اینجا خشونت و آلودگی بیداد می‌کند؛ گزارشى درباره زندان تهران بزرگ

reza amiri

      رادیو پارس    ـ  _ زندان تهران بزرگ، جایی است که در آن نه نشانی از حقوق بشر است و نه از انسانیت و دین و اخلاق، هرچند در ابتدا نمایی شیک و زیبا و مدرن از خود به نمایش بگذارد.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از کلمه، گزارش تکان دهنده ای که در ادامه می خوانید، جزئیاتی از شرایط فاجعه بار این زندان را که قرار است هزاران زندانی دیگر به آنجا منتقل شوند، برای اولین بار به نمایش می گذارد، جزئیاتی که احتمالا مسئولان دولتی بازدیدکننده نیز از آنها بی خبر نگه داشته می شوند تا بگویند: “وضع آموزش قرآن و مفاهیم قرآنی، نظافت و پاکیزگی، فضا و محیط استراحت و هواخوری بسیار مطلوب و قابل تقدیر بود”.

احتمالا معاون امنیتی و انتظامی استاندار تهران که این جملات را چهارشنبه گذشته پس از بازدید از زندان مذکور بر زبان رانده بود، با خواندن این گزارش در برداشت ظاهربینانه خود تجدیدنظر خواهد کرد.

از ابتدای مردادماه و طی دو هفته گذشته حدود هزار نفر از بندهای مختلف اوین به زندان تهران بزرگ منتقل شده اند و در نتیجه تعداد کل زندانیان اصطلاحا حاضر به خواب در اوین به سه هزار نفر کاهش یافته است.

زندان تهران بزرگ در مسیر جاده قدیم قم – از فشافویه به سمت ورامین در کنار زندان فشافویه و زندان جدید التاسیس شهید لاجوردی واقع شده است و چند سالی است که در سه تیپ این زندان، زندانیان متهم به سرقت نگهداری می شوند. تیپ چهار این زندان نیز بندی است با دوازده سالن دویست نفری که اخیرا هزار نفر از محکومان متهم به کلاهبرداری از اوین به آنجا منتقل شده اند.

بنابر شنیده ها قرار است طی روزهای آینده سایر زندانیان اوین که چنین اتهامی دارند و تعداد آنها حدود پانصد تا ششصد نفر برآورد شده است “البته غیر از آنهایی که از حمایت های ویژه برخوردارند” به همراه تعدادی از زندانیان زندان های استان البرز “قزل حصار و رجایی شهر” به زندان تهران بزرگ انتقال یابند.

نحوه انتقال زندانیان از اوین به این نحو است که هر روز صبح ابتدا تلفن های بندها قطع می شود تا کسی نتواند خبر انتقالش را به بیرون از زندان اطلاع دهد و سپس همه کسانی که نامشان برای انتقال خوانده می شود، باید ظرف حداکثر دوساعت با تمام وسایل آماده رفتن شوند، زندانیان را با دستبند و پابند سوار اتوبوس ها می کنند و با اسکورت نیروهای ویژه پلیس از اوین به تهران بزرگ می برند.

زندان تهران بزرگ در محیط کویری فشافویه که آبی شور و هوایی بسیار گرم دارد، ایجاد شده است. وسعت این زندان بسیار زیاد است و غیر از تیپ چهار که به تازگی ساختمانش به اتمام رسیده و به زندانیان تازه وارد از اوین اختصاص یافته، تیپ های بعدی نیز قرار است به مرور آماده شوند.

تهران بزرگ یکی از امنیتی ترین زندانهای کشور است و به برخورد شدید و تند با زندانیان شهرت دارد، اما افراد زندانی به دلیل نوع اتهاماتشان هرگز نتوانسته اند حتی گوشه ای از این خشونت ها را بازگو کنند.

اما در مقابل، زندانیان انتقال یافته از اوین به دلیل برخورداری از روحیه بهتر، پس از چند روز به دلیل نبود آب شیرین، پتو، سیگار و امکانات اولیه لازم، دست به اعتراض زده و از گرفتن غذاهای خود خودداری کردند تا اینکه سه شنبه گذشته متعاقب بازدید رییس سازمان زندان ها و معاونت امنیتی استانداری تهران، ضمن تامین آب شرب با تانکر، اقدام به توزیع و فروش برخی اقلام مورد درخواست زندانیان مانند آب معدنی و سیگار در فروشگاه ها شد. ولی مشکل تلفن این زندانیان هنوز حل نشده، زیرا در هر سالن فقط یک دستگاه تلفن موجود است و آنها برای چند دقیقه تماس تلفنی باید ساعت های متمادی در صف باشند.

بر خلاف زندان اوین که در آن زندانیان در صورت تخلف، مطابق آیین نامه سازمان زندان ها برای مدت کوتاهی و حداکثر تا بیست روز به سلول های انفرادی دارای حمام و توالت در بند ۲۴۰ منتقل می شوند، در تهران بزرگ به جای انفرادی، سوئیت های بیست تخته ای وجود دارد که بعضا ۶۰ تا ۷۰ نفر در آنجا مشمول حبس تنبیهی می شوند. در گوشه هر سوییت، یک حمام و یک توالت وجود دارد که با پرده از سالن جدا شده است که با این ساختار بوی آزار دهنده ی تعفن به طور مداوم، در تمام سالن طبیعی به نظر می رسد.

در سوئیت های تنبیهی درها همیشه بسته است و زندانیان هیچ گونه دسترسی به هواخوری، نور آفتاب، سیگار و فروشگاه ندارند. آنقدر زندانی در آنجا نگه داری می شود تا به اصطلاح ببرد و به قول زندانبان ها به غلط کردن بیفتد، سپس با گرفتن تعهد آنها را به بند عمومی برمی گردانند. به طور کلی فضای عمومی زندان تهران بزرگ آنقدر بسته و سرکوبگرانه است که همه زندانیان را به تعظیم و تکریم زندانبان ها وا می دارد.

از دیگر مسائل عمده در سالن های نگهداری سارقان، فراوانی مواد مخدر، فعالیت باندهای سازمان یافته، تعرض و تجاوز به زندانیان جوان و باجگیری از تازه واردان است که این اعمال بدون هماهنگی وکیل بند ها و مسئولین رده پایین زندان امکان پذیر نبوده و نیست. ظاهرا تا کنون دستگاه قضایی به هیچ مقام دولتی یا نمایندگان مجلس نیز اجازه بازدید از تهران بزرگ را نداده است، ضمن آنکه بعضی سالن های آنجا و خصوصا سوئیت های تنبیهی آنقدر کثیف و غیرقابل مشاهده است که حتی مسئولان سازمان زندان ها نیز از آنجا بازدید نمی کنند.

بازرسی های ماهیانه نیز در آنجا به صورتی خشن و غیر انسانی انجام می شود و مسئولان زندان به سربازان میدان می دهند که با خشونت با زندانیان برخورد کنند؛ به نحوی که حتی ظروف و فلاسک های آنها را برای پیدا کردن مواد مخدر می شکنند و تمام اسباب و لوازمشان را وسط اتاق زیرورو و گاه تخریب می کنند. کوچک ترین اعتراض زندانی نیز با باتون و ضرب و شتم پاسخ داده می شود و در مواردی گزارش شده که حتی به زندانیان گفته شده که در موقع بازرسی حق نگاه کردن و شناختن صورت سربازان را ندارند و در صورت بلند کردن سر با شدیدترین عکس العمل پاسیاران و سربازان مواجه می شوند.

سربازان مستقر در تهران بزرگ نیز از شرایط این زندان بسیار ناراضی هستند و اکثر آنها تلاش می کنند با یافتن آشنایان ذی نفوذ، به زندان های دیگر به ویژه اوین منتقل شوند، زیرا فضای زندان بر این سربازان ۱۹-۲۰ ساله نیز اثر مخرب روانی دارد. سربازانی که شبها صدای گریه و فریاد زندانیانی را می شنوند که زندانیان قدیمی تر به آنها تجاوز می کنند، یا آنها که نیاز به مواد مخدر یا سیگار نخی پنج هزار تومان دارند، “به دلیل ممنوعیت فروش سیگار در فروشگاه های آنجا، قیمت سیگار بسته ای تا صد هزار تومان است و معلوم نیست که سودش را چه کسانی می برند” اما به دلیل بی پولی یا بدهی به آنها مواد داده نمی شود و آنها با التماس و تضرع یا فریاد و شیون درخواست مواد دارند.

zendan

خانواده و وکیل: زن و بچه محمد طاهری را شکنجه کردند تا اعتراف کند فرشته قاضی

reza amiri
پنجشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۴
در مصاحبه با روز

خانواده و وکیل: زن و بچه محمد طاهری را شکنجه کردند تا اعتراف کند

خانواده و وکیل محمدعلی طاهری، بنیانگذار عرفان حلقه یا عرفان کیهانی در مصاحبه با روز شایعات مربوط به مرگ او را تکذیب و از کسانی که این اخبار را درباره وضعیت وی منتشر می کنند انتقاد کرده اند.آنها می گویند به نقض حکم اعدام آقای طاهری از سوی دیوان عالی کشور امیدوارند زیرا صدور چنین حکمی هیچ مبنای درستی نداشته است.

