بازداشت یک شهروند کرمانشاهی توسط پلیس فتا

رادیو پارس _ فردی که در شبکه اجتماعی اینستاگرام فعالیت می کرد، توسط پلیس فتا استان کرمانشاه دستگیر شد.

به نقل از پایگاه خبری پلیس، رئیس پلیس فتا استان کرمانشاه سرهنگ “علی شفیعی” بیان داشت: “در پی رصد و پایش شبکه های اجتماعی مجازی توسط کارشناسان پلیس فتا در شبکه اجتماعی اینستاگرام، صفحه ای شناسایی که اقدام به انتشار تصاویر مستهجن می نمود، لذا در این خصوص پرونده تشکیل و در دستور کار کاراگاهان قرار گرفت”.

وی گفت: “متهم پس از مواجه با مدارک و مستندات این پلیس به بزه انتسابی اقرار و در بازجویی های انجام شده بیان داشت که صفحه را جهت سرگرمی راه اندازی کرده و اکنون از کار خود پشیمان است”.

روایت خانواده ای که در عرض یک‌ماه به اعدام محکوم شدند

 محسن دانش‌پور، مطهره بهرامی (پدر و مادر)، احمد دانش‌پور و ریحانه حاج ابراهیم دباغ (پسر و عروس) اعضای یک خانواده به همراه هادی قائمی در هفتم دی‌ماه ۱۳۸۸ با مراجعه ماموران امنیتی به منازلش‌شان دستگیر شدند و کمتر از یک‌ماه بعد، در تاریخ بیست‌وششم همان ماه در دادگاه بدوی بدون حضور وکیل انتخابی و با وکیل تسخیری توسط قاضی صلواتی محاکمه و به اعدام محکوم شدند. گزارش پیش‌رو روایتی از دستگیری، روند محاکمه و وضعیت نگهداری آنان در سال‌های گذشته تاکنون است.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، احمد دانشپور مقدم متولد ۱۳۴۹ به همراه همسرش ریحانه حاج ابراهیم دباغ متولد ۱۳۶۰ و پدر و مادرش محسن دانشپور مقدم متولد ۱۳۲۳ و مطهره بهرامی حقیقی متولد ۱۳۳۳ به همراه هادی قائمی از دوستان خانوادگی‌شان در تاریخ هفتم دی‌ماه ۱۳۸۸ دستگیر شدند.

این بازداشت شدگان تا زمان صدور حکم در سلول‌های انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین نگهداری و ممنوع الملاقات بودند. کمتر از یک‌ماه و تنها پس از ۵ جلسه بازجویی در تاریخ بیست‌وششم همان ماه در دادگاه بدوی بدون حضور وکیل انتخابی و با وکیل تسخیری توسط قاضی صلواتی محاکمه و همگی به اعدام محکوم شدند.

در اردیبهشت‌ماه سال ۸۹ در دادگاه تجدیدنظر حکم ریحانه حاج ابراهیم دباغ به ۱۵ سال حبس و تبعید به زندان رجایی شهر، مطهره بهرامی به ۱۰ سال حبس و تبعید به رجایی شهر و هادی قائمی به ۱۵ سال حبس و تبعید به زندان گناباد تقلیل یافت. اما حکم احمد و محسن دانش‌پور مقدم تا این تاریخ پس از اعلام حکم اعدام دادگاه بدوی همچنان بلاتکلیف مانده و پرونده به دادگاه تجدید نظر ارسال نشده است.

نزدیکان این خانواده پس از ۴ سال پیگیری متوجه شدند که پرونده آنان در اختیار رئیس قوه قضائیه قرار دارد.

تاکنون تلاش‌های زیادی برای گرفتن وکیل برای این دو دانش‌پور پدر و پسر انجام شده اما هر بار با گفتن این جمله که «حکم اعدام است و احتیاج به وکیل نیست» وکالت نامه رد شده است. بیش از ۱۰ بار وکیل سرشناسی که وکالت ریحانه حاج ابراهیم دباغ و ۲ متهم دیگر پرونده را بر عهده دارد برای آقایان دانش‌پور وکالت نامه فرستادند اما هر بار وکالت نامه برگردانده شد و پس از مراجعه بسیار وکیل به دادگاه، وی تهدید شده در صورت اصرار برای وکالت خودش نیز بازداشت خواهد شد و بدین شکل او را مجبور به کناره گیری از پرونده‌ها کردند.

