ممانعت مسئولین از ملاقات زوج در بند ((( گلرخ ایرایی در بی‌خبری کامل از وضعیت آرش به سر می‌برم همسرم مظلومانه سوی مرگ می‌رود)))

گلرخ ایرایی، فعال حقوق بشر محبوس در زندان اوین، در نامه‌ای با ابراز نگرانی از وضعیت آرش صادقی که پس از بازداشت مجدد او دست به اعتصاب غذا زده است، ارگان امنیتی سپاه و قوه قضاییه را مسئول جان همسرش دانست و اعلام کرد که علیرغم داشتن مجوز رسمی، از ملاقات هفتگی و کسب اطلاع از وضعیت وی محروم است.
متن این نامه که برای انتشار در اختیار تارنگار حقوق بشر در ایران قرار گرفته است، در پی می‌آید:
حدود یک ماه از شکستن اعتصاب ٧٢روزه همسرم می‌گذرد، باوجود تأیید پزشک قانونی زندان و معاینات انجام‌شده در دو بار اعزام چندساعته ایشان به بیمارستان، که گواه بر نیاز مبرم به بستری شدن و مداوای ایشان تحت نظارت پزشکان متخصص بوده، همچنان از اعزام و حتی مرخصی درمانی وی ممانعت به عمل می‌آورند.
آرش اعتصاب غذایش را شکست و پس‌ازآن با خلف وعده دادستان و مسئولین مواجه شد. طبق قانون از جهت آنکه دادستانی تخلف در ادله و مستندات ارائه‌شده مبنی بر اتهام اهانت و توهین به مقدسات مندرج در پرونده‌ام را پذیرفته بود، باید تا زمان اعاده دادرسی با توقف حکم آزاد می‌بودم اما نهایتاً با تضمین دادستان مبنی بر تمدید مرخصی تا زمان پایان دادرسی مجدد در پرونده من و با توجه به وخامت حال آرش، با پذیرش شرایط مرخصی، در هفتادو دومین روز از زندان خارج شدم و آرش نیز به اعتصاب غذایش پایان داد.
پس از گذشت تنها چهار روز از خروج من از زندان، توسط نماینده دادستان و دادیار ناظر بر زندان آقای حاج مرادی مطلع شدم دادستان برخلاف تضمین داده‌شده با تمدید مدت مرخصی من مخالفت نموده است. پس از خلف وعده ایشان من طبق صحبتی که در مدت حبسم با دادیار پیشین ناظر بر زندان آقای حاجیلو داشتم، از بازگشت به زندان خودداری نمودم. ایشان علاوه بر دادستان، در حضور رئیس زندان اوین تضمین نموده بودند که به‌جای توقف حکم با شرایط مرخصی از زندان خارج شوم و با تمدید مرخصی تا زمان اعاده دادرسی آزاد بمانم.
این خلف وعده در مورد خود من و عدم اعزام آرش به بیمارستان در حالی بود که حتی حسب موافقت مسئولین با مرخصی استعلاجی (درمانی) همسرم اقدام به تهیه سند جهت مرخصی ایشان نموده بودم تا پیگیری روند درمان وی را خارج از زندان ادامه دهیم. اما در این مورد هم در کمال حیرت، باوجود انجام کلیه مراحل سند گذاری و تودیع وثیقه درحالی‌که پیش‌تر در روزنامه‌های شرق و ایران نیز مشخصاً اعلام شده بود آرش صادقی به مرخصی می‌آید، همه درها بسته ماند و آرش تا امروز همچنان در زندان بدون رسیدگی و مداوای خاصی به سر می‌برد و روز بروز بر وخامت حالش افزوده می‌شود.
سلامت همسرم با خلف وعده مسئولین برای همیشه ازدست‌رفته است. حال بیم آن دارم که به جهت بی‌تفاوتی و عدم‌کفایت وعده مسئولین جانش را از دست بدهد.
به جهت عدم مراجعه به زندان صبح یکشنبه ۳ بهمن ۹۵ دو تیم برای بازداشت به منزلمان وارد شدند. یک تیم از دادستانی و یک تیم از قرارگاه ثارالله سپاه پاسداران. تیم سپاه با همراهی همان شخصی که ۳ آبان امسال به منزلمان یورش آورده بودند، مجدداً اقدام به بازداشتم نمودند.
این در حالی است که بابت هتاکی، اهانت و تحقیر این فرد، پیش‌تر معترض بودم اما نه تنها واکنشی به اعتراضم ندیدم، بلکه مجدداً این فرد را به همراه افراد دیگری از ارگان مذکور باز هم بدون ارائه مجوزی بازداشتی همانند گذشته در منزلمان می‌دیدم. این بار علاوه بر من، رفیقم را نیز بدون ارائه مجوز و حکمی بازداشت و با ماشینی که متعلق به تیم سپاه بود از محل بازداشت دور نمودند.
نمی‌دانستم میهمان خانه‌ام را به کجا منتقل می‌کنند. فقط می‌دانستم نه تنها برای بازداشت او مجوزی ندارند، بلکه حتی از حضور وی در خانه‌مان نیز بی‌خبر بوده‌اند.
مأمور هتاکی که سوم آبان از هیچ اهانتی به من فروگذاری نکرده بود، چند روز بعد برای بازداشت آتنا دائمی به منزل ایشان هجوم برد و با همان شیوه آتنا را نیز مورد اهانت قرار داد.
حال مجدداً در منزل ما حاضر شده بود. این در حالی است که می‌دانیم بازداشت جهت اجرای حکم ارتباطی به ارگان خاصی ندارد و باید توسط تیم اعزامی اجرای احکام انجام شود. اما متأسفانه در پرونده خود و دوستانم شاهد بوده‌ام قرارگاه ثارالله سپاه با عنوان شاکی خصوصی طرح شکایت می‌کند و بعد با تیم اعزامی متشکل از اعضای قرارگاه، اقدام به بازداشت و در مراحل بعدی اقدام به بازجویی و تعیین اتهامات می‌نماید.
آنچه به‌وضوح از جانب ابوالقاسم صلواتی قاضی دادگاه بدوی من انجام گرفت گواه بر این بود که در مرحله صدور احکام نیز ارگان مذکور اعمال‌نفوذ داشته و حتی بعدازآن جهت اجرای حکم، تمام‌قد وارد عمل می‌شوند. شرایط افراد طی دوران حبس نیز با رصد کامل ضابطین (بازجویان) و اعمال‌نظر آنان در کلیه موارد همراه می‌باشد.
این مسئله به هرگونه که پیگیری می‌شود، نهایتاً به عدم استقلال قوه قضائیه و دادستانی ختم می‌شود.
با طرح شکایت علیه خانواده بازداشت‌شدگان و کشته‌شدگان، بیم آن می‌رود که فضای اختناق و اعمال نظرات شخصی و سلیقه‌ای بیشتر گردد و پرونده‌های گشوده شده برای هر فرد، دامن‌گیر اعضای خانواده شود.
آرش پیش‌تر براثر حضور لباس شخصی‌ها در منزلشان، مادرش را از دست داد. شاهدیم اعضای خانواده‌ها نیز طی سال‌های گذشته تا همین اواخر بازداشت، احضار یا محکوم‌به حبس، جرائم نقدی و حتی شلاق شده‌اند و از حریم امنی برخوردار نبوده و نیستند. هیچ مقام مسئولی نیز در برابر اعتراضات پاسخگو نمی‌باشد.
شهناز اکملی مادر مصطفی کریم بیگی که در روز عاشورای ۸۸ با شلیک مستقیم گلوله جان باخت ازجمله مادرانی است که حتی از حق برگزاری آزادانه مراسم یادبود برای فرزندش محروم بوده و همیشه با اعمال فشار نیروهای امنیتی مواجه بوده است و هرگز خواسته‌اش که همانا مشخص شدن هویت امران و عاملان قتل فرزندش بوده، محقق نشده است.
اعمال فشارها و اذیت و آزارها بر خانواده‌ها به حدی بوده است که حتی حرمت مزار کشته‌شدگان را نیز نگه نداشتند و به ضرب گلوله یا غیره مزار کشته‌شدگان را به‌کرات درهم شکستند.
و بازهم هیچ مقامی پاسخگوی این بی‌حرمتی‌ها و زخم‌های خانواده‌ها نبوده است.
حال این حریم ناامن تنگ‌تر و فضای اختناق وسیع‌تر شده به حدی که از بازداشت و بازجویی مهمان خانه‌مان نیز واهمه‌ای ندارند.
این بی‌قانونی‌ها و عدم شفاف‌سازی حوزه قدرت ارگان‌ها و نهادها و عدم استقلال قوه قضائیه و عدم اراده یا ناتوانی در انجام تعهدات و تضمین‌ها که نمونه‌اش موافقت دادستان در پذیرش درخواست همسرم و خلف وعده ایشان پس از چند روز، بدون هیچ‌گونه توضیحی و همین‌طور پذیرش اعزام آرش به مرخصی و امضای نماینده دادستان بر برگه‌های مرخصی و انجام و اتمام کلیه مراحل وثیقه گذاری و نهایتاً عدم اعزام ایشان با وخامت حال مشهود نشان از عدم استقلال و نبود توان اجرایی و اعمال‌نفوذ قدرتی مافوق قوا را دارد و این بدان معناست که روزبه‌روز عرصه بر فعالین و خانواده‌هایشان تنگ‌تر می‌شود.
در اینجا آنچه لازم به ذکر می‌باشد این است که همسرم را در تاریخ ۱۸ دی‌ماه به بیمارستان طالقانی اعزام نمودند و پس از انجام آزمایش آندوسکوپی و آزمایش‌های لازم توسط پزشکان، بیمارستان دستور بستری شدن ایشان را صادر کرد. اما در کمال حیرت، پس از چند ساعت حدود ۱۲ نیمه‌شب همسرم توسط تعدادی لباس شخصی از بیمارستان مرخص و به زندان بازگردانده شد. این در حالی بود که به جهت شرایط بحرانی آرش، پزشکان طبق سوگند حرفه‌ای شان از ترخیص وی امتناع نمودند و نهایتاً با ارعاب و اجبار انترن جوانی حکم ترخیص همسرم را امضا نمود.
حال با توضیحات داده‌شده و آنچه پیش‌تر بیان شد، نگران وضعیت جسمی آرش هستم. علاوه بر تأیید پزشکان بیمارستان طالقانی و آزمایش‌های انجام‌شده در بیمارستان شهدای تجریش، پزشکی قانونی زندان اوین نیز بحرانی بودن حال همسرم را تأیید و لزوم بستری و مداوای ایشان را در دستور دارند اما همچنان همسرم در زندان بدون مداوا و مراقبت خاصی روز بروز به صدمات جبران‌ناپذیر بیشتری دچار می‌شود.
از جامعه پزشکان توقع دارم نسبت به مرگ تدریجی و مظلومانه همسرم واکنش نشان دهند. در صورت بروز اتفاقی ناگوار برای همسرم، مسئولیت جان ایشان به عهده قوه قضائیه که توقع استقلال از آن می‌رود و همچنین ارگان سپاه می‌باشد.
حال پس از گذشت یک هفته از آخرین بازداشتم باوجود آنکه مجوز رسمی جهت ملاقات هفتگی و همین‌طور هفته‌ای یک‌بار تلفن بند به بند با آرش را دارم که با امضا نماینده دادستان و دادیار پیشین ناظر بر زندان آقای حاجیلو صادر شده است، اما همچنان در بی‌خبری کامل از ایشان به سر می‌برم و نمی‌دانم چه قدرتی بالاتر از مقام نماینده دادستان بر شرایطمان حاکم است که این‌گونه از حق و حقوقمان نیز محروممان می‌کنند و برایمان زندان در زندان می‌سازند.
لبریز می‌شویم از خشم،
برپا می‌خیزیم،
و خروشمان،
بر باد می‌دهد بنیان بیداد را،
تو می‌مانی،
با خلقی روبرویت،
که ایستاده‌اند،
در آن هنگامه ای،
که هیچ راه گریزت نخواهد بود.
گلرخ ایرایی
بهمن ۹۵-بند زنان زندان اوین