عزت الملوک طاهری، مادر محمدعلی طاهری در مصاحبه با روز خواهان آزادی فرزندش شده و گفته او هیچ کار خلافی انجام نداده. او می گوید اگر به پرونده فرزندش عادلانه رسیدگی شود حکم او قطعا نقض وآزاد خواهد شد. آذردخت طاهری، خواهر آقای طاهری هم به روز می گوید که تمام فعالیت های برادرش در زمینه عرفان و تدریس و طب قانونی و با مجوز رسمی بوده و خانواده وی به هیچ عنوان انتظار چنین رفتارها و حالا انتظار صدور حکم اعدام را نداشته اند.

محمود علیزاده طباطبایی، وکیل محمدعلی طاهری اما در مصاحبه با روز درباره پرونده و مبنای صدور حکم اعدام برای موکلش چنین توضیح می دهد: “افساد فی الارض زده اند و می گویند چون جوان ها را منحرف کرده، این افساد فی الارض است ولی قاضی قبلی، آقای پیرعباسی که ایراد گرفته و پرونده را برگردانده بود گفته بود در دادستانی صد نفر از کسانی را که توسط ایشان آموزش دیده اند و اعتقادات قبل از آموزش و بعد از آموزش توسط ایشان را بگیرید ببینیم به چه صورتی منحرف شده اند. که متاسفانه این تحقیق انجام نشد”.

او می افزاید: “در مورد افساد فی الارض دو دیدگاه است؛ یک دیدگاه می گوید محاربه و افساد فی الارض یعنی مبارزه مسلحانه با مردم نه با حکومت. یک دیدگاه این است که می گوید کسی که کسی را بکشد یا فساد در زمین به وجود بیاورد، مستحق اعدام است. آقای طاهری هیچ یک از اینها را مرتکب نشده و در دادگاه هم اعلام کرد که من منکر هیچ یک از مسائل دین نیستم و آموزه های من مبنی بر خداپرستی است. او حتی در دادگاه اعلام کرد که اگر من اشتباه می کنم یا دیدگاه من اشتباه است برمیگردم و توبه می کنم. ولی متاسفانه حکم اعدام صادر شده ولی ما امیدواریم در مرحله دیوان این حکم نقض شود”.

سوال می کنم مبنای اتهام فساد فی الارض برای آقای طاهری چه بوده و اتهاماتی نظیر جن گیری و رمالی و.. که به او می زنند در چه راستایی است؟ وکیل محمدعلی طاهری می گوید: “نه رمالی، نه جن گیری هیچ کدام از اینها نیست. من دیروز خدمت آیت الله مکارم شیرازی رسیدم و از ایشان که مستند به فتوای ایشان و دو نفر دیگر از آقایان حکم اعدام صادر کرده اند، پرسیدم شما کجای دیدگاه های ایشان را انحرافی می دانید؟ ایشان گفتند که به من گفته اند فردی این حرف ها را می زند. گفتم خب شما نگفتید این حرف هایی را که می گویید زده، کجا گفته؟ در کدام یک از کتاب های ایشان این حرف ها آمده؟ از ایشان خواستیم از قاضی استعلام کنند ببینند این حرف هایی که مستند فتوای آقا شده در کدام یک از کتاب های آقای طاهری آمده. واقعا نه ایشان نه آقای صافی، کتاب های آقای طاهری را نخوانده بودند. صرفا استفتای غلطی که از ایشان شده بود مستند به ادعاهایی که آقای طاهری هیچ کدام از این ادعاها را قبول ندارد و می گوید هیچ کدام از این حرف هایی را که در استفتا آمده، نه من گفته ام نه در کتاب های من است. ایشان نه جن گیر است نه رمال. یک دیدگاهی درباره جن دارد که یک نظریه است و می گوید که جن، ویروس غیر ارگانیک است. نه ادعای ارتباط با جن دارد نه ادعای شناسایی، اصلا چنین ادعاهایی ندارد. حالا نظریه ایشان می تواند درست باشد، می تواند غلط باشد اما هیچ ضرری بر دین کسی ندارد”.

دو ویدئو در فضای مجازی با عنوان جن گیری توسط محمدعلی طاهری منتشر شده از وکیل او در این باره سوال می کنم، می گوید: “من ویدئو ها را دیده ام. ایشان با بحث کرسی های آزاد اندیشی دیدگاههای خود را در ارتباط با درمان های متافیزیکی، در دانشگاه علوم پزشکی مطرح کرده اند، دهها و صدها پزشک و روانشناس و روانپزشک در کلاس های ایشان شرکت کرده اند. از نظر تجربی هم مدعی هستند که ثابت کرده اند در درمان های متافیزیکی ایشان موفقیت هایی کسب کرده اند. آن صحنه هم از این موارد است، اصلا بحث جن و جن گیری نیست. درمان های متافیزیکی است که به فرادرمانی معروف است.”

او سپس می گوید: “دو جریان در داخل و خارج فعالیت های مشکوک می کنند، در خارج یک خانمی است که مرتب دامن می زند و امیدوار است که آقای طاهری اعدام شود و خودش جانشین ایشان شود. خانمی به اسم خانم نیرومنش که آقای طاهری به هیچ وجه تایید نمی کند و می گوید یک زمانی شاگرد من بوده ولی به هیچ وجه حرکات و رفتارش مورد قبول و مورد تایید آقای طاهری نیست. یک جریان هم در داخل می خواهد طرفداران آقای طاهری را به خیابان بکشاند و یکی از استدلال هایی هم که در رای آمده گفته یک عده درخیابان آمدند و نظم را بر هم زدند. درحالیکه بارها آقای طاهری تاکید کرده که هیچ کس در اعتراض به وضعیت من به خیابان نیاید چون آمدن به خیابان به ضرر من است. اینها که یک عده را تحریک می کنند می آیند نیروهای امنیتی هم برخورد میکنند و خیلی از اینها را هم به حبس محکوم کرده اند”.

او می گوید که شایعات منتشر شده درباره مرگ موکلش در زندان هم کذب است و موکلش در وضعیت روحی مناسبی امیدوار به نقض حکم اعدام از سوی دیوان عالی کشور است.

 

اول تقدیر کردند بعد برخورد 

آذردخت طاهری، خواهر محمدعلی طاهری هم در مصاحبه با روز می گوید که خانواده طاهری به هیچ عنوان انتظار صدور حکم اعدام را نداشته اند. او توضیح می دهد: “ما واقعا فکر نمی کردیم چنین حکمی صادر بکنند چون تمام کارهایی که آقای طاهری انجام داده قانونی بوده. از ابتدای کار، یعنی وقتی آقای طاهری می خواست موسسه ای دایر کند مجوزی گرفت به نام موسسه فرهنگی و هنری عرفان کیهانی، در سال ۱۳۸۵ مجوز می گیرد و کتاب هایی هم نوشته مخصوصا دو کتاب به نام های انسان از منظر دیگر و دیگری عرفان کیهانی که از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز رسمی گرفته اند. وقتی مجوز می گیرند پس هیچ مشکلی ندارد که آموزش داده شود. حتی در کار درمان معنوی هم که در مسیر آموزش های ایشان مطرح می شود، آن هم در زمینه همین کتاب ها است. یعنی کاملا با مجوز بوده و کلاس ها با مجوز تشکیل می شود. بعد کلاس ها از یک جمعیت کوچک به جمعیتی بالا می رسد و این ایجاد محبوبیت برای ایشان، ایجاد مشکل می کند. مخصوصا که پزشکان، روانپزشکان و روانشناسان و افراد تحصیل کرده یا دانشجویان دانشگاه به دلیل ماهیت تدریسی که ایشان داشتند به این کلاس ها هجوم آوردند.نمی دانم چرا اینهابرای برخی گران آمد”.

خواهر محمدعلی طاهری سپس اشاره می کند که فعالیت های برادرش از سوی حکومت هم مورد استقبال قرار گرفته بود: “کلاس های ایشان در دانشگاه تهران و دانشگاه علوم پزشکی ایران بوده، در همه جاهای معقول و دارای مجوز. هیچ جای دیگری هم درس نداده. حکومت خیلی هم از ایشان استقبال کرده بود، اتفاقا کلاسی که در دانشگاه تهران داشتند یکی از اطبایی که در آن کلاس شرکت کرده بودند مشاور معاون وزیر بهداشت بودند که ایشان آنجا تقاضا می کند و می گوید که آقای دکتر اسلامی طبا باید قدر آقای طاهری را بدانید و کارهایی که ایشان در زمینه درمان می کند فوق العاده است. تازه تشکر هم می کند که دارد در بهترین و قدیمی ترین دانشگاه ایران تدریس می کند. بعد که کلاس های ایشان را تعطیل می کنند، خرداد ۸۸ بود که حراست دانشگاه علوم پزشکی ایران می گوید نمی توانیم این جمعیت را در این روزهای حساس کنترل کنیم؛ کلاس ها با هزار و صد نفر در آمفی تئاتر تشکیل می شد. می گویند بعدا تشکیل می دهیم. کلاس ها را با این بهانه بستند و دیگر نگذاشتند کلاسی تشکیل شود و بعد مشکلات را ایجاد کردند”.

