گفتگو باجناب غلام عسگری در مورد نقض فاحش حقوق بشر وشرايط بازداشتيها در ايران و نهايتا چاره کار.
برای دانلود فايل صوتی روی فلش کليک کنيد.
گفتگو باجناب غلام عسگری در مورد نقض فاحش حقوق بشر وشرايط بازداشتيها در ايران و نهايتا چاره کار.
برای دانلود فايل صوتی روی فلش کليک کنيد.
گفتگو با جناب نادر زندی در مورد شرايط و حقوق کارگران در ايران.
برای دانلود فايل صوتی روی فلش کليک کنيد.
گفتگو با جناب نادر زندی در مورد شرايط کارگران + گفتگو با جناب غلام عسگری فعال حقوق کارگری در مورد نقض فاحش حقوق بشر در شرايط فعلی و شرايط بازداشت شدگان.
برای دانلود فايل صوتی روی فلش کليک کنيد
مهدی مظلومی کارگردان و فیلمنامه نویس ایرانی سه سال پیش به دلیل محدودیت های کاری در ایران از کشور رفت و در ترکیه به شبکه جم پیوست، چندی پیش این کارگران سینما تصمیم گرفت به ایران بازگردد، او در مرز زمینی آستارا دستگیر شد و حالا با قرار وثیقه اجازه ورود به کشور پیدا کرده است.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از رکنا، گفته می شود او که ماها قبل گفته بود دلم برای کار در ایران تنگ شده است، حالا پانزده روز است که از مرز آستارا به ایران بازگشت و هنگام ورود بازداشت شد.
وی سابقا با انتشار ویدئویی از استقبال صورت گرفته از اکران فیلم سینمایی «سه بیگانه» که به کارگردانی او و پیش از ترک از ایران ساخته شده، نوشت: مراسم افتتاحیه فیلم سه بیگانه، خدا میدونه چقدر دوست داشتم الان ایران بودم، توی همین مدت کم فهمیدم که چقدر عاشق ایرانم، جام خالیه، خدارو چه دیدین یهو دیدین خودم پرش کردم.
مهدی مظلومی (متولد ۱۳۵۱ در تهران) کارگردان و فیلمنامهنویس سینمای ایران است.
وی فارغ التحصیل رشته نمایشنامهنویسی و دارای مدرک کارگردانی فیلم از مرکز آموزش فیلمسازی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است.
آغاز جدی فعالیت هنری او را میتوان سال ۱۳۷۳ دانست. وی از آن سال در مجموعههای زیادی به عنوان طراح، کارگردان، نویسنده و تدوینگر حضور داشته است. مظلومی از سال ۱۳۷۳ با تدوین و کارگردانی تلویزیونی مجموعههایی همچون ساعت خوش، این چند نفر ، زیر آسمان شهر ، جنگ ۷۷، ماه عسل و … کار خود را آغاز کرد.
سپس به طراحی و کارگردانی مجموعه های طنز پرداخت.
همچنین نگارش فیلمنامههای ماموریت تهران، گلسا، ستاره دنبالهدار، یه شام خوب، ساخت ایران و … را نیز بر عهده داشته است.
گفته می شود، نامبرده با وثیقه ۲۰۰ میلیونی آزاد شده است. هنوز هیچ ارگان رسمی این خبر را تایید نکرده است.
حسین باقری شاعر و نویسندەی منتقد ایلامی با تودیع وثیقه از زندان ایلام آزاد شد.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از مرکز دموکراسی و حقوق بشر کردستان، روز شنبه ۷ بهمن ۱۳۹۶، حسین باقری با تودیع وثیقه آزاد شد. وی در پی حادثهی رانندگی و وجود پلاتین در پشت و لگنش، توان راه رفتن ندارد. با این حال طی چند ماه گذشته، چندین بار بازداشت شده است.
طبق اطلاع رسیدە قاضی بازپرس پروندهی آقای باقری، دوازدە مورد اتهام اعم از «لیدری اغتشاشات تهران و ایلام، لیدری شعارنویسی روی دیوارها در ایلام و تهران، مصاحبە با رسانههای ضد انقلاب و نوشتن اشعار سیاسی، توهین مستقیم بە رهبر جمهوری اسلامی و توهین به مقدسات» را بە او وارد کردە است.
