جلسه رسیدگی مجدد به پرونده نازنین زاغری برگزار شد

دستگاه قضایی ایران درخواست رسیدگی مجدد پرونده نازنین زاغری، زندانی ایرانی بریتانیایی را به اجرا گذاشته است.
 به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران به نقل اصدای آمریکا، چارد رتکلیف، همسر خانم زاغری روز چهارشنبه ۱۵ دی ماه گفت که جلسه روز چهارشنبه برای رسیدگی مجدد به پرنده خانم زاغری پشت درهای بسته برگزار شد و نزدیکان این زندانی در آن حضور نداشتند، از این رو او نمی داند که حکم خانم زاغری کمتر شده یا افزایش یافته است.
نازنین زاغری ۳۷ ساله برای بنیاد خیریه تامسون رویترز کار می‌کرد، که وابسته به خبرگزاری رویترز است. او برای تعطیلات نوروز به همراه دختر دو ساله‌ خود به ایران سفر کرده بود، اما روز ۱۵ فروردین ماه امسال هنگام خروج از کشور در فرودگاه تهران بازداشت و به کرمان منتقل شد.
سپاه پاسداران که در بازداشت نازنین زاغری نقش داشت، او را به مشارکت در پروژه‌های «براندازی نرم» متهم، و از او به عنوان یکی از «سرشبکه‌های اصلی موسسات معاند» نام برده بود.
همسر خانم زاغری اتهامات مطرح شده را به شدت رد کرد و آن را جنون آمیز دانست، اما سرانجام در میانه شهریور ماه، دادگاه به ریاست قاضی صلواتی خانم زاغری را به پنج سال زندان محکوم کرد.
دوشنبه گذشته، همسر خانم زاغری اعلام کرد که این زندانی که ۹ ماه در سلول انفرادی نگهداری می شد به سلولی منتقل شده که زندانیان دیگری از جمله نرگس محمدی در آن حضور دارند. او گفت که خانم زاغری که در اعتراض به شرایط نگهداری خود دست به اعتصاب غذا زده بود، به اعتصاب غذای خود پایان داده است.
ریچارد رتکلیف، چندی پیش گفت که به اعتقاد او حکومت جمهوری اسلامی ایران خانم زاغری را به عنوان ابزار چانه زنی در تلاش برای وصول یک بدهی از دولت بریتانیا به گروگان گرفته است.
مقامات بریتانیا اعلام کرده‌اند که برای آزادی خانم زاغری با مقامات ایران در تماس هستند.

بازگشت بهنام موسیوند به زندان رجایی شهر پس از پنج روز مرخصی درمانی

روز جاری، بهنام موسیوند، زندانی سیاسی، با پایان مرخصی درمانی به زندان رجایی شهر بازگشت.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، امروز چهارشنبه پانزدهم دی‌ماه، بهنام موسیوند، زندانی سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر، پس از پایان مرخصی درمانی پنج روزه، به زندان رجایی شهر کرج مراجعه کرد.
پیش‌تر این زندانی سیاسی، به دلیل امتناع از پوشیدن دستبند زندان، از اعزام به بیمارستان محروم مانده بود.
مسئولین زندان رجایی شهر، روز سه شنبه هفتم دی‌ماه، به بهنام موسیوند، زندانی سیاسی، اعلام داشته بودند که اعزام وی به بیمارستان تنها در صورت پوشیدن دستبند صورت می‌گیرد؛ این زندانی سیاسی که به دلیل نوعی بیماری روده می‌بایست تحت درمان قرار گیرد، برای حفظ کرامت انسانی و اعتراض به تحقیر صورت گرفته از سوی مسئولان از استفاده از دستبند خودداری کرده و در پی آن به بند بازگردانده شده بود.
بهنام موسیوند، فعال مدنی، در پانزدهم شهریورماه سال ۱۳۹۳ در محل کار خود بازداشت و پس از مدتی با تبدیل قرار بازداشت آزاد شد. وی سپس از سوی شعبهٔ ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی، در طی حکمی که ۳۱ مردادماه سال ۱۳۹۴ ابلاغ شد، به ۱۸ ماه حبس محکوم گردید. این حکم در شعبه ۵۴ دادگاه تجدیدنظر استان تهران، به ریاست قاضی پورعرب به سه سال حبس تعزیری تغییر پیدا کرد.
این فعال مدنی ۲۴ خردادماه سال ۱۳۹۵ جهت تحمل سه سال حبس خود، به زندان اوین مراجعه کرد و در تاریخ ۲۶ خردادماه، از قرنطینه بند ۴ به بند ۸ زندان اوین انتقال یافت.
وی در مهرماه سال جاری از بند هشت اوین به زندان رجایی شهر کرج منتقل شد.

