حکم اعدام سالار شادی‌زادی که در ۱۵ سالگی بازداشت شد، ساعت ۵ صبح روز شنبه به اجرا درمیآید.

reza amiri


Salar-Shadizadeh-295x300

رادیو پارس      _سازمان حقوق بشر ایران، ۹ مرداد ماه ۱۳۹۴: طبق گزارش‌هایی که به سازمان حقوق بشر ایران رسیده است مسئولان به برادر سالار شادی‌زادیاطلاع داده‌اند که به همراه خانواده خود برای ساعت ۵ صبح، در محوطه زندان لاکان رشت برای شرکت در مراسم اعدام حاضر باشند.

سازمان حقوق بشر ایران بار دیگر از جامعه جهانی و جامعه مدنی و فعالین داخل کشور می‌خواهد تا هرچه در توان دارند برای جلوگیری از اعدام سالار به‌کار گیرند.

پیش‌تر سازمان عفو بین الملل طی دو بیانیه جداگانه از مسئولان ایرانی خواسته بود تا اجرای حکم سالار شادی‌زادی را متوقف کنند.

همچنین دولت نروژ و کمیسر حقوق بشر دولت آلمان با صدور بیانیه هایجداگانه خواهان لغو حکم اعدام سالار شادی‌زادی شده بودند.

سالار شادی‌زادی در بهمن ماه سال ۱۳۸۵ زمانی که تنها ۱۵ سال سن داشت مرتکب قتل شده و حکم وی قرار است ساعت ۵ صبح روز ۱۰مرداد ماه به مورد اجرا درآید.

این اتفاق درحالی میافتد که دولت ایران از امضاء کنندگان میثاق بین‌المللی حقوق شهروندی و سیاسی بوده و طبق آن مجرمینی که هنگام بازداشت زیر ۱۸سال سن دارند به هیچ وجه نباید اعدام شوند.

سالار شادی‌زادی یک بار نیز در

معلم مازاد حقوق معلم و کارگر

reza amiri

 

از آنجایی که تیم وزیر آموزش و پرورش برای تغییر معیشت معلمان خیلی عجله دارند و ممکن است از هول حلیم در دیگ بیفتند و از آنجایی که چاره ای هم جز کاهش نیرو ندارند پیشنهاد می گردد وزیر محترم و اتاق فکر ایشان به مطلب زیر توجه نمایند.

در ابتدا یک سوالی ذهن مرا مشغول کرده است که ناشی از توهم اینجانب است و نیازی به پاسخ ندارد و آن اینکه مگر آموزش و پرورش، معلم و نیرو هم دارد ؟ اصلا همچین چیزی داریم؟ مگه میشه؟ من تا حالا فکر می کردم آموزش و پرورش خودرو است خودش از زیر بته درآمده و خودش رشد می کند، حالا اینکه وزیر اذعان دارد که آموزش و پرورش معلم دارد برای من و امثال من جای تعجب دارد!

اصلا جناب وزیر! چرا به جای حذف 300 هزار نفر معادله را برعکس نمی کنید؟ به نظر شما اگر 750 هزار نفر حذف شوند بهتر نیست؟ من مطمئنم اگر معادله برعکس شود آن 300 هزار نفر باقی مانده خیلی خیلی وضع معیشتشان بهتر از آن پیشنهاد شما می شود.

در ضمن با اجرای پیشنهاد بنده و حذف شغل دوم معلمان هم 750 هزار فرصت شغلی ایجاد می شود، هم آن 300 هزار معلمی که درآموزش و پرورش می مانند، نجات پیدا می کنند و هم آن 750 هزار معلمی که از آموزش و پرورش رفته اند جزو نجات یافتگان خواهند بود.

به هر روی جناب وزیر اینکه شما فرموده اید چاره ای جز حذف 300 هزار معلم ندارید جای تامل دارد. واقعا چاره ای جز این ندارید؟ چرا به جای حذف، راه حل بهتر و ساده تری برای بهبود معیشت معلمان استفاده نمی کنید؟ اصلا مگر معیشت معلمان بد است که شما می خواهید برای نجات 750 هزار نفر 300 هزار معلم را حذف کنید؟ به قول حجت الاسلام دکتر رفیعی “معلمان در ازای این حقوق استخدام شدند”. خب کسی حق اعتراض ندارد که در ازای همین حقوق استخدام شدند. به جای حذف 300 هزار معلم، آموزش و پرورش را بدهید به امثال دکتر رفیعی اینها با همین بودجه و بدون کسری چنان چرخ آموزش و پرورش را می چرخانند که آب هم از آب تکان نخورد.

سزدم چو ابر بهمن که بر این چمن بگریم طرب آشیان بلبل ، بنگر که زاغ دارد

کانون معلمان در تبعید :

1- حکومت ناب اسلامی اجازه فعالیت آزاد به کانون های صنفی بدهد تا آنها در راستای قانونگرایی عضو
جدید گرفته و تعداد اعضای کانون صنفی معلمان ایران را به حد نصابی که دولت امیدواری احتیاج دارد
برسانند ، سپس همه اعضای کانون را اخراج و یا زندان نموده تا مسئله کسر بودجه و … حل شود .

2 – احمدی نژاد را وزیر آموزش و پرورش نموده و همه معاونینش را از زندان در آورده و دوباره با
حمایت مقام عظمای ولایت و بیت معظم له و مراجع عظام شروع به اختلاس کرده تا اینگونه وزارت
ضمن جبران کسری بودجه ، به دیگر وزارتخانه ها هم اعتبار صادر نماید .

3- موارد فوق حتما افاقه خواهد نمود ، البته اگر زبانمان لال آقایان مسئولین محترم توبه کرده بودند و همه از مسلمانی دست کشیده و آیین دیگری اختیار نموده و هر یک به رسم و دین اجدادی خود برگشته بودند
می توانید از خاندانی برای تمام فصول و بخصوص آقا مهدی استفاده نمایید تا با پورسانت های همه قراردادها ، به داد کسری بودجه آموزش و پرورش برسد البته با اجازه برادران دالتون ها ( لاریجانی ها)

( البته استاد شیرزاد عبدالهی فراموش نشود ، ایشان بعنوان کاتالیزور در هر سه مورد فوق قابل مصرف می باشد و فرقی هم نمی کند کدام مورد و با کی باشد )

