اعزام مریم اکبری منفرد به درمانگاه

رادیو پارس–   مریم اکبری منفرد، زندانی سیاسی محبوس در بند زنان زندان اوین برای درمان بیماری های مختلف خود به درمانگاه اعزام شده است.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، خانم اکبری منفرد برای درمان بیماری تیروئید خود به مطب دکتر نخجوان واقع در منطقه مطهری (تخت طاووس) تهران و برای درمان بیماری چشم خود به یک چشم پزشکی در محله تهران نو اعزام شده است.

به گفته منابع هرانا خانواده وی به دنبال گرفتن وقت از دکتر روماتولوژی برای اعزام این زندانی سیاسی و بررسی بیماری های وی مرتبط با این تخصص هستند.

لازم به ذکر است که در حالی که ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی شامل حال زندانی سیاسی، مریم اکبری منفرد می شود، مسئولین امنیتی و قضایی از اعمال این ماده بر پرونده او جلوگیری می کنند و همچنین پس از اقدام برای اعاده دادرسی برای پرونده وی، شعبه ۳۸ دیوان عالی کشور پیش از تسلیم لایحه دفاعیه و معرفی وکیل توسط خانواده این زندانی سیاسی، حکم او را تائید کرده است.

گفتنی است که در صورت اعمال ماده ۱۳۴، حکم مریم اکبری منفرد به چهار سال تقلیل پیدا کرده و او می بایستی بلادرنگ آزاد شود.

همچنین به گفته همسر این زندانی سیاسی عفو مشروط نیز شامل حال وی می شود، اما از اعمال آن نیز جلوگیری می گردد.

همسر این زندانی سیاسی به خبرنگار هرانا گفته بود که پیشتر به مدت دو سال مبلغ یک میلیارد و صد و پنجاه میلیون تومان وثیقه برای حتی یک روز مرخصی همسر خود به ودیعه قرار داده بودکه امکان مرخصی همسرش حتی برای یک روز نیز میسر نشده و درتمام شش سال گذشته مریم اکبری منفرد بدون مرخصی تحمل حبس کرده است.

مریم اکبری منفرد که در دی ماه سال ۱۳۸۸ و پس از حوادث عاشورای ۸۸ بازداشت شد، در ۱۱ خرداد ۱۳۸۹ و توسط صلواتی، قاضی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شد. اتهام این زندانی سیاسی محاربه از طریق عضویت در سازمان مجاهدین خلق ایران است. اتهامی که او بارها آن را رد کرده است.

اکبری منفرد که در زندان رجائی شهر طی دوران محکومیت می کرد، در اردیبهشت ۹۰ به همراه ۸ زن زندانی دیگر به زندان قرچک ورامین منتقل شد. او در آنجا و پس از اعتراض به شرایط زندان و نوشتن نامه های متعدد به مراجع تقلید، مسئولان نظام و احمد شهید، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد به بند زنان زندان اوین منتقل شد و تا امروز در آنجا تحمل محکومیت می کند.

دو برادر مریم اکبری منفرد در سالهای ۶۰ و ۶۳ به اتهام ارتباط و عضویت در سازمان مجاهدین خلق ایران توسط دادگاه های انقلاب در ایران اعدام شدند. برادر کوچک او و خواهر دیگرش نیز در سال ۶۷ و موج اعدام زندانیان سیاسی در تابستان آن سال اعدام شدند. اکبری منفرد پیشتر در نامه ای به احمد شهید از قول قاضی صلواتی خطاب به خود گفته بود که: “تو جور خواهر و برادرهایت را می کشی.”

آتنا دائمی؛ پانزدهمین ماه بازداشت بدون حکم قطعی

رادیو پارس–  پرونده آتنا دائمی، فعال مدنی محبوس در زندان اوین همچنان بلاتکلیف است و با وجود ارجاع این پرونده به شعبه ۳۶ تجدیدنظر، به دلیل کمبود قاضی به این پرونده رسیدگی نمی شود.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، پرونده آتنا دائمی، فعال مدنی محبوس در زندان اوین همچنان بلاتکلیف است و پس از مراجعه به شعبه ۳۶ تجدیدنظر برای تعیین تکلیف این پرونده، به خانواده وی گفته شده که برای رسیدگی باید سه قاضی حضور داشته باشند و چون شعبه ۳۶ تجدیدنظر فعلا دو قاضی دارد، امکان رسیدگی به این پرونده فعلا مقدور نیست.

همچنین از سوی خانواده این فعال مدنی در بند که همچنان با مشکلاتی چون سردرد و دوبینی در زندان تحمل حبس می کند، برای دندانپزشکی نیز مجوز اعزام گرفته شده است.

