«انتخابات‌بازی»

هادی خرسندی

بیا انتخابات‌بازی کنیم
دمِ آخری صحنه‌سازی کنیم

بمالیم بر کله‌های همه
همان شیره را قابلمه قابلمه

همان شیرۀ خالص و پُردَوام
ز محصولِ انگورِ باغِ امام

همان شیرۀ این سی و چند سال
که در خیک مانده‌ست صاف و زلال

همان شیرۀ صادره از خمین
که بفشرده انگورِ آن میرحسین

همان شیره که شُهره در خوبی است
فرآوردۀ دستِ کروبی است

همان شیرۀ هاشمی‌ساخته
که در خیکِ این ملت انداخته

(به رویش نیارید، حالش بد است
گناهش ز مرحومِ سید احمد است!)

همان شیرۀ خیکِ ابریشمی
که جا مانده از دورۀ خاتمی

همان شیرۀ مکه و کربلا
که از صدرِ اسلام مانده به جا

همان شیرۀ خالصِ مذهبی
گرفته شده از مویزِ نبی

به همراهِ افزوده‌های جدید
از آن جمله یک خُرده خونِ شهید

کمی از تُفِ رهبرِ این نظام
دو سه قطره از جامِ زهرِ امام

دو کیلو از آن کیکِ زردِ گران
دو کاسه لجن از تهِ جمکران

بمالیم بر سر زن و مرد را
هرآن‌کس که باور نمی‌کرد را

و نیز آن کسانی که با میلِ خویش
تراشیده موی و سر آورده پیش

اگرچه خبردار از مطلبند
پیِ کسبِ شیره به تاب و تبند

عوامانه کلی تظاهر کنند
مگر خمرۀ خویش را پر کنند

به خوش‌خدمتی شاکر و خوش‌دلند
دمِ حوزۀ رأی‌گیری ولند

هنرمندهایند از مرد و زن
یکی‌شان همان لطفیِ تارزن

یکی‌شان همانی که بازیگر است
هنرپیشۀ مردۀ رهبر است

از آن کارگردان چه گویم همی
که افتاده دوزاری‌اش یک کمی

یکی‌شان که مردِ ادب‌پروری است
یکی شاعرِ خاک و خل بر سری است

یکی‌شان زنی مقنعه‌دار بود
که بازیگرِ فیلمِ «رگبار» بود

یکی گنده در حیطۀ ورزش است
که از …مالان بی‌ارزش است

یکی‌شان نویسنده، اهلِ قلم
که رهبر بُوَد شاه و ایشان علم

همه ذکرگوی و همه عابدند
گدای نشسته دمِ مسجدند

همه دستمالِ تملق به دست
بمالند هرجا که مقدور هست

به لطفِ خواصی که هستند رام
نداریم ما مشکلی با عوام

که آنها به این‌ها نظر می‌کنند
کپی از قلم یا هنر می‌کنند

مشاهیر را چون‌که باور کنند
کلاهی از این شیره بر سر کنند

خصوصاً که شد شیره یک‌خُرده صاف
از آن ائتلاف و از آن انصراف

بیا انتخابات‌بازی کنیم
دمِ آخری صحنه‌سازی کنیم

که جز با دروغ و فریب و ریا
گره می‌خورد کارِ این مافیا

مولاوردی: تمامی مردان یک روستا در سیستان و بلوچستان اعدام شده‌اند

رادیو پارس _  شهیندخت مولاوردی، معاون رئیس جمهور ایران در امور زنان و خانواده، با انتقاد از حذف قوانین حمایت از خانواده‌های اعدامی در برنامه پنجم توسعه، گفته است که ما روستایی را در سیستان و بلوچستان داریم که تمامی مردان آن روستا اعدام شده‌اند.به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از مهر، معاون رئیس جمهور ایران در امور زنان و خانواده گفته است: «موارد بسیاری سراغ داریم که مرد خانواده به دلیل مواد مخدر یا هر جرم دیگری به زندان افتاده و قانون اموال وی را مصادر کرده است در حالی که یک آپارتمان کوچک تنها سرپناه همسر و فرزندان وی است. قانون در مقابل زن و سه فرزندی که تنها سرپناه آن‌ها مصادره می‌شود چه مسئولیتی دارد؟ دستگاه‌های اجرایی ما چه وظایفی دارند؟»

