بیانیه ی کانون صنفی معلمان ایران “تهران” در اعتراض به بازداشت دبیرکل تشکل

       رادیو پارس  ـ کانون صنفی معلمان ایران “تهران” در بیانیه ای اعتراض خود را نسبت به بازداشت دبیر کل این تشکل اعلام کرد، متن کامل بیانیه را در ادامه مشاهده نمائید.

به نام خداوند جان و خرد

بیانیه ی کانون صنفی معلمان ایران(تهران) در اعتراض به بازداشت دبیرکل تشکل

چون کوه نشستم من با تاب و تب پنهان

صد زلزله برخیزد آن گاه که برخیزم

هنوز بیش از یک ماه از اجرای حکم علی اکبر باغانی نگذشته که این بار دبیرکل کانون صنفی معلمان به بهانه ی ممنوع الخروج بودن احضار و در شرایطی پرابهام بازداشت می گردد. تا همگان بدانند قرار بر آن است که در بر همان پاشنه ی پیشین بچرخد و سیاست و حکومت داری چیزی نیست جز اعمال زور و عدالت همان ظلم بالسویه است.

برای بداقی پرونده ی جدید تشکیل می شود؛ باقری مظلومانه کیفر جرم مرتکب نشده را تا آخرین لحظه باید تحمل کند، حکم هاشمی و باغانی برای عبرت دیگران اجرایی می شود و عبدی با فرض خاموش نمودن آتش زیر خاکستر جنبش معلمان به محاق می رود و دیگرانی شاید.

به رسم معلمی برای آنان که هنوز در پشت چشم بند تئوری توطئه به خواب رفته یا خود را به خواب زده اند، تکرار می کنیم حرکت پویای معلمان ریشه در تبعیض های ناروای تحمیل شده بر آنان دارد و ناشی از بی توجهی تمامی ارکان حکومت نسبت به جایگاه موثر آموزش و پرورش در پرورش نسل آینده ی کشور است. علیه اجرای نادرست قانون مدیریت خدمات کشوری است؛ اعتراض به ادامه ی برخورد امنیتی با تشکل‌های صنفی حامی حقوق معلمان است.

گویا فراموش شده که آموزش و پرورش فصل مشترک حاکمیت با جامعه است و معلمان جدای از حق انسانی و قانونی خود، به لحاظ فرهنگی سازندگان نسل آینده ی کشورند و به لحاظ اجتماعی بیشترین اتصال را با خانواده های ایرانی دارند و هرگونه نارضایتی و ناکارآمدی آنان بی واسطه به جامعه منتقل شده و بیش از هرچیز اهداف بلند مدت فرهنگی حکومت در آموزش و پرورش را تحقق ناپذیر می سازد. گویا کسانی چنان مجذوب روایت خودساخته از انقلاب ۵۷ و تاثیر گذاری یک قشر خاص در پیروزی انقلاب شده اند که به یاد نمی آورند معلمان از تاثیر گذارترین قشرهای جامعه در پیروزی انقلاب بودند، به ویژه هنگامی که همراه دانش آموزان شان به اعتراضات عمومی پیوستند.

عبدی، باغانی، بداقی، باقری و هاشمی و هر فرد دیگری که در بستر تشکل های صنفی رسمی و قانون مدار رشد نموده و درخشیده اند و درخشش شان چشمان خو گرفته با تاریکی کسانی را آزرده است؛ تنها قطره هایی از رود روان معلمان کشورند که آرامش نسبی کنونی آن ناشی از عمیق بودن آن است، همچنان که رود راه خود را می یابد و می رود پویش معلمان نیز راه خود را باز خواهد نمود، حضور این عزیزان عقلانیت و بردباری جنبش را پایدارتر خواهد نمود.

عبدی را آزاد کنید پیش از آن که بیش از این دیر شودkanon senfeie moaleman

 

۵۴ روز از بازداشت امید دباغچی مُکری شهروند مهابادی گذشت

«امید دباغچی مُکری» یک روز پس از اعتراضات مردمی مهاباد، از سوی ماموران اطلاعات این شهر بازداشت شد. اکنون ۵۴ روز گذشته و از سرنوشت این شهروند کُرد مهابادی خبری در دست نیست.

