هوای سرد و شرایط دشوار زنان زندانی در زندان یاسوج

عدم توجه و رسیدگی مسئولین به «کانون اصلاح و تربیت مادوان یاسوج»، محبوسین زن این مرکز را در شرایط دشواری قرار داده است.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، از مهر ماه سال جاری، مسئولین زندان زنان یاسوج (کانون اصلاح و تربیت مادوان یاسوج)، محدودیت‌هایی، از جمله بستن آشپزخانه داخلی بند، بی‌کیفیت شدن غذاها، عدم تماس با خانواده‌ها، نبود امکانات گرمایشی و بهداشتی را بر این زندانیان اعمال نمودند.
یک منبع آگاه در این خصوص به شبکه حقوق بشر کردستان گفت: “بعد از کشته شدن سه سرباز از سوی یکی از سربازان این زندان و بعدا خودکشی این سرباز در ۲۷ مهرماه امسال که هنوز جزئیات و دلایل آن نامشخص است، مسئولین زندان اقدام به محدود کردن تماس‌های تلفنی زندانیان با خانواده‌ها کرده و اکنون هر هفته تنها چند دقیقه آن هم تحت کنترل شدید بخش حفاظت زندانیان حق تماس با خانواده وجود دارد. حدود یک ماه پیش نیز تنها آشپزخانه داخلی بند که برای پخت غذای شخصی از سوی زندانیان مورد استفاده قرار می‌گرفت، بدون دلیل خاصی بسته شد و با توجه به کمبود بودجه و بی کیفیت بودن غذای زندان، زندانیان مجبورند از کنسروهای فروشگاه آن هم به‌صورت سرد استفاده بکنند.”
به گفته‌ی این منبع: “به دلیل اینکه این زندان در ۱۵ کیلومتری شهر یاسوج و در بخش مادوان قرار دارد، از امکانات اولیه به نسبت دیگر زندان‌ها در زمستان محروم بوده و زندانیان به دلیل نبود امکانات گرمایشی در داخل بند،شب‌ها با پوشیدن چندین لباس گرم مجبورند بخوابند. پیش‌تر نیز در بهار و تابستان امسال به مدت چند ماه آب گرم حمام این زندان قطع بود و زندانیان مجبور بودند برای حمام در آشپزخانه این زندان آب گرم بکنند.”
این منبع در پایان افزود: “هفته پیش در بازدید مدیرکل زندان‌های استان کهگیلویه و بویراحمد از این زندان، زنان زندانی در خصوص مشکلات و امکانات گرمایشی این زندان با او صحبت کردند و ایشان نیز قول پیگیری فوری داد ولی تاکنون در این خصوص هیچ اقدامی صورت نگرفته است و با بارش برف و سرد شدن هوا، وضعیت زندانیان بسیار اسفبار شده است.