وی اضافه کرده است: «در حال حاضر ۱۷ دستگاه و نهاد در زمینه کاهش آسیب‌های اجتماعی بودجه و مسئولیت دارند اما باید پرسید جایگاه این دستگاه‌ها در کاهش عوارض اجتماعی جرم که بر نهاد خانواده تحمیل می‌شود، چیست؟ خانواده‌ای که تنها یک واحد آپارتمان داشته را مصادره کرده‌اند و اصلا توجهی ندارند که یک زن با ۳ فرزند می‌خواهد چه کند؟ پاسخ این سوال به هیچ وجه برای دستگاه اجرای قانون مهم نیست.»

شهیندخت مولاوردی تصریح کرده است: «ما روستایی را در سیستان و بلوچستان داریم که تمامی مردان آن روستا اعدام شده‌اند. بازماندگان آن‌ها امروز قاچاقچی بالقوه هستند هم از این نظر که بخواهند انتقام پدران خود را بگیرند هم برای تامین منابع مالی خانواده‌ها، اما هیچ حمایتی از این افراد نمی‌شود.»

معاون رییس جمهوری ایران می‌گوید که در برنامه پنجم توسعه موضوع «حمایت از خانواده معدومین به کل حذف شده بود» اما در دولت حسن روحانی این موضوع دوباره در برنامه ششم گنجانده شده است.

خانم مولارودی همچنین گفته است: «معتقدیم اگر از این افراد حمایت نشود، این‌ها مستعد تکرار جرایم هستند پس جامعه در قبال این خانواده‌ها که قربانی جرم سرپرست خود هستند، مسئول است.»

به گزارش فردا، سیستان و بلوچستان یکی از پهناور‌ترین و فقیر‌ترین استان‌های ایران است، براساس سرشماری سال ۱۳۸۵، از جمعیت دو میلیون و ۳۵۰ هزار نفری استان سیستان و بلوچستان، بیش از ۶۴۰ هزار تن بی‌سواد هستند.

سیستان و بلوچستان دارای هزار و ۳۰۰ کیلومتر مرز زمینی مشترک با کشورهای پاکستان و افغانستان است و یکی از مسیرهای اصلی ورود مواد مخدر به داخل ایران محسوب می‌شود.

علی اوسط هاشمی، استاندار سیستان و بلوچستان، ۲۴ بهمن گفته بود: “از ابتدای سال تا کنون ۱۴۴تن موادمخدر کشف و ضبط شده است که بیشترین آن‌ها تریاک بوده است وهمچنین طی این مدت علاوه بر انهدام ۱۲۰ باند مواد مخدر؛ بیش از ۱۵۰ قبضه اسلحه از قاچاقچیان مواد مخدر کشف و ضبط شده است”.

در همین حال نهادهای بین المللی مدافع حقوق بشر و به ویژه عفو بین الملل طی سال‌های اخیر از مقام‌های ایران خواسته‌اند به موج اعدام‌های اقشار  کم درامد و فقیر به اتهام قاچاق مواد مخدر که اغلب به براساس«محاکم های ناعادلانه» صورت می‌گیرند، پایان دهند

حکم حسین رفیعی در دادگاه تجدیدنظر تأیید شد

رادیو پارس _   شعبه ۵۴ دادگاه تجدیدنظر استان تهران حکم دادگاه نخست حسین رفیعی را تأیید کرده است. حسین رفیعی در دادگاه مرحله نخست، در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی به شش سال حبس تعزیری، دو سال محرومیت از عضویت در احزاب، گروه‌ها و دستجات سیاسی و فعالیت در فضای مجازی، رسانه‌ها و پرداخت سه میلیون ریال جریمه محکوم شد.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، دختر حسین رفیعی، فعال سیاسی ملی مذهبی، این خبر را دیروز اعلام کرده است.

دادگاه تجدیدنظر حسین رفیعی، روز چهارم بهمن، بدون حضور او برگزار شد. مسئولین زندان با وجود موافقت شفاهی قاضی، از اعزام این زندانی بدون دستبند و لباس زندان خودداری کردند.

