام‌خواهی است.

قربانیان هولوکاست

نوشته نیما حسابیان

Bildergebnis für ‫قربانیان هولوکاست‬‎

هفتاد و دو سال از آزاد سازی اردوگاه آشویتس (Auschwitz( بزرگترین و مجهزترین اردوگاه کار اجباری که در طول اشغال لهستان توسط نازی ها ساخته شده بود، می گذرد. مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال ۲۰۰۵ با صدور قطعنامه ای که به پیشنهاد کشورهایی همچون آمریکا، اسراییل و روسیه و حمایت ۱۰۴ کشور دیگر عضو، انکار هولوکاست را غیر قابل پذیرش و بیست و هفتم ژانویه، سالروز آزادسازی این اردوگاه را به یابود قربانیان آن فاجعه، روز جهانی یادمان هولوکاست نام گذاری کرد.  حسین قریبی نماینده ایران در این نشست مجمع عمومی سازمان ملل، اقدام آمریکا را در طرح قطعنامه ” یک اقدام فریبکارانه سیاسی” دانست و پس از ابراز مخالفت با آن، جلسه مجمع را ترک کرد. بدین ترتیب نام ایران بعنوان تنها مخالف صدور این قطعنامه ثبت شد.

 

هولوکاست چیست؟ آدولف هیتلر کیست؟

واژه هولوكاست (Holocaust)، به معناى «سوزاندن با آتش است كه به طور كامل از ميان برود» و واژه اى است يونانى كه از دو واژه Holos به معنى همه و Kaustus به معنى سوزاندن و نابود كردن تركيب شده است و در لغت، به معناى «همه سوزى» است و به کشتار دسته جمعی و نسل کشی نزدیک به یازده میلیون نفر بخصوص شش میلیون یهودی در طی جنگ جهانی دوم بدست آلمان نازی از۱۹۴۱ تا انتهای سال ۱۹۴۵ در اردوگاههای مرگ که آشویتس یکی از مهمترین آنها بود، اطلاق می شود. در سال ۱۹۳۳ کمپ‌هایی برای شکنجه و کشتن مخالفان سیاسی از جمله کمونیستها و سوسیال دمکراتها توسط نازی‌ها تشکیل شد. پس از مدتی از این کمپها به عنوان اردوگاه کاراجباری یهودیان استفاده می‌شد درسال ۱۹۴۲ دولت آلمان تصمیم به اجرای طرحی موسوم به «راه حل نهایی» گرفت که به موجب آن کمپهایی برای کشتار دسته جمعی یهودیان تأسیس شد. بسیاری از کولی ها، همجنسگرایان، مخالفان دولت آلمان نازی, بیماران و سربازان اسیر شده نیز در این اردوگاها به کام مرگ فرستاده شدند. کشتارها به شکل سازمان‌یافته در تقریباً همهٔ مناطق اشغال‌شده توسط آلمان که امروزه ۳۵ کشور اروپایی را تشکیل می‌دهند انجام می‌شدند. شدیدترین وجه آن‌ها در اروپای مرکزی و شرقی اعمال شدند، جایی که بیش از هفت میلیون یهودی در ۱۹۳۹ در آن زندگی می‌کردند. نزدیک پنج میلیون یهودی در آنجا جان خود را از دست دادند.

