کارهای آیت االله خلخالی (اعدامها) انقلاب را تضمین کرد
این سخن نماینده ولیفقیه در خراسان رضوی و امام جمعه مشهد است.
این حرفها را «علم الهدی» که در سایت رسمی خودش منتشر شده، در حســینیه قــرآن و عترت گفته است.در خصوص توافق هستهای. اما او در بین صحبت هایش یادی هم از آیت االله «خلخالی» کرده است:
«دکتر مبشری، وزیر دادگستری دولت موقت نیز بود؛ دکتر مبشــری در طرف معترضان به دادگاههای انقلاب قرار گرفت، کسی بود که به خیالخود آدم سیاســت مدار و پخته ای بود، در وســط حرف هایی که داشت، گفت آقایان علما، دیروز وزی دادگستری آلمــان با من تماس گرفته و گفته اگر هویدا را اعدام کنید، دولت ایران در نگاه تمام حقوق دانان جهان به عنوان یک دولت جنایت کار جنگی شــناخته می شود.
آیت االله موحدی و بعضی آقایان تا آقای دکتر مبشری این حرف را زد، مچ آقای مبشــری را گرفتند، گفتند پس شــما را آلمان ها تحریک کرده اند، با قدرت امام، با قدرت انقالب و جان دادن مردم این دولت موقت تشکیل شده و آقای بازرگان نخست وزیر شد، شما آمدید شده اید رگه وابسته به اروپا و کشــورهای خارجی؟
خدا از سر تقصیرات آیت االله خلخالی بگذرد، اگر نقصی داشته اما این کار، کارهایی بود که انقلاب را تضمین کرد، اینها میخواستند همان بلایی که بر سر مرسی آمد، بر سر ما بیاورند بعد از انقلاب ،غیر از کودتای نوژه و حملاتی که می کردند، نتوانستند و روزی که جاسوس خانه آمریکا را گرفتند».
لازم به توضیح است که محمد مرسی ۳۶ سال پس از انقلاب ایران به ریاست جمهوری مصر رسید و طی یک کودتا از کار برکنار و زندانی شده است!
منبع: روزنامه شرق
مادر بهاره هدایت: می خواهند دخترم را بکشند
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از روز، خانم جوادی خبر می دهد که دخترش در نامه ای به مسولان دستگاه قضایی و مقامات زندان اوین اعلام کرده است که اگر وضعیت پرونده اش مشخص نشود و فشارهای غیرقانونی ادامه یابد دست به اعتصاب غذا خواهد زد.
بهاره هدایت، عضو شورای مرکزی و سخنگوی دفتر تحکیم وحدت و از فعالان دانشجویی شناخته شده ایرانی است که از سال ۸۸ در زندان به سر می برد. او پس از انتخابات جنجال برانگیز خرداد ۸۸ بازداشت و در مجموع به ۸ سال زندان تعزیری محکوم شد؛ حکمی که براساس ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی مصوب اردیبهشت ۹۲ تنها ۵ سال از آن قابلیت اجرا داشت.
براساس ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی “در جرائم موجب تعزیر هرگاه جرائم ارتکابی بیش از سه جرم نباشد دادگاه برای هر یک از آن جرائم حداکثر مجازات مقرر را حکم میکند و هرگاه جرائم ارتکابی بیش از سه جرم باشد، مجازات هر یک را بیش از حداکثر مجازات مقرر قانونی مشروط به اینکه از حداکثر به اضافه نصف آن تجاوز نکند، تعیین میکند. در هر یک از موارد فوق فقط مجازات اشد قابل اجراء است و اگر مجازات اشد به یکی از علل قانونی تقلیل یابد یا تبدیل یا غیرقابل اجراء شود، مجازات اشد بعدی اجرا میشود. در هر مورد که مجازات فاقد حداقل و حداکثر باشد، اگر جرائم ارتکابی بیش از سه جرم نباشد تا یکچهارم و اگر جرائم ارتکابی بیش از سه جرم باشد تا نصف مجازات مقرر قانونی به اصل آن اضافه میشود”.
مادر بهاره هدایت می گوید که براساس قانون، بهاره باید بعد از ۵ سال از زندان آزاد می شد. همسر و وکیل او هم بیش از یکسال پی گیری ودوندگی کردند اما آنها را از این طرف به آن طرف و از این دادگاه به فلان دادگاه فرستادند و همچنان بهار را علیرغم تصریح قانون در زندان نگاه داشته اند.
محبوبه جوادی می گوید که دخترش در اعتراض به وضعیت پرونده اش دست به اعتصاب غذا خواهر زد: بهاره دو هفته پیش به مقامات زندان و مسولان قضایی رسما نامه نوشته و یک فرصت چند هفته ای در نظر گرفته که رسیدگی کنند وگرنه علیرغم میل باطنی اش مجبور است به تنها ابزاری که برای اعلام اعتراض دارد متوسل شود. او اعلام کرده که اعتصاب غذا خواهد کرد. این خیلی دردآور است که بچه من در زندان با دست خالی ناچار شود برای اینکه به پرونده اش رسیدگی کنند دست به اعتصاب غذا بزند. تنها برای اینکه بخواهد براساس قانون خودشان به پرونده او رسیدگی کنند و قانون خودشان را اجرا کنند.
مادر بهاره هدایت می افزاید: ۶ سال از جوانی و زندگی اش را گرفته اند، حالا دیگر چه می خواهند، می خواهند بهاره هدایت را بکشند، می خواهند جنازه او را دست ما بدهند، من با شناختی که از روحیات دخترم دارم خوب می دانم که اگر تصمیمی بگیرد تا آخرش می ایستد و جان و سلامتی اش به خطر می افتد. شوهرش را تهدید کرده اند که بازداشت اش می کنند خدابخشی رفته زندان و رسما به بهاره گفته تا بهاره هدایت نمیرد آزادت نمی کنیم. او را بارها تهدید کرده اند که همسرت را بازداشت می کنیم. این فشار روانی بسیار بالایی است که به بهار تحمیل می کنند. دختر من الان کاملا غیرقانونی در زندان است و هر اتفاقی برای او بیفتد مسئولیت آن با قوه قضائیه و حکومت است.