اتوبان‌خوابی؛ زندگی در حاشیه‌ای دور از دسترس

کارتن خواب، گور خواب و اتوبان خواب. این آخری اگر عمرش بیشتر از قبلی‌ها نباشد، کمتر نیست. سال‌هاست که نقاط کم رفت و آمد تهران به محل سکونت و شب خوابی بی‌خانمانان تبدیل شده‌است و چه جایی بهتر از حاشیه‌های اتوبان‌ها که از پیش با گارد ریل‌ها بسته شده‌اند و ماموران جمع‌آوری بی‌خانمان‌ها و معتادان «متجاهر» جرات و حوصله هجوم به این محل‌ها را ندارند و دست کم تا مدتی پناهگاهشان امن می‌ماند؟
اتوبان‌خواب‌ها تنها بخشی از تصویر تیره حاشیه نشینی در ایران هستند که به عنوان یک پدیده در حال گسترش با آمارهای تکان‌دهنده، مدت‌هاست که زنگ خطر را در زمینه آسیب‌های اجتماعی در ایران به صدا درآورده است. بهمن مشکینی مشاور وزیر کشور ایران پیش‌تر گفته  که ۱۱ میلیون حاشیه‌نشین و بیش از هفت میلیون ساکن مناطق بافت فرسوده در کشور وجود دارند که جمعاً ۱۸ میلیون حاشیه‌نشین را تشکیل می‌دهند.
بزرگراه‌ها: پناهگاه‌های استتارشده
۱۰ بزرگراه مهم تهران شامل بزرگراه‌های بابایی، چمران، حکیم، همت، محلاتی، مدرس، شیخ فضل‌الله نوری، نیایش، امام علی و آیت‌الله کاشانی بهترین مکان‌ها برای اتوبان‌خوابی هستند؛ حاشیه‌هایی خلوت و بدون تردد و بی‌صاحب. کسی در حاشیه این اتوبان‌ها زندگی نمی‌کند که نگران زشتی محل سکونت یا انتقال آسیب‌های اجتماعی به اهالی محل باشد. حاشیه‌ها را بوته‌ها و درختان استتار کرده‌اند و رانندگانی که به سرعت از اتوبان‌ها می‌گذرند، متوجه زندگی پنهان در آنها نمی‌شوند.
هرازگاهی اما این نظم و آرامش به هم می‌ریزد: پناهگاه را باید برای جمع‌کردن زباله و خرید مواد ترک کرد. باید از روی گاردیل‌ها به دل اتوبان پرید و از خیابان گذشت. اگر راننده بیخانمان ژنده‌پوش را نبیند، سرنوشت او مرگ است.
رانندگانی که از این اتوبان‌ها می‌گذرند، تجربه مواجهه با ساکنان اتوبان را در ساعت‌های آغازین روز و پایانی شب دارند اما اداره تصادفات راهنمایی و رانندگی آماری از کشته‌شدگان و آسیب‌دیدگان تصادف رانندگان با این افراد منتشر نکرده است. با این حال بر اساس برخی گزارش‌ها، تصادف رانندگان با بی‌خانمان‌هایی که از بزرگراه می‌گذرند،  پس از ترافیک و آلودگی هوا، سومین معضل جدی ترافیکی تهران محسوب می‌شود.
با اینکه سال‌ها از زندگی بی‌خانمان‌های تهران در حاشیه اتوبان‌ها، داخل جوهای سرپوشیده، زیر پل‌ها و داخل پارک‌ها می‌گذرد، اما به نظر می‌رسد ناهماهنگی میان دستگاه‌های اجرایی مانند شهرداری و نیروی انتظامی و اجرای طرح‌های ضربتی، عجولانه و کارشناسی نشده به گسترش این موضوع در نقاط مختلف شهر و افزوده شدن بر ابعاد آن کمک کرده است.
نگاه حاکمیت ایران به مسئله حاشیه نشینی و معتادان بیخانمان نگاهی همدلانه و مسئولانه نیست. نمونه‌اش نگاه ابوالفضل رضوی، معاون توسعه روستایی و مناطق محروم ریاست جمهوری که سال گذشته گفته بود: «زمانی که آفات حاشیه‌نشینی را بررسی می‌کنیم، متوجه می‌شویم که این مسئله جز هزینه برای این نظام، هیچ چیز دیگری در پی نداشته است.»
با همین نگاه است که اجرایی طرح‌هایی برای از میان برداشتن کسانی که به قول این مقام مسئول «نظم پذیر نیستند»، بر ابعاد ماجرا اضافه می‌کند.
انضباط گازانبری در شهر
از جمله طرح‌هایی که باعث پراکنده شدن بی‌خانمان‌ها و معتادان در نقاط مختلف شهر شده، اجرای طرحی است موسوم به «طرح انضباط شهری با مشارکت شهروندان» که اجرای آن از سال ۹۴ با بودجه ۲۵۰ میلیارد تومانی در منطقه ۱۲ تهران آغاز شده است.
