
بازداشت چند ساعته ۱۷ تن از شهروندان بهایی در یزد







رادیو پارس_
طی تماسی از طرف قوه قضائیه اعلام کردند که مرخصی هشت روزه ام تمدید شده است و تا زمان احضار مجدد میتوانم به مراحل درمانی ادامه بدهم؛ وثیقه همچنان بازداشت می ماند.
احتمالا با اجرائی شدن حکم پزشکی عدم تحمل کیفرم (که تا کنون دوبار تایید شده است) و نیز بر اساس ماده ۵۰۲ آیین دادرسی کیفری بتوانم مدتی خارج از زندان باشم.
*** *** *** *** ***
پیگیریهای ما برای بررسی مجدد پرونده و نیز پیگیری تخلفات عواملی که پرونده سازی کرده اند ادامه خواهد داشت.
ضمن تشکر صمیمانه از تک تک کسانی که با اهداف انسان دوستانه و به هر شکلی، کمک و حمایت های بی دریغشان همواره شامل حال ما بوده است؛ باید صراحتا گفت که چیزی که شاخص است نه شخص من، بلکه مسیر مشترک و وجدان و انسانیت همیشه بیدارشان بوده است…
به امید روزی که زندان جای ”زندانی” شود.
سعید حسین زاده موحد ۱۳۹۵/۵/۱۳
شهرام به بهرام پیوست
شهرام احمدی مثل برادر کوچکش بهرام احمدی اعدام شد.
بنا بر گزارشهاى دریافتى ماموران امنیتی در بهشت زهرا در قطعه ۳۰۵ در حال دفن تعدادی از زندانیان عقیدتی هستند که شب گذشته به بند انفرادی منتقل شده و سحرگاه امروز به صورت مخفیانه اعدام شدند.ماموران امنیتی به نزدیکان این زندانیان اجازه نداده اند تا از نزدیک شاهد دفن فرزندانشان باشند.
گفته می شود احتمال افزایش شمار اعدامها تا ۲۰ نفر هم وجود دارد.
هویت شهرام احمدی، خالد ملکی، مختار رحیمی، بهمن رحیمی، آرش شریفی، کاوه ویسی و کاوه شریفی تا این لحظه مشخص شده است.

شغالان بیشه از شیران گرفتند
سگان پست ایران را گرفتند
به نام دین به خاک ُ خون کشیدند
جفا کردند و ایمان را گرفتند
قدومِ نحس شان سرما به ما داد
ز ما شوقِ بهاران را گرفتند
گلستان ها مبدل شد به خشکی
شکوهِ آن دیاران را گرفتند
خدا را مثلِ ما بازیچه کردند
پلنگِ تیز دندان را گرفتند
زنان را بهرِ شهوت صیغه کردند
به جرمِ عشق مردان را گرفتند
وطن سی سال شد مانند غربت
برادر جان ز ما نان را گرفتند
چنان ما را شکست این زندگانی
برادر جان ز ما جان را گرفتند
به مانند خران در گل اسیریم
ز ما قانونِ انسان را گرفتند
غم و اندوه شد در خانه مهمان
ز ما شادیِ آسان را گرفتند
شده یک آرزو فریادُ شورش
که رستم های ایران را گرفتند
شده در آسمان پرواز ممنوع
توان و خونِ یاران را گرفتند
بیا ای هم وطن هنگامِ جنگ است
شکوهِ سرزمینت را گرفتند
سکوتت یک خیانت هست بر خویش
زمینِ نازنینت را گرفتند