گفتگو با تعدادی از “زنان صیغه ای”؛ آسیبی اجتماعی که توسط فرهنگ حاکم عادی سازی می شود

– هر پنج نفرشان در جلسه‌های ترک اعتیاد با هم آشنا شدند؛ همگی ۴۰ تا ۴۵ سال سن دارند و از شوهران و خانواده‌هایشان جدا شده‌اند. “هدیه” سرگروه است و بیشتر امور زیر نظر او انجام می‌شود. تعرفه‌هایشان نسبت به مدت زمان صیغه متغیر است. برای خودشان قوانینی دارند و معتقدند اگر این کار را نکنند نمی‌توانند از پس هزینه‌های زندگی در تهران برآیند. “هدیه” و “سحر”، دو تن از اعضای این گروه که در این گزارش گفتگوی آنها با هرانا را می‌خوانید هر دو مادرانی با شغلی مشابه داشته‌اند. آنها می‌گویند برای آنها که سابقه اعتیاد داشته و هیچ تخصصی ندارند کار دیگری وجود ندارد. با وجود اینکه ساز و کار دینی حاکمیت در ایران سعی در عادی جلوه دادن صیغه دارد، اما کارشناسان امر صیغه را نوعی آسیبی اجتماعی برآمده از فقر فرهنگی می‌دانند که آمار آن به دلیل بحران اقتصادی در جامعه بالا رفته است.

خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، بر اساس آسیب شناسی های اجتماعی اینبار به سراغ موضوع صیغه و و تعدادی از قربانیان آن رفته است.

مُتعِه یا نکاح مُنقَطِع یا ازدواج موقت که به صیغه یا ازدواج انقطاعی نیز معروف است، نوعی از ازدواج در مذهب شیعه است که در آن عقد ازدواج برای مدت معین و محدودی با مهریه ای معلوم، بین زن و مرد بسته می‌شود و با پایان آن رابطهٔ زوجیت خودبه‌خود منقضی می‌شود.

انتقادات بر صیغه بر پایه مواردی چون ایجاد تبعیض‌های اجتماعی و حقوقی علیه زنان، مغایرت با باور اکثریت پیروان اسلام، «کلاه شرعی» بودن برای روسپی‌گری، رواج بیماری‌های‌آمیزشی مانند ایدز، نقض حقوق کودک حاصل از صیغه، ازهم‌پاشیدن خانواده‌ها است.

از نظر فرهنگی، در جامعه ایران بسیاری «صیغه» را نوعی «کلاه شرعی» برای روسپی‌گری می‌دانند. روسپی‌گری در ایران جُرم بوده و مجازات شلاق دارد اما خواندن یک متن صیغه از جانب عاقد، آن را شرعی می‌کند.
منتقدان معتقدند که صیغه موجب ایجاد تبعیض‌های اجتماعی و حقوقی علیه زنان می‌شود. زیرا در قوانین «صیغه» منافع مرد بر منافع زن برتری دارد و می‌افزایند: “در این‌جا فقط لذت جنسی مرد در نظر گرفته شده‌است نه زن. همچنین ازدواج موقت موجب نقض حقوق زنان می‌شود زیرا در ازدواج موقت، زنان از مردان ارث نمی‌برند و مرد ملزم به پرداخت نفقه نیست.”

هرانا برای درک بهتر این موضوع به گفتگو با دو تن از زنانی که به عنوان “زنان صیغه ای” شناخته می شوتد به نامهای هدیه و سحر نشسته است، حاصل این گفتگو را در ادامه مطالعه کنید.

از مادرم یاد گرفتم

هدیه، ۴۴ سال دارد و با دختر ۱۰ ساله‌اش در شهرک پردیس نزدیک به تهران زندگی می‌کند.

چرا این راه را برای امرار معاش انتخاب کردی؟

راه دیگری بلد نبودم. پدرم را در بچگی از دست دادم. بروجرد زندگی می‌کردیم؛ مادرم با من و یکی از برادرهایم به تهران فرار کرد و اینجا چاره‌ای نداشت جز اینکه با ازدواج موقت زندگی‌اش را بگذراند. من هم وقتی ناچار شدم همین کار را کردم. کاری که همیشه مشتری دارد و خلاف شرع و عرف هم نیست. من دیپلم ردی هستم؛ جایی برایم کار نیست. این تنها راهی بود که به تخصص نیاز نداشت آن هم برای کسی که سابقه اعتیاد دارد.

