خانواده محمود بهشتی در همراهی با این معلم زندانی: از روز معلم اعتصاب غذا می‌کنیم

خانواده محمود بهشتی لنگرودی، معلم زندانی که از ابتدای اردیبهشت ماه در اعتراض به حکم ناعادلانه دادگاه در اعتصاب غذا به سر می برد، اعلام کرده اند از ۱۲ اردیبهشت مصادف با روز معلم دست به اعتصاب غذا خواهند کرد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی حقوق معلم و کارگر متن پیام خانواده بهشتی به شرح زیر است:
به نام خداوند دادگستر
مسئولان محترم جمهوری اسلامی اعم از قوه قضاییه، مجریه و مقننه
از آنجا که عزیز دربندمان، محمود بهشتی لنگرودی، معلم و فعال صنفی محبوس در بندِ هفتِ زندان اوین، در اعتراض به احکام ظالمانه‌ای که توسط قضاتِ دادگاه انقلاب علیه ایشان صادر شده از روز چهارشنبه اول اردیبهشت ۹۵، تن رنجور، نحیف و بیمار خود را محروم از غذا گذاشته وبرای سومین بار در هشت ماه اخیر، دست به اعتصاب غذا زده است و درخواست برگزاری دادگاهی علنی و قانونی، با حضور هیات منصفه، مطابق اصل ۱۶۸ قانون اساسی برای رسیدگی به اتهامات خود را دارد و علیرغم اینکه به دلیل اعتصابهای مکرر و براساس شهادت مسئولان زندان، پایبند به رعایت شرایط اعلام شده اعتصاب غذاست و وضعیت خطرناکی را از سر می گذراند، تاکنون هیچ پاسخی دریافت ننموده‌است.
هم اکنون، ما خانواده این آزاده دربند جهت همراهی با ایشان از روز ۱۲ اردیبهشت، مصادف با «روز معلم» و آغاز هفته‌ی معلم، در اعتصاب غذا با ایشان همراهی خواهیم نمود و از آنجا که اراده و ایمان تزلزل ناپذیر ایشان را در خود سراغ نداریم، این همراهی به مدت ۲ روز ادامه خواهد داشت.
امیدواریم که گوش شنوا و وجدان بیداری برای این تظلم خواهی وجود داشته باشد. تاریخ و وجدان ملت آگاه ایران در آینده بر این روزها قضاوت خواهند داشت .
ازطرف خانواده محمودبهشتی لنگرودی
معلم زندانی و فعال صنفی معلمان

خطر اجرای حکم اعدام برزان نصرالله زاده، کودک-متهم سنی‌مذهب

برزان نصرالله‌زاده، کودک-متهم سنی مذهب، باگذشت بیش از پنج سال حبس در زندان رجایی شهر هم‌اکنون با خطر اجرای حکم روبه‌رو می‌باشد.

به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، روز گذشته مسئول بند چهار زندان رجایی شهر کرج به زندانیان سنی مذهب اعلام داشته است که حکم همه آنان به اجرای احکام زندان ارسال‌شده و احتمال اجرای حکم بسیار زیاد است. برزان نصرالله‌زاده، متولد سال ۱۳۷۱، یکی از زندانیانی است که همراه با سایر زندانیان سنی مذهب دربند چهار زندان رجایی شهر با حکم‌های تأیید شده اعدام نگهداری می‌شود.

این زندانی سنی مذهب در هشتم خردادماه سال ۱۳۸۹ و زمانی که زیر هیجده سال بود، بازداشت و به اتهام «محاربه» از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به اعدام محکوم شد. این در حالی است که خانواده وی ضمن رد اتهام اعلام داشته‌اند فرزندشان به گروهی وابسته نبوده و دسترسی به اسلحه نداشته است.

برزان نصرالله‌زاده طی محاکمه از حق داشتن وکیل تعیینی محروم بوده و نیز مدت زیادی را در سلول‌های انفرادی و بدون ارتباط با خانواده و وکیل سپری کرده است.

طی اصلاحاتی که در سال ۹۲ در قانون مجازات اسلامی صورت گرفت محکومین، به اتهام محاربه اگر شخصاً اقدام مسلحانه انجام نداده باشند محارب محسوب نشده و باید حکم اعدام آن‌ها لغو شود. همچنین مطابق ماده ٩١ قانون مجازات اسلامی در جرائم موجب حد یا قصاص هرگاه افرادی که به سن مسئولیت کیفری رسیده اما کمتر از ١٨ سال داشته باشند، ماهیت جرم انجام‌شده و یا حرمت آن را درک نکنند و یا در رشد و کمال عقل آن‌ها شبهه وجود داشته باشد، دادگاه می‌تواند مجازات مرگ صادر نکرده و مجازات دیگری را به جایگزینی آن تعیین کند.

برزان نصرالله‌زاده هم‌اکنون در سالن ۱۰ بند چهار زندان رجایی شهر محبوس می‌باشد

محل کسب ۱۲ شهروند بهایی در بابلسر پلمپ شد.

 

محل کسب دوازده شهروند بهایی در شهر بابلسر، فریدون کنار و بهنمیر واقع در استان مازندران در روز ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۵ پلمپ گردید.

بنابرگزارش بهایی نیوز محل کسب دوازده شهروند بهایی در حالی با پلمپ روبرو شد که در روزهای گذشته محل درآمد تعدادی دیگر از شهروندان بهایی در استان مازنداران با پلمپ در ایام تعطیلی دیانت بهایی روبرو شده است.