با وجود درخواست مرخصی خانواده آتنا دائمی برای وی، به ایشان اعلام شده که به دلیل عدم صدور حکم قطعی امکان اعزام به مرخصی وجود ندارد. همچنین خانواده این فعال مدنی زندان تقاضای مرخصی درمانی برای وی کرده اند که با آن نیز موافقت نشده است.

لازم به ذکر است که خانواده دائمی در مدت بازداشت وی از ارگانها و مراجع قانونی، اجرایی و قضایی چون نمایندگان مجلس، معاون ریاست جمهوری و کمیسیون حقوق بشر اسلامی استمداد طلبیده اند، اما تا کنون هیچ کمکی به ایشان نشده است.

گفتنی است که پیشتر و پس از انتشار تصاویر مربوط به اعزام پیشین او به بیمارستان در رسانه ها، ادامه درمان این فعال مدنی متوقف شده بود و مسئولین امنیتی به او و خانواده اش اعلام کرده بودند که ” شما در “خط قرمز” هستید و به همین دلیل برای اعزام ایشان به بیرون نامه و اجازه ای نمی دهیم.”

آتنا دائمی بارها پس از این رویداد برای اعزام به بیمارستان درخواست کرده بود که هر بار مسئولین امنیتی با اشاره به انتشار تصاویر این فعال مدنی زندانی که با دستنبد به بیمارستان منتقل شده بود، از اعزام او امتناع کرده و او را در “خط قرمز” دانسته بودند.

آتنا دائمی ۲۷ ساله، بیست و نهم مهرماه سال ۹۳ بازداشت و ۸۶ روز در سلول انفرادی بند دو الف تحت بازجویی بود. خانم دائمی در تاریخ ۲۸ دی ماه ۱۳۹۳ به بند زنان زندان اوین منتقل و پس از چندین بار به تعویق افتادن جلسه دادگاه نهایتاً در تاریخ ٢٣اسفند ٩٣در دادگاهی به ریاست قاضی مقیسه، قاضی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران در حضور وکیل خود و دیگر متهمین این پرونده به نامهای امید علی شناس، ئاسو رستمی و علی نوری برگزار و وی به دلیل فعالیت های مدنی مسالمت آمیز، به اتهام تبلیغ علیه نظام، اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی، توهین به رهبری، توهین به بنیانگذار جمهوری اسلامی و اختفای ادله جرم، به ۱۴ سال زندان محکوم شد. این حکم برای تجدیدنظر به شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر ارسال شده و تا لحظه تنظیم این گزارش نتیجه ای سوی این دادگاه اعلام نشده است.

بنا به اعتقاد مشاورین حقوقی هرانا، دادنامه صادره علیه این فعال مدنی که تصاویر آن از سوی هرانا منتشر شد، حاوی اشتباهات فاحش حقوقی است که در صورت رسیدگی جدی و دقیق احتمال تغییر حکم را در دادگاه تجدید نظر تا حد زیادی افزایش خواهد داد.

گفتنی است که سازمان عفو بین الملل خواستار ازادی بی قید و شرط آتنا شده بود که البته هیچ پاسخی از مقامات قضایی و حقوق بشری در داخل ایران دریافت نشده است.

پیمان مروتی فعال دانشجویی به ضرب گلوله کشته شد

رادیو پارس–

«پیمان مروتی» فعال دانشجویی،مهندس برق، متولد ۱۱ آذر ماه ۱۳۶۴و دانشجوی ترم آخر کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد صفا دشت بامداد روز جمعه ۲۷ آذر ماه سال جاری از سوی افراد ناشناس با شلیک دو گلوله به سر و سینه اش در مقابل درب منزل واقع در منطقه یاخچی آباد تهران کشته شد.
به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، این فعال دانشجویی و مهندس برق که همزمان با تحصیل جهت رفع مخارج زندگی مدت چهار سال را در سازمان گوشت (پشتیبانی دام ایران) به عنوان کارمند شاغل بوده و از دو سال گذشته جهت ادامه کار در این سازمان به قزوین منتقل شده بوده است، روز پنجشنبه ۲۶ آذر ماه ۱۳۹۴ جهت شرکت در کلاس های خود و همچنین برگزاری سمیناری در دانشگاه به تهران آمد.
در بامداد روز جمعه ۲۷ آذر ماه سال جاری، پیمان متوجه حضور خودرویی با سرنشینان مشکوک در مقابل درب منزل شده و پس از حضور در مقابل درب با شلیک دو گلوله مستقیم به سر و سینه اش کشته می شود.