این طرح در سه حوزه انضباط اجتماعی، انضباط کالبدی و انضباط ترافیکی به دنیال جمع آوری معتادان «متجاهر» و بی‌خانمانان، تغییر چهره شهر از طریق تخریب بافت فرسوده و اجرای مقررات راهنمایی و رانندگی است؛ تجربه‌ای که محمدباقر قالیباف شهردار تهران، پیش‌تر در زمانی که رییس پلیس تهران بود، آن را به شکلی دیگر در محله «خاک سفید» تهران آزموده بود. قالیباف که معتقد بود «در قسمت‌هایی از منطقه ۱۲ مانند محله هرندی جریان زندگی مختل شده است»، این بار تلاش کرد با رویکرد پلیسی آمیخته به فرهنگ، صورت مسئله را در منطقه ۱۲ تهران کاملاً پاک کند. اما حتی عملکرد او درباره محله خاک سفید محل این انتقاد است که با حمله به یک محله، پلمپ مراکز آسیب‌زا و دستگیری و اعدام یک عده، چه تعداد از ساکنان آن محله به جای بازپروری و دریافت کمک‌های اجتماعی، به زیر پل‌ها، داخل گورها و جوی‌ها نقل مکان کرده‌اند؟
با وجود این پرسش‌ها، به دنبال اجرای این طرح در منطقه ۱۲، محله هرندی تهران، معتادان بیخانمان «جمع‌آوری» شدند؛ اما نه همه که برخی از آنها.
معاون اجتماعی و فرهنگی شهردار تهران گفته بود «قرار نیست مواجهه با معتادان به شکلی صورت گیرد که آنها به مناطق هم‌جوار نقل مکان کنند یا در شهر پراکنده شوند، بلکه برنامه‌ریزی لازم برای انتقال آنها به کمپ‌های ترک اعتیاد و پس از آن مهارت آموزی برای کسب درآمد با همکاری دستگاه‌های ذی‌ربط صورت گرفته است»، اما این ادعا با افزایش تعداد معتادان پراکنده در شهر تأیید نمی‌شود.
به دنبال اجرای این طرح بوده که اعضای شورایاری مناطق ۱۰، ۱۱، ۱۳، ۱۴، ۱۵، ۱۶ و ۱۷ که در اطراف منطقه ۱۲ قرار دارند، در شورای شهر گزارش‌هایی از افزایش معتادان در این مناطق داده‌اند.
گرچه شهرداری تهران آمارهایی از اسکان دادن بی‌خانمانان در مراکز «بهاران» شهرداری تهران ارائه کرده و پنج هزار نفر را به عنوان ساکنان مراکز بهاران اعلام کرده اما برخی اعضای شورای شهر از جمله ابوالفضل قناعتی، عضو کمیسیون عمران و حمل‌ونقل شورای شهر تهران به روزنامه «دنیای اقتصاد» گفته‌اند که تعدادی از معتادان از این مراکز رفته‌اند و چون دیگر قادر به بازگشت به محله هرندی نبوده‌اند، دنبال محل‌های خلوت دیگر در شهر گشته‌اند و آنجا ساکن شده‌اند.
این حقیقت وقتی آشکارتر می‌شود که بدانیم ۱۵۰ هزار تا ۲۰۰ هزار نفر کارتن‌خواب در منطقه ١٢ تهران زندگی می‌کردند. آماری که عبادالله فتح‌الهی، رئیس سازمان نوسازی شهرداری تهران در گفت‌وگو با پایگاه خبری وزارت راه و شهرسازی در تاریخ ١١ آبان ١٣۹۴ اعلام کرده است.
با وجود مداخله چند گروه و سازمان در مسئله بی‌خانمانان، معلوم نیست که کدام، مسئولیت اصلی را در ساماندهی وضعیت آنها دارند. نیروی انتظامی، شهرداری یا بهزیستی؟ اینکه چه کسی بایدبرای آینده آنها را برنامه‌ریزی کند و امکانات رفاهی، ایجاد اشتغال و بازپروری برای آنها چقدر است، پاسخ روشنی ندارد.
اقبال شاکری، رئیس کمیته عمران شورای شهر تهران به «جهان اقتصاد» گفته که چون همه حلقه‌های سیستم مقابله با آسیب‌های اجتماعی با هم و به‌درستی کار نمی‌کنند، لطمه اقدامات جزیره‌ای شهر را مبتلا می‌کند.
به گفته شاکری، تاکنون ده‌ها جلسه مشترک میان مسئولان نیروی انتظامی، سازمان بهزیستی، مدیریت شهری و قوه قضاییه برگزار شده است و همه نهادها در جریان وضعیت هستند، اما از آنجاکه این چرخه به درستی نمی‌چرخد، در نتیجه مداخلات صرفاً جنبه مقطعی پیدا می‌کند و آن‌گونه که باید راهگشا نیست.
تا آن زمان که این چرخه درست بچرخد، بی‌خانمانان شهرهای بزرگ تهران جایی امن‌تر از حاشیه اتوبان‌ها نخواهند داشت.

