بازداشت شماری از هواداران «ری‌استارت» در کرج

فرمانده سپاه امام‌حسن استان البرز از دستگیری چند نفر از هواداران کمپین «ری‌استارت» در کرج خبر داد.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران به نقل از تسنیم، سردار سیدیوسف مولایی با اشاره به اینکه چند نفر از هواداران در کرج که بالای ۳۰ سال سن داشتند، دستگیر شدند، عنوان کرد: «این گروه بیشتر شبها یا اول صبح در زمان خلوتی فعالیت می‌کنند اما تا کنون کار خاصی انجام ندادند».
محمد حسینی، مجری سابق برنامه‌های صدا و سیمای ایران و کمدین که از چند سال پیش در خارج از کشور زندگی می‌کند، با تشکیل کمپینی با عنوان «ری‌استارت» خواستار حمله به مراکزی چون بانک‌ها، مساجد و پایگاه‌های بسیج شده‌است.
وی هدف از این اقدامات را تلاش برای تغییر رژیم جمهوری اسلامی اعلام کرده‌است.
طی ماه های گذشته گزارش های متعددی از بازداشت افراد پیوسته به این کمپین منتشر شده است.

سه زندانی سیاسی در تهران مجموعا به ۲۸ سال حبس و تبعید محکوم شدند

 مجید اسدی، پیام شکیبا دو تن از فعالان سابق دانشجویی و محمد بنازاده امیرخیزی از زندانیان سیاسی شناخته شده که در زندان رجایی شهر کرج محبوس هستند توسط دادگاه انقلاب تهران مجموعا به تحمل ۲۸ سال حبس تعزیری و ۴ سال تبعید محکوم شدند.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، سه زندانی سیاسی که از سال گذشته در بازداشت موقت به سر میبردند و آخرین دفاعیات خود را به شعبه ششم دادسرای اوین در ۲۱ تیرماه سال جاری ارائه اداده بودند به حکم دادگاه انقلاب تهران به اتهام اقدام علیه امنیت ملی از طریق اجتماع و تبانی و تبلیغ علیه نظام مجموعا به ۲۸ سال حبس تعزیری محکوم شدند.

طی حکمی که سه روز پیش به وکلای این افراد ابلاغ شد مجید اسدی بابت دو مورد اتهام محکوم به تحمل ۶ سال حبس تعزیری، پیام شکیبا و محمد بنازاده هر یک از بابت سه مورد اتهام به تحمل ۱۱ سال حبس تعزیری محکوم شدند.

همچنین مجید اسدی و محمدبنازاده امیرخیزی علاوه بر حبس به ترتیب به ۲ سال تبعید به برازجان در استان بوشهر و نیک شهر در استان سیستان و بلوچستان نیز محکوم شدند.
نزدیکان این سه زندانی به گزارشگر هرانا گفتند “دادگاه کاملا فرمایشی بود و نماینده وزارت اطلاعات فضای دادگاه را به اتاق بازجویی تبدیل کرده بود و سرانجام هم او بود که محکومیت و حکم را به قاضی القا میکرد.”
وکلای مدافع این سه زندانی قصد اعتراض به حکم صادره در مدت مقرر ۲۰ روز پس از ابلاغ حکم را دارند.
لازم به یادآوری است مجید اسدی در تاریخ ۳۰ بهمن ماه سال گذشته ساعت ۱۰ شب در منزل خانوادگی خود در کرج توسط نیروهای ورارت اطلاعات بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد. نیروهای امنیتی در زمان تلاش برای بازداشت آقای اسدی ضمن توهین به مادر این فعال مدنی، علیرغم بیماری و ضعف جسمی پدر وی که به تازگی تحت عمل جراحی پیوند کبد قرار گرفته شده بود، با او درگیر شدند و به پای وی آسیب وارد کردند.

این فعال سابق دانشجویی پیشتر نیز در تاریخ ۱۸ تیرماه ۱۳۸۷، در مراسم هجده تیر دستگیر و به مدت ۵۲ روز در سلول انفرادی نگهداری شد.

آقای اسدی در رابطه با پرونده هجده تیر، از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی به ۴ سال حبس تعزیری محکوم شد که این حکم در اردیبهشت ماه ۱۳۸۹ به وی ابلاغ گردید. وی ۱۳ مهرماه ۱۳۹۰، علیرغم درخواست تجدیدنظر، بدون اینکه حکم نهایی به او ابلاغ شود، جهت اجرای حکم به زندان فرا خوانده و بازداشت شد. این فعال مدنی، خردادماه ۱۳۹۴، با پایان دوران محکومیت از زندان آزاد شد.
مجید اسدی فارغ التحصیل رشته اقتصاد از دانشگاه علامه طباطبایی است و عضویت در شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشکده اقتصاد را در کارنامه خود دارد.

قابل ذکر است این زندانیان در زندان رجایی شهر کرج  بدون درنظر گرفتن قانون تفکیک جرائم در بندهای  عمومی نگهداری میشوند.

بنابر گزارشات دریافتی هرانا، محمد بنازاده امیرخیزی در سالن ۱۲، مجید اسدی در اندرزگاه ۱ و پیام شکیبا در اندرزگاه ۲ این زندان به سر می برد.