به دلیل بلاتکلیفی آقایان دانش‌پور امکان استفاده از مرخصی، درخواست اعاده دادرسی و عدم تحمل حبس را ندارند و حتی استفاده از امکاناتی که در قانون برای زندانیان سالخورده در نظر گرفته شده از جمله آزادی زودهنگام شامل حال محسن دانش پور مقدم نشد.

در سال ۸۹ هادی قائمی به زندان گرگان تبعید و سال ۹۴ مجددا به زندان اوین بازگردانده شد و با وجود کهولت سن و بیماری های متعدد و حتی هنگام فوت مادرش درخواست مرخصی داد که هیچگاه با آن موافقت نشد.

مطهره بهرامی در آبانماه ۸۹ و ریحانه حاج ابراهیم دباغ در اردیبهشت ۹۰ به زندان رجایی شهر تبعید و در تاریخ ۱۳ ادیبهشت سال ۹۰ به زندان قرچک منتقل شده و در اواخر اردیبهشت همان‌سال به زندان اوین بازگردانده شدند.

به گفته پزشکان ریحانه عروس این خانواده در اثر استرس و فشارهای بسیار به بیماری التهاب روده ای و IBS و کولیت روده ای مبتلا شده و از سال ۹۰ تا کنون با این بیماری دست به گریبان است. وی به دلیل عدم دسترسی به مواد غذایی رژیمی خاص تنها با استفاده از داروها درد را کنترل می‌کند. هر چند به دلیل عدم معالجه تخصصی این بیماری تنها با تزریق داروهای آرام بخش طبق اظهار نظر پزشکان این بیماری روز به روز مزمن می‌شود.

احمد دانشپور مقدم در سال ۹۱ به بیماری کولیت روده ای IBS مبتلا شد که وی نیز به دلیل عدم برخورداری از رژیم غذایی مناسب و استفاده از داروهای قوی شیمیایی از این بیماری صعب العلاج رنج می برد. این بیماری که شامل موارد عدم تحمل زندان است بارها در پرونده ایشان ذکر شده و حتی به گفته پزشکان ممکن است به سرطان تبدیل شود.

مطهره بهرامی در سال ۹۳ پس از دو الی سه بار مرخصی رفتن به دلیل بیماریهای متعدد مفصلی توقف حکم گرفت و پس از یک سال حکم تبعید به شهر کرج (محل سکونت فعلی اش) به او ابلاغ شد. علیرغم توقف حکم با وجود تمام پیگیری‌های خانواده از دادستانی، هم‌چنان وثیقه های تودیع شده ایشان در بازداشت است.

علیرغم اظهارات اداره اطلاعات و دادستانی مبنی بر مساعدت جهت بازگشت پرونده آقایان دانش‌پور و اعمال ماده ۱۸، تاکنون هیچ‌گونه تغییری در وضعیت پرونده های‌شان صورت نگرفته است.

لازم به ذکر است خانواده دانش‌پور به اتهام سفر به اشرف (مقر سابق مجاهدین خلق در عراق) برای دیدار فرزند و برادر محسن دانشپور آن‌هم برای چند روز در سال ۸۷ و ارتباط با این افراد در عاشورای ۸۸ دستگیر شدند. ریحانه تنها به دلیل ارتباط با این سازمان و هادی قائمی نیز به دلیل اینکه به همراه محسن دانش‌پور سال ۶۰ یک‌سال زندانی بوده‌ است به ظن همکاری با آنان بازداشت شده است.

پدر ریحانه نیز در سال ۶۰ ، ۴ سال بلاتکلیف زندان بوده است. همینطور باید اشاره کرد دو برادر محسن هم سال ۶۰ اعدام شده اند.

گفته می‌شود دستگیری خانوادگی تنها به دلیل رفت و آمد خانوادگی این افراد با هم بوده است.

 

برنامه روز يکشنبه 12 ماه ژوئن 2016 برابر با 23 خرداد ماه 1395

برنامه ای افشاگرانه  از قاصدان آزادی + رضا اميری+ شفاف سازی صدو بيست و يکم عليرضا رضائی

برای دانلود فايل صوتی روی فلش کليک کنيد.

بازداشت و بی خبری از وضعیت یک نوکیش مسیحی

مهاباد  مسیحی

خانواده لیلا عبدی‌نژاد، نوکیش مسیحی اهل مهرشهر کرج که از روز یکشنبه ۱۶ خردادماه در بازداشت به سر به می برد، همچنان از وی اطلاعی ندارند.