آمار وارقام اعدام ها از سال ٥٧تا ٩٥ (٦١هزار اعدام)

 

ehsan fatahiyan fetahi rojikurd
نويسنده وگردآورنده: احسان فتاحي

آمار وارقام اعدام ها از سال ٥٧تا ٩٥ (٦١هزار اعدام)

باگذاشته چهار ده از انقلاب اسلامي ايران مي خواهيم مروري به آماراين اعدامي ها بپردازيم از سال ١٣٥٧تا سال ١٣٩كه اين آمار بسيار وحشتناك مي باشد.
١: از بهمن ٥٧تا اسفند٥٨ /٤٣٨اعدام
با رأی دادگاه انقلاب اسلامی در ایران
در روز ۲۷ بهمن ۱۳۵۷ اولین گروه از سران نظام سابق که شامل ۴ ارتشبد ارتش شاهنشاهی ایران بود با حکم دادگاه انقلاب به ریاست صادق خلخالی به اعدام محکوم شدند.
بنا به گزارش سازمان عفو بین‌الملل از پیروزی انقلاب تا اسفند ۱۳۵۸ تعداد ۴۳۸ نفر توسط دادگاه انقلاب اعدام گردیده‌اند.
٢: در سال ٥٩ بيش از ٦٢٤نفر اعدام شدند.
یکی از مشهورترین اعدام‌های خلخالی اعدام ۹ نفر در مریوان در رابطه با “کوچ اعتراضی” بود. ورود ارتش به شهر مریوان در مرداد ماه ۵۹ با خروج اعتراضی مردم این شهر برای جلوگیری از وقوع جنگ روبرو شد. بر اساس گزارشهای موثق تقریبا تمام ساکنان مریوان به مدت دو هفته به اردوگاهی در خارج از این شهر پناه بردند. بعدها در این رابطه ۹ نفر از جمله دو برادر عضو یک خانواده تیرباران شدند.
٣: در بين سال هاي ٦٠  تا ٦٤  (١٤٧٩٤نفراعدام شدند)
طبق آمارهاي دقيقي كه جمع آوري شده است  بيش  از ١٤٧٩٤دربين سالهاي ٦٠تا٦٤اعدام شدند.
درجنگي كه بين ايران وعراق اتفاق افتاد تلفات آن را ميتوان طبق آمارهاي حكومت ايران بيان كرد.
۱۲۳٬۲۲۰ تا ۱۶۰٬۰۰۰ نفر کشته شده در نبرد و ۶۰٬۷۱۱ مفقود (بر اساس اعلام دولت ایران)
۲۰۰٬۰۰۰ تا ۶۰۰٬۰۰۰ نفر بر اساس آمارهای مستقل
۸۰۰٬۰۰۰ نفر کشته در میدان نبرد (بر اساس اعلام عراقی‌ها)
۳۲۰٬۰۰۰ تا ۵۰۰٬۰۰۰ نفر مجروح
۴۰٬۰۰۰ تا ۴۲٬۸۷۵ نفر اسیر
۱۱٬۰۰۰ تا ۱۶٬۰۰۰ نفر تلفات غیرنظامی
۶۲۷میلیارد دلار خسارت مالی
٥: در سال ٦٥و ٦٦ (١٤٥٦اعدام )
طبق خبرهاي واخبارهاي ثبت شده تخمين شده است كه در سال هاي ٦٥و٦٦ در حكومت اسلامي ايران نزديك به ١٦٧١ اعدام صورت گرفته باشد كه موثق ترين آن ١٤٥٦نفر ثبت شده است.
٦: اسامي اعدام كودكان وزنان اعدام شده ازسال٦٠تا ٦٧
٧: در سال ٦٧ (٤٤٨٤اعدام)
در تابستان ۱۳۶۷ واقعه‌ای بود که طی آن به فرمان سید روح‌الله خمینی، چندین هزار زندانیان سیاسی و عقیدتی در زندان‌های نظام جمهوری اسلامی ایران در ماه‌های مرداد و شهریور ۱۳۶۷ به شکلی مخفیانه اعدام و در گورهای دسته‌جمعی دفن شدند.به طور کلی جرم زندانیان همکاری با سازمان‌های مخالف نظام به خصوص سازمان مجاهدین خلق ایران و همچنین طیف‌های مختلفی از گروه‌های چپ، کمونیست و مارکسیست بود.تعداد قربانیان این واقعه نزد مراجع مختلف متفاوت و بین ۳۰۰۰تا ۴۴۸۲ نفر تخمین زده می‌شوند. گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد تعداد زندانیان سیاسی اعدام‌شده را دست‌کم ۱۸۷۹ نفر اعلام کرده‌است.
مقامات ارشد نظام جمهوری اسلامی ایران انجام اعدام‌ها را انکار نمی‌کنند، بلکه در قریب به اتفاق موارد از آن دفاع کرده‌اند و آن جنایت را برای حفظ نظام، لازم و ضروری شمرده‌اند.آیت‌الله منتظری، بلندپایه‌ترین مخالف اعدام‌ها بود و اعتراضات‌هایش به قیمت برکناری‌اش از جانشینی آیت‌الله خمینی و به حبس خانگی تا زمان مرگش انجامید.
قتل‌های زنجیره‌ای، به قتل برخی از شخصیت‌های سیاسی و اجتماعی منتقد نظام جمهوری اسلامی در دههٔ هفتاد خورشیدی در داخل و خارج از ایران گفته می‌شود که به گفتهٔ برخی منابع با صدور فتوی توسط روحانیون بلندپایه و توسط پرسنل وزارت اطلاعات در زمان وزارت علی فلاحیان (وزیر اطلاعات دوران ریاست‌جمهوری هاشمی رفسنجانی) و دری نجف آبادی (اولین وزیر اطلاعات در دولت محمد خاتمی) صورت گرفت.
گرچه در مجموع، قتل‌ها در طول چندین سال اتفاق افتاده و تعداد قربانیان به بیش از (هشتاد) نویسنده، مترجم، شاعر، فعال سیاسی و شهروندان عادی می‌رسد.
ودر بين اين ده سال از ٦٧تا ٧٧بيش از ٦٧٨٣اعدام صورت گرفته است در طول اين يك ده !
٩: حمله به كوي دانشگاه در سال ٧٨ (٧كشته)
هجده تیر یا وقایع کوی دانشگاه تهران به مجموعه ناآرامی‌ها و درگیری‌ها بین روزهای هجدهم تا بیست وسوم تیرماه ۱۳۷۸ میان دانشجویان، نیروهای انتظامی و افراد موسوم به لباس شخصی‌ها، اطلاق می‌شود.مجموعهٔ فعالان حقوق بشر در ایران ادعا دارد ۷ نفر در واقعه حمله به کوی دانشگاه کشته شده‌اندکه تاکنون فقط هویت عزت‌الله ابراهیم‌نژاد و فرشته علیزاده روشن شده‌است.شورای متحصنین در بیانیه ۲۶ تیر مرگ تامی حامی‌فر را نیز تأیید کردو سعید زینالی نیز از هنگام دستگیری توسط مأموران ناپدید شده است؛ همچنین چشم یک دانشجوی پزشکی بر اثر اصابت گلوله تخلیه، دست و پای عده‌ای شکسته و تعداد زیادی دانشجو ضرب وشتم شدند.از این حادثه به عنوان بزرگ‌ترین چالش جنبش دانشجویی در ایران بعد از انقلاب ۱۳۵۷ نیز یاد
می‌شود.
١٠: از سال ٧٨تا ٧٩
طبق آمار سازمان هاي حقوق بشري در طول اين نه سال اگر بر فرض حساب كرد هر سال در ايران حداقل ٥٦٠اعدام صورت گرفته باشد بر جمع نه سال مي شود ٥٢٢٠اعدام صورت گرفته است.
١١: ازخرداد٨٨ تا تير ٨٩ (١٥٢اعدام ، سياسي )
در پی اعلام نتایج دهمین دورهٔ انتخابات ریاست جمهوری ایران و اعلام پیروزی دوبارهٔ محمود احمدی‌نژاد، تظاهرات و راهپیمایی‌های بی‌سابقه‌ای در خیابان‌ها و میدان‌های تهران و همچنین شهرهای دیگر ایران، توسط معترضان به نحوهٔ شمارش آرا و حامیان میرحسین موسوی، رقیب اصلی احمدی‌نژاد در انتخابات، در ماه‌های خرداد و تیر ۱۳۸۸ به راه افتاد که بزرگترین راهپیمایی‌های اعتراضی در تاریخ ۳۰ سال جمهوری اسلامی ایران بود.
در جریان سرکوب معترضان توسط نیروهای پلیس و شبه‌نظامیان بسیج و سپاه پاسداران، به ویژه در روزهای ۲۵ و ۳۰ خرداد ۱۳۸۸، تعدادی از معترضین و عابرین کشته و مجروح شدند.
طبق آمار آژانس خبررسانی کُردپا، ٨١۴ مورد مجازات اعدام در سال نخست دولت روحانی به اجرا درآمده است که در مقایسه با بازه زمانی سال قبل (١٢ مردادماه سال ١٣٩١ تا ١٢ مرداد سال ١٣٩٢) با تعداد ۵۵٣ مورد، افزایش ۴٧ درصدی داشته است.
مجازات اعدام برای افرادی که هنگام ارتکاب جرم کمتر از ١٨ سال سن داشته‌اند، ١۶ مورد بوده که حکم اعدام تمامی آنان بعد از رسیدن به سن ١٨ سالگی به اجرا درآمده است.
با استناد به آمار ثبت‌شدە در مرکز آمار آژانس خبررسانی کُردپا، ١٩ تن از افراد اعدام شده زن بودە و همچنین حکم اعدام ۶٩٧ نفر از آنان به صورت گروه‌های ٢ تا ١۶ نفره و ١١٧ نفر از این افراد بصورت فردی اعدام شده‌اند.
طبق آمار ثبت‌شدە، تنها اسامی ٣۶٧ تن از افراد اعدام‌شدە طی یک سال اخیر معلوم می‌باشد و اسامی ٣۴٠ تن نامعلوم، ٨۵ تن تنها حروف اول نام و نام‌خانوادگیشان موجود است و همچنین ٢٢ تن از آن‌ها تنها اسم کوچکشان منتشر شده است.
همچنین طبق مشخصات افراد اعدام شده بطور کل ٧٣ نفر از آنها کُرد، ٢١ نفر عرب، ١۶ نفر بلوچ، ۵ تن ترک، ۴ نفر آذری و ٣ تفر تبعه افغانستان هستند.
محاربه ومفسد في الارض
در سال ٢٠١٣، ٢٩ نفر با اتهام محاربه و فساد فى الارض اعدام شدند. در بين اين افراد از كسانى كه با اتهام مبارزه مسلحانه دستگير شده بودند وجود داشت تا وابستگى به گروه‌هاى سياسى اپوزيسيون و متهمان به تروريسم. بيشتر اعدام شدگان اين دسته، از گروه هاى اتنیکی و از مناطق بلوچستان، كردستان و مناطق عرب‌نشين ايران بودند. برای جزئیات بیشتر به بخش “گرههای اتنیکی” مراجعه شود.
١٣: آمار اعدام در سال ١٣٩٣
احمد شهید، گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور حقوق بشر ایران طی گزارشی اعلام کرده بود که “در سال ٢٠١۴، ٩۶۶ نفر در ایران اعدام شده‌اند که این تعداد بالاترین رقم اعدام در بیست سال گذشته است”.
براساس این گزارش “تعداد اعدام‌شدگان از ٩١ نفر در سال ٢٠٠۵ به ٩۶۶ نفر در سال ٢٠١۵ افزایش یافته است که حدود نیمی از آنها در رابطه با مواد مخدر اعدام شده‌اند. برخی از آنها پیش از رسیدن به سن قانونی ١٨ سالگی به اعدام محکوم شده بودند”.
همچنین آمده که “در سال گذشته زندان قزل‌حصار با ١۵۵ نفر و زندان رجائی‌شهر کرج با اعدام ١٠٩ نفر بیشترین تعداد اعدام‌ها را در ایران داشته اند”.
پیشتر نیز در همین رابطه سازمان عفو بین‌الملل در گزارشی اعلام کرده بود که رژیم اسلامی ایران از آغاز دی‌ماه ٩۴ تا تیرماه ٩۴، ۶٩۴ نفر را اعدام کرده است که طی این بازه زمانی حکم اعدام ٣٩ شهروند کُرد توسط دستگاه قضایی رژیم اسلامی ایران به اجرا در آمده است که از این تعداد ۴ زندان سیاسی کُرد جزو اعدام‌شدگان بود‎ه‎اند.
١٤: آمار اعدام در سال ١٣٩۴
اجرای احکام اعدام در سال ۲۰۱۵ نسبت به سال ۲۰۱۴ دست کم ۴۰٪ افزایش داشته است، هم چنین صدور احکام اعدام نیز با افزایش ۲۱۵٪ همراه بوده است. تعداد اعدام‌ها در ملاء عام ۳٪ نسبت به سال ۲۰۱۴ کاهش داشته است و اعدام زنان نیز ۵۰٪ کاهش را نشان می‌دهد.
همچنین به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، بر اساس این گزارش ۶۹٪ اعدام شدگان به اتهام جرایم مربوط به مواد مخدر در ایران اعدام شدند. ۲۱٪ به اتهام قتل، ۶٪ به اتهام تجاوز به عنف، ۱٪ به اتهام نامعلوم، و ۱٪ درصد نیز به اتهام محاربه و افساد فی الارض در ایران اعدام شدند.مجموماً از ۳۲۱ گزارش گردآوری شده ۳۴۲ مورد نقض حقوق برای ۱۴۷۱ شهروند به ثبت رسیده است.
١٥: آمار اعدام هادر سال ١٣٩۵
اعدام دست‌کم ٦٧١ زندانی از ابتدای سال ۲۰۱۶  و بالا رفتن آمار آن حقوق‌بشر ایران اعلام کرده بود ، ۵ مرداد ماه ۱۳۹۵: اعدام دست‌کم ۲۵۰ نفر از تاریخ ۱ ژانویه تا ۲۰ جولای سال جاری توسط سازمان حقوق‌بشر ایران به ثبت رسیده است. این آمار نشان می‌دهد به‌طور متوسط در هر روز بیش از ۱ نفر اعدام شده است.
همچنین در تاریخ ١٢مرداد ماه ٢٠زندانی اهل سنت کُرد درحالی که حکم آنها ناعادلانه بود به اجرا گذاشته شد واعدام شدند.
در هفت ماه اول سال میلادی گذشته (۲۰۱۵) بیش از ۷۰۰ نفر در زندان‌های مختلف ایران اعدام شدند، این آمار برای تمام سال به ۹۶۹ نفر بالغ شد که این بالاترین حد در طی ۲۵ سال گذشته بوده است.
باتوجه به گزارشات سازمان حقوق‌بشر ایران و آمارهایی که توسط این نهاد به ثبت رسیده است، جرائم مربوط به مواد مخدر و قتل عمد همچون سال‌های گذشته بالاترین میزان اعدام را به خود اختصاص داده بودند.
گفتنی است، در سال ۲۰۱۶ مقامات ایران اجرای حکم اعدام در مقابل دیدگان شهروندان از جمله کودکان را ادامه دادند. همچنین اعدام چندین مجرم نوجوان در میان اعدامیان این سال گزارش شده و سازمان حقوق بشر ایران هنوز در حال بررسی موارد ایشان است.
برخی از نکات مهم گزارش اخیر سازمان حقوق بشر ایران در خصوص اعدام‌ها بین ۱ ژانویه تا ۲۰ جولای ۲۰۱۶:
%۴۵ از اعدام‌ها توسط منابع رسمی در ایران گزارش شده‌اند.
%۴۷ از اعدام‌ها با جرائم مربوط به مواد مخدر صورت گرفته است.
%۳۹ درصد از اعدام‌ها با اتهام قتل عمد بوده است.
۱۹ تن در ملاء عام اعدام شده‌اند.
شایان ذکر است که سازمان حقوق بشر ایران در خصوص برخی از گزارشات اعدام همچنان در حال تحقیق است که به علت عدم تأیید قطعی در این آمار گنجانده نشده است.
همچنین در ١٢مرداد ماه سال ٩۵ بیش از سی نَفَر از جوانان اهل سنت اعدام شدند.  ١٨نفر دیگر آنها در آستانه اعدام هستند.
در کل طی شش ماه دوم سال ٩٥ بيش از ٣٨٦ اعدام  به ثبت رسیده که رسانه‌های رسمی و قوه قضائیه تنها ١٧٣ فقره از آن را اعلام کرده‌اند.
پيش بيني مي شود آمار دقيق اعدام در سال ٩٥بيش از نهصد نفربوده است.
١٦: اعدام بهائيان
 ابتدای انقلاب ۵۷ ایران تا به حال، ۲۰۲ نفر از بهائیان به خاطر اعتقادشان به دین بهائی، و یا ترویج و تبلیغ آن، توسط حکومت اسلامی اعدام شده‌اند.
١٧: اعدام اهل سنت
 در مورد اهل سنت  كه شهروند درجه دوم در ايران محسوب مي شود وبيشتر در مناطق مرزي  ساكن مي باشند.
در مورد آمار اعدام ها وكشتاروترور علما سني در طول اين چهار ده بسيار فراوان مي باشد كه قابل شمارش نيستند واكثريت اهل سنت از مليت هاي كورد وبلوچ وتركمن صحرا وعرب اهواز مي باشند
نتيجه گيري :
اگر ما تمامي اين آمار وكشتار واعدام ها وترور وتجاوز واعدام مواد مخدري ها و قتل هاي عمد و قوميت هاي ملي و مذهبي  در اين چهار ده از انقلاب اسلامي ايران كنار هم قراردهيم به رقم
فاجعه باري مي رسيم كه از گفتن آن بايد لرزيد!
ولي بصورت تقريبي ميتوان ٦١هزار نَفَر تخمين زِد !
منابع :
بنیاد برومند، تارنگارتخصصی حقوق بشر درایران، عفو بین الملل، کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران، خبرگزاری هرانا
کانون مدافعان حقوق بشر کردستان، کردپا، کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، رادیو کوردانه، آژانس خبری موکریان، سازمان حقوق بشر ایرانن، ماف نیوز، شبکه حقوق بشر کردستان، آسو روژهلات، روژی کورد، سنی نیوز، هنگاو، کوردستان میدا و کورد و کودستان، روژ نیوز، کانون حمایت از خانواده جان باختگان، بگونه، کانون مدافعان حقوق بشر در ایران، کمپین فعالین بلوچ، رادیو فردا، صدای آمریکا، بی بی سی فارسی، کیهان لندن، کیهان نوین، رادیو زمانه، رادیو فرهنگ، حزب کمونیست، گزارشگران بدون مرز، آزادی بیان، کمپین بین المللی نه به اعدام، ایران پیک، سایت میهن، زیتونه، دویچه وله، العربیه فارسی، جوانه ها، نه به زندان نه به اعدام،، سازمان حقوق بشر کردستان.آژانس خبر ایران، آزادی بیان، صدا نیوز، سازمان دیدبان حقوق بشر، تحلیل روز، سایت سویدوند وابسته به ژنو، خودنویس، دیدگاه، عرفان نیوز، خبرگزاری صدای مسیحیان، سحام نیوز، سحبانیوز، روژهلات تایمز، شورای شمس، زاگرس پوست، خبر گر، سایت راه کارگر، سایت ملیون ایران، خبر کلمه فارسی، کانال نور، وصال حق، کانال توحید، خبرنگاران آزاد کردستان، سایت بهانیوز، پژواک ایران، گُویا نیوز، سایت عصرآنارشیسم، جنگ خبر، همبستگی ملی، عصر نو، مجاهدین خلق، ایرانگولبال، خبر نامه ملی ایرانیان، فضوله محله، نشریه راوی، اسرائیل تایمز، رادیو اسرائیل، رادیو کوچک، کانال ایران فردا، رادیو فرانسه، رادیو پارس، کانال من و تو، بالاترین، برنامه تبلت، فضوله محله، کانون دفاع از حقوق بشر در ایران، وسایر وبلاگ و سایت ورسانه های دیگر