به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، این شهروند مهابادی در روز جمعه ١٧ اردیبهشت‌ماه ۱۳۹۴، یعنی ۵۴ روز پیش همزمان با اعتراضات مردمی مهاباد نسبت به مرگ مشکوک «فریناز خسروانی» در مقابل هتل «تارا»، توسط ماموران امنیتی اداره اطلاعات شهرستان مهاباد، در منزل شخصی‌اش بازداشت و به مکان نامعلومی برده شده است.

گفته شده “ماموران لباس شخصی، ساعت ۴ صبح روز جمعه ١٧ اردیبهشت‌ماه سال جاری، با شکستن شیشه درب منزل، درب را باز نموده و وارد منزل او شده‌اند و پس از تفتیش و بازرسی، دو عدد لپ‌تاپ، کامپیوتر و موبایل وی را با خود برده‌اند.”

این شهروند کُرد اهل منطقه «باغ سیسه» در خیابان «استاد قاضی» است.

یک منبع مطلع از وضعیت این شهروند مهابادی به کمپین گفته: “ماموران در زمان بازداشت خانواده او را مورد ضرب و شتم قرار داد‌ه‌اند و چندین بار بردار وی به نام شیرکوه دباغچی مُکری را به اداره اطلاعات احضار کرده و مورد بازجویی قرار داده‌اند.”

این منبع همچنان افزود: “اتهام امید هنوز معلوم نیست و حتی با وجود مراجعه‌های مکرر و پیگیری‌های خانواده وی، اداره اطلاعات همچنان از وضعیت این عضو زندانی اطلاعی نمی‌دهد.آنها حتی از تایید بازداشت فرزند این خانواده توسط اطلاعات ابراز بی‌اطلاعی می‌کند.”

خانواده «امید دباغچی مُکری» از سرنوشت احتمالی، وضعیت فعلی، محل نگهداری و سلامتی فرزندشان نگران هستند و همچنان هیچ‌کدام از نهادهای امنیتی، انتظامی و اطلاعاتی در شهرستان مهاباد پاسخ‌گوی آنها نیستند.

Omid Dabaghchi Mokri-kampain.info-kampain.info

یادبود قربانیان اعتراضات خرداد ۸۸ در «امید» (۳۰)

 

ترانه موسوی در هفتم تیر ماه ١٣٨٨ در حالی که مانتو و شالی سبز به تن داشت در تهران در نزدیکی مسجد قبا دستگیر شد. دوست ترانه که در این محل با او قرار داشت شاهد دستگیری او توسط مأموران دولتی بود. او در هنگام بازداشت مانتو سبز پوشیده بود و روسری سبز به سرداشت. جسد سوخته او را در کنار جادۀ میان کرج و قزوین رها شده بود. آخرین بار چندین نفر او را در جریان بازجویی در مقر بسیج دیده بودند. در اثر تجاوز وحشیانۀ مأموران بسیج اعضای تناسلی‌ ترانه به شدت مجروح شده بود. کشتن و سوزاندن ترانه برای پوشاندن این جنایت بوده است. مسئولان اتهام شکنجه و تجاوز را رد کرده اند و تا به ا امروز هیچکس پاسخگوی این جنایت نبوده است.

از روز ۳۰ خرداد ۱۳۸۸ و به دنبال اعلام حمایت آیت‌الله خامنه‌ای از احمدی‌نژاد در نماز جمعه ٢٩ خرداد ١٣٨٨خطبه‌های نماز جمعه و هشدار وی به معترضان مبنی بر اینکه مسئولیت هرج و مرج و تبعات آن به عهده خودشان است، سرکوب معترضان به انتخابات ریاست جمهوری شکل جدیدی به خود گرفت. در تجمعات ۳۰ خرداد و پس از آن، پلیس و نیروهای شبه‌نظامی به سرکوب معترضان پرداختند. هر گونه تجمع مردمی غیر قانونی اعلام شد و توسط پلیس و لباس شخصیها به خشونت کشیده شد. از جمله نیروهای بسیجی از پشت بام پایگاه مقاومت بسیج، جنب مسجد لولاگر بر روی معترضان آتش گشودند. در جریان این تیراندازی‌ها، تعدادی از مردم زخمی یا کشته شدند.آمار دقیقی از تلفات آن‌ روز در دست نیست. فیلم تیراندازی بسیجی‌ها از پشت بام مرکز نامبرده به سوی مردم در چهارم تیرماه ١٣٨٨ از کانال‌های خبری، ازجمله تلویزیون الجزیره پخش شد. فیلم‌های دیگری نیز که مردم با تلفن‌های همراه از این حادثه گرفته‌اند در سایت یوتیوب موجود است. این تصاویر به روشنی ٢ نفر را که مورد اصابت گلوله قرار گرفته‌اند، نشان می‌دهند. در واکنش به این حمله، پایگاه بسیج مسجد لولاگر از سوی مردم خشمگین به آتش کشیده شد. فردای آن روز، تلویزیون دولتی ایران از به آتش کشیده شدن این مسجد توسط «آشوبگران» در شب پیش به هنگام اذان مغرب و کشته شدن چند تن از نمازگزاران خبر داد. این در حالی بود که طبق تصاویر نشان‌داده شده، زمان وقوع این حادثه، روز بوده است.