حسین رفیعی فعال سیاسی و عضو شورای فعالان ملی مذهبی روز سه شنبه ۲۶ خرداد بازداشت شد. این فعال سیاسی پیشتر نیز در سال ۱۳۷۹ بازداشت و به سه سال زندان محکوم شده بود.

او در ۱۷ شهریور سال ۱۳۹۰  نیز به دادسرای اوین احضار و به وی اتهامات عضویت در گروه غیرقانونی، تبلیغ علیه نظام و استفاده از تجهیزات ماهواره تفهیم شد،

شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی، در چهارم خرداد ماه امسال وی را به شش سال حبس و دو سال محرومیت از فعالیت حزبی و رسانه ای و پرداخت جریمه محکوم کرد.

حسین رفیعی، به دلیل فعالیت های مسالمت آمیز نظیر صدور بیانیه، عضویت در شورای صلح به ریاست شیرین عبادی، انتقاد نسبت به بلندپروازی های هسته ای جمهوری اسلامی و ارتباط با فعالان خارج کشور، به فعالیت های براندازانه متهم شده بود.

این فعال ملی مذهبی، دکترای شیمی و استاد بازنشسته دانشگاه تهران است و پیشتر سه سازمان علمی جهانی در نامه ای خواستار آزادی او شده بودند.

حسین رفیعی هم اینک در بند هشت زندان اوین محبوس است. او طی نامه های متعددی از درون زندان وضعیت نامناسب این بند را تشریح کرده است.

بند هشت، “یکی از بدترین بندهای زندان اوین” و  “تبعیدگاه جدید زندانیان سیاسی اوین” توصیف شده است که در آن تعداد زیادی از زندانیان سیاسی و امنیتی بر خلاف اصل تفکیک جرائم در ازدحامی فوق العاده و بدون امکانات و شرایط بد بهداشتی به همراه زندانیان غیرسیاسی نگهداری می شوند و اعتراضات مکرر زندانیان و خانواده ها نیز تا کنون راه به جایی نبرده است.

بازداشت سه تن از هواداران محمدعلی طاهری و انتقال به زندان فشافویه

 رادیو پارس _  سه تن از شاگردان محمدعلی طاهری، بنیانگذار گروه عرفان حلقه به زندان مرکزی تهران بزرگ (فشافویه) منتقل شده اند. وحید فلاحی، محسن کریمی و فرشاد عظیم‌زاده یکشنبه شب دوم اسفند در مقابل زندان اوین بازداشت شدند.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، این شهروندان زمانی بازداشت شدند که به همراه جمعی از هواداران عرفان حلقه و برای پیگیری وضعیت محمدعی طاهری در مقابل زندان اوین تجمع کرده بودند.

گفته می‌شود وضعیت محمدعلی طاهری بنیانگذار گروه عرفان حلقه پس از اعتصاب طولانی خوب نیست و او از روز یکشنبه با خانواده اش تماس نگرفته است.

سه تن از بازداشت شدگان ابتدا به کلانتری ولنجک منتقل شدند و روز دوشنبه در دادسرای اوین به آنها اتهام اخلال در نظم عمومی تفهیم شد و سپس به زندان فشافویه منتقل شدند.

بازپرسی دادسرای اوین برای این سه تن قرار کفالت صادر کرده و در صورت سپردن فیش حقوقی و یا مبلغ کفالت آزاد می‌شوند.

گزارش ماهانه؛ نگاهی اجمالی به وضعیت حقوق بشر ایران در بهمن ۹۴

 آنچه در پی می آید گزارش اجمالی وضعیت حقوق بشر در ایران در دوره زمانی بهمن ماه ۹۴ است که به همت نهاد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران تهیه‌شده است. این گزارش با توجه به حجم محدود آن و نیز به دلیل عدم اجازه فعالیت گروه‌های مستقل مدافع حقوق بشر در ایران نمی‌تواند بازتاب‌دهنده کامل وضعیت حقوق بشر در ایران باشد.