به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، لیلا عبدی نژاد، نوکیش مسیحی اهل مهرشهر کرج، در شامگاه یکشنبه ۱۶ خردادماه توسط ماموران امنیتی بازداشت شده و گفته شده وی در حال حاضر در بند ۲۰۹ زندان اوین نگهداری می‌شود. این شهروند کرجی تاکنون با خانواده‌اش تماسی نداشته است.

یک منبع نزدیک به خانواده عبدی‌نژاد در مصاحبه با فعالان حقوق بشر اعلام کرده است: “یک‌شنبه شب گذشته ماموران بدون ارائه حکمی وارد خانه خانم عبدی می شوند.”

این منبع مطلع در ادامه افزود: “ماموران پس از جستجوی خانه تعدادی کتاب‌های مذهبی و خانم عبدی‌نژاد را با خود می‌برند.”

منبع نزدیک به خانواده عبدی‌نژاد در مورد دلایل بازداشت وی در پایان تاکید کرد: “به پدر و همسر خانم عبدی اعلام کرده اند اتهام وی تبلیغ دین مسیحیت است. با پیگیری‌های خانواده مشخص شده گویا خانم عبدی در حال حاضر در بند ۲۰۹ زندان اوین نگهداری می‌شود اما تا کنون هیچ‌گونه تماسی با خانواده نداشته است.”

آرش صادقی، مهدی و حسین رجبیان، بهنام موسیوند، زینب جلالیان، سعید شیرزاد، محمدصدیق کبودوند، امیر امیرقلی، افشین سهراب‌زاده، گلرخ ایرایی، جعفرعظیم زاده ، زانیار و لقمان مرادی و … اسامی را می دانید من هم به نوبه خودم اين جنايت را محكوم ميدانم؛

آرش صادقی، مهدی و حسین رجبیان، بهنام موسیوند، زینب جلالیان، سعید شیرزاد، محمدصدیق کبودوند، امیر امیرقلی، افشین سهراب‌زاده، گلرخ ایرایی، جعفرعظیم زاده ، زانیار و لقمان مرادی و … اسامی را می دانید من هم به نوبه خودم اين جنايت را محكوم ميدانم؛
این روزا گوزن و سر نمی برن،
می شکنن شاخشو میفرستن تو باغ
این روزا طاقو نمیریزن سرش
سر گلشونو می کوبن به طاق
آخر نمایشا عوض شده
همه نقش همو بازی می کنن
اونایی که چشمشون به قدرته،
هم پیاله هاشو راضی می کنن
پایه روضه ی خودت گریه نکن
وقتی گریه ننگ مردونگیه
دوره ای که عاقلاش زنجیرین
سوته دل شدن یه دیوونگیه

**************************************************

باید زمان را روی ساعتم خط کشی تازه ای کنم به ازای هر ثانیه ساعت بگذارم آنجا که باشی همین است ساعت ها کش می آیند..عقربه هایی که خیال تکان خوردن ندارند و من گاهی با خوش خیالی کودکانه ای در خیالم برایشان اسبان بارکش تصور می کنم..!!!
شاید تو کمتر بفهمی و اما من عجیب درکش می کنم به اندازه بغض هر روزم به اندازه بغض هر روزشان..
دلم میگیرد برای روزهایی که حتی نمی شود نفسی تازه کرد
دلم می گیرد برای نهال نازک خیالشان که از دیوارهای بلند به آزادی سرک می کشند و دستان یاری دهنده ای که نیست
باید ساعت دیواری را خط کشی تازه ای کنم!

 

انتقال محمد عبدالهی به بهداری در سیزدهمین روز از اعتصاب غذا

 

روز شنبه ۲۲ خردادماه، محمد عبدالهی، زندانی سیاسی محکوم به اعدام، در سیزدهمین روز از اعتصاب غذا به بهداری زندان ارومیه منتقل شد.

به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، محمد عبدالهی، زندانی سیاسی محبوس در زندان ارومیه که در اعتراض به حکم صادره و وضعیت پرونده خود از روز یکشنبه ۹ خردادماه دست به اعتصاب غذا زده است، روز شنبه ۲۲ خردادماه در پی وخامت حال به بهداری زندان ارومیه انتقال یافت. این زندانی سیاسی که سه روز پیش در انفرادی به سر می برد، هم اکنون، در سیزدهمین روز اعتصاب غذا، با توجه به کاهش وزن شدید در وضعیت هشدار دهنده یی قرار دارد. این در حالی است که مسئولین تا کنون از انجام افدامات لازم جهت رسیدگی به وضعیت وی خودداری کرده اند.