پیام شکیبا، دیگر زندانی محکوم به تحمل ۱۱ سال حبس تعزیری، با شرایط مشابه آقای اسدی عضو اسبق انجمن اسلامی دانشگاه زنجان و دانشجوی کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی است و از بیماری “میگرن و کبد چرب” رنج می برد.

پیام شکیبا مورخ ۳ اسفندماه سال گذشته توسط نیروهای وزارت اطلاعات بازداشت شد.
آقای شکیبا پیش تر در ماجرای اعتراض دانشجویان به فساد اخلاقی معاونت دانشجویی دانشگاه زنجان در ۱۸تیر سال ۸۷ توسط اداره اطلاعات زنجان بهمراه ۵ تن از هم دانشگاهیان خود دستگیر و پس از ۲۲ ماه با قید وثیقه آزاد و نهایتا درسال ۸۸ در دادگاه انقلاب زنجان به تحمل ۱ سال حبس تعزیری محکوم شد. اما این حکم در دادگاه تجدید نظر به ۶ ماه حبس تعزیری و ۶ ماه حبس تعلیقی تقلیل یافت.
وی برای اجرای حکم مذکور در سال ۸۹ به زندان رفت و پس از تحمل محکومیت حبس آزاد شد.
پیام شکیبا در سال ۹۱ در حین تحصیل از دانشگاه اخراج شد. وی که آن زمان دانشجوی کار‌شناسی ارشد علوم سیاسی واحد علوم وتحقیقات تهران بود در پی ارسال نامه‌ای از سوی مرکز آزمون دانشگاه آزاد از ادامه تحصیل درمقطع کار‌شناسی ارشد محروم شد و از حضور وی در امتحانات پایان ترم ممانعت به عمل آمد. آقای شکیبا مجددا در سال ۱۳۹۳ در همین رشته در دانشگاه علامه طباطبایی پذیرفته شد.

محمد بنازاده امیرخیزی دیگر زندانی محکوم به تحمل ۱۱ سال حبس تعزیری  که در مورخ ۳۰ بهمن ماه ۱۳۹۵، توسط نیروهای امنیتی در منزل مسکونی خود بازداشت شد.

آقای امیرخیزی ۶۳ سال دارد و پیش تر نیز در ۹ آذرماه سال ۸۸ با یورش مامورین وزارت اطلاعات به محل کارش دستگیر و به اتهام کمک مالی به سازمان مجاهدین خلق به ۵ سال حبس محکوم شده بود که پس از تحمل حبس در آبان ماه ۱۳۹۳ از زندان آزاد شد.
این زندانی که مبتلا به بیماری پروستات است و در دوران زندان با مشکلات عصبی از نوع اختلال خواب و فراموشی مبتلا شده، تنها بدلیل بیماری پروستات خود باید هر از چند گاهی تحت سونوگرافی قرار گیرد.
در انتها اشاره می شود تاکنون جزییات پرونده و اتهامات هیچ یک از سه زندانی مورد اشاره در این گزارش از سوی مقامات قضایی یا امنیتی اطلاع رسانی نشده است.

سه تجمع اعتراضی برگزار شد

  روز گذشته، جمعی از مال باختگان موسسه قرض‌الحسنه ولایت اندیشه، تعدادی از صیادان حوزه چابهار و کنارک و دانشجویان دانشگاه صنعت نفت آبادان در تجمعاتی اعتراضی خواستار رسیدگی به مطالبات خود شدند.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از ایلنا مورخ ۱۳۹۶/۰۹/۰۸، جمعی از مال باختگان موسسه قرض‌الحسنه ولایت اندیشه مقابل مجلس تجمع کردند و خواستار پرداخت مطالبات خود شدند.
تجمع کنندگان پلاکاردهای با این محتوا که “ما سپرده‌گذاران تعاونی حامیان ولایت اندیشه خواهان استرداد سود آن هستیم” در اختیار داشتند.

تجمع صیادان چابهار در اعتراض به اجباری شدن نصب دستگاه ردیاب

به گزارش ایلنا مورخ ۱۳۹۶/۰۹/۰۸، تعدادی از صیادان حوزه چابهار و کنارک در اعتراض به اجبار سازمان شیلات برای نصب دستگاه ردیاب دست به تجمع زدند.
طی روز گذشته صیادان محدوده چابهار و کنارک در اعتراض به نصب دستگاه ردیاب (VNS) در محوطه اسکله صیادی چابهار، تجمع کردند.
سازمان شیلات صیادان را مجبور کرده است تا دستگاه ردیابی را که از خارج کشور توسط برخی شرکت‌های خصوصی وابسته به شیلات وارد می‌شود را به قیمت نزدیک به ۱۲ میلیون تومان خریداری و بر روی شناورهای خود نصب کنند.
صیادان در واکنش به این اجبار شیلات می‌گویند این دستگاه باعث می‌شود که در آب‌های فراساحلی دزدان دریایی راحت‌تر شناورهای ایرانی را شناسایی و به آنها دستبرد بزنند.
همچنین این صیادان معتقدند این دستگاه هیچ بهبودی در فعالیت صیادان حاصل نمی‌کند و تنها ۱۲ میلیون از دسترنج صیادان باید هزینه این دستگاه خارجی شود و با این روند شغل صیادی به زودی از بین می‌رود.
یکی از صیادان حاضر در این تجمع صنفی گفت: “فعلا پاسخی به ما نداده‌اند الآ اینکه قرار است به مطالباتمان رسیدگی شود اما از اداره شیلات چابهار انتظار داریم تا به جای اجباری کردن نصب دستگاه‌های ردیاب کمی‌هم به مشکلات بیمه‌ای و صنفی ما رسیدگی کند”.

