تن‌ فروشی مردان و زنان در تهران

Image result for ‫» تن‌فروشی‬‎
در سالهای اخیر بازار فحشا شکل جدیدی پیدا کرده است. علاوه بر زنان و دختران در بخش‌هایی از تهران دیده شده است که پسران نیز در ازای دریافت پول، خود را به زنان متمول می‌سپارند. حتی خانه‌های تیمی‌پسران نیز شکل گرفته است. این موضوع متاسفانه روز به روز رو به پیشرفت است و بعضی ازمردان و پسران با این کار امرار معاش می‌کنند.

به گزارش مردم سالاری، به نظر می‌رسد پسران و مردانی که به تن فروشی روی می‌آورند، افسردگی زنان روسپی را تجربه نمی‌کنند. همچنین درآمد بیشتری نیز نسبت به زنان دارند، اما سعی می‌کنند، کارخود را پنهان کنند. ازدواج‌های نامتعارف در بعضی از خانواده‌ها باعث شده است که این شکل از تن فروشی شکل گیرد و ریشه این مسائل را می‌توان در فقر فرهنگی و مالی جستجو کرد.

عقربه‌های ساعت وقتی از ۹ شب می‌گذرد، در خیابان‌های کد دار شهر کنار خرید و فروش لباس و مواد غذایی و دیگر اقلام مصرفی، بازار دیگری نیز شکل می‌گیرد.
بازاری که در آن تن، خرید و فروش می‌شود. در این بازار ماراتن ماشین‌ها و انسان‌هایی را می‌توان دید که برای خرید بهتر به رقابت می‌پردازند و پس از معامله کثیف و غیر‌قانونی، اما علنی، با افتخار از خرید خود از جلوی دیدگان دور می‌شوند. در این میان این بازار به میزان فراوانی پر درآمد و گسترده شده که خانه‌های تیمی‌فراوانی در شهر شکل گرفته است. افراد زیادی به عنوان رابط‌های موتورسوار نیز در این بازار درآمدهای فراوانی کسب می‌کنند. یک بازار پنهان در دل شب، که به صورت غیر قانونی، اما علنی به کار خود ادامه می‌دهد و در نقاط مختلف شهر نفوذ کرده است.
بر همین اساس سعی کردیم از زندگی این قبیل افراد سر در بیاوریم و عمق فاجعه‌ای را که در شب‌های تاریک این شهر رخ می‌دهد به تصویر بکشیم.
پرده اول
از جمعیت زنان خیابانی آمار دقیقی وجود ندارد. اما طبق تحقیقات «مردم‌سالاری» اکثر زنانی که به فساد روی آورده‌اند، این کار را برای امرار معاش انجام می‌دهند. البته بسیاری از آن‌ها بعد از مدتی معتاد به مواد مخدر می‌شوند و همین امر باعث فساد بیشتر در این زنان می‌شود. اما موضوع اصلی که بسیار به آن کم پرداخته می‌شود، چرایی وجود مردانی است که در خیابان‌ها به دنبال کالای مطلوبشان هستند. مشکلات اقتصادی و عوامل فرهنگی و رسانه‌ای در سالهای اخیر باعث شده است که آمار ازدواج کاهش یابد و همینطور به آمار طلاق‌ها افزوده شود. همین امر نیز باعث رشد روز افزون فساد و فحشا در سطح شهر شده است. از سوی دیگر گسترش خانه‌های تیمی در سطح شهر وشکل گیری آن‌ها در کنار منزل‌های افراد آبرومند باعث گول خوردن دختران و زنان بسیاری شده و آن‌ها را وارد این بازار کثیف کرده است.
صحنه نخست: آرزوی مرگ
جلوی در بام تهران ایستاده‌اند. دختر وسطی سیگاری می‌کشد و دودش را با نظم خاصی از دهانش خارج کند. می‌گوید: «پدر و مادرم پزشک هستند. نیازی به پول ندارم. اما از زمانی که یادم می‌آید هیچ کس به من محبتی نکرده است. مادر و پدرم سالهاست که من را نمی‌بینند و حتی نمی‌پرسند که شب‌ها کجا می‌روم. همین موضوع باعث شده به این کار روی بیاورم.» گلارا به شیشه نیز اعتیاد دارد و به جای پول از مشتری‌هایش مواد می‌گیرد. او دو ماه پیش ۲۰ ساله شده است. همانطور که سیگارش را به زمین می‌اندازد و با پاشنه ده سانتی کفشش بی‌معطلی فیلتر سیگار را له می‌کند ادامه می‌دهد: «وقتی آدمی‌آرزوهایش تمام شود، دیگر چیزی برایش مهم نیست.»
همان لحظه تویوتا کمری جلوی پایش می‌ایستد و بعد از کمی‌چانه زدن سوار ماشین می‌شود. ماشین با سرعت زیادی به حرکت در می‌آید و چشمان دو دختر دیگر بر روی ماشین می‌ماند. دختر دیگر که موهای بلند مشکی دارد و از زیر شالش نمایان است، می‌گوید: «سه روز است که کسی سوارم نکرده و کنار خیابان‌ها خوابیده‌ام. من حتی پیشنهاد ۵ هزار تومان هم می‌پذیرم. فقط جای خوابی در این سرما می‌خواهم.» قطره اشکی از میان مژه‌های بلندش خارج می‌شود و ادامه می‌دهد: «از دست نامادریم فرار کردم و مدتی در خانه‌ای تیمی‌زندگی می‌کردم. اما بهم تهمت دزدی زدند واز آنجا بیرونم انداخته‌اند.» او از اینکه سوار ماشینی شود و بعد در خانه با چندین نفر روبرو شود وحشت دارد و با اشکهایی که شدت گرفته است، می‌گوید: «دلم می‌خواهد تمام پول‌هایی را که در می‌آورم آتش بزنم، اما چاره‌ای ندارم.»
سمیه که تمام مدت گوشه‌ای ایستاده است و به حرف‌های دختر با موهای مشکی بلند گوش می‌دهد، زیر لب می‌گوید: «دعا کن زودتر بمیریم.» بدون اینکه چیز دیگری بگوید در تاریکی شب گم می‌شود.
صحنه دوم: فحشای شیک!
نمای برج که از نوع معماری یونانی است، هر چشمی‌را به خود مجذوب می‌کند. این برج در یکی از مناطق شمال شهر تهران قرار دارد. لابی شیک و لاکچری خبر از گران‌قیمت بودن آپارتمان‌های این برج می‌دهد. دختر قد‌بلند و بسیار زیبایی درب آپارتمان را باز می‌کند. با چشم می‌توان حدس زد که متراژ آپارتمان حدود ۲۰۰ متر است.
با اینکه جلوی درب آپارتمان تابلویی مبنی بر آتلیه عکاسی نیست، اما به راحتی با وسایل موجود درآنجا می‌توان فهمید که از این مکان به عنوان آتلیه عکاسی استفاده می‌شود. بعد از چند دقیقه زنی با موهای شرابی و آرایش ملایم وارد می‌شود. خانم هاشمی صاحب این خانه است و شغل رسمی او عکاسی است؛ اما کار این آپارتمان به همین جا ختم نمی‌شود.
خانمی که لیوان شربت خود را می‌نوشد، می‌گوید: «مادر من سال‌ها دختران زیادی را تعلیم داده است و بعد از مرگش من این کار را انجام می‌دهم.» او با بادی که به غبغب می‌اندازد ادامه می‌دهد: «البته من بسیار شیک عمل می‌کنم. اولین بار با خواهرم شروع کردیم. ما مردهای ثروتمندی را در نظر می‌گیریم و فقط با آن‌ها کار می‌کنیم. دختر‌ها پیش ما امنیت دارند و پول خوبی در می‌آورند.»