محمد عبدالهی در ۴ فروردین ماه سال ۸۹ در منطقه مسکونی «باغ شایگان» بازداشت شد. وی در هنگام بازداشت مورد تیراندازی مستقیم نیروهای حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران قرارگرفته و در پی اصابت گلوله به یکی از بیمارستان‌های نظامی سپاه در ارومیه منتقل و بعد از چند ساعت بستری شدن به بازداشتگاه حفاظت اطلاعات سپاه در شهر ارومیه منتقل شد.

محمد عبدالهی در مدت بازجویی در بازداشتگاه امنیتی ارومیه، علیرغم وضعیت نامساعد جسمانی ناشی از اصابت گلوله، بار‌ها از سوی بازجویان سپاه برای گرفتن اعترافات اجباری مورد ضرب شتم شدید با کابل و باتوم قرارگرفته، به‌طوری که دست و پای وی دچار شکستگی شدند.

بعد از ۹۱ روز نیروهای سپاه از بازداشتگاه حفاظت اطلاعات سپاه به زندان مهاباد منتقل و بعد از ۱۱ بار محاکمه و تفهیم اتهام عضویت در یکی از احزاب کُرد، در دادگاه شعبه یک دادگاه انقلاب مهاباد به ریاست قاضی جوادی‌کیا، به اعدام محکوم شد. این حکم در دادگاه تجدیدنظر و پس‌ازآن از سوی دیوان عالی کشور تأیید گردید.

لازم به ذکر است که این زندانی سیاسی در مراحل بازپرسی از حق داشتن وکیل محروم بوده است.

اعتصاب غذای شهرام پورمنصوری در زندان رجایی شهر

شهرام پورمنصوری، زندانی امنیتی محبوس در زندان رجایی شهر، هم اکنون در ششمین روز از اعتصاب غذا به سر می برد

به گزراش تارنگار حقوق بشر در ایران، شهرام پورمنصوری، زندانی امنیتی، از روز دوشنبه ۱۷ خردادماه در اعتراض به عدم رسیدگی به پرونده و جلوگیری از آزادی وی، دست به اعتصاب غذا زده است و از روز چهارشنبه ۱۹ خردادماه در اعتصاب غذای خشک به سر می برد.

گفتنی است که وضعیت جسمانی این زندانی امنیتی در ششمین روز از اعتصاب غذا وخیم می باشد.

شهرام پورمنصوری در سال ۷۹ به اتهام هواپیماربایی بازداشت گردید. وی در دادگاهی به همراه خالد حردانی به اعدام محکوم شد که این حکم با یک درجه تخفیف به حبس ابد تقلیل یافت.

گفتنی است، شهرام پورمنصوری در هنگام بازداشت زیر ۱۸ سال سن داشت.

این زندانی امنیتی هم اکنون شانزدهمین سال حبس را در زندان رجایی سپری می کند.

رنج بی پایان زندانی سیاسی سابق که از درمان محروم ماند

محمد حسن یوسف پورسیفی

محمد حسن یوسف پورسیفی زندانی سیاسی سابق بند ۳۵۰ زندان اوین که در دوره بازداشت به بیماریهای متعددی دچار شده بود، در سایه فقدان رسیدگی پزشکی کافی و به موقع در ایام زندان، علیرغم آزادی همچنان به طی دوره های درمان مشغول است. در آخرین مورد پزشکان از دست دادن بینایی چشم چپ و ابتلای ایشان به بیماری سل پیشرفته را تایید کردند.

به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران به نقل از فعالان حقوق بشر، محمد حسن یوسف پورسیفی گوینده و تهیه کننده اسبق رادیو ایران در سال ۱۳۹۰ توسط نهاد امنیتی اطلاعات سپاه بازداشت و در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی به ۶۶ ماه حبس تعزیری به اتهام اجتماع و تبانی از طریق بعهده گیری مسئولیت واحد جذب و معرفی مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، توهین به مقدسات و تبلیغ علیه نظام محکوم شد.

وی ۳ سال از دوران محکومیتش را در بند ۳۵۰ زندان اوین گذراند. او در طول مدت محکومیت به بیماری های آریتمی و فشار خون بالا. اختلال شبکیه هر دو چشم و مشکل دیسک کمر مبتلا شد.