تحصن دانشجویان نفت آبادان؛ دانشجویان نفت خواستار استعفای دسته جمعی هیات رییسه

به گزارش صدا و سیما مورخ ۱۳۹۶/۰۹/۰۸، دانشجویان دانشگاه صنعت نفت آبادان در دوازدهمین روز تحصن خود خواستار استعفای دسته جمعی اعضای هیات رئیسه دانشگاه شدند.
این دانشجویان که از ورودیهای سالهای قبل و بیشتر ورودی سال ۹۶ هستند نسبت به ناتوانی هیات رئیسه دانشگاه در حفظ امتیازات مهم دانشگاه صنعت نفت آبادان از جمله استخدام و امریه معترضند.
آنان می گویند: “تضعیف جایگاه دانشگاه نفت از سوی وزارت نفت طی سال‌های اخیر پذیرفتنی نیست و نمی توان از آن چشم پوشید”.
دانشجویان متحصن با تعطیل کردن کلاس‌های درس اعلام کرده‌‌ اند تا زمانی که از سوی مسئولان دولت درباره «تعییین وضعیت استخدامی» پاسخی دریافت نکنند به تحصن خود ادامه خواهند داد.
آنان در ادامه اعتراضات خود ماکت دانشگاه صنعت نفت را تشییع کردند و این حرکت را به منزله پایان عمر پربار دانشگاه صنعت نفت خواندند.

مرگ و مصدومیت ۱۰ کارگر در سایه فقدان ایمنی محیط کار

خبرگزاری هرانا – طی روزهای گذشته، در سایه فقدان ایمنی محیط کار، ۱ کارگر کشته و ۹ کارگر نیز دچار مصدومیت شدند. ایران در میان کشورهای جهان رتبه ۱۰۲ را در زمینه رعایت مسائل ایمنی کار به خود اختصاص داده ‌که رتبه بسیار پایینی است.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از ایسنا مورخ ۹ آذر ۱۳۹۶، سقوط کارگر ساختمانی از ارتفاع ۹ متری در یک ساختمان در حال احداث، منجر به مرگ وی شد.
به دنبال تماس کارگران یک کارگاه ساختمانی با سامانه ۱۲۵ و اطلاع رسانی این حادثه، بی درنگ گروه امداد و نجات ۳ آتش نشانی تهران با هماهنگی ستاد فرماندهی این سازمان، ساعت ۹:۴۰ دقیقه صبح به شهرک غرب، خیابان حسن صیف رهسپار شدند.
علیرضا جهانبخش افسر آماده منطقه دو عملیات آتش نشانی، در مورد این حادثه گفت: “در یک ساختمان در حال احداث به مساحت تقریبی ۴۰۰ متر مربع، کارگران مشغول کار بودند که ناگهان یکی از کارگران به علت نامشخصی از طبقه دوم به طبقه منفی یک سقوط کرد و به شدت مجروح شد”.
وی افزود: “آتش نشانان به سرعت محل حادثه را ایمن سازی کردند و کارگر ۲۲ ساله که کاملا بی هوش بود را برای معاینات پزشکی تحویل امدادگران اورژانس دادند که با تایید کادر پزشکی اورژانس، معلوم شد این کارگر جوان بر اثر شدت جراحات وارده در همان لحظات اولیه جان خود را از دست داده است”.
افسر آماده منطقه دو عملیات آتش نشانی اضافه کرد: “علت بروز این حادثه مرگبار از سوی کارشناسان آتش نشانی و عوامل انتظامی در دست بررسی است”.

یک کارگر چاه کن از عمق ۴۰متری چاهی نجات یافت

به گزارش ایلنا مورخ ۱۳۹۶/۰۹/۰۸، یک کارگر مقنی که در عمق چاه ۴۰متری محبوس شده بود توسط نیروهای امدادی نجات یافت.
این حادثه روز ۱۳۹۶/۰۹/۰۷، در یک ساختمان قدیمی حوالی جاده خاوران، حدفاصل امام علی و هاشم آباد اتفاق افتاد که طی آن یک کارگر ۳۰ ساله حین حفر چاهی به دلیل کمبود امکانات در عمق ۴۰ متری چاه محبوس شد.
بر اساس این گزارش، گروهای امدادی بعد از یک ساعت تلاش توانستند کارگر مصدوم را از ته چاه نجات داده و پس از بررسی وضعیت این کارگر وی را تحویل عوامل اورژانس دادند.

گازگرفتگی ۸ کارگر ساختمانی در پردیس

به گزارش ایلنا مورخ ۱۳۹۶/۰۹/۰۷، ۸ کارگر در یک کارگاه ساختمانی در فاز ۸ پردیس دچار گازگرفتگی شدند.
هشت کارگر ساختمانی در پردیس کرج دچار گازگرفتگی شدند.
رئیس اورژانس پردیس استفاده نادرست از وسایل گرمایشی را علت این حادثه دانست و افزود: استنشاق گاز منواکسید کربن سبب مسمومیت این کارگران شده است.
وی گفت: “مصدومان این حادثه که ۵ نفر هستند، به بیمارستان تهران منتقل شدند”.
نیروهای امدادی با دو فروند بالگرد به محل اعزام شدند؛ در این حادثه، هیچ کدام از کارگران جان خود را از دست نداده‌است.