اعدام برای کودک-مجرم؛ مجازات قصاص برای قاتل معلم فیزیک در سرکلاس

 پسر نوجوانی که معلم ۴۳ ساله‌ فیزیک اش، محسن خشخاشی را در سرکلاس درس در دبیرستان پسرانه حافظی بروجرد به قتل رسانده بود به اعدام محکوم شد.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از جام جم، این پسر نوجوان که محمد نام دارد،ساعت ۱۱ صبح اول آذر سال ۹۳، سراسیمه وارد کلاس درس فیزیک معلم ۴۳ ساله‌اش محسن خشخاشی در دبیرستان پسرانه حافظی در خیابان ۴۵ متری بسیج شهرستان بروجرد شد.
او بدون هیچ حرفی به سمت نیمکتش رفت. معلم از او خواست به دلیل غیبت غیرموجه از دفتر نامه بیاورد که محمد به طرف آقا معلم حمله‌ور شد و با چاقویی که همراه داشت، ضرباتی به گردن و سینه او زد و گریخت. هر چند پیکر معلم زخمی به بیمارستان منتقل شد و پزشکان برای نجات او تلاش کردند؛ اما وی به دلیل شدت خونریزی فوت کرد. دانش‌آموز متهم به قتل به تهران گریخت و زندگی پنهانی‌اش را آغاز کرد، اما در پایتخت پس از درگیری با پسری به کانون اصلاح و تربیت منتقل شد که در آنجا هویت واقعی وی فاش و معلوم شد او همان دانش‌آموزی است که به اتهام قتل آقا معلم تحت تعقیب پلیس است.
او برای تحقیقات به پلیس آگاهی لرستان منتقل شد و در بازجویی به قتل معلم فیزیک مدرسه اعتراف کرد و بعد از بازسازی صحنه قتل روانه زندان شد.
نوجوان متهم به قتل در شعبه اول دادگاه کیفری یک استان لرستان محاکمه و با رای قضات دادگاه به سه سال حبس و پرداخت دیه در حق اولیای دم محکوم شد که رای با اعتراض خانواده مقتول به دیوان‌عالی کشور ارسال شد و قضات شعبه ۳۱ دیوان عالی کشور حکم را نقض کردند و برای رسیدگی دوباره، پرونده به شعبه هم‌عرض ارسال شد.
چهارشنبه هفته گذشته متهم به قتل، از کانون اصلاح و تربیت برای محاکمه به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان لرستان منتقل شد. او این بار هم قتل آقا معلم را پذیرفت وحتی صحنه جنایت را درمقابل قضات شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان لرستان بازسازی کرد.
این درحالی بود که پزشکی قانونی نظر داده بود این متهم مبتلا به جنون نبوده که رافع مسئولیت کیفری وی شود. چرا که او بعداز این جنایت و در مدت زمانی کوتاه با فردی درگیر شده و او را نیز مورد ضرب و جرح با شیشه قرارداده است.
همچنین اقدامات متهم پس از ارتکاب قتل، فرار از صحنه قتل، جعل هویت خود، زخمی کردن فردی دیگر در جریان فرار، یاد آوری جزئیات قتل بدون کم و کاست و بازسازی صحنه قتل، نحوه بیان اظهارات و نمایش چگونگی ایراد جرح به مقتول در جریان جلسه دادگاه و آگاهی وی به نقاط حساس و آسیب‌پذیر بدن انسان همه حاکی از رشد عقلی مناسب و درک حرمت قتل است.
در این مرحله قضات دادگاه حکم بر محکومیت متهم به قصاص نفس صادر کردندکه این حکم ۲۰ روز پس از ابلاغ در دیوانعالی کشور قابل فرجام‌خواهی است.

