اعتصاب غذای ایرج محمدی در زندان زاهدان

رادیو پارس      – ایرج محمدی، زندانی زندان مرکزی زاهدان پس از هجوم و بازرسی نیروهای حفاظت زندان در بند عمومی این زندان در روز یازدهم مهر ماه، به قرنطینه زندان منتقل شده و در اعتصاب غذا به سر می برد.به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان مجموعه فعالان حقوق بشر ایران، ایرج محمدی، زندانی زندان مرکزی زاهدان پس از هجوم و بازرسی روز یازدهم مهرماه در بند عمومی این زندان به این عمل اعتراض کرده و پس از انتقال به قرنطینه این زندان دست به اعتصاب غذا زده است.

صبحگاه روز یازدهم مهرماه حفاظت و بازرسی زندان مرکزی زندان با هجوم به بند عمومی این زندان پس از بازجویی زندانیان این بند و بالاخص زندانیانی چون محمدامین آگوشی و ایرج محمدی و بی احترامی به ایشان به بازرسی تند و خشن این بند پرداختند.

پس از این بازرسی ایرج محمدی به عمل ایشان اعتراض کرد که به همین دلیل به قرنطینه منتقل شد. گزارش ها از این واقعه حاکی از آن است که زندان بانان تلاش کردند که محمد امین آگوشی را نیز به قرنطینه منتقل کنند که با مقاومت زندانیان موفق به انجام این کار نشدند.

ایرج محمدی زندانی اهل میاندوآب تبعیدی در زندان مرکزی زاهدان از روز یازدهم مهرماه تا لحظه تنظیم این گزارش در وضعیت اعتصاب غذا و در قرنطینه زندان مرکزی زاهدان به سر می برد.

ایرج محمدی در اردیبهشت ماه سال ۸۸ به همراه محمدامین آگوشی و احمد پولادخانی به اتهام جاسوسی دستگیر و سرانجام در فروردین ۱۳۹۱ هر کدام به ده سال حبس تعزیری همراه با تبعید محکوم شدند.

امین انواری بازداشت شد

رادیو پارس   – صبح روز گذشته امین انواری، فعال مدنی و دانشجوی دانشگاه امیرکبیر توسط نیروهای امنیتی بازداشت و منزل ایشان مورد بازرسی این نیروها قرار گرفت.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، صبح روز گذشته چهار خودروی متعلق به نهادهای امنیتی به حکم شعبه ۲ بازپرسی دادسرای اوین به منزل امین انواری رستمی، فعال مدنی و دانشجوی دانشگاه امیرکبیر مراجعه و پس از تفتیش منزل و ضبط اموال، این فعال مدنی را بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل کردند.

بنا به همین گزارش در بازرسی منزل امین انواری اقلامی از قبیل لپ تاپ، گوشی های همراه و سیستم های رایانه ای این فعال مدنی توسط نیروهای امنیتی ضبط شد.

امین انواری روز شنبه یازدهم مهر ماه از سوی دادسرای اوین احضار شده بود و قرار بود که او روز یکشنبه، دوازدهم مهرماه به این دادسرا مراجعه کند. اما صبحگاه همین روز با مراجعه نیروهای امنیتی به منزلش دستگیر و پس از ضبط اموال شخصی به مکان نامعلومی انتقال یافت.

این فعال مدنی و دانشجوی دانشگاه امیرکبیر در مرداد ماه سال جاری و پس از صدوز حکم توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب احضار شده بود.

دادگاه این فعال مدنی به تازگی در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب برگزار شد و وی به اتهامات تبلیغ علیه نظام، توهین به رهبری و توهین به مقامات کشوری (مصباح یزدی) در فیسبوک، مجموعا به دو سال و شش ماه حبس محکوم شد که به مدت ۵ سال به حالت تعلیق در آمد.

امین انواری رستمی، بیست و یک ساله و دانشجوی ترم ۵ مهندسی نرم افزار دانشگاه امیر کبیر (پلی تکنیک)، در نهم دی ماه ۱۳۹۳ از سوی پلیس امنیت و به دستور دادسرای ۱۳ اوین بازداشت شد و پس از بازجویی با قرار کفالت ۳۰ میلیونی آزاد شد، این در حالی بود که وی از سوی اداره اماکن نیروی انتظامی به صورت تلفنی و “جهت یک کار دفتری” احضار شده بود.

