دادگاه تجدید نظر، حکم ۱۳ سال حبس کمال جعفری یزدی، استاد دانشگاه را تائید کرد

دادگاه تجدید نظر استان خراسان رضوی، حکم ۱۳ سال حبس تعزیری کمال جعفری یزدی، استاد دانشگاه ساکن مشهد را عینا تائید و روز گذشته به وکیل وی ابلاغ کرد. با استناد به ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی مجازات اشد یعنی ۱۰ سال حبس تعزیری در خصوص وی قابل اجرا خواهد بود. آقای جعفری یزدی اواخر فروردین ماه سال جاری توسط دادگاه انقلاب مشهد به حبس محکوم و جلسه دادگاه تجدید نظر وی که با بازداشت شماری از فعالین مدنی و صنفی نیز همراه بود هفته گذشته برگزار شده بود.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز دوشنبه ۲۸ مردادماه ۹۸، حکم دادگاه تجدید نظر مبنی بر تائید حکم حبس کمال جعفری یزدی، استاد دانشگاه ساکن مشهد به وکیل وی ابلاغ شد.

در دادنامه صادره توسط شعبه یک دادگاه تجدید نظر استان خراسان رضوی، حکم ۱۳ سال حبس تعزیری آقای جعفری یزدی عینا تائید و در انتهای این حکم مصاحبات متهم و تجمع دوستان وی در مقابل دادگاه دلیل بر عدم در نظر گرفتن تخفیف در حکم صادره عنوان شده است.

لازم به یادآوری است همزمان با برگزاری جلسه دادگاه تجدید نظر کمال جعفری یزدی در تاریخ ۲۰ مردادماه ۹۸ و در مقابل محل برگزاری دادگاه، شماری از فعالان مدنی و فعالان صنفی فرهنگیان در حمایت از وی دست به تجمع اعتراضی زده و ۱۵ تن از شرکت کنندگان این تجمع بازداشت شده و تعدادی از این افراد از زمان بازداشت دست به اعتصاب غذا زدند.

هویت ۱۱ تن از این شهروندان “جواد لعل محمدی، هاشم خواستار، محمدحسین سپهری، حوریه فرج زاده، محمد نوری زاد، فاطمه سپهری، عبدالرسول مرتضوی، پوران ناظمی، غلامحسین بروجردی، مرتضی قاسمی و هاشم رجایی” پیشتر توسط هرانا احراز شده بود و هویت ۴ بازداشت شده دیگر شامل ۲ زن و ۲ مرد کماکان در حال بررسی است.

کمال جعفری یزدی، استاد دانشگاه ساکن مشهد در اواخر فروردین ماه سال جاری توسط شعبه ۴ دادگاه انقلاب این شهر به ۱۳ سال حبس محکوم شد. بر اساس این حکم آقای جعفری از بابت اتهام “تشکیل دسته و گروه به قصد براندازی نظام” به ۱۰ سال حبس، از بابت اتهام “تبلیغ علیه نظام” به یک سال حبس، از بابت اتهام “توهین به رهبری” به دو سال حبس و در مجموع به ۱۳ سال حبس تعزیری محکوم شده است.

آقای جعفری یزدی، اوایل مردادماه سال گذشته توسط نیروهای اداره اطلاعات مشهد بازداشت شد. وی به مدت ۱۰ روز در بازداشتگاه اداره اطلاعات تحت بازداشت و بازجویی بود و سپس به زندان وکیل آباد مشهد منتقل شد. بالاخره پس از گذشت بیشتر از ۳ ماه از بازداشت ایشان، با تودیع قرار وثیقه تا پایان مراحل دادرسی بصورت موقت آزاد شد.

این شهروند ساکن مشهد سابقه مشارکت طولانی در جنگ هشت ساله را داشته و جانباز ۳۵ درصد و از اسرای آزاد شده دوران جنگ است.

نسرین ستوده؛ تلاش های زنان برای پایان دادن به حجاب اجباری مسالمت آمیز و خلاقانه است

نسرین ستوده، وکیل دادگستری و فعال حقوق بشر با نوشتن نامه ای از بند زنان زندان اوین ضمن ابراز خوشحالی از تلاش زنان ایرانی برای مطالبه حقوق خود و پایان دادن به حجاب اجباری، این تلاش ها را مسالمت آمیز و خلاقانه خوانده است.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، نسرین ستوده، وکیل دادگستری و فعال حقوق بشر نامه ای خطاب به مردم ایران و فعالان حقوق بشر نوشته است.

در بخشی از این نامه می‌خوانیم: “۴۰ سال پیش راهی بس سخت پیش پای ملت ایران گشوده شد. زنان نیز سهم بزرگی از این راه سخت و دشوار را تا به امروز پرداخته‌اند. کنترل شبانه روزی، شخصیت و جسم و جان و روح آنان را نشانه رفت اما آنها برخلاف انتظار روئیدند و بالیدند و سعی کردند به این کنترل شبانه روزی پایان دهند”.