او سپس به بازداشت برادرش در سال ۸۹ اشاره می کند و توضیح می دهد: “در وهله اول او را در سال ۸۹ به اتهام اقدام علیه امنیت ملی بازداشت کردند که ۶۷ روز زندانی بودند. آن موقع وکیلی داشتند؛ خانم شادی رصدی که خیلی تلاش و ثابت کردند چنین چیزی وجود خارجی ندارد. آن موقع حرف دل شان را زدند، گفتند درس ندهید. ایشان هم گفت من درس نمی دهم و در سایت اش هم اعلام کرد که درس نخواهم داد و هیچ یک از شاگردانی هم که من تربیت شان کردم نباید درس بدهند. اما اجازه دادند که فعالیت مربوط به درمان را انجام دهد؛همان طب مکملی که پایه گذاری کردند. آن زمان پزشکان، روانپزشکان، محققان، روانشناس ها و کسانی را که در این زمینه ها کار می کردند وقتی مراجعه می کردند جلوی شان را گرفتند و نگذاشتند. بعد متوجه شدند که بخشنامه محرمانه داده اند که راه شان ندهید و مشکل شروع شد. ”

خانم طاهری می افزاید: “شاگردان ایشان، طرز تفکر ایشان را به خارج از ایران کشاندند. اول به کشورهای همسایه مثل ارمنستان و آذربایجان و بعد کشید به اروپا و امریکا. دانشگاه ارمنستان وقتی نظریه ایشان را پیاده کرد به او دکترای افتخاری در زمینه طب مکمل داد. بعد جمهوری اسلامی آمد با آب و تاب اعلام کرد که چه دانشمندانی داریم و چنین می کنند و چنان می کنند و افتخارآفرین هستند و.. این کار را می کنند بعد چنین برخوردهایی می کنند. برادر من ۳ دکترای افتخاری گرفته حدود ۱۳ – ۱۴ تا نشان گرفته از جمله از کاخ سلطنتی اروپا و مدیکال فروم روسیه و.. اختراعات و اکتشافات و نوع آوری در کره جایزه می گیرد و..بعد آمدند به اتهامات توهین به مقدسات اسلامی، اقدام علیه امنیت ملی و تحصیل مال نامشروع ـ یعنی در واقع همین پولی که برای تدریس به دست آورده و همه مشروع بوده ـ اتهام زدند و محکوم کردند. انجام فعل حرام هم زدند که آن هم جریان اش از این قرار است که خانمی که روی او درمان انجام می گرفته وضعیت تعادل جسمی اش به هم می خورد و ایشان دست آن خانم را می گیرد. یعنی لمس مچ دست این خانم، آن هم در حضور همسرشان و در حضور ۵۰۰ نفر دیگر می شود انجام فعل حرام که ۷۴ ضربه شلاق می دهند. برای تحصیل مال نامشروع هم بیش از ۹۱۰ میلیون تومان محکوم می کنند که پول خیلی زیادی است. ۵ سال هم زندان می دهند.”

درباره اتهام افساد فی الارض که منجر به صدور حکم اعدام برای محمدعلی طاهری شده سوال می کنم.خانم طاهری می گوید: “او را درزندان نگاه داشتند و بعد چنین اتهامی را هم زدند. خانم رصدی و وکیل دوم آقای قنبری خیلی دفاع کردند و خیلی زحمت کشیدند، اینطور نیست که می گویند وکلا هیچ کاری نکردند. هرچه در توان داشتند به کار بردند و نتیجه این شد که آن موقع نتوانستند حتی با معیارهای خودشان ثابت کنند که ایشان فسادی در زمین انجام داده. برگرداندند و گذاشتند همین طور ماند تا زمان دیگری. یعنی برای محکومیت باید می بردند بند عمومی اما همین طور در بازداشت و در انفرادی نگاه داشتند. برادرم از روز اول در بند ۲ الف بوده تا حالا. البته گاهی کسانی هم پیش او فرستاده اند و گاهی هم سلولی داشته. بعد هم که بردند دادگاه و اعدام دادند. متاسفانه یک خانمی است که از شاگردان برادرم بود که جزواتی را بیرون برده، ایشان قبل از بازداشت برادرم بیرون آمده. او جزوات را هم دستکاری و منتشر کرده. حالااین جزوات شده مبنای صدور ارتداد و حکم اعدام برای برادر من. تا جایی که برادرم در دفاعیه اش هم می گوید که یکی از شاگردان من که جلای وطن کرده در نوشته های من دست برده و آن نوشته های دست برده شده در اختیار سپاه قرار گرفته.. همان جزوه جعلی و دستکاری شده را به ۳ تن از علما نشان دادند آقای مکارم شیرازی، صافی گلپایگانی و گرگانی و آنها بر مبنای همین فتوای ارتداد دادند.”

درباره وضعیت فعلی آقای طاهری در زندان سوال می کنم: “با پی گیری آقای علیزاده طباطبایی هر چهارشنبه همسر و فرزندان شان با ایشان ملاقات دارند. خواهر و برادرم هم ماهی یکبار ملاقات می کنند. در طول هفته دو بار هم تماس تلفنی با خانواده دارند البته فقط همسر و فرزندان شان. اما اینها به این معنی نیست که حال شان خوب است. او زندان است در بند ۲ الف سپاه و این همه مدت انفرادی واقعا وحشتناک است. ۵۱ ماه است در آنجاست و این خیلی دردناک است. ۵ ماه اول که بازداشت کرده بودند ما هیچ چیزی نمی دانستیم اصلا نمی دانستیم زنده هستند یا مرده اند، هیچ خبری نداشتیم. بعد از ۵ ماه بود که گفتند دادگاه تشکیل می دهند و وکیل بیاید. آنجا بود که تازه خانم رصدی توانست به عنوان وکیل ایشان وارد شود. خانواده قبلا حتی برای یک تماس کوچک هم خیلی مشکل داشت. او ۱۲ بار اعتصاب غذا کرده و هربار برای اینکه کوچکترین حقوق شان را به دست بیاورند. دوازهمین بار برای این بحث این فساد فی الارض که می گویید تکلیف مرا روشن کنید. اینقدر ادامه دادند که بالاخره اجازه دادند برای این اتهام وکیل داشته باشد و آقای علیزاده طباطبایی با ایشان ملاقات کرد و وکالت را برعهده گرفت و آن روز بود که اعتصاب غذا را شکست”.

او می افزاید: “همسرش را بازداشت کردند که او را تحت فشار بگذارند. با این همه فشار روانی، و وقتی به همسرش در مقابل چشمان اش توهین می کنند، و او را تهدید می کنند بسیار سخت است. برای هر انسانی سخت است. ۴ بار دست به خودکشی زده، نه برای اینکه زندان را نمی تواند تحمل کند. فقط به خاطر بچه اش، به خاطر همسرش. می گفت به بچه ۸ ساله من کاری نداشته باشید بچه ۸ ساله مرا تهدید نکنید که می کشید و..

شاگردانش را جلو او شکنجه دادند. برای همین مجبور شد در تلویزیون اعتراف دروغ بکند. گفتند بیا تلویزیون مصاحبه کن اینها و خودت را آزاد می کنیم. شاگردانش را آزاد کردند، اما خودش در چنین وضعیتی است».

می گویم برخی رسانه های امنیتی و حکومتی به آقای طاهری اتهام دست داشتن در ترور دو تن از همکاران سابق اش را زده و نوشته اند که او شاکی خصوصی دارد. خانم طاهری می گوید: “اتهام ترور هیچ وجود خارجی ندارد. دروغ است. کسانی بودند که می خواستند جریان آقای طاهری را از معنوی به مادی ببرند و پرونده سازی کردند. حتی کسانی را با پول یا تحت فشار مجبور کرده بودند شهادت بدهند. بعد همان ها رسما اعلام کردند که شهادت دروغ داده ایم و پس می گیریم. همه اینها در پرونده است. این مدارک نشان می دهد که هیچ شاکی خصوصی یا شاهدی وجود خارجی ندارد و همه رسما نوشته و امضا کرده اند که شهادت دروغ داده بودند”.