چطور معتاد شدی و چرا بعد از ترک اعتیاد به این کار روی آوردی؟

۱۵ سالگی ازدواج کردم؛ مادرم نمی‌توانست خرج ما را بدهد. شوهرم وضع مالی بدی نداشت اما معتاد به تریاک بود و من هم کم کم درگیر شدم. ۱۷ سال به تریاک اعتیاد داشتم تا اینکه باردار شدم. شوهرم اصرار داشت بچه را سقط کنم اما به خاطر دخترم ترک کردم همه ۹ ماه حاملگی را در بیمارستان گذراندم تا بچه‌ام سالم باشد. بعد از به دنیا آمدن دخترم برای اینکه دوباره درگیر نشوم از شوهرم طلاق گرفتم. به ازای مهریه و حق و حقوق حضانت بچه‌ام را گرفتم و برای همیشه ترکش کردم. دیگر نمی‌خواستم به آن وضع ادامه بدهم. تا یک سال بعد از طلاقم یعنی تا دو سالگی دخترم شوهرم خرج‌مان را می‌داد اما به خاطر دردسرهایی که برایم درست می‌کرد خودم را گم و گور کردم؛ نمی‌خواستم دستش به ما برسد. همان موقع با کلاس‌های مشاوره برای معتادان آشنا شدم و بعد هم در جلسه‌های ترک اعتیاد یکی از مردهایی که خودش تحت درمان بود پیشنهاد صیغه به من داد و از آنجا بود که این کار را شروع کردم.

حدود ۸ سال است که صیغه می‌شوم. با این کار توانستم پردیس خانه بخرم. زندگی خودم و بچه‌ام می‌گذرد و روی پای خودم ایستادم. این کار مخصوصا برای من که یک دختر در خانه دارد خیلی سخت است. تا وقتی که دخترم بچه بود تلاش می‌کردم نفهمد که من چطور خرج خانه را می‌دهم؛ الان یکی دو سالی هست که می‌داند. هیچ مخالفتی تا امروز نشان نداده اما من می‌دانم که از این موضوع عذاب می‌کشد همان طوری که من در کودکی کشیدم و هنوز هم ادامه دارد.

از متقاضیان ازدواج موقت بگو. بیشتر چه کسانی برای صیغه کردن با تو تماس می‌گیرند؟

در این ۸ سال همه جور مشتری دیدم. وجه اشتراک همه مذهبی بودن است. همه آنها به رابطه جنسی شرعی اعتقاد دارند. میانسال‌ها و پیرها بیشترند اما جوان هم کم نداریم. من به خاطر سابقه‌ای که این چند سال دارم تا حدودی میان کسانی که به دنبال صیغه هستند شناخته شده‌ام البته در محله‌هایی مثل نظام آباد و سبلان، چون از آنجا شروع کردم. هر محله‌ای آدم خودش را دارد. منطقه‌ای که ما کار می‌کنیم شرق تهران است. مردهایی که به ما مراجعه می‌کنند اکثرا متاهل هستند البته مجرد سن بالا هم داریم. بعضی‌هایشان بنا به اعتقادشان می‌خواهند تنوع داشته باشند. همه جور آدمی را در این چند سال دیده‌ام از پول‌دار تا فقیر.

مشتری بچه‌ها را من جور می‌کنم البته از هیچ‌کدامشان پورسانت نمی‌گیرم ما مثل خواهریم و زندگی‌هایمان خیلی شبیه به هم است برای همین بیشتر به هم کمک می‌کنیم. همیشه مشتری هست خیلی کم پیش می‌آید صیغه کسی نباشیم البته من یک ماه در سال به بچه‌ها و خودم مرخصی می‌دهم. این کار خیلی زود آدم را پیر می‌کند. هر پنج نفرمان اعتیاد داشتیم و امروز ترک کردیم. تحت هیچ شرایطی نمی‌خواهیم به زندگی گذشته‌مان برگردیم. به خاطر سابقه اعتیاد نمی‌توانیم کار پیدا کنیم و هیچ کدام هم خانواده درستی نداشتیم تا حمایت‌مان کند. من بارها برای شرایط زندگی خودم و دوستانم به بهزیستی مراجعه کردم. بهزیستی ما را به خیریه‌ها معرفی می‌کند که کار زیادی برای آدم انجام نمی‌دهند. ما از دولت فقط بیمه سلامت گرفتیم که آن هم به درد نمی‌خورد. ترجیح می‌دهم خودم کار کنم تا بخواهم از کسی صدقه بگیرم.