متن کامل این نامه در ادامه می‌آید:

هم‌میهنان گرامی و فعالان حقوق بشر!

از داخل زندان، خبرهایی از زنان سرزمین‌ام می‌شنوم که مرا غرق شادی و خوشحالی می‌کند.

تلاشی که امروزه بانوان ایرانی برای آزادی و حق انتخاب پوشش‌شان می‌کنند، تحسین‌برانگیز است. این تحسین بیش از هر چیز به دلیل روش مسالمت‌جویانه‌ای است که انتخاب کرده‌اند و در مقابل با احکامی مجموعا چند صد ساله مواجه شده‌اند.

۴۰ سال پیش راهی بس سخت پیش پای ملت ایران گشوده شد. زنان نیز سهم بزرگی از این راه سخت و دشوار را تا به امروز پرداخته‌اند. کنترل شبانه روزی، شخصیت و جسم و جان و روح آنان را نشانه رفت اما آنها برخلاف انتظار روئیدند و بالیدند و سعی کردند به این کنترل شبانه روزی پایان دهند.

شال‌های سپیدشان را برسر چوبی در خیابان به اهتزاز درآوردند. جای پای دختران خیابان انقلاب گل گذاشتند و در مترو و خیابان به همنوعان‌شان گل دادند. اما به ازای هر شاخه گلی، سالیانی حبس دریافت کردند و بی‌شکوه و شکایتی راهی زندان شدند.

من نیز از داخل زندان برای بانوان هموطنم که خلاقانه و مسالمت‌آمیز در این راه دشوار تلاش می‌کنند تا به حجاب اجباری پایان دهند، گل و بوسه می‌فرستم.

همچنین خبردار شدم تعدادی از هموطنانم در بازجویی‌ها بابت فعالیت‌های حمایتی‌شان از من مورد بازخواست قرار گرفته‌اند. من ضمن تقدیم صمیمانه‌ترین سپاس‌هایم از لطف و مهری که جاری می‌سازند، توجه خود و هموطنان‌ام را به تلاش جمعی‌مان جهت ارتقاء خرد جمعی، فراتر از افراد و اشخاص جلب می‌کنم.

بگذار دنیا با حیرت به تلاش جمعی‌مان برای حقی عادی و ابتدایی بنگرد. این حق روزی نه چندان دور به ما بر می‌گردد.

با صمیمانه‌ترین درودها

نسرین ستوده / اوین / مرداد ۹۸″

در خصوص نویسنده این نامه گفتنی است که نسرین ستوده، وکیل دادگستری و فعال حقوق بشر محبوس در زندان اوین در اسفندماه سال گذشته در پرونده دوم خود از بابت ۷ عنوان اتهامی به ۳۳ سال حبس تعزیری و ۱۴۸ ضربه شلاق محکوم شد. گفته می شود از این حکم سنگین میزان ۱۲ سال حبس قابلیت اجرایی دارد.

از طرفی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران پیش از این در یک پرونده دیگر، نسرین ستوده را به اتهام “اجتماعی و تبانی علیه امنیت کشور” به پنج سال حبس محکوم کرده بود و این حکم در مرحله تجدید نظر به شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر استان تهران ارجاع شده است. وی هم اکنون در بند زنان زندان اوین بسر می برد.

نسرین ستوده پیش از این در شهریورماه سال ۸۹ نیز بازداشت و به ۱۱ سال حبس، ۲۰ سال محرومیت از وکالت و ۲۰ سال ممنوعیت خروج از کشور محکوم شده بود که این حکم در دادگاه تجدیدنظر به ۶ سال حبس و ۱۰ سال محرومیت از وکالت کاهش یافت. وی از ۱۳ شهریور ۱۳۸۹ تا ۲۷ شهریور ۱۳۹۲ به اتهام «اقدام علیه امنیت ملی»، در زندان اوین به سر برده است.

تشکیل پرونده در زندان؛ محمدصابر ملک رئیسی و شیراحمد شیرانی به یک سال حبس دیگر محکوم شدند

محمدصابر ملک رئیسی و شیراحمد شیرانی، دو زندانی سیاسی تبعیدی در زندان اردبیل به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام از درون زندان، توسط دادگاه انقلاب این شهر هرکدام به یک سال حبس تعزیری دیگر محکوم شدند. حکم صادره در ارتباط با پرونده جدیدی است که این دو زندانی در نهمین سال حبس خود با آن روبرو شدند. پیشتر از بابت بخش اول این پرونده محمدصابر ملک رئیسی به ۶ ماه حبس تعزیری محکوم شده بود.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، محمدصابر ملک رئیسی و شیراحمد شیرانی، دو زندانی سیاسی تبعیدی در زندان اردبیل در پرونده ای دیگر به حبس محکوم شدند.