خانم طاهری در پایان می گوید که محمدعلی طاهری و خانواده او هیچ نماینده ای در داخل یا خارج از کشور ندارند: «یک خانمی است به اسم شهناز نیرومنش که همه جا با عنوان نماینده آقای طاهری حرف می زند.او نماینده ما نیست، محمدعلی طاهری هم وکیل دارد هم خانواده که می توانند درباره او اطلاع رسانی کنند و وپی گیر وضعیت او هستند. ما رسما از رسانه ها می خواهیم اگر خبری درباره وضعیت برادرم می خواهند به وکلا یا خانواده او مراجعه کنند نه به کسانی که به دروغ خبر مرگ برادرم را اعلام می کنند ونشریه ای مثل دیلی تلگراف هم این دروغ ها را منتشر می کند. بعد هم که مادر من جوابیه می دهد و ناچار می شود تکذیب کند به ما اتهام می زنند که بله خانواده آقای طاهری تبانی کرده اند و او در زندان مرده و.. وضعیت یک زندانی را هیچ کسی بهتر از خانواده او و کیل اش نمی داند، کسانی که برای بهره برداری های شخصی خود دروغ پراکنی می کنند جان یک انسان را در زندان به خطر می اندازند.”

محمدعلی طاهری از ۱۴ اردیبهشت سال ۹۰ زندانی است. او در نامه ای به احمد شهید، گزارشگر ویژه سازمان ملل در ارتباط با ایران اعلام کرده که با “اتهامات ساختگی ارتداد، محاربه با خدا و رسول خدا، توهین به مقدسات، مفسد فی الارض و سب النبی” بازداشت شده است. او براساس اعلام وب سایت مشرق نیوز، در بهمن ماه همان سال به ۵ سال زندان، شلاق و جریمه نقدی محکوم شد: “پس از برگزاری جلسات دادگاه و دفاعیات خود در ۴ جلسه، به اتهام توهین به مقدسات و بیان مطالبی که هیچ گونه تخصصی در آنها نداشته و ادعای الهام و دریافت آگاهی و ارائه این دریافت‌ها به دیگران توسط دادگاه عمومی و انقلاب تهران به ۵ سال حبس تعزیری، به اتهام مداخله غیر قانونی در امور پزشکی و درمان – با توجه به اینکه هیچ فردی حق ندارد بدواً نظریات خود را روی انسان آزمایش کند- با استناد به مفاد قانون مجرم شناخته شده و پروانه فعالیت وی ابطال شد… به اتهام تحصیل مال نامشروع و پخش غیرقانونی آثار سمعی و بصری به پرداخت ۹۰۰ میلیون تومان محکوم شد. وی به علت لمس بیماران مونث بدون اینکه دارای وجوز طبابت باشد نیز به ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد.”

او حالا براساس اعلام وکیل به اتهام افساد فی الارض به اعدام محکوم شده است.

محمدعلی طاهری در نامه به احمد شهید اعلام کرده بود که تهدید به اعدام و همچنین به “صدمه رسانیدن به همسرش و در نتیجه بی سرپرست شدن فرزندانش” باعث شده که “برای در امان ماندن خانواده و عدم اعتراف دروغین، چهار بار اقدام به خودکشی کند”، اما نهایتا ناچار به تن دادن به “پیشنهاد بازپرس مبنی بر آزادی به شرط انجام مصاحبه فرمایشی” شده است.

بمب‌گذاری و سوء‌قصد مسلحانه در اردوگاه کومه‌له

عبدالله مهتدی و رضا کعبی: از قبل تهدید شده بودیم

مقامات ارشد حزب کومه‌له کردستان ایران و کومه‌له زحمتکشان کردستان در مصاحبه با روز، جمهوری اسلامی را متهم به بمبگذاری در اردوگاه و سوءقصد مسلحانه به جان یکی از رهبران این حزب کرده و گفته‌اند دستگاه امنیتی بعد از توافق هسته‌ای و نگرانی از افزایش مطالبات سیاسی، احزاب کرد را هدف قرار داده است.

جمعه شب گذشته رضا کعبی، جانشین دبیرکل کومه‌له زحمتکشان کردستان در محل زندگی خود در اردوگاهی نزدیک سلیمانیه از یک سوء‌قصد مسلحانه جان سالم به در برد. یک روز بعد از این حادثه، حزب کومله کردستان نیز با انتشار بیانیه‌ای از کشف و خنثی‌سازی مقادیر زیادی مواد منجره در اردوگاه محل سکونت خود خبر داد.

در واکنش به این اخبار، رسانه‌هایی مانند خبرگزاری فارس و بولتن‌نیوز، حزب کومه‌له کردستان ایران به رهبری عبدالله مهتدی را متهم کردند که به دلیل اختلافات داخلی قصد داشته رضا کعبی را ترور کند. آقای کعبی و مهتدی در مصاحبه با روز قویا این اتهام را رد می‌کنند و در مقابل دستگاه امنیتی را عامل تحرکات مسلحانه اخیر در اردوگاههای خود می‌دانند.

کومه‌له زحمتکشان کردستان و حزب کومه‌له کردستان ایران، هر دو از احزاب سیاسی مخالف جمهوری اسلامی کردستان ایران، از نزدیک به سه دهه گذشته در کردستان عراق مستقر هستند.

رهبران این دو حزب می‌گویند به دنبال خنثی‌کردن حملات مسلحانه اخیر، تحقیقات خود را روی این مساله شروع کرده و در تلاش اند علاوه بر کشف جزئيات این سوء‌قصدها، نقاط ضعف خود را نیز شناسایی کنند. با اینحال به گفته آنها این تحقیقات، بیشتر جنبه تکنیکی دارد و آنها اطمینان دارند که دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی پشت این سوء‌قصدها قرار دارد.

عبدالله مهتدی با اشاره به اینکه “جمهوری اسلامی تنها دشمن” آنهاست می‌گوید: “این بمبگذاری در صورت انفجار می‌توانست نه فقط یک ضربه تشکیلاتی، بلکه یک فاجعه انسانی خلق کند. تهیه و کار گذاشتن این حجم از مواد منفجره از هیچ فرد یا گروه سیاسی معمولی ساخته نیست، فقط دولت‌ها یا احیانا سازمان‌هایی مانند القاعده می‌توانند چنین عملیات پیچیده تروریستی را سازماندهی کنند.”

رضا کعبی  نیز که از سوء قصد مسلحانه جمعه شب جان سالم به در برده، توضیح می‌دهد “تهیه اسلحه و صدا خفه‌کن در بازارهای مشخص اسلحه در اقلیم کردستان عراق برای یک فرد عادی غیرممکن است. چون حمل این وسیله نه تنها برای شهروندان عادی، بلکه برای نیروهای نظامی نیز معمول نیست و دست هر کسی دیده شود بلافاصله بازداشت خواهد شد.”

در هر دو مورد، افرادی که مبادرت به اجرای این عملیات کرده‌اند از افراد وابسته به خود این احزاب بوده‌ که به گفته رهبران توانسته‌اند به صفوف آنها “نفوذ” کنند.

هدف این حملات، هر دو اردوگاه‌های محل استقرار نیروهای این دو حزب بوده و در صورت موفقیت، دست‌‌کم در مورد اردوگاهی که در آن بمب‌گذاری شده بود، می‌توانست علاوه بر نیروهای نظامی، تلفات غیرنظامی فراوانی نیز به دنبال بیاورد.

عبدالله مهتدی، دبیر کل حزب کومه‌له کردستان ایران می‌گوید: “در این اردوگاه، غذاخوری عمومی، کتابخانه، محل ورزش و ارگان‌های مخلتلف نظامی و غیر نظامی وجود دارد. اگر این عملیات به نتیجه رسیده بود، علاوه بر اینکه موجب قتل افراد حزبی می شدبلکه یک فاجعه انسانی بزرگ اتفاق می‌افتاد.  این بمبگذاری‌ها به گونه‌ای طراحی شده بود که با انفجار بمب اول و ازدحام و تجمعی که معمولا برای کمک‌رسانی به قربانیان انفجار اتفاق می‌افتاد، بمب‌های بعدی نیز یکی پس از دیگری منفجر شوند؛ اتفاقی که می‌توانست بخش‌های بزرگی از اردوگاه را به تلی از خاکستر تبدیل کند.”

رهبران کومه‌له می‌گویند پیش از اتفاقات اخیر از کانال‌های مختلف مطلع شده بودند که جمهوری اسلامی قصد دارد علیه آنها در خاک کردستان عراق دست به اقدامات خرابکارانه بزند اما اطلاعی از جزئيات و هدف نهایی این حملات نداشته‌اند.

 

حذف فیزیکی مخالفان در خارج از کشور

جمهوری اسلامی سالهاست به دلیل نقض حقوق بشر و تحرکات در کشورهای همسایه و تلاش برای حذف فیزیکی مخالفان خود از سوی کشورهای غربی تحت نظارت است و بارها از سوی نهادهای مدافع حقوق بشر محکوم شده است.

از میان رهبران اپوزیسیون کرد، عبدالرحمن قاسملو، رهبر حزب دمکرات کردستان ایران، صادق شرفکندیَ، دیگر رهبر این حزب و صدیق کمانگر، عضو رهبری کومه‌له، از جمله شخصیت‌هایی هستند که توسط عوامل جمهوری اسلامی به ترتیب در برلین آلمان، وین اتریش و سلیمانیه کردستان عراق ترور شده‌اند.