به گفته یکی از نزدیکان وی “تبلیغ علیه نظام، توهین به رهبری و مقامات کشوری در فیسبوک، حمایت رسمی از همجنس بازان و مرتدینی چون شاهین نجفی و حمایت از بهاییت” بخشی از اتهاماتی بود که به این دانشجوی جوان وارد شد.

آقای مهدی توتونچی، متشکریم

سالهاست از بد اخلاقی قانونگذار ایرانی انتقاد می کنیم که چرا خروج زنان شوهر دار از کشور را موکول کرده است به اجازه رسمی شوهر.

سالهاست از بد اخلاقی قانونگذار ایرانی انتقاد می کنیم که چرا خروج زنان شوهر دار از کشور را موکول کرده است به اجازه رسمی شوهر. همیشه، پیش و پس از انقلاب این صدای ما به سنگ خورده بود، بازتابی هم نداشت. از رو نرفته ایم، سکوت نکرده ایم. تا شما آقای توتونچی آمدید و همسرتان نیلوفر اردلان را که قهرمان ملی است، ممنوع الخروج کردید. نخواستید از کشور خارج بشود و باز قهرمانی کند و مثل خار توی چشم شما بنشیند. با استفاده از قانونی که شما را بر همسرتان قیم کرده است، راه بر قهرمان ما بستید تا در میدان مسابقه حضور نداشته باشد.

این یادداشت فقط و فقط بر ستایش از این اقدام شما تمرکز دارد. باقی را دیگران نوشته اند. باز هم می نویسند. نویسنده این یادداشت احساس می کند به شما دینی دارد و باید آن را ادا کند.

ببین آقای توتونچی، تو خودت نمی دانی به فعالان زن ایرانی، به فعالان حقوق بشر ایرانی، به روند تحولات فکری در جامعه ایران چه اندازه خدمت کرده ای. من خودم را متعهد می بینم تا برایت بگویم. یک “نه” گفته ای و هزاران بازتاب داده ای به نقد های دیرینه ما. نقد هایی که ۴۲ سال است حتی از سوی مردم، درست و حسابی شنیده نشده است، چه رسد به حکومت 37 ساله جمهوری اسلامی که پروا ندارد بگوید اساسا روی کار آمده تا زن ها را خانه نشین کند و به مردان اجازه دهد زنان را در “حبس خانگی” نگاه دارند؛زندانی کنند.

این همه سال از آن روز که در سال ۱۳۵۲ قانون گذرنامه در زمان شاه از تصویب گذشته می گذرد. ۳۷ سال است انقلاب اسلامی ایران که از سحرگاه پیروزی، به جان همه قوانین ایران پیش از انقلاب افتاده و قوانین خوب آن روزگار را به صورت تهوع آوری تغییر داده و قوانین جزایی خونین و قوانین تبعیض آمیز بر ما تحمیل کرده، سروقت این یک قانون نرفته و نگفته چون مال زمان شاه است، باید “برود”. پس در ساختار قوانین ایران ماندگار شده . در پرونده هر یک از ما زنان کثیرالسفر، در اداره گذرنامه تعدادی دستنویس شوهران وجود دارد که خروج ما از کشور را اجازه داده اند. جانم برایت بگوید، اگر این اجازه نامه ها نبود، جمعی از ما سرشان روی سینه نبود و کاملا گرفتار داعشی های وطنی شده بودیم و نمی توانستیم این جا بلبلی کنیم. اما آن شوهران از جنس شما نبودند. اسلحه قانون را در اختیار داشتند، ولی دون شان انسانی خود و همسرشان می دیدند تا ماشه را بکشند. حتی اگر دلهره داشتند از این سفرها، دلهره را بر سوء استفاده از یک قانون غیرانسانی ترجیح می دادند. خلاصه کنم دل گنده بودند.