گلرخ ابراهیمی ایرایی: “مرخصی‌ام ۴ روزه است؛ پذیرفتند در پرونده من تخلف صورت گرفته است”

گلرخ ابراهیمی ایرایی، زندانی عقیدتی که سه شنبه، چهاردهم دی ماه با وثیقه ۵۰۰ میلیون تومانی به مرخصی آمد گفت که مرخصی او ۴ روزه است و ۱۸ دی ماه باید به زندان بازگردد. همزمان با مرخصی گلرخ ایرایی، همسرش آرش صادقی که از ۳ آبان ماه در اعتراض به حکم صادره و بازداشت او اعتصاب غذا کرده بود به اعتصاب غذایش در بند هشت زندان اوین پایان داده است. گلرخ ایرایی اما گفت که علیرغم دستور دادستان مبنی بر اعزام آرش صادقی به بیمارستان، او (تا زمان انجام این مصاحبه در سه‌شنبه شب) همچنان در زندان اوین به سر می برد.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران به نقل از کمپین بین المللی، گلرخ ابراهیمی ایرایی، همسر آرش صادقی به دلیل داستانی منتشر نشده در یادداشت‌های خصوصی‌اش متهم به «توهین به مقدسات» و به شش سال زندان محکوم و این حکم از ۳ آبان ۱۳۹۵ با بازداشت گلرخ و انتقال او به زندان اوین تهران اجرا شد. اما اعتصاب غذای همسرش آرش صادقی روز سه شنبه ۱۴ دی ماه به مرخصی او از بند زنان زندان اوین منجر شد. طاهره ابراهیمی ایرایی مادر گلرخ ایرایی روز سه شنبه گفته بود که دخترش با سپردن وثیقه به مرخصی از زندان اعزام شده است و دامادش، آرش صادقی، نیز در هفتاد و دومین روز اعتصاب غذا، با پذیرش سرم در بهداری زندان اوین به اعتصاب غذای خود پایان داده است ولی برای درمان جدی باید به بیمارستانی خارج از زندان اعزام شود.
گلرخ ابراهیمی ایرایی روز سه شنبه، ۱۴ دی ماه پس از آزادی از زندان گفت: «پذیرفتند که در پرونده من تخلف صورت گرفته است. دادستانی پذیرفت و آقای حاجیلو، معاون دادستان گفت تخلفی که در این پرونده انجام شده را پذیرفتیم اما زمان می برد تا رسیدگی مجدد شود. طبق قانون وقتی تخلف در پرونده پذیرفته می شود باید تا زمان اعاده دادرسی، توقف حکم بدهند اما اینکار را نکردند و در یک هفته اخیر چیزی که مطرح کردند مساله مرخصی بود. ما اصلا دنبال مرخصی نبودیم و طبق قانون هم به کسی که یک سوم حکم اش هنوز نگذشته مرخصی تعلق نمی گیرد. نمی خواستیم اینطور شود ولی وضعیت جسمی آرش خیلی وخیم است و نهایتا من با مرخصی بیرون آمدم. گفتند که آرش به بیمارستان اعزام می شود دادستانی هم پذیرفت و حتی مجوز و نامه را هم صادر کرد. مرخصی من انجام گرفت و آمدم اما تا ساعت ۸ شب(سه شنبه ۱۴ دی ماه) که آرش تماس گرفت خبر داریم که همچنان در زندان بود و به بیمارستان اعزام نشده است. فردا صبح (چهارشنبه، ۱۵ دی ماه) پی گیری می‎کنم و نمی‎دانم چه کسی مانع اعزام آرش به بیمارستان شده. چون دادستانی موافقت اش را اعلام کرد و گفتند با شرایطی که آرش دارد حتما باید در بیمارستان بستری شود. در حالیکه الان در زندان تحت نظر بهداری زندان است.»
گلرخ ایرایی همچنین گفت که مرخصی او ۴ روزه است و افزود: «مرخصی من را ۴ روز اعلام کرده اند و تاریخ بازگشت ام به زندان را ۱۸ دی ماه گفته اند در حالیکه وقتی تخلف در حکم و پرونده را پذیرفته اند باید تا زمان اعاده دادرسی آزاد باشم.»
خانم ایرایی درباره وضعیت پرونده خود و همسرش آرش صادقی گفت: «ما درخواست اعاده دادرسی کرده ایم و شعبه ۳۳ دیوان عالی کشور با ریاست آقای نیازی، برای رسیدگی به این درخواست ما تعیین شعبه شده است اما آقای صلواتی (قاضی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب) تا امروز که خبر دارم هنوز پرونده را به این شعبه ارسال نکرده است.»
گلرخ ایرایی که روز سه شنبه در زندان اوین با آرش صادقی ملاقات کرده است، گفت: «وضعیت جسمی ارش خیلی به هم ریخته بود هیچ توانی نداشت. خودش البته با پای خودش امد ولی نای راه رفتن نداشت. به سختی آمد. وزن اش به ۴۹ و ۵۰ رسیده. چیزی که من دیدم و خودشان هم پذیرفته اند این است که باید سریعا رسیدگی شود و تحت نظر باشد و چیزی که الان خیلی مهم است این است که با وجود اینکه دادستانی با اعزام ارش به بیمارستان موافقت کرده چرا تا الان اعزام نشده. برای سلامتی ارش خیلی مهم است که زودتر اعزام شود.»
او گفت که از سه هفته پیش تا روز سه شنبه هیچ ملاقاتی با همسرش در زندان نداشته است. خانم ایرایی گفت: «همه جور در تنگنا بودم. نمی توانستم هیچ کاری انجام دهم که برای شرایط آرش مفید باشد. دستم بسته بود حتی از وضعیت آرش هم خبر نداشتم. من هفته ای یکبار ملاقات داشتم که خانواده ام شمال زندگی می کنند و بعضی هفته ها پیش آمد که نتوانند بیایند. بند نسوان هم می دانید که تلفن ندارد و زندانیان زن از تلفن محروم هستند. اخیرا هفته ای یک بار تلفن داده اند که در حضور ماموران حفاظت زندان هفته ای یکبار به مدت چند دقیقه، زندانیان سیاسی زن با خانواده های شان تلفنی حرف بزنند. البته مدت دو- سه هفته تا یک ماه معمولا زمان می برد که برای زندانی تازه وارد انجام شود. برای همین من هفته‌های اول به کل بی‎خبر بودم تا زمانی که ملاقاتی با مادرم داشته باشم و بتوانم خبری بگیرم. برای ملاقات با آرش در داخل زندان هم باید از دادستانی مجوز می گرفتم که مشروط به شکستن اعتصاب آرش کرده بودند. با این حال توانستم دو بار با آرش ملاقات داشته باشم که با فاصله زیاد بود.»
