گزارشی از اعتصاب غذای هشت زندانی در زندان‌های تبریز و اوین

etesab-ghaza-2-300x191

هشت زندانی سیاسی و عقیدتی در زندان‌های تبریز و اوین از دو روز تا بیش از یک‌ماه در اعتصاب غذای اعتراضی به سر می ‌برند. در این بین حال عمومی برخی از این زندانیان نامناسب گزارش شده است. دو زندانی سیاسی در زندان تبریز، رسول رضوی و مرتضی مرادپور به ترتیب در بیست و نهمین و هشتمین روز از اعتصاب غذا هستند. در زندان اوین، وحید صیادی، آرش صادقی، دو برادر هنرمند مهدی و حسین رجبیان و علی شریعتی به ترتیب پانزدهمین، نهمین، پنجمین و دومین روز از اعتصاب غذای خود را پشت سر گذاشتند. از سوی دیگر وکیل محمدعلی طاهری زندانی عقیدتی زندان اوین حدود یک ماه پیش، از اعتصاب غذای اعتراضی وی خبر داد و پس از آن هیچ اطلاعی از سرنوشت این زندانی در دست نیست.

به گزارش ، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، رسول رضوی، مرتضی مرادپور، محمدعلی طاهری، وحید صیادی، آرش صادقی، دو برادر هنرمند مهدی و حسین رجبیان و علی شریعتی، هشت زندانی سیاسی و عقیدتی در زندان‌های تبریز و اوین با تاریخ های متغیری از  دو روز تا بیش از یک‌ماه در اعتصاب غذای اعتراضی به سر می ‌برند.

رسول رضوی زندانی سیاسی زندان تبریز از روز دوشنبه ۱۲مهرماه در اعتراض به احکام صادره دادگاه انقلاب و فشار نیروهای امنیتی در خصوص روند پرونده خویش دست به اعتصاب غذای نامحدود زده است. روز جاری، در پی درد شدید معده و بی حالی مفرط این زندانی، برای چندمین بار متوالی به بند بهداری زندان تبریز منتقل و مورد درمان قرار گرفت.

هم‌چنین در این زندان، مرتضی مرادپور دیگر زندانی سیاسی در هشتمین روز اعتصاب غذای خود به سر می برد. این زندانی که از چهارم آبان ماه دست به اعتصاب غذا زده، روز جاری توسط مسئول اندرزگاه، مامورین انتظامات و وکیل بند در بند ۱۲ زندان مرکزی تبریز مورد ضرب و شتم قرار گرفته است.

آرش صادقی کنشگر مدنی زندانی در سالن ۱۰ بند هشت زندان اوین نیز از روز سوم آبان‌ماه در اعتراض به بازداشت همسرش گلرخ ابراهیمی ایرایی، دست به اعتصاب غذا زده است. این زندانی سیاسی در نهمین روز اعتصاب با افت فشار (۱۰ روی هشت) روبرو شده و ۳/۵ کیلوگرم کاهش وزن دارد. مقامات امنیتی و قضایی در زندان اوین در دیدارهای جداگانه با آقای صادقی و همسرش خانم ایرایی گفته‌اند تا زمانی که آرش در اعتصاب غذاست از ملاقات با یکدیگر محروم خواهند بود. آرش صادقی کتبا از تزریق سرم خودداری کرده است.

وحید صیادی نصیری دیگر زندانی سیاسی در بند هشت زندان اوین از ۱۵ روز پیش، تاریخ ۲۷ مهرماه، در اعتراض به ۱۳ ماه بلاتکلیفی پرونده خود در اعتصاب غذا به سر می برد. آقای صیادی با اتهامات «توهین به مقدسات، توهین به رهبری و تبلیغ علیه نظام» در دادگاه بدوی به ۸ سال حبس محکوم شد. اما با گذشت ۱۳ ماه از تاریخ صدور حکم اولیه و اعتراض وی، هنوز هیچ حکمی از دادگاه تجدیدنظر دریافت نکرده است.