اولین بارش سخت بود

سحر، ۴۵ سال دارد و با مادرش در خیابان مدنی (نظام آباد) تهران مستاجر است.

چطور شد که تصمیم گرفتی این راه را برای درآمد انتخاب کنی؟

من، خودم یک بچه صیغه‌ای هستم. مادر من هم مثل مادر هدیه صیغه می‌شد؛ البته قبل از به دنیا آمدنم. مادرم زن دوم بود و بعد از سال‌ها زندگی از خانه شوهر بیرونش کردند. او هم برای گذراندن زندگی صیغه می‌شد تا اینکه من را باردار شد. بعد از به دنیا آمدن من دیگر این کار را نکرد و من را با کارگری بزرگ کرد.

من هم مثل هدیه توسط شوهرم معتاد شدم. شوهرم مرد بسیار مهربان و خوبی بود و وضع مالی خوبی داشت. حدود ۶ سال بعد از زندگی مشترکمان معتاد شد و من را هم معتاد کرد. یک دختر ۲۰ ساله دارم که با پدرش زندگی می‌کند. زندگی بدی در خانه شوهرم نداشتم اما دیگر نمی‌توانستم با اعتیاد ادامه بدهم. وقتی تصمیم به ترک گرفتم به توصیه مشاورانم از شوهرم جدا شدم تا دوباره به اعتیاد برنگردم. بعد از طلاقم به خانه مادرم آمدم که او هم با یک حقوق بازنشستگی زندگی می‌کند. الان حدود ۷ سال است که ترک کردم و ۳ سال است که با هدیه کار می‌کنم. بعد از طلاقم خیلی تلاش کردم که کار پیدا کنم البته سواد زیادی ندارم و فقط تا سوم دبیرستان درس خواندم اما به خاطر سابقه اعتیادم هر جایی به ما کار نمی‌دهند. از طرفی هم به خاطر مطلقه بودن خیلی مورد آزار و اذیت قرار گرفتم.

هدیه راهنمای من برای ترک اعتیاد بود؛ خیلی به من کمک کرد تا بتوانم دوباره خودم را از نو پیدا کنم وقتی فهمیدم که چطور خرج خودش و دخترش را درمی‌آورد خیلی غصه خوردم اما یک شب تصمیم گرفتم من هم با همین روش زندگی خودم و مادرم را بچرخانم.

اولین بار که صیغه شدم خیلی برایم سخت بود. مشتری اول من یک مرد متاهل بود که به خاطر حاملگی زنش با او رابطه جنسی نداشت و من را برای دو ماه صیغه کرد. هفته اول و شب‌های اول خیلی سخت بود اما کم کم عادی شد. من تلاش کردم به شکل کار به این موضوع نگاه کنم البته که هیچ وقت برای این کار حال خوبی نداشتم اما حالا بعد از سه سال برایم عادی شده. وقتی می‌بینم می‌توانم کرایه خانه مادرم را بدهم یا کمک خرج خانه باشم این شرایط را تحمل می‌کنم.

دخترت از این موضوع اطلاع دارد؟

خوشبختانه دختر من با پدرش زندگی می‌کند و هفته‌ای یک بار به من سر می‌زند؛ اصلا دلم نمی‌خواهد از این ماجرا مطلع شود. من ترک کردم تا او در آینده سرش را بالا بگیرد حالا نمی‌خواهم یک سرافکندگی دیگر برایش درست کنم. همه کار می‌کنم تا نفهمد من از چه راهی پول درمی‌آورم. او فکر می‌کند سر کار می‌روم و نمی‌داند من چه کار می‌کنم.

نمی‌دانم تا کی می‌توانم این کار را انجام دهم اما فعلا که چاره‌ای ندارم و تا جایی که جسمم سالم باشد این تنها راهی است که می‌توانم درآمد داشته باشم. هرچند که درآمد زیادی هم ندارد اما به هر حال خیلی به وضعیت مالی ما کمک می‌کند. هدیه مشتری‌ها را برایمان پیدا می‌کند. من بیشتر کوتاه مدت صیغه می‌شوم؛ از نظر روحی نمی‌توانم بیشتر از یک ماه صیغه کسی باشم. به خاطر ترک اعتیاد و تجربه‌هایی که در زندگی داشتم هر چند وقت یک بار افسردگی‌ام عود می‌کند برای همین من نسبت به بچه‌ها کمتر این کار را انجام می‌دهم.