همسر آرش صادقی افزود: «بدترین زمانی که داشتم هفته گذشته بود. اعلام کردند دادستانی مجوز ملاقات من و آرش را برای روز سه شنبه هفته قبل صادر کرده اما من تا پنج شنبه صبح از آرش کاملا بی‎خبر بودم و چون روزهای شصت و چندمی بود که از اعتصاب آرش گذشته بود من خیلی نگران بودم که چطور گفتید مجوز ملاقات داده شده اما نگذاشتید ملاقات کنم و حتی تلفن هم ندادید. بالاخره پنج شنبه صبح یک دقیقه توانستم با آرش تلفنی صحبت کنم. در کل خیلی برای من آزاردهنده و نگران کننده بود.»
گلرخ ایرایی گفت که در ملاقات با آرش صادقی از او خواسته بود که اعتصاب غذایش را بشکند. او گفت: «در زندان از آرش خواستم اعتصاب اش را بشکند. نگران سلامتی او بودم اما تصمیم گیری را به خود او واگذار کرده بودم. آرش به تخلف فاحشی که در پرونده من شده بود اعتراض داشت و می‌گفت باید درباره این تخلف صحبت شود. چون این تخلف در پرونده خیلی‎ها اتفاق می افتد. من در آن شرایط نمی توانستم آرش را برای شکستن اعتصاب غذا تحت فشار بگذارم اما خیلی نگران بودم و بی‎خبری از او خیلی آزاردهنده بود. سعی کردم احساسات خیلی مانع کاری نشود که آرش می کند.»
طی روزهای گذشته وضعیت جسمی آرش صادقی در زندان اوین نگران کننده گزارش شده بود و منابع مطلع گفته بودند که این فعال مدنی زندانی به دلیل طولانی شدن اعتصاب غذا به نارسایی‎های جدی در کلیه و روده و ریه مبتلا شده و خون بالا می‎آورد.
کاربران شبکه اجتماعی توییتر نیز روز جمعه دهم دی ماه ۱۳۹۵ در واکنش به وضعیت آقای صادقی در سراسر جهان با هشتگSaveArash# برای نجات جان آرش صادقی طوفان توییتری به راه انداختند که برای مدتی ترند اول جهانی در توییتر بود.
در این طوفان توییتری بیش از نیم میلیون توییت با استفاده از این هشتگ توسط کاربران توییتر فارسی زبان و غیرفارسی زبان ارسال شد که خواستار نجات جان آرش صادقی بودند. سرعت ارسال این توییت‌ها به قدری بالا بود که خواندن همه آنها را بسیار دشوار می‌کرد. بسیاری از کاربران همچنین بر روی فیس‌بوک و اینستاگرام نیز با نوشتن مطالبی و با استفاده از هشتگ SaveArash#، نگرانی خود را نسبت به وخامت وضعیت سلامتی این زندانی عقیدتی نشان دادند.
آرش صادقی به دلیل فعالیت‌های مسالمت آمیز در اردیبهشت ماه ۱۳۹۴ در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی به ۱۵ سال زندان محکوم شد و روز ۱۸ خرداد ۱۳۹۵ برای تحمل حکم زندان خود به اوین منتقل شد و از روز سوم آبان ماه پس از بازداشت و انتقال همسرش گلرخ ایرایی به زندان، اعتصاب غذا کرد. آقای صادقی بازداشت، روند رسیدگی به پرونده و حکم شش سال زندان برای همسرش را «غیرقانونی» خوانده است.
او علاوه بر ۱۵ سال حبس خود، در پرونده بازداشت سال ۱۳۸۹ به اتهام «تبلیغ علیه نظام» و «اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی» به چهار سال حبس تعلیقی محکوم شده است. با اجرای ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی درباره تعدد جرائم، حکم زندان او کمتر خواهد شد. چرا که طبق ماده ۱۳۴ قانون جدید مجازات اسلامی در جرائم موجب تعزیر هرگاه جرائم ارتکابی بیش از سه جرم نباشد دادگاه برای هر یک از آن جرائم حداکثر مجازات مقرر را حکم می‌کند و هرگاه جرائم ارتکابی بیش از سه جرم باشد، مجازات هر یک را بیش از حداکثر مجازات مقرر قانونی مشروط به اینکه از حداکثر به اضافه نصف آن تجاوز نکند، تعیین می‌کند.
گلرخ ایرایی ۱۶ تیر ۱۳۹۵ گفته بود: «براساس قانون، کسانی که بیش از یک بار بازداشت شده و تعدد بازداشت داشته باشند و همچنین کسانی که اتهامات شان بیش از ۳ اتهام باشد، یک و نیم برابر حکم برای هر اتهام برای آنها صادر می شود. آرش بیش از یکبار بازداشت شده و اتهامات اش هم بیش از ۳ اتهام بود برای همین همه اتهامات یک و نیم برابر حساب شد. مثلا حکم اتهام اجتماع و تبانی، ۵ سال است اما یک و نیم برابرش شد ۷ و نیم سال که به آرش دادند. بقیه اتهامات هم به همین منوال، مجموعا ۱۵ سال شد اما ۴ سال هم حکم زندان تعلیقی از قبل داشت که اقای صلواتی آن را هم ابلاغ کرده و ۱۹ سال حکم را به اجرا گذاشتند.»
خانم ایرایی در خصوص اتهامات خود که مبنای صدور شش سال حکم زندان شده نیز گفته بود:‌ «وقتی برای تفتیش به خانه ما رفتند یکسری سررسید حاوی دست نوشته های من بود که از خانه ما بردند. یکسری داستان و شعر بود که هیچ کجا انتشار نداده بودم نه در فضای مجازی و نه در هیچ محفلی خوانده نشده بود. برمبنای این دست نوشته ها و همچنین یکسری از پست های فیسبوکی ام که در حمایت از شاهین نجفی بوده به من اتهام توهین به مقدسات زدند و ۵ سال حکم دادند. یک سال هم بابت تبلیغ علیه نظام که به ارتباط با خانواده های کشته شدگان و خانواده های زندانیان استناد کردند. حتی تماس های تلفنی هم برای شان خیلی مهم بود. یکسری عکس و ویدئو از خودم داشتم از تجمعات ۸۸ که هیچ کجا منتشر نشده بود و من حتی در فیسبوک خودم هم نگذاشته بودم اما استناد کردند به مجموع اینها و به من اتهام تبلیغ علیه نظام و حکم یک سال دادند. در دادگاه تجدیدنظر، آقای رئیسیان، وکیل ما از سایت رسمی آقای خامنه ای استفتای ایشان را پرینت گرفته بودند و ارائه دادند که آقای خامنه ای گفته بوده اگر اهانتی به مقدسات در فضای شخصی و در خفا اتفاق بیفتد و عمومی نباشد به حالت مجرمیت نمی تواند دربیاید و از لحاظ قانونی اهانت تلقی نمی شود. اما با وجود اینکه وکیل من برگه را روی پرونده من گذاشتند اما بازهم اشد مجازات را برای اهانت به مقدسات به من دادند و حکم عینا در دادگاه تجدیدنظر تایید شد.»