بر اساس دادنامه شعبه یک دادگاه انقلاب اردبیل به ریاست قاضی وحید مهدوی راد، این شهروندان به اتهام “فعالیت تبلیغی علیه نظام” و مستندا به ماده ۵۰۰ قانون مجازات اسلامی هرکدام به یک سال حبس تعزیری محکوم شده است.

در این دادنامه که به صورت شفاهی به متهمین ابلاغ شده آمده است: “اداره کل اطلاعات استان اردبیل به خواسته اطلاعات زندان اردبیل بدین شرح که متهمان با دستاویز قراردادن برخی کمبود و کاستی‌ها در زندان اردبیل و با قرار دادن برخی محدودیت‌ها و مشکلات جسمی و روانی که به آنها وارد شده است، صرف‌نظر از ایجاد آنها یا استحقاق ایشان برای به دست آوردن امتیازات در زندان، حسب المورد با برقراری تماس و وصل به سایت‌ها و شبکه‌های اجتماعی معاند نظام اخبار زندان را منتشر نموده و با انتشار مشکلات نظام جمهوری اسلامی ایران با تعبیر به رژیم و غیره موجب تبلیغ علیه نظام و بدبینی شدند و مطالب منتشر شده نیز عمدتا همان کمبود و کاستی‌های ادعایی متهمان است که در تحقیقات به آن اشاره کردند”.

لازم به ذکر است جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات مطروحه علیه محمدصابر ملک رئیسی و شیراحمد شیرانی ساعت ۱۰ صبح روز دوشنبه ۱۹ فروردین‌ماه ۹۸، در شعبه یک دادگاه انقلاب اردبیل برگزار شده بود.

این دو زندانی اوایل فروردین ماه سال جاری از طریق ابلاغیه ای که در تاریخ ۲۵ اسفندماه ۹۷ تنظیم شده بود، در ارتباط با بخش دوم پرونده‌ای که با اتهام “فعالیت تبلیغی علیه نظام” در زندان علیه آنها مفتوح شده بود، به این دادگاه احضار شده بودند.

در تاریخ ۲ و ۳ بهمن ماه ۹۷، این دو زندانی پس از احضار به دفتر قاضی ناظر بر زندان با گشایش پرونده جدیدی در زندان روبرو شده و تحت عنوان “نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی” از طریق نشر اخبار خود و سایر زندانیان در “شبکه‌های معاند در جهت تخریب نظام” مورد تفهیم اتهام قرار گرفتند.

محمدصابر ملک رئیسی از بابت بخش اول پرونده توسط شعبه ۱۰۱ دادگاه کیفری دو اردبیل از بابت اتهام “نشر اکاذیب به قصد اضرار به غیر” برابر با ماده ۶۹۸ قانون مجازات اسلامی به شش ماه حبس تعزیری محکوم شده و شیراحمد شیرانی، نیز بر اساس این دادنامه از اتهامات مطروحه تبرئه شده بود.

لازم به ذکر است محمد صابر ملک رئیسی، فرزند دادعلی و اهل چابهار استان سیستان و بلوچستان که در حال تحمل دوران محکومیت ۱۵ سال حبس در تبعید خود است در تاریخ دوم مهر ماه ۱۳۸۸در سن ۱۵ سالگی بازداشت و پس از یک سال از بازداشتگاه اداره اطلاعات زاهدان به زندان زاهدان و پس از محاکمه به زندان اردبیل تبعید شده است.

آقای ملک رئیسی در زمان محاکمه اقاریر خود را تحت شکنجه و فشار دانسته بود با این حال با حکم سنگین ۱۵ سال حبس در تبعید روبه رو شده بود.

محمدصابر ملک رئیسی به عنوان یک نمونه کم سابقه در دهه اخیر، در سن ۱۵ سالگی بازداشت شد و آنطور که خود در نامه‌هایش گفته به خاطر فعالیت‌های یکی از برادرانش و در حالی که دستگاه امنیتی دسترسی به برادرش نداشت به عنوان “گروگان “دستگیر شده است.

دیگر زندانی مورد اشاره این گزارش شیراحمد شیرانی است، آقای شیرانی، ۳۵ ساله، فرزند چاکر، اهل زاهدان و ساکن تهران، در تاریخ ۱۳ خرداد ۷۹ توسط نیروهای اداره اطلاعات بازداشت و به مدت ۲ سال در سلول انفرادی بازداشتگاه اداره اطلاعات مورد بازجویی و شکنجه قرار داشته است. وی نهایتا در یک دادگاه پر ابهام به اتهام اقدام علیه امنیت ملی از طریق محاربه به تحمل ۲۲ سال حبس در تبعید محکوم شد.

این دو زندانی هم اکنون در زندان اردبیل در حال تحمل حبس هستند.

بازداشت شدگان روز کارگر؛ نسرین جوادی به حبس و شلاق محکوم شد

اعظم خضری (نسرین جوادی)، از بازداشت شدگان روز جهانی کارگر توسط دادگاه انقلاب تهران به ۷ سال حبس و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد. با استناد به ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی مجازات اشد یعنی ۵ سال حبس تعزیری در خصوص وی قابل اجرا خواهد بود. جلسه رسیدگی به اتهامات این فعال کارگری در تاریخ ۱۵ مردادماه برگزار شده بود. این فعال کارگری در جریان تجمع روز جهانی کارگر بازداشت و پس از حدود یک ماه با تودیع قرار وثیقه آزاد شده بود.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از اتحادیه آزاد کارگران ایران، نسرین جوادی به ۷ سال حبس و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد.

بر اساس این گزارش خانم جوادی به اتهام ” اجتماع و تبانی برای اقدام علیه امنیت کشور” به ۵ سال حبس، از بابت اتهام ”تبلیغ علیه نظام” به ۱ سال حبس و برای اتهام ”اخلال در نظم عمومی” به ۱ سال حبس، ۷۴ ضربه شلاق و محرومیت استفاده از گوشی هوشمند و ممنوعیت عضویت در احزاب و گروه ها و دستجات سیاسی و اجتماعی محکوم شده است.

روز سه شنبه ۱۵ مردادماه ۱۳۹۸، جلسه رسیدگی به اتهامات اعظم خضری (نسرین جوادی) در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران برگزار شده بود.

خانم جوادی در اوایل مردادماه سال جاری با دریافت ابلاغیه ای به این شعبه دادگاه انقلاب احضار شده بود.

نسرین جوادی کارگر سابق شرکت پخش تجهیزات پزشکی و بازنشسته تامین اجتماعی، عضو هیات موسس شورای کارگری بازنشستگان تامین اجتماعی (بستا) و از اعضای اتحادیه آزاد کارگران ایران است.

لازم به یادآوری است که نسرین جوادی روز چهارشنبه ۱۱ اردیبهشت‌ماه ۱۳۹۸، همزمان با روز جهانی کارگر، به همراه ده‌ها تن دیگر از شرکت کنندگان در تجمع اعتراضی در مقابل ساختمان مجلس  بازداشت و در تاریخ  ۸ خرداد ۱۳۹۸ با تودیع قرار وثیقه ۱۰۰ میلیون تومانی از زندان قرچک آزاد شد

طاهر قدیریان، فعال محیط زیست بازداشتی در اوین؛ ۱۹ ماه است شب و ماه و ستاره‌ها را ندیده‌ام

مادر طاهر قدیریان، یکی از هشت فعال محیط زیست بازداشتی در زندان اوین از ملاقات روز گذشته خود با فرزندش خبر داده و ضمن اشاره به ابتلای آقای قدیریان به نارسایی کبدی در ارتباط با او اظهار نگرانی کرده است. مادر آقای قدیریان در این خصوص گفت: «پسرم می‌گوید در این چهاردیواری بسیار کوچک هیچ آزادی ندارم و ۱۹ ماه است اینجا هستم و عصب‌های چشمم دارد کارایی‌اش را از دست می‌دهد و دیگر تقریبا نمی‌توانم جایی را نگاه کنم از بس جایی را ندیدم. من الان ۱۹ ماه است شب و ماه و ستاره‌ها را ندیده‌ام. واقعا شنیدن این موضوع هم برای من شکنجه است». طاهر قدیریان به همراه مراد طاهباز، سام رجبی، امیرحسین خالقی، هومن جوکار، سپیده کاشانی، نیلوفر بیانی و عبدالرضا کوهپایه، فعالان محیط زیست در ایران هستند که نزدیک به ۶۰۰ روز گذشته را در بازداشت و در زندان اوین به سر می‌برند.

به گزارش خبرگزاری هرانا، به نقل از انصاف نیوز، مادر طاهر قدیریان از ملاقات با وی در روز گذشته خبر داد و آخرین وضعیت این فعال محیط زیست بازداشتی را تشریح کرد.

فضه انارکی با بیان اینکه «پسرم آخرین بار دیروز عصر با من صحبت کرد» به انصاف نیوز گفت که به پسرش گفت شده بعد از کشته شدن یک نفر در این پرونده، ماجرا دچار پیچیدگی و بازداشتش طولانی شده است. انارکی گفت: «پسرم می‌گوید در این چهاردیواری بسیار کوچک هیچ آزادی ندارم و ۱۹ ماه است اینجا هستم و عصب‌های چشمم دارد کارایی‌اش را از دست می‌دهد و دیگر تقریبا نمی‌توانم جایی را نگاه کنم از بس جایی را ندیدم. من الان ۱۹ ماه است شب و ماه و ستاره‌ها را ندیده‌ام. واقعا شنیدن این موضوع هم برای من شکنجه است».

او در ادامه گفت: آقای خندان وکیل طاهر قدیریان گفته است که قاضی گفته که چون دادگاه محرمانه است حتی یک «واو» هم نباید از دادگاه بیرون ببرید. طاهر چون الان خیلی مریض است هم از نظر تیروئید مشکل دارد و هم دارویش را دو ماه است ترک کرده‌اند و گفته‌اند که اول شهریور برای آزمایش تو را می‌بریم که دارو بدهند. در حال حاضر ظاهراً نارسایی کبدی پیدا کرده. می‌گفت: «برای من آزمایش تیپوسونوگرافی نوشته‌اند اما هنوز انجام نشده است». دیروز درخواست کرد که آقای خندان را ببیند، آقای خندان هم دیروز رفت اما فعلاً اجازه داده نشده و گفته‌اند بعداً خبر می‌دهیم.

انارکی افزود: هیچ خبری از دادگاه نیست که کی بخواهند جلسه جدید تشکیل بدهند. وکیل گفت ظاهراً یکی دو جلسه دیگر باید باشد. چون نصف پرونده هنوز بررسی نشده است.

مادر طاهر قدیریان عنوان کرد: من نگران سلامتی بچه‌ها هستم. طاهر میگوید «من سال ۲۰۰۹ دانشمند جوان انسان و کره‌ مسکون شناخته شدم و برای کشورم افتخار کسب کردم. به روستاهای جنوب کشور رفتم و برای ۷۰، ۸۰ نفر شغل ایجاد کردم. من از حیوانات شروع کردم و برای آن‌ها آبشخور ساختم و قلعه‌ شهرمان را از میراث فرهنگی گرفتم که تعمیر کنم که آمدم اینجا و نتوانستم. کاری نکردم که باید اینجا باشم. اما الان فقط می‌خواهم گشایشی در کار ایجاد شود و این فشار کم شود. یک تلفن راحت بتوانم بزنم، یک ملاقات راحت داشته باشم». یا اینکه آنها را ببرند بند عمومی که بتوانند خودشان را در آینه ببینند. بیش از یک سال و نیم است که این‌ها بازداشت موقت هستند.

لازم به ذکر است طاهر قدیریان همزمان با ۴ متهم دیگر این پرونده از اواسط ماه جاری در اعتراض به بازداشت طولانی مدت و غیرقانونی خود دست به اعتصاب غذا زده اند.

مراد طاهباز، سام رجبی، امیرحسین خالقی، هومن جوکار، سپیده کاشانی، نیلوفر بیانی، طاهر قدیریان و عبدالرضا کوهپایه، فعالان محیط زیست در ایران نزدیک به ۶۰۰ روز گذشته را در بازداشت در بند ۲ الف زندان اوین به سر می‌برند.

گفتنی است پس از برگزاری جلسات اول، دوم، سوم،چهارم و پنجم دادگاه این فعالان محیط زیستی در تاریخ ۱۰، ۱۳، ۲۳، ۲۴ و ۲۹ بهمن ۱۳۹۷ در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی ادامه جلسات دادگاه رسیدگی به این پرونده به سال جاری موکول شده بود و روز سه‌شنبه ۲۵ تیرماه ۹۸، غلامحسین اسماعیلی سخنگوی قوه قضاییه در ششمین نشست خبری در محل دادگستری کل استان تهران از تفهیم اتهام و آغاز رسیدگی به پرونده موسوم به فعالان محیط زیست بازداشتی خبر داده بود.

هرانا پیشتر در گزارشی مفصل به آخرین وضعیت این متهمین در زندان اوین پرداخته بود. در این گزارش اشاره شده بود که برخی از این متهمان از جمله یکی از زنان، به قصد اخذ اعترافات اجباری در ایام بازجویی مورد بدرفتاری و آزار جنسی قرار گرفته است. او تهدید به تجاوز شده و وضعیت بسیار بحرانی را در زندان سپری می‌کند. این زندانیان بعضا بیمار هستند و با شرایط روحی نامناسبی دست و پنجه نرم می‌کنند.

تداوم بازداشت و بلاتکلیفی سه شهروند بهایی در زندان اوین

منیره باویل سفلایی، مینو زمانی پور و غلامحسین مظلومی، سه شهروند بهایی از تاریخ ۱۹ مردادماه بازداشت شده و کماکان بصورت بلاتکلیف در زندان اوین به سر می برند. گفته می شود بازداشت این افراد در ارتباط با پیگیری موضوع نبش قبر یک شهروند بهایی بوده است که پیشتر در روستای گیلاوند دماوند صورت گرفته و جسد وی توسط افراد ناشناسی در بیابان‌های جابان از توابع همان شهرستان رها شده بود.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز شنبه ۱۹ مردادماه ۹۸، سه شهروند بهایی در تهران بازداشت و به زندان اوین منتقل شدند.

با وجود گذشت ۸ روز از بازداشت منیره باویل سفلایی، مینو زمانی پور و غلامحسین مظلومی، این شهروندان بهایی همچنان در زندان اوین در بازداشت بسر می‌برند.

این شهروندان بهایی صبح روز شنبه ۱۹ مردادماه ۹۸ توسط ۳ تن از مامورین وزارت اطلاعات بازداشت و به زندان اوین منتقل شدند. گفته می‌شود که ماموران پس از تفتیش منزل، برخی لوازم شخصی از جمله لپ تاپ، تلفن همراه، کتب و تصاویر بهایی را نیز ضبط کرده‌اند.

یک منبع نزدیک به این شهروندان به گزارشگر هرانا گفت: که ماموران امنیتی دلیل بازداشت را پیگیری موضوع نبش قبر یک شهروند بهایی بوده است که پیشتر در روستای گیلاوند از توابع دماوند صورت گرفته بود. جسد این شهروند بهایی توسط افراد ناشناسی نبش قبر شده و در بیابان‌های جابان از توابع همان شهرستان رها شده بود. این شهروندان بهایی پیشتر نیز در این خصوص بازداشت و مورد بازجویی قرار گرفته بودند.

این منبع مطلع در ادامه گفت که به خانواده‌های شهروندان بازداشت شده گفته شده که فعلا از وضعیت آنها اطلاعی نگیرید.

شهروندان بهایی در ایران از آزادی‌های مرتبط به باورهای دینی محروم هستند، این محرومیت سیستماتیک در حالی است که طبق ماده ۱۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۱۸ میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی هر شخصی حق دارد از آزادی دین و تغییر دین با اعتقاد و همچنین آزادی اظهار آن به طور فردی یا جمعی و به طور علنی یا در خفا برخوردار باشد.

بر اساس منابع غیررسمی در ایران بیش از سیصد هزار نفر بهایی وجود دارد اما قانون اساسی ایران فقط اسلام، مسیحیت، یهودیت و زرتشتی گری را به رسمیت شناخته و مذهب بهاییان را به رسمیت نمی‌شناسد. به همین دلیل طی سالیان گذشته همواره حقوق بهائیان در ایران به صورت سیستماتیک نقض شده است.

صابر کمانی به زندان ارومیه منتقل شد

صابر کمانی، شهروند اهل ارومیه امروز از بازداشتگاه اطلاعات سپاه به زندان این شهر منتقل شد. وی در اواسط تیرماه توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بود.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز یکشنبه ۲۷ مردادماه ۹۸، صابر کمانی، شهروند اهل ارومیه از بازداشتگاه اطلاعات سپاه ارومیه به زندان این شهر منتقل شد.

این شهروند که هم اکنون در بند سیاسی زندان ارومیه بسر می‌برد، ۳۸ روز گذشته را در بازداشتگاه اطلاعات سپاه و تحت بازجویی بوده است.

گفته می شود اتهام مطروحه علیه این شهروند در دوران بازجویی “همکاری با یکی از گروه های مخالف نظام” عنوان شده است.

لازم به ذکر است که وی اواسط تیرماه سال جاری توسط ماموران اطلاعات سپاه ارومیه بازداشت شده بود.

جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات مجتبی پروین برگزار شد

جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات محبتی پروین امروز در دادگاه عمومی و انقلاب اردبیل برگزار شد. این در حالی است که وی پیشتر از بابت اتهام مطروحه در این جلسه، در دادگاه کیفری ۲ اردبیل محاکمه و به ۳ ماه حبس محکوم شده بود.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، امروز یکشنبه ۲۷ مردادماه ۱۳۹۸، جلسه دادگاه مجتبی پروین در شعبه ۹ دادگاه عمومی و انقلاب شهرستان اردبیل برگزار شد.

بر اساس ابلاغیه ارسال شده برای آقای پروین، وی در خصوص  شکایتی مبنی بر “مطالبه وجه از بابت خسارت خودرو، مطالبه خسارت دادرسی، مطالبه خسارت تاخیر تادیه” در این جلسه دادگاه حاضر شد.

لازم به ذکر است که جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات مجتبی پروین در خصوص اتهام “تخریب خودروی پلیس” پیشتر در شعبه ۱۰۱ دادگاه کیفری ۲ شهرستان اردبیل برگزار و در مرحله بدوی به ۳ ماه حبس تعزیری محکوم شده بود.

آقای پروین مورخ ۱۷ مهرماه ۹۷ توسط نیروهای امنیتی شهر اردبیل در منزل شخصی خود بازداشت و همان روز پس از تفهیم اتهام با قرار کفالت و تا پایان مراحل دادرسی آزاد شده بود.