لازم به یادآوری است بخش آمار این تشکل به‌ صورت سالانه گزارش مفصل‌تر خود را به اشکال آماری و تحلیلی از وضعیت حقوق بشر در ایران منتشر می‌کند.
گزارش تفصیلی، آماری نقض حقوق بشر در بهمن ماه ۱۳۹۴
در بهمن ماه سال ۱۳۹۴ نقض سامانمند حقوق بشر در ایران همچون گذشته ادامه داشت ولی در این ماه شاهد اعدام کمتری نسبت به ماه های گذشته بودیم.
اعدام
خوشبختانه در بهمن ماه ۹۴ تعداد خیلی کمتری از زندانیان نسبت به ماه گذشته اعدام شدند که از گزارشات اعدام در این ماه باید به اعدام دو  زندانی در یزد، اعدام در کرمانشاه و اعدام یک زندانی در یاسوج اشاره کرد که اغلب این اعدام‌ها مخفیانه و بدون پوشش رسانه‌های دولتی انجام شد.
در بهمن ماه ۱۳۹۴ در کنار تمام اعدام‌های صورت گرفته شاهد بخشش و نجات ۶۸  نفر از محکومین به قصاص بودیم که رهایی از اعدام پس از ۱۱سال، گذشت خانواده مشهدی از قصاص قاتل فرزند ۱۹ ساله‌شان، بخشش و گذشت از قصاص پس از ۵ سال در یزد، بخشش و گذشت از قصاص یک زن در اردبیل، رهایی از اعدام، ۸ سال پس از قتل در خیابان و گذشت از قصاص در اهواز از جمله انها بود.
حقوق اقلیت‌ها
در رابطه با نقص حقوق شهروندان بهایی همچنان شاهد تبعیض و آزار و اذیت بودیم، گزارش، احکام سنگین برای بهاییان در استان گلستان  ازجمله آنان بود.
در رابطه با نقص حقوق شهروندان اهل سنت نیز شاهد تبعیض و آزار و اذیت کمتری بودیم، گزارشات کشف دستگاه های شنود در دفتر امام جمعه اهل سنت زاهدان ازجمله آنان بود.
حقوق کودکان
حقوق زنان
در ماهی که گذشت قدم جدی و تازه ای برای تحقق شعار برابری جنسی از سوی دستگاه حاکمه برداشته نشد، زنان ایرانی همچنان شاهد نقض متعدد حقوق خود بودند، از پراهمیت‌ترین گزارشات نقض حقوق بشر در حوزه حقوق زنان به زن‌کشی به اتهام خیانت و رابطه نامشروع، صلاحیت هیچ‌ یک از زنان کاندیدای مجلس خبرگان تأیید نشد، علم‌الهدی: مدال گرفتن زن با ظاهر نامناسب ننگ است، قتل ناموسی در کرمان؛ مقتول قصد آزار و اذیت مادرم را داشت، جلوگیری از ورود تماشاگران زن به بازی‌های والیبال ساحلی کیش اشاره کرد.
کارگری
رویدادها و اخبار کارگری در بهمن ماه، بسان ماه‌های گذشته پرشمار بود ازجمله انها، داود رضوی فعال کارگری به پنج سال حبس محکوم شد، یک فعال کارگری در سقز به زندان محکوم شد، بازداشت بیش از ۲۰ کارگر مس خاتون آباد، ضرب و شتم کارگران یک کارواش توسط عوامل شهرداری، و همچنین در این ماه ۳۴ نفر به علت فقدان ایمنی در محل کار جان خود را از دست دادند.
اصناف
بهداشت و محیط زیست
درزمینهٔ ی بهداشت و محیط‌ زیست در این ماه گزارشات اندکی منتشر شد که غالب آن‌ها با موضوع الودگی هوا در کشور بود که  مرگ سالانه حدود شش هزار نفر در کشور بر اثر آلودگی هوا، فاضلاب‌ پنج بیمارستان گیلان به تالاب انزلی می‌ریزد، مرگ ۷ هزار و ۳۷۸ نفر بر اثر ابتلا به ایدز در ایران ازجمله آنان بود.
گزارش‌های مورد توجه
در این بخش سعی شده به گزارش‌هایی از نقض حقوق بشر در بهمن ماه که با حساسیت و توجه بیش‌تری از سوی افکار عمومی مواجه شدند، اشاره شود. بدیهی ست که این توجه بیش‌تر، الزاماً به معنی شاخص بودن این دسته از گزارش‌ها به لحاظ حجم نقض حقوق بشر نیست.
گزارش‌های حقوق بشری، در سایه‌ی کم توجهی
در مقابل بخش قبل، بسیاری از گزارش‌های حقوق بشری اساساً باکم توجهی و بعضاً بی‌توجهی رسانه‌ها و افراد فعال در شبکه‌های اجتماعی که به هر ترتیب تشکیل‌دهنده‌ی قسمتی از افکار عمومی هستند؛ روبه‌رو شدند. گفتنی است این نوع کم توجهی‌های بعضاً غیر تعمدی یا بعضاً تبعیضات هدفمند، زمینه بیشتری از تداوم و گسترش نقض حقوق بشر را فراهم می‌آورد.