علاوه بر این دو حزب دمکرات و کومه‌له می‌گویند که به ویژه در دهه‌ی نود میلادی بیش از ۳۰۰ تن از کادرها و اعضای این احزاب از طریق سوء قصدهای مسلحانه در محل‌های نظامی و غیر نظامی ترور شده‌اند. آنها می‌گویند در سال‌های استقرارشان در اقلیم کردستان علاوه بر حذف فیزیکی، برخی از اعضای آنها نیز از سوی دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی ربوده شده‌اند.

شاپور بختیار، در سال ۱۳۷۰، سیروس الهی، در سال ۱۳۶۹، عبدالرحمن برومند در سال ۱۳۷۰ و  کاظم رجوی در سال ۱۳۶۹ از جمله دیگر مخالفان سیاسی جمهوری اسلامی هستند که در خارج از کشور ترور شدند.

بعد از به نتیجه رسیدن “دادگاه میکونوس” که مقامات وقت دولت جمهوری اسلامی عامل ترور شناخته شدند، کشورهای غربی تحریم‌های دیپلماتیک سختی علیه جمهوری اسلامی اعمال کردند و از آن پس به نظر می‌رسید جمهوری اسلامی به رویه کشتار مخالفان خود در خارج از کشور خاتمه داده است.

رضا کعبی می‌گوید: “طی سه دهه گذشته جمهوری اسلامی به صورت تعطیل ناپذیری علیه احزاب کرد در اقلیم کردستان عراق مشغول ترور، جمع‌آوری اطلاعات و اقدامات خرابکارانه بوده و  این برخلاف ادعایی است که می‌گوید این احزاب تاثیری ندارند.”

در همین ارتباط عبدالله مهتدی هم می‌گوید: “مدت‌ها بود که جمهوری اسلامی  تا جایی که به احزاب کرد مربوط است، به چنین عملیاتی در داخل خاک کردستان عراق دست نمی‌زد. طبعا فعالیت‌های اطلاعاتی و تجسسی خود و خانه‌های امن را بیشتر هم کرده بود، ولی عملیات مستقیم تروریستی و حذف فیزیکی انجام نمی‌داد. با این اقدامات اخیر و همچنین بمب‌گذاری‌ وسیع احساس می‌کنم  جمهوری اسلامی سیاستش را در این مورد تغییر داده و مستقیما علیه احزاب کرد دست به عملیات تروریستی، حتی در خاک کردستان عراق می‌زند.”

 

توافق هسته‌ای؛ تحرکات علیه مخالفان؟

جمهوری اسلامی در حالی از سوی احزاب اپوزیسیون کردستان ایران به تلاش برای “اقدامات تروریستی” علیه آنها متهم شده که محمود علوی، وزیر اطلاعات در مهرماه سال ۹۳ در گزارش عملکرد خود به مجلس، از جلسه این وزارتخانه با “شورای” احزاب دموکرات و کومه‌له خبر داده و گفته بود که برگزاری جلسات با آنچه او “احزاب معاند” خوانده برای به “حداقل رساندن آسیب‌ها”ی آنان به نظام است.

رضا کعبی و عبدالله مهتدی هر دو قویا برگزاری چنین جلساتی را تکذیب می‌کنند. در زمان انتشار اظهارات وزیر اطلاعات بیشتر احزاب کردستان ایران این موضوع را رد کردند، اما خالد عزیزی، رهبر حزب دموکرات کردستان در مصاحبه با تلویزیون صدای آمریکا تائید کرد که با مقامات ایران در کردستان عراق دیدارهایی داشته است.

ماه گذشته در پی توافق هسته‌ای میان جمهوری اسلامی و غرب برخی اجبار دولت ایران به تلاش برای حل مشکلات داخلی سیاسی را از جمله پیامدهای اجتناب‌ناپذیر احتمالی چنین توافقی اعلام کردند.

در چنین شرایطی جمهوری اسلامی به چه دلیل باید احزاب کرد را در خارج از کشور مورد هدف قرار بدهد؟

عبدالله مهتدی می‌گوید: “همه می‌دانند که در راستای تمایل مردم ایران، توافق هسته‌ای به دنبال خود باعث افزایش توقعات مردم در زمینه‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و البته سیاسی خواهد شد. مطالبات اقشار مختلف مردم، از کارگران، زنان، جوانان، روشنفکران، نویسندگان و ملیت‌های ایرانی افزایش پیدا خواهد کرد.”

به گفته دبیر اول حزب کومه‌له کردستان ایران: “بنابراین همه به درستی انتظار می‌کشند که ما در دوره آینده با افزایش مطالبات مردم و جنبش‌های مطالباتی روبرو خواهیم بود. جمهوری اسلامی که قصد ندارد به این مطالبات پاسخ مثبت بدهد و آن روی خوشی را که در زمینه هسته‌ای به آمریکا و غرب نشان داد، به مردم خود هم نشان دهد، از بالا گرفتن و سربرآوردن این جنبش‌ها نگران است و کردستان را هم محلی می‌داند که اتفاقا این جنبش‌های مطالباتی در آن بروز پیدا کند.”

رضا کعبی، جانشین دبیر کل کومه‌له زحمتکشان کردستان هم می‌گوید: “جمهوری اسلامی علیرغم اینکه ادعا می‌کند احزاب کردستان ایران نقش و جایگاهی در جامعه خودشان ندارند، اما می‌داند که اینطور نیست. آنها هزینه بسیار بالای مادی و انسانی صرف می‌کنند که اردوگاه‌ها، مقررها و مراکز رهبری احزاب کرد در کردستان عراق را متحمل هزینه کنند.”

او می افزاید: “توافق هسته‌ای نه تنها مانعی برای جمهوری اسلامی نیست بلکه به نظر من به نوعی این نظام پاسپورت کشتار داخلی خود را از این توافق  گرفته است. چراکه حقوق بشر موضوع این توافق نبوده و هر قدر در داخل ایران جنایت کند احتمالا برای غرب مهم نخواهد بود. جمهوری اسلامی بعد از این توافق در سرکوب داخلی جری تر شده است. در این میان احزاب کردستانی هم برایش بسیار مهم است و طبیعی است که هدف نخست جمهوری اسلامی در ترور یا سایر اقدامات خرابکارانه باشد.”

رهبران کومه‌له می‌گویند، درصورتیکه اتفاقات اخیر با واکنش‌های گسترده تشکل‌ها و شخصیت‌های سیاسی مختلف ایرانی روبرو نشود، احتمال تکرار آنها علیه همه گروه‌های سیاسی همچنان وجود خواهد داشت.