محل کسب تعدادی از شهروندان بهایی که به دست ماموران اماکن عمومی در بابلسر و دیگر شهرها پلمپ شده است به شرح زیر می باشد:
در شهر بابلسر
١-فرشيد حكمت شعار دارای واحد صنفی عينك سازي
٢- كارن ممتازيان دارای واحد صنفی كامپيوتر
٣- عرفان معصوميان دارای واحد صنفی پوشاك
٤- افشين آزادي دارای واحد صنفی پوشاك
٥- شاهين سنائي دارای واحد صنفی عكاسي
٦- لقائي

در شهر بهنمير :

٧- فيض الله نيكونژاد دارای واحد صنفی دوچرخه سازي
٨- احمد نيكونژاد دارای واحد صنفی تعميرات لوازم خانگي
در شهر فريدون كنار :

٩- بابك وداعي دارای واحد صنفی عينك سازي

همچنین پیشتر محل کسب ۵ تن از دیگر شهروندان بهایی تنکابن به نام های امید قادری که دارای واحد صنفی نصب دزدگیر، آرمین اسماعیل پور دارای واحد صنفی لوازم خانگی ، روح الله ایقانی دارای واحد صنفی تعمیرات وسایل سردکننده و میشل اسماعیل پور دارای واحد صنفی فروش کولر با پلمپ روبرو شده است.

بنابر گزارشی که به خبرگزاری بهایی نیوز رسیده است ماموران دولتی در شهر بابل نیز به آقای بهاءالدین صمیمی دارای واحد صنفی لوازم التحریر فروشی و آرش کیان دارای واحد صنفی نصب سیستم های حفاظتی اخطار داده اند . ماموران اماکن عمومی به وی اعلام کرده اند تا روز یکشنبه (امروز) فرصت دارند که خودشان محل کسب خود را تعطیل کنند.

خبرگزاری بهایی نیوز پیشتر دلیل پلمپ محل کسب شهروندان بهایی را مقابله نیروهای امنیتی با اعیاد دیانت بهایی در تعطیلی مذهبی ۹ روز دیانت بهایی اعلام کرده است و همواره در سالهای گذشته شاهد پلمپ محل کسب شهروندان بهایی و همچنین بازداشت شهروندان بهایی ساکن ایران پس از ایام تعطیلی دیانت بهایی بوده ایم. طبق قوانین صنفی کشور کسانی که دارای مجوز فعالیت هستند می تواند در سال ۱۵ روز تعطیلی اعلام نمایند و بیش از ۱۵ روز تعطیلی را به اداره اماکن اطلاع دهند

اعلام اعتصاب غذاي خانواده معلم زنداني محمود بهشتی لنگرودی:

 

درحمایت از فعالین تشکل های کارگری ومعلمی زندانی
*خانواده محمود بهشتی لنگرودی: از روز معلم اعتصاب غذا می کنیم
خانواده محمود بهشتی لنگرودی، معلم زندانی که از ابتدای اردیبهشت ماه در اعتراض به حکم ناعادلانه دادگاه در اعتصاب غذا به سر می برد، اعلام کرده اند از 12 اردیبهشت مصادف با روز معلم دست به اعتصاب غذا خواهند کرد.
متن پیام خانواده بهشتی به شرح زیر است:
به نام خداوند دادگستر
مسئولان محترم جمهوری اسلامی اعم از قوه قضاییه، مجریه و مقننه
از آنجا که عزیز دربندمان، محمود بهشتی لنگرودی، معلم و فعال صنفی محبوس در بندِ هفتِ زندان اوین، در اعتراض به احکام ظالمانه‌ای که توسط قضاتِ دادگاه انقلاب علیه ایشان صادر شده از روز چهارشنبه اول اردیبهشت 95، تن رنجور، نحیف و بیمار خود را محروم از غذا گذاشته وبرای سومین بار در هشت ماه اخیر، دست به اعتصاب غذا زده است و درخواست برگزاری دادگاهی علنی و قانونی، با حضور هیات منصفه، مطابق اصل 168 قانون اساسی برای رسیدگی به اتهامات خود را دارد و علیرغم اینکه به دلیل اعتصابهای مکرر و براساس شهادت مسئولان زندان، پایبند به رعایت شرایط اعلام شده اعتصاب غذاست و وضعیت خطرناکی را از سر می گذراند، تاکنون هیچ پاسخی دریافت ننموده‌است.
هم اکنون، ما خانواده این آزاده دربند جهت همراهی با ایشان از روز 12 اردیبهشت، مصادف با «روز معلم» و آغاز هفته‌ی معلم، در اعتصاب غذا با ایشان همراهی خواهیم نمود و از آنجا که اراده و ایمان تزلزل ناپذیر ایشان را در خود سراغ نداریم، این همراهی به مدت 2 روز ادامه خواهد داشت.
امیدواریم که گوش شنوا و وجدان بیداری برای این تظلم خواهی وجود داشته باشد. تاریخ و وجدان ملت آگاه ایران در آینده بر این روزها قضاوت خواهند داشت .
ازطرف خانواده محمودبهشتی لنگرودی معلم زندانی و فعال صنفی معلمان