وی پیشتر نیز در تاریخ ۱۹ مردادماه ۹۷ به همراه تعدادی دیگر از فعالان ترک (آذربایجانی) در پی برگزاری مراسمی در پناهگاه کوه سبلان توسط نیروهای امنیتی مشکین‌شهر بازداشت و پس از گذشت ساعاتی در شامگاه همان روز از بازداشتگاه شهر لاهرود آزاد شدند.

مجتبی پروین در ارتباط با این پرونده ۱۷ مهر ۱۳۹۷ در منزل پدری بازداشت و در شعبه ۱۲ دادیاری اردبیل پس از تفهیم اتهامِ شرکت در تجمع غیرقانونی، همان روز با قرار وثیقه ۱۵ میلیون تومانی تا زمان صدور حکم نهایی آزاد شده است.

نامه عاطفه رنگریز از زندان قرچک ورامین؛ هیچ‌کس به قطار ایستاده‌ی مرگ نگاه نمی‌کند

عاطفه رنگریز، فعال کارگری در زندان قرچک ورامین، طی نامه‌ای سرگشاده که در ادامه می آید با توصیفی استعاری از زندان قرچک، با اشاره به مشکلات متعدد این زندان، تراکم جمعیت زندانیان، بند مادران محبوس و کودکان بی سرنوشت آنان، تصویر تاریک این فضا را ترسیم می کند. وی در بخشی از نامه خود می نویسد: “در اینجا ده بند است و هر بند به طور تقریبی ۱۲۰ تا ۱۵۰ نفر جمعیت دارد. به جز بند مادران یا بندی که سرنوشت کودکانش از همان ابتدا محکوم به شکست است. کودکانی که نه شب را می‌بینند، نه پدر را و نه بیرون را؛ نه پارک ملی را و نه چیزهای ملی شده را! و اما می‌بینند درهای بسته و قفل‌های بسیاری را و آیا کودکان اینجا خواب ستاره‌ی قرمز را می‌بینند؟”.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، عاطفه رنگریز فعال کارگری در زندان قرچک ورامین، طی نامه‌ای سرگشاده به بررسی جنبه هایی از مشکلات زندان قرچک می‌پردازد.

وی در بخشی از نامه، این زندان را قطار مرگ خوانده و می‌نویسد:” آیا می‌توانم بنویسم؟ بعید می‌دانم. مسافران از هجمه‌ی زیادشان درهم می‌لولند و با پرینتشان هل داده‌شده‌اند به این قطار و من در این قطار ایستاده‌ی مرگ، زمان را از یاد برده‌ام. و گویی ساعت یک‌بار نواخت و در بند باز شد و دیگر ایستاد و ایستاد. و ساعت مدام دهن‌کجی می‌کند بر ما! و راستی اینجا ممنوع است دوتا شدن، سه تا شدن، بی‌شمار شدن. بیشتر مسافران باید خود را به کارگاه‌های اشتغال (کار اجباری) بسپارند که زمانِ ایستاده بر دوششان را فراموش کنند تا بتوانند بیست دقیقه زمان بخرند که به بیرون وصل شوند و حرکت رخ دهد و در پایان فقط می‌توانم بگویم «من راز فصل‌ها را می‌دانم و حرف لحظه‌ها را می‌فهمم. نجات دهنده در گور خفته است.»

متن کامل این نامه در ادامه می آید:

“آیا دوباره گیسوانم را در باد شانه خواهم زد؟ آیا دوباره روی لیوان‌ها خواهم رقصید؟ (۱)

آیا می‌شود در سالن پنج اندرزگاه یک قرچک نوشت؟ بعید می‌دانم! به قولی قرچک نام مستعار جهنم است.

حال که دارم می‌نویسم بر تخت طبقه سومی نشسته‌ام که پاهایم رنده رنده شد از بس که بالا رفته‌ام «از نردبانی که ارتفاع حقیری دارد.» تختی که به رفیقم می‌گویم بیا برویم توی قبرهایمان و تختی که زیر پاهایمان یک باکس و یک ساک است. و ما از بس که جا برای نشستن نداریم در کابینمان، خودمان را به اینجا می‌کشانیم. آیا می‌شود نوشت؟ بعید می‌دانم. در اینجا ده بند است و هر بند به طور تقریبی ۱۲۰ تا ۱۵۰ نفر جمعیت دارد. به جز بند مادران یا بندی که سرنوشت کودکانش از همان ابتدا محکوم به شکست است. کودکانی که نه شب را می‌بینند، و نه پدر را، و نه بیرون را، و نه پارک ملی را و نه چیزهای ملی شده را! و اما می‌بینند درهای بسته و قفل‌های بسیاری را ، و آیا کودکان اینجا خواب ستاره‌ی قرمز را می‌بینند؟!