داعش ایران اعلام کرد: گردن ها به خط! اول گردن باریک اهل موسیقی!

داعش ایران اعلام کرد: گردن ها به خط! اول گردن باریک اهل موسیقی!

علم الهدی امام جمعه مشهد: باید تا گردن زدن “مطرب‌ها” پیش رفت!

این امام ضمن “هرزه” خواندن دختران و پسرانی که به کنسرت‌ها می روند اعلام کرد: “بنده به حلال و حرام آن کار ندارم، اما می‌گویم کنسرتی که در یک‌جا اجرا می‌شود و دختر و پسر هنگام برگزاری آن کف می‌زنند و هورا می‌کشند و سپس در خیابان به‌دنبال هرزگی می‌روند، حدود الهی را از بین می‌برند”.
وی در ادامه ضمن حمله به دولت حسن روحانی افزود: “آیا این درست است شمایی که در دفاع مقدس بوده‌اید و در جنگ شرکت کرده‌اید و شهید دادید، با حمایت از یک عده مطرب و خوش‌گذران و عیاش خود را در مقابل خون شهدا مسئول کنید؟ مومنین از حزب‌اله و کفار حزب‌الشیطان هستند. این دو جریان مقابل هم آشتی‌پذیر نیستند پس باید با این‌ها جنگید و تا زدن “گردن‌شان” پیش رفت.”

ایرج میرزا

 

ایرج موضع سختی در برابر حجاب داشته‌است. این موضع را می‌توان به راحتی در قطعه «کاروانسرا» مشاهده کرد. در جای‌جای دیوان ایرج از این مقوله سخن رفته و همین موضع باعث مخالفت دو گروه متفاوت، با ایرج و افکار او شده‌است: گروهی که به دلیل تمایلات مذهبی با ایرج مخالفت اصولی و عقیدتی داشتند و گروهی که به لحاظ سیاسی به دنبال فرصتی برای ضربه زدن به او بودند. به هرحال با روی کار آمدن حکومت غیر مذهبی رضا شاه، گروه دوم از جمع مخالفان جدا شده و طرفدار او شدند.[۱۷]

نمونه خط نستعلیق ایرج میرزا

در سردر کاروانسرایی تصویر زنی به گچ کشیدند
ارباب عمایم این خبر را از مخبر صادقی شنیدند
گفتند که واشریعتا، خلق روی زن بی نقاب دیدند
آسیمه‌سر از درون مسجد تا سردر آن سرا دویدند
ایمان و امان به سرعت برق می‌رفت که مومنین رسیدند
این آب آورد و آن یکی خاک یک پیچه ز گِل بر او بریدند
ناموس به باد رفته‌ای را با یک دو سه مشت گل خریدند
چون شرع نبی از این خطر جست رفتند و به خانه آرمیدند
غفلت شده بود و خلق وحشی چون شیر درنده می‌جهیدند
بی پیچه زن گشاده‌رو را پاچین عفاف می‌دریدند
لب‌های قشنگ خوشگلش را مانند نبات می‌مکیدند
بالجمله تمام مردم شهر در بحر گناه می‌تپیدند
درهای بهشت بسته می‌شد مردم همه می‌جهنمیدند
می‌گشت قیامت آشکارا یکباره به صور می‌دمیدند
طیر از وَکَرات و وحش از جُحر انجم ز سپهر می‌رمیدند
این است که پیش خالق و خلق طلاب علوم روسفیدند
با این علما هنوز مردم از رونق ملک ناامیدند

 

انگشتری‌ات را بدزد

 

اگشتری‌ات را بدزد

با سربازان کاغذی‌ام

هجوم می‌آوریم

و تو را در کلماتم می‌پیچیم

و به میهن خود می‌بریم.        