پيام مادر گوهر عشقى بمناسبت روز جهانى كارگر

اول ما مى (مه) روز جهانى كارگر بر زحمتكشان بى ادعا مبارك باد.
درد كارگر را كارگر داند و بس. نه كارفرمايان و نه سرمايه داران و نه حكمرانان پول پرست.
دنياى بى رحم امروز ما را به سمتى ميكشد كه عواطف و انسانيت را زير پاى خود له مى كند و سرمايه داران و فرمانروايان جاه طلب را بى رحم تر مى كند.
من گوهر عشقى، خود را وابسته و عضو قشر شريف كارگر ميدانم و بخود مى بالم كه عضو فرومايگان قدرت طلب و پول پرست نيستم.
همه نيك ميدانيد كه فرزند كارگرم را به دليل شكوه از گرانى و بى عدالتى و تبعيض و ايجاد شكاف عميق بين دارا و ندار، در حكومت مدعى حمايت از مستضعفين و كارگران و از همه مهم تر مدعى مخالفت با كاخ نشينان سابق، ظرف سه روز زير شكنجه هاى قرون وسطايى از بين بردند و جلاد و قاتل فرزندم را از زندان رها نمودند، قاضى پرونده را ترفيع كردند و بى شك عامران را هم تشويق نمودند، چرا كه اين حاكميت صرفا بجاى احقاق حقوق پايمال شده كارگران و زحمت كشان شريف كشورمان ايران همواره در صدد ايجاد خفقان و سكوت بين كارگران بوده و به وحشى ترين شكل ممكن تجمعات كارگرى را مورد هجوم قرار داده و فعالان اين عرصه به به زندانهاى طولانى مدت محكوم مى كند.
پر واضح است كه از پاى برهنگانى كه بنام آنان بر اريكه قدرت نشستند بى ترديد وحشتى مضاعف دارند.
حاكمانى كه بجاى درك واقعيت و همدردى با مظلوم ترين و با شرافت ترين اقشار جامعه روى خود را از آنان بر مى گردانند و بى توجهى به آنان را پيش ميگرند وپست تر از آن تكيه بر قدرت و ثروت و نيروى نظامى مى كنند، محكوم به فنا هستند. اين درس بزرگ تاريخ است.
من اين روز با شكوه را به همه كارگران و زحمت كشان وطنم ايران و همه كارگران و زحمت كشان در چهار گوشه جهان شادباش مى گويم و توصيه مى كنم سكوت در برابر فرومايگان پول پرست و جاه طلب روزگار را بر قشر كارگر سخت تر خواهد كرد پس نبايد بيرق مبارزه و ظلمت شكنى بر زمين بيافتد.
پیام مادر بمناسبت روزکارگر
منبع فیس بوک و اینستاگرام سحربهشتی

Reza Amiris Foto.

مادر آفرین چیت ساز، روزنامه نگار: دخترم شش ماه در سلول انفرادی بود؛ او را زدند تا اعتراف بگیرند

 

491

مادر آفرین چیت ساز، ستون نویس روزنامه ایران که در تاریخ ۱۱ آبان به همراه چند روزنامه نگار دیگر بازداشت و اخیرا به ۱۰ سال حبس محکوم شده است به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت: «ما از این حکم در شوک هستیم. آفرین گفت کاش من مرده بودم. دخترم بسیار افسرده و بیمار است و ما هنوز نفهمیدیم چرا او بازداشت شده و بر پایه چه منطقی می گویند او علیه امنیت کشورش اجتماع کرده و با بیگانگان ارتباط داشته است. آفرین به این حکم اعتراض کرده است.»

آفرین چیت ساز، ستون نویس روزنامه ایران که در تاریخ ۱۱ آبان ماه در منزلش بازداشت و به بند دو الف سپاه پاسداران در زندان اوین منتقل شد، طبق حکمی که روز هفتم اردبیهشت ماه رسانه ای شد به اتهام «اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی و ارتباط با دول بیگانه» به ۱۰ سال حبس محکوم شده است. به گفته مادر خانم چیت ساز او از دو هفته پیش از سلول انفرادی بند دو-الف سپاه به بند زنان زندان اوین منتقل شده است.

مریم آزاد پور که از زمان دستگیری فرزندش تا کنون با رسانه ها گفتگویی نداشته است درباره نحوه دستگیری فرزندش به کمپین گفت:«عصر روز ۱۱ آبان ماه قرار بود با هم به دندانپزشکی برویم اما از او خبری نشد. تا شب بارها با او تماس گرفتم اما به تلفنش جواب نمی داد. شب به خانه اش رفتم. آقای محمد نوری، سردبیر روزنامه ایران هم آمدند. با هم در را شکستیم و داخل شدیم. فکر می کردم با صحنه بدی مواجه خواهم شد، خدا را شکر آن چیزی که فکر می کردم را ندیدم. اما با منزل بهم ریخته اش مواجه شدم. آنجا بود که حدس زدیم حتما ماموران او را بازداشت کرده اند. آقای نوری به هر که فکر می کرد تماس گرفت اما جوابی نگرفت. نزدیک صبح چاره ای نداشتم جز اینکه به خانه پیش همسر بیمارم برگردم.»

خانم آزاد پور در ادامه گفت: «ساعت ده صبح از اطلاعات امنیت اوین به منزل تماس گرفتند و گفتند دخترتان برای شما بسیار بی تاب است، دو دقیقه با او صحبت کنید. فقط توانستم صدایش را بشنوم بعد از آن تا یکماه هیچ خبری از دخترم نداشتم. پس از یکماه توانستیم با او ملاقات کنیم و تا زمانیکه به بند عمومی منتقل شود چند بار با او ملاقات داشتیم اما همه ملاقات ها با حضور یک بازجو بود. در همین ملاقات ها متوجه شدم که هشت مامور به خانه اش رفته اند تا یک دختر جوان را دستگیر کنند.»

مادر آفرین چیت ساز با اظهار اینکه حال دخترش خوب نیست، گفت: «آفرین بسیار افسرده و بیمار است. شش ماه در سلول انفرادی دو متر در ۱۷۵ متر بوده که فقط روزی دو بار به مدت نیم ساعت وقت تنفس در حیاط خلوت بند را داشته که دور تا دورش فقط دیوار بوده و بس. در تمام این شش ماه فقط با همان یک دست لباسی که دستگیر شده بود، در سلول بود. حتی قبول نمی کردند ما یک دست لباس دیگر به او بدهیم. البته حالا به بند عمومی آمده که در مقایسه با وضعیت قبلی خیلی بهتر است. غیر از بهم ریختگی روحی، آفرین کلیه درد و تپش قلب شدید دارد. چندین بار به بهداری زندان رفته اما آنجا فقط مسکن به او داده اند.»

