انتقال سه زندانی سراوانی از بازداشتگاه اطلاعات سپاه به زندان

سه زندانی متهم به “اقدام علیه امنیت ملی” روز ۲۰ دیماه، از بازداشتگاه اطلاعات سپاه به زندان مرکزی زاهدان منتقل و هویت آنها مشخص شد.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از کمپین فعالین بلوچ سه زندانی سیاسی به نامهای “نعمت الله نصرت زهی” ۲۴ ساله، “عمران دهواری” ۲۳ ساله، و “عبدالرضا امراء” روز چهارشنبه ۲۰ دی ۹۶، از بازداشتگاه اطلاعات سپاه به زندان مرکزی زاهدان منتقل شدند.

این سه نفر سه ماه قبل در سراوان توسط ماموران سپاه بازداشت شدند.

هم اکنون” نعمت الله نصرت زهی” و “عمران دهواری” در بند ۶ و “عبدالرضا امراء” در بند ۳ این زندان نگهداری می شوند.

اتهام این افراد “اقدام علیه امنیت ملی کشور” عنوان شده است.

نامبرده ها در بازداشتگاه اطلاعات سپاه مورد آزار و اذیت روحی و جسمی قرار گرفتند.

گفته میشود “عبدالرضا امراء” طلبه اهلسنت حوزه علمیه اشاعت التوحید و موذن مسجد بوده است.

تاکنون از جزئیات پرونده این بازداشت شدگان اطلاعی در دست نیست.

سراوان شهری در جنوب شرقی استان سیستان و بلوچستان است.
Facebook
Twitter
Google+

بلژیک خواستار لغو حکم اعدام احمدرضا جلالی شد

وزیر امور خارجۀ بلژیک، دیدیه رِندرز، روز پنجشنبه ١١ ژانویه، در بروکسل با همتای ایرانی خود، جواد ظریف، دیدار کرد و از وی خواست برای لغو حکم اعدام صادر شده در بار دکتر احمد رضا جلالی کلیه اقدامات لازم را انجام دهد. وزیر امور خارجه بلژیک گفت نخست وزیر این کشور، شارل میشل، در این باره نامه‌ای به رئیس جمهوری ایران، حسن روحانی، نوشته است.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از رادیو فرانسه، وزیر امور خارجۀ بلژیک در پایان دیدار خود با جواد ظریف، که در کاخ «اِگمون» در بروکسل انجام گرفت، با اشاره به حکم صادر شده در بارۀ احمد رضا جلالی، پزشک ایرانی ساکن سوئد، به رسانه‌ها گفت کشور او «با مجازات اعدام مخالف است و بنابراین برای لغو آن تلاش می‌کند».

احمد رضا جلالی، پزشک متخصص حوادث اضطراری و کارشناس مدیریت «بحران پزشکی»، پیش از دستگیری در ایران، در موسسۀ «کارولینسکا» در کشور سوئد به کار اشتغال داشت و به عنوان استاد میهمان در دانشگاه‌های «وریچ» بروکسل و «پیه مونته» در ایتالیا در زمینه تخصص خود تدریس می‌کرد.

وی که برای انجام سخنرانی به ایران دعوت شده بود، در تاریخ پنجم اردبیهشت سال ١٣٩۵ خورشیدی درتهران دستگیر گردید و در مهرماه همان سال به اتهام جاسوسی به مرگ محکوم شد.

عباس جعفری دولت آبادی، دادستان عمومی و انقلاب تهران در دسامبر همان سال احمد رضا جلالی را متهم به جاسوسی کرد. و گفت او «هشت نوبت» با ماموران اطلاعاتی اسرائیل ملاقات» کرده و «اطلاعات مربوط به پروژه‌های وزارت دفاع، سازمان انرژی اتمی و نیز اسامی و اطلاعات تعدادی از مدیران سازمان انرژی اتمی و وزارت دفاع را به افسران موساد تحویل داده است.» به گفته وکیل مدافع آقای جلالی، اتهامات رسمی وی “جاسوسی” یا “همکاری با دولت‌های متخاصم” اعلام شده است.

دادستان عمومی و انقلاب تهران نگفت با توجه به اینکه احمد رضا جلالی از سال‌ها پیش ساکن کشور سوئد بوده، چگونه به این اطلاعات دست یافته است.

خانم “مهرنیا” همسرآقای جلالی گفته است ورود و خروج وی به ایران همواره بدون مشکل صورت گرفته تا این که درسفرآخر، دراردیبهشت ماه سال گذشته، وی بازداشت و بیش از هفت ماه درسلول انفرادی نگهداری شده است.

سازمان عفو بین الملل، در پی اعلام محکومیت احمد رضا جلالی، با انتشار بیانیه‌ای این حکم را که بسبب عدم امکان دفاع توسط موکلین و در شرایط نامعلوم و پشت درهای بسته صادر شده ناقض حق برخورداری از محاکمه منصفانه و اصول حقوق بشر دانست.