حکم زندان برای راحله راحمی‌پور به دلیل پرسش از سرنوشت نوزاد مفقود شده برادرش در زندان اوین

راحله راحمی‌پور، خواهر حسین راحمی‎پور از فعالان سیاسی اعدام شده در سال ۱۳۶۳، گفت که به دلیل پیگیری‌ و جستجوی سرنوشت برادرزاده‌اش «گلرو» نوزادی که اوایل دهه شصت در زندان اوین مفقود شد، توسط دادگاه انقلاب تهران به دو سال زندان محکوم شده‎است.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از کمپین بین‌المللی حقوق بشر در ایران، خانم راحمی‌پور گفت شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی ابوالقاسم صلواتی طی حکمی او را به اتهاماتی مانند «تبلیغ علیه نظام، شرکت در تجمع‌های اعتراضی و دیدار با خانواده‌های زندانیان سیاسی و فعالین مدنی» به دو سال زندان محکوم کرده و این حکم روز یکشنبه سیزدهم بهمن ماه به وکیلش ابلاغ شده‎است. این حکم هنوز غیرقطعی و در مرحله بدوی است و پس از اعتراض خانم راحمی‌پور و وکلایش به دادگاه تجدیدنظر ارسال خواهد شد.
راحله راحمی‌پور از سال ۱۳۹۴ پرسش و جستجو درباره محل خاک‌سپاری برادر و سرنوشت برادرزاده‌اش «گلرو» را که در سال ۱۳۶۳ در زندان اوین ناپدید شده، با حضور در تجمع‌های مسالمت‌آمیز و در دست گرفتن تصویری از برادرش علنی کرد و همین جستجو به تشکیل پرونده قضایی برای او منجر شد.
به گفته خانم راحمی پور، برادرش حسین راحمی‌پور و همسر برادرش که باردار بود، در سال ۱۳۶۲ به اتهام عضویت در «سازمان راه کارگر» یکی از گروه‎های مخالف جمهوری اسلامی، بازداشت شدند، دختر آن‌ها به نام «گلرو» در زندان اوین به دنیا آمد و چند روز پس از تولد، مأموران زندان در فروردین ۱۳۶۳ «گلرو»ی نوزاد را از مادرش گرفتند تا برای انجام آزمایش به بهداری ببرند اما هیچ وقت او را بازنگردانده و به مادرش اعلام کردند که او مرده و با وجود درخواست‎های مادرش جنازه و یا محل دفن را نیز به خانواده‎اش نشان نداده اند.
پدر کودک، حسین راحمی پور، حدود شش ماه بعد از تولد «گلرو» در سال ۱۳۶۳ اعدام شد و مادرش نیز که به بیماری شدید قلبی مبتلا بوده، از زندان آزاد شد اما سرنوشت کودک طی تمام این سال‎ها مشخص نشده‎است. به گفته راحله راحمی‎پور، خانواده او مرگ «گلرو» را باور نکرده‎اند و مسئولین زندان اوین نیز هرگز مدرک یا نشانه‌ای از مرگ این نوزاد را به خانواده‎اش نشان نداده‎اند.
راحله راحمی‌پور گفت که ابوالقاسم صلواتی رئیس شعبه ۱۵ دادپاه انقلاب تهران به عنوان قاضی دادگاه طی حکمی وی را به دو سال زندان محکوم کرد اما «باز هم پاسخی درباره سرنوشت برادرزاده‎اش «گلرو» و همچنین محل دفن برادرش حسین راحمی‎پور ارائه نکرد.
راحله راحمی‎پور اواخر مردادماه ۱۳۹۵ پس از احضار به بازپرسی اوین، گفت: «بعد از اینکه من پیگیری برای موضوع گم شدن برادرزاده‎ام در اوین را شروع کردم و در چند تجمع مدنی حاضر شدم، مرتب به صورت تلفنی از طرف نیروهایی که می‎گفتند از طرف وزارت اطلاعات هستند دعوت به سکوت شدم و تلفنی احضار شدم، من هم نرفتم و گفتم من نمی‎دانم شما کی هستید و اصلا چرا باید احضار شوم و بدون احضاریه کتبی و رسمی نمی‎آیم، تا اینکه روز بیست و ششم مرداد(۹۵) از طرف دادسرای اوین رسما احضار شدم که باید ظرف پنج روز خودم را به دادسرا معرفی می‎کردم، اتهام دقیقی هم در احضاریه درج نشده بود و صرفا نوشته بودند برای رسیدگی به اتهامات مندرج در پرونده بیایید.»
خانم راحمی پور روز شنبه ۳۰ مرداد در دادسرای اوین حاضر شد و مورد بازپرسی قرار گرفت، او درباره موضوعات و اتهامات انتسابی، گفت: «شش ساعت بازپرسی شدم و گفتند بازپرسی کامل نشده و باید دوباره هم بیایید تا پرونده تکمیل شود، حضور در تجمعات با عکس برادرم، دیدار با فعالین مدنی و سیاسی و مصاحبه با رسانه‌ها، بخشی از اتهامات من است که هیچ کدام اصلا جرم نیستند، از من خواستند تعهد بدهم که این فعالیت‎ها را ادامه ندهم ولی من حاضر نشدم تعهد بدهم، من فقط از سرنوشت برادرزاده‎ام و محل دفن برادرم از آنان سئوال کرده‎ام و قصد ندارم تا گرفتن پاسخ کوتاه بیایم.»
راحله راحمی‎پور در سال‌های اخیر در بسیاری از تجمع‌های اعتراضی مدنی با پلاکاردی شرکت کرده که روی آن عکسی از برادرش حسین راحمی‎پور نصب شده و همچنین نوشته شده است: «برادرم را کشتید، با فرزندش چه کردید؟»، مسئولین قضایی و یا امنیتی جمهوری اسلامی تاکنون به این پرسش پاسخی نداده‎اند و در عوض راحله رحیمی‎پور را تحت پیگرد قضایی قرار داده و به دو سال زندان محکوم کرده‎اند.