کانون معلمان در تبعید
تلفن: 0016479510618
Moalem.D.T@Gmail.Com

„‎معلم مازاد
حقوق معلم و کارگر - علی بهشتی نیا
چندی پیش خبری خواندم از قول وزیر آموزش و پرورش مبنی بر کاهش 300 هزار نفری جمعیت معلمان. در این خبر وزیر محترم تنها چاره بهتر شدن وضعیت معیشت معلمان را رساندن جمعیت معلمان به 750 هزار نفر دانسته اند . با این روش حقوق و مزایای نداشته آن 300 هزار نفر به حقوق مزایای نداشته آن 750 هزار نفر اضافه می شود تا آن 750 هزار معلم خوشوقت، شاد و خرم، چست و چابک در کنار سایر اقشار مرفه جامعه زندگی کنند .
از آنجایی که تیم وزیر آموزش و پرورش برای تغییر معیشت معلمان خیلی عجله دارند و ممکن است از هول حلیم در دیگ بیفتند و از آنجایی که چاره ای هم جز کاهش نیرو ندارند پیشنهاد می گردد وزیر محترم و اتاق فکر ایشان به مطلب زیر توجه نمایند.
در ابتدا یک سوالی ذهن مرا مشغول کرده است که ناشی از توهم اینجانب است و نیازی به پاسخ ندارد و آن اینکه مگر آموزش و پرورش، معلم و نیرو هم دارد ؟ اصلا همچین چیزی داریم؟ مگه میشه؟ من تا حالا فکر می کردم آموزش و پرورش خودرو است خودش از زیر بته درآمده و خودش رشد می کند، حالا اینکه وزیر اذعان دارد که آموزش و پرورش معلم دارد برای من و امثال من جای تعجب دارد!
اصلا جناب وزیر! چرا به جای حذف 300 هزار نفر معادله را برعکس نمی کنید؟ به نظر شما اگر 750 هزار نفر حذف شوند بهتر نیست؟ من مطمئنم اگر معادله برعکس شود آن 300 هزار نفر باقی مانده خیلی خیلی وضع معیشتشان بهتر از آن پیشنهاد شما می شود.
در ضمن با اجرای پیشنهاد بنده و حذف شغل دوم معلمان هم 750 هزار فرصت شغلی ایجاد می شود، هم آن 300 هزار معلمی که درآموزش و پرورش می مانند، نجات پیدا می کنند و هم آن 750 هزار معلمی که از آموزش و پرورش رفته اند جزو نجات یافتگان خواهند بود.
به هر روی جناب وزیر اینکه شما فرموده اید چاره ای جز حذف 300 هزار معلم ندارید جای تامل دارد. واقعا چاره ای جز این ندارید؟ چرا به جای حذف، راه حل بهتر و ساده تری برای بهبود معیشت معلمان استفاده نمی کنید؟ اصلا مگر معیشت معلمان بد است که شما می خواهید برای نجات 750 هزار نفر 300 هزار معلم را حذف کنید؟ به قول حجت الاسلام دکتر رفیعی "معلمان در ازای این حقوق استخدام شدند". خب کسی حق اعتراض ندارد که در ازای همین حقوق استخدام شدند. به جای حذف 300 هزار معلم، آموزش و پرورش را بدهید به امثال دکتر رفیعی اینها با همین بودجه و بدون کسری چنان چرخ آموزش و پرورش را می چرخانند که آب هم از آب تکان نخورد.
سزدم چو ابر بهمن که بر این چمن بگریم طرب آشیان بلبل ، بنگر که زاغ دارد
کانون معلمان در تبعید :
1- حکومت ناب اسلامی اجازه فعالیت آزاد به کانون های صنفی بدهد تا آنها در راستای قانونگرایی عضو 
جدید گرفته و تعداد اعضای کانون صنفی معلمان ایران را به حد نصابی که دولت امیدواری احتیاج دارد
برسانند ، سپس همه اعضای کانون را اخراج و یا زندان نموده تا مسئله کسر بودجه و ... حل شود .
2 - احمدی نژاد را وزیر آموزش و پرورش نموده و همه معاونینش را از زندان در آورده و دوباره با 
حمایت مقام عظمای ولایت و بیت معظم له و مراجع عظام شروع به اختلاس کرده تا اینگونه وزارت 
ضمن جبران کسری بودجه ، به دیگر وزارتخانه ها هم اعتبار صادر نماید .
3- موارد فوق حتما افاقه خواهد نمود ، البته اگر زبانمان لال آقایان مسئولین محترم توبه کرده بودند و همه از مسلمانی دست کشیده و آیین دیگری اختیار نموده و هر یک به رسم و دین اجدادی خود برگشته بودند 
می توانید از خاندانی برای تمام فصول و بخصوص آقا مهدی استفاده نمایید تا با پورسانت های همه قراردادها ، به داد کسری بودجه آموزش و پرورش برسد البته با اجازه برادران دالتون ها ( لاریجانی ها)
( البته استاد شیرزاد عبدالهی فراموش نشود ، ایشان بعنوان کاتالیزور در هر سه مورد فوق قابل مصرف می باشد و فرقی هم نمی کند کدام مورد و با کی باشد )
کانون معلمان در تبعید 
تلفن: 0016479510618
Moalem.D.T@Gmail.Com‎“
„‎معلم مازاد
حقوق معلم و کارگر - علی بهشتی نیا
چندی پیش خبری خواندم از قول وزیر آموزش و پرورش مبنی بر کاهش 300 هزار نفری جمعیت معلمان. در این خبر وزیر محترم تنها چاره بهتر شدن وضعیت معیشت معلمان را رساندن جمعیت معلمان به 750 هزار نفر دانسته اند . با این روش حقوق و مزایای نداشته آن 300 هزار نفر به حقوق مزایای نداشته آن 750 هزار نفر اضافه می شود تا آن 750 هزار معلم خوشوقت، شاد و خرم، چست و چابک در کنار سایر اقشار مرفه جامعه زندگی کنند .
از آنجایی که تیم وزیر آموزش و پرورش برای تغییر معیشت معلمان خیلی عجله دارند و ممکن است از هول حلیم در دیگ بیفتند و از آنجایی که چاره ای هم جز کاهش نیرو ندارند پیشنهاد می گردد وزیر محترم و اتاق فکر ایشان به مطلب زیر توجه نمایند.
در ابتدا یک سوالی ذهن مرا مشغول کرده است که ناشی از توهم اینجانب است و نیازی به پاسخ ندارد و آن اینکه مگر آموزش و پرورش، معلم و نیرو هم دارد ؟ اصلا همچین چیزی داریم؟ مگه میشه؟ من تا حالا فکر می کردم آموزش و پرورش خودرو است خودش از زیر بته درآمده و خودش رشد می کند، حالا اینکه وزیر اذعان دارد که آموزش و پرورش معلم دارد برای من و امثال من جای تعجب دارد!
اصلا جناب وزیر! چرا به جای حذف 300 هزار نفر معادله را برعکس نمی کنید؟ به نظر شما اگر 750 هزار نفر حذف شوند بهتر نیست؟ من مطمئنم اگر معادله برعکس شود آن 300 هزار نفر باقی مانده خیلی خیلی وضع معیشتشان بهتر از آن پیشنهاد شما می شود.
در ضمن با اجرای پیشنهاد بنده و حذف شغل دوم معلمان هم 750 هزار فرصت شغلی ایجاد می شود، هم آن 300 هزار معلمی که درآموزش و پرورش می مانند، نجات پیدا می کنند و هم آن 750 هزار معلمی که از آموزش و پرورش رفته اند جزو نجات یافتگان خواهند بود.
به هر روی جناب وزیر اینکه شما فرموده اید چاره ای جز حذف 300 هزار معلم ندارید جای تامل دارد. واقعا چاره ای جز این ندارید؟ چرا به جای حذف، راه حل بهتر و ساده تری برای بهبود معیشت معلمان استفاده نمی کنید؟ اصلا مگر معیشت معلمان بد است که شما می خواهید برای نجات 750 هزار نفر 300 هزار معلم را حذف کنید؟ به قول حجت الاسلام دکتر رفیعی "معلمان در ازای این حقوق استخدام شدند". خب کسی حق اعتراض ندارد که در ازای همین حقوق استخدام شدند. به جای حذف 300 هزار معلم، آموزش و پرورش را بدهید به امثال دکتر رفیعی اینها با همین بودجه و بدون کسری چنان چرخ آموزش و پرورش را می چرخانند که آب هم از آب تکان نخورد.
سزدم چو ابر بهمن که بر این چمن بگریم طرب آشیان بلبل ، بنگر که زاغ دارد