قربانیان هولوکاست

نوشته نیما حسابیان

Bildergebnis für ‫قربانیان هولوکاست‬‎

هفتاد و دو سال از آزاد سازی اردوگاه آشویتس (Auschwitz( بزرگترین و مجهزترین اردوگاه کار اجباری که در طول اشغال لهستان توسط نازی ها ساخته شده بود، می گذرد. مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال ۲۰۰۵ با صدور قطعنامه ای که به پیشنهاد کشورهایی همچون آمریکا، اسراییل و روسیه و حمایت ۱۰۴ کشور دیگر عضو، انکار هولوکاست را غیر قابل پذیرش و بیست و هفتم ژانویه، سالروز آزادسازی این اردوگاه را به یابود قربانیان آن فاجعه، روز جهانی یادمان هولوکاست نام گذاری کرد.  حسین قریبی نماینده ایران در این نشست مجمع عمومی سازمان ملل، اقدام آمریکا را در طرح قطعنامه ” یک اقدام فریبکارانه سیاسی” دانست و پس از ابراز مخالفت با آن، جلسه مجمع را ترک کرد. بدین ترتیب نام ایران بعنوان تنها مخالف صدور این قطعنامه ثبت شد.

 

هولوکاست چیست؟ آدولف هیتلر کیست؟

واژه هولوكاست (Holocaust)، به معناى «سوزاندن با آتش است كه به طور كامل از ميان برود» و واژه اى است يونانى كه از دو واژه Holos به معنى همه و Kaustus به معنى سوزاندن و نابود كردن تركيب شده است و در لغت، به معناى «همه سوزى» است و به کشتار دسته جمعی و نسل کشی نزدیک به یازده میلیون نفر بخصوص شش میلیون یهودی در طی جنگ جهانی دوم بدست آلمان نازی از۱۹۴۱ تا انتهای سال ۱۹۴۵ در اردوگاههای مرگ که آشویتس یکی از مهمترین آنها بود، اطلاق می شود. در سال ۱۹۳۳ کمپ‌هایی برای شکنجه و کشتن مخالفان سیاسی از جمله کمونیستها و سوسیال دمکراتها توسط نازی‌ها تشکیل شد. پس از مدتی از این کمپها به عنوان اردوگاه کاراجباری یهودیان استفاده می‌شد درسال ۱۹۴۲ دولت آلمان تصمیم به اجرای طرحی موسوم به «راه حل نهایی» گرفت که به موجب آن کمپهایی برای کشتار دسته جمعی یهودیان تأسیس شد. بسیاری از کولی ها، همجنسگرایان، مخالفان دولت آلمان نازی, بیماران و سربازان اسیر شده نیز در این اردوگاها به کام مرگ فرستاده شدند. کشتارها به شکل سازمان‌یافته در تقریباً همهٔ مناطق اشغال‌شده توسط آلمان که امروزه ۳۵ کشور اروپایی را تشکیل می‌دهند انجام می‌شدند. شدیدترین وجه آن‌ها در اروپای مرکزی و شرقی اعمال شدند، جایی که بیش از هفت میلیون یهودی در ۱۹۳۹ در آن زندگی می‌کردند. نزدیک پنج میلیون یهودی در آنجا جان خود را از دست دادند.

هیتلر به عنوان یک کهنه‌ سرباز نشان‌دار جنگ جهانی اول در سال ۱۹۲۰ به حزب نازی پیوست و در سال ۱۹۲۱ به ریاست آن رسید. او در سال ۱۹۲۳ به خاطر شرکت در کودتایی نافرجام به تحمل ۵ سال زندان محکوم شد و در همین دوران کتاب نبرد من را نوشت. او پس از آزادی از زندان، با ترویج ایده‌های ملی‌گرایی، ضدکمونیستی، یهودستیزی و ایراد سخنرانی‌های پرشور، حامیان بسیاری در کشور آلمان به‌ دست آورد. هیتلر در سال ۱۹۳۳ به مقام صدراعظمی رسید. او عامل شکست آلمان در آن جنگ جهانی اول را نه تنها در ابعاد نظامی که برآمده از خیانت‌ها و ساختارهایی می‌دانست که در جامعه وجود داشت و در این میان یهودیان و کمونیست‌ها نقش پررنگی داشتند. او در بخشی از این کتاب می‌نویسد: ” مارکسیست حقیقی که هدف اساسی آن خرابی اوضاع تمام کشورهای غیر یهودی بود در ماههای اول سال ۱۹۱۴ قیافه زشت خود را نشان داد.” و در بخشی دیگری از کتاب بعد از بررسی نقش یهودیان در اقتصاد آلمان‌ می‌گوید: “زالوها, پول‌های ارزشمند مردم آلمان را می‌گرفتند و کاغذهای بی‌ارزش به آنها می‌دادند”  و  “یهودی کسی نیست که آشتی پذیر باشد, باید همه را نابود ساخت.” آنچه مشخص است فارغ از نقش‌های متفاوتی که یهودیان در کشورهای مختلف داشتند اما برای هیتلر و دستگاه تفکری برآمده از تفکر فاشیستی, یهودی بودن کافی بود تا آنها نژادی پست دانسته و برای سلامت نژاد خود دست به یک بهداشت نژادی بزنند.

 

ریشه های هولوکاست

از دوران قرون وسطی اذیت و آزار یهودیان در سراسر اروپا جریان داشت. علت اصلی این حملات به یهودیان، دیدگاه کلیسا بود که یهودیان را در مصلوب شدن عیسی مسیح مقصر می شناخت. احساسات یهود ستیزانه ریشه در مشکلات اقتصادی نیز داشت. در قرون وسطی کلیسا مسیحیان را از رباخواری منع می کرد و حرفه بانکداری آن زمان به دست یهودیان می چرخید. مسیحیان که از یهودیان پول قرض می گرفتند از این رباخواران  منزجر بودند. این احساسات حتی تا دوران هیتلر بسیار رایج بود. مارتین لوتر   پایه گذار کلیسای پروتستان در سال ۱۴۵۳ نوشت که کنیسه های یهودیان را باید به آتش کشید، خانه هایشان را سوزاند و آنان را برای همیشه از آلمان اخراج کرد. پس از این دوران یهودیان از محیط اطراف خود در شهرهای اروپایی منزوی شده و در گتوها سکنی گزیدند. در اواخر قرن نوزرهم هزاران یهودی از شرق اروپا به آلمان گریختند تا از کشتار یهودیان که در لهستان و اوکراین و بخشهایی از روسیه در جریان بود در امان بمانند. افزایش جمعیت یهودیان آلمان احساسات ضدیهودی را که از قبل در این کشور بالا گرفته بود, به جوش و خروش رساند. با شکل گیری احزاب یهود ستیز، حتی دانشگاهیان و روشنفکران نیز آشکارا از ضرورت قلع و قمع یهودیان سخن می گفتند. همزمان نظریه های به ظاهر علمی- نژادی رواج گسترده ای یافت و افسانه نژاد آریایی در میان آلمانی ها ریشه دواند و در آنها روحیه برتری نژادی نسبت به سایر انسانها را تقویت نمود. به دنبال شکست آلمان در جنگ جهانی اول که از ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۸ به طول انجامید، احساسات ضدیهودی در این کشور به اوج رسید. سربازان شکست خورده آلمانی که از جبهه ها بازمی گشتند، از جمله سرجوخه ای به نام آدولف هیتلر، خانه نشینان بی درد را مسئول شکست آلمان محسوب می کردند. آنها سوسیال دمکراتها، سیاستمداران، انقلابیون و بطور خاص یهودیان را ملامت می کردند که  از پشت به ارتش آلمان خنجر زدند.

 