کپی کردن از اسناد عمومی و قابل‌دسترس، مبنای اتهامات محقق چینی آمریکایی زندانی در ایران

برنامه خبری ۲۰:۳۰ تلویزیون جمهوری ‌اسلامی ایران در تاریخ یک‌شنبه ۵ آذرماه مستندی کوتاه با عنوان «مسافر اسناد » را در خبر ۲۰.۳۰ پخش کرد که در آن دو شهروند دوتابعیتی در زندان اوین را محکوم به جاسوسی از طریق به عهده گرفتن نقش های دیگر کرد.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران به نقل از کمپین بین المللی، این مستند چند دقیقه‌ای بیشتر مربوط به ژیائو وانگ، شهروند آمریکایی چینی، پخش بخش‌های از مصاحبه او و دادگاهش بود و در بین آن تصاویری از نازنین زاغری نیر نشان داده شد.
خبرگزاری آسوشیتدپرس روز دوشنبه ششم آذر ماه نوشته است که ایران با پخش این برنامه تلویزیونی سعی برای فشار به دولت آمریکا و بریتانیا برای گرفتن ۵۳۰ میلیون دلار است.
در ابتدای این مستند مصاحبه آلن ایر با برنامه پارازیت پخش شد که از تسهیلات سفر دانشجویان آمریکایی و ایرانی به دو کشور صحبت کرده و در ادامه گوینده این مستند می‌گوید براساس این  تسهیلات سفر، بسیاری از دانشجویان آمریکایی به نام پرونده‌های علمی اما برای اهداف جاسوسی به ایران سفر می‌کنند.
در این مستند ژیائو وانگ «یک آمریکایی اما از جنس چینی» معرفی شد که در سفر دوم خود به ایران در حال خارج کردن ۴۵۰۰ مدرک از آرشیو کتابخانه وزارت امورخارجه، کتابخانه ملی و آرشیو کتابخانه مجلس شورای اسلامی بوده است. در بخش‌های از این مستند مصاحبه وانگ مقابل دوربین نیز نشان داده می‌شود مشخص نیست آیا از او در چه شرایطی این مصاحبه گرفته شده، اما ژیائو وانگ در مقابل دوربین خیلی ساده می‌گوید حاصل تحقیقات او «آرشیو کتابخانه ملی، مجلس و وزارت خارجه بوده و همین.»
او به دلیل تصمیم برای خروج ۴۵۰۰ مدرک متهم به جاسوسی شده اما آرشیو کتابخانه‌ها قابل دسترس برای عموم مردم است و مسلما به دلیل عمومی بودنش حاوی اسناد محرمانه نیست. هر دانشجویی اجازه دارد که از این کتابخانه‌ها استفاده کند، از اسناد پرینت و اسکن بگیرد.
ژیائو زانگ در جای دیگری می‌گوید: «هر چقدر ایالات متحده درباره ایران اطلاعات داشته باشد سیاستگذاری بهتری را در قبال  ایران خواهد داشت. در این نکته هیچ شکی وجود ندارد و این مطلب کاملا آشکار است.» تلویزیون ایران این بخش از مصاحبه او را به عنوان سندی برای جاسوسی او به عنوان پژوهشگر استفاده کرده است.
در این مستند آمده ژیائو وانگ در کارهای تحقیقاتیش بیش‌تر از کلید واژه‌های چگونه ایران در طول تاریخ فروپاشی حکومت داشته، چه افرادی در این فروپاشی تاثیرگذار بودند و  چرا حکومت مذهبی در ایران استمرار دارد، بوده و به همین دلیل نتیجه گرفته او جاسوس است.
در این مستند حتی گفت شد دو دانشگاه مطرح هاروارد و پرینستون تحت پوشش نهادهای امنیتی آمریکا و شورای روابط خارجه آمریکا هستند.
در این مستند حتی ادعا شده دو دانشگاه مطرح هاروارد و پرینستون اطلاعات مورد نیاز دولت آمریکا را در قالب پایان‌نامه‌های دانشگاهی به دانشجویانش کسب می‌کند و با تامین مالی دانشجویان مستقیم یا غیرمستقیم به کار گرفته می‌شوند.
در بخشی از این مستند  وانگ با لباس زندان در دادگاه نشان داده می‌شود. بقیه اتاق دیده نمی‌شود و صدای کسی که احتمالا باید قاضی باشد شنیده می‌شود که می‌گوید استاد راهنمای او «یک سری سوالاتی مطرح کرده مانند نوع منطقه و شرایط مرزی،‌ آب و هوای مناطق و شرایط همسایگی ایران.. بهش می‌گوید برو روی این موضوعات تحقیق کن.» در جای دیگری همین صدا اشاره به صفحه ۱۰۸ پرونده می‌کند. این محقق چینی– آمریکایی با بیش از ۱۰۰ صفحه پرونده روبه‌رو است.
همچنین این مستند در بخش دیگری می‌گوید منابع مالی پروژه‌های تحقیقاتی مربوط به مسایل ایران از سوی مرکز «بیژن و شرمین مصور رحمانی» اداره می‌شود که «با بهاییان و اپوزیسیون و سلطنت‌ طلب‌ها و نهادهای امنیتی آمریکا مانند سی آی ای ارتباط تنگاتنگ دارند.»
در این مستند عکس‌هایی نیز از نازنین زاغری، شهروند ایرانی– بریتانیایی که پیش از بازداشت برای بنیاد خیریه تامسون رویترز کار می‌کرده، پخش شد.
در انتهای این برنامه آمده که اشخاصی مانند وانگ تحت پروژه «نفوذ» «به نام پرونده‌های علمی» اما به نفع آمریکایی‌ها و سلطنت طلب‌ها مشغول «براندازی نرم» هستند.
با این حال سه روز پیش از پخش این مستند، خبرگزاری صداوسیما با انتشار گزارش تصویری به نازنین زاغری پرداخت و آن را مهره بازی انگیس نامید. در این گزارش یکی از مشکلات نازنین زاغری، همسرش عنوان شده که به عنوان محقق حوزه خاورمیانه «بارها به اسراییل و چندین بار به ایران سفر کرده است.» در این گزارش با طرح این سوال که «چرا نهادهای انگلیس پیگیر آزادی نازنین زاغری هستند؟» نوشته است او مهره بازی انگلیس است.
ژیائو وانگ، شهروند آمریکایی و دانشجوی دوره دکتری رشته تاریخ دانشگاه پرینستون تابستان سال ۱۳۹۵ در تهران بازداشت شد با این حال مقامات ایرانی یک سال پس از بازداشت او و پس از حکم ۱۰ سال حبسش از سوی دادگاه انقلاب آن را رسانه‌ای کردند. این حکم در مرداد ماه ۹۶ از سوی دادگاه تجذید نظر نیز تایید شد و او هم اکنون در زندان اوین به سر می‌برد.
پیش از مستند ۲۰.۳۰، خبرگزاری میزان وابسته به قوه قضاییه در تاریخ ۲۵ تیرماه مبنای جمع‌اوری اطلاعات جاسوسی وانگ را  «آرشیو کتابخانه‌های تهران و شخصیت‌ّهای علمی» عنوان کرد و گفت او تحقیقات خود را از طریق اخذ کرده و همچنین مدعی شد این دانشجو «۴۵۰۰ صفحه از اسناد کشور را ثبت دیجیتالی» کرده است.
هوا کوا، همسر وانگ در گفتگویی با دانشگاه پرینستون در تاریخ ۲۸ جولای درباره همسرش گفته بود که او ایران را دوست دارد و فقط برای پروژه دکترایش به ایران سفر کرده و هیچ فعالیت سیاسی نداشته و ندارد.
نازنین زاغری به همراه دختر نوزادش برای بودن جشن نوروز در کنار خانواده‌اش در اسفند ماه ۹۵ به ایران سفر کرد و هنگام بازگشت در فرودگاه امام خمیین در تاریخ ۱۵ فروردین ۹۶ بازداشت شد. او روز ۱۶ شهریور ۹۶ به پنج سال حبس در دادگاه انقلاب محکوم شد و پس از ان این حکم عینا در دادگاه تجدید نظر تایید شد و همچنین تقاضای تجدید نظر این حکم از سوی دیوان عالی کشور نیز رد شد.
او به تازگی مجددا به اتهامات جدیدی متهم شده است که دوران حکم او را ممکن است تا ۱۶ سال افزایش دهد. پس از اظهارنظر اشتباه بوریس جانسون، وزیر خارجه بریتانیا که در روز ۱۱ آبان ماه که گفته بود دلیل بازداشت نازنین زاغری این است که «روزنامه نگاری به مردم آموزش می‌داده» خانم زاغری به دادگاه فراخوانده شد و مقامات ایرانی و رسانه‌های تندرو از آن برعلیه خانم زاغری استفاده کردند.
پس از آن از سوی روزنامه‌ تلگراف مطرح شد که دولت بریتانیا در حال مذاکره برای پرداخت ۴۰۰ میلیون پوند بدهی خود به دولت ایران در ازای آزادی نازنین زاغری است.