صدور حکم حبس برای یک شاعر در اشنویه

شعبە ١٠١ دادگاه انقلاب اشنویه، مسعود آلانی، هنرمند و شاعر اهل این شهرستان را بە تحمل ٩ ماه حبس تعزیری محکوم کرده است.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، مسعود آلانی، هنرمند اهل اشنویه در پی خواندن یک شعر حماسی، به اتهام طرفداری از احزاب کرد به نه ماه حبس تعزیری محکوم شده است.
این شاعر و هنرمند در دی‌ماه سال جاری، در پی سرودن یک شعر در یک مراسم عروسی در روستای “دە شمس”، از سوی نیروهای اطلاعاتی بازداشت شدە بود.

معاون ستاد حقوق بشر قوه قضائیه: ما قصاص را اعدام تلقی نمی کنیم ؛ قصاص یک حکم اسلامی و قانونی است

عکس ‏‎Hadi Zareh‎‏
معاون بین الملل ستاد حقوق بشر قوه قضائیه با اشاره به این مطلب که قصاص را اعدام تلقی نمی‌کنیم قصاص یک حکم اسلامی و قانونی است گفت: عموماً ۹۳ درصد اعدام‌ها در ایران ناظر بر جرائم مرتبط با مواد مخدر است.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، غریب آبادی معاون بین‌الملل ستاد حقوق بشر در حاشیه بازدید ۲۴ نفر از سفرای کشورهای آسیایی، اروپایی و آفریقای از کانون اصلاح تربیت در گفت‌وگو با خبرنگار تسنیم بیان کرد: از ۳۰ سفیر کشورهای مختلف دعوت کنیم تا این سفرا از نزدیک کانون و نحوه دادرسی قضائی کشور ما را ملاحظه کنند و با قضات مربوطه بدون واسطه صحبت کنند.
غریب آبادی افزود: هدف اصلی از برگزاری این بازدید ارائه دستاوردها و تجربیات ما به کشورهای دیگر است و در جلسه امروز نیز مطرح کردیم که ما آمادگی کافی را در زمینه تبادل دادرسی عادلانه برای کودکان را باکشورهای دیگر داریم.
وی مطرح کرد: کشور ما آماج برخی از اتهامات در حوزه حقوق بشر است و در همین راستا هدف ما از دعوت سفرا این بود که این نکته روشن شود که اتهامات وارد شده به کشور ایران بی‌اساس است.
غریب آبادی گفت: نکته‌ای که باید اشاره شود این است که ما مجازات‌هایی که درباره سلب حیات در نظام حقوقی و جزایی داریم عموماً و به‌طور کلی ناظر بر سه دسته است یک دسته جرائم تروریستی یک دسته جرائم مرتبط با مواد مخدر و دسته دیگر هم بحث قصاص است که دستورات قبل نفس اتفاق می‌افتد.
وی افزود: ما قصاص را اعدام تلقی نمی‌کنیم قصاص یک حکم اسلامی و قانونی است اما در دو دسته دیگر قتل اعدام مطرح می‌شود.
معاون بین‌الملل ستاد حقوق بشر قوه قضائیه گفت: عموماً در ۹۳ درصد اعدام‌ها در ایران ناظر بر جرائم مرتبط با مواد مخدر است و در آن حد کمی هم که ناظر بر قصاص است سیاست دستگاه قضایی ایران این است که در واقع با کمک مؤسسات غیر دولتی زمینه را برای جلب رضایت خانواده مقتول فراهم کند.
این مقام قضایی توضیح داد: همان‌گونه که در قرآن کریم بر قصاص تاکید شده است بر بخشش هم تاکید وافری شده است و بخشش بر قصاص ترجیح داده شده است.
غریب آبادی گفت: هرچند قصاص یک حق خصوصی است و حق حاکمیت نیست ولی سیاست نظام قضایی ایران این است که تا جایی که امکان دارد در جهت جلب رضایت عمومی اولیای دم حرکت کند.