بگزارش عفو بین‌الملل، احمد رضا جلالی در زندان تحت فشار قرار گرفته تا به جاسوسی برای یک کشور متخاصم اعتراف کند و اسنادی را در این جهت امضاء نماید. در پی مخالفت وی با این اقدام به وی گفته شده که به عنوان “محارب” حکم اعدام علیه او صادر خواهد شد.

بازداشت و بازجویی از ۴ تن در سلماس، جوانرود و نوسود

دو تن در سلماس از سوی اطلاعات سپاه بازداشت و مورد بازجویی قرار گرفتند. دو شهروند دیگر نیز در جوانرود و نوسود بازداشت شدند. همزمان چندین بازداشت شده دیگر بخصوص در مریوان به صورت موقت آزاد شدند. همگی این افراد با اتهاماتی مانند همکاری با گروههای مخالف نظام روبرو هستند.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از مرکز دموکراسی و حقوق بشر کردستان، دو نفر از اهالى روستاى “دریک” از توابع سلماس به نام‌هاى «محکوم اسماعیل‌شیدان» و «فریدون عبدى» توسط اطلاعات سپاه سلماس بازداشت و مورد بازجویی قرار گرفتند.

یک منبع مطلع در این رابطه گفت: «اتهام این افراد در ررابطه با همکاری با احزاب کرد مخالف نظام بوده. آنها جهت اخذ اعتراف از سوی این ارگان امنیتی تحت فشار قرار دارند.»

بنا بر گزارشی دیگر از این نهاد مدافع حقوق بشر، روز ۱۴ دی، «ماکوان حسنی» از اهالی نوسود در محل کارش در نوسود توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به محل نامعلومی منتقل شد.

همچنین روز ۱۳ دی، «آکو یاری» توسط نیروهای امنیتی در جوانرود بازداشت و به بازداشتگاه اداره‌ی اطلاعات کرمانشاه منتقل شد.

از شهر مریوان گزارش می رسد یک تن دیگر به نام‌ «تحسین دادرس» از اهالی روستای سردوش اطلاع دقیقی کسب نشده است که در روز نهم آذر توسط نیروهای اداره‌ی اطلاعات بدون اخطار قبلی مورد شلیک مستقیم قرار گرفته و پس از زخمی‌شدن بازداشت شده است.

همزمان «امیر واحدی» و «عبدالرزاق محمودی» با تودیع وثیقه‌های یکصد و بیست میلیون تومانی آزاد شدند. آنها روز شنبه ۱۱ آذر از سوی نیروهای اداره‌ی اطلاعات این شهر بدون ارائه‌ی برگه‌ی قضایی بازداشت شده بودند.

این افراد مشخصا متهم هستند که «از طریق برقراری ارتباط با اعضای احزاب کُرد مخالف نظام با این گروهها همکاری داشته‌اند.»

در گزارشی دیگر «آرام نیک‌پی» از اهالی روستای «نی» مریوان که شامگاه پنجشنبه ۹ آذر بازداشت شده بود، با تودیع وثیقه آزاد شده است.

در نهایت نیز «ادریس شریفی» از اهالی شهرستان مریوان که پیش تر توسط نیروهای وزارت اطلاعات بازداشت و به محل نامعلومی منتقل شده بود با تودیع وثیقه آزاد شد. بازداشت او بدون ارائه‌ی مجوز قانونی در محل کارش صورت گرفته بود.

همگی این افراد با اتهاماتی مانند همکاری با گروههای مخالف نظام روبرو هستند اما از جزئیات پرونده‌هایشان و مصادیق اتهامی مطروحه اطلاع دقیقی در دست نیست.

از راست «ادریس شریفی» و «آکو یاری»

بازداشت یک درویش گنابادی در شیراز

عصر روز گذشته، مأموران امنیتی و لباس‌شخصی محمد روشن از دراویش گنابادی را در شیراز بازداشت کردند.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از مجذوبان نور، عصر روز گذشته، آقای محمد روشن از دراویش گنابادی ساکن شهرستان کوار، هنگامی که مادر خود را برای درمان به بیمارستان شهید بهشتی شیراز برده بود، پس از خروج از بیمارستان توسط مأموران امنیتی و لباس‌شخصی بازداشت شد.

در ادامه‌ی این گزارش آمده است؛ این بازداشت بدون ارائه‌ی کارت شناسایی مأمورین و حکم قضایی صورت گرفته است.

گفتنی است که در هفته‌ی گذشته موج جدیدی از بازداشت‌های دراویش گنابادی آغاز شده است به طوری که هم‌اکنون چهار درویش گنابادی در یزد و دو درویش در خرم‌آباد در بازداشت به سر مى‌برند.
Facebook
Twitter
Google+

شلیک‌ به چهار غیرنظامی دیگر در اشنویه، سردشت و سقز

شلیک مستقیم نیروهای انتظامی و هنگ مرزی جمهوری اسلامی در شهرستانهای اشنویه، سردشت و سقز چهار کشته و زخمی بر جای گذاشت.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از مرکز دموکراسی و حقوق بشر کردستان، روز دوشنبه ۱۷ دی‌ ۱۳۹۶، نیروهای هنگ مرزی در اشنویه در دهستان دشت‌بیل بر روی جمعی از کولبران آتش گشودند که‌ راهی نقطه‌ی صفر مرزی بودند.