خانواده و آشنایان این فعال دانشجویی در گفتگویی با «کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی» گفته اند ” ساعت یک ربع به یک بامداد روز جمعه ۲۷ آذرماه بود که پیمان به همراه پدرش «علی مروتی» متوجه خودروهایی مشکوک در مقابل منزل، آخر کوچه و اول کوچه شدند. پدر پیمان به همراه او به مقابل درب منزل رفتند. پس از باز شدن درب منزل پیمان با شلیک دو گلوله به سر و سینه اش از سوی آنها به زمین افتاد ، پدر پیمان نیز در طی این حادثه با شلیک گلوگه ای دیگر از ناحیه دست مجروح شد. همسایه ها و عموی پیمان جهت کمک به خیابان آمدند، افراد ناشناس پس از دیدن این صحنه شروع به ایجاد رعب و وحشت کرده و تعداد زیادی تیر هوایی شلیک و سریعا متفرق شدند که در فیلمی که از سوی همسایه ها تهیه شده کاملا مشخص است. بدن نیمه جان پیمان را به همراه پدرش به بیمارستان امیرالمومنین منتقل کردیم. مسوولین بیمارستان پس از دیدن وضعیت پیمان گفتند ما نمی توانیم کاری کنیم و ما به ناچار پیمان را به بیمارستان سینا انتقال دادیم. وضعیت پیمان بسیار وخیم بود. تیرهای ساچمه ای در سر و سینه او منتشر و ساعت ۳:۳۰ بامداد روز جمعه ۲۷ آذر ماه قلب او از حرکت باز ایستاد.”
خانواده و آشنایان این فعال دانشجویی و آزادی خواه در ادامه افزودند ” پیش از وقوع حادثه چندیدن بار با پلیس ۱۱۰ تماس گرفتیم و حضور افراد مشکوک و ناشناس که در اطراف منزل کمین و نظاره گر منزل هستند را به آنها اطلاع دادیم اما هیچ ارگانی جهت بررسی به آنجا اعزام نشد. حتی پس از وقوع حادثه نیز همسایه ها و آشنایان مجددا تماس گرفتند و باز ارگانی اعزام نشد. پس از گذشت دو ساعت از انتقال پیمان و پدرش به بیمارستان و از حرکت ایستادن قلب پیمان نیروهای اطلاعات و امنیتی به بیمارستان آمده و ما را تهدید کرند که خبر ترور پیمان و شلیک های گلوگه به هیچ عنوان نباید رسانه ای شود و محل را ترک کردند. ما به پلیس منطقه ۱۳۰ نازی آباد ماجرا را توضیح دادیم و تاکنون هیچ ارگانی پاسخگو نبوده و بی تفاوت هستند .”
خانواده این فعال دانشجویی در آخر افزودند ” بعضی از رسانه های خبری به دروغ نوشته اند “صبح روز جمعه عامل جنایت به در خانه پیمان رفته که بین آنها درگیری صورت گرفته و پسر جوان پس از کتک کاری به محله شان رفته و شب با در دست داشتن کلت کمری و شکاری برای انتقام‌گیری به محله یاخچی آباد رفته که پس از تیراندازی و زمین گیر شدن پیمان و پدرش پا به فرار گذاشته‌ اند و مامورین خیلی زود جهت دستگیری پسر جوان وارد عمل شدند و زمانی که به مخفیگاه وی در کرج رفتند متوجه فراری بودن مرد تیرانداز شدند.”
خانواده این فعال دانشجویی در پی انتشار این خبر گفتند ” تمامی این اخبار درج شده دروغی بیش نیست و تا کنون هیچ مسوولی جهت رسیدگی اقدام نکرده است حتی ما را تهدید به بازداشت در پی انتشار اخبار و رسانه ای شدن کرده اند.”
یک منبع آگاه دیگر در گفتگویی با کمپین گفته “این افراد ناشناس پس از تیر اندازی به پیمان و پدرش شروع به تیر اندازی های هوایی پی در پی کردند و متواری شدند. پیمان خصومت شخصی با هیچکس نداشته و تنها فعال دانشجویی و آزادی خواه بوده و همیشه در کارهای خیرو کمک به دیگران سهیم بوده. پیمان پیش تر چندین بار از سوی افراد ناشناس تهدید شده بود”
این منبع آگاه در ادامه افزود “مراسم یادبود و خاکسپاری «پیمان مروتی» باحضور گسترده دوستان و آشنایان نامبرده برگزار شد. حضور نیروهای لباس شخصی و امنیتی در میان شرکت کنندگان به وضوح دیده می شد.”

2 Fotos

خشونت علیه زندانیان در رجایی‌شهر؛ زندانی سوری پس از ضرب‌وشتم به کما رفت

Reza AmiriReza Amiri
رادیو پارس–  رمضان احمد کمال، زندانی کرد سوریه که قرار بود جهت درمان بیماری به بیمارستان اعزام شود، پس از ضرب و شتم از سوی زندانبانان بیهوش شد و به کما رفت. این اتفاق روز چهارشنبه افتاد و وی پس از پنج روز، در بیمارستان “امام خمینی” به هوش آمد.بنا به اطلاع منابع هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، شدت ضرب و شتم به حدی بوده که به بیهوشی این زندانی منجر شده و بیمارستان ساسان، بر خلاف قرار قبلی، از پذیرش وی خودداری کرد و متعاقبا در “بیمارستان امام‌خمینی” بستری شد.

