گفتگو با جناب انور ميرستاری مسئول ارتباطات جنبش جمهوری خواهان دمکرات و لائيک.
برای دانلود فايل صوتی روی فلش کليک کنيد.
گفتگو با جناب انور ميرستاری مسئول ارتباطات جنبش جمهوری خواهان دمکرات و لائيک.
برای دانلود فايل صوتی روی فلش کليک کنيد.
گفتگو با جناب انورميرستاری مسئول ارتباطات جنبش جمهوري خواهان دمکرات و لائيک (جدل)
جناب جواد صنم راد + رضا اميری.
برای دانلود فايل صوتی روی فلش کليک کنيد.
رود زهره که روزگاری پرآب بود و شهر باستانی هندیجان با قدمت سه هزار ساله در جنوب شرقی استان خوزستان را به دو نیمه شمالی و جنوبی تقسیم میکرد و سپس با سیراب کردن زمینهای زراعی و رونق دادن به زندگی مردم به خلیج فارس میریخت، اکنون با مرگ دست و پنجه نرم میکند. دولت آب آشامیدنی هندیجان را جیرهبندی کرده. کشاورزان اما برای کشت و زرع به آب نیاز دارند. هندیجان در استان خوزستان ۳۷ هزار نفر جمعیت دارد.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران به نقل از مهر، غلامرضا شریعتی، استاندار خوزستان مردم را تهدید کرد که چنانچه به جیرهبندی آب توجه نکنند، از قوه قضائیه و نیروی انتظامی کمک میگیرد.
استاندار خوزستان در شورای اداری شهرستان هندیجان اعلام کرد که اولویت دولت ابتدا تأمین آب آشامیدنی و سپس آب مورد نیاز برای کشاورزیست. او گفت:
«اگر نوبتبندی آب از بالادست رعایت نشود، به رغم میل باطنی از توان قوه قضائیه و نیروی انتظامی برای برخورد با متخلفان استفاده خواهیم کرد. همچنین به فرمانداران امیدیه و بهبهان تأکید شده است سهمیهبندی آب را رعایت کرده و هرگونه تخطی در این زمینه به معنی تخطی از یک دستور قانونی خواهد بود.»
از فارس تا خلیج فارس
رودخانه زهره از شهرهای اردکان و سپیدان و ممسنی در استان فارس آغاز میشود، از کنار گچساران در استان کهگیلویه و بویراحمد به سوی بهبهان در استان خوزستان جاری میگردد و آنگاه سرانجام به هندیجان میرسد. در گچساران، رود خیرآباد هم با «زهره» همسفر میشود.
دولت امیدوار است که با احداث سد چمشیر در محل تلاقی دو رود زهره و خیرآباد در شهر گچساران آب لازم برای کشاورزان را تأمین کند. برای احداث این سد اما دولت به ۲۳۰ میلیون یورو بودجه و دستکم به پنج سال وقت نیاز دارد. شرکتهای سابیر (وابسته به شرکت سرمایهگذاری تأمین اجتماعی) مهاب قدس (وابسته به وزارت نیرو ) و صفا نیکو سپاهان که در زمینه تولید برق فعالیت میکند در سال ۱۳۸۶ برنده مناقصه احداث این سد شدند.
دولت وعده داده که با احداث سد چمشیر آب مورد نیاز کشاورزی به میزان ۱۱۰ هزار هکتار را تأمین کند. پیش از این ایجاد سد بر روی سرشاخههای برخی رودها در ایران به فجایع زیستمحیطی و کنده شدن کشاورزان از روی زمین انجامیده. برای مثال میتوان به احداث سد تنگسرخ اشاره کرد.
بحران آب در هندیجان
در حال حاضر روستاهای چم کنار، چم کلگه، جیری، جبرآباد، ناصرآباد، کریمآباد، فیروزآباد، چم خلف عیسی، دهملأ بزرگ و کوچک از جمله روستاهای هندیجان هستند که دچار خشکسالی و بیآبی شدید شدهاند.
در خرداد سال جاری، به دلیل افزایش شوری آب رود هندیجان، و مصرف زیاد آب در این شهر، آب آشامیدنی جیرهبندی شده بود. مردم از استانداری خوزستان خواسته بودند، آب سد خیرآباد را رها کند تا هندیجان سیرآب شود. اما اتفاقی نیفتاد و کار به آنجا کشبد که مردم به آبیاری فضای سبز شهری معترض شدند.