انکار هولوکاست

عبارت انکار هولوکاست یا تجدید نظر طلبی در هولوکاست در مورد تلاش هایی بکار می رود که به منظور نفی حقایق تثبیت شده درباره نسل کشی یهودیان اروپا به دست نازی ها صورت گرفته است. از جمله اظهارات انکارآمیز متداول می توان به این موارد اشاره کرد: کشتار حدود شش میلیون یهودی طی جنگ جهانی دوم هیچگاه رخ نداده  و یا بزرگ نمایی شده‌ است, نازی ها نه سیاست رسمی برای نابودسازی یهودیان داشتند، نه قصد این کار را و اینکه اتاق های گاز سمی و کوره های آدم سوزی اردوگاههای مرگ هرگز وجود نداشته است. مورخان و پژوهشگران تاریخی بر این نظر اجماع دارند که انکار هولوکاست ریشه در نفرت دارد و تلاش نفی کنندگان آن را برای عدم توجه به جنایتی که به صورت سیستماتیک در تاریخ رخ داده است می دانند.  آنها انکارگران را      شبه  مورخانی می خوانند که انگیزه خود را از ایدئولوژی یهود ستیزی می گیرند و به کلی نفی کننده دلایل و اسناد تکذیب ناپذیر تاریخی هستند. در میان مدافعان تجدید نظر طلبی، نیز طیف های گوناگونی وجود دارد. در حقیقت تجدید نظر طلبان را نمی‌توان یک گروه متقارن شمرد. گروهای نئونازی و رهبران آنها پس از پایان جنگ جهانی دوم جزء اولین گروههایی بودند که تبلیغات خود را مبنی بر دروغ و ساختگی بودن هولوکاست آغاز کردند. گروه دیگری که با هیاهوی زیاد ادعای تجدید نظر طلبی می کنند گروه نژاد گرای کوکلوس کلان هستند. از دیدگاه گرایش سیاسی نیز تجدید نظر طلبان  طیف هماهنگی نیستند و برخی کمونیست، سوسیالیست، چپ میانه رو، لیبرال و برخی دیگر محافظه کارند. رواج انکار هولوکاست در میان مسلمانان در سالهای اخیر را  می توان به چند عامل نسبت داد: پشتیبانی فزاینده برخی دولتها، گسترش اسلام رادیکال و نزاع اعراب و اسراییل. در میان انکارگران هولوکاست در غرب، روژه گارودی نفوذ زیادی در ترویج انکار هولوکاست و ادبیات یهودستیزانه در کشورهای مسلمان داشته است. گارودی یک روشنفکر مارکسیست فرانسوی و عضو پارلمان فرانسه از حزب کمونیست این کشور بود که بعدها اسلام روی آورد. هنگامی که دولت فرانسه گارودی را به خاطر تحریک به نفرت نژادی تحت تعقیب قرار داد، بسیاری در خاورمیانه وی را یک قهرمان خواندند. در برخی کشورهای دیگر خاورمیانه، این احزاب اصولگرا هستند که با انکار یا کمرنگ کردن هولوکاست می کوشند یهودی ستیزی را به عنوان عاملی در تشدید تنش روابط با اسراییل و آمریکا در جامعه شان دامن بزنند. در ایران نیز    تا اوایل دهه هفتاد، هولوکاست یک رویداد حقیقی به شمار می‌رفت و فیلم‌ها و سریال‌های غربی که درتایید هولوکاست ساخته        شده بودند، بدون هیچ توضیحی در شبکه‌های رسمی تلویزیون پخش می‌شد اما با رهبری آیت الله خامنه ای و انکار و افسانه وار توصیف کردن این واقعه  توسط او, حمله به این جنایت بشری آغاز شد. در سال ۱۳۷۵ سعید امامی معاون امنیتی وقت وزارت اطلاعات ایران در دانشگاه همدان اعلام کرد به کتاب‌هایی تاریخی دست یافته‌ است که نشان می‌دهد رقم واقعی کشته شدگان در هولوکاست ۲۵۰ هزار نفر بوده‌  و رقم شش میلیون یهودی کشته شده در هولوکاست جفنگ است.  محمود احمدی نژاد, رئیس جمهور پیشین ایران نیز از انکار کنندگان هولوکاست است و در بسیاری از سخنرانی هایش چه در داخل  و چه خارج ایران از جمله کنفرانس جهانی سازمان ملل علیه نژادپرستی درسوئیس و دانشگاه کلمبیا در آمریکا  بارها از واژه‌هایی همچون مشکوک و مبهم  برای اشاره به هولوکاست استفاده کرد. برگزاری کنفرانس و نمایشگاه کاریکاتور هولوکاست در تهران نیز بخشی دیگر از پروژه هولوکاست ستیزی جمهوری اسلامی است.  

 

قهرمان ایرانی هولوکاست

حدود سه دهه پیش از دنیا رفته اما تا همین چند سال قبل کمتر  کسی نامش را شنیده بود. حالا مدتی است نامش بر سر زبان‌ها افتاده و مثل اسکار شیندلر، صنعتگر آلمانی که بیش از ۱۰۰۰ یهودی را در طول هولوکاست با استخدام در کارخانه‌هایش نجات داد، هم یک قهرمان است. نامش عبدالحسین سرداری است. کاردار سفارت ایران در پاریس بوده و در دوران خدمت در این سفارتخانه با استناد به توافق‌نامهٔ حقوق شهروندی که بین دولت شاهنشاهی ایران و آلمان نازی منعقد شده بود جان عده قابل توجهی از یهودیان ایرانی را نجات دهد. علاوه بر این او توانست جان بسیاری از یهودیان غیر ایرانی مقیم فرانسه  را نیز با صدور پاسپورت ایرانی برای آن‌ها نجات دهد. با اشغال فرانسه توسط آلمان و خروج سفرای بسیاری از کشورها از این کشور از جمله سفیر ایران, سرداری تصمیم به ماندن در فرانسه بعنوان یک دیپلمات و به خطر انداختن جان خود برای کمک به یهودیان هموطن و غیر هموطن می کند. ایران با اینکه رسما در جنگ جهانی دوم بی طرف بود، ولی به حفظ روابط تجاری قدرتمند خود با آلمان علاقه داشت. این وضع برای هیتلر ایده آل بود. ماشین تبلیغاتی نازی ایرانیان را دارای نژاد آریایی خواند و از نظر نژادی با آلمانی ها یکی دانست. اما یهودیان ایرانی در پاریس همچنان با اذیت و آزار رو به رو بودند و خبرچینان اغلب، هویت آنها را به مقامات گشتاپو لو می دادند.  فریبرز مختاری در کتابش، “در سایه شیر”، درباره او می نویسد : ” سرداری در سوئیس دیپلم وکالت گرفته بود و برای همین می‌توانست با مقام‌های آلمانی از نظر حقوقی صحبت کند و مطالب قانونی را طوری پیش بکشد که نازی‌ها نتوانند آن را رد بکنند. او که دیپلماتی خوش رو و میهمان نواز بود و توانست با افسران و مأموران حکومت آلمان نازی روابط دوستانه ای برقرار سازد و با استفاده از تناقض‌های درونی و حماقت‌های ایدئولوژی نازی‌ها  و با بیان اینکه ایرانی های یهودی با یهودیت اروپایی پیوند خونی ندارند  توانست برای بیش از  ۲ هزار ایرانی یهودی، و چه بسا کسانی دیگر، از مقررات نژادی نازیها معافیت بگیرد و از روانه کردن آنها به اردوگاههای مرگ نازی ها جلوگیری کند. او همچنین با صدور پاسپورت های ایرانی که که در آنها مذهب دارندگان قید نمی شد و برای سفر در طول اروپا لازم بود، توانست به بسیاری از یهودیان ایرانی و غیر ایرانی کمک کند که به ایران بازگرند یا به کشورهای امن دیگر بروند.”

عبدالحسین سرداری  در سال ۱۳۶۰ در اتاقی کرایه ای در جنوب لندن در تنهایی درگذشت و این درحالی بود که حقوق بازنشستگی خود به عنوان سفیر و همچنین املاکش در تهران را به دنبال انقلاب اسلامی ایران از دست داده بود. او هرگز در مورد فداکاری های خود صحبت نکرد و مصرانه می گفت که وظیفه انسانی اش را برای هموطنانش و دیگران انجام داده است . آگاهی از کمک های او و صدها ایرانی دیگر به یهودیان ایرانی، فرانسوی و دیگر ملیت ها در زمان جنگ جهانی دوم تصویری انسانی و بشردوستانه از ایران و ایرانی ترسیم می کند. تصویری که رهبر و مقامات سیاسی کنونی ایران آن را بسیار مخدوش کرده اند.

 

منابع

۱- صفحه ویکی پدیا هولوکاست                                                                                     هولوکاست/ https://fa.wikipedia.org/wiki

۲- درباره انکار هولوکاست                                                                                         http://www.projetaladin.org/holocaust    

۳- آلمان و یهود ستیزی                                                                                                             http://www.projetaladin.org

۴- شیندلر ایرانی؛ ناجی یهودیان از دست نازی‌ها، برایان ویلر، بی‌بی‌سی فارسی                                           http://www.bbc.com/persian