تمدید قرار بازداشت محمد علی طاهری بنیانگذار عرفان حلقه

dein ProfilbildReza Amiri
سه شنبه ۴ اسفند

«محمود علیزاده» وکیل «محمد علی طاهری» زندانی عقیدتی و بناینگذار عرفان حلقه، از تمدید قرار بازداشت موکل خود خبر داده است.

به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، تارنمای تسنیم با انتشار خبری نوشته “محمود علیزاده‌ طباطبایی” اظهار داشته است : “دادگاه قرار بازداشت موکلش «محمدعلی طاهری» را تمدید کرده است”.

وی ادامه داد: “از دادگاه خواسته بودیم که قرار بازداشت طاهری را به قرار وثیقه تبدیل کند که با این درخواست موافقت نشده است”.

«محمد‌علی طاهری» بنیانگذار عرفان کیهانی یا حلقه در ایران است که ۱۴ اردیبهشت ماه سال ۹۰ بازداشت و از سوی دادگاه انقلاب به‌اتهام “”توهین به مقدسات”، “مداخله غیرقانونی در امور پزشکی و درمان بیماران”، “ارتکاب فعل حرام و رابطه نامشروع”، “استفاده غیرمجاز از عناوین علمی دکتر و مهندس”، “ضالّه بودن کتب و آثار”، به ۵ سال حبس، پرداخت ۹۰۰میلیون تومان جزای نقدی و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد.

“افساد فی‌الارض از طریق منحرف کردن افراد”، دیگر اتهام طاهری بود که دادگاه به تحقیقات صورت گرفته در این بخش اشکال نقص گرفت و پرونده برای تکمیل تحقیقات به دادسرا ارسال شد. در نهایت، دادسرا پس از رفع نواقص، پرونده را مجدداً به دادگاه ارسال کرد و ششم اسفند ماه سال ۹۳ برای رسیدگی به این اتهام تعیین شد اما با درخواست استمهال متهم، دادگاه برگزاری جلسه محاکمه را به تاریخ دیگری موکول کرد تا اینکه دادگاه اوایل اردیبهشت ماه امسال به این بخش از پرونده طاهری رسیدگی و حکم وی را صادر کرد.

حکم صادره با اعتراض وی به شعبه ۳۳ دیوان عالی کشور ارسال شد و در نهایت، دیوان به حکم صادره نقص گرفت.