روز ۲۴ دی، حسین باقری متخلص به کاک باران در شهرستان ملکشاهی از سوی نیروهای وزارت اطلاعات بازداشت گردید. آن زمان اتهام مطروحه علیه وی از سوی ادارهی اطلاعات ایلام «توهین به مقدسات» بوده است. استناد این اُرگان امنیتی برای طرح چنین اتهامی، انتشار یک قطعه شعر از ایشان تحت عنوان «خدای ظالمان را باور ندارم» بوده است. او در این شعر از خدا برای «برتختنشاندن ظالمان» انتقاد کرده بود.
حسین باقری متولد ۱۳۶۱ یک بار دیگر هم روز ۲۵ آذر توسط همین ارگان بازداشت شده و پس از سه روز در تاریخ ۲۸ آذر به صورت موقت آزاد گردید.
دو برادر با اتهام “آزار و اذیت یک دختر” با حکم دادگاه هر کدام به ۷۴ ضربه شلاق و دو سال تبعید محکوم شدند. کنوانسیون بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی صراحتا استفاده از مجازاتهای تحقیر آمیز و نافی کرامت انسانی مانند شلاق را ممنوع کرده است.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از ایران، ۱۵ فروردین دختر جوانی همراه پدرش به کلانتری ۱۴۴ تهرانپارس رفت وبا تسلیم شکایتی اعلام کرد از سوی سرنشینان جوان خودروی سواری هدف آزار و اذیت و سرقت قرار گرفته است.
پس از تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع سرقت همراه با آزار و اذیت، پرونده برای صدور دستورقضایی در اختیار رئیس شعبه سوم دادگاه کیفری تهران قرار گرفت.
با توجه به حساسیت پرونده، تیمی از کارآگاهان اداره شانزدهم پلیس آگاهی تهران بزرگ مسئول رسیدگی به پرونده شدند.
دختر جوان درتشریح جزئیات ماجرا به کارآگاهان گفت: “ساعت ۹ شب برای رفتن به خانه، سوار ال ۹۰ سفیدی شدم که علاوه بر راننده یک سرنشین دیگر هم داشت که تصور کردم مسافر است. اما در میانههای راه ناگهان راننده تغییر جهت داد و به مسیر خلوتی رفت. وقتی به این کار اعتراض کردم ناگهان سرنشین جلویی به عقب پرید و با تهدید چاقو و به زور مرا مورد آزار و اذیت قرار داد. بعد هم راننده به عقب آمد و… التماسهای من هم اثری نداشت. آنها سپس گوشی، زنجیر و گوشواره طلایم را برداشته و مرا در خیابانی پایین انداختند”.
با این اظهارات، کارآگاهان با استفاده از اطلاعات شاکی پرونده، خودروی سواری را شناسایی کردند.
اما در ادامه مشخص شد مالک خودرو مرد ۶۰ سالهای است که پدر پسران دوقلو به نامهای «شهروز» و «کامران» است که مشخصاتشان با دو جوان آزارگر مطابقت داشت.
از آنجا که آنها از مجرمان سابقهدار در زمینه زورگیری و سرقت بویژه سرقت منزل بودند و مدتی نیز در زمینه خریدوفروش و نگهداری مواد مخدر فعالیت داشتند، مأموران پلیس پس از کشف مخفیگاه آنها در خیابان دماوند، دریافتند هر دو فرار کردهاند.
بنابراین کارآگاهان با شناسایی محلهای تردد دو برادر موفق شدند کامران را ۴ روز بعد از شکایت دختر جوان دستگیر کنند.
با اعتراف صریح متهم به آزار و سرقت شاکی، خانه مجردیشان در محدوده شرق تهران شناسایی شد. از آنجا که «شهروز» از دستگیری برادرش خبر نداشت و در همان خانه ساکن بود، مأموران در عملیاتی غافلگیرانه او را نیزدستگیر کردند.
با تکمیل تحقیقات، رسیدگی به پرونده در شعبه سوم دادگاه کیفری یک استان تهران به صورت غیرعلنی انجام شد و قضات پس از بررسی مدارک، مستندات و اظهارات شاکی هر کدام از متهمان را به ۷۴ ضربه شلاق و دو سال تبعید محکوم کرد.
لازم به ذکر است که کنوانسیون بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی صراحتا استفاده از مجازاتهای تحقیر آمیز و نافی کرامت انسانی مانند شلاق را ممنوع کرده است.