مصاحبه روز يکشنبه 3 ماه دسامبر 2017 با جناب غلام عسگری

گفتگو با جناب غلام عسگری در مورد شرايط  بحرانی رژيم در شکست در يمن و دادگاه رضا ضراب.

برای دانلود فايل صوتی روی فلش کليک کنيد.

برنامه روز يکشنبه 3 ماه دسامبر 2017 برابر با 12 آذر ماه 1396

گفتگو با جناب غلام عسگری فعال حقوق کاری در مورد شرايط  روز ايران و بحران جنگ يمن و دادگاه رضا ضراب.

برای دانلود فايل صوتی روی فلش کليک کنيد.

جواد لاريجاني: فتنه 88 یک کودتای تمام عیار بود علیه دموکراسی و باید برای همیشه ریشه کن شود

جواد لاریجانی دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائيه در مصاحبه ای با خبرگزاری میزان درباره حصر مدعی شد:

?بحث اصلی در رابطه با محصورین بحث فتنه 88 است. این ها کسانی بودند که در فتنه 88 نقش کلیدی را داشتند. شورش کردند و همه اجانب و دشمنان ما خوشحال شدند، از نخست وزیر رژیم صهیونیستی تا منافقین دستبند سبز به دست بستند.

?این حرکت قبل از هدف قرار دادن اسلامیت نظام یک کودتای تمام عیار علیه دموكراسي بود.این مساله در هر جای دنیا اتفاق می افتاد عواقب تندی داشت.

?چیزی که امروز در قالب بزرگ کردن حصر مطرح میشود این است که بحث فتنه بلا اشکال است. من میگویم جریان فتنه یک خیانت بزرگ به مردم و کشور بود و نه تنها نباید فراموش شود بلکه باید برای همیشه ریشه کن شود و دیگر در کشور ما هیچ عنصر سیاسی جرات نکند برای رسیدن به مقاصدش به فتنه روی آورد.

اختلاس کلان ۱۲۳ میلیارد تومانی

سرار اختلاس کلان ۱۲۳ میلیارد تومانی «مرتضی» را بده، ویلای لوکس در فرمانیه بگیر؛ انتشار بخشی از زوایای پرونده اختلاس «فاضل خداداد» و «محسن رفیقدوست» برای نخستین بار (بخش 2)

?بر اساس این گزارش، صبح روز اول آذرماه سال ۱۳۷۴، زمانی‌که «فاضل خداداد» برای اجرای حکم اعدام به سمت جوخه دار می‌رفت، متوجه خیانت برادران رفیقدوست برای «وعده پوچ آزادی» شد. وی همان‌جا درخواست دیدار با محسنی اژه‌ای را برای «بیان حقایقی که تا کنون بیان نکرده» کرد که این درخواست با موافقت محسنی اژه‌ای، قاضی پرونده قرار گرفت. بدین‌ترتیب «فاضل خداداد» پیش از اعدام خود، اسرار پشت پرده فسادهای کلان مالی در بنیاد مستضعفان را در برابر دوربین افشا کرد.

?فیلم نیم ساعته این اعترافات بنا به درخواست «فاضل خداد» قرار بود توسط «محسنی اژه‌ای» به اطلاع رهبری برسد که با تبانی میان محسن رفیقدوست و محسنی اژه‌ای، این فیلم هیچ‌گاه به روئیت رهبری نرسید، اما اژه‌ای نسخه‌ای از فیلم «اعترافات فاضل خداداد» را در ازای یک «منزل ویلایی در فرمانیه تهران» با محسن رفیقدوست معامله کرد.

?«ویلای فرمانیه» اهداء شده به محسنی اژه‌ای، جزو اموال بنیاد مستضعفان بود که سند آن به نام محسنی اژه‌ای انتقال یافت، و پس از این اتفاق به ناگاه رابطه محسنی اژه‌ای با محسن رفیقدوست بسیار صمیمی گردید.

?بر اساس گزارش منبع خبری «در تی وی»، در فساد مالی کلان دیگر، «محسن رفیقدوست» در جریان یکی از سفرهای خود به کشور آلمان، علاوه بر قرارداد خرید تسلیحات نظامی برای کشور، قرارداد خرید ۶۰۰ دستگاه «ب. ام. و» را با اخذ تخفیفات مناسب برای بنیاد مستضعفان عقد کرد. این خودروها به دلیل این‌که برای یکی از زیرمجموعه‌های بیت رهبری بود، از پرداخت عوارض و حقوق گمرکی معاف و اسناد همگی آنان به نام بنیاد مستضعفان صادر شد.

?پس از چندی در اقدامی خلاف قانون، اسناد تمامی این خودروها به نام «جواد و محسن رفیقدوست» انتقال یافت و در اختلاسی آشکار، تمامی این خودروها به مجلس شورای اسلامی فروخته شد و مبالغ مربوطه به حساب‌های شخصی این افراد واریز گردید.

?جالب آن‌جاست که «مرتضی رفیق دوست» هنگامی‌که به علت اختلاس ۱۲۳ میلیارد تومانی در زندان بود، برای برادرش «محسن رفیقدوست» پیام داد: «حواستون باشه، من از ماجرای ۶۰۰دستگاه ب ام و چیزی به بازجوها نگفته‌ام!»

نامه ای از گلرخ ایرایی؛ صدای قربانیان دهه ۶۰ باشیم

 در پی پذیرش شکایت مریم اکبری منفرد توسط گروه کاری ناپدیدشدگان قهری سازمان ملل درباره رسیدگی به پرونده برادر و خواهرش که در کشتار سال ۶۷ اعدام شده اند، گلرخ ابراهیمی ایرایی فعال حقوق بشر محبوس در بند زنان زندان اوین طی نامه ای سرگشاده ضمن ابراز همدردی با مریم اکبری منفرد این اقدام را گامی مثبت و مقدمه ای برای دادگاهی ناقضان حقوق بشر خواند، همچنین در این نامه از خانواده قربانیان خواست همچون مریم اکبری منفرد به عنوان شاکی خصوصی نسبت به وضعیت عزیزانشان اقدام کنند.
به گزارش هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، دادخواهی مریم اکبری منفرد درباره قتل اعضای خانواده اش که از فعالان سیاسی بودند سرانجام با پذیرش شکایت او توسط گروه کاری ناپدیدشدگان قهری سازمان ملل به موفقیت رسید.
این مسئله تحولی روشن در امر پیگیری عاملان قتل عام های زندانیان سیاسی در دهه شصت در ایران محسوب می شود.