هفتمین روز اعتصاب غذای زندانی سیاسی صابر ملک رئیسی

محمد صابر ملک رئیسی زندانی سیاسی بلوچ پس از تداوم اذیت و آزار از سوی مسئولان زندان اردبیل دست به اعتصاب غذا زد.

به گزارش کمپین فعالین بلوچ این زندانی سیاسی از روز جمعه ۱۰/دی تا کنون در اعتصاب غذاست.

این زندانی در شکایت نامه ای که یک نسخه از آن به کمپین فعالین بلوچ رسیده بود خطاب به حسن روحانی از شدت آزار و اذیت ها علیه خود در زندان اردبیل نوشته است.

این زندانی که از بیماری نیز رنج می برد در بخشی از نامه خود نوشته که بخاطر نامه هایی که نوشته “مورد بازخواست و گرفتار عواقب تهاجمی مسئولین” شده است، و از همین رو به وی اجازه مداوای بیماری و “تهیه مدارک لازم از پزشکی قانونی برای صحت بیماری” اش داده نشده است.

این زندانی سیاسی که در زمان بازداشت کمتر از ۱۷ سال سن داشته است نوشته: “روز چهارشنبه ۸/دی ساعت ۸ صبج با پابند و دست بند میله ای که بدین منظور به دیوار وصل شده بیرون از آسایشگاه و حیاط زندان می باشد بسته شدم و در این هوای سرد زمستانی اردبیل و زمین پوشیده از برف تا ۱۰ شب هنگام خاموشی زندان به قرنطینه منتقل شده ام”

وی می افزاید: “در این حالت به من اجازه نماز هم ندادند” و حتی “دمپایی هایم را از پایم کشیدند و در حالی بودم که از سوز سرما بارها از پروردگارم تقاضای مرگ کرده ام، وقتی به قرنطینه منتقل شدم تا صبح از بدن درد و سردرد خواب به چشمانم نیامد”

این زندانی سیاسی نوشت: “از این رو و به ناچار و اجبار برای بهتر شدن وضعیتم دست به اعتصاب غذا زده ام و خواستار برخورد قانونی شدم”

این زندانی سیاسی نوجوان که دیگر نوجوان نیست بارها از بدرفتاری های مسئولان زندان نسبت به خود نوشته است. اما به نظر می رسد که این موضوع شدت گرفته است.

این زندانی در حالی به هفتمین روز اعتصاب غذای خود رسیده که کمتر کسی از وضعیت وی مطلع است.

کمپین فعالین بلوچ با استفاده از از فرصت انتشار نامه این زندانی از کلیه نهادهای حقوقی، فعالان، و مردم ایران و جهان می خواهد جهت حمایت از این زندانی سیاسی دور از مرکز کشور که فشارهای مضاعفی را در زندان تحمل می کند، بی دریغ حمایت کنند.