حکومتی که جوانان خود را معتاد میخواهد

reza amiri

از دیر باز در ایران وجهان افرادی برای لذت جویی به طرف مواد مخدر کشیده میشوند و این مسله در تمام کشورهای دنیا وجود دارد
ولی نوع برخورد با این پدیده مخرب در کشورهای مختلف متفاوت میباشد .
مواد مخدر یکی از پر سودترین تجارت ها در دنیا میباشد که همین مسئله باعث شده تا افرادی که نام آنها را قاچاقچی مواد مخدر مینامند
برای بدست آوردن سود فراوان به این کار روی میاورند که در ایران البته شرایط کاملا متفاوت میباشد چرا که با شرایطی که تعداد افراد
آلوده به مواد مخدر روز به روز رو به افزایش است . که به طور یقین تهیه این همه مواد برای مصرف کنندگان نمیتواند قاعدتا کار قاچاقچی و یا افراد عادی باشد و به طور حتم سازمانهایی در پشت پرده این جنایات ضد بشری علیه جوانان ایران وجود دارد
تا از این طریق هم به تجارت پر سود خود برسند و هم جوانان را آلوده مواد مخدر کنند تا بتوانند از این حربه برای کنترل جوانان و مردم استفاده کنند با توجه به این که امروزه مصرف موادهای صنعتی وشیمیایی جای خود را در بین جوانان از مواد سنتی مثل تریاک گرفته به دلیل راحتی در مصرف آن که نه بوی دارد و نه احتیاج به وسایل آنچنانی برای استفاده ندارد و زمان زیادی هم از شخص آلوده را در روزهای نخست آلودگی نمیگیرد باعث شده که اکثر جوانان به این نوع از مواد مخدر روی بیاورند .
متاسفانه امروزه بسیاری از دختران وزنان ما حتی از قشر دانشجو و تحصیل کرده هم به مواد مخدر آلوده شده اند وهر روز هم به این افراد اضافه میشود و درصد تخریب این گونه مواد مخدر مثل کراک شیشه و هروئین هم بسیار شدید میباشد و خیلی از افراد آلوده به این گونه موادهای صنعتی بعد از مدتی دچار توهم و بیماریهای روانی میشوند که در خیلی از موارد دیگر برای شخص آلوده امید به بازگشت به زندگی بسیار پایین میباشد که این در واقع خاسته این حکومت ضد بشری ایران میباشد .
جوانان ایران به علت نداشتن تفریحات مناسب و آزادیهای فردی و حتی سرخوردگی از طرف خانواده وجامعه و در نهایت حکومت به چنین راه هایی برای تخلیه خود روی می اورند.
من با چشم خود دیدم دخترانی نوجوان که پدر ویا برادر آنان و یا حتی خودشان برای تهیه مواد مصرفی خودمجبور به تن فروشی
شده اند .کم نیست محلاتی که به طور علنی اقدام به فروش مواد مخدر میکنند که خود دستگاه های قضایی و انتظامی ایران کاملا
از آن اطلاع دارند اما هیچ گونه اقدامی در جهت جمع آوری آن انجام نمیدهند علت آن هم بر همگان واضح است . در جایی که دختران سرزمین را بخاطر پوششان مورد باز خواست قرار میدهند چگونه است که این گونه ساده از کنار  این مسائل که تبدیل به یکی از بزرگترین معضلات در جامعه شده است میگذرند .امروزه تهیه مواد مخدر برای مصرف کننده بسیار سهل وآسان شده است و در خیلی از این مکانها افراد سود جو خود اقدام به ساخت وتولید مواد مخدر میکنند و چون این افراد معمولا از نظر علمی اطلاعاتی در این زمینه ندارند و یا راحت بگوییم برایشان اهمیت ندارد موادی که تولید میکنند از نظر کیفیت پایینتر از نوع اصلی آن میباشد به علت اینکه از ترکیباتی که برای ساخت این موادها استفاده میکنند مته ریال بسیار درجه پایین و یا حتی گاها فاسد شده میباشد که خود این مسئله درصد تخریب را در شخص مصرف کننده بالا میبرد.
که در خیلی از موارد بخاطر همین افرادی جان خود را در دم از دست داده اند .که متاسفانه حکومت ایران با پنهان کاری و سرپوش گذاشتن بر این مسئله باعث رشد روز افزون این پدیده در ایران شده است .
در ایران کمپ های ترک اعتیاد وجود دارد که معروف به کمپ اجباری میباشند و افرادی که خود قبلا آلوده به مواد مخدر بودند اقدام به راه اندازی چنین مکانهایی کرده اند که معمولا پولی از خانواده های افراد مبتلا به اعتیاد میگیرند و افراد را با ضرب شتم به آنجا برده  و آنان را با توهین و تحقیر مجبور به ترک میکنند که خود این مسئله اثرات به مخرب روانی برای شخص دارد که به محض این که از کمپ خارج میشوند دوباره به طرف مواد مخدر کشیده میشوند چه بسا خیلی هم از گذشته بدتر میشوند.به طور کل این گونه مشکلات باید زیر بنایی حل بشود در غیر این صورت مثل یک مسکن است که فقط برای مدتی درد را ساکت میکند.
اما حکومت ایرا از این مسلئه چند جانبه استفاده میکند
حکومت ایران همانطور که میدانیم افرادی را به عنوان قاچاقچی مواد مخدر اعدام میکند که خود این کار در نهایت برای سرپوش گذاشتن به این که به جامعه بگوییند در واقع مبارزه با مواد مخدر میکنند در صورتی که همان طور که گفتم وارد کننده اصلی مواد مخدر خود حکومت ایران در صدر آن سپاه میباشد .و بهره برادری دیگری که از این داستان میشود یعنی اعدام افراد نشانگر این است تا ایجاد رعب و وحشت در جامعه بکنند برای اهداف سیاسی .جوانان را آلوده به مواد میکنند تا اگر زمانی به آگاهی برسند نتوانند از حق خود دفاع کنند چون اعتیاد همه چیز را از انسان گرفته
و در مقابل همه چی خنثی میکند .به طور کل حکومت ایران از این حربه برای نابودی ایران و اهداف سیاسی خود استفاده میکند
و این فعالان حقوق بشری هستند که باید بکوشند تا مردم جامعه را نسبت به این حرکات سیاسی رژیم ضد بشری
اگاه سازند .و طبق اطلاعیه جهانی حقوق بشر همه افراد باید از سلامتی جسمی و روانی برخوردار باشند و حکومتها باید در
راه سلامتی افراد جامه خود بکوشند
نوشته شده : رضا امیری
Bildergebnis für ‫آمار اعتیاد در ایران‬‎Bildergebnis für ‫آمار اعتیاد در ایران‬‎Bildergebnis für ‫آمار اعتیاد در ایران‬‎ Bildergebnis für ‫آمار اعتیاد در ایران‬‎Bildergebnis für ‫آمار اعتیاد در ایران‬‎Bildergebnis für ‫آمار اعتیاد در ایران‬‎Bildergebnis für ‫آمار اعتیاد در ایران‬‎

بازداشت تعدادی دیگر از نوکیشان مسیحی در کرج

reza amiri
رادیو پارس   – در ادامه آزار و اعمال فشار بر نوکیشان مسیحی و دگراندیشان مذهبی عقیدتی در ایران، دست کم هشت تن از اعضای یک کلیسای خانگی در کرج توسط ماموران امنیتی جمهوری اسلامی بازداشت شدند. وضعیت کشیش سعید عابدینی نیز در زندان گوهردشت کرج همچنان نگران کننده است.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، هایده شادنیا، شهین بشیری، مونا چهاردولی، اسماعیل فلاحتی، نعمت الله یوسفی و فردی به نام رازمیک به همراه دست کم دو تن دیگر از نوکیشان مسیحی دیگر، روز جمعه شانزدهم مرداد ماه ۱۳۹۴ – هفتم اوت ۲۰۱۵، در حالی که جهت مراسم پرستشی گردهم آمده بودند، از سوی ماموران امنیتی لباس شخصی بازداشت شدند.

به گزارش هرانا به نقل از شاهدان و همسایگان، بازداشت این افراد با بی احترامی و ضرب و شتم صورت گرفته و ماموران امنیتی بازداشت شدگان را با مقداری کتاب و جزوه به خودروهای ون انتقال دادند. بر اساس این گزارش، ماموران امنیتی که بیسیم و سلاح کمری همراه داشتند، همچنین دیش های دریافت ماهواره ساختمان مذکور را نیز جمع آوری کردند.

آخرین گزارش ها از آزادی موقت سه تن از بازداشت شدگان با قرار وثیقه خبر می دهند، اما از سرنوشت و محل نگهداری دیگر بازداشتی ها خبری منتشر نشده و پیگیری خانواده های آنان در مقابل زندان کرج و دادگاه انقلاب نتیجه ای نداشته است.

همزمان منبع هرانا از ادامه وضعیت نگران کنندۀ کشیش سعید عابدینی در زندان رجایی شهر (گوهردشت) گزارش می دهد. بر اساس گزارش مذکور، شامگاه پانزدهم مرداد ماه به بند دوازده زندان رجایی شهر (بند زندانیان سیاسی – عقیدتی) یورش برده و ضمن بازرسی شدید آن محل، نسبت به کشیش سعید عابدینی رفتار بسیار ناشایستی داشتند. این کشیش ایرانی- آمریکایی، چندی پیش نیز در زندان مورد حمله و ضرب و شتم قرار گرفته بود.

بر اساس گزارش ها، هم اکنون ده‌ها نوکیش و ایماندار مسیحی، همانند فعالان و شهروندان بهایی، دراویش، اهل تسنن و دیگر دگراندیشان عقیدتی، در زندان‌ها و بازداشتگاههای جمهوری اسلامی به سر می‌برند.

کمیسیون بین المللی آزادی ادیان در ایالات متحده امریکا، هفته گذشته و در آستانه دومّین سال شروع ریاست جمهوری حسن روحانی، وضعیت نقض حقوق بشر در ایران را همچنان اسف بار خوانده و دستگیری حبس و توقیف بسیاری از زندانیان وجدان را محکوم کرده و خواهان آزادی فوری آنها شده بود.

همچنین احمد شهید گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد در امور ایران، طی بیست‌ و هشتمین نشست شورای حقوق‌‌ بشر آن سازمان پیرامون ادامۀ روند سرکوب گروه‌های مذهبی و عقیدتی در ایران هشدار داده و گفته که حقوق اقلیت‌های مذهبی در ایران مانند یارسان، بهائیان، مسیحیان، دراویش و مسلمانان سنی‌ همچنان نقض می شود و بحرانی است. نهادهای نظامی و امنیتی جمهوری اسلامی، همچنان نوکیشان مسیحی را آزار داده و تارنماهای آنها را نیز مسدود می کنند. نوکیشان مسیحی اغلب اوقات در دوره بازداشت مورد اذیت و آزار روانی و جسمی شدید از جمله تهدید به اعدام شده اند .

آمار بانک جهانی از دارایی بلوکه شده ایران

reza amiri

بانک جهانی کل دارایی‌های بلوکه شده ایران را ۱۰۷ میلیارد دلار برآورد و اعلام کرد با لغو تحریم‌ها ۲۹ میلیارد دلار از این دارایی‌ها بلافاصله آزاد خواهد شد.