دوبرادر هنرمند زندانی در زندان اوین، مهدی و حسین رجبیان، که به طور تنبیهی از هم جدا شده و در بندهای هفت و هشت این زندان نگهداری می شوند، از روز جمعه ۷ آبان در اعتصاب غذا هستند. این دو برادر که پنجمین روز اعتصاب خود را پشت سر گذاشته اند با افت فشار و کاهش وزن روبرو هستند. فشار خون حسین رجبیان بین ۱۰ و ۱۱ روی ۸ در نوسان است و مهدی رجبیان با فشار خون ۱۰ روی ۸ در روز جاری به دلیل ضعف شدید، دچار حالت تهوع شده، درحالتی تشنج گونه به بهداری منتقل شده است. این دو برادر نیز همراه با نگارش مکتوبی از تزریق سرم خودداری کرده اند.

برادران رجبیان روز پنجم ماه جاری با نگارش نامه‌ای در خصوص آنچه که در طول این چند ماه در زندان بر آن‌ها گذشته، در مورد اعتصاب غذای اعتراضی ماه گذشته و «فریب» توسط یک مقام قضایی، محرومیت از دیدار با وکیل و دیگر موارد حقوق نقض شده‌شان سخن گفته و از همه هنرمندان جهان خواستار نشان دادن «واکنشی مسالمت آمیز در شأن هنر» و تنها نگذاشتن‌شان شده‌ و از اعتصاب غذای مجدد و مصمم در آینده ای نزدیک خبر داده بودند.

یک منبع نزدیک به این دو برادر هنرمند زندانی روز جاری به گزارشگر هرانا گفت: “خانواده رجبیان که نگران اعتصاب غذا و وضعیت سلامت مهدی و حسین هستند به دادستانی مراجعه کرده و با رفتار تند دادستان مواجه شده اند. به آن‌ها گفته شده خواسته برادران رجبیان غیر معقول است و هیچ جوابی نداده اند. از سوی دیگر در داخل زندان نیز افسر نگهبانی و رئیس زندان اوین با رفتاری تهدید آمیز از دو برادر خواسته اند اعتصابشان را بشکنند و به هیچ وجه اخبار اعتصاب غذایشان به بیرون درز نکند، در غیر این صورت عواقب ناخوشایندی در انتظارشان است.”

علی شریعتی، فعال سیاسی که روز گذشته دهم آبان‌ماه «درحال انجام کار اداری در شهرداری» بازداشت و برای تحمل ۵ سال حبس تعزیری محکومیت خود به بند هشت زندان اوین منتقل شد، از بدو ورود در اعتراض به این اقدام دست به اعتصاب غذا زده است.

از سوی دیگر آقای علیزاده طباطبایی، وکیل محمدعلی طاهری زندانی عقیدتی زندان اوین یک ماه پیش از اعتصاب غذای اعتراضی وی خبر داد و پس از آن هیچ اطلاعی از سرنوشت این زندانی در دست نیست.

محمود علیزاده طباطبایی از وکلای محمدعلی طاهری با اعلام صدور منع تعقیب برای موکلش گفته بود که به دنبال آزادی آقای طاهری هستیم. این وکیل دادگستری بصورت ضمنی اعتصاب غذای موکلش را که آقای طاهری از آن با عنوان “روزه” یاد کرده، تایید کرده بود.

سازمان عفو بین الملل در دو بیانیه جداگانه در روزهای ۲۹ مهرماه و ۵ آبان با عناوین «بی خبری از محمدعلی طاهری، زندانی در اعتصاب غذا» و «محمدعلی طاهری کجاست؟» نسبت به بی‌خبری از آقای طاهری، بنیانگذار گروه عرفان حلقه، که در اعتصاب غذا به سر می‌برد، ابراز نگرانی کرده بود. این سازمان از حکومت ایران خواسته بود ضمن اطلاع رسانی در مورد وضعیت و محل نگهداری وی، فورا و بدون قید و شرط این زندانی عقیدتی را آزاد کنند.