حمید چیتچیان، وزیر نیرو در جریان بحران کمآبی در این مناطق قرار گرفته است. استاندار خوزستان تأکید کرده که چارهای جز جیرهبندی آب نیست. کمآبی در امیدیه و بهبهان یا بیآبی در هندیجان؟ راهکار استاندار خوزستان مشخص است: عدالت را باید رعایت کرد. زندگی ۳۰۰ هزار نفر به این موضوع بستگی پیدا کرده.
Weniger anzeigen
مدیر کل پزشکی قانونی استان مازندران از ارجاع دو هزار و ۲۸۹ مورد همسرآزاری طی ۹ ماه امسال به مراکز پزشکی قانونی خبر داد و گفت که این آمار نسبت به مدت مشابه سال قبل که دو هزار ۲۲۶۱ مورد بود، یک درصد رشد داشت.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از ایسنا، علی عباسی در جمع خبرنگاران از ارجاع دو هزار و ۲۸۹ مورد همسرآزاری طی ۹ ماه امسال به مراکز پزشکی قانونی خبر داد و افزود: این آمار نسبت به مدت مشابه سال قبل که دو هزار ۲۲۶۱ مورد بود، یک درصد رشد داشت.
وی بیان کرد: “همسرآزاری به شکلهای مختلف در جوامع بروز میکند و در هر خانوادهای با هر شرایط و موقعیت اجتماعی ممکن است نمونهای از همسرآزاری وجود داشته باشد”.
عباسی با اشاره به اینکه براساس آمار مراجعه کنندگان به مراکز پزشکی قانونی استان در ۹ ماه امسال، از تعداد دو هزار و ۲۸۹مورد همسرآزاری ثبت شده دو هزار و ۲۴۵ مورد زن و ۴۴ مورد مردان شاکی بودند، گفت: “اگر چه با توجه به عدم مراجعه اغلب موارد به محاکم قضایی و پزشکی قانونی آمار دقیقی از میزان همسر آزاری وجود ندارد”.
وی تصریح کرد: “مرداد ماه با ۲۸۷ مورد شامل۲۸۳ زن و ۴ مرد، تیر با ۲۸۵ مورد شامل ۲۸۳ زن و ۲ مرد و خرداد با ۲۷۷ مورد شامل ۲۷۵ زن و ۲ مرد به ترتیب بیشترین و آبان با ۱۸۹ شامل ۱۸۳ زن و ۶ مرد کمترین مراجعین همسرآزاری در آن اتفاق افتاد”.
مدیر کل پزشکی قانونی استان مازندران عنوان کرد: “در شهرستان های ساری و میاندرود با ۵۵۴ مورد شامل ۵۴۶ زن و ۸ مرد، بابل با ۲۷۱ مورد شامل ۲۶۶زن و ۵ مرد و آمل با ۲۲۵ مورد شامل ۲۲۱مرد و ۴زن بیشترین و شهرهای رامسر با ۲۲ زن و عباس آباد با ۳۱ زن مورد کمترین آمار مراجعین همسرآزاری در آن ثبت شده است”.
این مسئول افزود: “از آنجائی که افراد آزار دیده جهت انجام معاینات و تعیین نوع صدمهها به سازمان پزشکی قانونی کشور مراجعه میکنند، این امر زمینه مناسبی را جهت انجام بررسیهای علمی یافتن راهحلهای مناسب در زمینه رفع مشکلات ناشی از همسرآزاری در این سازمان فراهم ساخته است”.
وی بالا بردن سطح فرهنگی جامعه، مهارتهای زندگی، بهبود شرایط زندگی و نیز توجه به سنتها و احادیث بزرگان دینی و ترویج فرهنگ دینی در امر ازدواج و روابط خانوادگی و اجتماعی میتوان موارد همسرآزاری را به حداقل رساند.
«محمد دادکان» رئیس سابق فدراسیون فوتبال ایران، مصاحبهای با روزنامه «قانون» داشته که بیش از تمامی سالهای اخیر لبریز از رکگویی و فاش گویی هایی در مورد مدیریت ورزش ایران است.
دادکان به دستور «محمد علیآبادی» از فدراسیون فوتبال ایران کنار رفت و پسازآن فوتبال ایران به دلیل آنچه دخالت سیاست و دولت در ورزش خوانده میشد، به حالت تعلیق درآمد. او یک ماه پس از تعلیق فوتبال ایران در گفتوگو با خبرنگاران گفت: «دو افتخار در زندگی من هست. یکی کسب نشان لیاقت از محمد خاتمی و یکی برکنار شدن در دولت احمدی نژاد.»