 

سرزمین‌ام

بی‌بام، بی‌حصار، بی‌پنجره، بی‌روشنایی‌ست

و خرس‌ها و پنگوئن‌ها

می‌آیند و صبحانه‌شان را

از یخپاره‌های خانه من می‌برند.

 

انگشتری‌ات را بدزد

ما برای گرم کردن زندگی

به تصمیم شعله آتشت محتاجیم.

شمس لنگرودی

37مین روز “‫#‏تحصن‬” در ‫#‏ژنو‬ در همراهی با ‫جمعی ازفعان حقوق بشر

37مین روز “‫#‏تحصن‬” در ‫#‏ژنو‬ در همراهی با ‫جمعی ازفعان حقوق بشر

دکتر حسن نایب هاشم

دکتر حسن مکارمی

دکتر شعله زمینی‌

پرستو فاطمی
پگاه فاطمی
رضا امیری

نادر زندی

نادیا ذابحی

رئیس مجلس خبرگان: نیروی انتظامی باید با روزه خواران با رعایت مراتب برخورد فیزیکی کند

      رادیو پارس   ـ آقای یزدی گفت که در صورت مشاهده روزه خواری باید با زبان از منکر نهی شود و اگر جلوگیری عملی بخواهد، این وظیفه نظام است یعنی وظیفه نیروی انتظامی و قدرت حاکم است که برخورد فیزیکی کند، البته با رعایت مراتب و درجات آن.

رادیو پارس     به نقل از  برنامه “گفت” صدا و سیما، رئیس مجلس خبرگان رهبری ادعا کرد: “امر به معروف و نهی از منکر فرهنگ سازی نمی خواهد و  وظیفه هر مسلمانی است”.

وی گفت: “خدای نکرده اگر در روزهای ماه مبارک رمضان برخلاف قواعد شرعی و حتی حکم انتظامی روزه‌خواری انجام شود باید زبانی به وی گفته شود که این کار درستی نیست و چرا در نظر عامه مردم روزه‌خواری می کند”.

آقای یزدی گفت: “چنانچه فردی مریض یا مسافر است باید به گوشه کناری برود و روزه‌خواری کند”.

آقای یزدی اظهار کرد: “خوشبختانه قانونی اخیرا در مجلس تصویب شد که پس از یکی دو بار رفت و آمد به شورای نگهبان ایرادات آن برطرف و تأیید شد و رئیس مجلس آن را به رئیس جمهور ابلاغ کرد و البته رئیس جمهور از نظر اجرا، مشکلاتی به نظرشان رسید که نامه ای خدمت رهبری نوشتند و رهبر نیز آن را به هیئت حل اختلاف که ریاست آن را آقای هاشمی شاهرودی برعهده دارد ارجاع دادند که در آن هیئت بررسی و نتیجه آن اعلام می شود”.

 

mohammad yazdi

پایان اعتصاب غذا و انفرادی؛ بازگشت علیرضا رسولی به بند عمومی

  رادیو پارس     – زندانی سیاسی علیرضا رسولی پس از بیست روز انفرادی به بند عمومی زندان مهاباد بازگشت.

رادیو پارس  ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، علیرضا رسولی که پس از بی توجهی مسئولین زندان به اعتصاب غذای وی و وخامت حال جسمی، به توصیه و درخواست جمعی دوستانش اعتصاب غذای خود را شکسته است، دیروز دوشنبه هشتم تیرماه از انفرادی های زندان مهاباد به بند عمومی بازگشت.

علیرضا رسولی که پس از پیشرفت بیماری، در اعتراض به عدم رسیدگی پزشکی و ممانعت از اعزام به بیمارستانی خارج از زندان، دست به اعتصاب غذا زده بود، ظهر سه شنبه نوزدهم خرداد ماه در یازدهمین روز اعتصاب غذا، پس از احضار به دفتر رئیس زندان و بازجویی سه ساعته توسط عوامل اداره اطلاعات شهر مهاباد، به سلول های انفرادی زندان مهاباد انتقال یافت.

یکی از منابع هرانا و از نزدیکان این زندانی سیاسی، پیشتر درباره شرایط جسمی علیرضا رسولی به گزارشگر هرانا گفته بود: “علیرضا از بیماری جدی و ناشناخته تحلیل بافت های استخوانی رنج می برد که در حال سرایت به بخش های مختلف بدن وی است، پزشک زندان ارومیه بعد از دیدن عکس ام آر آی صراحتا گفت که از اینکه وی هنوز روی پاهایش راه می رود تعجب می کند و به عنوان کسی که از نزدیک با وی زندگی کرده ام می توانم بگویم علیرضا را فقط روحیه سرپا زنده نگه داشته است.”