ازدواج موقت یا همان کلاه شرعی که سر زنان آسیب‌پذیر می‌رود

سه نفر دیگر گروه هدیه و سحر نخواستند درباره تجربه‌هایشان حرفی بزنند. همه آنها زندگی شبیه به هم را از سر گذرانده بودند و علت اصلی که صیغه می‌شدند کسب درآمد بود.

صیغه نه مسئله امروز بلکه موضوعی ریشه دار و تاریخی به اندازه تاریخ دین اسلام  در ایران است که در همه این سال‌ها با بحرانی شدن وضعیت اقتصادی و اجتماعی آمار آن بالا رفته است. از خبر صیغه شدن زنان ایرانی در مشهد تا افزایش سایت‌های ازدواج موقت همگی نشان از این موضوع دارند که زنان آسیب‌پذیر نه فقط در تهران بلکه در تمام نقاط ایران بیشتر در معرض چنین آسیبی قرار دارند. متاسفانه بازار صیغه از سوی حکومت، مذهب و عرف مورد تایید است و بازار آن همچنان گرم است.

انوشه آشوری و علی جوهری هر یک به ۱۲ سال حبس محکوم شدند

غلامحسین اسماعیلی، سخنگوی قوه قضاییه در نهمین نشست خبری امروز خود از صدور حکم ۱۲ سال حبس علیه انوشه آشوری شهروند دو تابعیتی ایرانی انگلیسی و علی جوهری خبر داد. به گفته وی، انوشه آشوری و علی جوهری، هر یک از بابت اتهام جاسوسی به ۱۰ سال و به اتهام تحصیل نامشروع اموال به ۲ سال حبس محکوم شدند. با استناد به ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی مجازات اشد یعنی ۱۰ سال حبس تعزیری در خصوص هر یک از این شهروندان قابل اجرا خواهد بود.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از میزان، امروز سه شنبه ۵ شهریورماه ۱۳۹۸، غلامحسین اسماعیلی در نهمین نشست خبری خود گفت که انوشه آشوری و علی جوهری هر یک به ۱۲ سال حبس و پرداخت جزای نقدی محکوم شدند.

وی با بیان این ادعا که انوشه آشوری، شهروند دو تابعیتی ایرانی انگلیسی با “موساد” در ارتباط بوده است، گفت: “وی به ۱۰ سال حبس بابت جاسوسی، ۲ سال حبس بابت تحصیل نامشروع و استرداد ۳۳ هزار یورو که از وی کشف شده به نفع جمهوری اسلامی محکوم شده است”.

وی در خصوص پرونده‌ای دیگر نیز مدعی شد که “علی جوهری در طی سالیان متمادی و انجام ملاقات های مختلف با افرادی وابسته به اسرائیل در کشورهای سریلانکا، هند، لائوس و کشورهای مختلف ارتباطات گسترده ای را با سرویس موساد برقرار کرده است. سفرهایی به اسرائیل داشته و ماموریت وی ارائه اطلاعات به موساد بویژه در حوزه های عمرانی و قرارگاه خاتم الانبیاء سپاه پاسداران بوده است”.

اسماعیلی افزود: “جوهری به تحمل ۱۰ سال حبس بابت جاسوسی و دو سال حبس بابت تحصیل نامشروع و اموال و به استرداد دستمزدهایی که از سرویس جاسوسی اسرائیل گرفته بود محکوم شده است که در حال گذران محکومیت خود است”.

لازم به یادآوری است که در اواخر خردادماه سال جاری، مدیرکل ضد جاسوسی وزارت اطلاعات از بازداشت ۱۷ تن در ارتباط با جاسوسی در مراکز حساس امنیتی کشور خبر داده و گفته بود که برخی از این افراد از بابت افساد فی‌الارض به اعدام و برخی دیگر به حبس های طولانی مدت محکوم شدند.

هر چند مقابله با امر جاسوسی بعنوان نقض حقوق بشر در نظر گرفته نمی‌شود ولی با توجه به سابقه دولت ایران در استفاده ابزاری از این عنوان برای برخورد با مخالفان سیاسی خود طرح چنین ادعاهایی بخصوص با روشن نبودن جزییات و روند دادرسی همواره با دیده تردید نگریسته می‌شود.