خانم جوادی با اشاره به پی گیری های صورت گرفته از سوی همسر و وکیل بهاره هدایت توضیح می دهد: آقای نصیری پور، قاضی اجرای احکام در زندان رسما به بهاره گفته که از نظر قانونی و با توجه به ماده ۱۳۴ حکم اش تمام شده و باید آزاد شوید. او گفته که می توانید از نظر قانونی شکایت کنید. ولی ما از کی به کی و کجا شکایت ببریم، الان چند ماه است هرکجا همسرو وکیل بهاره می روند به آنها می گویند که ما نامه زده ایم اما می روند دادگاه و می شنوند که نامه نیامده یا نامه گم شده، آخر این چه وضعیتی است، کاملا مشخص است که دارند آزار می دهند، دارند اذیت می کنند،من می خواهم بدانم چرا، به من بگویند چرا، دختر من مگر چی گفته جز اینکه احمدی نژاد فاسد و دروغگوی بی لیاقت و متقلب است، خب الان که همه خودشان دارند همین ها را می گویند. معاونان اش هم که چند متر آن طرف تر از بهاره توی زندان هستند به جرم فساد و اختلاس و دزدی.
او می افزاید: “بهاره در دولت اول احمدی نژاد هر سال بازداشت شد و زندان رفت یعنی ۴ بار بازداشت شد، کل دولت دوم او را هم که زندان بوده، حالا هم براساس قانون باید آزاد شود،اما دست از سر او بر نمی دارند.تمام این سالها در زندان سلامت و طراوت و جوانی دخترم را گرفتند، دو بار کبد و کلیه اش جراحی شد و الان هم او را مجبور می کنند با به خطر انداختن جان خودش با تنها راهی که مانده، دست به اعتراض بزند، چرا، می خواهند بهاره هدایت را بکشند، چرا، به من به عنوان یک مادر بگویند چرا می خواهند دخترم را بکشند، جنازه دخترم به چه دردشان می خورد و چرا نمی خواهند اعتراف کنند هرآنچه دختر من گفت و نوشت عینا اتفاق افتاد و حالا خود همان حرف ها را می زنند بدون اینکه به روی شان بیاورند، بهاره را به خاطر همین حرف ها که الان خود می زنند سالهاست زندانی کرده اند”.
مادر بهاره هدایت سپس تاکید می کند از خرداد ماه هر روز زندانی که دخترش می کشد غیرقانونی است: “تمام طول سال گذشته تنها ۲ یا ۳ بار به او ملاقات حضوری دادند، هم پدرش هم من مریض هستیم و نمی توانیم حتی برای ملاقات برویم، پدرش هفته ای ۳ بار دیالیز می شود و نمی تواند ملاقات برود، من هم مدتی است پایم شکسته و نمی توانم بروم و در حسرت شنیدن صدای دخترم هستم که نمی گذارند حتی یک تلفن کوتاه بزند. کجای قانون می گوید زندانی حق تلفن ندارد، قانون رسما درباره تلفن و مرخصی و ملاقات حضوری و غیره، حقوقی برای زندانی در نظر گرفته و اجرا نمی کنند، رسما پا گذاشته اند روی قانون و عین خیال شان هم نیست. این همه سال حکم ظالمانه و همه نوع فشارها را تحمل کردیم، ولی اینکه قانون خودشان را هم اجرا نمی کنند دیگر قابل تحمل نیست. قانون می گوید از خرداد ماه بهاره به صورت غیرقانونی زندان است و باید آزاد شود”.
بهاره هدایت به اتهام تبانی و اقدام علیه امنیت ملی به ۵ سال، به اتهام توهین به رهبری به ۲ سال، به اتهام توهین به رئیس جمهور به ۶ ماه و به اتهام تبلیغ علیه نظام به ۶ ماه زندان و در مجموع ۸ سال زندان تعزیری محکوم شده است او ۲ سال حبس تعلیقی هم از سال ۸۵ دارد که به دلیل شرکت در تجمع اعتراضی زنان در ۲۲ خرداد همان سال برای او صادر شده بود.
امین احمدیان، فعال دانشجویی و همسر بهاره هدایت پیش از این به روز گفته بود: قبل از عید برای مرخصی که درخواست داده بودیم رابط اطلاعات با بند نسوان و زندانیان سیاسی یعنی آقای عباسی و آقای خدابخش به اتفاق هم رفته بودند به بند و با درخواست مرخصی که پی گیری شده بود از سوی بهار، مخالفت شده بود، آقای خدابخشی گفته بود:بهاره هدایت که به زندان وارد شده باید بمیرد و تمام شود تا بشود تجدیدنظری روی حکم یا مرخصی اش کرد. این نظر آنها اصلا تامین نمی شود. حداقل تجربه به من یکی نشان داده که این آرزوی آنها محقق نمی شود و پیشنهاد من به آنها این است که به فکر کارهای شدنی تر و معقول تری باشند تا اینکه یک فعال دانشجویی را زندان کنند و منتظر مرگ شخصیت اش باشند.
فریدون فرخزاد چگونه به قتل رسید؟
۱۶ مرداد سالگرد قتل فریدون فرخزاد
الاهه نجفی
فریدون فرخزاد، شاعر و هنرمند نامآشنا در ۱۶ مرداد ۱۳۷۱ (۶ اوت سال ۱۹۹۲) در محل سکونتش در شهر بن در آلمان بر اثر ضربات چاقو به قتل رسید. قاتلان شکمش را دریدند و زبان و گوش و دماغش را بریدند و جنازه او را آلوده کردند.