درخواست های مکرر وی و خانواده اش، از مسئولین زندان برای اعزام به مرخصی درمانی و مداوا، تاکنون بی نتیجه مانده است و این در حالی است که بیماری وی مرتب در حال گسترش به سایر بخش های بدن وی است.

مسئولین زندان مهاباد،ضمن عدم موافقت با خواسته های وی، از پذیرش و تحویل وسایل مجاز نظیر پتو و کفش طبی که توسط خانواده برای این زندانی تهیه شده بود خودداری کردند و ریاست زندان تحویل این وسایل را، صراحتا منوط به پایان اعتصاب غذای این زندانی سیاسی کرده است.

به گفته منابع هرانا، این زندانی سیاسی، با مشکلات جسمى کاملا جدى از قبیل عفونت ریه، مشکلات زانو و نوعى بیمارى تحلیل بافت هاى استخوانى روبرو است که در حال پیشرفت است و تحلیل بافت هاى استخوانى در حال سرایت به سایر بخش هاى بدن وى است، با این وجود و با گذشت بیش از دو سال ونیم از حبس ، مسئولین زندان تا کنون از اعطاى مرخصى استعلاجى به وى و یا اعزام به بیمارستان خوددارى کرده اند.

علیرضا رسولى در دوازده مرداد ١٣٩١ درپى شرکت در تجمعات مسالمت آمیز مختلف بازداشت و به اداره اطلاعات مهاباد و سپس زندان مهاباد منتقل شد، وى در شعبه یک دادگاه انقلاب به اتهام تبلیغ علیه نظام، اقدام علیه امنیت ملى از طریق اجتماع و تبانى و هوادارى و عضویت در گروه پژاک محاکمه شد، وى از اتهام عضویت در گروه پژاک تبرئه شد و برای سایر اتهامات جمعا به سه سال و نیم حبس تعزیرى محکوم شد که در دادگاه تجدید نظر نیز عینا تأیید شد.

این زندانى سیاسى با قطعى شدن حکم در هفدهم اسفند ٩٢ به زندان ارومیه تبعید شد و در فروردین ماه ٩٣ مجددا به زندان مهاباد منتقل شد

alireza rasooli 1

شهریار سیروس بازداشت شد

شهریار سیروس بازداشت شد

شهریار سیروس هنرمند و نقاش بهایی امروز بعداز ظهر ۹ تیرماه با یورش یازده نفر از مامورین وزارت اطلاعات در منزل شخصی خود بازداشت شد٬ مامورین با نشان دادن حکم و ضبط کلیه لوازم شخصی٬ وی را به مکانی نامعلوم منتقل و تا کنون از وضعیت و محل نگهداری وی هیچ اطلاعی در دسترس نیست.
شهریار سیروس از سال ۱۳۷۰ نقاشی را به صورت حرفه ای نزد اساتیدی چون آیدین آغداشلو، روئین پاکباز و احمد وکیلیآموخته و مطالعات و تحقیقاتی در زمینه فلسفه و تاریخ هنر به موازات مهارت در تکنیک های نقاشی انجام داده که حاصل آن چند مقاله تحت عناوین: ” هنرهای برگرفته و فرهنگ جهانی” و” هنر در آستانه هزاره سوم ” می باشد که در مجله هنر ایران به چاپ رسیده است در کنار ده ها مقاله که در اینترنت منتشر گردیده است.
غیر از نمایشگاه های متعدد انفرادی و گروهی و حضور در سومین بینال نقاشان ایران بیش از ده سال است که در رشته های طراحی، نقاشی، تاریخ هنر، کمپوزیسیون و مبانی هنرهای تجسمی و مبانی فلسفه هنر به تدریس مشغول می باشد. آخرین تجربه نقاشانه او استفاده از آکریلیک بر کاه گل بوده که فضاهای روستاهای کویری ایران را به تصویر در آورده است .

شهریار سیروس بازداشت شد شهریار سیروس هنرمند و نقاش بهایی امروز بعداز ظهر ۹ تیرماه با یورش یازده نفر از مامورین وزارت اطلاعات در منزل شخصی خود بازداشت شد٬