در نتیجه‌ی تیراندازی هنگ مرزی، دو کولبر به نامهای «عبدالطیف شعبانی» و «شوان محمودی» از اهالی بخش مرکزی اشنویه به شدت دچار جراحت شده و برای رسیدگی پزشکی به بیمارستانی در تبریز منتقل شدند.

همان روز یک کاسبکار سقزی به نام «سیروان پسندی» ٣۴ ساله در اثر تیراندازی نیروهای انتظامی بعد از جراحت از ناحیه‌ی سر، جان خود را از دست داد.

همزمان نیروهای مرزبانی مستقر در پاسگاه بیتوش سردشت، شماری از کولبران را هدف مستقیم قرار دادند که در نتیجه یکی از کولبران به نام «مجید محمدیان» به شدت مجروح شده و جهت رسیدگی پزشکی به سردشت انتقال یافت.

در تمامی این موارد، شلیک به افراد به ظن حمل کالای قاچاق صورت گرفته و نیروهای انتظامی، بدون اخطار قبلی آنها را مورد تیراندازی قرار داده‌اند.

در سال ۲۰۱۷ دست‌کم ۲۴۵ کولبر در مناطق مرزی کشته و یا زخمی شده‌اند که به جز چند تن که در اثر حوادث طبیعی قربانی شده‌اند، بقیه از سوی نیروهای مرزبانی مورد شلیک قرار گرفته‌ شده‌ بودند.
Facebook
Twitter
Google+

بازداشت یک درویش گنابادی در کمالشهر کرج

ایوب قاسمی از دراویش گنابادی توسط نیروهای امنیتی در محل کارش دستگیر شد.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از مجذوبان نور، در جریان این دستگیری که با خشونت همراه بوده است، برادر وی به نام ادریس قاسمی نیز بازداشت و هم‌اکنون در زندان گوهردشت کرج نگهداری می‌شوند. اتهام ایوب قاسمی اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت ملی عنوان شده و ادریس قاسمی که از دراویش گنابادی نمی‌باشد صرفاً به جهت اعتراض به نحوه بازداشت برادرش دستگیر می‌شود.

گفتنی است که در هفته‌ی گذشته موج جدیدی از بازداشت‌های دراویش گنابادی آغاز شده است به طوری که هم‌اکنون پنچ درویش گنابادی در یزد، دو درویش در خرم‌آباد و یک درویش در شیراز در بازداشت به سر مى‌برند.
Facebook
Twitter
Google+

شرایط ورود به برخی از مراکز درمانی؛ اول آرایشت را پاک کن بعد وارد بیمارستان شو!

بدون چادر نمی‌توانید وارد اورژانس بیمارستان شوید”؛ این را زن میانسالی که جلوی در ایستاده تا جلوی زنان مانتویی را بگیرد، می‌گوید. از بیماران مانتویی می‌خواهند با چادر وارد مرکز درمانی شوند. بیمارانی که گاه حالشان خوب نیست، نای ایستادن ندارند و برای راه‌رفتن به بغل‌دستی‌شان تکیه می‌دهند. این شرایط ورود به برخی از درمانگاه‌ها و بیمارستان‌های پایتخت است.

به گزارش خبرگزاری هرانا، روزنامه شرق در ادامه نوشت: مراکزی که گاه بیماران به دلیل دفترچه بیمه‌ای که از آن خدمات می‌گیرند، ناچار به رفتن به آنجا هستند. بیمارستان بقیه‌الله یکی از همین مراکز است که زنان مانتویی نمی‌توانند از در ورودی آن عبور و خدمات دریافت کنند؛ موضوعی که این بیمارستان در سایت خود نیز آن را به بیماران متذکر شده است: «در این مجموعه ورود همه خواهران با پوشش چادر بوده و افراد غیر باید برای ورود از درِ انتظامات بیمارستان چادر تهیه کرده و با پوشش چادر وارد شوند و همچنین آرایش نداشته باشند.

خانم مسئول انتظامات جلوی درمانگاه بیمارستان بقیه‌الله ایستاده، جلوی زنان مانتویی را می‌گیرد و با گرفتن کارت شناسایی به آنها چادر می‌دهد. خیلی از زنان اینجا قبل از ورود به بیمارستان مانتویی هستند؛ اما با گذشتن از در ورودی چادری می‌شوند. وارد درمانگاه که می‌شویم؛ زن جوانی با نارضایتی چادر را از مأمور جلوی در می‌گیرد و سرش می‌کند، زیر لب غر می‌زند و می‌گوید «من خیلی مریض نیستم و می‌توانم چادر سر کنم؛ اما کسی که حال ندارد چه کار کند؟ حالا همه‌چیز درست است، همین یک قلم مانده است». مأمور حراست که به شنیدن این حرف‌ها عادت دارد، رو به او می‌کند و می‌گوید «این قانون بیمارستان است. به ما گفته‌اند بدون چادر کسی حق ندارد وارد بیمارستان بشود؛ اما کسانی که عمل کرده‌اند، عصا دارند یا شکستگی دارند، مجبور نیستند چادر سرشان کنند. از بس که همه اعتراض کردند، چادر را اجباری کردیم». زن جوان با ناراحتی درحالی‌که چادر را به کمرش گرفته است و آن را روی زمین می‌کشد، وارد درمانگاه می‌شود.