فرخزاد در سالهای پایانی زندگیاش، از دوری از ایران و به ویژه از دوری از مادرش رنج میبرد، و از محیط تبعیدیها هم سرخورده شده بود. با وجود آنکه پرونده قتل او از ۲۱ سال پیش تاکنون همچنان باز است و راز قتلاش همچنان سر به مُهر مانده و قاتلانی که او را به قتل رساندهاند، هنوز به طور کامل شناسایی نشدهاند، این پرسش در میان میآید که جمهوری اسلامی با چه انگیزهای کمر به قتل این هنرمند دگراندیش و دگرباش بست؟ آمران و عاملان قتل او چه کسانی بودند؟ او چگونه به قتل رسید؟
اسماعیل پوروالی، روزنامهنگار ملیگرا و فقید ایرانی در همان سالی که فریدون فرخزاد به قتل رسید، در یکی از شمارههای ماهنامه «روزگار نو» مینویسد: «نام فریدون فرخزاد زمانی در فهرست مهدورالدمها قرار گرفت که در سفری به عراق جهت اجرای برنامه برای اسرای ایرانی و یافتن راهی جهت کمک به اسرای خردسال و نوجوان، مذاکراتی را با مقامات امنیتی این کشور در رابطه با برادر سعید محمدی، نوازنده و خواننده جوانی که فرخزاد او را کشف کرده و مشوق و حامی او بود انجام داد.»
علی اکبر محمدی (برادر سعید محمدی) خلبان هواپیمایی «آسمان» در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۳۶۵ (۱۲ اوت ۱۹۸۶) پس از اینکه از فرودگاه رشت با یک فروند جت فالکن-۲به منظور انجام پرواز آموزشی به پرواز درآمد، خاک ایران را ترک کرد و با استفاده از حریم هوایی ترکیه در یکی از فرودگاههای بغداد فرود آمد.
وی حدود یک ماه بعد از طریق عراق به آلمان غربی رفت و در تاریخ ۲۳ دی ۱۳۶۵ (۱۳ ژانویه ۱۹۸۷) در هامبورگ به دست دو فرد ناشناس کشته شد.
او از خلبانان واحد ویژه پرواز بلندپایگان رژیم بود و بارها رفسنجانی، خامنهای و دیگر مقامات را به نقاط مختلف کشور برده بود.
پوروالی مینویسد: «عراقیها به فرخزاد پیشنهاد کردند که هنگامی که کاپیتان محمدی با هواپیمایش رفسنجانی را به نقطهای میبرد، وسیلهساز گریز او از ایران به عراق شود. محمدی با هواپیمایش به بغداد گریخت اما رفسنجانی با او نبود.»
عراقیها با این حال در آن زمان تبلیغات وسیعی بر سر فرار کاپیتان محمدی از ایران به راه انداختند.
فریدون فرخزاد در مجموع دو بار به عراق سفر کرد و به گفته رئیس سابق استخبارات نظامی عراق که در زمان قتل فریدون فرخزاد در بریتانیا زندگی میکرد، فرزندان و خانواده صدام حسین و مسئولان بلندپایه عراقی، برنامههای فرخزاد را برای اسرای خردسال و نوجوان اسیر ایرانی دنبال میکردند.
برخی از کودکان و نوجوانان ایرانی که در آن زمان به اسارت عراقیها درآمده بودند، به گفته فریدون فرخزاد مورد سوءاستفاده جنسی برخی از سربازان و افسران عراقی قرار میگرفتند. هدف فرخزاد کمک به این کودکان و نوجوانان بود.
پوران فرخزاد در گفتوگو با رادیو زمانه درباره سفرهای فریدون فرخزاد به عراق میگوید: «فریدون دو یا سه دفعه به عراق آمد زمان جنگ و چون از طرف یونیسف میآمد میتوانست تعدادی از بچههای اسیر ایرانی را با خودش ببرد.»
و در ادامه به تأثرات عاطفی شدید فریدون فرخزاد اشاره میکند و میگوید: «هر بار ۲۵ تا ۳۰ نفرشان را توانست ببرد و نجات دهد اما خودش گریه میکرد و میگفت اگر بدانی، این بچهها به من میگفتند اینجا به ما غذا نمیدهند، شبها این سربازها به ما تجاوز میکنند، بدترین رفتارها را با ما دارند، تو را به خدا ما را نجات بده. خُب او هم برایش مقدور نبود که همه را با خودش ببرد. میگفت نگاه میکردم، کوچکترینشان، مظلومترینشان را با خودم میبردم.»
ظاهراً دستور قتل فریدون فرخزاد را ریشهری صادر کرده بود. محمد محمدی نیک، با نام قبلی محمد درونپرور، معروف به محمد ریشهری، حاکم شرع دادگاههای انقلاب اسلامی، دادگاه انقلاب ارتش، وزیر اطلاعات، دادستان کل کشور، دادستان دادگاه ویژه روحانیت و سرپرست حجاج ایرانی بود و هماکنون نایبتولیه شاه عبدالعظیم و رئیس مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث است.
ریشهری مسئولیت محاکمه صادق قطبزاده را به عهده داشت و همچنین در ماجرای کودتای نوژه، ۱۲۱ تن از درجهداران و افسران ارتش را به جوخه اعدام سپرده بود. او نخستین وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی است و از او و از سعید حجاریان به عنوان بنیانگذاران وزارت اطلاعات نام میبرند. او بعدها در کابینه رفسنجانی جای خود را به علی فلاحیان داد.