کانون معلمان در تبعید :
1- حکومت ناب اسلامی اجازه فعالیت آزاد به کانون های صنفی بدهد تا آنها در راستای قانونگرایی عضو 
جدید گرفته و تعداد اعضای کانون صنفی معلمان ایران را به حد نصابی که دولت امیدواری احتیاج دارد
برسانند ، سپس همه اعضای کانون را اخراج و یا زندان نموده تا مسئله کسر بودجه و ... حل شود .
2 - احمدی نژاد را وزیر آموزش و پرورش نموده و همه معاونینش را از زندان در آورده و دوباره با 
حمایت مقام عظمای ولایت و بیت معظم له و مراجع عظام شروع به اختلاس کرده تا اینگونه وزارت 
ضمن جبران کسری بودجه ، به دیگر وزارتخانه ها هم اعتبار صادر نماید .
3- موارد فوق حتما افاقه خواهد نمود ، البته اگر زبانمان لال آقایان مسئولین محترم توبه کرده بودند و همه از مسلمانی دست کشیده و آیین دیگری اختیار نموده و هر یک به رسم و دین اجدادی خود برگشته بودند 
می توانید از خاندانی برای تمام فصول و بخصوص آقا مهدی استفاده نمایید تا با پورسانت های همه قراردادها ، به داد کسری بودجه آموزش و پرورش برسد البته با اجازه برادران دالتون ها ( لاریجانی ها)
( البته استاد شیرزاد عبدالهی فراموش نشود ، ایشان بعنوان کاتالیزور در هر سه مورد فوق قابل مصرف می باشد و فرقی هم نمی کند کدام مورد و با کی باشد )
کانون معلمان در تبعید 
تلفن: 0016479510618
Moalem.D.T@Gmail.Com‎“
„‎معلم مازاد
حقوق معلم و کارگر - علی بهشتی نیا
چندی پیش خبری خواندم از قول وزیر آموزش و پرورش مبنی بر کاهش 300 هزار نفری جمعیت معلمان. در این خبر وزیر محترم تنها چاره بهتر شدن وضعیت معیشت معلمان را رساندن جمعیت معلمان به 750 هزار نفر دانسته اند . با این روش حقوق و مزایای نداشته آن 300 هزار نفر به حقوق مزایای نداشته آن 750 هزار نفر اضافه می شود تا آن 750 هزار معلم خوشوقت، شاد و خرم، چست و چابک در کنار سایر اقشار مرفه جامعه زندگی کنند .
از آنجایی که تیم وزیر آموزش و پرورش برای تغییر معیشت معلمان خیلی عجله دارند و ممکن است از هول حلیم در دیگ بیفتند و از آنجایی که چاره ای هم جز کاهش نیرو ندارند پیشنهاد می گردد وزیر محترم و اتاق فکر ایشان به مطلب زیر توجه نمایند.
در ابتدا یک سوالی ذهن مرا مشغول کرده است که ناشی از توهم اینجانب است و نیازی به پاسخ ندارد و آن اینکه مگر آموزش و پرورش، معلم و نیرو هم دارد ؟ اصلا همچین چیزی داریم؟ مگه میشه؟ من تا حالا فکر می کردم آموزش و پرورش خودرو است خودش از زیر بته درآمده و خودش رشد می کند، حالا اینکه وزیر اذعان دارد که آموزش و پرورش معلم دارد برای من و امثال من جای تعجب دارد!
اصلا جناب وزیر! چرا به جای حذف 300 هزار نفر معادله را برعکس نمی کنید؟ به نظر شما اگر 750 هزار نفر حذف شوند بهتر نیست؟ من مطمئنم اگر معادله برعکس شود آن 300 هزار نفر باقی مانده خیلی خیلی وضع معیشتشان بهتر از آن پیشنهاد شما می شود.
در ضمن با اجرای پیشنهاد بنده و حذف شغل دوم معلمان هم 750 هزار فرصت شغلی ایجاد می شود، هم آن 300 هزار معلمی که درآموزش و پرورش می مانند، نجات پیدا می کنند و هم آن 750 هزار معلمی که از آموزش و پرورش رفته اند جزو نجات یافتگان خواهند بود.
به هر روی جناب وزیر اینکه شما فرموده اید چاره ای جز حذف 300 هزار معلم ندارید جای تامل دارد. واقعا چاره ای جز این ندارید؟ چرا به جای حذف، راه حل بهتر و ساده تری برای بهبود معیشت معلمان استفاده نمی کنید؟ اصلا مگر معیشت معلمان بد است که شما می خواهید برای نجات 750 هزار نفر 300 هزار معلم را حذف کنید؟ به قول حجت الاسلام دکتر رفیعی "معلمان در ازای این حقوق استخدام شدند". خب کسی حق اعتراض ندارد که در ازای همین حقوق استخدام شدند. به جای حذف 300 هزار معلم، آموزش و پرورش را بدهید به امثال دکتر رفیعی اینها با همین بودجه و بدون کسری چنان چرخ آموزش و پرورش را می چرخانند که آب هم از آب تکان نخورد.
سزدم چو ابر بهمن که بر این چمن بگریم طرب آشیان بلبل ، بنگر که زاغ دارد
کانون معلمان در تبعید :
1- حکومت ناب اسلامی اجازه فعالیت آزاد به کانون های صنفی بدهد تا آنها در راستای قانونگرایی عضو 
جدید گرفته و تعداد اعضای کانون صنفی معلمان ایران را به حد نصابی که دولت امیدواری احتیاج دارد
برسانند ، سپس همه اعضای کانون را اخراج و یا زندان نموده تا مسئله کسر بودجه و ... حل شود .
2 - احمدی نژاد را وزیر آموزش و پرورش نموده و همه معاونینش را از زندان در آورده و دوباره با 
حمایت مقام عظمای ولایت و بیت معظم له و مراجع عظام شروع به اختلاس کرده تا اینگونه وزارت 
ضمن جبران کسری بودجه ، به دیگر وزارتخانه ها هم اعتبار صادر نماید .
3- موارد فوق حتما افاقه خواهد نمود ، البته اگر زبانمان لال آقایان مسئولین محترم توبه کرده بودند و همه از مسلمانی دست کشیده و آیین دیگری اختیار نموده و هر یک به رسم و دین اجدادی خود برگشته بودند 
می توانید از خاندانی برای تمام فصول و بخصوص آقا مهدی استفاده نمایید تا با پورسانت های همه قراردادها ، به داد کسری بودجه آموزش و پرورش برسد البته با اجازه برادران دالتون ها ( لاریجانی ها)
( البته استاد شیرزاد عبدالهی فراموش نشود ، ایشان بعنوان کاتالیزور در هر سه مورد فوق قابل مصرف می باشد و فرقی هم نمی کند کدام مورد و با کی باشد )
کانون معلمان در تبعید 
تلفن: 0016479510618
Moalem.D.T@Gmail.Com‎“
„‎معلم مازاد
حقوق معلم و کارگر - علی بهشتی نیا
چندی پیش خبری خواندم از قول وزیر آموزش و پرورش مبنی بر کاهش 300 هزار نفری جمعیت معلمان. در این خبر وزیر محترم تنها چاره بهتر شدن وضعیت معیشت معلمان را رساندن جمعیت معلمان به 750 هزار نفر دانسته اند . با این روش حقوق و مزایای نداشته آن 300 هزار نفر به حقوق مزایای نداشته آن 750 هزار نفر اضافه می شود تا آن 750 هزار معلم خوشوقت، شاد و خرم، چست و چابک در کنار سایر اقشار مرفه جامعه زندگی کنند .
از آنجایی که تیم وزیر آموزش و پرورش برای تغییر معیشت معلمان خیلی عجله دارند و ممکن است از هول حلیم در دیگ بیفتند و از آنجایی که چاره ای هم جز کاهش نیرو ندارند پیشنهاد می گردد وزیر محترم و اتاق فکر ایشان به مطلب زیر توجه نمایند.
در ابتدا یک سوالی ذهن مرا مشغول کرده است که ناشی از توهم اینجانب است و نیازی به پاسخ ندارد و آن اینکه مگر آموزش و پرورش، معلم و نیرو هم دارد ؟ اصلا همچین چیزی داریم؟ مگه میشه؟ من تا حالا فکر می کردم آموزش و پرورش خودرو است خودش از زیر بته درآمده و خودش رشد می کند، حالا اینکه وزیر اذعان دارد که آموزش و پرورش معلم دارد برای من و امثال من جای تعجب دارد!