در همین حین مرد قوی هیکلی وارد می‌شود و او را صدا می‌کند. بعد از خروج او دختر قد بلند که خواهر خانم او نیز است؛ همانطور که سومین سیگارش را روشن می‌کند، می‌گوید: «من از کارهای خواهرم خسته شده‌ام. سه سال است که ناراحتی اعصاب گرفته‌ام. خواهرم حتی از من هم برای پول درآوردن استفاده می‌کند.» ابروهایش را که با مداد قهوه‌ای پهن کرده به هم گره می‌خورد و با بغض ادامه می‌دهد: «دوست دارم ازدواج کنم و از دست این خانه، خواهرم و دخترهایی که به اینجا می‌آیند راحت بشوم. از اینکه مردان پیر و پولدار را تیغ بزنم، خسته شده‌ام.»، اما به اعتقاد خودش راهی برای بیرون آمدن از این باتلاق ندارد.

صحنه سوم: مردان متاهل
«بیشتر، مردان متاهل مشتری من هستند». در قسمت مردانه مترو سوار شده است. در هر ایستگاه به یک مرد نزدیک می‌شود و زیر لبی چیزهایی می‌گوید. همانطور که زیر چادر رژ لبش را پر رنگ می‌کند، می‌گوید: «شوهرم ۵ سال پیش به زندان افتاد و خرج ۴ بچه به عهده من افتاد. سه سال اول را درخانه مردم کار می‌کردم. بیشتر خانه‌هایی که می‌رفتم، مرد خانه بعد از مدتی به من پیشنهاد می‌داد و من مجبور می‌شدم از آنجا بروم. بعد با خانمی که همسایه روبرویم بود آشنا شدم. او به من گفت: تا جوانم از این فرصت استفاده کنم؛ چم و خم کار را مدتی به من یاد داد. من هم بعد از مدتی کارم را در مترو شروع کردم و قیمتم از ۵۰ هزار تومان تا ۲۰۰ هزار تومان است.» مردی با کت و شلوار خاکستری وارد مترو می‌شود.

او به سمت مرد می‌رود و زیر لب چیزهایی به مرد می‌گوید. مرد از جیبش ۵۰ هزار تومان در می‌آورد و کف دست زن می‌گذارد. ایستگاه بعد نیز سریع خارج می‌شود. او سریع پول را در کیفش می‌گذارد و ادامه می‌دهد: «اقدس خانم به بعضی از زن‌های دیگر محله نیز آموزش داده است. آن‌ها وارد این کار می‌شوند، چون پول خوبی می‌توانند از این راه در بیاورند و به شوهرهایشان کمک مالی کنند. البته اقدس خانم هم در این بین درصد خود را می‌گیرد.» بلند می‌خندد و می‌گوید: «شوهر بعضی از آن‌ها می‌دانند زنشان چگونه پول در می‌آورد؛ ولی به خاطر اینکه پول خوبی به دست می‌آورند سکوت می‌کنند.» او سی و چهار سال سن دارد و فرزندانش بزرگ می‌شوند بدون اینکه بدانند مادرشان با چه پولی شکم آن‌ها را سیر می‌کند.

صحنه چهارم: آرزوهای رنگی گلبرگ
دور هم ماهواره نگاه می‌کنند و تخمه می‌شکنند. گلبرگ دختری با چشمان آبی‌رنگ است که فقط ۱۵ سال سن دارد. اومی‌گوید: «ما منتظر می‌مانیم که رابط بیاید و یکی از ما را ببرد یا کسی را با خود بیاورد.» او یک سال می‌شود که از خانه فرار کرده و از همان اول با گروه اکبر آشنا شده است.

گلبرگ از آرزوهای دور و دراز خود می‌گوید: «شنیده‌ام مشتری یکی از دختر‌ها عاشقش می‌شود و با او ازدواج می‌کند. من هم خیلی دعا می‌کنم که این اتفاق برایم بیفتد.» همانطور که هق هق می‌کند به اتاق داخل راهرو پناه می‌برد. سودابه با پوزخندی که کنار لبش است، می‌گوید: «تازه کار است و هنوز رویابافی می‌کند. دخترانی که یک بار پاهایشان به این خانه‌ها برسد از نظر جامعه مرده‌اند. وقتی خانواده‌هایمان نمی‌خواهند ما را ببینند از دیگران چه انتظاری می‌توان داشت.» نرگس بلند می‌خندد و می‌گوید: «اگر یک روز در خیابان بماند وبا ۲۰ هزار تومان مجبور به فحشا شود، قدر این جا را می‌فهمد.» نرگس ده سال است که تن فروشی می‌کند و از اینکه وارد خانه‌های تیمی‌شده است ابراز خوشحالی می‌کند.

او می‌گوید: «تا چند سال پیش کنار خیابان می‌ایستادم و خیلی وقت‌ها پولم را نمی‌دادند و یا با توقع‌های نامتعارف روبرو می‌شدم. اما در این خانه امنیت دارم و قیمتم از ۳۰ هزار تومان به ۱۰۰ الی ۲۰۰ هزار تومان رسیده است.» او از نگاه‌های مردان در لحظه انتخابشان متنفر است. بعد از چند لحظه سکوت ادامه می‌دهد: «تحمل اینکه یک نفر به قصد لذت نگاهم کند بدم می‌آید. اما با عضویت در این گروه کمی احساس امنیت می‌کنم.» او معتاد است و از راه تن فروشی مواد خود را تهیه می‌کند.
در ادامه می‌گوید: «اولین بار شوهرم که معتاد بود، مجبورم به تن فروشی کرد. بعد از مدتی هم خودم معتاد شدم و حالا هم کارم به اینجا کشیده شده است.»، اما سودابه شرایط متفاوتی دارد و حامل ویروس اچ. ای. وی است.
او با لبخندی که انگار بر روی لبانش مهر شده است می‌گوید: «حدود یک سال پیش فهمیدم ایدز دارم. نمی‌دانم از چه زمانی و توسط چه کسی به این ویروس مبتلا شده‌ام و ممکن است افراد زیادی را مبتلا کرده باشم.» مقداری صدای تلویزیون که سریال ترکیه‌ای نشان می‌دهد را کم می‌کند و ادامه می‌دهد: «خیلی وقت‌ها دلم برای همسر بعضی از این مردان که بی‌گناه فقط برای لذت یک ساعته مرد زندگیشان مبتلا به ایدز می‌شوند، می‌سوزد.»
نرگس با کنایه می‌گوید: «دلت برای خودت بسوزد که اگر اکبر از اینجا بیرونت کند دیگر جایی برای زندگی نداری.» او در ادامه می‌گوید: «بیشتر این خانه‌های تیمی‌با هم در ارتباط هستند و رابط‌های مشترکی دارند. به همین دلیل اگر کسی را از یک خانه بیرون کنند ممکن است، دیگر نتواند عضو گروه دیگری شود.» خانه آن‌ها در اطراف یکی از خیابانهای مرکزی تهران قرار دارد و ساختمان خانه بسیار قدیمی‌است.
صحنه پنجم: فحشای مدرن
«دختران و پسرانی که با ما شروع به کار می‌کنند، حدود ۳ الی ۵ ماه تحت آموزش قرار می‌گیرند.» پرویز و آتوسا، زن و شوهری هستند که دختران و پسران را آموزش می‌دهند تا روش‌های نوین فحشا را ارائه دهند. پرویز می‌گوید: «در چند سال اخیر روش‌های گذشته از مد افتاده است و الان روابط افراد با حضور یک زن و شوهر مد شده است.»