اعلام اعتصاب غذای تر رمضان احمد کمال

«رمضان احمد کمال» زندانی سیاسی کُرد محبوس در بند ۴ سالن ۱۲ زندان رجایی شهرکرج به دلیل عدم رسیدگی پزشکی و عدم اعزام به بیمارستان از صبح روز شنبه ۱ اسفند ماه دست به اعتصاب تر زده است و اعلام نموده درصورت عدم رسیدگی به خواسته هایش ظرف روزهای آینده اعتصاب غذای خشک خود را نیز آغاز می کند.
به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، این زندانی سیاسی کُرد اهل شهر کوبانی سوریه پیش تر در صبح روز چهارشنبه ۱۰ دی ماه ۱۳۹۴پس ازاعلام قبلی از سوی مسوولین جهت درمان و اعزام به بیمارستان در پی ضرب و شتم از سوی زندانبانان بیهوش و به کما رفت.
یک منبع آگاه پیش تر در گفتگویی با «کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی» گفته بود “شدت ضرب و شتم حاصله از سوی زندانبانان به این زندانیان سیاسی به حدی بوده است که او بیهوش شده و مسوولین به ناچار او را به بیمارستان ساسان منتقل و به علت خودداری از پذیرش نامبرده در این بیمارستان، وی در “بیمارستان امام‌خمینی” بستری و پس از گذشت پنج روز به هوش آمده و علاوه بر تشخیص پزشکان جهت بستری و ادامه درمان او را در شرایط جسمانی بسیار وخیم به زندان منتقل کرده اند.”
یش تر نیز درصبح روز شنبه ۲۱ شهریورماه ۱۳۹۴ این زندانی سیاسی در اعتراض به شرایط بد جسمی و درد بیش از حد در دست و پا، حاصله از ضرب و شتم و گلوله به هنگام بازداشت و عدم رسیدگی مسوولین جهت اعزام او به مراکز درمانی دست به اعتصاب غذا زد و صبح روز پنجشنبه ۲۶ شهریورماه ۱۳۹۴ به علت عفونت دست جهت عمل جراحی به بیمارستان منتقل و به اعتصاب غذای خود پایان داد.
او پس از عمل جراحی دست و خارج کردن پلاتین از دست جمعه شب مورخ ۲۷ شهریور ماه ۱۳۹۴ به بند ۴ سالن ۱۲ زندان رجایی شهرکرج باز گردانده شد.
این زندانی سیاسی در بهار ١٣٨٧، در اطراف شهر ماکو از سوی نیروهای سپاه پاسداران پس از مورد هدف قرار گرفتن گلوله و زخمی شدن بازداشت شد.
در زمان بازداشت «رمضان احمد کمال» به دست نیروهای سپاه پاسداران، با وجود اصابت چندین گلوله به دست و پایش، به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته و نیروهای سپاه با ماشین مسافتی طولانی، وی را بر روی زمین کشیده‌اند.
این زندانی سیاسی از سوی دادگاه انقلاب شهر خوی، به اتهام «عضویت در حزب کارگران کردستان» (پ ک ک)، به اعدام محکوم شد که پس از اعتراض او، پرونده به دیوان عالی کشور ارسال شد و این دیوان نیز حکم اعدام صادره را نقض کرده و ۱۰ سال زندان همراه با تبعید به زندان قزوین در طول دوران حبس را برای این زندانی سیاسی صادر کرد.
این زندانی سیاسی از زمان بازداشت تا به امروز، در زندان‌های ماکو، قزوین، اوین و زندان رجایی‌شهر کرج، دوران حبس خود را گذرانیده است. وی همچنین به دلیل حکم صادره، در این مدت نتوانسته با خانواده خود ملاقات و یا تماس داشته باشد.
وضعیت سلامتی او در این مدت به حدی رو به وخامت گذشته، که دست راست او به دلیل اصابت چندین گلوله، به حالت نیمه فلج درآمده است و حتی پیش‌تر نیز در زمان بازداشت در بازداشتگاه حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران در شهر ارومیه، زخم‌های او دچار کرم‌زدگی می‌شود.
پیش تر کمپین نامه اعتصاب غذای این زندانی سیاسی را در اعتراض به عدم رسیدگی مسوولین به وضعیت جسمییش را منتشر کرده بود.
این زندانی سیاسی چند ماه پیش تحت عمل جراحی دست راست قرار گرفته که پس از عمل با از کار افتادگی انگشتان دست راست مواجه شد. در حالیکه قبل از عمل که بدلیل عفونت پلاتین توی بازو بود است انگشتان دست وی سالم بوده است.

بین سوسیالیم و سرمایه داری دره ی عمیق است که ما کمونیست ها می خواهیم خاکستران دره باشیم

نامه ای از «سعید شیرزاد» زندانی سیاسی وفعال چپ گرا، محبوس در بند ۴ سالن ۱۲ زندان رجایی شهرکرج به «علی (امیر) امیرقلی» زندانی سیاسی وفعال چپ گرا، محبوس در بند ۸ زندان اوین پس از مطلع شدن از حکم صادره ۲۱ سال حبس تعزیری از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست «ابوالقاسم صلواتی» برای این دانشجوی اخراجی مدیریت صنعتی دانشگاه آزاد قزوین، که در اختیار «کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی» جهت انتشار قرار گرفته است.