محمد دادکان حالا در گفتوگو با روزنامه قانون، پیرامون چرایی عدم حضور دوباره در مدیریت فوتبال ایران گفته است: «سه نفر در فدراسیون فوتبال کاندیدا شدند و هر سه نظامی هستند، مگر میخواهیم برویم جنگ کنیم؟ میخواهیم فوتبال را جلو ببریم؛ فوتبال یعنی اینکه ملتها باهم آشنا شوند نه اینکه بزنند توی دروازه یکدیگر.»
او پیش از این هم به حضور مردانی از سپاه و نیروی انتظامی در سطوح مختلف مدیریت ورزش ایران اعتراض کرده بود. دادکان سال گذشته در برنامه زنده گفتوگوی خبری گفته بود: «هر مدیری که در سپاه و نیروی انتظامی بیکار میشود را سراغ فوتبال فرستادهاند. اگر اینها خوب هستند، چرا در همان پستهای نظامی نمیمانند؟»
اشاره «محمد دادکان» به حضور مهدی تاج (فرمانده سابق اطلاعات سپاه)، مصطفی آجرلو (سردار سپاه پاسداران و مأمور به نیروی انتظامی) و عزیزالله محمدی (فرمانده سابق سپاه پاسداران) بود. گزینههای نهایی ریاست بر فدراسیون فوتبال در اردیبهشتماه امسال، همین سه نفر بودند. دادکان مدعی شده که سردار محمد رویانیان پیش از آن که مدیرعامل باشگاه پرسپولیس (در دولت احمدینژاد) شود با او تماس گرفته بود. دادکان به قانون گفته است که به رویانیان گفته هم آرزویت را میگذاری هم آبرویت را.
رئیس سابق فدراسیون فوتبال ایران، در اشاره به دخالتهای سیاسیون در فوتبال ایران، به چگونگی حضور کارلوس کی روش در تیم ملی ایران اشاره میکند. دادکان به قانون گفته است: «کیروش را آقای رییسجمهور قبلی و دار و دستهاش آوردند؛ اگر هیچکس نمیگوید ولی من میگویم؛ نامه او را بهدست من هم دادند؛ گفتند این گزینههای رییس جمهوری برای سرمربیگری تیم ملی فوتبال است، کدامشان را بیاوریم؟ من گفتم این اختیار فدراسیون است، نه رییسجمهور.»
دادکان در بخش دیگری از حرفهایش پیرامون استعفای کی روش و موجی که این مربی این روزها به راه انداخته میگوید: «کیروش مدتهاست میگوید من پیشنهادهای زیادی دارم ولی هیچوقت نمیرود چون به ما تعهد دارد؛ کجا برود؟ هر کجا برود جریمه میشود؛ بعد هم تا کار به سرانجام نرسیده نباید اجازه بدهیم او برود؛ به او اختیارات زیادی دادهشده که مشکل فقط همین است.»

متن نامه و توضیحات آرش در پی میآید:
از آنجا که در تاریخ ۹۵/۱۰/۱۲۲، تلویزیون به اصطلاح ملی جمهوری اسلامی در شبکههای دوم برنامههای بیست و سی و شبکه اول اخبار ساعت ۹ شب با ساخت برنامههای تبلیغاتی به دستور کارشناسانِ امنیتی پرونده اینجانب و همسرم، به تولید اخبار دروغ و متناقض پرداخته بودند که همین اخبار نیز توسط بعضی از افراد در جلسات رسمی و در بعضی سایتهای خبری چون فارسنیوز و رجانیوز تکرار شده بود، خود را ملزم میدانم که به این «عوامفریبی»، «ظاهر سازی» و «پرونده سازی» پاسخ دهم؛ چرا که تلویزیون و رادیو را نه برای قدرتمندان و سیاستمداران، که برای مردم میدانم. که این حق نیز همانند همه حقوق دیگر از ما گرفته شده است.