برویم سر مطلب: تو ثابت کردی که با ممنوع الخروج کردن یک قهرمان ملی توسط شوهرش، در حوزه های ورزشی، آتشی بر پا می شود که نگو. باور کن اگر نیلوفر رفته بود و باز هم با درجات قهرمانی باز می گشت، هرچند تو عقده های مردانه ات فزونی می گرفت و از نیلوفر بیشتر مال و منال مطالبه می کردی، ولی به تحولات فکری این کشور، این همه کمک نمی شد. ما این همه ذوق زده نمی شدیم و این همه از آن چه در این بیش از ۴۰ سال گفته ایم و نوشته ایم، دلشاد نمی شدیم و احساس رضایت نمی کردیم.

صدای حق خواهی نیلوفر از صدای همه ما نیرومند تر شد. او در زمین بازی های ورزشی بزرگ شده، او را دیده اند که سرش به کار خودش بوده. حجابش را سفت می کرده و توصیه های حکومتی را عمل می کرده تا بتواند به زنان ایرانی اعتماد به نفس بدهد و زنان ایرانی را در زمین های بازی جهانی به تماشا بگذارد. این صدا هزاران بازتاب داشته و دارد و خواهد داشت. مردم به زبان ساده فهمیده اند که این قوانین نه تنها ضد زن است که ملی هم نیست و به آنها غرور ملی نمی دهد که هیچ، غرور ملی را از آنها می گیرد. چه جوری می شد این نکته را به قدری سهل و ساده با مردم در میان گذاشت، که اشکهای یک زن تبدیل بشود به شمشیر و برود توی چشم کسانی که این قوانین را توجیه می کنند؟ راستی که مردی هستی مردستان. هر چه از فواید این اقدام مردانه ات بگویم کم گقته ام.

اگر تو نبودی، لاله خانم افتخاری، نماینده مجلس شورای اسلامی، تفکر عهد بوق خودش را آفتابی نمی کرد و نمی گفت زن اصلا بی اجازه شوهراز خانه هم نمی تواند خارج بشود. اگر تو نبودی ما نمی توانستیم از این بانوی نماینده که کلی از بودجه کشور مواجب و رانت و امتیاز می گیرد، بپرسیم:

“پس اگر یک روز در دستور کار مجلس شورای اسلامی، رسیدگی به موضوع حساسی مورد نظر باشد که به تمامیت ارضی و منافع ملی ایران پیوند بخورد و اتفاقا شوهرشما آن روز اجازه ندهد شما از خانه خارج بشوید و در جلسه بررسی و رای گیری شرکت کنید، بر پایه کدام معیار و ضابطه می توانید ادعا کنید، نماینده مردم هستید و از حقوق مردم دفاع می کنید؟ چرا ایرانیان باید به شما پول و امتیاز بدهند، حال آنکه از خود اراده ای ندارید و باید برای رفتن به مجلس بگویید: آقا اجازه؟”

چه خوب که به همت مهدی توتونچی، این پرده ها بالا رفت.

اآقای توتونچی، اگر تو نبودی، مردانی که تا کنون وارد ماجراهای تبعیض آمیز که بر زنان می گذرد، نمی شدند، ناگهان خون و عرق ملی شان به جوش نمی آمد و نمی گفتند: “از این پس نوبت ماست که از حقوق ظالمانه ای که به ما داده اند بگذریم”.

ببین چه کرده ای؟

از درون همان مجلس شورای اسلامی که زن نماینده اش آن گونه سخن گفت که می دانی و حتما تو را خوش آمد، صدای مردی به گوش می رسد که نماینده اردبیل است و برای این قانون ظالمانه خط و نشان می کشد. اسمش “پیرموذن” است. از بس تو خوب رفتار کرده ای، از همفکرانی که در همان مجلس داری نمی ترسد و عدالت را فریاد می کشد.

آقای توتونچی:

مهم نیست که همسرت را در عمل از دست دادی و فرزندت هرگز تو را نخواهد بخشید. مهم نیست که ملتی کینه تو را آشکار و نهان به سینه می کشد. مهم این است که به همت تو و بی آنکه اراده کرده باشی، بانی خیر شدی. جریان سازی کردی. کاری که از عهده ما ساخته نبود. آفتاب را از زیر ابرهای تیره بیرون کشیدی.