پرده‌برداری از بذل و بخشش‌های احمدی‌نژاد از جیب مردم ایران به کشورهای دنیا

 
«در دولت قبل، آقای احمدی‌نژاد به من دستور داد که از اعتبارات بانک مرکزی ۵۰۰ میلیون دلار به لبنان کمک کنم که من گفتم این کار فقط با مصوبه مجلس یا دستور رهبری ممکن است و بعد گفتند کمک نکن ولی ۵۰ میلیون دلار در بانک مرکزی لبنان سپرده‌گذاری کن که باز هم گفتم بدلیل آنکه بانک مرکزی لبنان اعتبار لازم برای بازپرداخت سپرده را ندارد نمی‌شود، این کار را نمی‌کنم که بعد از من کردند.» این بخشی از سخنان طهماسب مظاهری در میزگرد بررسی روابط اقتصادی ایران با سایر کشورهاست.
اینها تنها نکته‌ای نبود که رییس پیشین بانک مرکزی درباره بذل و بخشش‌های محمود احمدی‌نژاد در دولت قبل گفت.
او همچنین از مسایلی پرده برداشت که شاید پیش از این کمتر شنیده شده بود. برای نمونه مظاهری گفت: «با اعتبار ۴۰ میلیون دلاری ایران پروژه تونل انزاب در تاجیکستان احداث شد و موقع افتتاح آقای احمدی‌نژاد در سخنرانی گفت این تونل هدیه‌ای است از طرف مردم ایران به مردم تاجیکستان و رئیس‌جمهور تاجیکستان هم بلافاصله پشت تریبون گفت هدیه‌تان را قبول می‌کنیم؛ بعد که ما برای بازپرداخت وام اقدام کردیم گفتند هدیه را که پس نمی‌گیرند و هنوز این پول که در قالب وام پرداخت شده بود، برنگشته است.»
به گزارش ایلنا، در این میزگرد که در پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات با موضوع «روابط اقتصادی ایران با کشورهای جهان سوم، صدقه دهی یا سرمایه‌گذاری؟» برگزار شد، طهماسب مظاهری وزیر اقتصاد دولت اصلاحات و رئیس پیشین بانک مرکزی و مصباحی‌مقدم رئیس اسبق کمیسیون اقتصادی و رئیس پیشین کمیسیون طرح تحول اقتصادی به طرح بحث پرداخته و به پرسش‌های خبرنگاران پاسخ دادند.
بذل و بخشش‌های احمدی‌نژاد از جیب مردم ایران به کشورهای دنیا به روایت مظاهری
مظاهری با تقسیم‌بندی روابط اقتصادی ایران با سایر کشورها به سه دسته گفت: رابطه اقتصادی ما با کشورهایی است که یا رابطه سیاسی خوبی با ما دارند و وضع اقتصادی خوب، یا رابطه سیاسی خوبی با ما دارند و وضع سیاسی بد، یا رابطه سیاسی بدی با ما دارند و وضع اقتصادی بد، از گروه نخست تاکنون کمتر استفاده کردیم، در شکل دوم رابطه اقتصادی ما عموما حالت کمک را پیدا می‌کند و از شق سوم که می‌توان برای بهبود رابطه سیاسی از اهرم اقتصاد استفاده کرد، بهره نبردیم.
وزیر اقتصاد دولت اصلاحات افزود: ما بعد از انقلاب در دولت‌های مختلف این مسیر را پرنوسان طی کردیم؛ دولت مهندس موسوی به جهت وقوع جنگ امکان رابطه اقتصادی با سایر کشورها را چندان نداشت و به وظیفه‌اش در جهت پشتیبانی دفاع مقدس و تأمین مایحتاج مردم عمل می‌کرد. در دولت سازندگی، مرحوم آیت‌الله هاشمی رفسنجانی تأکید زیادی بر ایجاد روابط اقتصادی با سایر کشورها بخصوص کشورهای آفریقایی و جمهوری‌های شوروی سابق داشت و سفرهای فراوانی انجام داد و در انتهای دولت بحث ساماندهی این روابط در چارچوب بنیاد آفریقا مطرح شد، در دولت آقای خاتمی این ساماندهی شکل مدون‌تری به‌خود گرفت، اما در دولت آقای احمدی‌نژاد موضوع به حالت نابسامان بازگشت و عملا تصمیمات شخصی گرفته می‌شد و در دولت آقای روحانی بنابر آن است که ساماندهی مجدد صورت گیرد.
مظاهری ادامه داد: در سفر اخیری که با آقای ظریف به آفریقا داشتیم، درخواست‌هایی مطرح بود که در زمان آقای احمدی‌نژاد قول داده شده بود که ما برای یک کشور ساختمان وزارت خارجه و پارلمان بسازیم که می‌خواستند کلنگش را آقای ظریف بزند و هزینه ۵میلیون دلاری‌اش بعنوان هدیه و کمک بلاعوض محسوب شود. از این نوع وعده‌ها در دولت قبل بسیار بوده است و اکثرا عمل نشده و وقتی محقق نمی‌شود روابط سیاسی ما با آن کشور که قبلا خوب بوده است، تحت تأثیر قرار می‌گیرد.
وی نمونه دیگر را در روابط با تانزانیا خواند و گفت: در زمان رژیم سابق کمک ۱۸۰ میلیون دلاری به تانزانیا شده بود که این رقم در زمانی که من وزیر بودم با احتساب سود ۴درصدی‌اش، به ۴۸۰ میلیون دلار رسیده بود و دولت تانزانیا می‌گفت شما که مسلمان هستید چرا سود می‌خواهید و اصل پول را هم بعد از شش سال تنفس ۱۷ ساله می‌دهیم، که با احتساب ۲۵ سال از دادن پول از ۴۰ سال بیشتر می‌شد، من گفتم نمی‌توانم بپذیرم.
مظاهری درباره پروژه تونل انزاب در تاجیکستان هم گفت که با اعتبار ۴۰ میلیون دلاری ایران احداث شد و موقع افتتاح آقای احمدی‌نژاد در سخنرانی گفت این تونل هدیه‌ای است از طرف مردم ایران به مردم تاجیکستان و رئیس‌جمهور تاجیکستان هم بلافاصله پشت تریبون گفت هدیه‌تان را قبول می‌کنیم؛ بعد که ما برای بازپرداخت وام اقدام کردیم گفتند هدیه را که پس نمی‌گیرند و هنوز این پول که در قالب وام پرداخت شده بود، برنگشته است.
کمک به کشورهای دنیا در رژیم شاه هم وجود داشت
غلامرضا مصباحی‌مقدم نیز در سخنان خود گفت: رابطه اقتصادی ما با خارج قبل و بعد از انقلاب در قالب کمک وجود داشته است.در کنفرانس اسلامی یک رویه است که کشورهای غنی که عموما دارای نفت هستند به کشورهای فقیر کمک می‌کنند. مثلا رژیم سابق شاه به کشور اردن کمکی بالغ بر چند میلیارد دلار کرده بود که برنگشته است یا کشور اکوادور و تانزانیا.
وی افزود: بخش زیادی از این کمک‌ها در زمان شاه، به اشخاص یا گروهای خاص و در جهت منافع شخصی بوده است، اما بعد از انقلاب کمک‌های شخصی قطع شد و کمک‌های دولت هم صرفا در قالب بودجه سالیانه با سقف مشخص که قبلا حدودا ۵۰ میلیون دلار یا معادل ۵۰ میلیارد تومان بود توسط وزارت خارجه انجام می‌شد.
مصباحی‌مقدم ادامه داد: این کمک‌ها هم در قالب امنیت و منافع ملی انجام می‌شد بطور مثال کشور سوریه از ابتدای انقلاب تحت فشار بود که روابط خود با ایران را قطع کند و حافظ اسد با وجود همه پیشنهادهای اعراب این کار را نکرد، بشار اسد هم ایستادگی کرد ودر کنار ایران و در محور مقاومت ماند. در مقابل دولت‌های عربی این فجایع را در سوریه علیه دولت بشار اسد ایجاد کردند.
کمک به کشورهای دیگر باید در قالب خدمات فنی مهندسی باشد
وی اضافه کرد: بطور کلی روابط اقتصادی ما با سایر کشورها بخصوص کشورهای جهان سوم باید در قالب صدور خدمات فنی و مهندسی انجام شود تا هم به توسعه آنها کمک کند هم به رونق اقتصادی و اشتغال در کشور خودمان.
مظاهری: صندوق تضمین صادرات باید ریسک‌های سیاسی تهدیدکننده سرمایه‌گذاری را پوشش دهد
مظاهری در ادامه، در توضیح شیوه روابط اقتصادی ایران با سایر کشورها گفت شیوه نخست، کمک بلاعوض است، دوم پرداخت وام دولت به دولت است که تضمین بانکی ندارد، روش سوم پرداخت وام بانکی است و شیوه چهارم گشایش خطوط اعتباری کوتاه‌مدت و میان‌مدت جهت خرید کالاست. در میان این چهار گروه بهترین نوع رابطه روش دوم و سوم است، که موجب رشد اقتصادی داخلی می‌شود و پول کشور هم نمی‌سوزد.
وی ادامه داد: ما برای تحقق صدور خدمات فنی و مهندسی و سرمایه‌گذاری در کشورها با خلأ پوشش ریسک‌های سیاسی مواجه هستیم که نیاز داریم نهاد مسئول که صندوق تضمین صادرات است بتواند ریسک‌های سیاسی ناشی از اتفاقات پیش‌بینی نشده‌ای که سرمایه‌گذاری را به خطر بیندازد پوشش بدهد، البته پوشش ریسک‌های فنی و تجاری بعهده بیمه‌هایی است که سرمایه‌گذار باید انجام دهد.
پول‌هایی که بعد از انقلاب داده شده در جهت حل مسائل ایران بوده است
مصباحی‌مقدم هم در پاسخ به سؤالی درباره سرنوشت پول‌های پرداخت شده به کشورهایی که قادر به بازپس دادن آن نیستند، گفت: در مجلس هفتم لایحه‌ای دولت داد که برای بازپرداخت پول‌های داده شده به چهار کشور از جمله اکوادور، تانزانیا، سودان و اردن امکان مذاکره و تهاتر داشته باشد که مصوب شد، البته فقط پول‌های ایران به این کشورها نرفته است و قبل از انقلاب به کشورهای اروپایی نیز پرداخت شده است، اما بعد از انقلاب کمک‌هایی که داده شده عموما در جهت حل مسائل ایران بوده است.
دستور احمدی‌نژاد به مظاهری برای کمک به لبنان از اعتبارات بانک مرکزی
مظاهری هم درباره کمک‌های ایران به لبنان گفت: در دولت قبل آقای احمدی‌نژاد به من دستور داد که از اعتبارات بانک مرکزی ۵۰ میلیون دلار به لبنان کمک کنم که من گفتم این کار فقط با مصوبه مجلس یا دستور رهبری ممکن است و بعد گفتند کمک نکن ولی ۵۰ میلیون دلار در بانک مرکزی لبنان سپرده‌گذاری کن که باز هم گفتم بدلیل آنکه بانک مرکزی لبنان اعتبار لازم برای بازپرداخت سپرده را ندارد نمی‌شود، این کار را نمی‌کنم که بعد از من کردند.
کمک ایران به خارج از ۵۰ میلیون دلار مصوب بودجه نمی‌تواند بیشتر شود
در ادامه، حجت‌الاسلام مصباحی‌مقدم درباره کمک‌های ایران به لبنان گفت: این کمک‌ها در جهت دفاع از امنیت کشور و خط مقدم مقابله با اسرائیل بوده است و البته سهم ایران در کمک به لبنان ناچیز است و حتی یکبار سیدحسن نصرالهب گفت مقداری که ایران به حزب‌الله کمک می‌کند چند برابرش را از اتباع لبنانی خارج این کشور و سایر شیعیان دریافت می‌کنیم و امکان ندارد دولت ایران بتواند کمکی خارج از ردیف بودجه مصوب که رقمی محدود به حدود ۵۰ میلیون دلار است به خارج از کشور کند و اگر هم بکند موجب پیگرد خواهد بود.
روش دولت‌ها در دور زدن مجلس/ توافق حافظ اسد و خاتمی برای بازپرداخت پول نفت نسیه چه بود؟
مظاهری هم گفت: برخی دولت‌ها برای دور زدن مجلس از روش‌هایی نظیر خطوط اعتباری یا وام بانکی و غیردولتی استفاده می‌کنند، البته برای بازگرداندن پول‌های داده شده در گذشته هم پیگیری‌هایی شده است بطور مثال در زمان دولت اصلاحات برای بازگرداندن پول نفتی که به سوریه نسیه فروخته شده بود به آنجا رفتیم، دولت سوریه بدهی را قبول داشت اما می‌گفت دلار برای بازپرداخت ندارم، و تنها می‌توانم لیر بدهم و لیر را می‌خواست با یک هفتم قیمت بازار بدهد که ما توافق نکردیم و آقای خاتمی و حافظ اسد در فرودگاه در لحظه آخر توافق کردند که بدهی با قیمتی بینابین رسمی و آزاد به لیر پرداخت شود.
مظاهری با اشاره به اینکه «کمک کردن به خارج مختص به بعد از انقلاب نبوده است»، گفت: در زمان رژیم قبل، که شاه برای اسکی به سوییس رفته بود به او اطلاع دادند که شرکت کروپ آلمان ورشکست شده است و از ایران کمک خواستند. شاه ۲۵ درصد سهام کروپ را به ۲۵۰ میلیون دلار و یکصدم درصد مازاد را که موجب عدم تشکیل مجمع فوق العاده بدون نظر ایران می‌شد را به ۷۵۰ میلیون دلار خرید و یکمیلیارد دلار به این شرکت کمک کرد اما بعد شرکت کروپ با تیسن ادغام شد و عملا ۷۵۰ میلیون دلار ایران به هوا رفت.
صندوق ضمانت صادرات باید جایگزین اقدامات فسادآوری جون جوایز صادراتی شود
وی در پاسخ به سؤالی در مورد ایفای نقش نظام بانکی کشور در سرمایه‌گذاری خارجی گفت: نظام بانکی ما اینقدر مشکل داخلی دارد که آماده فعالیت خارجی نیست، الان شما وضع بانک صادرات را می‌بینید که زیان رسمی اعلام کرده و وضع بانک ملت شاید بدتر باشد، نظام بانکی ما باید مشکلات داخلیش را ابتدا حل کند، وظیفه قانونی صندوق ضمانت صادرات، پوشش ریسک‌های سیاسی است و تنها صندوقی در کشور است که طبق قانون آن که من خودم طراحی کردم و مجلس تصویب کرد در صورت زیان صندوق، دولت موظف است از بودجه عمومی آن را جبران کند. مهمترین نیاز ما صندوق ضمانت صادرات است که باید جایگزین اقدامات ناکارمد و فسادآوری نظیر جوایز صادراتی شود.
ایلنا

برگزاری شش تجمع اعتراضی در کشوربرگزاری شش تجمع اعتراضی در کشور

ظرف روز گذشته و امروز، شش تجمع اعتراضی در کشور برگزار شد. کارگران ماشین سازی اراک و در روز جاری حدود ۵۰ نفر از کارگران شرکت کاغذسازی نوظهور، کارگران مجتمع نی شکر هفت تپه، کارگران کارخانه ذوب آهن اردبیل، جمعی از کارکنان موسسه مالی اعتباری ثامن الحجج و بازیکنان نفت تهران در تجمعاتی جداگانه خواستار رسیدگی به مطالبات خود شدند.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از ایلنا، در پی بی توجهی به خواسته های کارگران ماشین سازی اراک، ظهر دیروز یکشنبه (۱۱ بهمن) حدود ۱۰۰ تن از کارگران این شرکت دست به تجمع اعتراضی زده و خواهان پرداخت ۴ ماه مطالبات معوقه خود شدند
در پی بی توجهی به خواسته های کارگران ماشین سازی اراک، ظهر روز یکشنبه (۱۱ بهمن) حدود ۱۰۰ تن از کارگران این شرکت دست به تجمع اعتراضی زده و خواهان پرداخت ۴ ماه مطالبات معوقه خود شدند.
یکی از کارگران اظهار داشت: “با وجود مراجعات مکرر به مدیریت شرکت و بیان مشکلات صنفی کارگران با پیمانکار مربوطه در ماه های گذشته حتی به یکی از خواسته های ما که پرداخت بموقع مزد کارگران بود، توجهی نشد و بر همین اساس تمام کارگران دست به این تجمع زدند که تا حصول به مطالباتمان آنرا ادامه خواهیم داد”.
وی که نخواست نامش فاش شود، افزود: “۱۰۰ تن از کارگران بخش جوشکاری صنعتی شرکت ماشین سازی اراک رأس ساعت ۱۵ ظهر دیروز با تجمع به بیان خواسته های محقق نشده خود پرداختند که در گفتگو با مدیر تولید این بخش قرار شد تا دو ماه از مطالبات مزدی معوق مربوط به ماه های آبان و آذرماه سال جاری پرداخت شود”.
به گفته این کارگر، مدیر تولید به کارگران قول داده تا دستمزد ماههای دی و بهمن ماه نیز در اسفندماه به طور یکجا پرداخت شود و با این وعده کارگران به محل کار خود مراجعه کرده و مشغول کار می شوند.