۱- اینجانب آرش صادقی در بازداشت آخرم که در شهریور ۹۳۳ اتفاق افتاد، نزدیک به هفت ماه در بازداشت اطلاعات سپاه بودم که بخشهایی از این زمان را در خانههای امن سپاه نگهداری میشدم؛ خانههای امنی که در سرتاسر تهران پراکندهاند و کاربردهای متفاوتی همچون زندان، کافی شاپ، استودیو صداوسیما و غیره از آن انتظار میرود. در همین مکان بارها صدای گریه زنان را شنیدهام که به اقسام مختلف خودم نیز تحت شکنجه بودهام. آنچه تحت عنوان بازسازی صحنه به اصطلاح حضور در کافی شاپ دیدهاید، همان خانه امن قیطریه سپاه میباشد در نامه بعدی شرح کاملی از شکنجهها، آزار و اذیت خودم و همسرم در بند دو الف و این خانه امن خواهم نوشت.
۲۲- از آنجایی که همسرم گلرخ ایرایی همزمان با من در خانه شخصیمان بازداشت شد و بازجوهای سپاه با اطلاع از حساسیت و علاقه فی مابین ما دو نفر از هیچگونه ازار و اذیتی فروگذار نبودند به نحوی که برای گرفتن اعتراف تا پای اعدام همسرم به خاطر داستان چاپ نشده و منتشر نشدهای که در خانهمان پیدا کرده بودند پیش رفتند. هر انسان عادلی از حال و روز ما در آن روزها میتواند تصوری داشته باشد که چگونه مورد هجمه بدترین شکنجههای روحی و فیزیکی قرار گرفته بودیم.
۳۳- بحث همکاری و دفاع از سازمان مجاهدین و پژاک: چگونه میتوان تصور کرد دستگاه امنیتی و صداوسیما برای تخریب دو نفر پا را فراتر از دادنامهی آنها بگذارد و اتهاماتی را وارد کنند که هرگز در پرونده وجود نداشته است؟! بحث درباره همکاری و دفاع از سازمان مجاهدین یا پژاک را آنقدر کودکانه و ساده لوحانه میدانم که حتی شرمم میآید به آنها پاسخ دهم. وقتی مستندات دستگاه عریض و طویل قوه قضاییه و اطلاعات سپاه صفحه فیسبوک و کاور آن میباشد، چگونه میتوان سر پایین نینداخت و شرمگین نبود؟ آیا لازم است بگویم دفاع از حق زندگی انسانها، لزوما دفاع از عقاید آنها نیست؟
آیا لازم است بگویم چگونه میتوان چشم بر اعدام بست و همزمان خود را بشر نامید؟ بنده و خانم گلرخ ایرایی به عنوان دو فعال حقوق بشر ورای عقاید و آرمانهای افراد، وظیفه خود میدانیم به نسبت ظلمی که به هموطنانمان و ورای آن هر انسانی روا داشته میشود واکنش نشان دهیم. حال چه فرزاد كمانگر و شهرام احمدی یا زینب جلالیان باشد، چه غلامرضا خسروی و امثال آنان.
۴۴- خندهدارترین و مهلکترین اشتباه برنامهسازان آنجا روشن میشود که بنده را در حال ملاقات با بهروز جاوید تهرانی نشان میدهند. در سال ۹۳ در حالی که این شخص در فروردین ۹۱ بعد از تحمل ۱۱ سال زندان، از ایران مهاجرت کرده است. پس چگونه میتوان او را دید در حالی که در ایران نبوده است؟ در زمان آزادیشان بنده در بازداشت اطلاعات بودم و عملا نمیتوانستم ملاقاتی با ایشان داشته باشم.
۵۵- نهایتا داستان مصاحبه پدرم با مسیح علینژاد موضوع دیگریست که بارها به آن، هم خودم هم پدرم واکنش نشان دادهایم. نمونه آن مصاحبه اخیر پدر با مجموعه فعالان حقوق بشر هرانا میباشد. فکر میکنم اگر مصاحبهها و تکذیبیههای ما مبنی بر اینکه پدرم آن مصاحبه را انجام داده، کفایت نکرده است با سادهترین تکنولوژیهای روز دنیا که توسط کودکان نیز مورد استفاده است، چه برسد به سیستم امنیتی به اصطلاح مقتدر کشور ما! میتوان با تجزیه و آنالیز صداها، به راحتی این کشف بزرگ را به رخ همگان کشید!!
البته کیست که نداند بعضی پدرها و پسرها صدا و چهرهشان به همدیگر شبیه است و این کوچکترین دانایی در علم پزشکی است.