اصلا جناب وزیر! چرا به جای حذف 300 هزار نفر معادله را برعکس نمی کنید؟ به نظر شما اگر 750 هزار نفر حذف شوند بهتر نیست؟ من مطمئنم اگر معادله برعکس شود آن 300 هزار نفر باقی مانده خیلی خیلی وضع معیشتشان بهتر از آن پیشنهاد شما می شود.
در ضمن با اجرای پیشنهاد بنده و حذف شغل دوم معلمان هم 750 هزار فرصت شغلی ایجاد می شود، هم آن 300 هزار معلمی که درآموزش و پرورش می مانند، نجات پیدا می کنند و هم آن 750 هزار معلمی که از آموزش و پرورش رفته اند جزو نجات یافتگان خواهند بود.
به هر روی جناب وزیر اینکه شما فرموده اید چاره ای جز حذف 300 هزار معلم ندارید جای تامل دارد. واقعا چاره ای جز این ندارید؟ چرا به جای حذف، راه حل بهتر و ساده تری برای بهبود معیشت معلمان استفاده نمی کنید؟ اصلا مگر معیشت معلمان بد است که شما می خواهید برای نجات 750 هزار نفر 300 هزار معلم را حذف کنید؟ به قول حجت الاسلام دکتر رفیعی "معلمان در ازای این حقوق استخدام شدند". خب کسی حق اعتراض ندارد که در ازای همین حقوق استخدام شدند. به جای حذف 300 هزار معلم، آموزش و پرورش را بدهید به امثال دکتر رفیعی اینها با همین بودجه و بدون کسری چنان چرخ آموزش و پرورش را می چرخانند که آب هم از آب تکان نخورد.
سزدم چو ابر بهمن که بر این چمن بگریم طرب آشیان بلبل ، بنگر که زاغ دارد
کانون معلمان در تبعید :
1- حکومت ناب اسلامی اجازه فعالیت آزاد به کانون های صنفی بدهد تا آنها در راستای قانونگرایی عضو 
جدید گرفته و تعداد اعضای کانون صنفی معلمان ایران را به حد نصابی که دولت امیدواری احتیاج دارد
برسانند ، سپس همه اعضای کانون را اخراج و یا زندان نموده تا مسئله کسر بودجه و ... حل شود .
2 - احمدی نژاد را وزیر آموزش و پرورش نموده و همه معاونینش را از زندان در آورده و دوباره با 
حمایت مقام عظمای ولایت و بیت معظم له و مراجع عظام شروع به اختلاس کرده تا اینگونه وزارت 
ضمن جبران کسری بودجه ، به دیگر وزارتخانه ها هم اعتبار صادر نماید .
3- موارد فوق حتما افاقه خواهد نمود ، البته اگر زبانمان لال آقایان مسئولین محترم توبه کرده بودند و همه از مسلمانی دست کشیده و آیین دیگری اختیار نموده و هر یک به رسم و دین اجدادی خود برگشته بودند 
می توانید از خاندانی برای تمام فصول و بخصوص آقا مهدی استفاده نمایید تا با پورسانت های همه قراردادها ، به داد کسری بودجه آموزش و پرورش برسد البته با اجازه برادران دالتون ها ( لاریجانی ها)
( البته استاد شیرزاد عبدالهی فراموش نشود ، ایشان بعنوان کاتالیزور در هر سه مورد فوق قابل مصرف می باشد و فرقی هم نمی کند کدام مورد و با کی باشد )
کانون معلمان در تبعید 
تلفن: 0016479510618
Moalem.D.T@Gmail.Com‎“
„‎معلم مازاد
حقوق معلم و کارگر - علی بهشتی نیا
چندی پیش خبری خواندم از قول وزیر آموزش و پرورش مبنی بر کاهش 300 هزار نفری جمعیت معلمان. در این خبر وزیر محترم تنها چاره بهتر شدن وضعیت معیشت معلمان را رساندن جمعیت معلمان به 750 هزار نفر دانسته اند . با این روش حقوق و مزایای نداشته آن 300 هزار نفر به حقوق مزایای نداشته آن 750 هزار نفر اضافه می شود تا آن 750 هزار معلم خوشوقت، شاد و خرم، چست و چابک در کنار سایر اقشار مرفه جامعه زندگی کنند .
از آنجایی که تیم وزیر آموزش و پرورش برای تغییر معیشت معلمان خیلی عجله دارند و ممکن است از هول حلیم در دیگ بیفتند و از آنجایی که چاره ای هم جز کاهش نیرو ندارند پیشنهاد می گردد وزیر محترم و اتاق فکر ایشان به مطلب زیر توجه نمایند.
در ابتدا یک سوالی ذهن مرا مشغول کرده است که ناشی از توهم اینجانب است و نیازی به پاسخ ندارد و آن اینکه مگر آموزش و پرورش، معلم و نیرو هم دارد ؟ اصلا همچین چیزی داریم؟ مگه میشه؟ من تا حالا فکر می کردم آموزش و پرورش خودرو است خودش از زیر بته درآمده و خودش رشد می کند، حالا اینکه وزیر اذعان دارد که آموزش و پرورش معلم دارد برای من و امثال من جای تعجب دارد!
اصلا جناب وزیر! چرا به جای حذف 300 هزار نفر معادله را برعکس نمی کنید؟ به نظر شما اگر 750 هزار نفر حذف شوند بهتر نیست؟ من مطمئنم اگر معادله برعکس شود آن 300 هزار نفر باقی مانده خیلی خیلی وضع معیشتشان بهتر از آن پیشنهاد شما می شود.
در ضمن با اجرای پیشنهاد بنده و حذف شغل دوم معلمان هم 750 هزار فرصت شغلی ایجاد می شود، هم آن 300 هزار معلمی که درآموزش و پرورش می مانند، نجات پیدا می کنند و هم آن 750 هزار معلمی که از آموزش و پرورش رفته اند جزو نجات یافتگان خواهند بود.
به هر روی جناب وزیر اینکه شما فرموده اید چاره ای جز حذف 300 هزار معلم ندارید جای تامل دارد. واقعا چاره ای جز این ندارید؟ چرا به جای حذف، راه حل بهتر و ساده تری برای بهبود معیشت معلمان استفاده نمی کنید؟ اصلا مگر معیشت معلمان بد است که شما می خواهید برای نجات 750 هزار نفر 300 هزار معلم را حذف کنید؟ به قول حجت الاسلام دکتر رفیعی "معلمان در ازای این حقوق استخدام شدند". خب کسی حق اعتراض ندارد که در ازای همین حقوق استخدام شدند. به جای حذف 300 هزار معلم، آموزش و پرورش را بدهید به امثال دکتر رفیعی اینها با همین بودجه و بدون کسری چنان چرخ آموزش و پرورش را می چرخانند که آب هم از آب تکان نخورد.
سزدم چو ابر بهمن که بر این چمن بگریم طرب آشیان بلبل ، بنگر که زاغ دارد
کانون معلمان در تبعید :
1- حکومت ناب اسلامی اجازه فعالیت آزاد به کانون های صنفی بدهد تا آنها در راستای قانونگرایی عضو 
جدید گرفته و تعداد اعضای کانون صنفی معلمان ایران را به حد نصابی که دولت امیدواری احتیاج دارد
برسانند ، سپس همه اعضای کانون را اخراج و یا زندان نموده تا مسئله کسر بودجه و ... حل شود .
2 - احمدی نژاد را وزیر آموزش و پرورش نموده و همه معاونینش را از زندان در آورده و دوباره با 
حمایت مقام عظمای ولایت و بیت معظم له و مراجع عظام شروع به اختلاس کرده تا اینگونه وزارت 
ضمن جبران کسری بودجه ، به دیگر وزارتخانه ها هم اعتبار صادر نماید .
3- موارد فوق حتما افاقه خواهد نمود ، البته اگر زبانمان لال آقایان مسئولین محترم توبه کرده بودند و همه از مسلمانی دست کشیده و آیین دیگری اختیار نموده و هر یک به رسم و دین اجدادی خود برگشته بودند 
می توانید از خاندانی برای تمام فصول و بخصوص آقا مهدی استفاده نمایید تا با پورسانت های همه قراردادها ، به داد کسری بودجه آموزش و پرورش برسد البته با اجازه برادران دالتون ها ( لاریجانی ها)
( البته استاد شیرزاد عبدالهی فراموش نشود ، ایشان بعنوان کاتالیزور در هر سه مورد فوق قابل مصرف می باشد و فرقی هم نمی کند کدام مورد و با کی باشد )
کانون معلمان در تبعید 
تلفن: 0016479510618
Moalem.D.T@Gmail.Com‎“