انتقال حمید بابایی از زندان رجایی شهر به بند ۲۰۹ زندان اوین

 

 

حمید بابایی، دانشجوی نخبه محبوس در زندان رجایی شهر به‌طور ناگهانی و به دلایل نامعلومی به سلول‌های انفرادی ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد.

حمید بابایی، زندانی سیاسی که پیش‌تر در بند ۴ سالن ۱۲ زندان رجایی شهر به صورت ممنوع‌الملاقات به سر می‌برد، اخیراً به بند ۲۰۹ زندان اوین انتقال یافته است. این انتقال در حالی صورت گرفته که چندی پیش وی از سوی مسئولین زندان رجایی شهر به پرونده‌سازی مجدد تهدید شده بود.

گفتنی است که حمید بابایی، دانشجوی دکترای فاینانس دانشگاه لیژ بلژیک، روز ۲۲ مرداد ١٣۹٢، اندکی پس از ورود به ایران برای دیدار خانواده توسط وزارت اطلاعات احضار و بازداشت شد. بازداشت او پس از آن صورت گرفت که حمید بابایی درخواست نیروهای امنیتی برای همکاری با وزارت اطلاعات و فعالیت در بلژیک را رد کرد. او بلافاصله پس از بازداشت به سلول انفرادى در زندان اوین منتقل شد، بابایى ٢٠ روز در انفرادى بند ٢۴٠ گذرانده و بعد از آن به بند ٢٠۹ منتقل و نهایتا بعد از تحمل ٣۵ روز انفرادى در تاریخ ٢۷ شهریورماه ۱۳۹۲ وارد بند ۳۵۰ زندان اوین شد. او طی مدت بازجویی امکان تماس با خانواده یا وکیلش را پیدا نکرد.

سپس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی، حمید بابایی را به اتهام «جاسوسی و ارتباط با دول متخاصم» به ۶ سال حبس تعزیری و ۴ سال حبس تعلیقی محکوم کرد و حکم صادره در شعبه ۵۴ دادگاه تجدیدنظر نیز تأیید شد. به گفته منبع مطلع این دادگاه بدوی کمتر از ۱۰ دقیقه طول کشیده و وکیل تسخیری حمید بابایی، سکوت کرده و هیچ دفاعی از او نکرده است، این وکیل تسخیری در اولین ملاقاتش با حمید بابایی در زندان اوین نیز از موکلش خواسته بود که اعتراف کند. بابایی در تمام مدت دادرسی اتهام وارده را رد کرده و گفته است که به دلیل عدم همکاری با نیروهای امنیتی، قربانی شده است.

حمید بابایی در مرداد ۱۳۹۳ در جریان انتقال گروهی زندانیان از بند ۳۵۰ به بند هفت و متعاقبا هشت انتقال یافت. او پس از اعتراض به شرایط بند هشت اواخر بهمن‌ماه ۱۳۹۳ به زندان رجایی شهر کرج تبعید شد. او در اواسط سال ۱۳۹۵ از بند زندانیان عادی زندان رجایی شهر به سالن ۱۲ و محل نگهداری زندانیان سیاسی-امنیتی منتقل شده است.

Bild könnte enthalten: 1 Person
Bild könnte enthalten: 4 Personen, Personen, die lachen, Brille und Text
Bild könnte enthalten: 1 Person, Text