هیتلر به عنوان یک کهنه‌ سرباز نشان‌دار جنگ جهانی اول در سال ۱۹۲۰ به حزب نازی پیوست و در سال ۱۹۲۱ به ریاست آن رسید. او در سال ۱۹۲۳ به خاطر شرکت در کودتایی نافرجام به تحمل ۵ سال زندان محکوم شد و در همین دوران کتاب نبرد من را نوشت. او پس از آزادی از زندان، با ترویج ایده‌های ملی‌گرایی، ضدکمونیستی، یهودستیزی و ایراد سخنرانی‌های پرشور، حامیان بسیاری در کشور آلمان به‌ دست آورد. هیتلر در سال ۱۹۳۳ به مقام صدراعظمی رسید. او عامل شکست آلمان در آن جنگ جهانی اول را نه تنها در ابعاد نظامی که برآمده از خیانت‌ها و ساختارهایی می‌دانست که در جامعه وجود داشت و در این میان یهودیان و کمونیست‌ها نقش پررنگی داشتند. او در بخشی از این کتاب می‌نویسد: ” مارکسیست حقیقی که هدف اساسی آن خرابی اوضاع تمام کشورهای غیر یهودی بود در ماههای اول سال ۱۹۱۴ قیافه زشت خود را نشان داد.” و در بخشی دیگری از کتاب بعد از بررسی نقش یهودیان در اقتصاد آلمان‌ می‌گوید: “زالوها, پول‌های ارزشمند مردم آلمان را می‌گرفتند و کاغذهای بی‌ارزش به آنها می‌دادند”  و  “یهودی کسی نیست که آشتی پذیر باشد, باید همه را نابود ساخت.” آنچه مشخص است فارغ از نقش‌های متفاوتی که یهودیان در کشورهای مختلف داشتند اما برای هیتلر و دستگاه تفکری برآمده از تفکر فاشیستی, یهودی بودن کافی بود تا آنها نژادی پست دانسته و برای سلامت نژاد خود دست به یک بهداشت نژادی بزنند.

 

ریشه های هولوکاست

از دوران قرون وسطی اذیت و آزار یهودیان در سراسر اروپا جریان داشت. علت اصلی این حملات به یهودیان، دیدگاه کلیسا بود که یهودیان را در مصلوب شدن عیسی مسیح مقصر می شناخت. احساسات یهود ستیزانه ریشه در مشکلات اقتصادی نیز داشت. در قرون وسطی کلیسا مسیحیان را از رباخواری منع می کرد و حرفه بانکداری آن زمان به دست یهودیان می چرخید. مسیحیان که از یهودیان پول قرض می گرفتند از این رباخواران  منزجر بودند. این احساسات حتی تا دوران هیتلر بسیار رایج بود. مارتین لوتر   پایه گذار کلیسای پروتستان در سال ۱۴۵۳ نوشت که کنیسه های یهودیان را باید به آتش کشید، خانه هایشان را سوزاند و آنان را برای همیشه از آلمان اخراج کرد. پس از این دوران یهودیان از محیط اطراف خود در شهرهای اروپایی منزوی شده و در گتوها سکنی گزیدند. در اواخر قرن نوزرهم هزاران یهودی از شرق اروپا به آلمان گریختند تا از کشتار یهودیان که در لهستان و اوکراین و بخشهایی از روسیه در جریان بود در امان بمانند. افزایش جمعیت یهودیان آلمان احساسات ضدیهودی را که از قبل در این کشور بالا گرفته بود, به جوش و خروش رساند. با شکل گیری احزاب یهود ستیز، حتی دانشگاهیان و روشنفکران نیز آشکارا از ضرورت قلع و قمع یهودیان سخن می گفتند. همزمان نظریه های به ظاهر علمی- نژادی رواج گسترده ای یافت و افسانه نژاد آریایی در میان آلمانی ها ریشه دواند و در آنها روحیه برتری نژادی نسبت به سایر انسانها را تقویت نمود. به دنبال شکست آلمان در جنگ جهانی اول که از ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۸ به طول انجامید، احساسات ضدیهودی در این کشور به اوج رسید. سربازان شکست خورده آلمانی که از جبهه ها بازمی گشتند، از جمله سرجوخه ای به نام آدولف هیتلر، خانه نشینان بی درد را مسئول شکست آلمان محسوب می کردند. آنها سوسیال دمکراتها، سیاستمداران، انقلابیون و بطور خاص یهودیان را ملامت می کردند که  از پشت به ارتش آلمان خنجر زدند.

 