این زن و شوهر یک باشگاه ورزشی دارند که در صبح مخصوص بانوان است و شب‌ها مردان در آنجا ورزش می‌کنند. آتوسا در ادامه می‌گوید: «بیشتر مشتریان را در همین باشگاه پیدا می‌کنیم. نصف در آمد دختر و پسر‌ها نیز مال ما است.» پرویز معتقد است که کار آن‌ها بسیار تخصصی و به روز است و آن‌ها از درآمد خود راضی هستند. آتوسا می‌گوید: «ما ممکن است شبی ۲۰ میلیون تومان بدست بیاوریم و این موضوع باعث شده است که ما به فکر گسترش کارمان نیز بیفتیم»!

پرده دوم
در سالهای اخیر بازار فحشا شکل جدیدی پیدا کرده است. علاوه بر زنان و دختران در بخش‌هایی از تهران دیده شده است که پسران نیز در ازای دریافت پول، خود را به زنان متمول می‌سپارند. حتی خانه‌های تیمی‌پسران نیز شکل گرفته است. این موضوع متاسفانه روز به روز رو به پیشرفت است و بعضی ازمردان و پسران با این کار امرار معاش می‌کنند. به نظر می‌رسد پسران و مردانی که به تن فروشی روی می‌آورند، افسردگی زنان روسپی را تجربه نمی‌کنند. همچنین درآمد بیشتری نیز نسبت به زنان دارند، اما سعی می‌کنند، کارخود را پنهان کنند. ازدواج‌های نامتعارف و غرب زدگی در بعضی از خانواده‌ها باعث شده است که این شکل از تن فروشی شکل گیرد و ریشه این مسائل را می‌توان در فقر فرهنگی و مالی جستجو کرد.
صحنه ششم: سکس پک عامل مهم
«زن‌ها به سراغ من می‌آمدند و من به دلیل مشکلات مالی پذیرفتم.» سامان مربی بدنسازی است و لیسانس تربیت بدنی دارد. همانطور که سیب زمینی‌های آب‌پز جلوی رویش را می‌خورد، می‌گوید: «چندین بار در خیابان زنان به من پیشنهاد داده بودند. اما من از این کار بدم می‌آمد. اما با بیمار شدن مادرم و هزینه‌های بالای درمان مجبور به این کار شدم.» اکثر دخترانی که از کنار سامان می‌گذرند او را با دقت نگاه می‌کنند.

او ادامه می‌دهد: «اولین بار را با خانم بسیار زیبایی که همسر مسنی داشت بودم و برای یک هفته ۱۲ میلیون تومان به من پول داد. همین پول بی زحمت باعث شد که به این کار ادامه دهم.» سامان عامل اصلی درآمد بالایش را سیکس پک و صورت زیبایش می‌داند. او می‌گوید: «من تا زمانی که قصد ازدواج نداشته باشم به کارم ادامه می‌دهم.» سامان این کار را برای مردان بد نمی‌داند، با این حال دوست ندارد کسی از کارش با خبر شود.

صحنه هفتم: پول برای ازدواج
سه نفری باهم زندگی می‌کنند. امیر حسابدار یک شرکت است و ۲۸ سال سن دارد. او از همه جذاب‌تر است و سالهاست بدنسازی کار می‌کند. کمی‌از چایی داخل فنجانش را می‌نوشد و می‌گوید: «من از کاری که انجام می‌دهم، پشیمان نیستم. چندین زن متمول را می‌شناسم که پول خوبی به من می‌دهند.»

کامی‌که پسر دیگر است با خنده در ادامه می‌گوید: «امیر کلی کتاب خوانده است که چگونه با زنان رفتار کند.» امیر با لبخند می‌گوید: «من با علاقه این کار را انجام می‌دهم و سعی می‌کنم ظرافت‌های زنانه را بشناسم. در ازای کاری هم که انجام می‌دهم از ۶۰۰ هزار تومان به بالا می‌گیرم.» کامی‌در ادامه با غیظ می‌گوید: «امیر خوب پول می‌گیرد، چون سیکس پک دارد. اما من از سیصد هزار تومان به بالا می‌گیرم. البته من ترجیح می‌دهم بیشتر مشتریانم زنان زیر ۵۰ سال باشند؛ ولی همیشه دنیا بر وفق مراد من نیست.»

بهروز که با نامزدش تلفنی مشغول حرف زدن بود، قطع می‌کند و می‌گوید: «من ۳ سال است که این کار را انجام می‌دهم، تا پول خوبی برای ازدواجم جمع کنم.» سیگاری روشن می‌کند و ادامه می‌دهد: «کار پردرآمدی است، ولی به همان اندازه حال آدم را بد می‌کند. من اولین بار به خاطر چکی مجبور به این کار شدم و بعد دیدم که از این راه می‌توانم پول سنگینی در بیاورم.» امیر و کامی از کار خود راضی هستند. اما بهروز دوست ندارد نامزدش و هیچکس دیگر از تن فروشی‌اش با خبر شود. او شب‌ها با وحشت اینکه نامزدش از کارش اطلاع پیدا کند بار‌ها از خواب می‌پرد.
صحنه هشتم: مردان فاحشه نیستند
دیوارها، سقف و زمین کافی‌شاپ از جنس چوب است. بوی سیگار و توتون از همه جا می‌آید. فرهاد جامعه شناسی می‌خواند و از شهرستان برای تحصیل به تهران آمده است. او می‌گوید: «من برای تحصیل در تهران به پول نیاز داشتم و روزی در خیابان فرشته قدم می‌زدم، که خانم مسنی بهم پیشنهاد داد.

از آن روز در این کار افتاده‌ام.» فرهاد از ۸۰۰ هزار تومان به بالا می‌گیرد. همانطور که قهوه تلخش را می‌نوشد، ادامه می‌دهد: «هزینه‌های زندگی‌ام از زمانی که به این کار مشغول شدم بسیار افزایش یافته است. چون باید به خودم و لباس‌هایم برسم.» او دیگر نمی‌تواند مثل گذشته زندگی کند به همین دلیل به تن فروشی ادامه می‌دهد. در آخر با لبخندی می‌گوید: «من زن نیستم که فاحشه خوانده شوم. از درآمدم و کارم راضی هستم.» او از زنانی که برده می‌خواهند بیزار است و سعی می‌کند مشتریانش از این نوع نباشند.

پرده آخر
با پاک کردن صورت مسئله نمی‌توان وجود مسئله را انکار کرد. مساله‌ای که امروز به شکل فاجعه‌ای در شهر تبلور یافته است. شاید به جای انکار کل موضوع، بهتر است به فکر یک راهکار باشیم؛ قبل از آنکه خیلی دیر شود.