اولین ملاقات مادر گلرخ ایرایی با فرزندش؛ ”به دخترم گفته اند آنقدر در اوین می مانی تا بمیری

گلرخ ایرایی
یک هفته از دستگیری خشونت‌آمیزگلرخ ایرایی گذشت. نیروهای امنیتی صبح دوشنبه سوم آبان ماه، با یورش به منزل گلرخ ایرایی، این فعال حقوق بشر را بازداشت کردند و همسر وی، آرش صادقی، از همان تاریخ در اعتراض به این بازداشت غیرقانونی اقدام به اعتصاب غذا کرده است. خانم ایرایی در ملاقات با مادرش نحوه دستگیری خود را توسط نیروهای امنیتی شرح داده است.
مادر گلرخ ایرایی پس از اولین ملاقات با فرزندش به خبرنگار تارنگار حقوق بشر در ایران گفت: “سوم آبان تیم ثارالله اطلاعات سپاه برای دستگیری‌اش به منزلش حمله کردند و با لگد و مشت برای ایجاد رعب و وحشت به درب منزل ضربه می‌زدند. بعد از یک ساعت با میله آهنی درب را شکستند و وارد منزل شدند. گلرخ از آنها پرسیده، شما چه کسی هستید و از کجا می‌آیید؟ کارت شناسایی یا حکم نشان دهید اما توجه نکردند و به او دستبند و چشم‌بند زدند و گفتند به زندان اوین انتقالت می‌دهیم. گلرخ به مأمورین که لباس شخصی بودند، گفته است حداقل بگذارید داروهایم را بردارم. آنها گفتند که دارو به چه دردت می‌خورد تو دیگر به دارو نیازی نداری، عمری برایت باقی نمانده، همانجامی‌مانی تا بمیری. او را جلوی همسایه‌ها با چشمبند و دستبند به پایین بردند و سوار ماشین کردند.”
گلرخ ایرایی در ادامه شرح دستگیری به مادر خود گفته است: “وارد که شدیم گفتند چشمبندت را بردار دیدم در اوین هستیم، مرا به اجرای احکام دادسرای اوین بردند، آنجا گفتم که چه بدرفتاری با من شد و گفتم من وسایلم و داروهای آسمم را با خود نیاورده‌ام. بعد از کلی کلنجار قبول کردند همراه با سه نفر مأمور اجرای احکام به خانه برگردم و وسایل و داروهایم را بردارم و دوباره به اوین برگشتیم.”
مادر گلرخ در گفت وگو با خبرنگار تارنگار حقوق بشر در ایران افزود: “گلرخ خیلی بیتابی آرش را می‌کرد و می‌گفت به آقای حاجیلو (دادیار زندان اوین) میگویم بگذارید، آرش را ببینم و ازش بخواهم اعتصابش را بشکند، آرش حال خوبی ندارد. آقای حاجیلو می‌گوید تا وقتیکه آرش در اعتصاب است، ملاقات شما ممنوع است.”
مادر گلرخ ادامه داد: “من حال خوبی ندارم و دو روز پیش جراحی کرده ام و درنوبت جراحی کمرم هستم نمیدان که میتوانم باز به ملاقات برم یا نه”.
شایان ذکر است که آرش صادقی، زندانی سیاسی بند هشت اوین، هم اکنون در وضعیت وخیم جسمانی در هشتمین روز از اعتصاب غذا به سر می برد.
آرش صادقی پیش‌تر به مسئولین پرونده و زندان اوین گفته بود که در صورت اجرای حکم همسرش دست به اعتصاب غذا خواهد زد.
این دانشجوی محروم از تحصیل رشته فلسفه اعلام کرده که نیروهای امنیتی در پرونده آن‌ها دخالت داشته و قانون به‌طور مرتب در پرونده آن‌ها نقض شده است.
آرش صادقی، فعال سیاسی و دانشجوی اخراجی دانشگاه علامه طباطبایی به همراه همسرش، گلرخ ابراهیمی ایرایی، در تاریخ ۱۵ شهریور ۱۳۹۳ توسط قرارگاه ثارالله اطلاعات سپاه بازداشت و یکم دی‌ماه سال ۹۴ در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به اتهام «اجتماع و تبانی علیه نظام»، «توهین به بنیان‌گذار جمهوری اسلامی»، «تبلیغ علیه نظام» و «تشکیل گروه غیرقانونی» و همسرش به اتهام «توهین به مقدسات» و «تبلیغ علیه نظام» به ترتیب به پانزده سال حبس و شش سال حبس محکوم شدند که این حکم برای آرش صادقی طی دادگاه تجدیدنظر مورد تائید قرار می‌گیرد که با حساب چهار سال تعلیقی در پرونده قبلی حکم به ۱۹ سال حبس افزایش یافت.
پیش‌تر نیز در جریان مراجعه مأموران امنیتی به خانه مادر آرش صادقی برای بازداشت پسرش در سال ۱۳۸۹، مأمورین با واردکردن ضربه‌ای به سر مادر وی باعث خونریزی مغزی شده که مادر این فعال دانشجویی پس از چند روز بستری بودن در بیمارستان درگذشت. لازم به توضیح است، پزشک بیمارستان علت مرگ را ایست قلبی تشخص می‌دهد اما باگذشت چهار ماه پس از مرگ، پزشک قانونی علت مرگ را «اصابت سر به شی‌ء سخت» اعلام کرده است که باعث خونریزی داخلی و بعد ایست قلبی شده است.