به جزجوانانی مانند علی شریعتی ، سعید شیرزاد و..با حال وخیم ،هم میهنانی چون حسن رستگاری نیز :

حسن رستگاری , بالا طرف چپ ، محکوم به 17 سال، 32 روز در حال اعتصاب غذا،مبتلا به آسم و محروم از دستگاه اکسیژن،ضرب وشتم توسط دربندان “عادی “و..
:“ صبح روز دوشنبه ۱۳ دیماه بعد از فشار زیاد زندانیان سیاسی زندان مرکزی ارومیه و موافقت رئیس زندان، یکی از زندانیان سیاسی موفق به دیدار چند دقیقه‌ایی با حسن رستگاری‌مجد در سلول انفرادی شده است. به دستور مسئولین زندان چایی، قند و آب آشامیدنی سالم از این زندانی سیاسی اعتصابی قطع شده است و این زندانی تنها مجبور به استفاده از آب دستشویی سلول است. همچنین علی‌رغم داشتن بیماری آسم همچنان اسپری اکسیژن به وی تحویل داده نشده و تداوم اعتصاب غذا در سی و دومین روز سبب شده که این زندانی دیگر قادر به راه رفتن نباشد و بر کف سلول دراز کشیده باشد و هرروز وضعیت سلامتی ایشان وخیم‌تر می‌شود.”
گفتنی است، روز سه‌شنبه ۲۵ خردادماه، حسن رستگاری با یکی از زندانیان جرائم مالی دچار درگیری لفظی شده که در پی این مشاجره، مسئولان به همراه چند تن از مأموران با مراجعه به بند «روانی» زندان، حسن رستگاری را مورد ضرب و شتم قرار دادند که در اثر آن دو انگشت این زندانی به‌ شدت صدمه‌ دید و پس از آن وی به سلول انفرادی منتقل‌ شد.
پیش‌تر در روز سه‌شنبه یازدهم خردادماه نیز، حسن رستگاری، از سوی مأموران زندان مورد ضرب و شتم قرار گرفته و به سلول انفرادی منتقل‌ شده بود”
خبر “تارنمای حقوق بشر در ایران “

انتقال سی زندانی اهل سنت به زندان دریای ارومیه

بر اساس گزارش کانون حقوق بشری نه به زندان نه به اعدام٫در روزهای گذشته حداقل سی زندانی سیاسی عقیدتی اهل سنت از بازداشتگاه اطلاعات به زندان دریای ارومیه منتقل شدند.انتقال ایشان بصورت پراکنده به بندهای مختلف کارگری و بند ۱۲ و جوانان انجام شده است.
دستگیری این جوانان در یکسال و نیم گذشته بدلیل تبلیغ عقیده و فعالیت در فضای مجازی بوده و تعدادی از آنها هنوز بلاتکلیف هستند.

زمین‌خواری بنیاد علوی تحت لوای فعالیت خیریه و هدایای رهبری

در شرح تصویر آمده است: هزار سند اراضی بنیاد علوی با حضور رئیس بنیاد مستضعفان کشور به افراد کم‌درآمد و نیازمند شهرستان کلاله اهدا شد

بنیاد علوی 26 سال است که به دستور آیت‌الله خامنه‌ای زیرنظر دفتر وی مشغول به فعالیت است.

سارا مدنی – شهروند خبرنگار،‌ تهران

حاج حسین پیرمردی حدودا 60 ساله است که به گفته خودش بنیاد علوی آنها را از زمین‌شان در منطقه دریاکنار بیرون کرده،‌ بیش از 20 سال است که همچنان به دنبال بازپس‌گیری زمین‌هایشان از این بنیاد هستند. پیش از او پدرش سال‌ها روی این زمین‌ها کار می‌کرده و معیشت این خانواده تا سال 73 به این زمین گره خورده بوده است؛ زمینی که حالا هر هکتار آن حدود 300 تا 400 میلیون تومان قیمت دارد و به اجبار از آنها گرفته شد. حالا اطراف این شش هکتار زمین فنس‌کشی شده و از میان آن جاده‌ای کشیده شده است.

بنیاد علوی که پس از انقلاب اسلامی ایران جایگزین بنیاد پهلوی شد در دهه‌های پس از انقلاب به هلدینگ اقتصادی بزرگی تبدیل شده که زیرنظر دفتر آیت‌الله خامنه‌ای، تحت عنوان بنیاد خیریه به زمین‌خواری گسترده و بهره‌برداری اقتصادی از دارایی‌های خاندان پهلوی پرداخته است. این بنیاد با تصرف زمین‌هایی که مردم شهرها و روستاهای مختلف از جمله مناطق شمالی ایران سال‌ها در آنها به کشاورزی مشغول بودند، منافع اقتصادی خود و برخی نهادهای خاص را دنبال می‌کند.

حاج حسین تنها فردی نیست بنیاد علوی آنها را در این منطقه از زمین‌هایشان بیرون کرده؛« سه چهار نفر بدبخت و بیچاره دیگر مثل ما را هم در همان سال‌ها از زمین‌های اطراف بیرون کردند و زمین‌هایشان را به تصرف خود در آورند.» او می‌گوید فعالیت‌های بنیاد علوی محدود به منطقه دریاکنار نیست؛ در اطراف خزرشهر هم زمین‌های زیادی را تصرف کردند و در محدوده‌ای حدود 100 هکتار ویلاسازی انجام دادند و حالا هم ویلاها را به فروش می‌رسانند.