مأموری که جلوی در به زنان چادر می‌دهد، به «شرق» می‌گوید: «خیلی وقت است که چادر اجباری شده. وقتی زن بدحجابی وارد بیمارستان می‌شود، می‌آیند و به ما تذکر می‌دهند. خود مردم می‌آیند و به ما تذکر می‌دهند و می‌گویند چرا این افراد را اینجا راه داده‌اید؟ ولی خب اینجا مرکز درمانی است و مجبوریم همه را قبول کنیم. اگر همه با لباس فرم و مقنعه می‌آمدند، دیگر چادر را اجباری نمی‌کردند. کسی که مریض است باید فکر درمان باشد، نه تیپ‌زدن. کسی که مریض است، آرایش نمی‌کند، لاک نمی‌زند، صندل به پا نمی‌کند با پاهای لاک‌زده».

می‌پرسم خب کسانی که یکباره حالشان بد می‌شود چطور؟ شاید از قبل آرایش داشته باشند. می‌گوید: «آنها می‌روند اورژانس. به آنها زیاد گیر نمی‌دهیم؛ اما کسانی که رو پای خودشان می‌آیند اینجا، آرایش‌شان را پاک می‌کنیم. اینجا همه‌چیز داریم. آرایش پاک‌کن، لاک‌پاک‌کن و دستمال». از زیر میز چند تا دستمال مرطوب، دستمال کاغذی و آرایش‌پاک‌کن درمی‌آورد و نشان می‌دهد.
«هرکسی آرایش زیاد داشته باشد، اینها را می‌دهیم پاک کند. کسانی هم که ناخن کاشت کرده‌اند، باید دستکش دستشان کنند. خیلی از بیمارها با ما بحث می‌کنند، عصبانی یا ناراحت می‌شوند؛ اما خب این قانون اینجاست». چشمش به زنی مانتویی می‌افتد که پسر کوچکش را به آغوش گرفته، حرفش را قطع می‌کند و می‌گوید: «خانم شما بیا اینجا، این‌طوری نمی‌توانی وارد درمانگاه بشوی. یک کارت شناسایی بده لطفا تا چادر بدهم». پسرک تب دارد؛ اما تا مادرش چادر سر نکند، اجازه ورود به درمانگاه را ندارند.
سعی می‌کند مقاومت کند؛ اما راهی ندارد. باید چادر سر کند. در نهایت کارتی از کیفش درمی‌آورد، چادر را می‌گیرد و آن را نصفه‌ونیمه سرش می‌کند. «نگاهشان کن، چادر هم که می‌دهیم، نصفه‌ونیمه سر می‌کنند یا می‌پیچند دور کمرشان و می‌مالند این‌ور آن‌ور. مردم خیلی بدحجاب می‌آیند.

حالا الان که فصل زمستان است و خوب است. تابستان‌ها خیلی بدحجاب می‌آیند. خانواده شهدا می‌آیند اینجا، خانواده‌هایی که خون داده‌اند، جوانشان کشته شده است، درست است که کشور برای همه است؛ اما آنها فکر می‌کنند ارزش‌هایی که جوانشان به خاطرش جان داده‌اند، با این کار‌ها از بین می‌رود و ناراحت می‌شوند. حداقل کسانی که حجاب را رعایت نمی‌کنند، به این بیمارستان نیایند. آنجا که خانواده‌های مؤمن می‌خواهند خدمات بگیرند، نیایند. ما چطور می‌توانیم اینها را راه بدهیم. مردم خودشان اعتراض می‌کنند وقتی اینها را می‌بینند. می‌خواهند وقت بگیرند و یک ساعت تردد داشته باشند اینجا. با این وضع که نمی‌شود».

کمی آن‌ طرف‌تر زن چادری که نصف صورتش زیر چادر پنهان شده‌ است، با شنیدن موضوع صحبت رو به ما می‌کند و می‌گوید: «خیلی خوب است که اینجا چادر اجباری شده است. نمی‌دانم چرا بعضی از زنان با بی‌میلی چادر سر می‌کنند؛ در‌حالی‌که چادر ما را حفظ می‌کند. اینجا برای یکی از ارگان‌های نظامی است. اصلا آدم انتظار ندارد زن بی‌حجاب اینجا ببیند. من هم دوست ندارم زن بی‌حجاب اینجا ببینم. من به آنها توهین نمی‌کنم؛ اما بهتر این است که زنان حجابشان را رعایت کنند. این‌همه در تلویزیون برنامه‌های مختلف می‌گذارند؛ اما یک برنامه برای تبلیغ حجاب پخش نمی‌کنند.