دادستان شیراز: عوامل اصلی تجمع و هنجارشکنی در پاسارگاد دستگیر شدند

 دادستان عمومی و انقلاب شیراز از دستگیری عوامل اصلی تجمع روز جمعه در پاسارگاد فارس خبر داد و گفت: اقدامات این افراد پیش از این از سوی دستگاه‌های امنیتی، اطلاعاتی و انتظامی مورد رصد قرار گرفته بود.
به گزارش روابط عمومی دادستانی کل کشور، علی صالحی اظهار کرد: پس از انجام تحقیقات لازم، لیدرها و سرشاخه‌های اصلی این تجمع که به سردادن شعارهای هنجارشکنانه و ضدارزش‌ها‌ اقدام کرده بودند، دستگیر شدند.
دادستان شیراز خاطرنشان کرد: برای این افراد پروند قضایی تشکیل شده و وفق مقررات برخورد قضایی لازم با آن‌ها صورت خواهد گرفت.

اهل سنت ایران، دیروز، امروز و فردا

در ابتدا هدف از نوشتن اين مقاله مهم اين می باشد، وقتی كه نگاهی به جامعه اهل سنت ایران از درون می اندازیم در طول این چهل سال می بینیم كه با ظهور كردن جمهوری اسلامی شیعه در ایران كه قبل از صفویی ها سنی بود و با امپراطوری صفویی تبدیل به شیعه شد، سه نگاه شکل گرفت: عده‌ای زیادی از ابتدا به این انقلاب بدبین بودند و آن را تکرار حکومت صفویه و یادآور روز‌های تلخ طرد اهل سنت می‌دیدند. عده‌ای خوش‌بین بودند و انقلاب را احیای عزت اسلام پس از فروپاشی عثمانی آن هم در کشوری که وابستگی تام به آمریکا داشت، می‌پنداشتند؛ و عده‌ای هم  بین خوف و رجا به این انقلاب نگاه كردند که رخدادهای بعدی آن‌ها را به قطعیت رساند. اکثریت اهل سنت ایران از وقوع انقلاب استقبال کردند. خصوصاً که توجه به اقوام و اقلیت‌ها در زمان رژیم سابق همراه با رویکرد‌های ناعادلانه بود و عمده‌ی اقوام در فقر به سر می‌بردند. جمعیت اهل سنت ایران ٢٥ میلیون نَفَر می باشند، كه اكثر آنها در تمام مناطق مرزی ایران ساكن می باشند.