اگر من جای این حکومت بودم تو را که گوشه ای از مرام حکومت را برای جهانیان بر ملا کردی، متهم می کردم به “تبلیغ علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی در ایران و جهان”. اما این فقره هم ترسناک نیست. چون من بلوف می زنم و کاره ای نیستم. تو هم به فرض محال که متهم می شدی، می توانستی از خودت جانانه دفاع کنی و به استناد ماده ۱۸ قانون گذرنامه تبرئه بشوی.

با این وصف، دستت درد نکند. موذیانه و مثل آب زیر کاه چنان از درون نظام، علیه نظام مقدس در ایران و جهان تبلیغات راه انداختی، که هیچ یک از مخالفان سرسخت به گردت هم نمی رسند. دم ات گرم.قانون گذرنامه هر قدر پس از این رویداد تاریخی، باز هم عمر کند، شالوده اش را تو که در نهادهای نظام مقدس کار می کنی لرزانده ای.

 

 

بازداشت یک فعال مدنی در مشکین شهر

رادیو پارس – سینا ارشادی، فعال مدنی مشکین شهری توسط اداره اطلاعات این شهر بازداشت شد.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، سینا ارشادی، فعال مدنی شهر مشکین شهر امروز به ستاد خبری اداره اطلاعات این شهر احضار و پس از حضور در این ستاد خبری بازداشت شد.

بنا به همین گزارش تاکنون خبری از دلیل بازداشت و یا مکان نگه داری این فعال مدنی مشکین شهری منتشر نشده است.

سینا ارشادی، ۲۲ ساله ساکن شهر مشکین شهر و دارای یک مغازه لبنیات فروشی است.

گفتنی است که همزمان با شروع مدارس در مهر ماه، دیوارنویسی های گسترده ای در شهرهای آذربایجان در خصوص لزوم تدریس زبان مادری انجام شده است و گمان می رود این احضارها و بازداشت ها در این خصوص باشد.

۲۰ زن را آزاد کنید

يکشنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۴ – ۰۴ اکتبر ۲۰۱۵
free-the-twenty-obama.jpg
۱۸۹ کشور جهان در سپتامبر ۱۹۹۵، با صدور اعلامیه‌ای در کنفرانس جهانی زن در شهر پکن، پایتخت کشور چین، بر تلاش برای احقاق حقوق زنان تاکید کردند. این سند که به «اعلامیه پکن» معروف شد؛ به معیاری برای سنجش تحولات در زمینه رعایت حقوق زنان در کشورهای مختلف تبدیل شده است.
روز سه‌شنبه ۱۰ شهریورماه ۱۳۹۴ برابر با اول سپتامبر ۲۰۱۵، هم‌زمان با سالگرد جهانی صدور اعلامیه پکن «سامانتا پاور»، سفیر ایالات متحده آمریکا در سازمان ملل متحد، از کارزار تبلیغاتی «۲۰ زن را آزاد کنید» رونمایی کرد. «سامانتا پاور» در بخشی از برنامه رونمایی کمپین با بیان اینکه «این ۲۰ زن بخش کوچکی از زنان و دخترانی هستند که به علت تلاش برای دستیابی به حقوقشان، ناعادلانه زندانی شده‌اند»، افزود «مجازات اعمال شده برای آنان تنها به دلیل مطالبه آزادی‌های بنیادین زنان صورت گرفته است.»
کارزار «این ۲۰ زن را آزاد کنید» که در شبکه‌های اجتماعی با هشتگ (#FreeThe20) معرفی شده، در شروع کار خود اسامی این ۲۰ زن را منتشر و بر این نکته که به جز آن‌ها، هزاران زن دیگر هم به‌صورت «ناعادلانه» هم‌اکنون به دلیل فعالیت عقیدتی و سیاسی خود در زندان هستند تأکید کرده است.
این کارزار که به مناسبت بیستمین سالگرد اعلامیه پکن است برای دستیابی زنان به حقوق برابر می‌باشد، که از سوی آمریکا آغاز به کار کرده، که نام ۲۰ زن زندانی، سیاسی و عقیدتی از سراسر جهان در این لیست می‌باشد. از ایران نیز نام «بهاره هدایت» فعال دانشجویی و حقوق زنان وجود دارد. بنا بر فهرست معرفی شده در صفحه اختصاصی این کارزار افزون بر زنان کره شمالی که به‌طور کلی نام آن‌ها در فهرست درج شده است، اسامی ۱۹ زن زندانی دیگر از ۱۳ کشور جهان در پی می‌آید.