مریم آزادپور با اظهار اینکه دخترش در بازجویی ها مورد آزار قرار گرفته است به کمپین گفت:‌ «در حالی که چشمان فرزندم بسته بوده با بطری آب او را زده اند تا اعتراف بگیرند. اما این اذیت ها از سوی بازجوی اصلیش نبوده است. بازجوی اصلی بسیار با او و ما با احترام رفتار می کرد. ما این رفتارها را از طریق مطرح کردن با قاضیش پیگیری خواهیم کرد.»

مادر افرین چیت ساز با اظهار اینکه این روزنامه نگار اتهامش را در دادگاه نپذیرفته است به کمپین گفت: «آفرین فعال سیاسی نیست. آفرین ایران را دوست داشت و به نظام جمهوری اسلامی و آقای روحانی علاقمند بود. به آفرین اتهام اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی را زده اند اما سوال من این است که آفرین با چه کسی می توانسته علیه امنیت ملی اجتماع کند. به او اتهام سخیف همکاری با دولت های بیگانه را زده اند اما آفرین اصلا نیازی به چنین حرکت هایی نداشت. بله، آفرین بارها به خارج از کشور سفر کرده چون از نظر خانوادگی امکانش را داشته است و اگر می خواست می توانست به راحتی از ایران برود اما ایران را دوست داشت و می خواست بماند. آفرین روزنامه نگار بود، نقاشی می کرد و گاهی مستند می ساخت، همین.»

خانم آزاد پور در ادامه گفت:‌ «ماموران در روز دستگیری او به همراه خیلی چیزهای که ضبط کرده اند، مدرک کارگردانی او را که ۱۷ سال پیش گرفته، با خود برده اند. برای من بسیار جای سوال دارد که آخر این مدرک به چه دردشان می خورد. من اصلا از سیاست سر در نمی آورم اما این را هم نمی فهمم که مدرک کارگردانی دخترم چه ارتباطی می توانسته با اتهامش داشته باشد.»

احسان مازندرانی، آفرین چیت ساز، احسان (سامان) صفرزایی به همراه عیسی سحرخیز روزنامه نگار و فعال سیاسی (که حکم وی هنوز صادر نشده است) در روز ۱۱ آبان ماه ۱۳۹۴ توسط ماموران سازمان اطلاعات سپاه پاسداران بازداشت شدند و هیچیک از آنها تاکنون آزاد نشده اند.

احسان مازندرانی روزنامه‌نگار و مدیرمسئول روزنامه فرهیختگان به ۷ سال، احسان (سامان) صفرزایی روزنامه‌نگار و دبیر بین الملل نشریه اندیشه پویا به ۷ سال، و آفرین چیت‌ساز ستون نویس روزنامه ایران به ۱۰ سال محکوم شد. هنوز دادگاه عیسی سحرخیز برگزار نشده و او فعلا  برای مداوای بیماری هایش در بیمارستان به سر می برد.

کمتر از یک ماه پس از دستگیری این روزنامه نگاران، احمد خاتمی، عضو مجلس خبرگان روز دوشنبه نهم آذر ماه مدعی شد این روزنامه نگاران اعترافاتی کرده اند و از اتهام “همراهی با آمریکا” سخن گفت. وی در سخنرانی خود مدعی شد: “اخیرا روزنامه نگارانی که به جرم همراهی با آمریکا بازداشت شده اند، در اعترافات خود عنوان کرده اند از برخی مقاله می گرفتند، به آنها پول می دادند و بعد مقاله را دستکاری کرده و در اختیار روزنامه های آمریکایی قرار می داند.”

با وجود سکوت قوه قضاییه در مورد این پرونده، خبرگزاری تسنیم وابسته به سپاه پاسداران هم روز دوشنبه ۱۲ بهمن ماه اتهامات روزنامه نگاران بازداشت شده را  “همکاری با دول متخاصم غربی” عنوان کرد.

رسانه های وابسته به نیروهای امنیتی مانند فارس پیش تر مدعی شده بودند که این روزنامه نگاران “از عوامل مرتبط با پروژه نفوذ دشمن در کشور که در مطبوعات فعال بودند، بازداشت شدند.” علی شیرازی، نماینده آیت الله علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی در  نیروی قدس سپاه پاسداران، روز ۱۲ بهمن ماه گفت: ”به‌زودی از رسانه ملی فیلم اعتراف افرادی که در طرح نفوذ دستگیر شدند پخش خواهد شد و ملت ایران پشت‌صحنه نفوذ را مشاهده خواهند کرد.”

سرنوشت نامعلوم زندانیان کرد در زندان‌های اطلاعات

 

وزارت اطلاعات برای در اختیار گذاشتن اطلاعات در مورد زندانیان کرد، از خانواده‌ها درخواست همکاری امنیتی می‌کند.

طبق گزارش رسیده به کُردپا، از طرف اطلاعات شهر ارومیه از خانواده‌ی سه نفر از زندانیان کرد درخواست همکاری امنیتی شده است.

این سه شهروند کرد به نام‌های سامان چیره، محسن کربلایی و محمد یوسفی، بیست و سوم اردیبهشت ماه امسال در راه مهاباد به میاندوآب بازداشت شدند.

گزارشگر کُردپا ضمن تایید این گزارش، اعلام کرد که: چندی پیش همسر یکی از زندانیان به منظور کسب اطلاع از وضعیت سامان به اداره اطلاعات ارومیه مراجعه نموده‌ است.

آنان در جواب همسر سامان، به او گفته‌اند که مطلع شدن از وضعیت سامان به شرط همکاری امنیتی صورت می‌گیرد.

گزارش رسیده حاکیست که این شهروند کرد مورد هتک حرمت و تهدید قرار گرفته و به همسر وی گفته‌اند که وضعیت شوهرش را پیگیری نکند چرا که فعلا میهمان آنهاست.