خلاصه گزارش سالانه سازمان حقوق بشر ایران از اعدام در ایران – سال ۲۰۱۶

Image result for ‫خلاصه گزارش سالانه سازمان حقوق بشر ایران از اعدام در ایران - سال ۲۰۱۶‬‎
حقوق بشر ایران، ۱۸ اسفند ماه ۱۳۹۵: سازمان حقوق بشر ایران در نهمین گزارش سالانه مجازات اعدام در ایران یک ارزیابی، تجزیه و تحلیل از روند اعدام‌ها در سال ۲۰۱۶ ارائه می‌کند.
نهمین گزارش سالانه اعدام سازمان حقوق بشر ایران نشان می‌دهد که در سال ۲۰۱۵ میلادی جمهوری اسلامی ایران دستکم ۵۳۰ نفر را اعدام کرده است. با اینکه شمار اعدام‌ها در این سال به طور قابل توجهی پایین‌تر از تعداد اعدام‌های سالانه در پنج سال گذشته بوده است اما همچنان ایران با در نظر گرفتن میانگین یک اعدام در هر روز از جمله کشورهایی است که بالاترین شمار اعدام‌ها را در سال ۲۰۱۶ داشته است.
محمود امیری مقدم بنیان‌گذار و سخنگوی سازمان حقوق بشر ایران در ارتباط با کاهش نسبی شمار اعدام‌ها در سال ۲۰۱۶ می‌گوید: “ما از هر گونه کاهش در استفاده از مجازات اعدام استقبال می‌کنیم اما متاسفانه در کاهش نسبی تعداد اعدام‌ها در سال ۲۰۱۶ نشانی از تغییر خط مشی جمهوری اسلامی در خصوص استفاده از مجازات اعدام دیده نمی‌شود. گزارش‌های سازمان ما نشان می‌دهند که مقامات جمهوری اسلامی تنها در دو ماه نخست سال ۲۰۱۷ دستکم ۱۴۰ نفر را اعدام کرده‌اند.”
همزمان با ارائه گزارش سالانه مجازات اعدام در سال ۲۰۱۶ در ایران، سازمان حقوق بشر ایران و سازمان فرانسوی همه با هم علیه اعدام از کشورهای شرکت کننده در گفتگو با ایران خواستند تا به جهت متوقف کردن مجازات اعدام و اصلاحات اساسی در سیستم قضایی، به ایران فشار وارد کنند.
تمرکز ویژه این گزارش روی نقش دادگاه انقلاب به عنوان یکی از عوامل اصلی سرکوب و ناقض روند دادرسی عادلانه در نظام قضایی ایران است. دادگاه‌های انقلاب مسئولیت اکثر احکام صادره اعدام در ۳۷ سال گذشته را به عهده داشته‌اند. طبق گزارش سازمان حقوق بشر ایران در سال ۲۰۱۶ دستکم ۶۴ درصد از اعدام‌ها در این سال و بیش از ۳۲۰۰ اعدام از سال ۲۰۱۰ تا کنون توسط دادگاه‌های انقلاب صادر و اجرا شده است. دادگاه‌های انقلاب از شفافیت کمتری نسبت به دادگاه‌های عمومی برخوردار هستند و قاضی‌های دادگاه‌های انقلاب به عنوان کسانی که از اختیارات قانونی خود سوء استفاده می‌کنند شناخته شده‌اند. محاکمه‌هایی کمتر از ۱۵ دقیقه، دسترسی نداشتن به وکیل انتخابی، صدور حکم بر اساس اعترافات اجباری تحت شکنجه از مشخصات بارز دادگاه‌های انقلاب می‌باشند.
مدیر اجرایی سازمان فرانسوی همه با هم علیه اعدام “رافائل چنویل آزان” در این خصوص می‌گوید: “ما از تمام دولت‌های دمکراتیک و همه کشورهای دارای روابط دیپلماتیک با ایران می‌خواهیم که به صورت جدی برای کاهش مجازات اعدام در ایران تلاش کنند و حقوق بشر و به ویژه وضعیت مجازات اعدام در ایران را در گفتگوهای دو جانبه و چند جانبه خود قرار دهند. این مهم تنها با فشار دائمی و پایدار در طی گفتگوها با ایران میسر می‌شود.”
سازمان حقوق بشر ایران و سازمان همه با هم علیه اعدام همچنین خواستار آزادی فوری خانم نرگس محمدی شدند. خانم محمدی توسط دادگاه انقلاب اسلامی به ۱۶ سال حبس محکوم شده است که ۱۰ سال از این حبس به دلیل تأسیس کمپینی برای لغو مجازات اعدام صادر شده است. این دو گروه حقوق بشری همچنین خواستار پایان دادن به سرکوب جامعه مدنی، زندانی کردن و تحت پیگرد قرار دادن فعالان مدنی شدند.
گزارش سالانه ۲۰۱۶ در یک نگاه
۵۳۰ نفر در سال ۲۰۱۶ (۴۵٪ کاهش در مقایسه با سال ۲۰۱۵) اعدام شده‌اند.
۲۳۲ مورد اعدام توسط منابع رسمی اعلام شده است. (۴۴٪)
۶۴٪ از احکام اجرا شده اعدام در سال ۲۰۱۶ توسط دادگاه انقلاب صادر شده است.
۲۹۵ نفر با اتهامات مرتبط با مواد مخدر اعدام شده‌اند. (۵۶٪)
۳۳ اعدام در ملأ عام اجرا شده است.
حداقل ۵ مجرم زیر ۱۸ سال در میان اعدام شدگان بوده‌اند.
دستکم ۹ زن اعدام شده‌اند.
۱۴۲ نفر به اتهام قتل عمد اعدام شده‌اند.
۲۵۱۱ نفر نیز توسط اولیای دم بخشیده شده‌اند.
روند اعدام‌ها در سال ۲۰۱۶
نهمین گزارش سالانه اعدام در ایران نشان می‌دهد که دستکم ۵۳۰ نفر در سال ۲۰۱۶ در ایران اعدام شده‌اند. گرچه این آمار حکایت از کاهش قابل توجه شمار اعدام‌ها در مقایسه با پنج سال اخیر را دارد اما ایران همچنان با میانگین یک اعدام در هر روز جایگاه اول از لحاظ شمار اعدام‌ها نسبت به جمعیت در جهان را بخود اختصاص داده است.
به نظر نمی‌رسد کاهش نسبی شمار اعدام‌ها در ایران نشان از تغییرات جدی در خط مشی سیاست‌های جمهوری اسلامی ایران داشته باشد. سازمان حقوق بشر ایران گزارش کرده است که در دو ماه ابتدایی سال ۲۰۱۷ دستکم ۱۴۰ نفر در ایران اعدام شده‌اند. حتی اگر کاهش نسبی اعدام‌ها در سال ۲۰۱۶ را ناشی از یک تصمیم سیاسی بدانیم این کاهش موقتی به نظر می‌رسد. در واقع این کاهش آمار اعدام‌ها می‌تواند به علت پایین بودن شمار اعدام‌ها در ماه فوریه و مارچ سال ۲۰۱۶ همزمان با انتخابات مجلس و عید نوروز بوده باشد. گزارش‌های پیشین منتشر شده توسط سازمان حقوق بشر ایران نشان می‌دهد که آمار اعدام‌ها معمولاً در هفته‌های قبل از انتخابات مجلس و ریاست جمهوری و در ایام تعطیلات نوروز و ماه رمضان کاهش پیدا می‌کند.
اعدام‌های مرتبط با جرائم مواد مخدر
در سال ۲۰۱۶ بحث‌ها در رابطه با عدم بازدارندگی مجازات اعدام در خصوص جرائم مرتبط با مواد مخدر ادامه یافت و در اوایل آذر ماه یک فوریت لایحه‌ایی با امضاء ۱۵۰ نماینده مجلس شورای اسلامی مبنی برحذف مجازات اعدام برای برخی از جرائم مربوط مواد مخدر به تصویب رسید. با این وجود دستکم ۲۹۶ نفر در سال ۲۰۱۶ با اتهامات مرتبط با مواد مخدر اعدام شدند. این شمار اعدام‌ها ۵۷٪ از کل اعدام‌های سال ۲۰۱۶ را تشکیل داده است. تمام متهمان مواد مخدر توسط دادگاه انقلاب محکوم شده و اغلب آنان از دسترسی به وکیل انتخابی محروم بوده‌اند.