اسماعیل پوروالی مینویسد: «دستور قتل فرخزاد را ریشهری صادر کرده بود و تیم عملیات، زیر نظر فلاحیان انجام وظیفه میکرد.»
و در ادامه میافزاید: «فلاحیان دستور بررسی و ارزیابی راههای به قتل رساندن فرخزاد را به تیم بررسی و طراحی سپرد که زیر نظارت مستقیم سعید اسلامی (امامی) قرار داشت.»
در آن زمان آیتالله خمینی تازه درگذشته بود و دولت رفسنجانی بر سر کار آمده بود و فلاحیان وزارت اطلاعات را از ریشهری تحویل گرفته بود. به اینجهت قتل فرخزاد در اولویت قرار نداشت.
یک سال پیش از به قتل رساندن فریدون فرخزاد، دکتر شاپور بختیار در مرداد ماه ۱۳۷۰ به قتل رسیده بود. دکتر سیروس الهی، رییس سازمان درفش کاویانی در آبان ۱۳۶۹ به قتل رسید. دکتر عبدالرحمن برومند، فعال سیاسی و رئیس هیئت اجرائی نهضت مقاومت ملی ایران هم در روز پنجشنبه ۲۹ فروردین ماه ۱۳۷۰ در مقابل آسانسور منزل مسکونیاش در پاریس با ضربات کارد به قتل رسید. دکتر کاظم رجوی نیز در سال ۱۳۶۹ در سوئیس ترور شد. احتمال میرود که قتل فریدون فرخزاد به دلیل این قتلها و ترورها به تعویق افتاده باشد.
در این میان زندگی فریدون فرخزاد هم بهتدریج دگرگون میشد. مادر او که جان و جهاناش بود و او را عاشقانه دوست میداشت، بیمار شد و به فکر افتاد که ترتیبی بدهد تا مادر به همراه پوران، خواهرش به ترکیه سفر کند و از آنجا با تمهیداتی مادرش را به آلمان، به نزد خود بیاورد.
پوران فرخزاد درباره عشق فریدون به ایران و به مادرش به رادیو زمانه میگوید: «وقتی [فریدون] میرفت استرالیا، هواپیمای استرالیا از روی تهران رد میشد. یک کارت برای من داده بود همهاش اشک بود، برخی جملاتش را نمیتوانستم بخوانم. در آن نوشته بود: پوران جان وقتی رسیدم آسمان تهران، میخواستم پنجره را باز کنم و خودم را از بالا بندازم پایین، روی خونهمون روی مامان روی تو روی ایران روی همه چیز به چه دلیل من نباید تو وطنم زندگی کنم؟ توی خونهم، پیش خانوادهام.»
در هر حال، دلتنگی فریدون فرخزاد برای مادرش و بیماری مادر در قتل او نقش مهمی ایفا کرده است. اسماعیل پوروالی ماجرا را به این شکل روایت میکند:
«فرخزاد از طریق یک فرشفروش ایرانی مقیم فرانکفورت که بسیار به او اظهار دوستی میکرد با غلامی، یکی از مسئولان ایستگاه وزارت اطلاعات در آلمان که به عنوان دبیر سوم در سفارت رژیم کار میکرد، دیدار کوتاهی در نمایشگاه فرشفروش مورد بحث داشت.
غلامی و همکارش اصولی چند بار با فرخزاد ملاقات کردند. آنها به او وعده دادند کار سفر مادرش را بهراحتی درست کنند و حتی در یکی از ملاقاتها به فرخزاد گفتند خود رفسنجانی در جریان است و دستور داده گذرنامه برای وی صادر شود؛ و برای اطمینان خاطر بیشتر، فرخزاد میتواند به اتفاق یک تیم از خبرنگاران آلمانی به ایران رود، مادرش را ببینند و بدون مشکلی به خارج بیاید.»
اسماعیل پوروالی، هم به خاطر حرفهاش که روزنامهنگار کارکشتهای بود و رویدادهای ایران و قتل مخالفان را به دقت پیگیری میکرد و هم به خاطر دوستی و آشناییاش با فریدون فرخزاد و حلقه دوستان و یاران فرخزاد پیش از قتلاش، از نزدیک با بسیاری از مسائل آشنایی داشت. در هر حال، بدون آنکه بتوانیم روایت اسماعیل پوروالی را تأیید کنیم، این روزنامهنگار فقید از شخصی به نام «رضا صابری» به عنوان قاتل فریدون فرخزاد یاد میکند.
پوروالی در معرفی رضا صابری مینویسد:
«رضا صابری، مأموری که پس از دریافت دستور قتل در هماهنگی به “قبه”، رئیس دفتر سعید امامی که با نام رضا اصفهانی به اروپا سفر میکرد و اکبر خوشکوشک که در ارتباط با تاجر فرشفروش ایرانی دوست فرخزاد بود، زمینههای قتل فرخزاد را فراهم کرده بود.»
به گزارش سایت «روزآنلاین»، اکبر خوشکوشک، ملقب به «فرنگیکار» از اعضای اصلی تیم ترور خارج از کشور وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی بود که پس از مرگ سعید امامی، برای مدتی بازداشت شد و به همکاری با اسرائیل اعتراف کرد. اعترافات او اما هرگز پخش نشد.
سایت «نه زیستن؛ نه مردن» درباره فعالیتها و سوابق اکبر خوشکوشک نوشته است: «اکبر خوشکوشک هنگامی که در جوخههای ترور نظام در اروپا سازماندهی شد با اشاره به سابقهاش در کشتی فرنگی، اذعان میکرد که “فرنگیکار” است. میگویند وی در ترور فریدون فرخزاد، احتمالاً دکتر کاظم رجوی و بمبگذاری در حرم امام رضا و… شرکت داشته است.»