قانون اساسی

 انقلاب ایران که در سال ۱۳۵۷ هجری شمسی (۱۹۷۹ م) به‌ پیروزی رسید، حاصل مبارزات تمامی اقوام، اقشار، گروه‌ها و رهبران مذهبی و سیاسی ایران بود. اما زمان زیادی از پیروزی آن نگذشت که عده‌ای تمامیت خواه و قدرت طلب توانست دستگاه‌ها و امکانات اداری دولت را در راستای ترویج باورهای مذهبی خاص خود به خدمت بگیرد؛ و دیگر گرایش‌ها و گروههای ایرانی را از هر نظر محاصره و منزوی کند. یکی از ابزارهای آنان تدوین موادی از قانون اساسی با هدف تثبیت باورهای خود و تحمیل آن بر تمامی گروه و گرایش‌های فکری، سیاسی و مذهبی دیگران بود. آن اقدامات عکس العمل‌های متقابلی را همچون مبارزه‌ی مسلحانه، مبارزه سیاسی و مذهبی مردمی را به دنبال داشت، که از نوع اخیر آن گردهمایی نخبگان اهل سنت و جماعت ایران در یک همایش در تاریخ ۱۲-۱۳ / ۰۱ / ۱۳۶۰ ‌ه . ش (۱۹۸۱ م) در تهران بود که به تشکیل شورای مرکزی سنت (شمس) انجامید که هدف از آن حمایت از هویت مردم اهل سنت و ادامه فعالیت جمعی و ملی بود.

در آن همایش صدها نفر از علما، اندیشمندان و نویسندگان اهل سنت حضور و مشارکت داشتند، که در واقع می توان آن را شورای رهبری یا (اهل حل و عقد) اهل سنت به شمار آورد. شرکت کنندگان در آن گردهمایی با هدف همگرایی و یکپارچه نمودن فعالیت‌های مردم اهل سنت در ارتباط با اصولی  به توافق رسیده و تصمیم گیریهای گرفتند. اولین ابهامی که در ذهن اهل سنت ایران در تعامل با نظام جدید شکل گرفت مسئله‌ی قانون اساسی بود ، اصل دوازدهم قانون اساسی بر این‌که «تشیع»، الی‌الابد مذهب رسمی کشور است اعتراضاتی را برانگیخت. مرحوم مولانا عبدالعزیز و كاك احمد مفتی‌زاده دو چهره‌ی شرق و غرب اهل سنت کشور به این امر اعتراض کردند.

بعد از کنگره‌ دوم شورای شمس ایران به  فرمان  آقای خمینی دفاتر شمس در سراسر ایران بسته‌ شدند، و اکثریت اعضای شمس راهی زندان شدند. از آن تاریخ به بعد اعضاء و هوداران شمس چه‌ در داخل و چه‌ در خارج با زندان، ترور، تبعید و اعدام مواجه‌ شده‌اند.

جنگ ٨ ساله وهمراهی اهل سنت 

با آغاز جنگ ٨ ساله و حمله‌ی عراق به ایران، اهل سنت ایران در مناطق غربی و مرزی از جان و مال و ناموس مردم دفاع كردند و منجر به ایجاد نوعی همدلی عمومی در کشور شد. شیعه و سنی بسیج شدند تا از حاکمیت ملی خود دفاع کنند. اختلافات موجود به کناری نهاده شد تا خطر دشمن دفع شود.

مسلماً در این جنگ جوانان و زنان و كودكان فراوانی از اهل سنت ایران قربانی شدند. با وجود این كه ادامه دهنده این جنگ و عامل ویرانی آن خود سران جمهوری اسلامی ایران بودند، اما ٨ سال به طول انجامید و این خسارات فراوان بە مردم و کشور وارد آورد.

امید به سازندگی وهمدلی

با پذیرفتن قطع نامه ٥٨٩شورای امنیت از جانب آیت الله خمینی جنگ پایان یافت با مرگ خمینی در ١٤خرداد ٦٨ وبه قدرت رسیدن علی خامنه ایی، اهل سنت ایران امیدواربودن كه به آنها توجه فراوانی شود. در این زمان دولت هاشمی رفسنجانی بنام جهاد سازندگی مشغول ساخت و ساز کشور بود و توجه چندانی به مناطق جنگ زده سنی نشینان نداشت .

 در دوران ریاست جمهوری رفسنجانی عده كثیری از علما و نخبگان اهل سنت ایران ترورشدند كه به قتل های زنجیرەایی مشهور می باشد و با تبدیل كردن مسجد جامع شیخ فیض مشهد به پارك و كشته  و زخمی شدن عده فراوانی

در مسجد مكی زاهدان از دوران پر تنش میان اهل سنت ایران با حكومت را می توان دانست.