«خدیجه اسماعیل‌اف» (آذربایجان):
روزنامه‌نگار ارشد سر‌شناس آذربایجانی به دلیل «افشایی فساد مالی خانواده علی اف» به ۱۲ سال محکوم شد.

«بهاره هدایت» (ایران):
فعال حقوق زنان و فعال دانشجویی، متولد ۱۶ فروردین‌ماە ۱۳۶۰، متاهل، در تارخ ۱۰ دی‌ماه ۱۳۸۸ بازداشت شد و به جرم تبلیغ علیه نظام از طریق مصاحبه با رسانه‌های بیگانه، توهین به رهبری، توهین به رییس‌جمهور، اخلال در نظم عمومی از طریق شرکت در تجمعات غیرقانونی، ورود غیرقانونی و تخریب درب دانشگاه امیرکبیر هنگام ورود مهدی کروبی در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست «قاضی مقیسه» به ۱۰ سال زندان محکوم شد و در حال حاضر در زندان اوین دوران محکویت خود را سپری می‌کند.

«وانگ یو» (چین):
وکیل حقوق بشر است که علیه آزار و اذیت جنسی دختران محصل و دفاع از فعالان حقوق زنان فعالیت می‌کرد و در ماه ژوئیه ۲۰۱۵ بازداشت شد.

«بلن مسفین» (اتیوپی)

«مرون آلمایهو» (اتیوپی)

«نیجیست وندیفراو» (اتیوپی)

«گائو یو» (چین)

«آس‌تر یوهانوس» (اریتره)

«ماتللیوبا کامیلووا» (ازبکستان)

«راشا چورباچی» (روسیه)

«لیلا یونس» (آذربایجان):
فعال حقوق بشر ۵۹ ساله و مدیر موسسه صلح و دموکراسی (IPD) است که از حکومت قانون حمایت کرده و در حل مناقشه و ایجاد صلح بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان مشارکت داشته است، در ژوئن ۲۰۱۴ بازداشت شد و محکوم به هشت و نیم سال زندان شد.

«فیوفیو آئونگ» (برمه)

«تا فونگتان» (ویتنام)

«لئو ژیا» (چین)

«صنعا سیف» (مصر)

«جاج ماریا لودرس آفیونی مرا» (ونزوئلا)

«ناو اون حلا» (برمه)

«نادژدا سوچنو» (اوکراین/روسیه)

«بوی تی می‌نچ هانگ» (ویتنام)

اعتصاب غذای مجید محمدی معین

رادیو پارس  – مجید محمدی معین، روزنامه نگار محبوس در اعتراض به حکم صادره اخیر و وضعیت نابسامان خانوادگی ایجاد شده برای او به سبب این حکم، از امروز دست به اعتصاب غذا زد.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، مجید محمدی معین، روزنامه نگار محبوس در بند هشت زندان اوین در اعتراض به عدم وجود دلیل کافی و عدم وجود عناصر قانونی جرم برای حکم جدید خود، دیکته شدن حکم صادره از سوی نهادهای امنیتی به قاضی پرونده و وضعیت نابسامان خانواده خود از امروز دست به اعتصاب غذا زد.

خواست این زندانی محبوس در زندان اوین در این اعتصاب غذا، رسیدگی بی طرف مرجع قضایی به پرونده او با توجه به ایرادات شکلی فاحش در این پرونده و اعزام به مرخصی تا مشخص شدن تکلیف پرونده اش است.

مرداد ماه سال جاری مجید محمدی معین، روزنامه نگار دربند که از بهمن ماه سال ۸۹ محکومیت چهارساله خود در زندان اوین را سپری می کند، در پرونده جدیدی به تحمل یک سال حبس بیشتر محکوم شد.