خوشکوشک به سمت مشاور عملیاتی وزیر اطلاعات در دوران فلاحیان دست یافت و اکنون در ایران فعالیتهای اقتصادی دارد.
در هر حال خوشکوشک از طریق دوست فریدون فرخزاد که فرشفروش بود توانست با او ارتباط برقرار کند.
اسماعیل پوروالی درباره رضا صابری که به گمان او عامل قتل فریدون فرخزاد است، مینویسد:
«صابری که به زندگی در اروپا خو گرفته بود، و به علت آلودگی به مشروب و خوشگذرانیهای زیاد، مقداری نیز مقروض شده بود، در آوریل ۱۹۹۲ به تهران احضار شد. او از این احضار به شدت نگران شد و تصمیم گرفت با دست پر به تهران بازگردد. صابری در تماس با اصولی مأمور ایستگاه بن، از وی خواست که ترتیب ملاقاتی را با فرخزاد بدهد، چون باید مطالب مهمی را به او بگوید.»
در آن زمان یکی از دوستان فریدون فرخزاد قرار بود به دیدن او بیاید. ظاهراً بین او و فرخزاد دلخوری و کدورتی پیش آمده بود. در هر حال فرخزاد که به ایستگاه راهآهن رفته بود که از دوستش استقبال کند، به جای او با تعجب با دو مأمور وزارت اطلاعات مواجه شد.
اسماعیل پوروالی مینویسد:
«فرخزاد در روز موعود به ایستگاه راهآهن رفت تا از دوستش استقبال کند، اما به جای او با شگفتی با اصولی و صابری روبرو شد که از ترن پیاده شدند. گفته میشود غلامی خود را به دوست فرخزاد در ایستگاه مبدأ رسانده و با دادن هزار مارک به او خواسته بود سفرش را دو روز به تأخیر بیندازد، چون فرخزاد ناچار است به سفری کوتاه برود. (این موضوع را غلامی به یکی از دوستانش گفته بود و پیداست او به عنوان یکی از دوستان فرخزاد به سراغ فرد مورد اشاره رفته و پول را نیز از جانب فرخزاد به او داده بود.)
اصولی با معرفی صابری بهعنوان سرمایهداری که از تهران آمده و قصد خرید هتل و یک کلوپ شبانه را دارد، به همراه فرخزاد به آپارتمان او رفته بود که درباره سرمایهگذاری دوستش (صابری) مذاکره کند. سر راه، فرخزاد چند هندوانه و مقداری نان و پنیر خریده بود. آنچه مسلم است نگرانی صابری و اصولی از حضور سگ وفادار فرخزاد در آپارتمان است. به همین دلیل نیز از همان ابتدا آنها از فرخزاد خواسته بودند سگش را ببندد، چون آنها از سگ وحشت دارند.»
فرخزاد فردی ورزشکار و قوی بود. به همین دلیل نیز کشتن او به سادگی نمیتوانست انجام بگیرد.
پوروالی مینویسد:
«بهنظر میرسد صابری نخست با آلودن چای او، فرخزاد را دچار سرگیجه و بیحالی میکند. تعداد ضربات چاقو و بههمریختگی آپارتمان و پاشیده شدن خون به در و دیوار نشانه آن است که فرخزاد در همان حال نیز مقاومت میکرده است. پس از قتل فرخزاد، صابری لباسهای او را میکند (بیرون میآورد) تا مفهوم خاصی به قتل بدهد و بعد با آلوده کردن جسد، میکوشد جریان را یک قتل غیر سیاسی جلوه دهد.»
«ساعت سه صبح، صابری و اصولی خانه را ترک میکنند. قبه جریان قتل را دو ساعت بعد، از طریق اکبر خوشکوشک میشنود. فلاحیان وقتی خبر را به او میدهند، در جلسهای از مدیران وزارت شرکت داشت. ساعت حدود ۹ صبح بود. او بلافاصله سعید امامی را مأمور کرد جریان را پیگیری کند و پس از آن به اصغر حجازی در دفتر رهبر جریان را خبر داد.»
اصغر حجازی هماکنون یکی از قدرتمندترین اشخاص در بیت رهبری است. صابری در بازگشت به ایران دو میلیون تومان پاداش و یک اتومبیل پیکان دریافت کرد و رتبه اداریش نیز دو درجه بالا رفت.
در پرونده قتل فرخزاد، حضور فردی به نام «قدسی» که خود را تاجر پولداری معرفی میکرد، که جهت خرید هتل به آلمان آمده، و در فردای قتل فرخزاد ناپدید شد، همچنان یک معما است.
در روزحقوق بشر اسلامی؛ قطع دست و پا
در روزحقوق بشر اسلامی؛ قطع دست و پا
در حالی که به گفته مقامات رسمی، هم اکنون سرنوشت صدها میلیارد دلار از دارایی های عمومی ایران نامعلوم است و متهمان این پرونده ها آزادانه فعالیت می کنند، روز گذشته دست و پای یک سارق در مشهد به دستور مقامات قضایی و به منظور عبرت دیگران قطع شد.
سایت “خبرآنلاین” در گزارش کوتاهی درباره این واقعه نوشته است: “حکم يکي ديگر از اعضاي باند سرقت مسلحانه از بانک هاي مشهد در زندان مرکزي اين شهر اجرا شد. این مجرم که پس از انجام چند فقره سرقت مخوف همراه با تيراندازي، دستگير شده بود از سوي شعبه دوم دادگاه انقلاب اسلامي به قطع انگشتان دست راست و بخشي از پاي چپ محکوم شد که اين حکم با حضور مسئولان اجراي احکام به اجرا درآمد”.