اعمال فشار بر وثیقه گذاران رضا شهابی برای بازگشت وی به زندان

ریحانه انصاری نژاد، یکی از وثیقه گذاران رضا شهابی، از سوی دادسرای اوین برگه اخطاریه دریافت کرده است.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، دستگاه قضایی با صدور اخطاریه برای ریحانه انصاری نژاد، یکی از وثیقه گذاران رضا شهابی، قصد دارد این فعال کارگری را برای بازگشت به زندان تحت‌فشار قرار دهد.
بر اساس این اخطاریه، خانم انصاری نژاد می‌بایست ظرف مدت یک ماه آقای شهابی را به زندان معرفی کند و در غیر این صورت وثیقه گذاشته شده برای آزادی این فعال کارگری ضبط می‌شود.
رضا شهابی که در روز ۲۲ خرداد سال ۸۹ بازداشت و به شش سال زندان محکوم شده بود، به دلیل ضرب و شتم مأموران امنیتی در زمان بازداشت و بازجویی، در دوره محکومیت دو بار تحت عمل جراحی (گردن و کمر) قرار گرفت و به دلیل وضعیت جسمی بسیار وخیم، مسئولان قضایی با تأییدیه پزشکی قانونی و اخذ وثیقه سنگین با مرخصی استعلاجی نامبرده برای مدت باقی‌مانده حبس موافقت نموده بودند.
باوجود اینکه این فعال کارگری در تاریخ ۱۶/۲/۹۴ محکومیتش تمام شده و مسئولان قضایی پیش‌ازاین در مراجعات آقای شهابی به دادستانی به‌صورت شفاهی اعلام کرده بودند که محکومیت حبس شما پایان یافته است، تا به امروز از استرداد وثیقه هم خودداری کرده‌اند. ده است درحالی‌که وی هنوز از کار اخراج و تحت‌فشار برای بازگشت به زندان است.
علی‌رغم اینکه شهابی همچنان از عارضه گردن و کمر و بیماری‌های مختلف ناشی از اعتصابات غذا در دوره محکومیت رنج می‌برد، دادستانی در ماه‌های اخیر طی تماس‌های تلفنی با ایشان اعلام کرده که سه ماه از مرخصی مورد موافقت قرار نگرفته است و باید به زندان مراجعه نماید.
همچنین دادستانی با اخطار کتبی و تماس‌های تلفنی مکرر به وثیقه گذار از ایشان خواسته است که شهابی را تحویل زندان دهد در غیر اینصورت وثیقه را ضبط خواهد کرد.
  • ekhtariye

نامه بیش ۱۰۰ ریش سفید در مورد بیگناهی مولوی امان الله و حافظ عبدالرحیم

 علماء و ریش سفیدان شهر سرباز با نماینده رهبر در سیستان و بلوچستان در مورد بیگناهی علمای بازداشت شده کوه ونی دیدار کردند. دیدار کنندگان نامه ای با امضای بیش از صد ریش سفید و علمای سرباز را به نماینده رهبر تحویل دادن که امضا کنندگان بر بیگناهی این دو روحانی تاکید کرده و خواهان پیگیری پرونده این دو روحانی از طرف سلیمانی شده بودند.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از کمپین فعالین بلوچ، روز سه شنبه ۱۹ بهمن ماه، مولوی نذیر احمد نماینده خبرگان استان سیستان و بلوچستان، مولوی نقشبندی امام جمعه راسک و جمعی از علماء و ریش سفیدان سرباز با آقای سلیمانی نمایند رهبر در استان سیستان و بلوچستان دیدار کرده و در مورد بیگناهی و آزادی مولوی امان الله بلوچی و حافظ عبدالرحیم کوهی گفتگو کردند کردند.
دیدار کنندگان نامه ای با امضای بیش از صد ریش سفید و علمای سرباز را به نماینده رهبر تحویل دادن که امضا کنندگان بر بیگناهی این دو روحانی تاکید کرده و خواهان پیگیری پرونده این دو روحانی از طرف سلیمانی شده بودند.
خانواده این دو روحانی هم نامه ای به آقای سلیمانی داده و خواهان رسیدگی به پرونده عزیزان خود شده بودند.
به گفته یکی منبع مطلع: “آقای سلیمانی با شخصی بنام حق پرست تماس گرفته و خواهان آن شده است که سریعا به موضوع این روحانیون رسیدگی کند”.
مولوی امان الله بلوچی مدرس یکی از مکتب های حوزه علیمه کوه ون سرباز و حافظ عبدالرحیم کوهی مدرس مکتب دینی دو تن از روحانیون منطقه سرباز اند که در مورخ(  ۲۸ آبان ۱۳۹۴ ) از سوی مامورین سپاه و اطلاعات بازداشت شدند.
این دو روحانی بیش از یک سال و ماه هست که در بلاتکلیفی بسر می برند و برای چندین بار بازداشت موقت آنها تمدید شده است.

آقاى ترامپ! اين موجودات را از كشورتان بيرون كنيد!

Image result for ‫ابتکار‬‎

خشك و تر را با هم سوزاندن كارِ آسانى ست؛ كارِ دشوار آن است كه خشك و تر را از هم سوا كنيم و فقط خشك ها را بسوزانيم. اين به نفع همه ماست.