باید در این زمینه کار شود. ما در مملکت اسلامی زندگی می‌کنیم. این همه شهید دادیم». با دیدن زنی که چادر را روی شانه‌اش انداخته است و به‌سرعت در حال رفتن به درمانگاه است، صحبتش را قطع می‌کند و می‌گوید: «اینکه حجاب نمی‌شود. ذات زنان این‌طور است که مردان را جذب می‌کنند.
مرد‌های ما از دست زنان بی‌حجاب امنیت ندارند. شوهر من می‌آید بیرون زنان بی‌حجاب را می‌بیند، وقتی به خانه می‌آید، با چهره آن زن‌ها من را مقایسه می‌کند. شما دوست دارید همسرتان این‌طور باشد؟ دیگر همسر خودش را نگاه نکند؟ وقتی عروس و داماد‌ها به خانه من می‌آیند، یک‌طوری دور سفره می‌نشینیم که محرم‌ها روبه‌روی هم باشند. اگر میهمانی بزرگ باشد، سفره را هم جدا می‌اندازیم». اما پوشش چادر فقط در درمانگاه این بیمارستان اجباری نیست بلکه داخل بیمارستان و حتی برای ورود به اورژانس هم باید چادر داشته باشید. بیمارستان بقیه‌الله که به‌صورت سه یال به هم پیوسته در ١۶ طبقه متمرکز شده، یک درمانگاه مجهز و بزرگ دارد که حدود ۵٠٠ پزشک در آن مشغول به کار هستند. بیمارستان بقیه‌الله علاوه بر ارائه خدمات بهداشتی و درمانی به نیروهای مسلح، با ۴٠ شرکت بیمه طرف‌ قرارداد است که بیمه‌گذاران آن مراکز می‌توانند از خدمات بهداشتی، درمانی، تخصصی و فوق‌تخصصی آن استفاده کنند.

بیمارانی که با پوشش مقنعه عمل می‌شوند

بخش زنان بیمارستان خاتم‌الانبیا هم با بیمارستان‌های عادی فرق دارد. سارا که به‌تازگی مادرش در این بیمارستان جراحی شده به «شرق» می‌گوید: «زمانی که پرستاران مادرم را برای بردن به اتاق عمل آماده می‌کردند، بعد از پوشیدن لباس اتاق عمل که کاملا پوشیده بود، یک مقنعه بلند سرش کردند که خیلی باعث تعجب من و مادرم شد. حال مادرم خوب نبود و به‌شدت استرس عملش را داشت. به نظر من تأکید روی چنین مسئله‌ای آن هم زمانی که بیمار به‌شدت استرس دارد و در شرایط روحی و جسمی خوبی نیست، لازم نیست.
با توجه به ‌اینکه مادرم من سرطان پستان داشت و دکتر‌ها بدن او را می‌دیدند، من نمی‌دانم پوشیدن آن مقنعه چه لزومی داشت». سارا چادرش را مرتب می‌کند و ادامه می‌دهد: «عمل مادرم پنج ساعت طول کشید. زمانی که داشت به هوش می‌آمد، بین خواب و بیداری همراه با آه و ناله‌هایی که می‌کرد، احساس ناراحتی می‌کرد دستش را به طرف مقنعه‌ای که سرش کرده بودند می‌برد و می‌خواست آن را از سرش دربیاورد.
فکر می‌کنم این نوع پوشش بیماران را نیز اذیت می‌کند. به‌خاطر اینکه بیمه تکمیلی ما طرف قرارداد این بیمارستان بود، برای عمل به این بیمارستان آمدیم البته برخی از دوستان هم تأکید کرده بودند تجهیزات این بیمارستان از کیفیت بالایی برخوردار است که واقعا هم کیفیت خوبی داشت؛ برای همین به این بیمارستان آمدیم اما بیماران زن و همراهانشان در اینجا اذیت می‌شوند». در سایت این بیمارستان نوشته شده است: «رعایت منشور حقوق بیماران، با برخورد بر پایه تکریم ارباب رجوع و احترام متقابل فضایی را مهیا نماید تا بیماران بدون هیچ‌گونه دغدغه و مسئله آزاردهنده‌ای فقط‌و‌فقط به فکر درمان خویش باشند و ان‌شاءالله با رضایت کامل از این مجموعه خارج شوند که این آرزوی قلبی ماست».

درمانگاه تخصصی کوثر

اما این فقط بیمارستان بقیه‌الله نیست که از ورود زنان مانتویی جلوگیری می‌کند. زنان برای عبور از در ورودی درمانگاه تخصصی شبانه‌روزی کوثر هم باید چادر سر کنند؛ درمانگاهی نسبتا بزرگ که در شهرک محلاتی پایتخت واقع شده است.

دختر جوانی که به نظر می‌رسد‌ به‌شدت سرماخورده است، از در پارکینگ وارد درمانگاه می‌شود که زنی از پنجره اتاق کنار پارکینگ سرش را بیرون می‌آورد می‌گوید خانم از این طرف باید وارد شوید و او را به طرف در اتاقی که خودش در آن نشسته است راهنمایی می‌کند. به طرف چادر‌هایی که به چوب‌لباسی گوشه اتاق آویخته شده‌اند اشاره می‌کند و می‌گوید یکی از آنها را سرت کن. دختر جوان یکی از چادر‌ها را برمی‌دارد. دختری که همراه او از اتاق خارج می‌شود، می‌گوید: «رفتی تو چادرت را دربیار، من همیشه همین کار را می‌کنم».