به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، «سعید شیرزاد» پیش تر در ۱۲ خرداد ماه ۱۳۹۳، در محل کار خود در پالایشگاه تبریز بازداشت شد.

او پس از انتقالش به زندان اوین پس از مدتی در خصوص اعتراض و پیگیری مشکلات صنفی زندانیان، با وجود عدم برگزاری دادگاه و سپری کردن بازداشت موقت به زندان رجایی شهر کرج منتقل شد.
این فعال حقوق کودکان کار و خیابان پیش تر از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی « ابولقاسم صلواتی» به ﺍﺗﻬﺎﻡ «ﺍﺟﺘﻤﺎﻉ ﻭ ﺗﺒﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﻗﺼﺪ ﺍﻗﺪﺍﻡ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻣﻨﯿﺖ ﮐﺸﻮﺭ» به ۵ سال حبس تعزیری محکوم و حکم صادره در روز چهارشنبه ۲۵ شهریور ماه ۱۳۹۴ به وکیل او ابلاغ شد.
«علی امیر قلی» نیز در ۱۰ آذرماه ۱۳۹۳ از سوی ماموران امنیتی با در دست داشتن حکم بازداشت نامبرده از سوی شعبه‌ی ششم دادگاه مقدس در منزل پدری بازداشت و پس از سپری کردن حدود دو ماه بازجویی های طاقت فرسا در انفرادی های بند ۲۰۹ زندان اوین به بند ۸ این زندان منتقل شد.
این فعال چپ گرا چندی پیش از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست «ابوالقاسم صلواتی» به اتهام “توهین به مقدسات”، “تبلیغ علیه نظام و اخلال در نظم عمومی از طریق شرکت در تجمعات اعتراضی”، ” اجتماع و تبانی” و “توهین به رهبری” ” به ۲۱ سال حبس تعزیری محکوم شد که بر اساس ماده ۱۳۴ قانون مجازات و با تجمیع جرائم، تنها حداکثر هفت سال و نیم از مجازات تعیین شده قابلیت اجرا است.
نامه ای از «سعید شیرزاد» به «امیرامیر قلی» در خصوص حکم صادره برای این فعال چپ گرا که در اختیار «کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی» قرار گرفته است در پی می آید.
به نام خلق محروم ایران سخنم را با گفته ای از رفیق «هوشی مین» رهبر کمونیست و انقلابی پیشین ویتنام آغاز می کنم.
” بین سوسیالیم و سرمایه داری دره ی عمیق است که ما کمونیست ها می خواهیم خاکستران دره باشیم”.
امیر جان رفیق نازنینم: در کمال بهت و ناباوری مثل پتکی که توی سرم خورده باشد خبر صدور حکم ۲۱ سال زندان توسط بیدادگاه ارتجاع و فاشیسم موسوم به بیدادگاه ضد انقلاب را شنیدم ٬ حکمی که تنها به جرم دفاع از خلق کوبانی برای تو صادر شده است.
در پی این حکم ضد انسانی مانده ام که به چه کسی بنویسم به «شاهین» صدای اعتراضی که مرزهای جغرافیا را در نوردیه است یا به «داریوش» صدای همیشه جاودان و یا که به «مرجان» و صدای رها یی اش که از تو با مردمانش بگویند ویا از جماعت به اصطلاح حقوق بشری بگویم که در پانزده ماه گذشته کمترین اشاره ای به تو داشته اند که بخاطر برگزاری تجمعات حمایتی از مردم کوبانی در بلاتکلیف بسر بردی٬ یا که ازجماعت دکاندار و هرزه ی سیاسی که از خون کشته شدگانشان نردبان می سازند و به اسم خانواده های زندانیان سیاسی وکشته شدکان برای خود دکان تجارت باز کرده اند٬ و شاید هم با آن چپ هایی که در بهترین حالت دچار بیماری چپ روی گشته اند و رهایی جامعه را در رنگ و لعاب سبز و بنفش یافته اند و یا حتی آنانکه ادعای سرخ شان در چارچوب چپ ناسیونالیستی رقم خورده و ثبت شده است و در این پانزده ماه انگار نه انگار که رفیقشان در زندان است و در دفاع از کوبانی و جهان بی مرزش زندان می کشد.