به گزارش تسنیم، بانک جهانی در بخشی از گزارش خود با موضوع اثرات لغو تحریم‌ها بر اقتصاد ایران به وضعیت بازار نفت پرداخته و پیش بینی کرده است با ورود نفت ایران به بازار قیمت جهانی نفت ۱۴ درصد کاهش یابد.

بر اساس پیش بینی بانک جهانی ایران ۸ تا ۱۲ ماه پس از لغو تحریم‌ها می‌تواند تولید نفت خود را به سطح قبل از تحریم‌ها یعنی سال ۲۰۱۲ برگرداند که در نتیجه عرضه جهانی نفت بیش از یک میلیون بشکه در روز افزایش می‌یابد.
این نهاد بین المللی بر اساس برآورد‌ها حجم نفت ذخیره شده ایران را ۳۰ تا ۴۰ میلیون بشکه اعلام کرده که بر این اساس ایران می‌تواند بلافاصله پس از لغو تحریم‌ها ۵۰۰ هزار بشکه در روز بر صادرات نفت خود بیفزاید و جریان این نفت تا سه ماه ادامه خواهد یافت.

این گزارش قیمت جهانی نفت در دسامبر ۲۰۱۵ را ۵۵ دلار پیش بینی کرده و انتظار دارد در اثر لغو تحریم ایران قیمت نفت طی سال ۲۰۱۶ به ۵۶ دلار در هر بشکه برسد.

*کاهش ۱۷. ۱ میلیارد دلاری درآمد صادراتی ایران به دلیل تحریم‌ها

بانک جهانی در بخش دیگری از گزارش خود به اثرات تحریم‌ها بر کاهش درآمدهای صادراتی ایران اشاره کرده و زیان ایران از این محل طی سال‌های ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۴ را ۱۷. ۱ میلیارد دلار برآورد کرده است.

در نتیجه تحریم‌ها صادرات ایران به اتحادیه اروپا ۳. ۹ میلیارد دلار، ژاپن ۷. ۵ میلیارد دلار و کره جنوبی ۴. ۴ میلیارد دلار کاهش داشته است.

*دارایی بلوکه شده ایران ۱۰۷ میلیارد دلار است

این نهاد بین المللی همچنین کل دارایی‌های بلوکه شده ایران را ۱۰۷ میلیارد دلار برآورد و اعلام کرده است با لغو تحریم‌ها ۲۹ میلیارد دلار از این دارایی‌ها بلافاصله آزاد خواهد شد و در دسترس ایران قرار خواهد گرفت.

سهیل بابادی؛ چهل ماه زندان و همچنان بلاتکلیف

reza amiri

      رادیو پارس  – زندانی محبوس در زندان رجائی شهر، سهیل بابادی پس از گذشت چهل ماه از بازداشت خود و صدور حکم اولیه یکی از پرونده های مربوط به او، همچنان در بلاتکلیفی به سر می برد.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران سهیل بابادی، زندانی سیاسی عقیدتی پس از گذشت بیش از چهل ماه از بازداشت همچنان در وضعیت بلاتکلیفی به سر می برد، نه حکم اولیه ایشان به اجرای احکام ابلاغ می شود و نه حکم دادگاه دوم ایشان صادر می شود.

همسر این زندانی در ارتباط با وضعیت ایشان به خبرنگار هرانا گفت: “ایشان همچنان بلاتکلیف هستند و در بندی به غیر از بند زندانیان سیاسی زندان رجائی شهر در بازداشت به سر می برند.”

خانم بابادی با توضیح وضعیت پرونده های ایشان گفت: “در مورد پرونده ایشان، علی رغم اینکه یکسال و نیم است که در دادگاه انقلاب قسمت دوم پرونده در حال رسیدگی است، هنوز شعبه هیچ رای ای را اعلام نکرده است. اتهام این قسمت دوم اتهام ایشان اجتماع و تبانی و توهین به رهبری است. الان مدت سه ماه است که از دادگاه ایشان می گذرد. رای اول ایشان نیز که در دادگاه کیفری بوده است هنوز برای اجرا ارسال نشده است. یعنی رسما و پس از نزدیک به چهل ماه ایشان بلاتکلیف هستند.”

همسر سهیل بابادی با اعلام رای اولیه این زندانی اظهار داشت: “رای اولیه که به مدت ۵ سال بود هنوز برای اجرا به اجرای احکام نرفته است. این حکم باید ابلاغ بشود تا او از حداقل امکانات یک زندانی برخوردار بشود. متاسفانه هیچ کاری نمی کنند.”

خانم بابادی در پاسخ به این سوال که آیا تا امروز وضعیت این زندانی و مسئله بلاتکلیفی او پیگیری شده است، گفت: “خیلی پیگیری کردیم. برای رای هم وکیل خود پرونده، آقای کی خسروی وهم خود ما پیگیری میکنیم. متاسفانه شعبه ۲۸ با امروز و فردا می کند و می گوید رای را صادر میکنیم. البته در ارتباط با رایی که صادر خواهد شد خیلی امیدوار نیستیم که رایی عادلانه باشد و یا حتی قاضی پرونده، پرونده را خوانده باشد. و برای اساس مستندات بخواهد صحبتی بشود. ولی همان را هم اعلام نمی کنند. ما پیگیریمان را انجام میدهیم. اجرای احکام رجائی شهر می گوید شعبه شهید مقدس باید به ما ابلاغ کند. دادسرای شهید مقدس می گوید که زندان رجائی شهر باید درخواست بکند و بعد ما به ایشان ابلاغ میکنیم. اینها ما را در این بازی انداخته اند و ما نمی دانیم این شعبه باید ابلاغ کند یا آن شعبه باید درخواست بدهد.”

همسر این زندانی در پاسخ به این پرسش که فکر میکنید دلیل این نوع پاسخها چیست، گفت: “تنها هدفشان این است که پرونده را بلاتکلیف نگه دارند. نه با قرار وثیقه او موافقت می کنند. دادگاه انقلاب می گوید که زندانی در اختیار من نیست و شما باید به اجرای احکام بروید. اجرای احکام می گوید که این رای نهائی نشده و شما نمی توانید مرخصی بگیرید. یعنی بعد از ۴۰ ماه نمی تواند حتی دو روز به مرخصی بیاید و از زندان خارج شود.”

خانم بابادی همچنین در ادامه با اشاره به پرونده های مشابه پرونده همسرش اعلام کرد: “در حالی که احکام پرونده های مشابه پرونده همسر من نهائی شده است. چندین بار کسانی که هم پرونده همسر من بوده اند یا یا به قید وثیقه آزاد شده اند و آنهایی هم که زندانی هستند چندین بار به مرخصی آمده اند و یا عفوی شامل حالشان شده است. ولی هدفشان تنها این است که پرونده همسر من بلاتکلیف بماند.”

سهیل بابادی، زندانی محبوس در زندان رجائی شهر، در تاریخ اول خرداد ماه ۱۳۹۱ و به دلیل نوشتن قطعاتی طنز در صفحه فیس بوک “کمپین یادآوری امام نقی به شیعیان” بازداشت شد. بابادی که در دادگاه کیفری استان به اتهام توهین به مقدسات به ۵ سال حبس محکوم شده است و پرونده ای مفتوح و بدون صدور حکم با اتهام اجتماع و تبانی و تبلیغ علیه نظام در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب دارد، پیشتر و در شهریور ۱۳۹۲ در نامه ای از زندان که توسط هرانا منتشر شد، از ضرب و شتم و اتهامات جنسی و خانوادگی توسط بازجویانش برای تحت فشار قرار دادن او جهت اخذ اعتراف خبر داده و گفته بود که بر اثر این فشار و تهدید ها، همسرش طفل ۴ ماهه را که باردار بود سقط کرده است. بابادی در این ارتباط در نامه خود می گوید: “بازجو هم پس از شنیدن این خبر در حین مکالمات تلفنی ما ( تلفن همسرم توسط اطلاعات سپاه شنود میشود) نزد من آمده و با ابراز خوشحالی گفت حتما این بچه حرامزاده بوده که به این سرنوشت دچار شده.”

سهیل بابادی

داغ فقر، بر كليه مردم

reza amiri

اینجا انجمن بیماران کلیوی استان کردستان است. پاشنه در این ساختمان، ۲۸ سال است که بر روی اهداكنندگان و گیرندگان کلیه می‌چرخد. بیم و امید در چشم اهداكنندگان و گیرندگان كليه موج می‌زند. اینجا هیاهویي برپاست. گیرنده کلیه، بعد از سال‌ها خستگی و مرارت دیالیز، چشم به راه ایثار اهداكننده‌اي دوخته است، که قراراست کلیه‌اش را ما به ازای پولی هدیه کند. اینجا شمار اهداكنندگان، افزون‌تر از گیرندگان کلیه است. میانگین سنی داوطلبان اهدای کلیه در انجمن حمایت از بیماران کلیوی کردستان، ۲۰ تا ۲۵ سال است. همه آمده‌اند که یکی از کلیه‌های خود را با قیمت ۱۵ میلیون تومان به بیماری نیازمند بفروشند و پول دریافتی آن را به زخمی از زخم‌های عمیق زندگی‌شان بزنند.