 

سه سازمان حقوق بشری سفر مقامات اروپایی به ایران را محکوم کردند

reza amri

فدراسیون بین‌المللی جامعه‌های حقوق بشر و کانون مدافعان حقوق بشر و جامعه دفاع از حقوق بشر، دو نهاد ایرانی عضو این فدراسیون، در بیانیه‌ای شتاب مقامات اروپایی برای دیدار از ایران و نادیده گرفتن وضعیت حقوق بشر در این کشور را محکوم کردند.

عبدالکریم لاهیجی، رئیس فدراسیون بین‌المللی جامعه‌های حقوق بشر، در این‌باره گفت: «ما معتقدیم راه آینده از گفت‌وگو می‌گذرد، اما دولت‌ها نمی‌توانند این واقعیت را نادیده بگیرند که ایران مقام دوم جهان را در میان کشورهای اعدام‌کننده دارد و هم‌اکنون قصد دارد محکومان نوجوان را اعدام کند.»

در پی توافق هسته‌ای ایران و کشورهای قدرتمند، در هفته‌های اخیر زیگمار گابریل، معاون صدراعظم آلمان فدریکا موگرینی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و لوران فابیوس، وزیر امور خارجه فرانسه به ایران سفر کردند اما هیچ یک در گفت‌وگوهای خود با مقامات ایرانی از وضعیت حقوق بشر در این کشور سخنی نگفتند.

این در حالی است که بیانیه این سه سازمان مدافع حقوق بشر می‌گوید اجرای مجازات اعدام در ایران در چند سال گذشته رو به افزایش بوده است و در صورت ادامه اعدام‌ها با سرعت کنونی، سال ۲۰۱۵ پس از سال ۱۹۸۹ از لحاظ شمار اعدام ها رکورد به جا خواهد گذاشت.

بر اساس این بیانیه، دولتمردان ایران از یکم ژانویه تا ۱۵ ژوئیه ۲۰۱۵ (۱۱ دی ۱۳۹۳ ـ ۲۴ تیر ۱۳۹۴) انجام ۲۴۶ اعدام را تأیید کرده‌اند و منابع معتبر از انجام ۴۴۸ اعدام دیگر خبر داده‌اند.

بیانیه سه سازمان مدافع حقوق بشر این روند را «بسیار نگران‌کننده» خوانده‌ و گفته‌ است: «گمان می‌رود چند هزار تن دیگر، به اتهام‌هایی از قتل تا مواد مخدر و کفرگویی، اکنون در ایران محکوم به اعدام هستند.»

همچنین ایران در میان چند کشور اعدام‌کننده محکومان نوجوان در جهان مقام اول را داراست. دست‌کم ۱۶۰ نوجوان محکوم به اعدام در ایران در زمان ارتکاب جرم اتهامی کمتر از ۱۸ سال داشته‌اند.

عبدالکریم لاهیجی در این‌باره گفت: «با وجود این‌که اعدام محکومان نوجوان در حقوق بین‌المللی ممنوع است، ایران همزمان با بهبود روابط با غرب به این اعدام‌ها ادامه می‌دهد.»

لاهیجی افزود: «جامعه بین‌المللی، از جمله اتحادیه اروپا، مسئولیت دارند حقوق بشر را در مرکز روابط‌شان با ایران قرار دهند و بر توقف فوری این موارد نقض حقوق بشر اصرار بورزند.»

بیانیه با اشاره به اعدام جواد صابری در فروردین‌ماه امسال که به‌هنگام ارتکاب جرم قتل ۱۷ سال سن داشت و به بیماری روانی دچار بود، به محکومیت متهمان دیگری از این‌گونه، همچون سالار شادی‌زادی و سامان نسیم نیز پرداخته است.

فدراسیون بین‌المللی جامعه‌های حقوق بشر، کانون مدافعان حقوق بشر و جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران با تأکید از دولت ایران خواسته‌اند تا اعدام تمام محکومان نوجوان را فوری متوقف کند و به‌عنوان نخستین گام در راه لغو کامل مجازات اعدام، دست از اجرای این مجازات در مورد نوجوانان بردارد.