تجمع کارگران کاغذسازی نوظهور در اعتراض به شرایط بد شغلی

به گزارش ایلنا، صبح امروز حدود ۵۰ نفر از کارگران شرکت کاغذسازی نوظهور در اعتراض به موج تعدیل‌ها، معوقات مزدی و پرداخت نشدن حق بیمه‌ها، تجمع کردند.
حاضران در تجمع می‌گویند: “بیش از صد نفر از کارگران، از سال ۹۴ حدود ۵ ماه مطالبات مزدی دارند؛ در سال ۹۵ هم سه ماه طلب مزدی کارگران پرداخت نشده؛ آنها می گویند:  مدیریت کمبود نقدینگی را بهانه قرار داده و مطالبات ما را پرداخت نمی کند”.
به گفته این کارگران، در ماههای گذشته، تعداد زیادی از کارگران این شرکت تعدیل شده اند که به علت عدم پرداخت به موقع حق بیمه‌، کارگران تعدیلی نتوانسته اند از بیمه بیکاری استفاده کنند.
کارگران نوظهور می‌گویند: “علاوه بر مطالبات بیمه‌ای سالهای قبل،  امسال نیز حق بیمه ما به موقع پرداخت نمی‌شود و از این شرایط نامناسب شغلی، خسته شده ایم”؛ کارگران  می‌گویند: “در هفته جاری به اعتراضات خود ادامه خواهیم داد و اگر مدیریت شرکت نخواهد پاسخگوی ما باشد، به مراجع قانونی بالاتر شکایت می‌بریم”.

اعتراض کارگران مجتمع نی شکر هفت تپه گسترده‌تر شد

به گزارش ایلنا، منابع خبری در مجتمع کشت وصنعت نی شکر هفت تپه از گسترده شدن اعتراضات صنفی کارگران این مجتمع خبر می دهند.
این کارگران که تعداد آنها تا ۳ هزار نفر برآورد شده است، می‌گویند: “در بخش‌های مختلف صنعتی وکشاورزی مجتمع نیشکر هفت‌تپه مشغول کارند و از روز چهارشنبه (ششم بهمن ماه) اعتراض صنفی خود را نسبت به تاخیر در پرداخت شدن مطالبات مزدی خود  از سر گرفته‌اند که تا امروز  دوشنبه (۱۱بهمن ماه ) ادامه یافته است”.
به ادعای این کارگر از قرار معلوم بعد از تجمع روز گذشته (یکشنبه ۱۰ بهمن ماه) کارگران کارفرما بر اساس صورت جلسه ای که در روز های اخیر تنطیم کرده بود یک ماه از معوقات مزدی کارگران بخش صنعتی و گروهی از کارگران بخش کشاورزی را پرداخت کرد که در نتیجه آن کارگران خشمگین شده و با همراهی کارگرانی که پرداخت مطالبان مزدی شان همچنان با بی‌توجه‌ای کارفرما روبرو شده است اعتراض صنفی امروز را تشدید کرده اند.
به گفته وی تشدید اعتراضات کارگری در حالی ادامه دارد که طی  چند روزی که اجتماع صنفی کارگران مجتمع نی شکر هفت تپه از سر گرفته شده هیچ مقام دولتی پی گیری مطالباتمان نبوده است.
این کارگر معترض مجتمع نی شکر هفت تپه در ادامه سخنان خود با بیان اینکه کارگران در اجتماع امروز خود همچنین خواستار تغییر برخی عوامل مدیریت خصوصی کارخانه هستند، افزود: اگر دست‌کم پاداش وبهربرداری   سال‌های ۹۴ و ۹۵ به  همراه حقوق کامل آذر ماه آنها پرداخت شود، دلیلی برای استمرار این اعتراض صنفی وجود ندارد.
در عین حال بیش از ۲۵۰ نفر از کارگران بازنشسته این مجتمع که هنوز نتوانسته‌اند مطالبات بازنشستگی خود را از کارفرما دریافت کنند در این اجتماع چند روزه همکران خود را همراهی می کنند.
همچنین پرداخت نشدن حق بیمه دوران بیکاری کارگران نی‌بر که در فاصله سالهای ۶۸ تا ۹۲ مشغول کار بوده‌اند  از دیگر خواسته های این گروه از کارگران مجتمع نیشکر هفت‌تپه است.
آنان در خاتمه تصریح کردند؛ پایان هفته جاری کارفرما باید حدود ۱۲  میلیارد تومان برای  فاصله بیمه دوران بیکاری کارگران نی بر و ۸ میلیارد تومان بابت سنوات کارگران بازنشسته پرداخت کند.

استمداد کارگران ذوب آهن اردبیل از استاندار برای دریافت حقوق و دستمزد خود

به گزارش ایرنا، کارگران کارخانه ذوب آهن اردبیل که می گویند از ۱۳ ماه پیش حقوق و دستمزد خود را دریافت نکرده اند از استاندار و مسئولان برای رسیدن به حقوق خود استمداد خواستند.
این کارگران که تعداد شان به بیش از ۳۰ نفر می رسید روز دوشنبه با در دست داشتن دست نوشته هایی در مقابل ساختمان استانداری اردبیل تجمع کرده و خواستار رسیدگی به مشکلات خود شدند.
این افراد چندی پیش نیز تجمعی در مقابل استانداری داشتند.
استاندار اردبیل روز دوشنبه در این باره به خبرنگاران گفت: “مشکل ذوب آهن اردبیل از سال های قبل وجود داشته و در سال ۹۲ و ۹۳ مشکلات موجود بررسی شد و با هدف حل مشکلات که وقت زیادی نیز برای آن گذاشته شد این کارخانه به فرد دیگری به صورت استیجاری واگذار شد”.
مجید خدابخش افزود: “تا د ی ماه سال جاری این کارخانه تحت مدیریت مستاجر بود اما ظاهرا’ بین مستاجر وصاحب اصلی کارخانه اختلافی بوجود آمده و تلاش می شود از طریق اداره کل تعاون، کار ورفاه اجتماعی این اختلاف ها برطرف شود”.
وی اضافه کرد: “این کارخانه یک واحد خصوصی است و طبق قانون کار اگر مشکلی بین کارگر و کارفرما ایجاد شود مشکلات موجود را باید اداره کل تعاون ، کارو رفاه اجتماعی رفع کند اما ما هم به نوبه خود پیگیری های لازم را انجام می دهیم”.
استاندار اردبیل بیان کرد: “قرار است پنجشنبه این هفته جلسه ای برای بررسی و رفع مشکل کارگران ذوب آهن تشکیل شود”.
ذوب آهن اردبیل در سال ۱۳۸۴ با ظرفیت ۳۰۰ هزار تن در سال تاسیس شد و در زمینه تولید میلگرد فولادی ساده وآجدار، نبشی وتسمه فعالیت می کند.

تجمع کارکنان ثامن الحجج در برابر ساختمان بانک مرکزی

به گزارش ایلنا، جمعی از کارکنان موسسه مالی اعتباری ثامن الحجج در ادامه پی گیری وضعیت اشتغال خودامروز (۱۱بهمن ماه) با سفر به تهران در مقابل ساختمان بانک مرکزی تجمع کردند.
کارکنان حاضر در تجمع امروز که تعدادشان ۱۰۰نفر گزارش شده، واز نقاط مختلف کشور برای پی گیری وضعیت اشتغال خود عازم تهران شده اند به ایلنا گفتند: هرکدام از ما در  موسسه ثامن الحج  بین ۴ تا۱۲ سال سابقه کار داریم  که با مختل شدن فعالیت این موسسه مالی، از دی ماه سال گذشته با مشکل امرار معاش روبرو شده‌ایم.
آنها با یادآوری اینکه در مجموع شمار آنها نزدیک به ۲۷۰۰ نفر می‌شود که تا پیش از این اتفاق در ۴۷۰ شعبه موسسه ثامن الحجج در سراسرکشور مشغول کار بودند، افزودند: “بانک مرکزی با همراهی شورای ‌عالی پول اعتبار و قوه قضائیه قبل از  آنکه دستور انحلال این موسسه  را صادر کنند باید به وضعیت شغلی کارکنان ثامن الححج  سر وسامان می دادند”.
این تجمع کنندگان در ادامه افزودند: “بعد از واگذاری مسئولیت سرپرستی حساب‌های مشتریان این موسسه به بانک پارسیان قرار بود همین بانک نیز در مورد وضعیت شغلی کارکنان موسسه ثامن‌الحجج تصمیم گیری کند و در همین رابطه حتی مسئولان بانک مذکور در یک نوبت از ۱۵۰۰ نفر از کارکنان ثامن الحجج آزمون استخدامی اخذ کردند که هنوز نتیجه آن مشخص نشده است”.
به گفته آن‌ها امروز برای ششمین بار است که برای پی گیری مطالبات صنفی خود به تهران آمده ایم، در تجمع روز نخست که در تاریخ  ۱۳ دی ماه مقابل ساختمان مجلس  شورای اسلامی انجام شد  از طرف هیات رئیسه مجلس و فراکسیون کارگری  نامه ای به بانک مرکزی نوشته شد که تا امروز نتیجه ای در بر نداشته است.
کارکنان موسسه ثامن الحجج در ادامه می‌گویند برهمین اساس  برای ششمین بار اجتماعات صنفی خود را که از مدتها قبل از شهر ها وشهرستانهای مختلف آغاز شده است در تهران منسجم کرده ایم .
تجمع‌کنندگان که به نمایندگی از جمعیت ۲۷۰۰ نفری کارکنان این موسسه مالی اعتباری عازم تهران شده وهم اکنون مقابل ساختمان بانک مرکزی تجمع کرده اند در ادامه  می‌گویند تا زمان قطعی نشدن نتیجه در تهران می‌مانیم و به شهر‌هایمان بازنمی‌گردیم.

تجمع نفتی‌ها در باشگاه

به گزارش مرصادنیوز، بازیکنان نفت تهران که دیروز به دلیل مشکلات مالی در تمرین تیم خود شرکت نکردند، امروز هم به جای حضور در تمرینات به محل باشگاه رفتند، تا الان آل نعمه، رضاوند و … به باشگاه رفتند تا با مسئولان دیدار کرده و خواستار مطالبات خود شوند.
محسن خلیلی سرپرست تیم نیز بازیکنان را همراهی می کرد.