با پایان مرخصی؛ محمود بهشتی لنگرودی به زندان اوین بازگشت

محمود بهشتی لنگرودی، فعال صنفی و سخنگوی کانون صنفی معلمان تهران با پایان مرخصی به زندان اوین بازگشت. وی در تاریخ ۲۴ تیرماه به مرخصی اعزام شده بود. آقای بهشتی لنگرودی هم اکنون چهارمین سال از مدت محکومیت ۵ ساله‌ خود را در زندان اوین سپری می کند.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، عصر روز یکشنبه ۳ شهریورماه ۹۸، محمود بهشتی لنگرودی، با پایان دوره مرخصی به زندان اوین بازگشت.

آقای بهشتی لنگرودی، در تاریخ ۲۴ تیرماه سال جاری و پس از ۱۸ ماه تحمل حبس به مرخصی اعزام شده بود.

لازم به ذکر است که اعزام به مرخصی این فعال صنفی معلمان در حالی صورت گرفته بود که وی طی ۱۸ ماه گذشته درخواست‌هایی برای اعزام به مرخصی و آزادی زودهنگام به دفتر دادستانی ارائه کرده بود، اما دادستانی تهران با درخواست مرخصی وی مخالفت کرده و هیچ پاسخی به درخواست آزادی مشروطش نداد.

وی در اواسط خردادماه سال جاری در حالی که بر اساس وعده مسئولین زندان اوین قرار بود به مناسبت عید فطر به مرخصی چند روزه اعزام شود، طی یک انتقال داخلی به همراه اسماعیل عبدی، دیگر فعال صنفی محبوس در این زندان به اندرزگاه ۷ سالن ۲ زندان اوین منتقل شده بود.

آقای بهشتی لنگرودی در چهارمین سال از محکومیت ۵ ساله‌ی خود به سر می‌برد. با گذشت نزدیک به یک سال از ارسال درخواست آزادی مشروط به دادستانی، تاکنون پاسخی به درخواست وی داده نشده است. این در حالی است که امتیاز آزادی مشروط به محکومانی که یک سوم از دوران حبس خود را گذرانده باشد تعلق می‌گیرد.

این فعال صنفی معلمان در سال ۸۹ از بابت اتهام “اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی” و به موجب حکم شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شد. در سال ۹۴ نیز بازداشت شد و شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب وی را به ۵ سال حبس محکوم کرد. پس از تجمیع این احکام توسط شعبه ۳۶ دادگاه تجدید نظر استان تهران، حکم آقای بهشتی لنگرودی به ۵ سال حبس قابل اجرا تبدیل شد.

بازداشت متهم به آزار کودک ۶ ساله در رفسنجان

دادستان عمومی وانقلاب شهرستان رفسنجان از بازداشت ناپدری کودک خردسال رفسنجانی که به ضرب و جرح این کودک اقدام کرده بود خبر داد. بازداشت این فرد در پی شکایت پدر کودک ۶ ساله صورت گرفته است.

به گزارش خبرگزاری هرانا، به نقل از میزان، امروز دوشنبه ۴ شهریورماه ۹۸، دادستان عمومی و انقلاب شهرستان رفسنجان از بازداشت ناپدری کودک ۶ ساله به اتهام ضرب و جرح وی خبر داد.

حسین رئیسی نژاد در تشریح جزئیات انتشار کلیپی در فضای مجازی مبنی بر یک فقره کودک آزاری در رفسنجان اظهار داشت: در پی شکایت پدر طفل ۶ ساله مبنی بر این که توسط ناپدریش مورد ضرب و جرح قرار گرفته دستورات قضایی لازم به مامورین پلیس جهت بررسی موضوع صادر شد.

دادستان رفسنجان اعلام کرد: پس از مشاهده آثار جراحت بر روی بدن طفل، بازپرس پرونده بلافاصله نسبت به جلب متهمان، مادر و ناپدری این کودک اقدام نمود.

وی افزود: پس از معرفی متهمان در دادسرا مادر طفل نظر به دفاعیاتش در حال حاضر آزاد است اما ناپدری با توجه به وارد نمودن ضرب و جرح و کندن مو‌های سر طفل تا انجام تحقیقات کامل بازداشت می‌باشد.

دادستان رفسنجان افزود: تحقیقات تکمیلی در این رابطه در شعبه سوم بازپرسی دادسرای شهرستان رفسنجان ادامه دارد.