بیماری نرگس محمدی جدی است، مسئول جان او قوه قضاییه است

reza amiri

narges mohammadii

 

تقی رحمانی، همسر نرگس محمدی از برخورد دادستانی تهران و مسئولان زندان اوین با همسرش که به بیماری آمبولی ریه و فلج عضلانی مبتلا است، انتقاد کرد.

به گزارش سایت کانون مدافعان حقوق بشر، آقای رحمانی با اعلام این‌که جریان تنفس خانم محمدی در روزهای گذشته نامناسب بوده و به ورم ریه نیز دچار شده است، از ادامه وجود اختلال در دادن داروهای مناسب و تخصصی به همسرش خبر داد.

آقای رحمانی در ادامه گفت که در پی تشدید بیماری خانم محمدی و براساس موافقت دادستان تهران با درخواست خانواده همسرش برای گرفتن وقت از پزشک متخصص و اعزام خانم محمدی به مطب پزشک متخصص، مقام‌های مسئول زندان اوین از انجام این عمل در زمان مقرر خودداری کرده‌اند.

خانواده خانم محمدی برای روز سه شنبه، ششم مرداد ماه ۱۳۹۴ از پزشک متخصص مغز و اعصاب وقت گرفته بودند. پیش از این، معاون دادستان تهران در مخالفت با اعزام خانم محمدی به مطب پزشک متخصص، گفته بود که در جریان اعزام، از او عکس و فیلم می‌گیرند و رسانه‌ای می‌کنند.

براین اساس آقای رحمانی با مخاطب قرار دادن مقام‌های دادستانی از آنان پرسید که این دلیل برای اعزام نکردن بیماران به بیمارستان چقدر موجه است؟ آن‌هم بیماری خطرناکی که می‌تواند با اندکی بی‌احتیاطی، به فاجعه‌ای تبدیل شود.

خانم محمدی که به علت بیماری آمبولی ریه، باید داروهایی متناسب با وضعیتش مصرف کند اما رییس بهداری زندان اوین بنابر تشخیص فردی‌اش از دادن آن داروهای تخصصی امتناع کرده‌است. این در حالی است که لزوم مصرف این داروها به تأیید پزشک‌های متخصص، حتی پزشک متخصص زندان که هر ۱۵ روز یک بار در درمانگاه زندان اوین، بیماران را ویزیت می کند نیز قرار گرفته است.

براساس نظر پزشک‌های متخصص، دو بیماری آمبولی ریه و فلج عضلانی درشرایطی که مورد رسیدگی قرا ر نگیرند و داروهای مناسب تجویز نشوند، می توانند جان بیمار را به خطر بیاندازند. از همین‌رو آقای رحمانی با ابراز نگرانی از خطراتی که بیماری آمبولی ریه برای همسرش دارد، گفت که خطر لخته شدن خون در بدن او در پی این بیماری در فضای عصبی تشدید می شود.

آقای رحمانی در این خصوص گفت: «تجویر پزشکان در سال ۱۳۹۱ این بود که فضای زندان برای نرگس، او را برای فلج عضلانی مستعد می کند. بنابراین مخالف نگهداری او در زندان بودند؛ تشخیصی که به تأیید پزشکی قانونی نیز رسیده است.»

او در ادامه این تشخیص را دلیلی دانست که آزادی خانم محمدی در سال ۱۳۹۱ را تسهیل کرد.

نرگس محمدی، نائب رییس کانون مدافعان حقوق بشر در دورانی که برای ادامه درمان، در مرخصی استعلاجی و بیرون از زندان بود، به‌دلیل فعالیت‌های حقوق بشری‌اش با اتهام‌های جدیدی مواجه و پرونده دیگری برای او گشوده شد. خانم محمدی پس از مدتی باوجود ناتمام ماندن مراحل درمان، باردیگر بازداشت شد.

آقای رحمانی همچنین به نظر پزشک متخصص زندان اوین در دوره جدید بازداشت خانم محمدی اشاره کرد که نظر پزشکی‌اش این بوده‌ ‌است که او به بیمارستان اعزام و در آنجا بستری و معالجه شود.

آقای رحمانی با بیان این‌که بیماری نرگس محمدی جدی است و او به مراقبت پزشکان متخصص خود، نیاز فوری دارد، گفت که قوه قضاییه و دادستانی در این مورد نمی‌توانند از مسئولیت خود شانه خالی کنند، بنابراین مسئول جان و تمام عواقبی خواهند بود که در صورت پیشرفت بیماری نرگس، برای او به‌وجود خواهد آمد.

اعتصاب ۱۵۰۰ کارگر شرکت قالب های صنعتی سایپا

رادیو پارس  _ بنقل از اتحادیه آزاد کارگران ایران: حدود ۱۵۰۰ کارگر شرکت قالبهای صنعتی سایپا صبح دیروز در اعتراض به تاخیر در پرداخت مزد و برای دست یابی به برخی مطالبات دیگرشان دست به اعتصاب زدند.
در این شرکت از اول سالجاری تاکنون یکبار آکورد و دو بار بن داده شده است. این در حالی است که سال گذشته هر ماهه آکورد بن و پرداخت میشد. در عین حال که بن های پرداختی امسال کم تر از سال گذشته بود.
بنا بر اظهار کارگران این کارخانه صنعتی که جزو شرکتهای بزرگ تابعه سایپا می باشد در حالیکه از اسفند ماه سال گذشته طرح طبقه بندی مشاغل در این کارخانه اجرا شده است و در فیش حقوقی کارگران اعمال میشود اما هنوز از اعمال اجرای این طرح در حکم کارگزینی آنان خبری نیست. طرح طبقه بندی مشاغل پارسال و در پی اعتراضات کارگران شرکت قالبهای صنعتی به اجرا در آمد. همچنین بدلیل نبود نقدینگی برای پرداخت سنوات کارگران، علیرغم رسیدن موعد بازنشستگی بسیاری از آنان، این کارگران قادر به بازنشسته شدن نیستند. بنا بر اظهار کارگران شرکت قالبهای صنعتی در حالی مسئولین شرکت از نبود نقدینگی برای پرداخت سنوات کارگران در معرض بازنشستگی صحبت میکنند که مدیران شرکت حقوقهای آنچنانی دریافت میکنند.
بنا بر گزارشهای رسیده به اتحادیه آزاد کارگران ایران، اعتصاب صبح دیروز کارگران شرکت قالبهای صنعتی سایپا بدلیل نارضایتی کارگران از شرایط موجود و تاخیر در پرداخت مزد از اول صبح از سالنهای یک و دو، شامل ماشین کاری و فینیشینگ شروع شد و بسرعت به سالنهای دیگر کشیده شد.
در پی این اعتصاب یکی از مدیران شرکت با حضور در میان کارگران طی مذاکراتی با آنان ضمن دادن وعده رسیدگی به خواستهای کارگران اعلام کرد که مشکلاتی که شما با آن مواجه هستید در کلیه شرکتهای تابعه سایپا وجود دارد.
بنا بر این گزارش، این اعتصاب از آنجا که یک اعتصاب هشداری از سوی کارگران بود ساعت ده صبح دیروز پس از وعده های یکی از مدیران شرکت خاتمه پیدا کرد و کارگران با اعلام اینکه مصرانه خواهان تحقق خواست هایشان هستند بر سر کارهای خود بازگشتند.