انکار هولوکاست

عبارت انکار هولوکاست یا تجدید نظر طلبی در هولوکاست در مورد تلاش هایی بکار می رود که به منظور نفی حقایق تثبیت شده درباره نسل کشی یهودیان اروپا به دست نازی ها صورت گرفته است. از جمله اظهارات انکارآمیز متداول می توان به این موارد اشاره کرد: کشتار حدود شش میلیون یهودی طی جنگ جهانی دوم هیچگاه رخ نداده  و یا بزرگ نمایی شده‌ است, نازی ها نه سیاست رسمی برای نابودسازی یهودیان داشتند، نه قصد این کار را و اینکه اتاق های گاز سمی و کوره های آدم سوزی اردوگاههای مرگ هرگز وجود نداشته است. مورخان و پژوهشگران تاریخی بر این نظر اجماع دارند که انکار هولوکاست ریشه در نفرت دارد و تلاش نفی کنندگان آن را برای عدم توجه به جنایتی که به صورت سیستماتیک در تاریخ رخ داده است می دانند.  آنها انکارگران را      شبه  مورخانی می خوانند که انگیزه خود را از ایدئولوژی یهود ستیزی می گیرند و به کلی نفی کننده دلایل و اسناد تکذیب ناپذیر تاریخی هستند. در میان مدافعان تجدید نظر طلبی، نیز طیف های گوناگونی وجود دارد. در حقیقت تجدید نظر طلبان را نمی‌توان یک گروه متقارن شمرد. گروهای نئونازی و رهبران آنها پس از پایان جنگ جهانی دوم جزء اولین گروههایی بودند که تبلیغات خود را مبنی بر دروغ و ساختگی بودن هولوکاست آغاز کردند. گروه دیگری که با هیاهوی زیاد ادعای تجدید نظر طلبی می کنند گروه نژاد گرای کوکلوس کلان هستند. از دیدگاه گرایش سیاسی نیز تجدید نظر طلبان  طیف هماهنگی نیستند و برخی کمونیست، سوسیالیست، چپ میانه رو، لیبرال و برخی دیگر محافظه کارند. رواج انکار هولوکاست در میان مسلمانان در سالهای اخیر را  می توان به چند عامل نسبت داد: پشتیبانی فزاینده برخی دولتها، گسترش اسلام رادیکال و نزاع اعراب و اسراییل. در میان انکارگران هولوکاست در غرب، روژه گارودی نفوذ زیادی در ترویج انکار هولوکاست و ادبیات یهودستیزانه در کشورهای مسلمان داشته است. گارودی یک روشنفکر مارکسیست فرانسوی و عضو پارلمان فرانسه از حزب کمونیست این کشور بود که بعدها اسلام روی آورد. هنگامی که دولت فرانسه گارودی را به خاطر تحریک به نفرت نژادی تحت تعقیب قرار داد، بسیاری در خاورمیانه وی را یک قهرمان خواندند. در برخی کشورهای دیگر خاورمیانه، این احزاب اصولگرا هستند که با انکار یا کمرنگ کردن هولوکاست می کوشند یهودی ستیزی را به عنوان عاملی در تشدید تنش روابط با اسراییل و آمریکا در جامعه شان دامن بزنند. در ایران نیز    تا اوایل دهه هفتاد، هولوکاست یک رویداد حقیقی به شمار می‌رفت و فیلم‌ها و سریال‌های غربی که درتایید هولوکاست ساخته        شده بودند، بدون هیچ توضیحی در شبکه‌های رسمی تلویزیون پخش می‌شد اما با رهبری آیت الله خامنه ای و انکار و افسانه وار توصیف کردن این واقعه  توسط او, حمله به این جنایت بشری آغاز شد. در سال ۱۳۷۵ سعید امامی معاون امنیتی وقت وزارت اطلاعات ایران در دانشگاه همدان اعلام کرد به کتاب‌هایی تاریخی دست یافته‌ است که نشان می‌دهد رقم واقعی کشته شدگان در هولوکاست ۲۵۰ هزار نفر بوده‌  و رقم شش میلیون یهودی کشته شده در هولوکاست جفنگ است.  محمود احمدی نژاد, رئیس جمهور پیشین ایران نیز از انکار کنندگان هولوکاست است و در بسیاری از سخنرانی هایش چه در داخل  و چه خارج ایران از جمله کنفرانس جهانی سازمان ملل علیه نژادپرستی درسوئیس و دانشگاه کلمبیا در آمریکا  بارها از واژه‌هایی همچون مشکوک و مبهم  برای اشاره به هولوکاست استفاده کرد. برگزاری کنفرانس و نمایشگاه کاریکاتور هولوکاست در تهران نیز بخشی دیگر از پروژه هولوکاست ستیزی جمهوری اسلامی است.  