بهمن احمدی امویی، روزنامه‌نگار و هم‌بندی سابق آقای احمد کمال، روز پنج‌شنبه با اعلام خبر بیهوشی وی، در صفحه‌ی شخصی‌اش نوشت: “او از دیروز بعد از ظهر (چهارشنبه ۹ دی ماه) و تا الان که این این چند خط را می نویسم در بیهوشی قرار دارد. به شدت ضعیف شده و به گفته دکتری که ابتدا او را در بیمارستان ساسان مداوا کرده ، علائم حیاتی اش خوب است اما سطح هوشیاری اش به شدت پائین است.”

آقای رمضان کمال پس از هوشیاری گفته است که از سوی پاسیارها و زندانبانان مورد ضرب و شتم قرار گرفته است، تعدادی از زندانیان زندان رجایی‌شهر کرج نیز این موضوع را تأیید کرده‌اند.

پیش از این نیز موارد مختلفی از اعمال خشونت و ضرب و شتم زندانیان در زندان رجایی‌شهر کرج گزارش شده است. چندی پیش نیز مسئولین زندان رجایی شهر، با فرستادن چند زندانی امنیتیِ در حالِ اعتصاب به بندهای جرائم خطرناک، زندانیان عادی را تحریک کرده بودند که با تهدید و ضرب و شتم اعتصاب غذای آنان را بشکنند.

رمضان احمد کمال، سال ۸۷ بازداشت شد. هنگام بازداشت با پنج گلوله زخمی شد و بازوی دست راستش با اصابت گلوله به شدت آسیب دید.

عدم درمان جدی این زندانی سیاسی باعث شد که ماهیچه های دست او تحلیل رفته و زخم دچار عفونت شدید شود.

رمضان احمد کمال، از اهالی کوبانی سوریه که به اتهام عضویت در حزب کارگران کردستان ترکیه به ده سال حبس محکوم شده است، طی این مدت در زندان های مهاباد، قزوین، اوین و رجایی شهر زندانی بوده است.

جهاد در کلن! حمله چند صد مرد عرب به زنان آلمانی. این موضوع روز در اروپا است، اروپایی که با مشکل پناه‌جویی گسترده مواجه شده است. پناهجویان اکثرا عرب هستند

.

پیش‌زمینه عکس، صحن جلوی ایستگاه مرکزی شهر کلن (آلمان) است، جایی که جوانان عرب به زنان یورش برده‌اند.

پیش‌زمینه عکس، صحن جلوی ایستگاه مرکزی شهر کلن (آلمان) است، جایی که جوانان عرب به زنان یورش برده‌اند.

عده‌ زیادی مرد (می‌گویند ۱۰۰۰ نفر!) که گمان می‌رود همه عرب بود‌ه‌اند، در شب تحویل سال نوی میلادی در کلن و چند شهر دیگر آلمان، در محل‌های اجتماع برای جشن، به صورتی سازمان‌یافته به آزار جنسی زنان و غارت اموال آنان پرداخته‌اند. تعرض بسیار گسترده بوده و بنا بر نوشته‌های رسانه‌های مختلف مردم آلمان را برآشفته کرده است. حق دارند برآشفته شوند. به ویژه آنانی برآشفته شده‌اند که به استقبال پناهجویان می‌رفته‌اند، به آنان خوش‌آمد می‌گفته‌اند، علیه نژادپرستی ایستاده‌اند و گفته‌اند آلمان و اروپا می‌تواند و باید پناهنده بیشتری بپذیرد.

مشخص نیست که اوباش از میان پناهندگان جدید باشند. شاهدان گفته‌اند که آلمانی خوب صحبت می‌کرده‌اند. اما پناهنده هم که باشند، چیزی در اصل قضیه تغییر نمی‌کند.

هم پناهنده، هم متجاوز. اینها با هم تعارضی ندارند. وقتی پای مرد مسلمان در میان باشد که از بچگی در گوشش خوانده باشند که خدا با اوست و پشت رجولیت‌اش هم ایستاده، و از طرف دیگر دشمنی وجود دارد به اسم غرب و غرب‌زده که همه زنانشان فاحشه هستند و خدا مقرر کرده که او بر آنان پیروز شود، وقتی هم که از سر بدبختی به غرب پناه می‌برد، می‌تواند فکر کند که خدا فرصت خوبی به بنده‌اش داده تا در مملکت فرنگ قدرت اسلام را آشکار سازد.