وی که پس از اعطای عفو به تعداد زیادی از زندانیان عقیدتی، تیرماه ۱۳۹۴ آزاد شد پس از پیگیری درمان محرز شد دچار اختلال دید چشم چپ شده و نیز به بیماری سل پیشرفته مبتلا شده است که به همین منظور یک سال باید در ییمارستان مسیح دانشوری تحت درمان قرار گیرد.

این زندانی عقیدتی سابق، عدم رسیدگی مسئولان را علت عارضه ها و بیماریهای بعد از زندان زندانیانی دانست که بالطبع هزینه های جانی و مالی نیز برای آنها در بر دارد.

هما هودفر کیست و چرا بازداشت شد؟

هما هودفر

«هما هودفر»، استاد بازنشسته دانشکده مردم‌شناسی دانشگاه «کونکوردیا» شهر مونترال کانادا ۱۷ خرداد بازداشت شده است. این خبر را دیروز خانواده اش اعلام کرده اند.

به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران به نقل از ایران وایر، او اوایل اسفند ماه سال گذشته برای دیدار با آن ها به ایران سفر کرده بود. چند روز پس از ورودش به ایران، بازداشت و بازجویی می شود. ۲۱ اسفند سال گذشته قصد داشت از ایران خارج شود ولی دو روز پیش از این اتفاق، ماموران سازمان اطلاعات سپاه پاسداران خانه ای که در آن بوده را مورد تفتیش قرار دادند، کلیه وسایلش، از جمله لپ‌تاپ، مدارک شناسایی، اوراق تحقیق، گوشی تلفن و تعدادی از کتاب‌های او را توقیف کردند و گفتند که ممنوع‌الخروج است. هما هودفر ۲۰ اسفند سال گذشته برای نخستین بار بازداشت می شود.

پس از بازداشت، دادسرای امنیت پس از چندین جلسه بازپرسی، برای هودفر ۱۰۰ میلیون تومان وثیقه تعیین می کند. خانواده اش وثیقه را تامین می کنند و او آزاد می شود. پس از آزادی، سازمان اطلاعات سپاه طی سه ماه گذشته بیش از ۱۰ بار او را احضار و بازجویی کرده است.

۱۲ خرداد طی یک تماس تلفنی از او می خواهند دوشنبه ۱۷ خرداد ماه به دادسرای اوین مراجعه کند. او می رود ولی بازداشت و به زندان اوین منتقل می شود. زندانی شدن هودفر بدون اطلاع و اعلام قبلی انجام شده و به گفته اعضای خانواده‌اش، آن‌ها دسترسی به او ندارند.

هما هودفر که ۶۵ سالگی خود را پشت سر گذاشته، به بیماری اعصاب مبتلا است. او اخیرا سکته مغزی کرده که باعث شده دید وی تحت تاثیر قرار بگیرد. خانواده‌ هودفر با اشاره به این که او به خاطر فشارهایی که در این مدت تحمل کرده، وضعیت جسمی و روحی مناسبی ندارد،‌ اعلام کرده‌اند مسوولیت سلامت این استاد دانشگاه بر عهده دستگاه قضایی ایران است.

«کتایون هودفر»، خواهر هما، مهم‌ترین مساله را در شرایط فعلی، سلامت جسمانی او می‌داند: “ما الان به شدت نگرانیم، نه خانواده اجازه ملاقات با هما را دارد و نه وکیلش می‌تواند او را ببیند. او قبلا سکته مغزی کرده، تمام اعصاب و عضلات چشمش به خاطر بیماری تحت تاثیر گرفته، سردردهای مزمن دارد و همین الان نمی‌دانیم اگر در ماه رمضان به او آب ندهند، چه می‌شود. هما باید مرتب آب بنوشد”.

با وجود آن‌ که به اعضای خانواده هودفر گفته شده با اجازه رسمی می‌توانند با وی ملاقات داشته باشند اما به گفته کتایون، این امر عملی نشده و با وجود گرفتن مجوز، به آن ها گفته اند: “این خانم زندانی امنیتی است”.

در برخی خبرها آمده بود اتهام وی “همکاری با یک دولت خارجی علیه جمهوری اسلامی” عنوان شده است. کتایون هودفر این مساله را تکذیب می‌کند: “هما در بازجویی‌ها گفته است برای تحقیق نیامده و می‌خواسته خانواده‌اش را ببیند. قرار بود با خواهرش به مسافرت بروند. اگر پژوهش‌گری برای تحقیق به ایران می‌رود، باید مجوز داشته باشد و یک سال زمان بگذارد. مگر می‌شود در دو هفته، آن‌ هم بدون مجوز، کار تحقیقاتی انجام داد”؟

کتایون هودفر تاکید دارد خواهرش فردی دانشگاهی و آکادمیک است و اصلا سیاسی نیست. او هم چنین یادآور می‌شود: “برای کسی که ۴۰ سال کار آکادمیک کرده، هر اتفاقی درباره زنان می‌تواند جالب باشد اما به این معنا نیست که حتما این فرد برای کار تحقیقاتی به آن محل یا کشور رفته است”.