سایت برنا نیوز، جزئیات بیشتری از دلایل اجرای این حکم اسلامی در مشهد منتشر کرده و نوشته: “این زندانی که با اسم اختصاری «رحمان-ک» معرفی شده از توسط شعبه دوم دادگاه انقلاب مشهد به اتهام «محاربه» به قطع دست راست و پای چپ محکوم شده بود و حکم وی در زندان مرکزی مشهد و با فراهم شدن مقدمات اجرای حکم و در حضور قضات اجرای احکام در زندان مرکزی مشهد به اجرا گذاشته شد”.
در ادامه این گزارش آمده: “دادستانی مشهد این “رحمان-ک” و “مهدی-ر” را به “محاربه” متهم کرده و قاضی شعبه دوم دادگاه انقلاب مشهد نیز آنها را به قطع دست راست و پای چپ محکوم کرد. مقام های دادگستری خراسان رضوی گفته اند که محکومان به رای صادره از سوی دادگاه انقلاب اعتراض نکردند و این حکم پس از طی مهلت قانونی قطعیت یافت. این در حالی است که متهمان این پرونده در برخی جرایم دیگر نیز به زندان محکوم شده اند که باید مجازات های دیگر خود را تحمل کنند”.
خبر قطع دست و پای این سارق در روز “حقوق بشر اسلامی و کرامت انسانی” و همزمان با سخنرانی صادق آملی لاریجانی در اینباره رسانه ای شده است.
خبرگزاری آنا درباره مراسم “روز حقوق بشر اسلامی و کرامت انسانی” می نویسد: “مراسم بزرگداشت روز حقوق بشر اسلامی و کرامت انسانی و اعطای دومین جایزه بینالمللی حقوق بشر اسلامی در محل مرکز مطالعات وزارت خارجه برگزار شد. در این مراسم، علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی، محمدجواد لاریجانی دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه، آیتالله محمدعلی تسخیری مشاور عالی رهبر معظم انقلاب در امور جهان اسلام، آیتالله محسن اراکی دبیرکل مجمع تقریب مذاهب اسلامی، شیخ خالد عبدالوهاب الملا رئیس مجمع علمای اهل تسنن عراق، ناصر العلی نماینده دفاع از حقوق بشر و دموکراسی یمن حضور داشتند”.
اجرای پیاپی طرح های ضربتی برخورد با اراذل و اوباش، برنامه جدید نیروی انتظامی با عنوان “بازسازی صحنه جرم” و صدور احکام قطع دست و پا و درآوردن چشم در حالیست که مفسدان کلان اقتصادی ایران از مصونیت برخوردارند.
انتشار خبر قطع دست و پای سارق خرده پا در مشهد در حالی با سکوت رسانه ها و عدم واکنش افکار عمومی مواجه شده که سایت های خبری داخلی مملو از گزارش ها درباره قطع دست و پای شهروندان عراقی و سوری به دست عوامل داعش است و این رسانه ها، عوامل این شبکه تروریستی را به توحش بر علیه انسانیت متهم می کنند.
در همین راستا، چندی پیش، سایت مشرق ضمن انتشار گزارشی تصویری از قطع دست و پای دو شهروند سوری،نوشته بود: “گروه تروریستی داعش که اینگونه اعمال هولناک را برای ایجاد رعب و وحشت و محکمتر مناطق تحت سیطره خود انجام میدهد درحالی شهروندان سوری را به اتهام سرقت اعدام و یا محکوم به قطع عضو میکند که عناصر خود این گروه به دزدیدن پول مردم و چپاول اموال عمومی و خصوصی در مناطق تحت سیطره خود شهره شدهاند”.
گفتنی آنکه تسنیم نیوز، وابسته به سپاه هم با انتشار گزارشی درباره قطع دست و پا توسط داعش، این کار را برخلاف «سنت اسلامی» دانسته است.
گزارش شرکت فعالین کمیته مبارزه براى آزادى زندانیان سیاسی در هفتمین کنگره جهانی معلمان در کانادا و تصویب دو قطعنامه اضطراری
گزارش شرکت فعالین کمیته مبارزه براى آزادى زندانیان سیاسی در هفتمین کنگره جهانی معلمان در کانادا و تصویب دو قطعنامه اضطراری
هفتمین کنگره جهانی معلمان متشکل از ۱۵۰۰ نفر به نمایندگی از ۳۲۰۰۰٫۰۰۰ معلم در ۱۷۰ کشور دنیا، طی روزهای ۱۹ تا ۲۶ جولای در اتاوا کانادا برگزار شد. این کنگره ای بود که اسماعیل عبدی دبیر کل کانون صنفی معلمان در ایران قبل از دستگیریش قصد شرکت در آن را داشت.
روز جمعه ۲ مرداد ماه در ادامه تماسهای سهیلا دالوند، مسئول کمیته مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی در اتاوا , با مسئولان برگزاری این کنگره و اکتیویستهای جنبش کارگری حاضر در محل ضمن معرفی کمیته، از اتحادیه های شرکت کننده خواست تا با صدور قطعنامه و ارسال یک نامه اعتراضی به جمهوری اسلامی , از معلمان در ایران دفاع کرده و خواستار آزادى معلمان زندانی شوند. در طول برگزارى کنگره, پیکتى حمایتى از سوى فعالین کمیته برگزار گردید که با استقبال شرکت کنندگان در این کنگره روبرو گردید. در ادامه این تماسها مسئول مدیا و ارتباطات این کنگره Andrew King اعلام کرد، کنگره قطعنامه اضطراری را در حمایت از معلمان زندانی در ایران و اسماعیل عبدی در دستور کار خواهد گذاشت . یکی از رهبران اتحادیه ای عراق بنام Ahmed Jassam اظهار داشت که به نمایندگی از طرف تمام کشورهای عرب زبان در سخنرانیش در مورد اسماعیل عبدی و معلمان زندانی در ایران صحبت خواهد کرد و از کنگره درخواست خواهد کرد پیام همبستگی صادر کنند.