هر چند خدمات اجتماعی و اقتصادی گسترده‌ای به برخی مناطق داده می‌شد اما حس تبعیض و نابرابری هم‌چنان موجود بود. برخی سخت‌گیری‌های امنیتی بر منتقدان نیز به تقویت این نارضایتی دامن می‌زد و آن را تا مرز بی‌اعتمادی پیش می‌برد.

دولت اصلاحات

 با خوش بینی ملت ایران وبخصوص سنی ها حدود هشتاد درصدد آرا خود را به  ایشان رأی دادن، محمدخاتمی با شعار توسعه سیاسی و اصلاح طلبی در امور كشور به میدان آمد، اما در دوران ریاست جمهوری خاتمی هیچ فردی از اهل سنت ایران، به سمت فرماندار و یا استاندار نرسیدند و در هیچ كابینه و امور اداری دولت جایی از سنی ها نبوده است.

دولت ضد و نقیض

احمدی نژاد با شعار كمك به مستمندان و مرزنشین ها و شعار عدالت به قدرت رسید، اما در زمان ایشان اهل سنت ایران در بدترین شرایط از همه لحاظ قرار گرفتند، میزان دستگیری های سنی ها از طرف اطلاعات و حكم های نابجا برای آنها به همراه داشت. و همزمانی اعدام یعقوب مهرنهاد با تشکیل فراکسیون نمایندگان اهل سنت مجلس هشتم، تنها یکی از نمادهای فشار و محدودیت‌هایی است که از سال ۱۳۸۴ و پس از به قدرت رسیدن محمود احمدی‌نژاد علیه اهل سنت ایران اوج گرفت. فشار و محدودیت‌های مذهبی و قومی به ویژه در استان‌های غربی و شرقی کشور از جمله استان کردستان و استان سیستان و بلوچستان از بازداشت روحانیان اهل سنت و فعالان فرهنگی و مدنی اهل سنت در سال ۱۳۸۴ آغاز و با مصوبه ۸ آبان ۱۳۸۶ شورای عالی انقلاب فرهنگی که از آن با نام «اساسنامه شورای دولتی برنامه‌ریزی‎ ‎مدارس ‏علوم دینی اهل سنت» یاد می‌شود، اوج گرفت.

اعدام مولوی عبدالقدوس ملازهی، خواهرزاده و داماد مولوی محمدعمر سربازی از روحانیان فقید اما سرشناس اهل سنت ایران، و مولوی محمد یوسف سهرابی در ۲۱ فروردین ۸۷، حمله و تخریب شبانه مدرسه مذهبی ابوحنیفه در روستای عظیم‌آباد زابل در ۵ شهریور ۸۷، بازداشت شماری از روحانیان و فعالان اهل سنت از جمله مولوی یوسف اسماعیل‌زهی، مولوی عبدالحکیم عثمانی، عبدالکریم شه‌بخش، عبدالرحمن شه‌بخش، عبدالقادر نارویی، محمد ‏حسین خلیلی مدیر موسسه فرهنگی خلیلی زاهدان، و محمد عمر شاعر بلوچ، اعدام دو روحانی دیگر اهل سنت؛مولوی خلیل الله زارعی و حافظ صلاح الدین سیدی به اتهام «محاربه» در ۱۳ اسفند ۸۷، در کنار آنچه در نامه اردیبهشت ۸۷ فعالان مدنی مریوان به فرماندار این شهر «افزایش‌نگران کننده موارد قتل و کشتار شهروندان» توصیف شده بود، نمایی کلی از افزایش فشارهای مذهبی و قومی است که منجر به تشکیل فراکسیون نمایندگان اهل سنت در دوره هشتم مجلس شورای اسلامی شد.