آقای محمدی معین، در سال ۹۳ در حالیکه در زندان به سر می برد به تبلیغ علیه نظام متهم و سپس به یکسال حبس تعزیری محکوم شد، حکم صادره پس از اعتراض نامبرده در شعبه ۳۶ تجدیدنظر استان تایید و در مرداد ماه سال جاری به نامبرده در زندان ابلاغ گردید، حکم صادره میزان مدتی که نامبرده در زندان خواهد بود را افزایش میدهد.

مجید محمدی معین، خبرنگار روزنامه بیان و سلام و مدیر کمیته اقتصادی انجمن ورزشی نویسان جوان به اتهام اجتماع و تبانی و اقدام علیه امنیت ملی به چهار سال حبس تعزیری محکوم شده بود و از سال ۸۹ در زندان به سر می برد.

دیپلمات سابق ایرانی: ۶ افسر سپاه عامل حادثه منا بودند

Reza Amiri
در حالی که تهدیدهای ایران از زبان مسئولان سیاسی و نظامی‌اش علیه پادشاهی سعودی شدت می‌گیرد، تهدیدهایی که نخستین جرقه‌اش را علی خامنه‌ای رهبر ایران زد، تا مسئولیت حادثه منا را بر گردن سعودی بیندازد، یک دیپلمات سابق ایرانی به نقل از منابع خود فاش کرد که ۶ تن از افسران سپاه پاسداران ایران عامل به وجود آمدن این حادثه بودند.«فرزاد فرهنگیان» دیپلمات سابق ایرانی، تهران را به اجرای سناریویی با هدف «کشته شدن بیشترین شمار ممکن از حاجیان و پس از آن برگزاری تظاهرات اعتراض‌آمیز توام با اعمال خشونت‌آمیز» در موسم حج متهم کرد.

فرهنگیان در وبلاگ خود به زبان عربی نوشت: «پیش از آغاز موسوم حج نسبت به عملیات تروریستی که نظام خامنه‌ای قصد اجرای آن را دارد هشدار داده بودم. به منبع اطلاعاتی که پیشتر فاش کرده بودم، اطمینان کامل دارم. پس از حادثه موضع‌گیری‌هایی از سوی نظام خامنه‌ای اعلام شد که از همه عرف‌های سیاسی تجاوز کرد. دلیل آن چیست..؟»

فرهنگیان پیش از جدایی‌اش از نظام ایران، به عنوان مشاور در وزارت امور خارجه این کشور کار می‌کرد. او پس از آن در سفارت‌خانه‌های ایران در دبی، بغداد، مغرب و یمن فعالیت کرد. آخرین ماموریتش هم مرد شماره دو سفارت ایران در بلژیک بود.

فرهنگیان با اطمینان می‌گوید که تحقیقات، نظام ایران را به خاطر دست داشتن در ایجاد حادثه منا، محکوم خواهد کرد. او تاکید می‌کند: «آن‌چه در منا روی داد، یک عملیات تروریستی بود. بیش از ۵هزار تن از اعضای سپاه پاسداران در میان حجاج ایرانی بودند. سناریو این بود که شمار کشته شدگان بیشتر باشد و پس از آن تظاهراتی همراه با عملیات خشونت آمیز برگزار شود. اما سرعت‌عمل نیروهای امنیتی سعودی در کنترل حادثه، توطئه را به شکست کشاند.»
نام 6 افسر سپاه
این دیپلمات سابق ایرانی، نام ۶ افسر سپاه را ذکر کرده و می‌گوید آن‌ها از فرماندهان عالی‌رتبه سپاه پاسداران ایران هستند که برای حادثه منا برنامه ریزی کرده و آن را اجرایی کردند. این شش‌تن عبارتند از:

۱- عادل سید جواد موسوی فرمانده لشکر «عاشورا» از واحدهای شبه‌نظامیان بسیج
۲- عبدالباری مصطفی بختی فرمانده مرکز آموزش دانشگاه امام در کاخ سعدآباد در شمال تهران.
۳- مصطفی نعیم عبدالباری رضوی.
۴- محمد سید عبدالله.
۵- سالم صباح عاشور.
۶- کاظم عبدالزهرا خردمندان.

او می‌گوید که این افراد از فرماندهان عالی‌رتبه «واحد ۴۰۰» هستند که مسئول اجرای ماموریت‌های خارجی سپاه پاسداران و دفتر رهبری را بر عهده دارد.