Saied Ohadys Foto.

بازداشت شش تن از فعالان مدنی طی روزهای گذشته

reza amiri

       رادیو پارس _  گزارش ها از بازداشت شش تن از فعالین مدنی طی روزهای اخیر خبر می دهد، این در حالی است که امسال نیز ماموران امنیتی از برگزاری مراسم سالانه قلعه بابک در استان آذربایجان شرقی جلوگیری کرده اند.

رادیو پارس _ارگان خبری فعالان حقوق بشر در ایران، ظهر روز چهارشنبه هفتم مرداد ماه ۹۴، ماموران امنیتی با مراجعه به چاپخانه آقای بایرام قراچه لو در شهریار، وی و چند تن دیگر از فعالان مدنی به نام های بهنام عبدالمحمدی، اصغر بیدل و مهران بمبئی را بازداشت کردند.

ماموران لباس شخصی مسلح به سلاح کمری و بیسیم، ضمن بازداشت آقایان عبدالمحمدی، بیدل، بمبئی و قراچه لو، برخی از اسناد و مدارک و همچنین جزوات منتشره در آن چاپخانه را نیز ضبط کردند و به استناد گفته های شاهدان، یکی از بازداشت شدگان شدیدا مورد ضرب و شتم ماموران قرار گرفت.

فعلا از علت بازداشت و همچنین محل نگهداری آنان خبری منتشر نشده و مراجعه خانواده ها به مراکز قضایی و انتظامی، تنها خبر از بازداشت آنها توسط سپاه پاسداران داده است.

همچنین دو تن دیگر به نام های عباس شادمند و اکبر ابولزاده نیز روز جمعه ۲۶ تیر توسط ماموران امنیتی در اطراف شهر کلیبر  دستگیر شده اند، هر دو این افراد طی سال های اخیر بارها مورد احضار و بازداشت قرار گرفته بودند و از دلیل دستگیری جدید آنها خبری منتشر نشده است.

گفتنی است؛ مراسم قلعه بابک یا قلعه جمهور، که بعنوان نماد آزادی خواهی همه ساله اواسط تیر ماه در شهرستان کلیبر آذربایجان شرقی گرامی داشته می شود، غالبا با محدودیت یا ممنوعیت های خاصی از سوی حکومت روبرو بوده و این تجمع مدنی همانند تجمعاتی چون روز جهانی زبان مادری، با ارعاب و بازداشت و تهدید فعالان مدنی منطقه توسط نهادهای امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی مواجه می باشد.

bazdasht30

مقدسات چهارگانه اصلاح طلبان اعلام شد: آیت‌الله خمینی، آیت‌الله خامنه‌ای، قانون اساسی و ولایت فقیه

reza amiri

رادیو پارس _ صادق خرازی، از بستگان محمد خاتمی و برادر همسر مسعود خامنه اى می‌گوید: “برای حزب ندای ایرانیان مرامنامه و اساسنامه نوشتیم و به بزرگان نشان دادیم و اصلی را به نام اربعه داریم که چهار عنصر اصلی را به عنوان یقین محکمات و مسلمات، معیار خودمان قرار دادیم. اربعه یعنی وجود مقدس امام خمینی (ره)، رهبری، قانون اساسی و ولایت فقیه. هر کسی، هر چیز دیگری باشد قابل نقد است. اما درباره این چهار اصل، نه اهل مذاکره و نه اهل معامله هستیم و این را با صدای بلند می‌گوییم و این تابلوی ماست.”

همانطور که در تصویر می‌بینید صادق خرازی با مصباح یزدی و قسم سلیمانی نیز روابط حسنه‌ای دارد.

طبرزدى: مبارزه حقوق بشرى مبناى “انقلاب دموكراتيك” است (١)

reza amiri

رادیو پارس    _حشمت اله طبرزدى از مخالفان مشهور جمهورى اسلامى معتقد است كه مبارزه مسالمت آميز و حقوق بشرى ، مبناى انقلاب دموكراتيك است.
طبرزدى كه اخيرا از زندان آزاد شده، تاكيد كرده كه اصلاح طلب نيست و بدنبال انقلاب دموكراتيك در ايران است.
او كه طى ١٦ سال گذشته زندان هاى مختلف جمهورى اسلامى را تجربه كرده ، به تبيين راههاى تحقق انقلاب دموكراتيك پرداخته و خاطرنشان مى كند كه مجموعه جنبش هاى اجتماعى جديد، از جمله جنبش هاى دانشجويي، كارگرى، معلمان، زنان، روزنامه نگاران و فعالان حقوق بشر، همگى يك مبارزه دموكراتيك نو را به راه انداخته اند.
طبرزدى با يادآورى دوران زندان مى گويد: بعد از وقايع ١٨ تير و كوى دانشگاه كه بازداشت و زندانى شدم، در زندان نيز به فعاليت خود ادامه داده و به همراه ديگر دانشجويان زندانى وزندانيان سياسي بيانيه ها و نامه هايي را امضا و منتشر مى كرديم و در مقابل، تعدادى از زندانيان دهه ٦٠ مخالف اينگونه كارها بودند و معتقد بودند كه تنها راه مبارزه، مبارزه مسلحانه است و روش بيانيه و اعتصاب و…. را قبول نداشتند و مى گفتند كه اينها سرگرمى است؛ البته همينها بعدا به ما و حركت هاى اعتراضى پيوستند و بيانيه ها را امضا مى كردند.
مدير مسوول “پيام دانشجو” كه در دوران زندان به همراه سيدمحمد سيف زاده و عبدالفتاح سلطانى و ٢٠ نفر ديگر از زندانيان سياسي و عقيدتى ، بزرگترين كمپين حقوق بشرى را پايه گذارى كرده است، تصريح مى كند: جنبش اجتماعى جديد، دموكراسى خواه و حقوق بشرى است و مبناى مبارزه دموكراتيك خود را اعلاميه جهانى حقوق بشر قرار داده است.
گفتنى است بزرگترين كمپين حقوق بشرى كه سال گذشته همزمان با روز جهانى حقوق بشر كليد زده شد، تا كنون با استقبال گسترده ايرانيان در داخل و خارج كشور مواجه شده است و چهره هايي چون نرگس محمدى، نسرين ستوده، محمد ملكى، عباس اميرانتظام، شيرين عبادى و مهرانگيز كار به اين كمپين پيوسته اند.
ادامه دارد…..

Javad Khoramis Foto.

انتقاد مولانا عبدالحمید از تخریب نمازخانه پونک تهران

 رادیو پارس _

نوشته شده توسط  فعال بلوچپنج شنبه, 08 مرداد 1394 10:52

مولانا عبدالحمید امام جمعه اهل سنت زاهدان با ارسال نامه‌هایی جداگانه به رهبر و رئیس جمهور ایران، ضمن انتقاد از تخریب نمازخانه اهل‌سنت، واقع در منطقه پونک تهران، خواستار «رسیدگی عاجل» به این موضوع شدند.

به گزارش کمپین فعالین بلوچ به نقل از سنی آن‌لاین، مولانا عبدالحمید در این نامه‌ها به «عدم برخورداری شهروندان اهل‌سنت تهران از مسجد» اشاره کردند و تخریب نمازخانه اهل‌سنت تهران و اقداماتی از این قبیل را «به‌دور از انتظار جامعه اهل‌سنت ایران» دانستند.