در عالم سياست نيز اين قاعده حاكم است. يك ايرانى را كه لياقت دارد رييس گوگل شود با يك ايرانى ديگر كه مامور خفته و جاسوس حرفه اى ست كه آمده هم از توبره ى امريكا بخورَد و هم از آخورِ جمهورى اسلامى، با يك فرمان به امريكا راه ندادن كارِ آسانى ست ولى سوا كردن اين دو از هم شايد كمى به طول بينجامد و زحمت داشته باشد ولى به نفع همه و بلكه به نفع بشريت است.
امروز به مدد فن آورى نو و شبكه هاى اجتماعى، مى توان به راحتى خارجى هاى از نوع دوم را شناسايى كرد و در صورت ضرورت نسبت به حضور آن ها در امريكا و ساير كشورهاى آزاد واكنش نشان داد.
از كسى كه رييس فلان بخش از فلان رسانه ى دولتى امريكاست و براى «شخصيت»هاى جمهورى اسلامى سينه چاك مى دهد، تا فلان «نقلِ مكان كرده» ى اسلامى كه حتى حاضر نيست موقع نواختن سرود كشورى كه در آن ساكن است و احتمالا اقامت يا مليت آن را دارد بايستد، در عرصه ى شبكه هاى اجتماعى به راحتى قابل شناسايى اند.
بيرون كردن اين ها از امريكا نه تنها خواست امريكايى ها بلكه خواست ما ايرانيان آزادى خواه و انسان دوست نيز هست.
چه كسى مى تواند از مشاهده ى سوءاستفاده ى حتى «هموطن» اش از كشورى كه تمام امكانات رشد را به او داده ناراحت نشود چرا كه چنين «هموطن» كلاشى، نام «وطن» او را به لجن مى كشد.
وقتى آقاى ترامپ از «مهربانى» دولت اوباما نسبت به «ايران» سخن مى گويد، همه چيز را با هم مخلوط مى كند. كلمه ى ايران، شامل كشور ايران، مردم ايران، حكومت اسلامى، عاملان حكومت اسلامى، طرفداران حكومت اسلامى، مردم عادى و غير سياسى و انسان هاى آزاده اى كه مخالف حكومت اسلامى هستند، ولى تا جان در بدن دارند ايرانى اند و كشورشان ايران است حتى اگر تابعيت كشورهاى ديگر از جمله امريكا را داشته باشند كه ضرورت ها و پايمال كردن حقوق اوليه انسان باعث شده تا به اين تابعيت دوم، خود را مفتخر كنند و طبيعتا از كشورى كه تابعيت آن را پذيرفته اند نهايت سپاس را دارند مى شود.
آقاى ترامپ بايد تكليف خود را با اين تركيب مشخص كنند: آيا مى خواهند ايران را به همين شكل و با همين تركيبى كه ما نوشتيم از نظر شخصيتى و وجودى در هم بكوبند؟ يا مى خواهند خشك را از تر سوا كنند و مهربانى به خوب ها را ادامه دهند و بدها و آشغال ها را به دور بريزند و بدين طريق به ايرانيان آزادى خواهى كه لياقت و استعداد رشد تا بالاترين مراحل علمى و اقتصادى و هنرى و غيره را دارند، و در مراحل بعدى به امريكاى خواهان پيشرفت و انسان دوست، و در نهايت به جهان يارى رسانند؟
آقاى ترامپ بهتر است در قدم اول، همين نمونه هاى موجود در فضاى مجازى را شناسايى كنند و آن ها را دور بريزند. در اين صورت مى توانند مطمئن باشند كه هيچكس به كار ايشان ايراد نخواهد گرفت.

بازداشت امیر زرگانی، فعال محیط زیست در اهواز

امیر زرگانی، فعال فرهنگی و محیط زیست، روز گذشته توسط نیروهای امنیتی در محل کارش بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، امیر زرگانی، ۲۳ ساله شهروند ساکن در منطقه زرگان شمال شهرستان اهواز، صبح روز ۱۸ بهمن ماه ۱۳۹۵ در محل کارش توسط نیروهاى اداره اطلاعات اهواز بازداشت شد و به مکان نامعلومى انتقال یافت.
امیر زرگانی در تشکیل گروههایی در اعتراض به انتقال آب کارون و آلودگى محیط زیست شرکت فراوانی کرده و همچنین در برپایى نشست هاى شعر عربى در منطقه زرگان فعالیتهاى زیادى داشته است.
از اتهامات وی تا کنون اطلاعی به دست نیامده است.