نمایندگان اهل سنت مجلس در سوم تیر ۱۳۸۷ در نامه‌ای به محمدحسین صفارهرندی وزیر ارشاد اسلامی نوشتند که «روزنامه کیهان و فرج الله سلحشور» با «طرح مطالبی بی‌پایه و اساس» که «دال بر ناآگاهی یا غرض‌ورزی» و «ترجیح دیدگاه‌های یهود بر عقاید اهل سنت» به «تمام مسلمانان اهل سنت اهانت» کرده‌اند. نمایندگان اهل سنت مجلس همچنین خواهان «تذکر» وزارت ارشاد به سلحشور و روزنامه کیهان و چاپ «پاسخ اهل سنت در روزنامه کیهان» شدند.

وزیر ارشاد اسلامی دولت احمدی‌نژاد اما نه به نامه نمایندگان اهل سنت مجلس پاسخی داد و نه تذکری به روزنامه کیهان که خودش در فاصله میان ریاست دفتر سیاسی سپاه پاسداران و رسیدن به وزارت ارشاد اسلامی دولت احمدی‌نژاد، نزدیک به یک دهه سردبیر آن بود.

دولت حقوق واعتدال

حسن روحانی  بنام دولت اعتدال وامید پا به عرصه گذاشت و فرمود: من سرهنگ نیستم بلكه حقوقدان می باشم، اما بیشترین آمار اعدام ها از سال ٦٧به بعد در دولت ایشان اتفاق افتادوبخصوص اعدام جوانان كورد اهل سنت در ١٢مردادسال ٩٥ و١٣ اسفند سال ٩٣و ده ها تن دیگر در بلوچستان كه به جرم دفاع از مذهب سنی ها در دادگاه ناعادلانه ایی حكم آنها تایید وأجرا شد صورت گرفت .

در دولت حسن روحانی قول به بهبود روابط با اهل سنت بود، اما در انتخاب استاندار كردستان هیچ عملی به شعارهای انتخاباتی خود نكرد.

فراکسیون اهل سنت مجلس در نامه‌ای به حسن روحانی (اول آبان ۱۳۹۵) یادآور شده است: «اهل سنت کشور ازجمله کرد‌ها، ترکمن‌ها، بلوچ‌ها در انتخابات گذشته بیش از ۸۰ درصد به شعار‌ها و برنامه‌های جنابعالی رای دادند و مطابق اطلاعیه ۱۰ ماده‌ای خود قول استفاده از نیروهای خوب اهل سنت ازجمله کرد، ترکمن، بلوچ و فارس را در کابینه و مسئولیت‌های کلیدی کشوری و استانی دادید.» نمایندگان سنی مجلس از رئیس جمهور ایران خواسته‌اند که در ترمیم کابینه خود از ظرفیت‌های اهل سنت استفاده کند، اما در گزینه‌های پیشنهادی آقای روحانی برای ترمیم کابینه‌اش و در مجموعه کابینه دولت یازدهم حتی یک وزیر سنی وجود ندارد.

در نتیجه گیری كلی می توان گفت با وجود اینكه بعد از رهبری دومین شخص مملكت پست ریاست جمهوری می باشد، اما در كنار آن قوه قضاییه واطلاعات و سپاه هم كارهای خود را سلیقه ایی انجام می دهند. در طول این چهار ده هیچ كدام از ریاست جمهوری های نتوانسته نسبت به شعارهای انتخاباتی در مورد جامعه اهل سنت عمل كنند.

اهل سنت ایران در طول انقلاب تا به امروز از رهبران سیاسی خود حمایت كرده اند و مولانا عبدالحمید را رهبر شایسته و دلسوز در همه عرصه ها وبعدهای فكری و دینی واقتصادی وسیاسی خود دانسته اند و می دانند. حتی حضور بزرگان اهل سنت همچون مولانا گرگیچ و شیخ سافی قریشی و شیخ امینی از لنگه و مولانا مطهری از خراسان و محمدصالح پردل و كاك حسن امینی، حاکم شرع مردمی کردستان كه در محافل دینی اهل تسنن در بلوچستان، ترکمن‌صحرا و دیگر مناطق سنی‌نشین ایران چهره‌ای شناخته شده به حساب می‌آید. و تمامی نخبگان و نمایندگان اهل سنت و اساتید را نشانه این رهبری کارزیمات و قدرتمند می باشند.