لازم به یادآوری است که در بهمن ماه ۹۷، حبیب الله مسعودی فرید، معاون اجتماعی سازمان بهزیستی کشور گفته بود که طی سال گذشته حدود یک میلیون تماس با اورژانس اجتماعی ۱۲۳ از سوی مردم گرفته شده که از این میان حدود ۱۱ هزار تماس در ارتباط با کودک آزادی بوده است.

فوت شهروندی که در مقابل بنیاد شهید قم اقدام به خودسوزی کرده بود

فرزند یکی از جان باختگان جنگ ایران و عراق که روز گذشته به دلیل مشکلات پزشکی و در اعتراض به عدم رسیدگی به وضعیتش در مقابل ساختمان بنیاد شهید قم اقدام به خودسوزی کرده بود، جان خود را از دست داد. برادر وی از فوت او به دلیل حجم بالای جراحات خبر داد و به تشریح جزییات حادثه پرداخت.

به گزارش خبرگزاری هرانا، به نقل از ابسنا، روز شنبه ۲ شهریورماه ۱۳۹۸، فرزند یکی از جان باختگان جنگ ایران و عراق مقابل ساختمان اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران قم اقدام به خود سوزی کرد که طی آن، مصدوم جهت پیگیری اقدامات درمانی به بیمارستان منتقل شد ولی صبح امروز به دلیل حجم بالای سوختگی و جراحات فوت کرد.

بردار این شهروند گفت: موضوع تاکنون گنگ و نامشخص است و حرف‌ها و اظهارات ضد و نقیض بسیاری عنوان شده است.

وی افزود: برادرم پس از اقدام به خودسوزی به بیمارستان نکویی قم و سپس به بیمارستان مطهری تهران منتقل می‌شود ولی به دلیل حجم بالای سوختگی، صبح امروز فوت می‌کند.

وی ادامه داد: متوفی به دلیل بیماری مدتی در بیمارستان اردبیل بستری بود که به دلیل وضعیت نامناسب بیمارستان درخواست انتقال به قم یا یک شهر دیگر را می‌کند، او را به قم منتقل می‌کنند ولی در قم بستری نمی‌شود.

برادر این شهروند همچنین گفت: برادرم دو شب قبل به بیمارستانی در جعفریه برای بستری مراجعه می‌کند و اعلام می‌کند که وضعیت خوبی ندارد و ممکن است خطرساز شود، ولی بیمارستان از بستری خودداری می‌کند، حتی نامه بنیاد شهید مبنی بر دستور بستری ارائه می‌شود ولی اعلام می‌کنند برای مشخص شدن نحوه پرداخت هزینه بیمارستان، تاییدیه بیمه نیاز است.

وی ادامه داد: برادرم با حال نامساعد به قم باز می‌گردد و صبح فردا به بیمه مراجعه می‌کند که به کارش رسیدگی نمی‌شود و از همان سمت با تهیه بنزین خود را به اداره کل بنیاد شهید می‌رساند. برخی مدعی هستند که وی به محض رسیدن به بنیاد شهید و بدون هیچ صحبتی خود را مقابل درب آتش زده و به سمت دفتر مدیرکل دویده است ولی برخی گفته‌اند که وی به بنیاد شهید مراجعه کرده و پس از عدم توجه به درخواستش، اقدام به خودسوزی می‌کند.

وی اضافه کرد: با بررسی دوربین‌های مداربسته اداره کل بنیاد شهید این موضوع مشخص می‌شود ولی نکته عجیب این است که چطور ایشان توانسته خود را آتش بزند و از نگهبانی رد شود. نباید بدون اطلاع دقیق از موضوع تقصیر را بر گردن شخصی انداخت و باید قضیه کاملا مشخص شود، ولی اینکه عنوان می‌شود که متوفی به دلیل اینکه از مراقبت‌های خواهر خود راضی نبوده، اقدام به خودسوزی کرده عجیب است؛ زیرا خواهرمان هر کاری که توانست برای ایشان کرد و اگر از ما ناراضی بود پس چرا خود را مقابل بنیاد شهید آتش زده است؟

وی خاطرنشان کرد: نباید از بیماری متوفی سوءاستفاده شود و بیماری را دلیل خودسوزی اعلام کنند؛ دلیل مشکل اعصاب ایشان، شنیدن خبر جان باختن پدرش بوده است و این مسئولیت مسئولان را در قبال این فرد بیشتر می‌کند و همچنین ایشان با مراجعه به بیمارستان خود اعلام کرده بود که وضعیت مناسبی ندارد و باید بستری شود ولی این کار انجام نشد؛ باید مشخص شود که در بیمه و بنیاد شهید چه اتفاقی افتاده است که ایشان دست به این اقدام زده است.