برخوردهای سیاه و فاجعه بار ماموران سپاه در بازداشت و بازجویی بر کسی پوشیده نیست. اما آنچه مایهی تاسف است، مظلوم نمایی آنان است که در برنامهها اخبار و جلسات متعدد زندانیان سیاسی و عقیدتی را با سناریوهای تکراری و پرونده سازیهایی معلوم الحال و همچنین به طرز فاجعه باری پیوند دادن بی ربطترین چیزها با قانون اساسی و قضایی سعی دارند از خود چهرهای وفادار و از دیگران دشمن قسم خورده و گمراه بسازند. در این میان مردم نیز که سرگردان بین رسانههای داخلی و استفاده از فضای مجازی و ماهواره هستند نمیدانند دم خروس را باور کنند یا قسم حضرت عباس آنان را.
در این آشفته بازاری که به وجود میآورند تنها این خود زندانیان هستند که بی خبر از جهان اطراف و در حبس متضرر میشوند چرا که هیچ دسترسی به فضای آزاد ندارند و تنها پکیجهای خبری و بولتنها و روزنامههای حکومتی برایشان تجویز میشود تا بخوانند و بدانند. صد البته این فضای تک بعدی توسط هزاران فرد حامی حقوق بشر و فعالین این عرصه شکسته شده و نوید روزهای بهتری را نیز میدهد.
به هرحال آنچه نوشته شد تنها بخشی از دوران سختی است که بر ما رفته و قصد نیز نه ذکر مصیبت بود و نه قهرمان سازی بلکه شفافسازی آنچه گذشته است بر ما.
حال در این روزها که بیم بازداشت مجدد همسرم میرود که این خود بدعهدی آشکاری از جانب گردانندگان سیستم قضایی میباشد، میخواهم اعلام کنم و عهد ببندم که اینبار نیز تا پای جان مصمم به ادامهی اعتصاب غذا و از سرگیری مبارزه خود هستم. مطالبهام آزادی خانم گلرخ ایرایی است نه به خاطر نسبت بین ما، که به خاطر این ظلمی است که بر او رفته و میرود. ایمان دارم هر قاضی عادلی نگاهی گذرا به این پرونده بیاندازد، به ساختگی بودن اتهامات آن پی خواهد برد.
با عنایت به سابقهی فیزیکی و مشکلات متعدد کلیوی و ریوی آریتمی و ضایع شدن ماهیچههای قلب و استفراغ خون مکرر و مشکلات ثبت شدهی دیگر در پزشکی قانونی در هفتاد و دو روز اعتصاب گذشته و روزهای پس از اعتصاب، بنده اینبار نیز با علم به خطرات و هر دم احتمال مرگ پیش میروم و اعتصاب غذای خود را بلافاصله با ورود گلرخ ایرایی به زندان شروع میکنم.
فروزانی مشعل آزادی و خرد و دفاع از کرامت و حرمت انسانی بهایی دارد به امید آن روزی که دیگر شاهد تعرض به ساحت انسانیت نباشیم.
آرش صادقی
بند هشت زندان اوین
<img width=”300″ height=”191″ src=”https://www.hra-news.org/wp-content/uploads/2016/06/marg-kargar-imeni-mohit-kar-havades-2-300×191.jpg” class=”attachment-single-thumb size-single-thumb wp-post-image” alt=”” />
مدیرکل پزشکی قانونی استان تهران با اشاره به اینکه در ۸ ماه اول سال، ۲۳۸ مورد فوت ناشی از حوادث کار به مراکز پزشکی قانونی استان تهران ارجاع شده است، گفت که این آمار نسبت به مدت مشابه سال قبل، ۷.۱ درصد کاهش داشته است.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از فارس، مسعود قادی پاشا در ارتباط با تلفات حوادث کار اظهار داشت: “در ۸ ماه اول سال ۲۳۸ مورد فوت ناشی از حوادث کار به مراکز پزشکی قانونی استان تهران ارجاع شده است”.
وی افزود: “این آمار در مقایسه با مدت مشابه سال قبل که تعداد فوت ناشی از حوادث کار ۲۴۲ نفر اعلام شده بود، ۷.۱ درصد کاهش یافته است”.
مدیرکل پزشکی قانونی استان تهران خاطر نشان کرد: “از کل فوت شدگان ناشی از حوادث کار در هشت ماه امسال ، ۲۳۳ نفر مرد و ۵ نفر زن بودهاند”.