زن جوانی که برای درمان به این درمانگاه آمده است به «شرق» می‌گوید «اولین‌بار که به اینجا آمدم، اصلا حالم خوب نبود. به‌خاطر کیست سینه‌ام به اینجا آمده بودم و استرس زیادی داشتم؛ چون نمی‌دانستم چه اتفاقی برایم می‌افتد. جلوی در نگذاشتند وارد درمانگاه شوم و از من خواستند چادر سرم کنم؛ درحالی‌که من اصلا شرایط روحی خوبی نداشتم. از آن به بعد هروقت اینجا می‌آیم آرایش نمی‌کنم. گاهی هم که از این مسیر رد می‌شوم با اینکه کار دکتری هم داشته باشم، به اینجا نمی‌آیم؛ چون حوصله بحث‌کردن و درگیر‌شدن با مأموران اینجا را ندارم.

اینکه می‌گویند آرایشت را پاک کن یا چادر سرت کن خیلی من را اذیت می‌کند. همسرم سرباز است و من هم از طریق او بیمه شده‌ام. بیمه ما طرف قرارداد این درمانگاه است؛ برای همین به اینجا می‌آیم. قیمت‌هایش خیلی پایین است، اگر این‌طور نبود هرگز به اینجا نمی‌آمدم». داخل درمانگاه که می‌شوید تابلویی را می‌بینید که بخش زنان را از مردان جدا کرده است. اینجا زنان را پزشکان زن معاینه می‌کنند و مردان را پزشکان مرد. زن میانسالی با چادری که از سرش افتاده، کنار پسر ١١ساله‌اش که سرمی به دستش وصل است، نشسته است. پسرک به مادرش می‌گوید از داخل کوله‌اش چیزی به او بدهد. مادر با چادری که دنبال خودش می‌کشاند، کیف پسرش را برمی‌دارد و داخل آن را می‌گردد. او به «شرق» می‌گوید: «ما در شهرک شهید محلاتی زندگی می‌کنیم و اینجا نزدیک‌ترین درمانگاه به خانه‌مان بود؛ برای همین به اینجا آمدم».

این درحالی است که به گفته یک مقام مسئول در وزارت بهداشت، مجبور‌کردن بیماران به پوشیدن چادر قانونی نیست.

او به روزنامه «شرق» می‌گوید: «اینکه بیماران را به پوشیدن چادر مجبور می‌کنند قانون نیست، قانون فقط مصوبه مجلس است. بیمارستان کودکان می‌تواند فقط کودکان را پذیرش کند یا بیمارستانی که مجوز بیمارستان قلب را دارد، می‌تواند فقط بیماران قلب را پذیرش کند اما حق ندارد دلبخواهی افراد را پذیرش کند یا بگوید افراد اجازه ورود به بیمارستان را ندارند و بیماران را مجبور به انجام کاری خارج از قوانین بیمارستانی کند. البته در برخی از درمانگاه‌هایی که وقف شده‌اند، چنین مشکلاتی وجود دارد که فقط افراد خاص را پذیرش می‌کنند؛ مثلا ایتام که البته تعداد آنها بسیار کم است و اخیرا هم چنین مجوز‌هایی صادر نشده‌ است. اما به‌طورکلی مجبور‌کردن بیماران به رعایت حجاب یا هر کاری خارج از قوانین بیمارستانی مجاز نیست؛ به‌ویژه در اورژانس که باید کار بیماران را خیلی زود انجام داد»

انگشت نگاری از حدود ۵۰ بازداشت شده حوادث اخیر در زندان زاهدان

صبح روز گذشته دست‌کم ۵۰ تن از بازداشت شدگان اعتراضات روزهای اخیر از بازداشتگاه یک نهاد امنیتی که گمان می رود متعلق به اداره اطلاعات باشد جهت انگشت نگاری به زندان زاهدان منتقل و پس از اخذ انگشت نگاری مجددا به بازداشتگاه امنیتی مذکور منتقل شدند.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، صبح روز گذشته مورخ ۱۹ دیماه، جمعیتی که دست‌کم ۵۰ زندانی تخمین زده میشود جهت انگشت نگاری به زندان زاهدان منتقل و پس از تکمیل مراحل انگشت نگاری مجددا به وزارت اطلاعات منتقل شدند.
گزارش می‌شود تمامی این افراد بدون اینکه اجازه صحبت با سایر زندانیان را داشته باشند تحت تدابیر امنیتی به قسمت انگشت نگاری زندان منتقل و پس از اتمام مراحل اداری، ثبت ورود به زندان و اخذ انگشت نگاری مجددا به بازداشتگاه امنیتی که گمان می رود متعلق به وزارت اطلاعات باشد منتقل شدند.