تالاب اق گل در جنوب شرقی روستای اسلام اباد از توابع شهرستان ملایرو روستای توتل در کنار کوه کت در مرز استانهای همدان و مرکزی با وسعتی افزون بر ۸۳۰ هکتار یکی از تالابهای مهم کشور و بزرگترین تالاب طبیعی استان همدان است. این تالاب به دلیل چرای بیرویه ، تبدیل اراضی تالاب به زمینهای زراعی ، شکار غیرمجاز ، خشکسالی ، عدم تخصیص حق آب اکولوژیکی از سال ۸۸ به بعد ، زهکشی و برداشت بیش از حد آب از تالاب و همچنین نبودن بارشها در سال جاری به طور کامل خشک شده است.
بازداشت دستکم ۱۴ تن از اهالی اشنویه، همزمان شد با آزادی یک شهروند دیگر با تودیع وثیقه. اتهام تمامی این افراد «همکاری با یکی از احزاب کُردی» بوده است.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل ازمرکز دموکراسی و حقوق بشر کردستان، روز جمعە ۶ بهمن ۱۳۹۶، نیروهای امنیتی در شهر اشنویه یک تن یک شهروند به نام «رزگار امینی» به اتهام «همکاری با یکی از احزاب کُردی» از سوی نیروهای امنیتی بازداشت شد.
رزگار امینی پیشتر نیز در اوایل مهر ۱۳۹۵ در شهر اشنویه بازداشت و پس از نزدیک به یک ماه بازجویی آزاد شده بود.
همزمان این نیروها در روستای «بیمضرتی» اشنویه، «محمد امین فضلی» ۵٠ سالە را بازداشت کردند. در نزدیکی روستای «سنگان» هم «محمد فرزاد» از اهالی بخش مرکزی اشنویه بازداشت شد.
در همان روز در روستای «خورشت» دو تن بە نامهای «محمد محمودتاش» و «حامد ظریفە» به اتهام «همکاری با یکی از احزاب کُردی» بازداشت و به محل نامعلومی منتقل شدند.
در خبری دیگر در نزدیکی روستای «رشگوند» دو تن به نامهای «منصور قادرزاده» و «محمد سوره» پس از توقف اتومبیلشان توسط نیروهای وزارت اطلاعات، بازداشت شدند.
همزمان نیروهای وزارت اطلاعات در روستای «نرزیوه» هم ٧ تن به نامهای «جمال نوبخت»، «عثمان نوبخت»، «عمر نوبخت»، «کمال نوبخت»، «ابوبکر نوبخت»، «فتاح علیکرد» و «مامند علیکرد» را به اتهام مشابهی بازداشت کردند.
از سوی دیگر از اشنویه گزارش شده است که «منوچهر حمیدزاده» از اهالی ارومیه، بعد از نزدیک به سه هفته بازجویی، با تودیع وثیقه آزاد شده است.
او روز سهشنبه ۱۲ دی، به هنگام بازگشت از منزل یکی از آشنایان خود در شهر اشنویه به اتهام «هواداری از احزاب کُردی» بازداشت شده بود.
اشنویه از شهرهای مرزی استان آذربایجان غربی است
به گفته معاونت اطلاعات حوزه ۱۲۱ صابر، بامداد دیروز یکی از افرادی که مبادرت به شعار نویسی درمحله اکباتان کرده بود دستگیر شد.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از سایت خبری اکباتان، معاونت اطلاعات حوزه بسیج ۱۲۱ صابر خبر از دستگیری جوانی داد که در محدوده شهرک اکباتان اقدام به شعارنویسی بوسیله اسپری های رنگی می کرد.
معاونت اطلاعات حوزه ۱۲۱ صابر ادعا کرد: “باتوجه به فعالیت های عده ای از افراد سودجو و خرابکار که با اسپری های رنگی در جهت تخریب زیباسازی معابر، تابلوها و خیابان های شهرک اکباتان تحرکاتی داشته و شعار نویسی هایی نیز بر علیه مسئولین انجام می دادند، برنامه ریزی گشت های اطلاعاتی ضابطین قضایی در اکباتان طی روزهای اخیر و رصد کامل محدوده های استحفاظی در دستور کار قرار گرفت”.