در پی مرگ کولبران سردشتی؛ انتقاد شدید از دولت در خصوص مرزها و وضعیت کولبران

Image result for ‫در پی مرگ کولبران سردشتی؛ انتقاد شدید از دولت در خصوص مرزها و وضعیت کولبران‬‎
 در پی مرگ تعداد زیادی از کولبران (کارگران مرزی) منطقه سردشت در پی سقوط بهمن، شهاب نادری نماینده مردم پاوه، جوانرود، ثلاث باباجانی و روانسر در مجلس شورای اسلامی ضمن همدردی با خانواده جانباختگان حادثه سقوط بهمن در منطقه بیوران سردشت گفت که کولبری یکی بزرگترین چالش های روبروی مردم مناطق مرزی است و خانواده های زیادی از این راه امرار معاش می کنند.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از کرد پرس، رئیس بیمارستان سردشت از مرگ دستکم سه کولبر بر اثر ریزش بهمن در این شهرستان خبر داد. با اینحال منابع غیردولتی آمار کشته شدگان را ۴ تن و زخمی های این حادثه را ۵ تن گزارش می کنند.
در همین رابطه شهاب نادری نماینده مردم پاوه، جوانرود، ثلاث باباجانی و روانسر گفت: “نبود اشتغال باعث شده تا مردم از جان خود بگذرند و به این کار طاقت فرسا روی بیاورند که با توجه به درآمد اندک آن هم دردی از دردهای مردم مستضعف مرزنشین دوا نمی کند”.
نادری با انتقاد از دولت در خصوص ساماندهی مرزها گفت: “هیچ گونه نظارتی که منجر به ارتقاء رفاه حال مردم مناطق مرزی و بخصوص کولبرها شود، وجود ندارد و دولت برای یک مرتبه حق ورود سیصد هزار تومان از کولبرها تحت چه عنوانی که ما نمی دانیم، مالیات و گمرک دریافت می کند”.
وی افزود: “البته این پول معلوم نیست بابت چه چیزی گرفته می شود و کجا هزینه می شود چون که به خزانه ملی واریز نمی شود”.
نماینده اورامانات با گلایه از مسئولان در خصوص وضعیت مرزها و وضعیت کولبران اظهار کرد: “تا کی ما باید شاهد مرگ عزیزانمان باشیم که در حوادثی این چنینی آن هم برای سیر کردن شکم خود و خانواده شان پای در این کار خطرناکی می گذارند”.
وی تصریح کرد: “چه کسی باید جوابگوی خانواده این عزیزان باشد و چگونه می توان درد ناشی از این بلایا را جبران کرد،لذا دولت و همه مسئولان باید برای حل معیشت و ایجاد اشتغال در این مناطق تلاش کنند”.
نادری در خصوص طرحی که جدیدا آماده نموده تا به مجلس ارائه دهد،گفت: “طرح جامع الشرایطی که نوشته ام و در مورد هدفمند کردن سوخت یارانه ها است را می خواهم به مجلس بیاورم”.
وی توضیح داد: “این طرح در رابطه با بحث هدفمند کردن سوخت و یارانه سوخت است، یعنی قاچاق سوخت مدیریت و هدفمند می شود و درآمد آن برای ایجاد اشتغال و کارهای عمران و کمک به معیشت مرزنشینان و کنترل قاچاق سوخت سرمایه گذاری می شود”.
وی ادامه داد: “در استان سیستان و بلوچستان و برخی استان های دیگر این کار انجام شده اما در استان کرمانشاه این موضوع انجام نگرفته و ما امیدواریم این طرح در مجلس به نتیجه برسد”.

بازجویی از محمد صابر ملک رئیسی به دلیل درخواست کمک از نهادهای حقوق بشری

روز گذشته دهم بهمن‌ماه، مسئولین زندان اردبیل به دلیل نامه های محمد صابر ملک رئیسی به عاصمه جهانگیر، این زندانی سیاسی را احضار و مورد بازجویی قرار داده‌اند.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، محمد صابر ملک رئیسی، زندانی سیاسی زندان اردبیل که اخیراً در بعد از یک اعتصاب غذای شانزده روزه طی دو نامه به گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد از رنج‌ها و شرایط نامساعد خود سخن گفته بود، روز شنبه دهم بهمن، از سوی مسئولین و مأموران وزارت اطلاعات احضار شد و مورد بازجویی قرار گرفت.
محمد صابر ملک رئیسی در این نامه‌ها به عاصمه جهانگیر به شرح مشقت‌های دوران بازجویی و حبس خود پرداخته و خواستار واکنش و رسیدگی وی به وضعیت زندانیان در ایران شده بود.
این زندانی بلوچ و اهل سنت که از ۱۵ سالگی بازداشت و زندانی شده از ۱۰ دی‌ماه سال جاری در اعتراض به عدم رعایت حقوقش در زندان اردبیل و ضرب و شتم در داخل زندان اعتصاب غذا کرده بود و پس‌ازآن با قول مسئولان زندان اردبیل مبنی بر رسیدگی به مطالباتش به اعتصاب غذایش پایان داد. علیرغم گذشت چند هفته از پایان اعتصاب غذا تاکنون به مطالبات وی رسیدگی نشده است.
محمدصابر ملک‌رئیسی در دوم مهرماه سال ۱۳۸۸ در سن ۱۵ سالگی بازداشت و پس از تحمل بیش از یک سال در بازداشتگاه اداره اطلاعات زاهدان و زندان مرکزی این شهر، محاکمه و بدون دسترسی به وکیل مدافع از سوی دادگاه انقلاب به اتهام محاربه از طریق همکاری با گروه‌های معاند نظام به ۱۵ سال حبس در تبعید محکوم شد.
وی پس از اعتراضات زندانیان سیاسی و امنیتی زندان زاهدان در اردیبهشت‌ماه سال ۹۱، که موجب ضرب‌وشتم و تبعید زندانیان سیاسی و امنیتی این زندان به شهرهای مختلف شد، به زندان ارومیه تبعید و با گذشت ماه‌ها از زمان انتقال، از امکان ملاقات و تماس با خانواده خود محروم بود.
محمدصابر، زندانی بلوچ، یکی از جوان‌ترین زندانیان سیاسی است که در پی عدم همکاری برادرش، عبیدالرحمن، با وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی به همراه دو برادر دیگرش بازداشت شد. مأموران وزارت اطلاعات در مراجعه به منزل آن‌ها به پدر و مادرشان اعلام کردند در صورت عدم تحویل فرزندشان، سه فرزند دیگرشان را در زندان اعدام خواهند کرد.
این زندانی سیاسی هم‌اکنون هفتمین سال از دوران محکومیت خود را در زندان اردبیل سپری می‌کند.

شش فعال سیاسی روستای دیل گچساران روانه زندان شدند

 روز گذشته، شش فعال سیاسی اهل روستای دیل گچساران در استان کهکیلویه و بویراحمد جهت تحمل محکومیت حبس، روانه زندان گچساران شدند.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، «مجتبی پور حسن، عباس محمد صادق پور، مهران زکی نژاد، احسان ارشدی، محمدرضا مبارکی و عبدالله علیرضا نژاد»، شش فعال سیاسی اهل روستای دیل از توابع گچساران در استان کهکیلویه و بویر احمد جهت تحمل دو سال حبس، روز گذشته خود را به زندان گچساران معرفی کردند.

لازم به یاد آوری است، بر اساس گزارشات پیشین این خبرگزاری، در هجده بهمن سال ۹۰ درپی یک شعار نویسی به صورت گسترده در دهستان دیل، وضعیت این روستا توسط نیروهای بسیجی بومی، اداره اطلاعات و اطلاعات تحت نظر قرار گرفت.

دور دوم شعار نویسی همزمان با حضور آیت الله ملک حسینی نماینده خبرگان استان، با شعارهای تندتری علیه این مسئول و دیگر مسئولان از جمله رهبر ایران همراه شد.
پس از چند دوره شعار نویسی، اطلاعیه ای در رابطه با «آگاهی مردم و ظلم ستیزی و جریانات سال هشتاد و هشت» در حدود صد و پنجاه برگه در «شب تاسوعای سال ۹۲» در این روستا پخش شد.
با تشدید جو امنیتی منطقه گچساران پیش از مراسم «۹دی»، یکی از فعالین سیاسی این روستا با نام «عباس صادق‌پور» با مقداری اطلاعیه در مسیر دیل-گچساران در تاکسی توسط ماموران اطلاعات سپاه پاسداران همراه راننده بازداشت و کسی از وی اطلاعی نداشت.
شب چهارم دی‌ماه سال ۹۲ هفت شهروند دیگر اهل این روستا که با آقای صادق پور به گونه‌ای ارتباط داشتند، همگی توسط این نهاد بازداشت شدند.

اسامی و اطلاعات تکمیلی این شهروندان توسط هرانا به قرار زیر احراز شده بود:

۱- حمید مظاهری؛ کارمند حراست شرکت نفت، دانشجوی ترم آخر روابط عمومی
۲- عباس صادقپور؛ لیسانس الهیات و فوق لیسانس حقوق، دانشجوی دکتری حقوق
۳- مجتبی پورحسن؛ لیسانس زبان انگلیسی، نشسته آموزش و پرورش
۴- محمدرضا مبارکی؛ لیسانس مکانیک، دانشجوی ستاره داره، هشتاد و هشت
۵- مهران زکی نژاد؛ لیسانس مدیریت، بیکار
۶- احسان ارشدی؛ لیسانس حسابداری کارگر شرکت نفت
۷- عبدالله علیرضا نژاد؛ دیپلم، بیکار
۸۸- حمید بزرگ‌زاده؛ کارشناس ارشد صنایع
نهایتا شش تن از این شهروندان بازداشت شده، عباس محمدصادق پور، احسان ارشدی، عبداله علیرضا نژاد، محمدرضا مبارکی، مهران زکی و مجتبی پورحسن، به احکام حبس تعزیری و تعلیقی و منع عضویت در احزاب، گروهها و دستجات سیاسی محکوم شدند.

بنا بر حکم صادره در دادگاه انقلاب گچساران این شهروندان توسط قاضی یوسف احمدی هر کدام با  اتهامات «توهین به رهبری دو سال حبس تعزیری و فعالیت تبلیغی علیه نظام یک سال حبس با مجازات تکمیلی منع عضویت در احزاب، گروهها و دستجات سیاسی به مدت دوسال» محکوم شدند.

بر اساس حکم صادره ذیل مواد ۵۰۰ و ۵۱۴ قانون مجازات اسلامی و اعمال ماده ۱۳۴ (تجمیع احکام) توسط دادگاه انقلاب گچساران این شهروندان هر کدام با اتهامات “توهین به رهبری” به دو سال حبس تعزیری و “فعالیت تبلیغی علیه نظام” به یک سال حبس و نیز مجازات تکمیلی منع عضویت در احزاب، گروهها و دستجات سیاسی به مدت دوسال محکوم شدند.
با اینحال دادگاه به دلیل فراهم بودن شرایط تعلیق، یکسال از مجموع حبس صادر شده در این حکم را به مدت دو سال به تعلیق درآورد.
لازم به تاکید است، در آخرین گزارش هرانا ذکر شده بود که دو تن از فعالان بازداشت شده این روستا به نامهای حمید مظاهری و حمید بزرگ زاده در انتظار محاکمه به سر می برند اما از سرنوشت پرونده آنها اطلاعی در دست نیست.
تصویر حکم صادر شده برای شش تن از فعالان روستای دیل را در ذیل مشاهده نمایید؛