این اولین بار نیست که هودفر برای پژوهش یا دیدار با خانواده راهی ایران شده است. او بارها به ایران سفر کرده بود و آن‌طور که کتایون می‌گوید: “هما همیشه کسی بوده که به جمهوری اسلامی نگاهی کاملا منفی نداشت و حتی نکات مثبت رژیم را در نظر می‌گرفت. او به عنوان یک مردم‌شناس به مسایل نگاه می‌کرد نه یک کنش‌گر سیاسی”.

“نسرین افضلی”، محقق و کنش‌گر حوزه زنان از جمله شاگردان هما هودفر است. وی فعالیت‌ها و دلایل سفر هما هودفر به ایران را چنین برشمرد: “مردم‌شناسی و اتنوگرافی با مشاهده سر و کار دارد و برای تحقیق و پژوهش باید فعالیت میدانی داشت. رفتن به جوامع مختلف برای مطالعه رفتارهای گوناگون امری رایج و بسیار بدیهی برای یک مردم‌شناس است اما حکومت ایران سال‌ها است نه تنها این عرصه را بر پژوهش‌گران داخلی تنگ کرده بلکه تلاش دارد پای محققان، روزنامه‌نگاران و کنش‌گران خارج از ایران را هم از ایران قطع کند. این هدف را هم با بازداشت و آزار آن‌ها و هرکس با این گروه در ارتباط است، به پیش می‌برد”.

حوزه اصلی تالیف و پژوهش‌های هودفر، وضعیت زنان، به ویژه در کشورهای اسلامی است. او سال‌ها در مصر زندگی و روی جامعه این جغرافیا مطالعه کرده است. اندونزی، افغانستان، پاکستان و دیگر کشورها نیز محور مطالعات او بوده اند. یکی از مهم ترین مطالعات و فعالیت‌های هودفر در خصوص سیاست کنترل جمعیت بوده که طی آن، بهورزان در روستاها به زنان آموزش جلوگیری از بارداری می‌دادند؛ سیاستی که طبق تحقیقات او بسیار موفق بود و تاثیر مهمی روی وضعیت زنان داشت.

بررسی قوانین متفاوت در کشورهای اسلامی، حجاب و مشکلات پناه‎جویان افغانستانی در ایران و دور از دسترس بودن اشتغال برای زنان از جمله سرفصل‌های پژوهش‌ها و تالیفات هما هودفر بوده است. او از جمله پایه‌گذاران سازمان «زنان و قوانین در جوامع مسلمان» است که ۲۰ سال از فعالیت‌ آن می‌گذرد؛ سازمانی که خود را “شبکه همبستگی بین‌المللی” معرفی می‌کند: “برای زنانی که زندگی آن ها به وسیله قوانین و آداب و رسوم برگرفته از اسلام شکل داده و یا اداره شده، اطلاعات تهیه و از آن ها حمایت می کند و برای آن ها فضای مشترک می سازد”.

در برخی از خبرها آمده هودفر تابعیت ایرلندی دارد. به گفته افضلی، این مساله صحت ندارد بلکه هودفر ایرانی- کانادایی است. می گوید به خاطر قطع بودن روابط دیپلماتیک ایران و کانادا، ایرلند حافظ منافع کانادا است. به همین دلیل، خانواده‌ وی از دولت‌های کانادا و ایرلند خواسته‌اند که برای آزادی این استاد دانشگاه تلاش کنند. سخن‌گوی وزارت خارجه کانادا نیز در مقابل گفته است رسیدگی به وضعیت هودفر «اولویت»‌ آن‌ها است.

روابط دیپلماتیک ایران و کانادا از اواخر تابستان ۱۳۹۱ قطع شده و اوایل ماه می سال جاری اولین دور مذاکرات نمایندگان دو کشور در چارچوب روابط دوجانبه در نیویورک برگزار شد. بازداشت یک شهروند کانادایی تبار می تواند گره تازه ای در مسیر عادی سازی روابط ایران و کانادا باشد.