پس از تلاش های صورت گرفته در نهایت ساعت ۴:۳۰ بامداد روز جمعه مورخه ۹۶/۱۱/۶ ضابطین قضایی معاونت اطلاعات حوزه بسیج ١٢١صابر موفق شدند فرد جوان ٢٨ ساله ای را که با پوشاندن صورت خود و همراه داشتن چندین اسپری رنگ در حال شعار نویسی بود دستگیر نمایند.
معاونت اطلاعات حوزه بسیج در ادامه نیز افزوده است: “فرد دستگیر شده در بررسی های اولیه ضمن اقرار به چندین مورد تخریب تابلو و شعار نویسی، جهت سایر مراحل قانونی تحویل مراجع ذیصلاح گردیده است”.
در همین رابطه گفتنی است طی روزهای گذشته از ساعت ۱۸ عصر گشت های نامحسوس معاونت اطلاعات حوزه بسیح ۱۲۱ صابر در محدوده های تعیین شده آغاز و به طور مداوم تا ساعت ۶ صبح روز بعد ادامه داشته است.
بیش از ۲۰۰ تن از فعالان حنبش زنان ایران با انتشار بیانیه ای از اعتراضات سراسری اخیر ایران دفاع کرده و با انتقاد از «جریانهایی» که حرکت خیابانی مردم معترض، فعالان مدنی، کارگران، زنان و دانشجویان را «زمینهساز خشونت» میدانند، تاکید کرده اند: «خشونت هیچگاه از طرف فعالان و مردم اعمال نشده و این حاکمیت بوده است که هر نقد و اعتراضی را با خشونت پاسخ داده است.»
در این بیانیه که نسخه ای از آن در اختیار هرانا قرار گرفته نسبت به زنانه شدن فقر در سالهای اخیر هشدار داده و آمده است: «جنبش زنان ایران پیش از این و در بیانیهای که ۴ سال پیش منتشر کرد، نسبت به فرودستی بیش از پیش زنان اعتراض کرد و نسبت به فقیرتر شدن زنان هشدار داد. امروز حتی آمارهای رسمی نیز وقوع آنچه را که پیشبینی شد تائید میکند، چنانکه در روندی حدودا ده ساله (۱۳۸۴ تا ۱۳۹۳) سالانه ۱۰۰ هزار زن شاغل از کار بیکار شدهاند و فقط در یک سال یعنی در سال ۱۳۹۳ از هر سه زنی که در بخش خصوصی شاغل بوده و به مرخصی زایمان رفته، یک نفر نتوانسته به کار خود برگردد و اخراج شده است.»
امضاکنندگان این بیانیه با تاکید بر اینکه هر فعالیت مسالمتآمیزی در سالهای اخیر توسط نهادهای قدرت در ایران سرکوب شده، نوشتهاند: «کارنامه جنبشهای اجتماعی در سه دهه گذشته مملو است از تلاش برای فعالیت مدنی مسالمتآمیز که با پاسخی سخت و خشن مواجه شده است. تشکلیابی اصناف و نهادها و جنبشهای مدنی با لغو مجوزهای اخذ شده و پلمپ دفاتر این نهادها و پیگرد قضایی اعضایش مواجه شده است. بارها و بارها دعوت به راهپیماییهای سکوت یا تجمعهای آرام در پارکها و فضاهای عمومی با هجوم و بازداشت و پروندهسازی پاسخ داده شده است و حق مردم در اعتراض به رسمیت شناخته نشده است.»
متن کامل بیانیه عینا در ادامه می آید:
در یک سال گذشته روزی نبوده که جایی در این کشور شاهد اعتراضات آرام مردمی نباشد؛ کارگران به جان آمده از حقوقهای معوقه، معلمان، مالباختگان موسسات مالی، کولبرانی که آماج گلوله قرار گرفتند و… بارها و بارها با تجمع در خیابان، مقابل مجلس و ادارات دولتی یا محل کارشان تلاش کردهاند تا مشکلات خود را به گوش مسئولان برسانند. صدایی که شنیده نشد تا این روزها که تظاهرات سراسری در شهرها و روستاها صدای اعتراض مردم را به گوش همگان رساند. صدای مردمی در طلب حقوقشان که فعالان مدنی حوزههای مختلف همواره برای انعکاس آن تلاش کردهاند اما در خانه یا خیابان، حین تجمع یا نوشتن یادداشت و امضای بیانیه با خشونت مواجه شدند، همانطور که امروز مردم حاضر در خیابان با خشونت مواجه میشوند. فعالان مدنی سالهاست نسبت به عواقب سیاست های نادرست و عمیقتر شدن فقر، نابرابری و شکاف طبقاتی و افزایش فشار بر گروههای بزرگی از مردم هشدار می دهند. دغدغه حقوق معوقه کارگران و تعدیل نیروی کار در بخش دولتی و خصوصی، خصوصیسازی حتی در سطح بهداشت٬ آموزش و منابع طبیعی، به بیگاری گرفتن دانشجویان در طرح کارورزی، زنانه شدن فقر، حذف زنان از بازار کار، فشارهای ناشی از مهاجرت و حاشیه نشینی بر مردم و به ویژه زنان منبع نگرانی دایم آنها بوده است.