برادر متوفی گفت: تهمت فراوانی زده می‌شود که خانواده شهدا و جانبازان از امکانات دولتی سوءاستفاده می‌کنند و درست نیست که این تهمت را بشنویم و وضعیت اینگونه باشد.

لازم به ذکر است که روز گذشته مرتضی حیدری، فرماندار قم با اعلام خبر اقدام به خودسوزی یک شهروند در مقابل بنیاد شهید قم گفته بود که وی فرزند یکی از جانباختگان جنگ ایران عراق بود.

پس از محاکمه مجدد؛ پزشک تبریزی به اعدام محکوم شد

پزشک تبریزی که پیشتر از بابت اتهام “قتل” دو عضو خانواده‌اش توسط شعبه سوم دادگاه کیفری یک استان آذربایجان شرقی به دو بار اعدام محکوم شده و سپس حکم صادره توسط دیوان عالی کشور نقض شده بود، برای بار دوم به اعدام و پرداخت دیه، محکوم شد.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از ایسنا، وکیل مدافع علیرضا صلحی پزشک تبریزی که حکم اعدامش به اتهام قتل دو عضو خانواده‌اش در دیوان عالی کشور نقض شده بود، گفت: “پس از رسیدگی دوباره به پرونده موکلم در شعبه صادر کننده رای بدوی در تبریز، مجددا دادگاه رای به اعدام و پرداخت دیه داده است”.

بابک بابازاده، در این باره اظهار کرد: “پس از نقض رای پرونده از سوی دیوان عالی کشور و ارجاع پرونده موکلم به شعبه صادر کننده رای بدوی شعبه سوم دادگاه کیفری یک استان آذربایجان شرقی و برگزاری دو جلسه دادگاه در شعبه مذکور، نهایتا دادگاه نسبت به درخواست اولیای دم همسر موکلم، حکم اعدام و نسبت به درخواست پرداخت دیه از سوی اولیای دم مادربزرگ موکلم، حکم به پرداخت دیه داده است”.

وی افزود: “حکم صادره غیرقطعی است و در مهلت ۲۰ روز می‌توانیم به دیوان عالی کشور اعتراض کنیم که قطعا در مهلت مذکور، این کار را انجام خواهیم داد”.

بر اساس این گزارش، ۱۷ مهر ماه سال ۹۵، پنج عضو خانواده یک پزشک تبریزی از جمله همسر، مادر، پدر، برادر و مادربزرگش دچار تنگی نفس شدند و همسر و مادربزرگ این پزشک، پس از انتقال به بیمارستان جان خود را از دست دادند که همزمان با مرگ دو تن از اعضای خانواده این پزشک و مسمومیت سایر اعضای خانواده، تحقیقات ویژه جنایی برای رمزگشایی از این پرونده جنجالی آغاز شد و پس از مدتی با بازداشت این پزشک، پرونده وارد فاز جدیدی شد و در نهایت کیفرخواست این پرونده فروردین سال ۹۶ صادر و پرونده به دادگاه ارسال شد.

چهار جلسه برای رسیدگی به این پرونده در شعبه سوم دادگاه کیفری یک استان آذربایجان شرقی برگزار شد و در نهایت ۲۹ اسفند ماه سال ۹۶، رأی پرونده که دو بار اعدام متهم بود صادر شد و سرانجام حکم صادره در این خصوص از سوی دیوان عالی کشور نقض شد و پرونده به دلیل نقص تحقیقات به شعبه رسیدگی کننده دادگاه بدوی اعاده شد.

دو جلسه دادگاه در رسیدگی دوباره به این پرونده از اسفند سال گذشته تا خردادماه سال جاری در شعبه سوم دادگاه کیفری یک استان آذربایجان شرقی برگزار شد.

برنامه روز يکشنبه 25 اوت 2019 برابر با 3 شهريور ماه 1398

گفتگو با جناب غلامرضا محمدی در مورد وقايع اخير در ايران +گفتگو با جناب مسيحارشيدی و خواندن سروده اش .

برای دانلود فايل صوتی روی فلش کليک کنيد.