شهر زاهدان از جمله شهرهای ایران بود که همگام با دهها شهر دیگر برای چند روز متوالی شاهد حضور معترضان در خیابانها بود.
هرانا در همین رابطه خبر از بازداشت سه دانشجو به نام های “امین رضایی، امید ارسلان پژمان و یاسین میرزایی” در زاهدان داده بود.

خبرگزاری هرانا در گزارشات قبلی از انتقال تعدادی از بازداشت شدگان اعتراضات روزهای اخیر در مناطق سقز و حومه پس از پایان مرحله تحقیقات از بازداشتگاه پلیس امنیت به زندان این شهر تحت عنوان انتقال ۱۱ تن از بازداشت شدگان حوادث اخیر به زندان سقز نیز خبر داده بود.
Facebook
Twitter
Google+

سه سال بلاتکلیفی ۱۰ تن از جوانان نصیرآباد در زندان

ده نفر از جوانان روستای نصیرآباد از توابع سیستان و بلوچستان با گذشت بیش ۳۶ ماه همچنان در بلاتکلیفی در زندان بسر می برند. آنها مدعی هستند برای اقرارهای غیرواقعی مورد شکنجه قرار گرفته اند.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از کمپین فعالین بلوچ، ۱۰ نفر از بازداشت شدگان نصیرآباد باوجود قول های متعدد مسئولان در مورد آزادی با قرار وثیقه، و برگزاری دادگاه، آزادی روزهنگام اما همچنان در بلاتکلیفی بسر می برند.

جوانان نصیرآباد بامداد ۱۴ دی ماه ۹۳ با یورش مامورا سپاه در خانه های خود در حالی که “خواب بودند” بازداشت شدند، با گذشت ۳۵ ماه اما دادگاهی “غیر علنی و بدون اجازه حضور خانواده زندانیان”؛ تنها سه نفر از آنها به نام های نجیب رئیسی، عبدالستار بهرامزهی و امین رئیسی به طور مجزا به ترتیب در روزهای ۱۹، ۲۲ و ۲۳ اسفند سال گذشته در زاهدان برگزار شد.

۱۱ مهر ماه سال جاری بعد از ۱۰۰۰روز بلاتکلیفی قرار دادگاه جوانان نصیرآباد تعیین شده بود اما علیرغم اعلام به زندانیان و خانواده آنها جلسه دادگاه در روز برگزاری، لغو شد.

مسئولین بارها به خانواده ها قول آزادی “زودهنگام” این بازداشت شدگان را داده اند اما گویا این قول مسئولان تنها برای ”عدم پیگیری رسانه ای وضعیت زندانیان” بوده است.

این زندانیان به اتهام “اقدام علیه امنیت ملی” محاکمه شده اند، و از جزئیات درج شده در پرونده آنها اطلاع دقیقی در دست نیست.

این جوانان در ملاقات با خانواده های خود گفته اند “برای اخذ اعتراف های دیکته شده مورد شکنجه” قرار گرفته اند.

متهمان این پرونده خواستار برگزاری دادگاه علنی با حضور معتمدان محلی و علما برای روشن شدن حقایق شده بودند. اما درخواست این بازداشت شدگان مورد پذیرش قرار نگرفته است.
Facebook
Twitter
Google+

نگرانی نهادهای مدافع حقوق بشر در مورد وضعیت معترضان زندانی در ایران

سازمان‌های بین المللی مدافع حقوق بشر نسبت به وضعیت بازداشت‌شدگان تظاهرات اعتراضی اخیر در ایران ابراز نگرانی عمیق کرده‌اند.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از بی بی سی، عفو بین‌الملل در بیانیه‌ای با اشاره به گزارش‌های مربوط به مرگ مشکوک تعدادی از معترضان بازداشتی در زندان، نوشته است “مقامات مسئول در ایران باید برای جلوگیری از شکنجه بازداشت‌شدگان و مرگ تعداد بیشتری از آنان در زندان سریعا اقدامات لازم را به اجرا بگذارند..” این بیانیه افزوده است که “سایه تاریک پنهانکاری و فقدان شفافیت در مورد آنچه که بر سر این بازداشت‌شدگان آمده نگران کننده است و مقامات ایران باید به جای ابراز داوری شتابزده در این مورد که آنان دست به خودکشی زده‌اند، فورا تحقیقات مستقل، بی‌طرفانه و شفافی را در مورد شرایط منجر به مرگ آنان به جریان اندازند.”

عفو بین‌الملل با یادآوری اینکه “ما از دیرباز به طور مستند شرایط کابوس‌وار بازداشتگاه‌ها در ایران از جمله کاربرد شکنجه را ثبت کرده‌ایم” گفته است که افراد مظنون به ارتکاب اعمال منتهی به مرگ بازداشت شدگان باید فورا از مقام خود معلق شده و براساس موازین‌بین المللی محاکمه منصفانه و مجازات شوند.