بزرگترین فلاکت مسلمانان این است که نمی‌دانند تا چه حد مفلوک شده‌اند؛ و جالب است که هر چه مفلوک‌تر می‌شوند بیشتر به حقانیت دینشان می‌چسبند و متعصب‌تر می‌شوند. اکنون در سرتاسر بلاد اسلام جنگ و بحران وجود دارد. با یکدیگر نمی‌سازند و به خون هم تشنه‌اند. اما هر یک از دیگری مسلمان‌تر است.

اسلام بیمار است، بدجوری بیمار است، بیماری‌ای که با جنون همراه است. مشکل بزرگ این دین، خودخواهی نهفته در آن است که به رهبران و پیروانش هم منتقل می‌شود. آنها نمی‌توانند بحران‌زدگی دین را تشخیص دهند و چاره‌‌ای پیدا کنند. رهبران فکر می‌کنند که همه چیز را باید با قدرت حل کرد. عطش قدرت عقل را از اسلام سیاسی دور کرده و وقتی عقل وجود نداشته باشد، مظهر دین یا کهریزک و اوین می‌شود، یا تروریسم داعش، یا شمشمیر جلادان سعودی و یا رجولیت اوباش در کلن.

فرزاد مرادی نیا به بیمارستان اعزام شد

رادیو پارس–   ـ فرزاد مرادی نیا از فعالین کارگری، روز ۱۶ دی ماه، جهت انجام معاینات پزشکی به بیمارستان توحید سنندج منتقل شده است.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از کمیته هماهنگی، بنا بر این گزارش قرار است که این فعال کارگری و از اعضای کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری، روز پنج شنبه ۱۷ دی ماه تحت عمل جراحی قرار گیرد.

مقامات امنیتی علیرغم آگاهی از بیماری و وضعیت بد جسمانی این فعال کارگری، او را به ۳ سال حبس محکوم نموده و در مرداد ماه امسال جهت گذراندن محکومیت به زندان انتقال دادند.

وی از لحاظ جسمی بسیار ضعیف شده و در شرایط نامناسبی است و از بیماری دستگاه گوارش رنج می برد و بودن در زندان باعث تشدید بیماری وی می شود.

لازم به ذکر است که فرزاد مرادی نیا در آذر ماه سال ۹۳ توسط اداره اطلاعات دستگیر شده و بعد از یک ماه بازداشت با قرار وثیقه آزاد شده و سپس در شعبه یک دادگاه انقلاب توسط قاضی سعیدی محاکمه و به ۳ سال حبس تعزیری محکوم گردید.

این فعال کارگری در تاریخ ۳ مرداد ۹۴ علیرغم بیماری دستگاه گوارش و شرایط بد جسمی جهت تحمل این حکم، به زندان مرکزی سنندج منتقل گردید.

روحانی : اعدام پاسخ انتقاد نیست

 جالبه   این حرف از زبان شخصی‌ زده می‌شه که اعدام‌ها از زمان شروع ریاست جمهوری ‌اش افزایش داشته و در این میان افرادی هم به خاطر عقیده اعدام شدن نمونه محسن امیر اصلانی و یا افرادی که به خاطر انتقاد در زندان  هستند با احکام طولانی‌ مدت

رییس جمهوری ایران در واکنش به قطع مناسبات دیپلماتیک عربستان با حکومت اسلامی ایران گفت که این اقدام ریاض نمی تواند بر اعدام شیخ نمر، روحانی شیعه سعودی سرپوش، بگذارد. رییس جمهوری ایران در جای دیگری از سخنانش افزود که اعدام و سربریدن پاسخ انتقاد نیست. او ابراز امیدواری کرد که کشورهای اروپایی نسبت به آنچه وی نقض آشکار حقوق بشر توسط دولت عربستان نامید از خود واکنش در خور نشان بدهند.

در اظهاراتی جداگانه، محمدباقر نوبخت، سخنگوی دولت حسن روحانی حمله به سفارتخانه و کنسولگری عربستان را در ایران که به بروز بحران در مناسبات ریاض و تهران منجر شد، اقدامی “نکوهش بار و مشکوک” توصیف کرد که به گفتۀ او “از نظر شرعی و قانونی غیرقابل توجیه است.” وی همچنین گفت که “دستگاه قضایی ایران با قدرت در حال پی گیری موضوع است و با حمله کنندگان و متخلفان برخورد خواهد کرد.”

اگر چه رییس جمهوری ایران با اشاره به کشته شدن شیخ نمر گفت که “اعدام پاسخ انتقاد نیست”، اما، جمهوری اسلامی ایران به نسبت جمعیت دارای بیشترین شمار اعدام ها در جهان است و هزاران تن از منتقدان و دگراندیشان سیاسی و مذهبی در زندان های این کشور به سر می برند و محاکمات آنان سی و هفت سال پس از انقلاب اسلامی همچنان توسط دادگاه های انقلاب پشت درهای بسته و بدون رعایت ابتدایی ترین حقوق زندانی صورت می پذیرد.