همچنین یک جوان ٢٤ ساله به اسم آوات شریفی در اداره‌ی اطلاعات سقز مورد شکنجه قرار گرفت.

این شهروند ١٤ روز پیش که در مغازه‌ی خود بوده به ستاد خبری احضار و سپس دستگیر شد.

یک فعال سرشناس سیاسی ضمن تأیید این خبر اعلام کرد، وضعیت جسمانی وی بسیار نامساعد می‌باشد.

رضا شریفی بوکانی در صفحه‌ی فیسبوک خود نوشته: “آوات از بازداشتگاه اطلاعات آزاد شده، منتها بر اثر شکنجه‌‍‌ی شدید، توانایی کنترل ادرار خود را هم ندارد.

جزئیات تغییرات جدید حقوق و دستمزد؛ اختلاف درآمدها ۴.۳ برابر شد

خبرگزاری هرانا ـ جدیدترین گزارش وزارت کار از اوضاع حقوق و دستمزد شاغلان بخش خصوصی نشان می‌دهد بین کمترین و بیشترین درآمد سالیانه خانوارهای شهری دستکم ۴.۳ برابر اختلاف وجود دارد.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از مهر، بررسی جدیدترین گزارش وزارت کار درباره وضعیت هزینه و درآمد خانوارهای کارگری و شاغلین بخش خصوصی کشور نشان می دهد میزان دریافتی و هزینه افراد شاغل در دهک‌های مختلف متفاوت بوده و درآمدها دستکم ۴.۳ برابر تفاوت دارد.

بر پایه این گزارش، درآمد سالیانه خانوارهای شهری دارای سرپرست مزد و حقوق بگیر بخش خصوصی در کمترین میزان سالیانه ۴ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان و حتی کمتر و در بیشترین میزان نیز سالیانه ۱۹ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان و شاید بیشتر باشد. به بیان دیگر دستکم ۲۲.۳۵ درصد خانوارهای حقوق بگیر ساکن شهرها در بدترین حالت ماهیانه ۳۷۵ هزار تومان هزینه دارند.

این گروه از حقوق بگیران که در دهک اول طبقه بندی می شوند در واقع کم درآمدترین گروه های اجتماعی نیز هستند به نحوی که ۷.۳۲ درصد خانوارهای این گروه درآمدی ماهیانه تنها ۳۷۵ هزار تومان درآمد دارند که احتمالا می توان گفت فرد شاغلی در این خانوارها وجود ندارد و رقم ۳۷۵ هزار تومان نیز مربوط به یارانه نقدی و یا کمک سازمان حمایتی می شود.

دهک دوم درآمدی از حقوق بگیران طبق بررسی ها و تحقیقات وزارت کار سالیانه ۴ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان تا ۶ میلیون تومان درآمد دارند. هرچند این گروه از دهک اول اوضاع اندکی بهتر دارد ولی ۲۴.۳۶ درصد خانوارهای این گروه درآمدی ماهیانه دستکم ۳۷۵ هزار تومان تا ۵۰۰ هزار تومان هزینه دارند و این مسئله باعث فشار معیشتی به آنها به دلیل پایین بودن درآمد می شود.

این گروه درآمدی بیانگر آن است که برخی گروه های جامعه در ماه حتی درآمدی به اندازه حداقل مزد مصوب شورای عالی کار به میزان ۸۱۲ هزار تومان در سال ۹۵ را نیز ندارند. در عین حال، در دهک دوم حقوق بگیران بخش خصوصی کشور، ۲۱.۸۷ درصد خانوارها ماهیانه ۳۷۵ هزار تومان تا نهایتا ۵۰۰ هزار تومان درآمد دارند.

در گروه سوم درآمدی نیز گروه قابل توجهی از سرپرستان خانوار سالیانه ۶ تا ۷ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان درآمد دارند و طبق بررسی ها ۳۱.۲۶ درصد شاغلان این گروه درآمدی، ماهیانه نهایتا ۶۲۵ هزار تومان درآمد دارند و ۳۲ درصد خانوارها نیز به همین اندازه هزینه می کنند.

گروه چهارم سالیانه ۷.۵ تا ۹ میلیون تومان درآمد دارند و ۳۳.۸۷ درصد خانوارهای این گروه جامعه در چنین وضعیتی هستند. از سویی، ۳۱.۷ درصد خانوارهای دهک چهارم نیز ماهیانه ۷۵۰ هزار تومان هزینه زندگی دارند. حدود ۳۵ درصد از کل حقوق بگیرانی که در این گروه مزدی قرار می گیرند، ماهیانه درآمد و هزینه های متفاوتی دارند که می تواند بین ۶۲۵ هزار تومان تا ۷۵۰ هزار تومان در نوسان باشد.

برای گروه پنجم درآمدی نیز درآمدی به میزان ۹ تا ۱۰ میلیون تومان در سال برآورد شده که نشان می دهد ۴۳.۲۹ درصد خانوارهای این دهک ماهیانه ۷۵۰ تا ۸۳۳ هزار تومان درآمد دارند که می توان در این گروه حداقل بگیران را جا داد. بنابراین می توان اینگونه گفت که بخش قابل توجهی از شاغلان فعلی بازار کار و دستکم آنهایی که در سال های اولیه اشتغال خود قرار دارند، حداقل بگیر هستند. در این گروه درآمدی، ۳۶.۴۱ درصد سرپرستان خانوار ماهیانه تا ۸۳۳ هزار تومان هزینه دارند.