روز بیست و ششم جولای، کنگره دو قطعنامه اضطراری را در همبستگی با حقوق معلمان و علیه نقض حقوق بشر در ایران تصویب کرد. در این قطعنامه ها، علاوه بر تاکید بر مشکلات فعالان کانون معلمان ایران و وضعیت اسماعیل عبدى, خواستارارسال هیئت بازرسى به ایران و ارسال پیام از سوى کنگره به جمهوری اسلامی جهت محکوم کردن نقض حقوق بشر و حقوق اتحادیهها در ایران شدند.
کمیته مبارزه براى آزادى زندانیان سیاسی – مصاحبه با سهیلا دالوند
٣٠ جولاى ٢٠١۵
از این که هیچ قانونی مرا حمایت نمیکند، گلهمندم
روزهای پر استرس و سختی را پشت سر میگذارم؛ بسیاری از دوستان و آشنایان جویای وضعیت و احوالم هستند و همین یک جمله را باید بگویم که به خاطر وضعیت جسمی و فشارهای روانی، روزهای پر استرس و سختی را پشت سر میگذارم.
بیماری کلیوی که به دلیل از کارافتادگی کلیه چپ نوعی از نارسایی کلیوی هست نسبتا کنترل شده تا کلیه راستم بیش از پیش آسیب نبیند، کلیه چپم بر اساس نظر پزشکی قانونی کارکرد واضحی ندارد و مهم است که کلیه راستم تحت شرایط خاصی و پیگیریهای مداوم حفظ شده و آسیب نبیند. دردهای کلیوی، سوزش و تکرر ادرار مواردی هست که به دلیل بیماری کلیوی باید تحمل کنم.
بیماری گوارشی (زخم مزمن اثنی عشر و رفلاکس مری و رفلاکس صفراوی معده) همچنان ادامه دارد. بر اساس آخرین آندوسکپی انجام شده درهفته گذشته، طی یکماه گذشته با توجه به رعایت رژیم غذایی خاص و استفاده مداوم از داروها، عفونت هلیکوباکتر پیلوری معده از بین رفته و کنترل شده است. اما زخم سیستم گوارشی و رفلاکس مری و رفلاکس صفراوی معده همچنان پابرجاست و نیاز به تحت نظر بودن، استفاده از رژیم غذایی خاص و داروهای تجویز شده می باشد که در شرایط زندان فراهم نبودند.
نکته مهم در مورد وضعیت جسمی من این است که اخیرا پزشکان متوجه شدهاند که به مشکل خونی و ریوی دچار شدهام؛ مشکل خونی که بعد از انجام آزمایشات مختلف و طی کردن مراحل تشخصی مشخص میگردد و مشکل ریوی آسیب دیدگی هر دو ریه است و تشخیص اولیه ابتلا به آسم(رسترکتیو ریهها) بوده که باید مراحل تشخیصی کامل گردد. با توجه به غلظت خون بالا بر اساس نظر پزشکان فصد خون انجام دادم تا انجام مراحل تشخیصی در این مورد دچار مشکل دیگری نشوم.
مشکل افتادگی دریچه میترال قلب، آریتمی قلب همراه با افت و خیز فشار خون که در شرایط استرسزا میتواند خطرناک و مشکل ساز باشد، پروستات، آرتروز زانو و گردن، التهاب طحال به دلیل غلظت خون بالا از دیگر مواردی هست که باعث بدتر شدن اوضاع جسمی من شده است.
اما چرا باید با این وضعیت و با وجود نظریه پزشکی قانونی مبنی به نامناسب بودن شرایط زندان برای شخصی با وضعیت جسمی من و نظر پزشکان فوق تخصص و متخصص در مورد شرایط جسمی و بیماریام، همچنان دادستانی تهران بر بازگرداندن من به زندان اصرار کند و گاهی با لحن تهدید، از حکم جلب و بازداشت وثیقه سخن به میان آورد؟
از اینکه ماده ۵۰۲ آیین دادرسی کیفری در مورد من اجرا نمیشود گلهمندم، از اینکه عفو عید فطر رهبری در سال گذشته که شامل زندانیان بیمار شده بود در مورد من اجرا نمیشود نیز گلهمندم؛ در کل به خاطر اینکه هیچ قانونی مرا حمایت نمیکند و هیچ قانونی در مورد من اجرا نمیشود گلهمندم؛ اصلا چرا یک جوان باید به ۱۵ سال حبس محکوم شود؟ مگر چه گناهی نابخشودنی انجام داده است یا چه آسیب بزرگی به کشور وارد کرده است؟
به گفته پزشکان شرایط زندان از همه لحاظ(غذایی، دارویی، بهداشتی، درمانگاهی، استراحت و مکان به دور از استرس) برای من مضر است و معلوم نیست با وجود آن شرایط به چه بیماری جدیدی مبتلا شوم و طبعا با همین روال آسم و مشکل خونی آخرین آنها نخواهد بود. به راستی چه کسی مسئول به خطر افتادن سلامتی و جان یک انسان است؟ هر چند آن انسان یک زندانی باشد. فشارهای وارده در طول مدتی که بیرون از زندان بودهام شرایط را برای من و حتی خانوادهام سختتر از دوران زندان کرده است و این به نوعی مجازات مضاعف می باشد.
آمار زنان کارتن خواب رشت از ۲۲ درصد به ۸۰ درصد رسیده است

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از ایلنا، جواد اسماعیلپور مجری طرح پیشخوان مددکاری متکدیان رشت، گفت: “رصد ما در مقوله متکدیان، کارتن خوابها و بیخانمانان به شناسایی۲۰ کودک کار در سطح شهر رشت منجر شد”.