در بخشی از نامۀ امام جمعه اهل‌سنت زاهدان به رهبر ایران آمده است: «در شرایطی که افراط‌گرایی، تکفیر، تفرقه و خشونت در دنیا موج می‌زند و جهان اسلام نیازمند آرامش و سعه‌صدر است، برادران و خواهران اهل‌سنت چنین انتظاری نداشتند. این نوع برخوردها به دشمنان اسلام، عوامل خشونت‌طلب و افراط‌گرا فرصت می‌دهد تا به اختلافات دامن بزنند و مردم شریف و همیشه در صحنه اهل‌سنت را مأیوس کنند.»

مدیر دارالعلوم زاهدان همچنین در نامه‌ای که به دکتر حسن روحانی نوشته‌اند، به اوضاع بحرانی عصر حاضر اشاره کردند و گسترش افراط‌گرایی در جهان را معلول علت‌هایی همچون “عدم تحمل”، “عدم توجه به خواسته‌های برحق مردم” و “ندیدن واقعیت‌های موجود” دانستند.

در بخشی از این نامه، تخریب نمازخانه اهل‌سنت تهران «موجب جریحه‌‌دار شدن احساسات مسلمانان اهل‌سنت» عنوان شده و آمده است: «عدم تحمل یک نمازخانه معمولی و تخریب آن، در شهری‌که اجازۀ ساخت مسجد به شهروندان اهل‌سنت داده نمی‌شود و مطالبۀ سی‌وهفت سالۀ آنها پس از پیروزی انقلاب اسلامی ناکام مانده است، تنها جریحه‌‌دار نمودن احساسات جامعه اهل‌سنت ایران نیست، بلکه احساسات مسلمانان جهان را نیز جریحه‌دار می‌نماید.»

مولانا عبدالحمید تخریب نمازخانه اهل‌سنت تهران را اقدامی در راستای «خشنودی افراد تنگ‌نظر، کوتاه‌بین و افراطی» دانستند که در آن «رضایت پروردگار، منافع نظام جمهوری اسلامی، منافع ملی و وحدت امت اسلامی» در نظر گرفته نشده است.

لازم به ذکر است صبح امروز چهارشنبه 7 مرداد 1394 نمازخانه اهل‌سنت تهران واقع در منطقه پونک، توسط نیروهای شهرداری، با پشتیبانی نیروهای انتظامی و امنیتی تخریب شد.

انتقاد مولانا عبدالحمید از تخریب نمازخانه پونک تهران

 

نامه هاشم خواستار به لوران فابیوس: از حاکمان ایران بخواهید معلمان زندانی را آزاد کنند

reza amiri

 

    رادیو پارس  :‌ هاشم خواستار، از اعضای شناخته‌شده‌ی “کانون صنفی معلمان ایران” و زندانی سیاسی پیشین، در نامه‌ای به وزیر امور خارجه فرانسه از وی خواسته تا در جریان سفرش به ایران «تنها به فکر منافع تجاری ملت خود نباشد و از حاکمان ایران بخواهد که معلمان زندانی را آزاد کنند». لوران فابیوس قرار است روز چهارشنبه (۲۹ جولای-۷ مرداد) به همراه یک هیات سیاسی-تجاری وارد تهران شود.

آقای خواستار در بخشی از این نامه به برخورد ماموران امنیتی و لباس‌شخصی‌ها با صدها معلمی که روز چهارشنبه گذشته قصد برگزاری تجمعی در مقابل مجلس شورای اسلامی را داشتند، اشاره کرده و نوشته است: «همین چهارشنبه گذشته (۳۱ تیر ۹۴) معلمان می‌خواستند در مقابل مجلس در اعتراض به زندانی کردن همکاران‌شان تجمع سکوت برگزار کنند. اما ماموران نیروی انتظامی و لباس‌شخصی‌ها -که در قانون هیچ جایگاهی ندارند و نوجوانان کم سن و سالی در بین آن‌ها بودند که این هم خاص حکومت اسلامی ایران است- چنان ورودی‌های پارلمان اسلامی را امنیتی کردند که هر جنبنده‌ای که حدس می‌زدند معلم است گرفته با ضرب وشتم و توهین به داخل ماشین‌های نیروی انتظامی می‌انداختند. اگر حمایت معلمان نبود یقینا ما را که بیش از ۲۰۰ نفر بودیم آزاد نمی‌کردند و حبس‌های طویل‌المدت به ما می‌دادند.»

او هم‌چنین با بیان این‌که «ملت فرانسه در حدود ۲۳۰ سال قبل انقلاب کردند و اعلامیه‌ی جهانی حقوق بشر را به جهانیان ارائه دادند»، خطاب به آقای فابیوس می‌نویسد: «شما پا به کشوری می‌گذارید که حاکمانش به نام حقوق بشر اسلامی حاضر به رعایت ابتدایی‌ترین حقوق انسانی ملت ایران از جمله معلمان نیستند. شما پا به کشوری می‌گذارید که در آن، قانون هیچ جایگاهی ندارد و ملت و به خصوص معلمان باید دستورات آنی و شفاهی حاکمان را اجرا کنند.»

هاشم خواستار در ادامه‌ی نامه‌ی خود از وزیر خارجه فرانسه خواسته تا از سران جمهوری اسلامی بپرسد که «چرا در دنیا فقط ایران معلم زندانی آن هم به خاطر عقیده و فعالیت صنفی دارد؟»

وی سپس مواردی از احکام قضایی برای معلمان ایران را این‌گونه برشمرده است: «معلم کرد، فرزاد کمانگر را اعدام کردند و هنوز بعد از ۵ سال قبرش را به خانواده‌اش نشان نداده‌اند در حالی که افکار عمومی معلمان، قانع نشده که محاکمه‌اش عادلانه بوده است. رسول بداقی که ۲ دختر دوقلوی کوچک و یک دختر بزرگ دارد، ۶ سال است که در زندان به سر می‌برد و حتی یک روز مرخصی به خاطر مرگ مادرش به او نداده‌اند.»

آقای خواستار در پایان این نامه می‌نویسد: «آقای وزیر! قبل از آمدن‌تان به ایران، تاریخ اشغال فرانسه توسط آلمان نازی را ورق زده و اندکی اندیشیده به خود بیایید که ما اکنون در همان شرایط قرار داریم. آقای وزیر! ما شما را نماینده‌ی آن انقلاب بزرگ ملت فرانسه می‌دانیم. امیدواریم تنها به فکر منافع تجاری ملت خود نباشید و از حاکمان ایران بخواهید که معلمان زندانی: رسول بداقی، محمود باقری، علیرضا هاشمی، علی‌اکبر باغانی، اسماعیل عبدی، مهدی فراحی شاندیز، عبدالرضا قنبری، ارژنگ داوودی، محمدامین آگوشی را که اکثرا بین ۵ تا ۱۰ سال است که زندانی هستند، آزاد کنند. جهت اطلاع سه نوبت تاکنون به خاطر فعالیت‌های صنفی، حکم زندان گرفته‌ام و یک نوبت، توسط هیأت تخلفات اداری به کسر یک‌هشتم حقوق محکوم شده‌ام.»

Hashem-Khastar