مسئولان بنیاد علوی هر ساله اظهاراتی در وصف واگذاری و اهدای زمین رایگان به محرومان و مستضعفان بیان کرده و آن را اقدامی در جهت اجرای منویات رهبر جمهوری اسلامی می‌خوانند. مهرماه امسال بود که محمد سعیدی‌کیا، رئیس بنیاد مستضعفان با همین ادبیات از اهدای رایگان یک هزار سند زمین کشاورزی، تجاری و مسکونی بنیاد علوی به محرومان استان مازندران گفت، در حالیکه طبق اظهارات ساکنان شهرهای شمالی و حتی یکی از نمایندگان این استان، این زمین‌ها به صورت رایگان به کسی داده نمی‌شود و در ازای آن درصدی از ارزش زمین از افراد اخذ می‌شود.

در حال حاضر قیمت فروش زمین‌های متعلق به بنیاد علوی حدود 30 تا 40 درصد قیمت روز محاسبه می‌شود که البته این امر به دنبال اعتراضات گسترده مردم، نامه‌نگاری‌های متعدد به دوایر دولتی و مراجع تقلید صورت گرفته است. تا سال 1386 بنیاد علوی برای واگذاری و فروش زمین‌های تحت تصرف خود به مردم قیمت کارشناسی روز را مورد محاسبه قرار می‌داد. اما هر کسی هم امکان آن را ندارد که با پرداخت قیمت این زمین‌ها به بنیاد علوی، صاحب آن شود؛ به خصوص زمین‌های دارای متراژ بیشتر که از موقعیت‌های بهتری برخوردارند. این را یکی از ملاک‌های نوشهری می‌گوید: « برخی از این زمین‌ها را حتی اگر سا‌ل‌ها در اختیار مردم عادی بوده باشد به خود آنها نمی‌فروشند و زمین دیگری به آنها فروخته و زمین‌های ارزشمند را به افراد و نهادهای خاص می‌دهند.»

در این میان هر فردی به تبع میزان وابستگی خود تا هر جا که بتواند برای سود بردن از این فضا استفاده می‌کند. نمونه آنها پسر سی و چند ساله‌ای است که از سال 1385 زمینی حدودا یک هزار متری در شهر ساری را به همین روش به تصرف خود درآورده است. زمینی که او مدعی مالکیت بر آن است بنا به گفته خودش پیش از انقلاب متعلق به یک سرهنگ‌ ارتشی بوده که او در سال 80 درگذشته و حالا ورثه‌اش چند سالی است از طریق قانون به دنبال این زمین هستند. اما او که فرزند شهید است از سال 85 از طریق بنیاد علوی در خصوص این زمین اعلام مالکیت کرده و حالا به دنبال دریافت سند آن است: « ارزش کنونی این زمین حدود یک میلیارد و 300 میلیون تومان است که برای دریافت سند آن باید حدود 30 تا 40 درصد ارزش آن را به بنیاد علوی بپردازم اما از آنجا که من فرزند شهید هستم می‌توانم با درصد کمتری در حدود 10 درصد صاحب این زمین بشوم.»

بنیاد علوی که تا پیش از فوت آیت‌الله خمینی زیرنظر نخست وزیری اداره می‌شد، حدود 26 سال است که به دستور آیت‌الله خامنه‌ای زیرنظر دفتر وی مشغول به فعالیت است. بنیادی که ظاهرا به فعالیت‌های خیرخواهانه و کمک به ترویج فرهنگ و ارزش‌های اسلامی مشغول است اما در عمل و در داخل کشور به مرکزی برای زمین‌خواری و درآمدزایی دفتر رهبری تبدیل شده است.

این تنها بخشی از حوزه فعالیت‌های بنیاد علوی است؛ طبق آنچه که حدود دو سال قبل از دامنه فعالیت‌های این مرکز در آمریکا اعلام شد، نشان داد که این نهاد که به طور مستقیم با نهادهای امنیتی ایران در ارتباط است علاوه بر فعالیت‌هایی همچون پولشویی، به خرید تجهیزات صنعتی، مواد شیمیایی و تکنولوژی مربوطه برای برنامه اتمی ایران، پرداخت سهمیه تحصیل دانشجویانی که از طرف سپاه به خارج از کشور اعزام می‌شوند، پرداخت منابعی برای خرید اطلاعات و نظارت بر امور ایرانیان مقیم آمریکا، نیز مشغول است. تنها ارزش آسمان‌خراش بنیاد علوی در نیویورک آمریکا طبق برآوردهای صورت گرفته بالغ بر 800 میلیون دلار است.

در داخل ایران نیز بنیاد علوی که جزو هلدینگ‌های بزرگ زیرنظر بنیاد مستضعفان به شمار می‌آید، صاحب شرکت‌ها و مجموعه‌های مختلفی از جمله؛ اسکان ایران، بازرگانی توسعه تجارت زرفام، بیمارستان اقبال، گروه پزشکی برزویه و گروه پزشکی اراک، است. علاوه بر این طبق گفته محمد سعیدی‌کیا، رئیس بنیاد مستضعفان، سالانه حدود 30 درصد از سود شرکت‌های بنیاد مستضعفان به حساب بنیاد علوی می‌رود. در حال حاضر بنیاد مستضعفان دارای 22 هلدینگ و 200 شرکت است که حدود 25 مورد از آنها در بورس تهران فعال هستند و تا پایان امسال 10 شرکت دیگر این مجموعه بورسی خواهند شد.