به گفته این سازمان مدافع حقوق بشر، مرگ سینا قربانی، ۲۳ ساله، در قرنطینه زندان مخوف اوین و گزارش‌های ضد و نقیض درباره علت آن نگرانی در مورد نحوه رفتار مقامات جمهوری اسلامی با معترضان را تشدید کرده است. بیانیه این سازمان می‌افزاید که تا کنون “مرگ دست کم چهار تن دیگر در هنگام بازداشت گزارش شده” که از جمله شامل دو مورد در قرنطینه زندان اوین است. وحید حیدری و محسن عادلی از جمله قربانیانی هستند که اسامی آنان منتشر شده است.

در ادامه این بیانیه آمده است که خویشاوندان افراد بازداشتی گفته‌اند که مقامات مسئول هیچگونه اطلاعی در مورد این افراد در اختیارشان قرار نداده و برعکس، آنان را صرفا به خاطر سئوال و ابراز نگرانی در مورد عزیزانشان تهدید و ارعاب کرده‌اند. عفو بین‌الملل تاکید دارد که “مقامات جمهوری نه تنها باید خویشاوندان بازداشت‌شدگان را از محل حبس آنان آگاه سازند بلکه موظف هستند امکان ملاقات و دسترسی بازداشت‌شدگان به وکیل مدافع مورد نظرشان را فراهم آورند و هیچکس هم نباد به خاطر پرسش درباره محل و وضعیت عزیزان زندانی خود در معرض اقدامات تلافی جویان قرار گیرد.

دیدبان حقوق بشر، یکی دیگر از نهادهای بین‌المللی مدافع حقوق بشر نیز در بیانیه‌ای مراتب نگرانی عمیق خود نسبت به بازداشت شماری از معترضان را ابراز داشته و خواستار روشن شدن وضعیت بازداشت شدگان شده است. این سازمان افزوده است که بازداشت یک نفر به خاطر تجمع اعتراضی غیرقابل قبول است و کسانی که به این دلیل در بازداشت به سر می‌برند باید فورا آزاد شوند.

دیدبان حقوق بشر با استناد به اخبار داخلی ایران در مورد بازداشت معترضان و اظهارات برخی مقامات جمهوری اسلامی، از جمله چند نماینده مجلس، در مورد مرگ تعدادی از آنان هشدار داده است که “گزارش مرگ این افراد به معنی آن است که بررسی این موارد و پیگرد و مجازات عاملان بدرفتاری با زندانیان فوریت دارد.”

این سازمان با یادآوری به ماجرای بازداشتگاه کهریزک، نسبت به تکرار همان روش نسبت به بازداشت شدگان اعتراضات اخیر در شهرهای مختلف ایران هشدار داده است.

به گزارش دیدبان حقوق بشر، بسیاری از بازداشت‌های اخیر بدون داشتن هرگونه مجوز قضایی صورت گرفته و خانواده‌های تعدادی از دانشجویان بازداشتی گفته‌اند که در مواردی که فرزندانشان خواستار حکم بازداشت شدند، توسط ماموران مورد ضرب و شتم قرار گرفتند.

این سازمان مدافع حقوق بشر افزوده است که “با توجه به تاریخچه مصونیت عاملان بدرفتاری و پرونده سیاه دولت ایران در زمینه رسیدگی به این موارد، لازم است به بازرسان مستقل ایرانی و بین‌المللی از جمله گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل اجازه رسیدگی به وضعیت حقوق بشر در ایران و بازدید از بازداشتگاه‌ها به منظور بررسی اتهامات سوء رفتار با بازداشت شدگان داده شود.”

این بیانیه هشدار می‌دهد که “قوه قضائیه باید فورا و بدون قید و شرط تمامی کسانی را که صرفا به خاطر ابراز نظر مخالف با حکومت بازداشت شده اند آزاد کند و در مورد کسانی که به خاطر ایراد اتهامات قابل پیگرد در بازداشت به سر می‌برند موازین رایج حقوقی را رعایت کند.”

یک مقام این سازمان گفته است: “آن دسته از نمایندگان مجلس یا رئیس جمهوری که مدعی حمایت از حق اجتماع مسالمت‌آمیز هستند باید یک هیئت تحقیق را ایجاد کرده و به سئوالات قربانیان و خانواده‌هایشان پاسخ صریح و شفاف بدهند.”

در جریان تظاهرات اعتراضی که در ده‌ها شهر ایران برگزار شد، شماری از تظاهرکنندگان توسط ماموران حکومت بازداشت و زندانی شدند. مقامات حکومتی هنوز آمار دقیقی از تعداد بازداشت‌شدگان منتشر نکرده‌اند اما شمار بازداشت شدگان تا ۳۷۰۰ نفر نیز ذکر شده است. با وجود تاکید برخی مقامات حکومتی در مورد برخورد منصفانه با معترضان، گزارش حاکی از مرگ تعدادی از بازداشت شدگان در زندان و اظهارات مقامات امنیتی و قضایی در مورد “خودکشی” آنان باعث نگرانی در مورد احتمال روش جدیدی در برخورد با معترضان شده است.

مقامات جمهوری اسلامی تظاهرات اعتراضی در نقاط مختلف ایران را به کشورهای خارجی نسبت داده‌اند.
Facebook
Twitter
Google+