نماینده مسیحیان ارامنه شمال کشور: کسی به‌دلیل اعتقادات شخصی دستگیر نمی شود

Reza AmiriReza Amiri
 حالا باز خوبه که قبول داره که دستگیر میکنند قطعا  ایشون هم باید از رفتار حاکمیت دفاع کنه وگرنه هم خودش و هم جامعه ارامنه به مشکل میخورند

رادیو پارس–    نماینده مسیحیان ارامنه شمال کشور، پیرامون دستگیری نوکیشان مسیحی، گفته است که در کشور ما دستگیری‌ها بر اساس جرم مشخص حقوقی و قضایی اتفاق می افتد و اگر این اعتقادات شخصی منجر به جرم نشود، دستگیری را بدنبال نخواهد داشت.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از جارپرس، کارن خانلری نماینده مسیحیان ارامنه شمال کشور پیرامون دستگیری ۹ مسیحی در شیراز در روز کریسمس، ابراز بی اطلاعی کرد و عنوان داشت: “اگر این دستگیری در پنجم دی ماه صورت گرفته است باید بگویم که ما روز ولادت عیسی مسیح یا روز کریسمس را پانزدهم دی ماه می دانیم و این دستگیر شدگان به احتمال یقین از مسیحیان ارامنه نبوده اند و فکر نمی کنم که آن ها به جامعه ارامنه مرتبط باشند”.

خانلری در پاسخ به اینکه طبق آیه ای از قرآن در پذیرش دین اجباری نیست و هدایت از گمراهی مشخص شده است و با توجه به این موضوع، دستگیری ها از کجا سرچشمه می گیرد، گفت: “نمی توانم این موضوع را از دیدگاه شرعی شما تفسیر کنم، اما می توانم نظر شخصی خودم را داشته باشم، از دیدگاه کلیسای ارمنی، ما ارامنه به یک نوع مذهب خاصی از مسیحیت اعتقاد داریم”.

وی ادامه داد: “بر اساس آموزه های کلیساهای ارامنه، تبشیر برای خداناشناسان است، یعنی ما وظیفه داریم افرادی که موجودیت خدا را انکار می کنند به ملکوت الهی تبشیر کنیم؛ از این دیدگاه مسلمانان خداشناس هستند و ما دلیلی نمی بینیم که افرادی که خدا را می شناسند و خداترس هستند را به ملکوت الهی بشارت دهیم و این امر با آموزه های کلیسایی ارامنه مطابقت نمی کند”.

نماینده مسیحیان ارامنه شمال کشور واژه “نوکیشان مسیحی” را یک واژه نادرست دانست و اظهار کرد: “اگر منظور از نوکیشان افرادی هستند که مسلمان بودند و بعدا مسیحی شده اند، این مسئله شخصی است. ما چنین تبلیغ و تبشیری در ایران نداریم، چرا که ایرانیان مسلمان هستند و یا به یکی از ادیان الهی مانند یهودی، زرتشتی، آشوری و غیره معتقد هستند”.

خانلری تصریح کرد: “اگر جمعیت زیادی از ایرانیان بودائیسم وجود داشت، تبشیر معنا پیدا می کرد”.

وی با بیان اینکه حدود ۹۸ درصد ارامنه در کشور پیرو کلیسای ارمنی و یا همان کلیسای گریگوری هستند و ۲ درصد نیز پیروان کلیسای کاتولیک ارمنی و کلیسای انجیلی ارامنه هستند، گفت: “این مذاهبی است که در کشور به رسمیت شناخته می شود و بر اساس اطلاع دقیق مسوولین کشوری این کلیساها فعالیت می کنند. آشوری ها هم همین مذاهب را دارند”.

کارن خانلری در ادامه پیرامون دستگیری نوکیشان مسیحی در کشور گفت: “در کشور ما دستگیری ها بر اساس یک جرم مشخص حقوقی و قضایی اتفاق می افتد، من ندیدم که کسی را بر اساس اعتقادات شخصی دستگیر کنند که چرا شما همچین اعتقادی دارید؟ اگر این اعتقادات شخصی منجر به یک جرم نشود دستگیری را بدنبال نخواهد داشت”.

وی افزود: “آن ها ممکن است که از نوکیشان باشند و در مراسم کریسمس دستگیر شده باشند اما هیچ کدام دلیل بر آن نیست که بخاطر اعتقادشان دستگیر شده باشند، شاید آن ها مشخصا یک جرمی را مرتکب شدند”.

نماینده مسیحیان ارامنه شمال کشور عنوان داشت: “فرقه های مختلف مسیحی کلیساهای میسیونری نظرات دیگری دارند ، آن ها تبشیر را جایز می دانند و حتی برخی فرق مسیحیان سعی می کنند ارامنه گریگوری را به مذهبشان معتقد کنند و یا سعی دارند آشوریان پیرو کلیسای ارتدکس را به مذهب خود در آورند”.