در بندِ پنج، یازده کابین است و در هر کابین چهار تخت سه‌طبقه‌ای که دوازده نفر در آن سوار قطار مرگ شده‌اند و در مسیر برزخی به انتظار یک ابلاغیه، اعزام و یا انتقال هستند تا شاید دمی پیاده شوند و درها برایشان گشوده شود. من سوار بر یکی از این واگن‌ها (کابین‌های قطار ایستاده‌ی مرگ و تعلیقی) پیش به سوی ناکجاآباد تلاش دارم که بنویسم اما بعید می‌دانم که واژه‌هایم بتوانند مسافران اینجا را دیدنی کنند. زیرا بیرون مرده است و «هیچ‌کس به قطار ایستاده‌ی مرگ نگاه نمی‌کند.» (۲)

واگن‌ها توسط دو دیوار که یک‌ونیم متر از سقف فاصله دارند، محاصره شده‌ است و حدود هشت متر جا برای خوردن و آشامیدن و زیستن. یعنی در همین هشت متر دوازده نفر با باروبندیلشان باید خود را در آنجا جا بدهند. این مسافرانِ به قصد ناکجاآباد و باروبندیلی که ظروف پلاستیکی و بشقاب‌های ملامین و انواع و اقسام کنسروها و نگهدارنده‌ها و لباس‌های بوتیک اینجاست که سه‌لاپهنا حساب می‌شود.

آیا درست است که دهان بگشایم و از مسافران اینجا بگویم؟ و نورهای مداوم مهتابی‌ها که چشم‌هایمان را می‌زند و صداهایی که گوش‌هایمان را کر می‌کند: پِیج‌های مداوم، تهدیدها، هشدارها و شماره‌های آماری که صبح و عصر، ما را از هواخوری به بند می‌کشاند. زمان ناهار که فرا می‌رسد بوی برنج سویا بلند می‌شود و باید با یک ظرف در صف بایستی و بعدْ شستن و… . اینجا شستن ظروف و لباس‌ها از اعمال شاقه به شمار می‌آید و از همین رو کارگرهایی هستند که به بهای ناچیزی گردن به این اعمال می‌‌نهند. آب شور این بیایان نیز مدام دریغ می‌شود از برزخیان اینجا. و حمام اینجا مرا می‌برد به عصر اتاق‌‌های گاز.

آیا می‌توانم بنویسم؟ بعید می‌دانم. مسافران از هجمه‌ی زیادشان درهم می‌لولند و با پرینتشان هل داده‌شده‌اند به این قطار و من در این قطار ایستاده‌ی مرگ، زمان را از یاد برده‌ام. و گویی ساعت یک‌بار نواخت و در بند باز شد و دیگر ایستاد و ایستاد. و ساعت مدام دهن‌کجی می‌کند بر ما! و راستی اینجا ممنوع است دوتا شدن، سه تا شدن، بی‌شمار شدن. بیشتر مسافران باید خود را به کارگاه‌های اشتغال (کار اجباری) بسپارند که زمانِ ایستاده بر دوششان را فراموش کنند تا بتوانند بیست دقیقه زمان بخرند که به بیرون وصل شوند و حرکت رخ دهد و در پایان فقط می‌توانم بگویم «من راز فصل‌ها را می‌دانم و حرف لحظه‌ها را می‌فهمم. نجات دهنده در گور خفته است.»

عاطفه رنگریز/زندان قرچک ورامین/تیرماه ۱۳۹۸

منابع:

۱.فروغ فرخزاد

۲. بازی با ضرب‌المثل در ایران کسی به قطار ایستاده‌ سنگ نمی‌زند.″.

در خصوص عاطفه رنگریز، نویسنده این نامه لازم به توضیح است وی روز چهارشنبه ۱۱ اردیبهشت‌ماه ۱۳۹۸، همزمان با روز جهانی کارگر، به همراه ده‌ها تن از شرکت کنندگان در تجمع اعتراضی در مقابل ساختمان مجلس در پی ورود نیروهای امنیتی و به خشونت کشیده شدن این تجمع بازداشت شد. علیرغم آزادی تعدادی از بازداشت شدگان، تعدادی دیگر از جمله عاطفه رنگریز، ندا ناجی و مرضیه امیری کماکان تحت بازداشت هستند.

در تاریخ ۸ مردادماه ۹۸، در پی بروز درگیری در زندان قرچک ورامین یاسمن آریانی، ندا ناجی، عاطفه رنگریز و سپیده قلیان توسط زندانیان جرائم عادی مورد ضرب و شتم قرار گرفته و در پی این اتفاق خانم رنگریز به بهداری منتقل شده بود.

روز دوشنبه ۱۴ مردادماه ۱۳۹۸، عاطفه رنگریز از زندان قرچک به شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب منتقل و جلسه دادگاه وی به ریاست قاضی مقیسه برگزار شد. طی این جلسه قرار وثیقه ۲ میلیارد تومانی برای آزادی ایشان تعیین شده است. از آنجایی که خانواده این شهروند بازداشتی امکان تامین آن را ندارند وی به زندان بازگردانده شد.