 

قهرمان ایرانی هولوکاست

حدود سه دهه پیش از دنیا رفته اما تا همین چند سال قبل کمتر  کسی نامش را شنیده بود. حالا مدتی است نامش بر سر زبان‌ها افتاده و مثل اسکار شیندلر، صنعتگر آلمانی که بیش از ۱۰۰۰ یهودی را در طول هولوکاست با استخدام در کارخانه‌هایش نجات داد، هم یک قهرمان است. نامش عبدالحسین سرداری است. کاردار سفارت ایران در پاریس بوده و در دوران خدمت در این سفارتخانه با استناد به توافق‌نامهٔ حقوق شهروندی که بین دولت شاهنشاهی ایران و آلمان نازی منعقد شده بود جان عده قابل توجهی از یهودیان ایرانی را نجات دهد. علاوه بر این او توانست جان بسیاری از یهودیان غیر ایرانی مقیم فرانسه  را نیز با صدور پاسپورت ایرانی برای آن‌ها نجات دهد. با اشغال فرانسه توسط آلمان و خروج سفرای بسیاری از کشورها از این کشور از جمله سفیر ایران, سرداری تصمیم به ماندن در فرانسه بعنوان یک دیپلمات و به خطر انداختن جان خود برای کمک به یهودیان هموطن و غیر هموطن می کند. ایران با اینکه رسما در جنگ جهانی دوم بی طرف بود، ولی به حفظ روابط تجاری قدرتمند خود با آلمان علاقه داشت. این وضع برای هیتلر ایده آل بود. ماشین تبلیغاتی نازی ایرانیان را دارای نژاد آریایی خواند و از نظر نژادی با آلمانی ها یکی دانست. اما یهودیان ایرانی در پاریس همچنان با اذیت و آزار رو به رو بودند و خبرچینان اغلب، هویت آنها را به مقامات گشتاپو لو می دادند.  فریبرز مختاری در کتابش، “در سایه شیر”، درباره او می نویسد : ” سرداری در سوئیس دیپلم وکالت گرفته بود و برای همین می‌توانست با مقام‌های آلمانی از نظر حقوقی صحبت کند و مطالب قانونی را طوری پیش بکشد که نازی‌ها نتوانند آن را رد بکنند. او که دیپلماتی خوش رو و میهمان نواز بود و توانست با افسران و مأموران حکومت آلمان نازی روابط دوستانه ای برقرار سازد و با استفاده از تناقض‌های درونی و حماقت‌های ایدئولوژی نازی‌ها  و با بیان اینکه ایرانی های یهودی با یهودیت اروپایی پیوند خونی ندارند  توانست برای بیش از  ۲ هزار ایرانی یهودی، و چه بسا کسانی دیگر، از مقررات نژادی نازیها معافیت بگیرد و از روانه کردن آنها به اردوگاههای مرگ نازی ها جلوگیری کند. او همچنین با صدور پاسپورت های ایرانی که که در آنها مذهب دارندگان قید نمی شد و برای سفر در طول اروپا لازم بود، توانست به بسیاری از یهودیان ایرانی و غیر ایرانی کمک کند که به ایران بازگرند یا به کشورهای امن دیگر بروند.”

عبدالحسین سرداری  در سال ۱۳۶۰ در اتاقی کرایه ای در جنوب لندن در تنهایی درگذشت و این درحالی بود که حقوق بازنشستگی خود به عنوان سفیر و همچنین املاکش در تهران را به دنبال انقلاب اسلامی ایران از دست داده بود. او هرگز در مورد فداکاری های خود صحبت نکرد و مصرانه می گفت که وظیفه انسانی اش را برای هموطنانش و دیگران انجام داده است . آگاهی از کمک های او و صدها ایرانی دیگر به یهودیان ایرانی، فرانسوی و دیگر ملیت ها در زمان جنگ جهانی دوم تصویری انسانی و بشردوستانه از ایران و ایرانی ترسیم می کند. تصویری که رهبر و مقامات سیاسی کنونی ایران آن را بسیار مخدوش کرده اند.

 

منابع

۱- صفحه ویکی پدیا هولوکاست                                                                                     هولوکاست/ https://fa.wikipedia.org/wiki

۲- درباره انکار هولوکاست                                                                                         http://www.projetaladin.org/holocaust    

۳- آلمان و یهود ستیزی                                                                                                             http://www.projetaladin.org

۴- شیندلر ایرانی؛ ناجی یهودیان از دست نازی‌ها، برایان ویلر، بی‌بی‌سی فارسی                                           http://www.bbc.com/persian