رفیق جان همه اینها جز «داریوش» و «مرجان» و «شاهین» که صدایشان مثل وجدانشان فروشی نبوده و نیست هم آنانند که چشمهایشان را به روی قتل عام و جنایت جنگی در کوبانی و شرناخ و ماردین بسته اند و امان از روزیکه شاعری پست مدرن یا که هنرمندی کاسه لیسی و دستمال کشی از «بی بی سی» جون سر از زندان در بیاورد و زمین و زمان را یکی کنند و تمام مشکلات و بدبختی های جامعه برایشان در کلمه «یاد آر» خلاصه می شود.
ولی رفیق جان این بار می خواهم با خودت سخن بگویم.
این روز ها که زندان خانه ی من و تو شده است٬ خانه ای که خود خواستیم آنجا باشیم که با بودنمان به سوی ویرانی اش برویم و این راهیست که در سیر تکامل تاریخ نام هایی چون «مزدک» و «بابک»٬ «ستار» و «حیدر» و «میرزا کوچک خان٬» «ارانی» و «وارطان» و انقلابی ترین زمانه ی خویش «حسین فاطمی» را به خود به یادگار گذاشته است.
تاریخی که «جزنی ها٬» «پویان ها»، «آحمدزاده ها»، «گلسرخی»، «دانشیان» و «همایون کتیرایی ها» را وتا همیشه فرمانده «حمید اشرف»، «مرضیه اسکویی ها»، «حنیف نژاد»، « بدیع زادگان» و «رضایی ها» را در خود نهفته است٬ سیر تکامل تاریخی که بدون نام «سعید سلطانپور» و «محسن فاضل» و «بهکیش ها» عقیم می ماند و هزاران هزارنامی که از آنها باید گذشت و به «شاهرخ زمانی» باید رسید که گوهردشت را به ستوه آورده بود.
رفیق جان این کمتر از هیچ به نام «سعید شیرزاد» فرزند ناخلف خلق سرخ و قهرمان کردستان که نامش با «کاک فواد مصطفی سلطانی» و «صدیق کمانگر» و با لاله هایی چون «احسان فتاحیان» و «شیرین علم هولی» و «فرزاد کمانگر» پیوند خورده است به تو نوید می دهم که از هر قطره خون ما هزاران فدایی برمی خیزد و پوزه ی ارتجاع و فاشیسم را با تمام ارتش های ضد خلقی اش به خاک می ما لد٬ همانگونه که خون «صارمی ها» و «خسروی ها» جوشیده است و مقاومت زندان با نامشان پیوند خورده است.
رفیق جان این روزها که با تاریخ پر ازنهضت جنگل تا رستاخیز سیاهکل و پیوند خوردن نام فدایی خلق با ظفار و اولین قربانیان قیام ۵۷ در به خاک و خون کشیده شدن رفقایمان در ترکمن صحرا و قتل عام های دهه ی ۶۰ و تابستان خونین ۶۷ تا سرکوب کارگران خاتون آباد و شهر بابک تا به همین روزها که دیگر رفقایمان به خاطر دفاع از مطالبات طبقه ی محروم جامعه با احکام سنگین روبرو می شوند به تو می گویم که تا آخرش ایستاده ایم و خطاب به آن دکانداران سیاسی و مدعیان به اصطلاح حقوق بشر تا به آن چپ های چپ کرده ازبیماری می گویم که برای جهان بی مرزمان تا آخرین قطره ی خون خود ایستاده ایم و ایستادگی ای از روستا های دور افتاده ی کردستان و بلوچستان تا شرناخ و ماردین و کوبانی و عقرین و با تو که برای کوبانی زندان رفتی.
روزهای گذشته می خواستم برایت پیغام بفرستم که برای به خاک و خون کشیده شدن باکور توسط ارتش درنده و فاشیست ترکیه چیزی بنویسی ٬ به فاشیسم و ارتجاع نهیب می زنم که خاک کوبانی و باکور را برای دشمنانش گورستانی می کنیم که تاریخ از یاد نبرد.
زنده باد آزادی و برابری٬ زنده باد سوسیالسیم
مرگ بر فاشیسم و ارتجاع فدایی خلق ایران
سعید شیرزاد زندان گوهردشت
۲۹بهمن ماه۱۳۹۴
منبع :کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی