مرگ پر از ابهام دو جوان چابهاری ۳ ساعت پس از بازداشت توسط وزارت اطلاعات

         ـ دو جوان اهل کاجو از روستاهای دشتیاری توابع چابهار پس از اینکه توسط ماموران وزارت اطلاعات چابهار ربوده شدند، جسدشان در حالی که آثار ضرب و شتم بر بدنشان مشخص بود در بیمارستان چابهار یافته شد.

به نقل از فعالین بلوچ، این دو جوان به نام های “مولا بخش عباس زهی”  ۲۵ ساله فرزند خدا بخش و “نعیم عباس زهی” ۲۳ ساله فرزند دادخدا چند ساعت پس از بازداشت توسط ماموران وزارت اطلاعات چابهار، جسدشان در حالی که آثار شکنجه بر بدن آنها بوده در بیمارستان چابهار یافته شدند.

زبیر عباس زهی یکی از بستگان نزدیک این دو جوان به “فعالین بلوچ” گفت: “نعیم و مولابخش هر دو کارگر بودند و برای کارگری به شیراز رفته بودند، بعد از اینکه  روز پنجشنبه  ۱۱  تیر، از  شیراز برگشتند در بازار چابهار جنب پاساژ دوست خواه با زبان روزه توسط ماموران وزارت اطلاعات ربوده شدند و هنوز سه ساعت نگذشته بود که یکی از آشنایان ما از بیمارستان تماس گرفت و گفته که جسد نعیم و مولا بخش را در بیمارستان دیده است”.

زبیر افزود: “خانواده وقتی به بیمارستان مراجعه کردند متوجه شدند بر بدن این دو آثار ضرب و شتم است و وزارت اطلاعات آنها را به بیمارستان تحویل داده و وقتی هم پیگیر ماجرا شدند وزارت اطلاعات پاسخگو مرگ آنها نشده و فقط گفته که سکته کرده اند”.

وی ادامه داد: “خانواده به هیچ عنوان از توجیه وزارت اطلاعات قانع نشدند و اصرار کردند که باید علت مرگ مشخص شود به همین خاطر بیمارستان چابهار جسدها را به پزشک قانونی زاهدان فرستاده و امروز (یکشنبه ۱۴ تیر) ساعت ۳ پزشکی قانونی جسد را تحویل خانواده داده اما هنوز نتیجه را اعلام نکرده  و قرار است فردا ساعت ۴ جسدشان در چابهار تشییع شود”.

زبیر اضافه کرد: “این تمام ماجرا نیست، اینها خانواده فقیر و کشاورزی هستند و بخاطر کم سوادی گزارشهای آنها هیچ گاه پخش نشدند در حالیکه ۴ برادر نعیم عباس زهی به نام های شه جان، چراغ ، منصور و کریم را تا کنون به اتهامات امنیتی واهی بازداشت کردند، بار اول دو سال پیش “شه جان” را بازداشت کردند که همچنان در زندان مرکزی زاهدان در حبس است و سه ماه پیش هم دوباره ساعت های ۳ صبح به خانه آنها در روستای کاجو حمله کرده و سه برادر دیگرش به نام های  “چراغ و منصور و کریم” را هم بازداشت کردن که دو تایی آخری را آزاد کردند ولی چراغ همچنان در زندان زاهدان است”.

زبیر در آخر درخواست کرد: “نام مرا هم پخش کنید، تا کی ما باید ساکت باشیم، هر روز فشارها بیشتر می شوند و هیچ کس هم پاسخگو این اتفاقات نیست”.

faalin baloch