دادگاه‌های انقلاب مسئول اکثریت اعدام‌ها
دادگاه‌های انقلاب در سال ۱۹۷۹ به دستور آیت الله خمینی تأسیس شدند. این دادگاه‌ها به‌صورت موقت برای محاکمه مقامات رژیم سابق طراحی شده بودند. با این حال بیش از ۳۷ سال است که این دادگاه‌ها به فعالیت خود ادامه داده‌اند.
تمام اتهامات مرتبط با جرائم امنیتی از جمله پرونده‌های فعالان سیاسی و مدنی و مواردی که از آن به عنوان محاربه و فساد نام برده می‌شود و همچنین جرائم مربوط به مواد مخدر در این دادگاه‌ها مورد محاکمه قرار می‌گیرند. دادگاه‌های انقلاب مسئول صدور اکثر احکام اعدام در ۳۷ سال گذشته در ایران بوده‌اند. روند دادرسی در دادگاه‌های انقلاب از شفافیت کمتری نسبت به دادگاه‌های عمومی (کیفری و مدنی) برخوردار است و قضات دادگاه‌های انقلاب اغلب از اختیارات قانونی خود سوء استفاده می‌کنند. قضات این دادگاه‌ها معمولاً به بهانه در مرحله تحقیقات بودن، محرمانه بودن پرونده‌ها یا صلاحیت نداشتن وکیل از دسترسی وکلا به پرونده موکلین جلوگیری می‌کنند. دستکم ۶۴٪ از احکام اعدام اجرا شده در سال ۲۰۱۶ توسط دادگاه انقلاب صادر شده است. طبق گزارش‌های سازمان حقوق بشر ایران این دادگاه مسئول بیش از ۳۲۰۰ اعدام از سال ۲۰۱۰ تا کنون بوده است.
اعدام ۲۵ زندانی کرد سنی: اعتراف تحت شکنجه و محاکمه در چند دقیقه
در ماه آگوست سال ۲۰۱۶ شهرام احمدی و ۲۴ زندانی کرد سنی مذهب با اتهام همکاری با گروه‌های سنی شبه نظامی اعدام شدند.
بر اساس اطلاعات موثق تعدادی از این زندانیان برای اخذ اعترافات اجباری تحت شکنجه قرار گرفته بودند و احکام اعدام آنان توسط دادگاه انقلاب در محاکمه‌هایی که کمتر از ۱۵ دقیقه به طول انجامید و بدون امکان هیچ‌گونه دفاعی صادر شد. این زندانیان بدون داشتن آخرین ملاقات با خانواده‌های خود به دار آویخته شدند.
اعدام نوجوانان بزهکار، اعدام در ملأ عام و دیگر مجازات‌های غیر انسانی
ایران در سال ۲۰۱۶ نیز بر خلاف تعهدات بین‌المللی‌اش به اعدام متهمان زیر ۱۸ سال ادامه داده است. طبق گزارش سالانه ۲۰۱۶ دستکم ۵ نفر که در زیر سن ۱۸ سالگی مرتکب جرم شده بودند در این سال اعدام شدند. بنا بر گزارش سازمان حقوق بشر ایران سه نفر از این نوجوانان با اتهامات مرتبط با مواد مخدر اعدام شده‌اند. جمهوری اسلامی ایران همچنین چندین اعدام در ملأ عام و دیگر مجازات‌های غیرانسانی و وحشیانه از جمله قطع عضو و کور کردن چشم را در سال ۲۰۱۶ مانند سال‌های گذاشته اجرا کرده است.
بر اساس گزارش سازمان حقوق بشر ایران در این سال ۳۴ نفر در ملأ عام اغلب در حضور صدها شهروند از جمله کودکان اعدام شده‌اند.
جنبش مبارزه با اعدام
سرکوب جنبش مبارزه با اعدام در سال ۲۰۱۶ به اوج خود رسید و چند تن از فعالان مدنی محکوم به حبس‌های طولانی مدت شدند. دادگاه انقلاب تهران نرگس محمدی مدافع حقوق بشر را به ۱۶ سال حبس محکوم کرد که ۱۰ سال از این ۱۶ سال محکومیت مربوط به اتهام سازماندهی و تأسیس کمپین لگام ( گام به گام تا لغو اعدام) بوده است. با این حال جنبش بخشش که در آن اولیای دم راغب به انتخاب بخشش به جای قصاص هستند در حال رشد است.
همچون سال ۲۰۱۵ در سال ۲۰۱۶ نیز تعداد افرادی که بخشش را انتخاب کردند به‌طور قابل توجهی بالاتر از تعداد کسانی بود که درخواست حکم قصاص کرده بودند.
دوره اول ریاست جمهوری حسن روحانی: نرمش با غرب و افزایش مجازات اعدام در ایران
گزارش سالانه اعدام ۲۰۱۶ در حالی منتشر می‌شود که تنها چند ماه به پایان دوره اول ریاست جمهوری حسن روحانی باقی مانده است. بررسی کارنامه ۳٫۵ ساله ریاست جمهوری حسن روحانی نشان می‌دهد که در دوره او تعداد اعدام‌ها به شکل قابل توجهی بیشتر از آمار اعدام در دو دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد بوده است. علاوه بر این، با وجود روابط دوستانه دیپلماتیک بین ایران و اتحادیه اروپا پس از انتخاب حسن روحانی در سال ۲۰۱۳ موضوع مجازات اعدام در دستور کار گفتگوهای دو جانبه ایران و اتحادیه اروپا قرار نگرفت. این می‌تواند دلیلی باشد بر اینکه در دوره حسن روحانی هیچ اصلاح ویژه یا تغییری در خط مشی جمهوری اسلامی در ارتباط با مجازات اعدام صورت نگرفت. همچنین اتحادیه اروپا اذعان داشته است پیش از این حقوق بشر و موضوع مجازات اعدام در دستور کار نبوده است و برای اولین بار در آوریل ۲۰۱۶ پارلمان اروپا اعلام کرد: بعد از توافق هسته ایی و رفع تحریم‌ها، حقوق بشر بخشی از گفتگوهای بین اروپا و ایران خواهد بود. همچنین طی گزارشی که اتحادیه اروپا در اکتبر ۲۰۱۶ منتشر کرد آمده است: اتحادیه اروپا کاهش استفاده از مجازات اعدام را یکی از اهداف اصلی خود در گفتگوهای سیاسی می‌بیند و خواستار تعلیق فوری اجرای احکام اعدام در ایران است.
همزمان با ارائه این گزارش سازمان حقوق بشر ایران و سازمان فرانسوی همه با هم علیه اعدام در خواست‌های زیر را مطرح می‌کنند:
کشورهای شرکت کننده در گفتگوهای دو جانبه و چند جانبه با ایران تعلیق استفاده از مجازات اعدام به ویژه مجازات اعدام برای نوجوانان بزهکار، مجازات اعدام برای جرائم مرتبط با مواد مخدر و اعدام در ملأ عام را در صدر گفتگوهای خود با ایران قرار دهید.
فشار برای اصلاحات جدی در سیستم قضایی ایران و انحلال دادگاه‌های انقلاب.
درخواست آزادی فوری نرگس محمدی و دیگر زندانیان عقیدتی در ایران.
خطاب به مقامات جمهوری اسلامی ایران:
توقف فوری تمامی احکام اعدام مربوط به اتهامات مواد مخدر تا تصویب نهایی قانون جدید.
توقف اجرای احکام اعدام در ملأ عام.
لغو احکام اعدام برای تمامی افرادی که در زیر سن ۱۸ سال مرتکب جرم شده‌اند.
آزادی بی قید و شرط نرگس محمدی و دیگر زندانیان سیاسی، مدنی و عقیدتی.
دسترسی تمامی زندانیان به وکلای انتخابی.
انحلال دادگاه‌های انقلاب.
توقف تهدید و تحت تعقیب قرار دادن وکلا.

ضرب و شتم دست‌ فروشان توسط ماموران شهرداری تهران؛ مجروح شدن چند دست‌ فروش

دیروز، ساکنان خیابان برادران مظفر، جنب چهارراه ولی‌عصر با سروصدای درگیری به خیابان آمدند و شاهد اتفاقی بودند که شاید برای آنها تازه بود اما برای کسانی که در مناطق شلوغ تهران رفت‌وآمد می‌کنند، ماجرایی تکراری است. درگیری دیروز صبح دست‌فروشان با مأموران شهرداری، حوالی چهارراه ولی‌عصر اتفاق افتاده و چند نفر مجروح هم به جا گذاشته است.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران به نقل از وقایع اتفاقیه، یکی از ساکنان خیابان برادران مظفر می‌گوید: «پیش از ظهر بود که صدای دعوا و درگیری شنیدیم و وقتی بیرون را نگاه کردیم، دیدیم عده زیادی از دستفروش‌های اطراف چهارراه ولیعصر به داخل خیابان ما هدایت شده بودند و درگیری بین آنها و نیروهای شهرداری و مأموران انتظامی بالا گرفته بود. تا چندین ساعت بعد که باران هم شروع شد، آنها با همان وضعیت در خیابان بودند.»
او ادامه می‌دهد: «تا الان که عصر است، خیلی از دست‌فروش‌ها در خیابان ما ایستاده‌اند و ما نمی‌دانیم که قرار است چه اتفاقی بیفتد فقط امیدواریم دست‌فروش‌ها را اینجا مستقر نکنند چون برادران مظفر تا حد زیادی اداری و مسکونی است و جای خوبی برای دستفروشی به نظر نمی‌رسد.»
هیچ‌کس ما را نمی‌خواهد
فقط ساکنان خیابان برادران مظفر نیستند که با حضور دست‌فروش‌ها مشکل دارند؛ گویا مأموران شهرداری و نیروهای انتظامی واقع در خیابان ولی‌عصر هم نمی‌توانند آنها را تحمل کنند. باوجود اینکه به نظر می‌رسید که امسال، وضعیت دستفروشی در خیابان جمهوری، حوالی چهارراه ولی‌عصر، سامان‌یافته‌تر از سال‌های گذشته است و حضور آنها طوری نیست که مانع تردد عادی مردم شود اما مثل اینکه با نزدیک‌شدن به شب‌های آخر سال در هر صورت باید شاهد چنین درگیری‌هایی باشیم؛ البته به گفته خود دست‌فروش‌ها و مردمی که در صحنه حضور داشته‌اند، درگیری دیروز به‌قدری شدید بوده که چند نفر از دست‌فروش‌ها را راهی بیمارستان کرده است. نعیم که خودش در همان اطراف بساط داشته است، می‌گوید: «نزدیک به ۱۰ روز پیش، مأمورهای شهرداری به سراغ ما آمدند و گفتند که باید کم‌کم بساطتان را جمع کنید و به جاهایی که تعیین شده بروید. این اتفاق همیشه می‌افتد اما نه شهرداری، جایی را که مناسب باشد در اختیار ما می‌گذارد و نه ما از جایمان تکان می‌خوریم اما دیروز صبح نه‌تنها نیروهای شهرداری که برخی مأمورهای نیروی انتظامی هم بالای سرمان سبز شدند و گفتند که همین حالا بساطتان را جمع کنید.»
او ادامه می‌دهد: «مأموران در جواب ما که آخر کجا برویم و چه‌کار کنیم، گفتند فعلاً بروید داخل خیابان صبا یعنی همان خیابان برادران مظفر، آن‌هم بالای خیابان که پرنده پر نمی‌زند. ما آنجا را نمی‌خواهیم چون هیچ‌کس رد نمی‌شود و نمی‌توان کاسبی کرد. ما همین ۱۰ روز باقی مانده را داریم. مأمورها در جواب ما گفتند که بروید غرفه‌هایی را که شهرداری درست کرده، اجاره کنید اما اجاره کردن آنها هم در توان ما نیست.»
۵ تا ۹ میلیون تومان برای ۱۰ روز
اشاره دستفروش‌ها به جایی که شهرداری برایشان فراهم کرده، غرفه‌هایی است که بین پنج تا ۹ متر هستند؛ فضایی که با یک نگاه به آن می‌توان فهمید جا برای این‌همه دستفروش ندارد. کسی که به شماره تلفن نوشته‌شده برای اجاره غرفه‌ها جواب می‌دهد، درباره قیمت آنها می‌گوید: «قیمت‌ها از پنج میلیون برای غرفه ۶ متری شروع می‌شود و تا ۹ میلیون می‌رسد؛ زمان کار هم از ۱۹ تا ۲۹‌ اسفند است.»
او در جواب اینکه غرفه‌ها متعلق به چه نهادی است، می‌گوید: «شهرداری و یک نهاد دیگر به‌صورت مشترک این غرفه‌ها را درست کرده‌اند که دستفروش‌ها را ساماندهی کنند.»
با وجود اینکه او از ساماندهی حرف می‌زند، خود دستفروش‌ها تمام این کارها را تلاش برای سودآوری می‌دانند. حسین که از شهری دور برای دستفروشی شب عید به پایتخت آمده و تمام بساطش به‌وسیله مأموران از بین رفته است، در حالی‌که روی زمین چمباتمه زده، می‌گوید: «اگر اینها می‌خواهند واقعا ما را ساماندهی کنند باید جایی را با قیمت خیلی مناسب در اختیار ما قرار بدهند، نه اینکه چنین پول هنگفتی بگیرند. اگر من پنج میلیون تومان پول داشتم که نمی‌آمدم دستفروشی. اتفاقا همه ما می‌دانیم که تا وقتی این غرفه‌ها پر نشوند، شهرداری دست از سر ما بر نمی‌دارد، درحالی‌که کف دست ما، یک مو برای کندن نیست. این غرفه‌ها برای کاسب‌هایی است که مغازه یا تولیدی دارند و از این فرصت برای فروش استفاده می‌کنند نه ما که صبح می‌رویم جنس امانی می‌گیریم و آن‌قدر پول نداریم که جنس را خودمان بخریم و بفروشیم و تولیدی‌ها هم می‌دانند که ما پول نداریم و به‌همین‌دلیل، اجناس را به‌صورت امانی به ما می‌دهند. خب، ما با این شرایط چطور غرفه چندمیلیونی اجاره کنیم، آن‌هم برای ۱۰ شب.»
کسی حق دارد ما را بزند؟
کاسبی دستفروش‌ها در خیابان، غیر‌قانونی است اما آیا مأمورهای شهرداری تا حد ضرب‌وشتم، اجازه برقراری قانون را دارند؟ این سؤالی است که خود دستفروش‌ها هم می‌پرسند اما با زبان خودشان. بهمن که یکی از آنهاست و سرش حین درگیری با مأمورها به جایی خورده و راهی بیمارستان شده، با لهجه غلیظ کردی می‌گوید: «به چه حقی ما را زدند؟ ما در این بیکاری و بدبختی می‌خواهیم پول ببریم سر سفره زن و بچه‌مان. از ایلام کوبیده‌ام، آمده‌ام که بعد از ماه‌ها از شرمندگی زن و بچه‌ام دربیایم و حداقل کامشان در عید شیرین باشد. آن‌وقت مأمورها من را می‌زنند. به چه حقی، دست روی من بلند کردند؟ اگر من شکایت کنم، کسی از من حمایت می‌کند؟»
سرش بخیه خورده اما می‌خواهد به خیابان برگردد. می‌گوید: «۱۲۰ هزار تومان پول بیمارستان شده؛ با این پول می‌توانستم یک چیزی برای دخترهایم بخرم. به‌خدا ما اینجا یک وعده غذای درست‌وحسابی نمی‌خوریم؛ شب‌ها توی کارگاه می‌خوابیم تا هرچقدر می‌توانیم، پس‌انداز کنیم؛ آن‌وقت شهرداری از ما پنج میلیون پول می‌خواهد. ما با این پول، ۱۰ ماه زندگی می‌کنیم. از کجا بیاوریم بدهیم به شهرداری.»
او ادامه می‌دهد: «دو سال است که بیکارم؛ خیلی از همشهری‌هایم هم بیکار هستند. مگر ما بدمان می‌آید در شهر خودمان کار کنیم و این‌همه راه نیاییم تا تهران اما چه‌کار کنیم. کسی که برای ما کاری نمی‌کند وقتی هم که شب عید، فرصتی پیش می‌آید که یک چیزی در بیاوریم و چند ماه بخوریم، مأمورها این بلا را سرمان می‌آورند.»
او تنها کتک‌خورده جمع دستفروش‌ها نیست؛ طبق گفته‌های خودش، سه نفر دیگر هم در این درگیری صدمه دیده‌اند. از آن‌طرف، مأمورهای شهرداری هم که البته میل زیادی به حرف‌زدن ندارند، می‌گویند درگیری را خود دستفروش‌ها شروع کرده‌اند و کسی آنها را نزده است و اگر هم اتفاقی برای کسی افتاده، دفاع مأمورها از خودشان بوده است. همه این اتفاق‌ها درحالی می‌افتد که چند وقت پیش، شهرداری تهران اعلام کرده بود که امسال جایگاه‌های مشخصی برای دستفروش‌ها قرار خواهد داد که آنها به‌جای توزیع در سرتاسر شهر در چند نقطه متمرکز باشند و لطمه‌ای هم به کارشان وارد نشود.

برنامه روز يکشنبه 5 مارس 2017 برابر با 15 اسفند ماه 1395

پخش کاری از همنشين بهار ” چهار فصل ويوالدی” …. + پخش سخنان محمد نوريزاد در مورد آشتی نکردن خامنه ای باخاتمی ودلايل آن و روشنگری در مورد لای در گذاشتن حضرت فاطمه…

برای دانلود فايل صوتی روی فلش کليک کنيد.

مرگ بیش از ۱۳هزار و هشتصد نفر در حوادث رانندگی در ۱۰ ماهه نخست سال

در حوادث رانندگی ۱۰ ماهه سال جاری ۱۳ هزار و ۸۲۶ نفر جان خود را از دست دادند، این رقم در مقایسه با مدت مشابه سال قبل که آمار تلفات ۱۴ هزار و ۱۴۷ نفر بود، ۲.۳ درصد کاهش یافته است. بر اساس این آمار، در دی ماه امسال هزار و ۷۷ نفر در حوادث رانندگی جان خود را از دست دادند که نسبت به مدت مشابه سال قبل با رشد ۲.۶ درصدی مواجه بود.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از اداره کل روابط عمومی و امور بین‌الملل سازمان پزشکی قانونی کشور، بر اساس آمارهای موجود در حوادث رانندگی ده ماهه امسال ۱۰ هزار و ۸۲۵ مرد و سه هزار و یک زن جان باخته اند.
در این مدت همچنین استان های فارس با هزار و ۲۸۲، خراسان رضوی با ۹۹۵ و تهران با ۹۸۷ فوتی بیشترین و استان های ایلام با ۱۱۱، کهگیلویه و بویراحمد با ۱۴۲ و خراسان جنوبی با ۱۷۵ کمترین آمار تلفات حوادث رانندگی را داشته اند.

افزایش مصدومان حوادث رانندگی

در ۱۰ ماهه امسال آمار مصدومان حوادث رانندگی با رشد ۷.۷ درصدی مواجه بود، این آمار از ۲۶۷ هزار و ۳۴۰ مصدوم در ده ماهه سال گذشته به ۲۸۷ هزار و ۸۵۶ مصدوم در ده ماهه امسال رسید. از کل مصدومان حوادث رانندگی که درده ماهه امسال به پزشکی قانونی مراجعه کردند ۲۰۶ هزار و ۷۱۷ نفر مرد و ۸۱ هزار و ۱۳۹ نفر زن بودند.

مرگ بیش از هزار نفر در تصادفات دی ماه

در دی ماه امسال هزار و ۷۷ نفر در حوادث رانندگی جان خود را از دست دادند که نسبت به مدت مشابه سال قبل با رشد ۲.۶ درصدی مواجه بود،‌ از تلفات تصادفات در این ماه ۸۶۷ نفر مرد و ۲۱۰ نفر زن بودند.
در این ماه ۲۳ هزار و ۹۵۲ مصدوم حوادث رانندگی نیز به مراکز پزشکی قانونی مراجعه کردند که نسبت به سال قبل با رشد ۱.۸ درصدی مواجه بود.