اما در گروه ششم درآمدی از حقوق بگیران بخش خصوصی، افراد سالیانه ۱۰ تا ۱۲ میلیون تومان درآمد دارند. همچنین در این گروه، ۴۱.۱۸ درصد شاغلان ماهیانه ۸۳۳ تا یک میلیون تومان هزینه دارند و ۳۹.۶۹ درصد افراد نیز به همین میزان در ماه درآمد کسب می کنند. بنابراین تا دهک ششم، قریب به اتفاق سرپرستان خانوار با درآمدهای پایین و کسری معیشتی مواجه هستند.

درآمد سالیانه ۱۲ تا ۱۴ میلیون تومان برای گروه ۷ درآمدی است که در این بخش نیز ۳۷.۶۴ درصد خانوارها ماهیانه یک تا یک میلیون و ۱۶۶ هزار تومان هزینه دارند و ۳۷.۲۰ درصد افراد نیز به همین میزان درآمد کسب می کنند. هرچند گزارش وزارت کار بر اساس داده های سال ۹۳ تنظیم شده، اما نگاهی به گزارشات معیشتی کارگران نشان می دهد که این ارقام با واقعیت های هزینه ای خانوار فاصله زیادی دارد و افراد دستکم ۵۰ درصد کسری درآمدی را تجربه می کنند.

در گروه ۸ درآمدی جامعه حقوق بگیران بخش خصوصی، شاغلان سالیانه ۱۴ تا ۱۶ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان درآمد کسب می کنند. دستکم در این گروه درآمدی، ۳۷.۲۰ درصد افراد چنین وضعیتی را دارند و ۳۶.۵۰ درصد خانوارها نیز ماهیانه یک میلیون و ۱۶۶ هزار تومان تا یک میلیون و ۳۳۳ هزار تومان هزینه زندگی دارند. در عین حال، باید توجه داشت که هزینه و درآمد شاغلان در شهرهای مختلف کشور متفاوت بوده و در کلانشهرها قطعا ارقام مربوط به مخارج و درآمد خانوارها با موارد یادشده تفاوت هایی دارد.

دهک ۹ درآمدی سالیانه ۱۶ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان تا ۱۹ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان درآمد دارند و این روند برای ۳۸.۲۸ درصد شاغلان این دهک صدق می کند. همچنین ۳۰.۹۶ درصد شاغلان در این گروه ماهیانه یک میلیون و ۳۳۳ هزار تومان تا یک میلیون و ۶۲۵ هزار تومان هزینه دارند.

در دهک ۱۰ درآمدی که شاغلان بخش خصوصی دارای بالاترین میزان حقوق و دستمزد قرار دارند، ۲۳.۰۴ درصد افراد در ماه دارای درآمدی بالاتر از یک میلیون و ۶۲۵ هزار تومان هستند و در این بخش نیز ۲۳.۷۳ درصد سرپرستان خانوار ماهیانه به همین میزان و بیشتر مخارج دارند.

هرچند می توان درآمدهای برآوردی وزارت کار را مطابق با وضعیت فعلی ۱۰ دهک درآمدی حقوق بگیر بخش خصوصی دانست ولی در بخش هزینه ها به ویژه در کلانشهرها، نمایندگان کارگران معتقدند هزینه ماهیانه زندگی به ۳ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان رسیده است. مراجعه به گزارش های مرکز آمار و بانک مرکزی نیز مُهر تاییدی به عبور هزینه های زندگی در شهرها به ویژه کلانشهرها از مرز ۳ میلیون تومان در ماه است.

صحبت هفته گذشته محمدباقر نوبخت؛ معاون رئیس جمهور که گفته بود دولت به فکر حذف یارانه افرادی که ماهیانه کمتر از ۳ میلیون تومان درآمد دارند نیست چون با ارقام کمتر از آن نمی توان زندگی را اداره کرد هم گواه دیگری بر میلیونی بودن مخارج در شهرها و عدم مطابقت درآمدهای فعلی و همچنین حقوق و دستمزدهای مصوب شورای عالی کار با نیازهای واقعی شاغلان است.

همچنین می توان به این موضوع اشاره کرد که دولت در طرح بانکی وام ۱۶۰ میلیونی خرید مسکن که دارای اقساطی حدود ۲ میلیون تومان در ماه است نیز اقشار حقوق بگیر متوسط را مدنظر قرار داده که از نظر دولت دستکم بالای ۲ میلیون تومان در ماه حقوق دارند و جامعه هدف این وام هرگز گروه های با درآمد مصوب شورای عالی کار و ۸۱۲ هزار تومان حداقل مزد و یا نهایتا یک میلیون و ۲۰۰ تا یک میلیون و ۵۰۰ هزارتومان حقوق ماهیانه نیست و این مسئله در گفتار خود مسئولان نیز وجود دارد.

اینها همه نشان از فاصله گرفتن دستمزدها از نرخ تورم در طول دستکم یک دهه اخیر و همچنین تاثیر تورم بر زندگی و معیشت خانوار است. وزیر کار می گوید بررسی ها نشان می دهد در طول ۳ دهه اخیر دستمزدها از نرخ تورم ۳۰.۲۲ درصد فاصله گرفته؛ بنابراین قدرت خرید کارگران نیز به همین میزان کاهش یافته است.