وی خاطرنشان کرد: “بسیاری از کودکان بیخانمان به همراه مادرانشان در خانههای غیررسمی که به طور عمده در آنها بزهکاری صورت میگیرد سکونت دارند”.
مؤسس مجموعه آرامش دوگیتی به وجود خانههای غیررسمی در مناطق معلولان و جماران رشت اشاره کرد و افزود: “متاسفانه کودکانی که در این خانهها حضور دارند در زیر سقفی امن زندگی نمیکنند”.
وی از جمعآوری متکدیان پاکستانی در رشت خبر داد و افزود: “گروهی پاکستانی با سوءاستفاده از یک کودک اقدام به تکدیگری میکردند که در چند روز گذشته جمعآوری شدند”.
وی یادآور شد: “سال گذشته طرح مقابله با پدیده تکدیگری با عنوان “محض رضای خدا به متکدیان کمک نکنید” در کلانشهر رشت به اجرا گذاشته شد”.
اسماعیلپور با اشاره به اینکه طبق آمار بهزیستی کشور ۱۷.۳ کودکان خیابانی حداقل یکبار درعمرشان الکل مصرف میکنند، تصریح کرد: “۲۱درصد از این کودکان تجربه رابطه جنسی دارند”.
وی تحمل سرما و گرما، توقیف اجناس، تصادف با خودرو، ابتلا به امراض، مورد اهانت و ضرب و شتم قرار گرفتن و آزار جنسی را از دیگر آسیبهای اجتماعی عنوان کرد که کودکان بیخانمان با آنها دستوپنجه نرم میکنند.
مجری طرح پیشخوان مددکاری متکدیان رشت با بیان اینکه ۵۶ درصد کودکان خیابانی قبل از ۱۴ سالگی مواد مخدر مصرف میکنند، افزود: “در کلانشهر رشت ۸۰ درصد کودکان تحت عنوان کودکان کار دارای خانواده هستند”.
وی ادامه داد: “۸۶ درصد زنان خیابانی کارتن خواب معتاد و آسیب دیده هستند که زنگ خطری برای جامعه است”.
اسماعیل پور اظهار کرد: “معتادانی که در مراکز بازپروری پذیرفته شدند اغلب دارای تحصیلات سیکل و ۷ درصد دارای تحصیلات دانشگاهی بودند”.
وی افزود: “۴۷،۵ درصد از این معتادان متاهل، ۳۵درصد مجرد و ۱۶ درصد مطلقه هستند که فرزند نداشتن اکثریت آنها نشان از پایین بودن سن اعتیاد و از هم پاشیدگی خانواده در سالهای اولیه و قبل از بچهدار شدن است”.
مؤسس مجموعه آرامش دوگیتی با بیان اینکه حدود ۸۰ درصد از زنان مراجعه کننده به مراکز بازپروری کارتن خواب هستند، خاطرنشان کرد: “بررسی ها نشان میدهد که آمار زنان کارتن خواب مراجعه کننده به مراکز بازپروری طی دو سال اخیر از ۲۲درصد به ۸۰ درصد رسیده است”.
وی اعتیاد زنان را یک پدیده پنهان زیرپوستی دانست و تاکید کرد: “مدیران از آمار واقعی استان خبر ندارند که متاسفانه یک معضل است”.
اسماعیلپور عنوان کرد: “بیشترین فراوانی ماده مصرفی در سه ماهه اول امسال به ترتیب شیشه، تریاک، هرویین، متادون و اکس بوده که در زنها فراوانی مصرف شیشه اول و تریاک در آخر قرار دارد که نشان دهنده علاقه زنان به مواد محرک است”.
وی ادامه داد: “۱.۵ درصد از معتادان مراجعهکننده تزریق فعال و ۳.۵ درصد سابقه تزریق دارند اما متاسفانه درسه ماهه اول امسال ۹۴ کلیه معتادان تزریقی مراجعه کننده زن بودند”.
مجری طرح پیشخوان مددکاری متکدیان رشت به بازدید شهردار از محل نگهداری بیخانمانان اشاره کرد و افزود: “در این بازدید پیشنهاد ایجاد یک مجتمع برای اسکان آسیبدیدگان اجتماعی و بیخانمانان با عنوان مددسرا ارائه شد که نیازهای اولیه انسانی را برای این دسته از افراد مهیا کند که البته این طرح نیازمند حمایت استانداری و دستگاههای مرتبط است”.
رسول بداقی آزاد نشد
رادیو پارس – با وجود فرا رسیدن موعد آزادی رسول بداقی مسئولین قضایی از آزادی این معلم زندانی امتناع کردند.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، حکم شش سال حبس رسول بداقی امروز سیزدهم مرداد ماه به پایان رسید ولی مسئولین زندان اوین با تشکیل پرونده ای جدید از آزادی وی خودداری کردند.
رسول بداقی طی گفتگوی تلفنی که با خانواده اش داشته گفته است که تا روز یکشنبه هفته آینده تکلیف پرونده جدید وی مشخص خواهد شد.
از دلایل پرونده جدید و اتهامات وارده به این معلم زندانی اطلاع دقیقی در دست نیست.
رسول بداقی معلم زندانی و پدر سه فرزند شهریور ماه سال ۱۳۸۸ بازداشت و به شش سال حبس محکوم شد، درپی زندانی شدن، حبس او توسط مقامات غیبت غیر موجه تلقیو از آموزش و پرورش اخراج شده و حقوق وی نیز قطع شد.
گفتنی است وی از ابتدای حبس در زندان های اوین و رجایی شهر محبوس بوده و تاکنون به مرخصی اعزام نشده است.