رسانه‌های ایرانی در روزهای گذشته، نه تنها سعودی را هدف حملات خود قرار دادند، بلکه حملاتشان شامل همه عرب‌ها شد و حامل احساسات نژادپرستانه هم بود. تهدیدهای مسئولان ایرانی هم شدت یافت تا جایی که تهدید بستن تنگه هرمز را یادآور شد.

از ایدز تا هپاتیت

از ایدز تا هپاتیت
رادیو پارس  ـ حسین رفیعی، عضو شورای فعالان ملی مذهبی که هم اکنون در سالن ۹ بند هشت زندان اوین به سر می برد، در یادداشتی که در صفحه فیس بوک آنا رفیعی دختر این زندانی سیاسی تحت عنوان “بابا نوشت” منتشر شده است، وضعیت اسفناک بند هشت زندان اوین و وضعیت هم بندیان بیمار خود را روایت کرده است.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از ملی ـ مذهبی، متن کامل آخرین روایت دکتر رفیعی به شرح زیر است:

چند روز پیش بابا می گفت دارند تلاش می کنند که چند تا از اتاق های بند ۸ را بگیرند تا مخصوص زندانیان سیاسی باشد، هم مسائل بهداشتی و هم فرهنگی برای اقلیت زندانیان سیاسی این بند مشکل زا است.

نوشته زیر بابا اشاره ای به مسائل بهداشتی دارد با اطلاعات خوبی از زندانیان بیمار بند.

“بابا نوشت”

پریشب مبارزه با ساس را در اتاق شروع کردیم. هم اتاقی ها مدد کردند تمامی پتوها، ملحفه ها و پرده ها شسته شدند و ساس ها را نابود کردند.

یک شب از آنها خبری نبود ولی دیشب باز حمله را شروع کردند، تمامی بدن من از دست این حشره موذی آش و لاش است، به شدت هم حساسیت زاست، خارش آن موجب زخم بدن می شود و خطر سرایت بیماری های فراوانی که در زندان وجود دارد را بیشتر می کند.

در سالن ۹ بند ۸ اوین، بیماران خطرناک طبق مستندات آزمایشگاه و انعکاس در پرونده زندانیان به شرح زیر گزارش شده:

HIV مثبت: ۷نفر

هپاتیت :۱۰ نفر

آلودگی خون به استافیلوکوک: ۳ نفر

بیماری پوستی صعب العلاج: ۱۵ نفر

هپاتیت C : سه نفر

نرمی استخوان: ۲ نفر

کولیت روده و معده: ۴ نفر

خدا بخیر کند، حدود دو ماه در این سالن بودم بعد به سالن ۸ منتقل شدم. احتمالا وضع این سالن هم اینطور است.

کنترل بهداشت در این سالن ها با عدم تفکیک زندانیان بر حسب نوع جرم و فرهنگ و … خطرناک است.

نمی دانم چرا مسئولان زندان با ما زندانیان سیاسی لج بازی می کنند.

اختلاط ما با زندانیان مواد مخدر، مالی، دزدان دریایی ، ما را تحقیر نمی کند بلکه حکومت را ناقض آئین نامه ی زندان معرفی می کند. دنیای عجیبی در ایران وجود دارد، بازداشت های غیرقانونی، دادگاههای غیر قانونی، بازجویی های غیرقانونی، احکام صادرشده غیرقانونی، نگهداری زندانیان غیرقانونی و … غیرقانونی ها از دست این حاکمیت به فغان آمده اند.

وزیر محترم بهداشت گفته بودند که کاری نکنید که به زندان بیافتید چون در زندان ها بیماری های فراوانی وجود دارد. آیا نباید فرمایش ایشان را به شکل دیگری گفت: “حاکمان طوری حکومت مداری را طراحی کنند که بزه کاری و قانون شکنی و تخلف ریشه کن شود تا کسی به زندان نیافتد، چرا کشورهای پیشرفته اسکاندیناوی زندانی خیلی کم دارند و در ایران انقلابی، این همه زندانی است”.

حسین رفیعی- بند ۸ اوین- ۲۹ شهریور ۹۴