زنان کارگر یک هشتم حقوق را دریافت می کنند

خبرگزاری هرانا ـ آمارهای رسمی سهم زنان کارگر را در جامعه کارگران ۵ درصد اعلام می کنند، ولی آمارهای غیر رسمی و مخدوش بیش از این عدد را برای حضور زنان در مشاغل غیر رسمی کارگری بر می شمارد. در مشاغلی چون کشاورزی، باغبانی و خدماتی زنان کارگر هستند که حضور پر رنگ تری نسبت به مردان دارند. با وجود فعالیت زنان با دستمزدهایی کمتر از مردان و پر رنگ تر در مشاغل خدماتی، نرخ بیکاری زنان کارگر رو به تزاید است. گرچه بسیاری از کارشناسان بازار کار نمودار رشد بیکاری در زنان و مردان کارگر را محصول عملکرد ضعیف و منفی دولت هشتم و نهم می دانند که به دلیل مشکلات سیاسی و اقتصادی روند رو به رشد گرفته است.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از پانا، مشکلات اقتصادی و تنگناهای معیشتی زندگی را بر کارگران سخت کرده. شاید بهتر است بگوییم کارگران در کشور وضعیت مطلوبی ندارند و بیش از این زنان کارگر هستند که از این موضوع رنج می برند. زنانی که به دلیل بیماری، اعتیاد همسر، فقر و … مجبورند به صورت غیر رسمی کار کنند و در هیچ جا نه قراردادی به نامشان بسته می شود و نه بیمه ای به اسمشان وجود دارد. زنانی که راه پله می شویند. در مترو دست فروشی می کنند. گوشه یک خیابان پر رونق، بساط کارهای دستی شان را پهن کرده اند و می فروشند. زنانی که سبزی برای دیگران پاک می کنند. اینها کارگرند. زنان کارگر. کارگران غیر رسمی. کارگرانی که مزدشان بسیار اندک و گاها ناچیز است.

م.الف زنی ۳۷ ساله با دو فرزند است. پسرش دبیرستانی و دخترش دبستانی .او کار می کند. برای همسایه هایش سبزی سرخ می کند. به فصلش ترشی می گذارد و گاهی برای رونق بیشتر زندگی اش به خانه های بالاشهر برای پاک کردن راه پله می رود. او می گوید شوهرم بازخرید شده و پولی که از کارش نصیبمان شد همه را خرج اعطینا کرده است. حالا مانده آس و پاس. او می گوید؛ مجبورم برای حفظ زندگی و آبرویم کار کنم. شوهرم هر جا برای کار می رود، نمی ماند و بهانه گیری می کند. او ناراضی نیست و با لبخند تلخی می گوید خدارو شکر .

م.عابدی زنی ۸-۵۷ که در راه پله آپارتمانی در حال شستن پله هاست. موهایش از فرط گرما به سرش چسبیده. صورتش خسته و زرد است. وقتی از او درباره زندگیش می پرسم، می گوید: “شوهرم بیمار است. بیمار روانی. کار نمی کند. مجبورم کار کنم. خانواده ام آدم های آبرومندی هستند. برادرهایم نمی دانند کار می کنم. غصه می خورند و غرورشان جریحه دار می شود. نمی شود دایما آویزان این و آن بود. او از کمی مزد و خشونت در کار کمی گلایه داشت و معتقد بود چاره ای هم نیست باید برای زنده بودن کار کرد، کار”.

زنان کارگر یک هشتم حقوق را دریافت می کنند

بر اساس یک تحقیق میدانی که اخیراً در شهرستان ها انجام شده است، نشان می دهد زنان کارگری که در طول یک سال یک قالی می بافند، یک میلیون تومان به عنوان دستمزد دریافت می کنند که تقریباً ماهی ۱۰۰ هزار تومان می شود. یعنی این زنان یک هشتم حداقل حقوق را دریافت می کنند. اما به دلیل این که آنها به این پول نیاز دارند، به این شکل مورد بهره کشی قرار می گیرند. شرکت هایی هم که از کارگران پیمانی استفاده می کنند، به دلیل اجبار و محدودیتی که زنان برای کار کردن دارند، کمتر از حقوق مصوب به آنها پرداخت می کنند.

طبق این تحقیق میدانی، کسانی که در بخش های دیگر خدماتی کار می کنند، مثل منشی ها یا کارگرانی که در مطب پزشکان یا جاهای دیگر کار می کنند، اکثراً کمتر از حداقل حقوق قانون کار را دریافت می کنند و بیمه هم نمی شوند، زیرا اذعان می شود این بنگاه ها تولیدی نیست و خدماتی است.

به طور کلی اشتغال زنان کارگر در معرض تهدیدهای اقتصادی جامعه قرار دارد و آنها همواره از شرایط بی ثبات اقتصادی متضرر می شوند و با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم می کنند. بیکاری، کمبود درآمد و ثابت نبودن شرایط اقتصادی، مهم ترین مسائلی است که زنان کارگر با آن روبه رو هستند.

در کنار این مسائل، مشکلات فرهنگی کار هم وجود دارد. از جمله این مشکلات، تخریب شخصیتی، اهانت و ترساندن و تهدیداتی است که باعث می شود زنان کارگر با فشارهای روحی و روانی بسیاری روبرو شوند.

نرخ بیکاری زنان کارگر دو برابر مردان

زهرا نژادبهرام فعال و پژوهشگر حوزه زنان با اشاره به وضعیت کارگران زن در ایران می گوید: “میزان و نرخ بیکاری در جامعه رو به افزایش است به طوری که این نرخ برای مردان به ۱۰.۵ و برای زنان به ۲۰ درصد رسیده است. در حوزه کارگران این بیکاری بیشتر به چشم می آید”.

رشد بیکاری کارگران در دولت نهم 

به گفته این استاد دانشگاه، میزان بیکاری در دولت هشتم و نهم رشد چشمگیری داشته و در این میان با توجه به وضعیت اقتصادی و فرهنگی بیشترین بیکاری مشمول کارگران شده است.

وی به مصوبه ای در دولت نهم اشاره می کند و می گوید: “مصوبه ای که در دولت نهم تصویب شد مبنی بر اینکه اولویت استخدام با مردان متاهل فرزنددار است نه حتی زنان بی سرپرست یا بدسرپرست. این موضوع نشان دهنده بی توجهی دولت گذشته به کارگران به خصوص زنان است”.