وی در پایان تصریح کرد: “برای آن ها هیچ محدودیتی درمورد اینکه افراد چه دین و مذهبی دارند و چقدر خدا ترس هستند مهم نیست و آن ها تبشیر خود را انجام می دهند که بنده با این روش موافق نیستم”.

سی روز اعتصاب غذا سهم دو زندانی سیاسی

به گزارش اخبار اقلیت های مذهبی در ایران: روز چهارشنبه ۱۶ دی ماه ۱۳۹۴رژنگ داوودی و افشین بایمانی دو زندانی سیاسی که در بندهای عمومی نگهداری می‌شوند در آستانه سی و یکمین روز اعتصاب غذای خشک و نامحدود قرار دارند.

افشین بایمانی و ارژنگ داوودی دو تن از زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر کرج با وجود بیماری‌های متعدد و وخامت وضعیت جسمانی اعلام کرده‌اند که از خواسته‌های قانونی خود نخواهند گذشت و به اعتصاب غذای خود ادامه خواهند داد.

ارژنگ داوودی ضمن اعلام آنکه اعتصاب غذای خود را نشکسته است ابراز کرد که مردانی رئیس زندان قصد داشته با وعده و وعیدهای دروغین او را مجبور به شکستن اعتصاب غذا کند اما او تا نرسیدن به خواسته‌اش دست از اعتصاب غذا برنخواهد داشت.

داوودی در ادامه افزود: همچنان در بند۱۰ زندان رجایی شهر موسوم به بند زندانیان عادی نگهداری می‌شود و به همین دلیل و تا انتقال به بند زندانیان سیاسی به اعتراض خود ادامه خواهد داد و خبرهایی که مبنی بر شکستن اعتصاب غذای وی به بیرون انتقال و منتشر شده است کذب بوده و تنها برای فریب افکار عمومی و شایعه سازی است.

لذا تمامی عزیزانی که تا به امروز پیگیر این موضوع بوده و ما را تنها نگذاشته‌اند بدانند که من و افشین بایمانی همچنان بر سر خواسته‌های خود هستیم.

شش ماه بازداشت و بلاتکلیفی؛ نامه‌ی شکوفه آذر از زندان اوین

Reza AmiriReza amiri
رادیو پارس–  شکوفه آذر ماسوله، فعال مدنی زندانی، در نامه‌ای از زندان اوین و ضمن تشریح وضعیتش، نوشته است که پس از شش ماه بازداشت، نه خود موفق به دیدار با وکیل شده و نه وکیلش موفق به مطالعه‌ی پرونده شده است. خانم آذر ضمن اعتراض به اتهامات و روند قضایی طی‌شده، نوشته است که به دلیل از دست دادن اعضای درجه‌ی یک خانواده، طی این مدت از هر گونه ملاقاتی نیز محروم بوده است.

متن نامه‌ی شکوفه آذر را که در اختیار هرانا قرار گرفته است، در ادامه می‌خوانید:

“اینجانب شکوفه آذر ماسوله با نام مستعار پریسا آزادی، دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی بین الملل با رتبه سه رقمی در کارشناسی ارشد، در تاریخ ۱۸/۳/۹۴ و دقیقا در شب امتحان پایان ترم، توسط مامورین وزارت اطلاعات، بدون حکم قانونی و بدون ذکر دلائل بازداشت، ارائه حکم بازداشت و تفتیش منزل و بدون اطلاع به اقوام بازداشت و به بند ۲۰۹ اوین منتقل شدم.

بیش از دو هفته در بند ۲۰۹ اوین تحت فشار بازجویی قرار گرفتم و بعد از آن به بند نسوان زندان اوین منتقل گردیدم و تا ۶۹ روز بعد حتی تفهیم اتهام با ذکر دلایل اتهامی نشدم که این روند طبق اصل ۳۲ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، قوانین بین المللی و قوانین حقوق بشری غیرقانونی است. (در صورت بازداشت موضوع اتهام باید با ذکر دلائل بلافاصله کتبا به متهم ابلاغ و تفهیم شود و حداکثر مدت ۲۴ ساعت پرونده مقدماتی به مراجع صالحه قضایی ارسال و مقدمات محاکمه در اسرع وقت فراهم گردد.)

در تاریخ ۲۴/۵/۹۴ در شعبه ۶ دادسرای شهید مقدس تفهیم اتهام شدم و عنوان فعالیت تبلیغی علیه نظام در پرونده ام درج شد. همچنین بازپرس عنوان مجرمانه اقدام علیه امنیت ملی از طریق تجمع و تبانی و شرکت در تجمعات غیرقانونی را نیز به موارد اتهامی اضافه نمود. وی برای من وثیقه ۷۰۰ میلیون ریالی تعیین نمود که بعدا تبدیل به کفالت یک میلیارد ریالی شد.