  زن و شوهر براي نجات زندگي‌شان كليه مي‌فروشند

در میان انبوه جمعیت، زن وشوهری جوان به چشم می‌آید که ۲۴ سال سن دارند و چهار سال است که ازدواج کرده‌اند. این زن و شوهر جوان تصميم گرفته‌اند براي نجات زندگي‌شان، کلیه‌هایشان را بفروشند. عرفان که به همراه همسرش برای دریافت چک ۱۵ میلیونی پاداش هدیه ایثار کلیه‌اش به انجمن آمده است، سه روز است که در بیمارستان «بقیه‌ا…  اعظم» تهران کلیه‌اش را  با گروه خوني ب مثبت به یکی از بیماران سنندجی فروخته است. می‌گوید: «به دلیل فقر مالی شدید ناگزیر شدیم که همراه با همسرم کلیه‌هایمان را برای ودیعه خانه و خرید اثاثیه بفروشیم.» اشک در چشمانش موج می‌زند: «همسر و دختر دو ساله‌ام را دوست دارم و بیش از این نمی‌توانم رنج فقر را بر رخسار آنان ببينم.  اگر کلیه‌ام را نمی‌فروختم باید زندگی‌ام را از دست می‌دادم و از همسرم و فرزندم جدا می‌شدم.» مهسا، همسر عرفان که پهلوی او نشسته است، مدام اشک می‌ریزد و از مدیر انجمن خواهش می‌کند که سریعا گیرنده کلیه او را با گروه خونی آ مثبت، معرفی کند تا مبلغ دریافتی آنان به 30 میلیون تومان برسد. این زن جوان، بر اهدای کلیه‌اش اصرار دارد: «اگر من انصراف بدهم، در حق شوهرم که برای نجات زندگی‌مان پیشقدم شده است خیانت می‌کنم.»
میلاد، جوان ۲۴ ساله ساکن یکی از مناطق حاشیه‌ای سنندج هم که توسط یکی از دوستان با انجمن آشنا شده قرار است که با گروه خونی O مثبت پرونده تشکیل بدهد وبعد از انجام آزمایشات لازم، کلیه‌اش را به یک بیمار زن ۵۴ ساله بفروشد. میلاد و سوما نیز اسفندماه سال گذشته عقد کرده‌اند وهم‌اکنون تازه‌داماد به همراه نوعروس آمده است که برای آغاز زندگی زناشویي، کلیه‌اش را بفروشد. سوما که ورزشکار است اصرار دارد كه او كسي باشد كه كليه‌اش را مي‌فروشد و همسرش فقط كار كند. اما ميلاد مي‌گويد: «این ننگ و خواری را از روز اول زندگی در سند ازدواج‌مان ثبت نخواهم کرد.»

  فرار از سربازي با اهداي كليه!

يك سرباز هم در آن وسط‌ها به چشم مي‌خورد. خودش كه مي‌گويد از سربازي فرار كرده. 24 سال دارد و وقتي مدیر انجمن به او می‌گوید با دادن کلیه از سربازی نیز معاف می‌شود، با انگیزه و رغبت بیشتری فرم اهدای کلیه را امضا می‌کند. شمیا ۲۳ ساله نیز با زور و اصرار، رضایت شوهرش را برای اهدای کلیه با گروه خونی A مثبت گرفته است و از مسئولان انجمن تمنا می‌کند که هرچه سریع‌تر فرد گیرنده را به او معرفی کنند. بيان ۲۸ ساله هم از شهرستان‌های همجوار سنندج که با 45 کيلو  وزن به همراه پدرش برای پر کردن فرم اهدای کلیه به انجمن آمده است، زمانی که مدیر انجمن به او می‌گوید به دلیل لاغری و ضعف جسمانی نمی‌تواند کلیه بدهد اشک از چشمان او و پدرش جاری می‌شود.

فقر دختر ۱۶ ساله را مجبور به فروش كليه مي‌كند

داستان دختر سقزی تراژدی‌اي است جگرسوز! این دختر ۱۶ ساله که به همراه مادرش به انجمن آمده، بر اهدا و فروش کلیه‌اش اصرار دارد. او که به خاطر سن کم، شرایط اهدا و فروش کلیه را ندارد، با گریه و زاری بر تشکیل پرونده‌اش مصر است و می‌گوید: «سن من بالای ۱۸ سال است اما خانواده‌ام شناسنامه‌ام را دیر گرفته‌اند.» او به مدیر انجمن قول می‌دهد که در صورت تشکیل پرونده، در مراجع قضایی شهرستان، شناسنامه‌اش را به سن ۱۸ سال به بالا تغییر دهد. این دختر و مادر با چشمانی اشک‌آلود اعتراف می‌کنند که سرپرست خانوار آنان توانایی هیچ کاری را ندارد و پنج نفر از اعضای خانواده چشم به فروش این کلیه دوخته‌اند.

 کردستان مقام اول فروش کلیه را دارد

مدیر انجمن حمایت از بیماران کلیوی استان کردستان با صراحت می‌گوید: «متاسفانه کردستان مقام اول اهدا و فروش کلیه را در کشور دارد.» سید عطاا… عبدی شمار بیماران کلیوی دیالیزی دارای پرونده در انجمن را ۵۵۰ نفر در استان عنوان کرد و افزود: «شمار پرونده‌های متقاضی فروش اهدای کلیه به اندازه گیرندگان کلیه است که این مایه تاسف است.» به گفته او در کشورهای اروپایی یک گیرنده سال‌ها در نوبت پیوند کلیه می‌ماند؛ اما در استان کردستان گیرنده کلیه از میان دهندگان با شرایط گروه خونی متناسب، انتخاب و گلچین می‌کند. او فقر اقتصادی شدید را از دلایل افزایش فروش کلیه در کردستان ذکر کرد و افزود: «تحلیل اکثر پرونده‌های تشکیل شده در انجمن حکایت از نیازمندی شدید مالی دهندگان کلیه دارد.»

  فروش كليه براي پول پيش خانه

عبدی فروش کلیه برای خرید اثاثیه و ودیعه منزل استیجاری را مایه تاسف دانست وگفت: «من و مسئولان انجمن از ثبت پرونده‌های متقاضیان نیازمند ودیعه منزل شرمسار هستیم؛ اما کاری از دست ما برنمی‌آید.» به گفته او میانگین سنی ۸۰ درصد از دهندگان کلیه در کردستان در رنج سنی ۲۰ تا ۲۵ سال قرار دارد که این نشان‌دهنده بیکاری جوانان در این استان است.   او‌افزود: «براساس تحلیل و بررسی پرونده های متقاضیان آمار زنان اهداکننده در این استان بیشتر از مردان است. چون زنان معتقدند که با یک کلیه هم می‌توانند امورات‌خانه‌داری را انجام بدهند؛ اما مردان به عنوان سرپرست خانوار برای انجام کار سنگین كارگر ساختماني، به دوکلیه نیاز دارند. به گفته او بیشترین اهداکنندگان یا فروشندگان کلیه از ساکنان حاشیه‌نشین شهری هستند و شمار دهندگان روستایی بسیار کم و ناچیز است. او قیمت هر کلیه را 15 میلیون تومان ذکر کرد و افزود: «۱۴ میلیون تومان توسط گیرنده کلیه پرداخت می‌شود و یک میلیون تومان هم بنیاد امور بیماری‌های خاص، بابت پاداش هدیه ایثار و فداکاری به اهداكننده کلیه می‌پردازد.» به گفته مدیر انجمن، ۶ میلیون تومان از مبلغ ۱۴ میلیون تومان را کمیته امداد امام خمینی(ره) به گیرندگان کلیه پرداخت می‌کند. عبدی با اعلام اینکه از ابتدای سال جاری نیز تاکنون ۱۱عمل پیوند کلیه در استان انجام شده است، تاکید کرد که افراد اهداکننده کلیه باید در رنج سنی ۱۸ تا ۳۵ سال باشند واین یک عرف اهدای کلیه در کشور محسوب می‌شود. اومی‌گوید: «اگر ما از متقاضیان فروش کلیه استقبال نکنیم و برای آنان فرم تشکیل ندهیم، آنان در اقلیم کردستان عراق به صورت غیرقانونی کلیه‌هایشان را خواهند فروخت.» او کنترل بازار فروش کلیه برای جلوگیری از بازار سیاه را مهم خواند و افزود: «متاسفانه شماری از این جوانان در بازار سیاه کلیه‌فروشی نقره‌داغ می‌شوند و بعد از اهدای کلیه بر سر میزان پول توافقی فروش کلیه با گیرنده  اختلاف‌نظر پیدا می‌کنند.»

شیروان یاری

روزنامه قانون