سهم ۵ درصدی زنان کارگر 

او فرصت های شغلی برای زنان کارگر را در کشور اندک می داند و می گوید: “۵ درصد کارگران ایرانی را زنان تشکیل می دهند. اگر با توجه به این تعریف که هر کسی که کار می کند و در مقابل کار مزدی را دریافت می کند کارگر بدانیم، عدد کارگری در کشور ۱۳ درصد است. اما مفهوم کارگر به معنای متداول امروزی یعنی مشاغلی که صنعتی و خدماتی به حساب می آیند را در نظر بگیریم نرخ اشتغال زنان همان ۵ درصد به حساب می آید”.

آمار دقیقی از زنان کارگر غیر رسمی نداریم 

به گفته وی با توجه به مفاهیم قانون کار، کارگران به دو دسته رسمی و غیررسمی تقسیم می شوند. رسمی در کارگاه هایی که بیش از ۱۰ نفر هستند و غیررسمی که تعدادشان بی شمار است شامل کارهای خدماتی، مانند کار در مزارع، کار درمنازل و … به حساب می آیند. اینها کارگرانی هستند که نه بیمه دارند و نه قرارداد و آمار دقیقی از این کارگران زن وجود ندارد زیرا آمارها مخدوش است.

سهم بیشتر زنان کارگر در مشاغل خدماتی

نژادبهرام با اشاره به اینکه زنان سهم بیشتری در مشاغل کارگری دارند می گوید: “در مشاغلی چون کشاورزی سهم زنان از مردان بیشتر است ولی از آنجائی که تحت پوشش هیچ بیمه و قانون کاری نیستند در آمارها دیده نمی شوند”.

او به مسائل و مشکلات کارگران اشاره می کند و می گوید: “مشکلات زنان کارگر عمومی و اختصاصی است. مسائل عمومی مربوط به معیشت، بهداشت، فرصتهای شغلی و مسائل اختصاصی شان نامناسب بودن حقوق و دستمزد، عدم ارتقای شغلی، در معرض تعطیلی قرار گرفتن کارگاه ها و ارزش گذاری به حساب می آید”.

نژاد بهرام با اشاره به تاثیر اتحادیه های کارگری در رفع مشکلات زنان کارگر می گوید: “حدود ۲۵ اتحادیه کارگری در کشور فعال است که مدافع حقوق زنان کارگر است ولی متاسفانه کارگران به دلیل کم سوادی به حقوقشان آشنا نیستند و بیشتر در حق زنان کارگر غیررسمی اجحاف می شود”.

به گفته دبیر شورای اطلاع رسانی معاونت زنان ریاست جمهوری خشونت علیه زنان کارگر یکی دیگر از دغدغه هایی است که باید مورد توجه قرار گیرد. البته بیشتر این خشونت های شغلی شامل زنان کارگر غیررسمی می شود.

او با اشاره به راهکاری موجود برای بهبود وضعیت زنان کارگر اشاره می کند و می افزاید: “اتحادیه کارگری در این میان نقش موثری برای چانه زنی دارند باید قانونی به نفع زنان کارگر مصوب شود و در چارچوب مشخصی قرار گیرد. یعنی کارگران باید حتی با کمترین حقوق قردارداد و بیمه شوند”.

فراهانی مشاور عالی کانون انجمن صنفی کارگران درباره وضعیت زنان کارگر، می گوید: “زنان کارگر در قانون حقوقی دارند که مشخص است ولی متاسفانه این قانون در کارگاه ها یا کارخانجات دیده و اجرایی نمی شود .او معتقد است البته گاهی در این قوانین مصوب افراط و تفریط وجود دارد”.

فراهانی به مرخصی ۹ماهه زنان به عنوان مثالی برای افراط در قوانین اشاره می کند و می گوید: “مثلا میزان مرخصی زایمان برای کارفرما قابل قبول نیست زیرا یک مسئول کارگاه شخصی نمی تواند ۹ ماه تمام جایی را برای یک کارگر خالی نگه دارد و چرخه اقتصاد این کارگاه را متوقف کند تا زن کارگر پس از زایمان از مرخصی بازگردد. اینها مسائلی است که دقیقا در قانون به آن پرداخته نشده است و سبب شده در بزنگاه ها مورد چالش قرار گیرد”.

۷۰درصد کارگران نه بیمه دارند و نه قرارداد

وی ادامه می دهد: “در حال حاضر ۷۰ درصد کارگران نه بیمه دارند و نه قرارداد و مسئولان نیز چشمشان را به این قانون شکنی ها بسته اند. در این حال زنان کارگر بیش از مردان رنج می برند”.

صالحی مشاور ارشد کانون کارگری درباره آمار زنان کارگر که به صورت غیررسمی فعالیت می کنند، می گوید: “آمار دقیقی از زنان کارگر وجود ندارد و آمارهای موجود تخمینی است”.

وی ادامه می دهد: “وضعیت زنان کارگر مناسب نیست واحدهای تولیدی ظرفیت پایینی را دارند قراردادها به صورت کوتاه مدت بسته می شود”.

مشکل زنان کارگر در حال حاضر کم بودن فرصت های شغلی از طرفی و حفظ آنها در محیط های کار از طرف دیگر است. باید به این نکته توجه داشت که گاه قوانین حمایتی که برای حمایت از حقوق زنان تصویب می شود، کار زنان را دشوارتر می کند و مشکلات جدید برای آنها به وجود می آورد. این مشکلی است که شاید کمتر مورد توجه افراد و بخش های مختلف قرار گرفته است، اما باید به طور جدی به آن پرداخت و قوانین جامع و کاربردی تصویب کرد.

زنان کارگر اکنون به حمایت های قانونی بیشتری نیاز دارند. حمایت های قانونی موجود به همراه نرخ مشارکت پایین زنان در فعالیت های اقتصادی، باعث شده است وضعیت اشتغال زنان با مشکل روبرو شود.