امروز زنان ایران نیز بیش از هر زمان دیگری با فقر و بیکاری دست و پنجه نرم میکنند. بعضی از آنان به واسطه درآمد زیر خط فقر خانوادههایشان و برخی به دلیل بیکاری گستردهای که گریبانگیرشان شده است.
جنبش زنان ایران پیش از این و در بیانیهای که ۴ سال پیش منتشر کرد نسبت به فرودستی بیش از پیش زنان اعتراض کرد و نسبت به فقیرتر شدن زنان هشدار داد. امروز حتی آمارهای رسمی نیز وقوع آنچه را که پیشبینی شد تائید میکند، چنانکه در روندی حدودا ده ساله (۱۳۸۴تا ۱۳۹۳) سالانه ۱۰۰ هزار زن شاغل از کار بیکار شدهاند و فقط در یک سال یعنی در سال ۱۳۹۳ از هر سه زنی که در بخش خصوصی شاغل بوده و به مرخصی زایمان رفته، یک نفر نتوانسته به کار خود برگردد و اخراج شده است. از سوی دیگر گفته میشود جمعیت زنان سرپرست خانوار در ایران در یک بازه ۲۰ ساله (۱۳۷۰ تا ۱۳۹۰) رشدی ۵۵ درصدی داشته و این در حالی است که ۸۲ درصد زنان سرپرست خانوار بیکار هستند. علاوه بر آن افزایش آمار زنان تحصیل کرده نشان میدهد که آنان نیز از قربانیان اصلی بیکاری در کشور بودهاند و اگرچه زنان توانستند از سد دانشگاهها با موانعی مثل بومیسازی یا حذف رشتههای «مردانه» بگذرند، اما مدارک دانشگاهها نیز مجوزی برای ورودشان به این بازار کار محدود نبوده است.
اکنون بسیاری مردم را دعوت به آرامش میکنند، راههای منطقی برای تغییر نشان میدهند، و حضور خیابانی را خطرناک و حساسیتبرانگیز میخوانند و آن را دلیلی بر خشونت حکومت میدانند. اما کارنامه جنبشهای اجتماعی در سه دهه گذشته مملو است از تلاش برای فعالیت مدنی مسالمتآمیز که با پاسخی سخت و خشن مواجه شده است. تشکلیابی اصناف و نهادها و جنبشهای مدنی با لغو مجوزهای اخذ شده و پلمپ دفاتر این نهادها و پیگرد قضایی اعضایش مواجه شده است. بارها و بارها دعوت به راهپیماییهای سکوت یا تجمعهای آرام در پارکها و فضاهای عمومی با هجوم و بازداشت و پروندهسازی پاسخ داده شده است و حق مردم در اعتراض به رسمیت شناخته نشده است.
ما به عنوان جمعی از فعالان جنبش زنان ایران، از دعوتکنندگان به اعتراضات مسالمتآمیز و فعالیت قانونی میپرسیم، کجای تلاش برای اخذ امضا از مردم برای تغییر قوانین تبعیضآمیز غیرقانونی یا خشونتآمیز بود که صدها تن بازداشت شدند و صدها پرونده قضایی شکل گرفت؟ کجای کمپین انتخاباتی «تغییر چهره مردانه مجلس» غیرقانونی بود که پیش از فعالیت رسمی سرکوب شد؟ تحصن آرام کسانی که پشت درهای «آزادی» ماندند چرا با خشونت و بازداشت همراه شد؟
جنبش زنان ایران همواره تلاش کرده با آرامش و در بستر همین قوانین تنگنظر اندک فضایی برای زیست زنان و مردان در برابری و به دور از تبعیض باز کند. اما فارغ از آنکه موضوع فعالیت آن چه بوده، همواره با سرکوب مواجه شده است.