در طی این مدت یعنی تا مدت شش ماه پس از تاریخ بازداشت به دلیل از دست دادن خانواده درجه یک (فوت پدر و مادر و تک فرزند بودن) از ملاقات محروم بوده و حتی اجازه تماس تلفنی مستمر با اقوام برای پیگیری روند پرونده و مشاوره با وکیل و تماس تلفنی با وکیل را نیز نداشته ام. نهایتا هر دو ماه یکبار تماس تلفنی با اقوام بعد از نامه نگاریهای اداری متعدد به مسئولین بند نسوان، اجرای احکام و … انجام می گرفته است. و این یعنی عملا مدت ۶ ماه است که تقریبا هیچ گونه تماسی با خارج از زندان ندارم.

این در حالیست که تاکنون چندین بار طبق نامه های متعدد به مسئولین زندان درخواست ملاقات با وکیل و تعیین تکلیف وضعیت ام را نموده ام که هیچگونه اقدام موثری در این خصوص حتی اجازه تماس دوره ای با خانواده و یا وکیل به دلیل نداشتن ملاقات انجام نشده است.

در تاریخ ۷/۹/۹۴ جهت برگزاری محاکمه به دادگاه انقلاب اعزام شدم. برخی از اتهامات مطروحه به این شرح است: ۱- اخلال و آشوب و شرکت در تجمعات غیرقانونی ۲- فعالیت تبلیغی علیه نظام و غیره … . این در حالی است که از داشتن وکیل در دادگاه محروم بودم و بدون مطالعه پرونده پیش از برگزاری جلسه دادگاه در این محاکمه شرکت کرده ام که به دلیل انتساب اتهامات ناروا و بی اساس که حتی در بازجویی و بازپرسی و در سایر مراحل تحقیقات مقدماتی عنوان نشده بود و عدم حضور وکیل، از حق دفاع مشروع و قانونی از خود محروم شدم.

اینجانب بعد از دیدن کیفرخواست به حدی شوکه شدم که از همان شب در بند نسوان به بهداری فرستاده شدم که پرونده آن نیز موجود است. مجددا در تاریخ ۲۵/۹/۹۴ به دادگاه انقلاب شعبه ۲۶ اعزام شدم و به دلیل نداشتن وکیل اعلام نمودم که از خود دفاعی نخواهم کرد و باید با وکیل معرفی شده از سوی اینجانب قبل از دادگاه ملاقات داشته باشم که تا کنون این امر محقق نشده است. با توجه به این مسئله که این اتهامات را کاملا تکذیب می کنم و به همین دلیل نیز هیچگونه دفاعیه ای در جلسه دادگاه تا زمان حضور وکیل که حداقل شرط دادرسی عادلانه است ارائه نخواهم کرد.

سال گذشته و در روزهای ماه آذر مشغول آماده کردن خود برای امتحانات میان ترم ارشد و ارائه موضوع دفاعیه پایان نامه کارشناسی ارشد و برنامه ریزی برای سالهای آینده و ادامه تحصیل و رویاپردازی برای آزمون دکترا بودم و امسال با ناباوری با کیفرخواست کاملا ناعادلانه و بند نسوان و آینده نامشخص تحصیلی و شغلی ام می نگرم.

من با ده سال سابقه کار در شرکتی خصوصی و معتبر با سمت مدیر تضمین کیفیت قطعات خودرو وابسته به سایپا، پارس خودرو و زامیاد و بعد از سالها تلاش برای قبولی در کنکور کارشناسی ارشد و با میانگین نمرات در سطح عالی در طول ترم و بدون هیچگونه سابقه کیفری تاکنون، امروز دو ترم دانشگاه را از دست داده و متهم به شرکت در تجمعات غیرقانونی هستم. عملی که با توجه به اصل ۲۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی فعالیتی کاملا قانونی، مدنی و اجتماعی محسوب می شود.

اینجانب در اعتراض به اتهامات مطرح شده در کیفرخواست و نداشتن وکیل تاکنون در تمامی مراحل دادرسی حتی در جلسه رسیدگی به اتهامات که در واقع به نوعی توهین و تحقیر تلقی می شود و هیچگونه ادله قانونی برای آن وجود ندارد و همچنین روند ناعادلانه و قطع هرگونه ارتباط با خارج از زندان به مدت بیش از شش ماه بلاتکلیفی برای احقاق حقوق خود ناگزیر به استفاده از سایر طرق اعتراض و دادخواهی خواهم شد که تاکنون نه تنها از این طرق استفاده نکرده ام بلکه هیچ گونه اعتراض علنی و شفاف سازی در ارتباط با شرایطم نداشته ام و این عادلانه نخواهد بود.”