تاکنون تقریبا هیچ گزارشی رسمی‌ای در ایران از ارزش واقعی دارایی‌های بنیاد علوی منتشر نشده است. هلدینگی بزرگ که علاوه بر فعالیت‌های اقتصادی شرکت‌های زیرمجموعه خود؛ یکی از بزرگترین زمین‌خوارانی به شمار می‌رود که سالانه درآمدهای هنگفتی از محل فروش و اجاره زمین‌های خود در استان‌های مختلف از جمله مازندارن، گیلان، گلستان، قزوین، خراسان رضوی، خراسان شمالی، فارس، ایلام و … کسب می‌کند.

روش کار هم ساده است. افرادی همچون حاج حسین را از زمین‌های خود بیرون می‌کند و آنها را به افراد و نهادهای خاص می‌فروشد یا با ورود به حیطه ساخت‌وساز با ایجاد ارزش افزوده بیشتر، اقدام به فروش آنها می‌کند. نهایتا هم هر چند وقت یکبار زمین‌های کم ارزش در شهرها و روستاها را با قیمتی پایین‌تر از ارزش روز به ساکنان آنها می‌فروشد و در رسانه‌ها آن را اهدای رایگان زمین به محرومان نامگذاری می‌کند.

نازنین زاغری رتکلیف با خروج از انفرادی به اعتصاب غذا پایان داد

ریچارد رتکلیف، همسر نازنین زاغری ، زندانی ایرانی – بریتانیایی در ایران اعلام کرد که همسرش پس از ۹ ماه انفرادی به تازگی به سلولی منتقل شده که نرگس محمدی و چند نفر دیگر از زندانیان در آن نگهداری می‌شوند.

به گفته آقای رتکلیف، خانم زاغری پس از انتقال به این سلول به اعتصاب غذایش پایان داده است.
به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی ،خانم زاغری رتکلیف از ۲۳ آبان ماه سال ۱۳۹۵ در اعتراض به وضعیت نگهداری‌اش در زندان و حکم پنج سال حبس خود اعتصاب غذا کرده بود.

آقای رتکلیف امروز دوشنبه ۱۳ دی (دوم ژانویه) همچنین اعلام کرد که دادگاه تجدید نظر همسرش روز چهارشنبه این هفته تشکیل می‌شود.
به گفته ریچارد رتکلیف قاضی پرونده همسرش تغییر کرده و قاضی بابایی مسئول رسیدگی به این پرونده شده است.

خانم زاغری در دادگاهی به ریاست قاضی ابوالقاسم صلواتی به پنج سال زندان محکوم شد. با اعتراض خانم زاغری به این این حکم قرار است دادگاه تجدیدنظر پرونده را مجدد بررسی کند.

نازنین زاغری رتکلیف که برای تعطیلات نوروز به ایران رفته بود٬ هنگام بازگشت در فرودگاه تهران بازداشت شد. ماموران پاسپورت بریتانیایی کودک دو ساله او را هم توقیف کردند.

فرزند او به خانواده‌‌اش در تهران تحویل داده شد و نازنین زاغری ابتدا به بازداشتگاهی در کرمان و سپس به اوین برده شد.

خانم زاغری برای بنیاد تامسون رویترز کار می‌کند که به فعالیت‌های خیریه اختصاص دارد.