از دیگر نشانه های زحمت و افتخار مولانا عبدالحمید تلاش جهت آزادی گروگان ها در اواخرسال ٩٣بود.

شیخ‌الاسلام مولوی عبدالحمید در گفت‌وگوی اختصاصی با دویچه وله درباره سهم علمای روحانی در آزادی گروگان‌ها چنین می‌گوید: «روحانیان اهل سنت یک وظیفه شرعی و ملی می‌دانند که تا آنجا که توانایی دارند نقش‌آفرینی کنند. این اولین بار نیست و قبل از آن هم جریاناتی اتفاق افتاده که مهم بوده است. در آزادی گروگان‌های خارجی روحانیان اهل سنت نقش داشتند، منتهی مشکلاتی در آن زمان بوده و انعکاس داده نشده است.

 “کانون مدافعان حقوق بشر” جایزه سال ٩٣ را به «مولوی عبدالحمید اسماعیل زهی»؛ شخصیت مذهبی و کاریزماتیک بلوچستان، اختصاص داد که در میان بخش بزرگی از سنی‌های ایران نفوذ قابل توجهی دارد، که از منظری جامعه‌شناختی، قابل توجه و شایسته‌ی تحلیل است.
به واقع، جدا از جایگاه سیاسی اهدا کننده و نیز منازعات سیاسی و ایدئولوژیکی که بین حاکمیت جمهوری اسلامی و نیز نیروهای اپوزیسیون آن وجود دارند، که به شدت مهم‌اند، با اهدای این جایزه، برای دومین بار است که بعد از انقلاب اسلامی، یک شخصیت بلوچ از منظری ایجابی و نه سلبی، در جایگاهی ملی در حیات سیاسی-اجتماعی کشور ظاهر می‌شود و جدا از منازعات سیاسی و ایدئولوژیک، می‌تواند در راستای وارد کردن حاشیه‌ی جامعه‌ی ایرانی، که بلوچ‌ها بخشی از آن هستند، به متن آن، باشد؛ برای اولین بار، در فرایند تدوین قانون اساسی بود که «مولوی عبدالعزیز ملازاده» در حیات ملی کشور، نمود یافت و منجر به مشارکت بسیار بالای بلوچ‌ها در رفراندم قانون اساسی شد.

جلال جلالی زاده نماینده دوره ششم مجلس در استان سنندج  با اشاره به انتقادها و تهمت‌هایی که در برخی رسانه‌های اصول‌گرا از عبدالحمید شده، می‌گوید: «مولوی عبدالحمید مسئولیت رسمی ندارد و نمی‌تواند به دیگران امر و نهی بکند. آنچه که مولوی عبدالحمید انجام داده یک وظیفه انسانی، اسلامی و اخلاقی است که تلاش شده خسارت جانی بیشتر نشود و به نظر من کار بسیار مثبت و ارزنده‌ای بوده است. از سوی دیگر متاسفانه مسئولین با سانسور کردن شخصیت‌های اهل سنت و جلوگیری از شناسایی آنها به مردم فکر می‌کنند بیشتر مسائل خود را پیش ببرند.”جلالی‌زاده نتیجه می‌گیرد مسائل اخیر نشان داد که امنیت کشور بدون اهمیت‌دادن به اهل سنت و روحانیان سنی تامین نخواهد شد و اگر گام‌هایی برای حل مشکلات اهل سنت برداشته نشود، این مسائل ادامه پیدا خواهد کرد.

همچنین بدنبال دیدار نمایندگان فراکسیون اهل سنت مجلس  با مولانا عبدالحمید رهبر اهل سنت ایران در تهران در  نمازخانه مرکزی اهل سنت در پونک ، نمایندگان اهل سنت از دولت روحانی خواستار بکار گیری نخبگان اهل سنت در ترمیم کابینه و وزارتخانه ها شدند.

منابع:

شورای شمس ایران

تعامل نظام واهل سنت ،علی رضا كمیلی

دویچه وله

رادیو فردا

روزنامه كیهان

سنی آنلاین

سنی نیوز

بی بی سی فارسی

سازمان حقوق بشر ایران

جماعت اصلاح ودعوت