گلرخ ابراهیم ایرایی کنشگر مدنی محبوس در زندان اوین در واکنش به موفقیت مریم اکبری منفرد، هم بندی خود نامه ای نوشته است که به نقل از هرانا عینا در ادامه می آید:

فشار بر بانیان و مسببین جنایت دهه ۶۰ با اعلام شکایت رسمی از جانب خانواده های جانباختگان راه آزادی و ثبت اسامی آن عزیزان در نهادها و سازمان های بین المللی.
این کار پیشتر توسط مریم اکبری منفرد، زندانی سیاسی و از خانواده جانباختگان قتل عام های دهه ۶۰ انجام شد. قسمتی از جامعه دهه۶۰ را به یاد می آورند و برخی آن را شنیده اند، اما مریم آن روزها را زندگی کرده است.
او تاریخ چهل ساله این حاکمیت اسلامی را ورق نزده، بلکه تاریخ با او و خانواده اش و بسیار یکسان چون او ورق خورده است و حالا در برابرمان ایستاده است، در برابر ما که بار سنگین سرگذشت مریم هایش را نه تاب به دوش کشیدن نداریم و نه همت همراهی کردن.
کمتر از چهار دهه پیش در میان شور و هیجان انقلابی ها، آنان که سر در پی قدرت داشتند با لگد زدن به آرمان های فرزندان این خاک بر کرسی این حکومت تکیه زدند و تاری تنیدند گرد خود برای تثبیت پایه های حاکمیت نو پای خود کامشان.
به پاسخ آری یا خیری هزاران نفر را راهی جوخه های آتش و چوب های دار کردند و جنازه های بی جان و بعضا نیمه جانشان را تلمبار برهم در کامیون هایی که خون چکان راهی سیاهی شب بودند به مقصد گورهای دسته جمعی وبی نام و نشان روانه کردند و به خیال خود وجود نام و یادشان را از هستی و اذهان وحشت زده ی مردمان مبهوت و ناگریز آن روزگار زدودند.
وحالا این زخم چرکین که هرکز التیام نیافته و نخواهد یافت این درد مشترک که آرام نگیرد مگر زمانی که گفتنی ها گفته شود و پاسخی قانع کننده جای آنکارها و توجیه هات را بگیرد همچنان خار در چشم آنانی است که این سنگین ترین و شرم آورترین افتضاح حضورشان را یارای پاسخگویی ندارند و به تلاش ماله کشان اپوزیسیون نمایشان قصد گذر کردن از آن را دارند و غافل از آینده که تاریخ زنده است و فرزندانی خواهد داشت که روایت کنند لحظه لحظه آن را.
مریم یک نفر نیست.
او هزاران تنی است که اعضای خانواده یشان را از دست داده اند، به تیرباران یا آویخته بر دار، در درگیری های خیابانی یا زیر شکنجه و در یک کلام به بغض و کین خودکامگانی که این بنای استبداد را پایه ریزی نموده اند.

امروز مریم دادخواه خانواده ایست که از دم تیغ گذرانده اند اما یادشان باقیست و به تاروپود تاریخ پیوستند.