ما کنشگران علیه تبعیض و نابرابری مسئولیت خود میدانیم که اجازه ندهیم بر تاریخ فعالیتهای عاری از خشونت مردم خاک پاشیده شود و مردم مسئول خشونتهایی شناخته شوند که بر خودشان وارد میشود، وهمچون گذشته مسئولیت خود میدانیم که در خیابان و در فضای عمومی با همه گوناگونی این جنبش حاضر شویم و حقوق¬مان را مطالبه کنیم. همانگونه که مسئولیت حکومت را پاسخگویی به مطالبات بخش¬های مختلف مردم بدون تهدید و تبعیض و سرکوب می-دانیم، و در این مقطع مشخص خواستار آزادی تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی، آزادی حق تشکل و اجتماعات، و در ارتباط با زنان متوقف کردن سیاست¬هایی که به خانه¬نشین کردن زنان منجر می¬شود؛ برابری جنسیتی در حوزه کار و اشتغال؛ اجرای سیاست¬های حمایتی از زنان سرپرست خانوار؛ تغییر ساختارها و قوانین تبعیض¬آمیزی که به مثابه ابزار سرکوب اجتماعی و اقتصادی زنان هستیم.
اسامی امضا کنندگان
احترام شادفر، احسان احراری، احمد زاهدی لنگرودی، آزاده چهره ای، اصغر کیانی، اکبر مهدی، المیرا محمدی خواه، الناز انصاری، الناز براتی، الهام عابد عبادی ، الهام وطندوست،الهه امانی، الهه فراهانی، امیر شبنم پور، امیر یعقوبعلی، امین معظمی، آوین خویش کار، آذین رضاییان، آذررهسپار، آزاده بهکیش، آزاده خسروشاهی، آزاده فرامرزیها، آزاده مولوی، آلما بهمن پور، آمنه آستانه، آیدا پهلوان، آیدا سعادت، بابک سلطانی، باران قدرابادی، بنفشه جمالی، بهار فامیلی، بهاره جعفرى، بهاره منشی ، بهنام امینی، پرنیان نعمتی، پروانه اسانلو، پروانه یاوری مقدم، پروین ضرابی، پریسا کاکائی ، پویش عزیزالدین، توران پوری، ثمین چراغی، پرستو فروهر، پروین اردلان، پروین ذبیحی، جعفر مرتضوی، جلوه جواهری، حدید تقی یار، حسن ذاکری، حلیا فائزی پور، خدیجه مقدم، حماد شیبانی، دلارام علی، دنا دادبه، رضوان مقدم ، رفعت رازی، رها عسکریزاده، رویا مهرآسا، ریحانه جدیدفرد، زهرا رستگار، زهره ارزنی، زهره اسدپور، زهره زمانی، زهره معینی، زینب آژیراک، زینب بایزیدی، زینب پیغمبرزاده ، ژیلا داورپناه، ژینا مدرس گرجی، سارا حسینی ، سارا صحرانورد فرد، سالومه رحیمی، ساناز محسنپور، ساینا مقصودی، سپیده رحمتی، ستاره سجادی، سحر حاتمی لحاقی، سحر رضازاده، سحر سجادی، سحر محمدی، سعید آرامی، سعید سعبدفی، سعیده رجا، سمیر گرشاسبی، سمیه جعفری، سمیه رشیدی، سمیه نسیما، سوسن طهماسبی، سیما حسین زاده، سیمین فروهر، سیمین کاظمی، شبنم میری، شراره خانبلوکی، شقایق اقدامی، شکوه صبحی، شکیبا عسگرپور، شمیم شرافت، شهپر بامداد، شهلا فروزانفر، شهناز مداح، شهین نوائی، شیدا عسکری، شیما قوشه، صابره صادقی، صبری نجفی، صدیقه دامغانی، عذرا طبری، عشا مومنى، علیرضا خانبخشی، علی طایفی، غزال محسن پور، غزل اسبقی، فاطمه مسجدی، فائزه سبزواری، فائزه زارع، فتانه عبدالحسینی، فخری