اعتراض ائمه جمعه و نمایندگان سنی مذهب مجلس در پی توهین های اخیر به باورهای آنان

فراکسیون اهل سنت مجلس شورای اسلامی، امروز شنبه (۱۴ اسفند) در نامه‌ای خطاب به رئیس مجلس، نسبت به سخنان روز گذشته نماینده مردم مشهد اعتراض کرد و از رئیس مجلس خواست «هر چه سریعتر» به این موضوع رسیدگی کند. همزمان ائمه جمعه پشامگ و راسک نسبت به توهین به باورهای اهل سنت در روزنامه وطن امروز واکنش اعتراضی نشان دادند.
به گزارش هرانا به نقل از ایسنا، فراکسیون نمایندگان اهل سنت مجلس در این نامه که به امضای اعضای این فراکسیون رسیده است، سخنان جواد کریمی قدوسی، نماینده مشهد را در خطبه‌های نماز جمعه این شهر “تفرافکنانه” و “اسباب اختلاف در جامعه اسلامی” دانستند و خواستار بررسی اظهارات وی در هیات نظارت بر رفتار نمایندگان شدند.
متن کامل این نامه به شرح زیر است:
به استحضار می‌رساند در روز جمعه (۱۳ اسفندماه) جواد کریمی قدوسی نماینده مشهد در سخنرانی قبل از خطبه نماز جمعه مشهد ضمن صحبت و سخنرانی، بدترین تهمت‌ها و توهین را به بزرگان دین، خلفای راشدین و مقدسات اهل سنت اظهار نموده‌اند؛ این در حالی است که رهبر معظم انقلاب بارها به جد همگان را به حفظ وحدت دعوت نموده و بیان فرمودند هر حنجره‌ای که از آن کلام تفرقه شیعه وسنی خارج شود حنجره شیطان است. آیا جای سئوال نیست نماینده‌ای که خود را ولایتمدار و پیرو رهبری می‌نامد چنین تفرقه‌افکنانه اسباب اختلاف و چند دستگی در جامعه اسلامی را که حاصل خون هزاران شهید است بوجود آورد.
لذا از حضرتعالی به عنوان مدافع جایگاه مجلس و ریاست خانه ملت درخواست داریم با عنایت به اینکه اقدام ایشان خارج از حیطه وظایف نمایندگی بوده و موجبات نارضایتی، اختلاف، تفرقه‌افکنی و حتی ناامنی اجتماعی را سبب می‌شود هر چه سریعتر نسبت به بررسی عملکرد ایشان در هیات نظارت بر رفتار نمایندگان اقدام و برخورد لازم را مبذول داشته و اینجانبان و مردم شریف ایران را از روند پیگیری و برخورد با نامبرده مطلع فرمایند.
به گزارش کمپین فعالین بلوچ همزمان با این اعتراض، مولوی فضل الرحمن کوهی امام جمعه پشامگ، در خطبه های نماز جمعه این هفته نسبت به توهین به مقدسات اهل سنت در روزنامه های کشور گفت:” همین هفته روزنامه وطن به صحابه جلیل القدر پیامبر حضرت ابوموسی اشعری توهین کرده است”.
این روحانی اهل سنت خواهان برخورد با توهین کنندگان شده و افزود:” امروز در کشور برای توهین نماینده و هرکارمندی حتی پرستار بیمارستان قانون سزای گذاشته است اما برای توهین اصحاب پیامبر سزایی تعین نشده است”.
مولوی عبدالغفار نقشبندی امام جمعه موقت راسک نیز با اشاره به توهین روزنامه وطن به ابوموسی اشعری گفت: «کسی که به ابوموسی اشعری توهین می‌کند نه قرآن را قبول دارد و نه حدیث و نه تاریخ را؛ پس معلوم می‌شود بزرگترین منافق همان فرد هتاک است.»
واکنش این روحانیان اهل سنت پس از آن صورت گرفته که روزنامه وطن امروز در روز ۷ اسفند ماه ابوموسی اشعری صحابی از افراد مورد احترام اهل سنت را “منافق” خواند.

انتقال دست‌کم ۵ زندانی در زندان های قزلحصار و گرمسار برای اعدام

 روز جاری دست‌کم سه زندانی در زندان قزلحصار کرج و دو زندانی در زندان گرمسار، همگی با اتهامات مربوط به جرایم مواد مخدر جهت اجرای حکم اعدام به سلول‌های انفرادی این زندان ها منتقل شدند.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، امروز چهاردهم اسفندماه ۹۵، دست‌کم سه زندانی در زندان قزلحصار کرج و دو زندانی در زندان گرمسار به اتهام حمل و نگهداری مواد مخدر به سلول انفرادی جهت اجرای احکام اعدام منتقل شدند.

هویت احراز شده این زندانیان توسط هرانا و جزئیات پرونده آنان به قرار زیر است:

زندان قزلحصار کرج در استان البرز
۱- عیسی چرامی / از واحد دو سالن سه / حمل و نگهداری ۲۰۰کیلوگرم مواد مخدر از نوع تریاک
۲- مصطفی قربانی / از واحد دو سالن یک / مقدار مواد نامشخص
۳۳- یک زندانی با هویت نامشخص / از واحد دو سالن یک
زندان گرمسار در استان سمنان
۱- پرویز ندایی
۲- بهرام مرادقلی
هر دو زندانی بدون سابقه قبلی اکنون در یک پرونده مشترک به اتهام حمل و نگهداری ۸۲۰۰ گرم مواد مخدر در آستانه اعدام قرار گرفته اند.
لازم به ذکر است در حالی در هفته های اخیر موج گسترده ای از اعدام در کشور به راه افتاده که مجلس شورای اسلامی در حال بررسی طرح اصلاح قانون مبارزه با مواد مخدر و کاهش چشمگیر مجازات اعدام است.
نمایندگان مجلس پیش تر از قوه قضاییه خواسته بودند تا زمان پایان این بررسی از اعدام دست کم ۵ هزار زندانی محکوم به اعدام در رابطه با مواد مخدر خودداری کند با اینحال قوه قضاییه در عمل بی این خواسته بی اعتنایی پیشه کرده است.

اخراج دانش آموز باغملکی برای ۲۰ هزارتومان

کاظم دانش آموز باغملکی که به دلیل نپرداختن ۲۰ هزارتومان از مدرسه اخراج شد و یک هفته در منزل ماند صبح امروز به مدرسه بازگشت و این موضوع استعفای مدیر خاطی را در پی داشت.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از باغملک نیوز، مدارس حق ندارند، هیچ گونه وجهی را تحت هر عنوانی از دانش آموزان و والدین آنها به صورت اجباری دریافت کنند، این در حالی ست که در یکی از مدارس روستاهای باغملک دانش آموزان را وادار به پرداخت ۲۰ هزارتومان برای تهیه کنتور آب کردند و یکی از دانش آموزان به نام کاظم به دلیل ناتوانی در پرداخت تنها ۲۰هزارتومان پول، از مدرسه اخراج شد و یک هفته در منزل ماند.
خبرنگار ما با تهیه فیلمی از اظهارات کاظم و پدرش ماجرا را جویا می شود و آنها چنین توضیح می دهند که پس از چندین بار تذکر مدیر مدرسه به دانش آموز مبنی بر پرداخت ۲۰ هزار تومان پول برای کمک به مدرسه و ناتوانی ایشان در پرداخت، در نهایت این دانش آموز که توان پرداخت شهریه اعلام شده را نداشت از مدرسه اخراج شد.
این در حالی ست که پدر کاظم مدعی می شود که دو دانش آموز در این مدرسه داشتم و مبلغ ۲۰ هزار تومان به دانش آموز دخترم دادم که به مدرسه برود ولی دیگر مبلغی نداشتم که به دانش آموز پسر بدهم و از معلم مهلت خواستم و سه بار پسرم را به مدرسه فرستادم و هر سه بار او را به خانه برگرداندند.
پس از انتشار این فیلم و رسیدن آن به دست رئیس آموزش و پرورش باغملک، وی صبح امروز در اولین وقت خود را به مدرسه مذکور رساند و قضیه را پیگیری کرد، کاظم را به مدرسه بازگرداند و از مدیر مدرسه خواست استعفای خود را تحویل دهد.
خداداد کردی رئیس آموزش و پرورش باغملک پس از این بازدید گفت: “در خصوص این موضوع عزل مدیر خاطی با مدیر کل است اما هماهنگی کردیم که این مدیر استعفا دهد و اگر استعفا نداد پرونده وی را به تخلفات اداری می فرستیم که ظهر امروز استعفای خود را تحویل داد”.
وی با بیان اینکه بارها به مدیران مدارس توصیه کردیم که از دانش آموزان مبلغی دریافت نکنند گفت: “در همه جلسات به مدیران توصیه کردیم منطقه محروم است و با اینکه به آموزش و پرورش هم سرانه ندادند ولی در عین حال نباید دانش آموزی بخاطر ندادن پول ترک تحصیل کند یا آنها را وادار به پرداخت مبلغی کنند”.
کردی ادامه داد: “رئیس انجمن اولیاء می تواند توضیح دهد و استدلال بیاورد و از دانش آموزی که وضع مالی خوبی دارند کمک بگیرد این از اختیارات انجمن است اما اینکه در برگه کمک به مدرسه مبلغ تعیین کنند قابل قبول نیست می تواند شفاهی بگوید نه اینکه مبلغ تعیین کنند”.