سه برادر و یک خواهر مریم در آن روزها به قرار زیر در راه آزادی وطن جان باختند.
عبدالرضا اکبری منفرد در سن ۱۷ سالگی در سال ۱۳۵۹ بازداشت و با آنکه محکوم به سه سال حبس بود پس از گذراندن سه سال انفرادی در زندان گوهردشت و پس از آن در بندهای عمومی، نهایتا در سال ۱۳۶۷ اعدام گردید.
برادر دیگر مریم، علیرضا اکبری منفرد در سن ۲۰ سالگی در تاریخ ۱۷ شهریور ۱۳۶۰ دستگیر و در ۲۸ شهریور همان سال (۶۰) تیرباران شد.
در مراسم سوگواری علیرضا در پی حمله ماموران به منزلشان و بازداشت مهمانان و عزاداران و انتقال آنان به زندان اوین و کمیته مشترک مادر ایشان خانم گرجی شیری پور نیز بازداشت و پس از تحمل ۵ ماه حبس آزاد شد.
اما رقیه ۲۳ ساله که به همراه مادر بازداشت شده بود، پس ازتحمل ماه ها بازجویی و محکومیت به ۸ سال حبس در سال ۶۷ و حدود یک سال پیش از اتمام حکم اعدام شد.
در سال ۱۳۶۲ برادر دیگر به نام غلامرضا اکبری منفرد در سن ۲۵ سالگی بازداشت و دو سال بعد در آبان ۶۴ درحالی که هرگز دادگاهی برای او تشکیل نشده و حکمی به او ابلاغ نگردیده بود، در پی شکنجه های بسیار در زندان اوین از شدت جراحات وارده جان باخت.
فاطمه، صدیقه و حمیدرضا، اعضای دیگر این خانواده مجبور به ترک وطن شدند و برادر دیگر به نام رضا اکبری منفرد هم اکنون در سن ۶۴ سالگی درحالیکه محکوم به ۵ سال و نیم می باشد در زندان گوهردشت کرج به بند کشیده شده است.
و اما مریم که نیمه شب عاشورای ۸۸ در منزل توسط ماموران وزارت اطلاعات بازداشت شد پس از گذراندن انفرادی و حبس در بند ۲۰۹ اطلاعات و زندان های گوهردشت کرج، قرچک ورامین، متادون اوین و حالا در بند زنان اوین، بی وقفه و بدون حتی یک روز مرخصی هشتمین سال حبس خود را سپری می کند و نه تنها ناملایمات زندگی و دوری از خانواده خللی در ایستادگی اش ایجاد نکرده بلکه دادخواه جور و ستمی است که بر خانواده اش رفته و تمام قد ایستاده است تا داد خویش بستاند از او که این بیداد را بر عزیزترین جوانان این خاک روا داشته و به جای برپا کردن عدل و داد، گورهای دسته جمعی به پا نمودو چون توان ایستادن و پذیرفتن خودکرده ی بی تدبیری اش را نداشت پنهان نمود خود را پشت انکاری و دروغی که هر روز بیش از پیش آشکار میشود و برملا می کند آن راز دردآلود کهنه را.
مریم اکبری منفرد در ۲۷ مهر ۱۳۹۵ متن شکواییه خود را برای قوه قضایه جمهوری اسلای ایران ارسال نمود و ضمن اشاره به اعدام عبدالرضا و رقیه، با عنوان شاکی خصوصی پیگیر رسیدگی به چرایی اعدام خانواده اش و خواهان پاسخگویی آن که بر مسند قدرت تکیه زده اند، شد.
کمتر از یک سال پیش در فوریه ۲۰۱۷ متن شکواییه به سازمان ملل و به گروه ناپدیدشدگان قهری ارسال شد و در ۱۱ آبان ۱۳۹۶ اسامی این دو عزیز از دست رفته از ایران توسط سازمان ملل و گروه ناپدیدشدگان قهری به ثبت جهانی رسید.
همانطور که شاهدان زنده روایت کرده اند هزاران نفر در آن سالها به اشکال مختلف به قتل رسیده اند سکوت ناشی از وحشت و سرکوب های آن سالها و پس از آن بی تفاوتی جامعه و عدم پیگیری خانواده ها موجب شد تا بر پرونده های آن عزیزان گرد فراموشی پاشیده شود.
بودند در این سالها بسیاری که دغدغه خون به ناحق ریخته شده ی جانباختگان را داشتند و پیگیر سرنوشتشان بودند دادگاه های بسیاری تشکیل و اسامی کشته شدگان به کرات اعلام و ثبت شده اما آنچه لازم است حضور خانواده هاست، با عنوان شاکی خصوصی.
تا همچون مریم مستقیما پیگیر پرونده کشته شدگان خانوادیشان شوند.
عدم واکنش و همراهی ما و سکوت تمامی کسانی که روایتی در سینه دارند این امکان را فراهم میکند تا با سرپوش گذاشتن بر وقایع پیش آمده و برملا نشدن حقیقت، شرایط ایجاد اتفاق هولناک دیگری رقم زده شود.
تاریخ وارانه جلوه داده شود و نه توان پیگیر چرایی رخ دادن چنین جنایاتی در عصر و سرزمینمان شد.
به جاست که صدایی باشیم برای بلندتر شنیده شدن صدای آنانی که فریادشان سالهاست بر آسمان این شهرخفته طنین انداز است و اعلام کنیم ما همه یک دادخواه هستیم بر جنایات خونین دهه ۶۰.
تا بدانند ناچارند به پاسخگویی.
اگرچه سخت است ایستادن در پیشگاه خلق و اعتراف به جنایاتی که در آن سهیم بوده اند اما یقینا تنها راه پیش رو همین خواهد بود.
به امید فردایی که مهر و سکوت شکسته، ناگفته ها گفته و احقاق حق بیگناهان در خون خفته از همه ی احضاب و گروه ها با هر اندیشه و باوری میسر شود.
گلرخ ابراهیم ایرایی
بند زنان زندان اوین
آبان ۹۶

در مورد نویسنده این نامه لازم به توضیح است گلرخ  ابراهیمی ایرایی، مدافع حقوق بشر و همسر آرش صادقی (دیگر فعال حقوق بشر دربند) است که در تاریخ ۱۵ شهریور ۱۳۹۳ بازداشت شد. سپس در اردیبهشت ماه ۹۴ به اتهام توهین به مقدسات و تبلیغ  علیه نظام  در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ۶ سال حبس تعزیری محکوم شد که این حکم در در شعبه ۵۴ دادگاه تجدیدنظر بدون حضور وی تایید شد.

خانم  ابراهیم ایرایی، ۳ آبان ماه ۱۳۹۵ بدون دریافت احضاریه کتبی توسط ماموران امنیتی جهت اجرای حکم ۶ سال حبس تعزیری بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.
این فعال حقوق بشر با استناد به داستانی منتشر نشده در نقد سنگسار و با درنظرگرفتن سنگسار به عنوان مقدسات به توهین به مقدسات متهم شد. از دیگر مصادیق اتهامی وی میتوان به کشف حجاب و ترویج بی حجابی از طریق گذاشتن عکس های بدون روسری در کنار همسرش در فیسبوک، مخالفت با حکم قصاص، امضای بیانیه هایی در مخالفت با مجازات اعدام، شرکت در تجمعات حمایت از زندانیان سیاسی و دیدار با زندانیان سیاسی اشاره کرد.
خانم ایرایی که پیش تر از بیماری دشواری رنج می برد بدون طی کامل دوره درمان راهی زندان شد و هم اکنون نیازمند رسیدگی پزشکی است.
او در حال حاضر مشغول گذراندن محکومیت خود در بند نسوان زندان اوین است. با احتساب کاهش حبس به مناسبت عید نوروز، حکم او از ۶۰ ماه به ۳۰ ماه کاهش یافت.