شادفر، فرحروز رنجبر، فرخنده جبارزادگان، فرخنده جعفری، فرزانه جلالی فر، فرزانه کمالی، فرشته ناجى حبیب زاده، فرناز تبریزی، فرنگیس بیات ، فریبا مخبر، فروغ رسولی، فروغ سمیع نیا، فریده یزدی، فیروزه مهاجر، کاوه کرمانشاهی، کیانا کریمى، کاوه صباغی، کیمیا مهدیپور، گلاله وطن دوست، لیلا أسدی، لیلا موری، مانا مشهدی، محسن هویدایی، محمد پورعبدالله، محمد حسین فوقانی، محمد رفیعی، محمدحسین عسگری، محبوبه حسین زاده، مریم حسین خواه، مریم رحمانی، مریم زندی، مریم امینی، مریم جعفریه، مریم رضایی، مریم روستا، مریم روستایی صفت، مریم قائم مقامی، مژده مردوخی، مسعوده میری، معصومه کمالی، ملاحت مداحی، ملوک عزیززاده، ملیحه جلیلوند، منصور اسانلو، منصوره بهکیش، منصوره شجاعی، منیژه ملاحاجی، منیژه نجم عراقی، مهرنوش میرسعیدی، مهسا جزینی، مهسا شهشهانی، مهشید پگاهى، مهناز پراکند، مینا الهی، مینا رفیعی، مینا کشاورز، مینا گلکار، مینا پاکدل، مینا پزنده، مهدی محمدی، مینا محبوبی، مهین سلطانی، میهن فرهنگیان، نازلی فرخی، ناهید جعفری، ناهید میرحاج، نجمه واحدی، نجیبه اسدپور، ندا سلطانی، ندا ناجی، نرگس رامین، نرگس صحرانوردفرد، نرگس طیبات، نسترن حمیدی، نسرین حسینى، نسرین بصیری، نسرین صفایی، نسرین مقدم، نسیم خسروی، نسیم فروردین ، نعیمه دوستدار، نفیسه محمدپور، نقی رشیدی، نگین بانک ، نوشین کشاورزنیا، نیره توحیدی، نیکى حائرى، نیلوفر فولادی، هادى فرزانه، هدا امینیان ، وحیده مولوی، آزاده پورزند، آزاده دواچی، آزاده رحیمی، اعظم بهرامی، اعظم خاتم، الهام هومین فر، بهداد بردبار، پروانه حسینی، پروین ذبیحی، پرستو فاطمی، پری کرملویی، پروین ضرابی، حامد ابراهیمی نژاد، حمید حمیدی؛ حمید سردارى، حمیده نظامی، روجا بندری، روحی شفیعی، رویا طلوعی، رویا کاشفی، رضوان مقدم، زارا امجدیان، زهرا واحدی، ز صادقی، زویا امین، ژیلا گلعنبر، سارا آرین مهر، ساغر غیاثی، سپیده سالاروند، سعید ولدبیگی،سمیه رشیدی، سمیه قدوسی، سحر دیناوند، سیما غیاثی، سیاوش عبقری، سعیده ابراهیمی، سلمازجعفری، سحر بیت مشعل، سیما رحیمیان، سودی فرخ نیا، شیرین عبادی، شری جوادیان، شهاب کولیوند، شهلا عبقری، شلیر شبلى، ش. درویش، شیوا نظرآهاری، شقایق وحیدی، صبرا رضایی، صدیقه پاک ضمیر، عبدی کلانتری، غزال مرادی، علی فتوتی، فرح کمانگر، فرشته بهجت، کاظم علمداری، گلبرگ باشی، لیلا سعادتی، لیلى محسنى، مارال فرخی، مرجان نقیه، مرمر مشفقی، مهرنوش احمدی، مهرک کمالی، مینا خانی، مهرزاد بروجردی، میترا صفارى، منیره کاظمى، محبوبه عباسقلی زاده، مینا آذریان، مریم واحدی، مینو حیدری، کایدان کیامان، متین یزدانی، میترا آذرم، نازنین سماواتى، نفیسه آزاد، ناهید مطیع، نریمان رحیمی، نگار انسان، نیلوفر انسان، نسرین حمیدی، نازی عظیما، نوشابه امیری، نیره توحیدی، هلیا حق، یاسمین گلشنی