انتقال تعدادی از بازداشت‌شدگان تجمعات عرفان حلقه به دادسرا

روز جاری، پس از گذشت سه هفته از تجمع هواداران محمدعلیطاهری مقابل زندان اوین، بازداشت‌شدگان این تجمع از زندان‌هایفشافویه و قرچک ورامین به دادسرای قدس منتقل شدند.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، امروز دوشنبه ۱۳ دی‌ماه، ۳۴تن از شاگردان محمدعلی طاهری که پیش‌تر در مقابل زندان اوین بازداشت و به زندان‌های فشافویه و قرچک ورامین منتقل‌شدهبودند، برای رسیدگی به اتهامات به دادسرای قدس اعزام گشتند.
این بازداشت‌شدگان پس از تشکیل جلسه بار دیگر به زندان بازگردانده شدند.
لازم به ذکر است، جمعی از هواداران محمدعلی در روز های ۲۳، ۲۵ و ۲۷ آذرماه جهت اعتراض به وضعیت این زندانی عقیدتی، به زندان اوین مراجعه کرده و در مجموع ۳۷۷ تن طی این سه تجمع بازداشت شده اند.
اتهام این افراد «اخلال در نظم عمومی» عنوان شده است.
هواداران محمدعلی طاهری پیش تر نیز از روز پنجشنبه ۲۹ مهرماه تا سوم آبان ماه در مقابل بیمارستان بقیه‌الله، دست به تحصن زده و خواستار اعلام وضعیت سلامتی محمدعلی طاهری از سوی مقامات قضایی شدند که این تجمع مسالمت آمیز با یورش نیروهای امنیتی به خشونت کشیده شده بود.
محمدعلی طاهری، بنیان‌گذار عرفان حلقه، از سال ۱۳۹۰ در زندان به سر برده و پس اتمام حکم پنج سال حبس تعزیری در پرونده‌ای متهم به “افساد فی‌الارض” و “سبّ النبی” شد و از آزادی وی ممانعت به عمل آمد. پس صدور قرار منع تعقیب برای این اتهامات، وی هم‌اکنون در پرونده‌ی جدیدی با اتهام “محاربه” روبه‌رو می‌باشد.
محمدعلی طاهری، مؤسس «عرفان حلقه»، ۶۰ ساله و متولد کرمانشاه است. او در سال ۱۳۸۰ موسسه‌ای به نام «عرفان حلقه» با تمرکز فرادرمانی و طب مکمل در تهران تأسیس کرد. آقای طاهری چندین کتاب نوشته که از سوی وزارت ارشاد مجوز گرفته‌اند و همچنین چند دوره کلاس در دانشگاه تهران و دانشگاه علوم پزشکی تهران در خصوص طب مکمل داشته است. دانشگاه طب سنتی ارمنستان در اردیبهشت سال ۱۳۹۰، به محمدعلی طاهری دکترای افتخاری اعطا کرد.
او در سال ۱۳۸۹ برای اولین‌بار به اتهام اقدام علیه امنیت کشور از سوی نیروهای وزارت اطلاعات دستگیر و برای ۶۷ روز در زندان اوین تحت بازجویی قرار گرفت. او پس‌ از آن با قرار وثیقه آزاد شد اما مجدداً در تاریخ ۱۴ اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۹۰ بازداشت شد و به اتهام توهین به مقدسات، اتهام فعل حرام و رابطه نامشروع به دلیل «تماس با مچ دست‌ زن نامحرم در زمان عمل فرادرمانی»، دخالت در امر پزشکی، تحصیل مال نامشروع، توزیع آثار سمعی– بصری و استفاده غیرمجاز عناوین علمی ـ پزشکی جمعاً به ۵ سال حبس، ۷۴ ضربه شلاق و ۹۰۰ میلیون تومان جریمه نقدی محکوم شد.
اما آقای طاهری در تابستان ۱۳۹۳ مجدداً برای اتهام مفسد فی‌الارض که قبلاً در پرونده‌اش بررسی‌ شده بود بازجویی شد. دادگاه او در اسفندماه سال ۱۳۹۳ برگزار شد و درنهایت در خردادماه سال ۱۳۹۴ به اتهام فساد فی‌الارض از طریق منحرف کردن افراد به اعدام محکوم شد. با اعتراض وکلای آقای طاهری، پرونده او برای بررسی مجدد به دیوان عالی کشور فرستاده شد.
خواهر محمدعلی طاهری اظهار کرده بود حکم اعدام او از سوی شعبه ۳۳ دیوان عالی کشور لغو شده و پرونده برای رسیدگی مجدد به شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب فرستاده‌ شده است.
وی ادامه داد: آقای سعید خلیلی، وکیل برادرم به دیوان مراجعه کرده بودند و حکم لغو حکم اعدام او را شخصاً دیده است.

دادگاه کارکنان دولت برای عیسی سحرخیز حکم دو سال حبس صادر کرده است

سایت خبری زیتون از صدور حکم دو سال حبس برای عیسی سحرخیز، زندانی سیاسی، خبر داد.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، در حالی که کمتر از صد روز به پایان دوران محکومیت عیسی سحرخیز باقی مانده بود، او از سوی دادگاه کارکنان دولت به دو سال حبس تعزیری جدید محکوم شد.
شعبه ۱۰۵۸ دادگاه کارکنان دولت، که به پرونده های دادسرای فرهنگ و رسانه نیز رسیدگی می کند، این روزنامه‌نگار را به اتهام نشر اکاذیب علیه رهبری به دو سال حبس محکوم کرد.
مهدی سحرخیز ضمن تایید این خبر گفت که اتهام «نشر اکاذیب» علیه پدرش «به صراحت قانون اتهامی سیاسی بود» و به همین دلیل «باید بر اساس اصل ١۶٨قانون اساسی مورد رسیدگی قرار می‌گرفت»، اما این اتهام «ذیل عنوان «نشر اکاذیب علیه رهبری» از عنوان جرم سیاسی خارج و به عنوان اتهام امنیتی مورد بررسی» قرار گرفت.
به گفته پسر عیسی سحرخیز به درخواست او برای استعلام از دفتر رهبری در مورد صحت خبر «دادن حق ویژه به آیت‌الله جنتی در انتخابات مجلس و خبرگان» و «حضور آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در دادگاه به عنوان شاهد این گفت‌و‌گو و اعلام موضوع در محافل سیاسی» عمل نشد.
محمود علیزاده طباطبایی، وکیل عیسی سحرخیز، اعلام کرده است که نسبت به این حکم درخواست تجدیدنظر خواهد کرد، اما به گفته مهدی سحرخیز، پدرش تصمیم گرفته است در اعتراض به حکم صادره و نقض مکرر قانون توسط مقام‌های قضایی» قصد دارد از روز ۲۵ دی ماه «دست به اعتصاب غذای نامحدود بزند که پس دو هفته اعتصاب داروی تدریجی نیز به آن افزوده خواهد شد که در نهایت به اعتصاب غذای خشک منتهی می‌شود.»