به صورت من تف بینداز

چهارشنبه ۱ مهر ۱۳۹۴

پس از انتشار عکس برهنه یک زن جوان ایرانی در میان شش مرد زائر عراقی  در یک مهمانسرای شهر مشهد یادداشتی از محمد نوری زاد منتشر شد که خطاب به این زن جوان نوشته بود دخترم به صورت من تف بیانداز. من نیز به سهم خود شرمسارم و بیجا نیست اگر این زن جوان به سیمای من نیز آب دهان پرتاب کند که از کرده خود پشیمانم و در نوجوانی سیاه لشکر اسلامیونی بودم که کشور را به جایی رساندند که بتدریج  تایلند جهان اسلام شود. چرا که هر چه بود قرار نبود بعد از ۳۷ سال، زنان و دختران محروم این اقلیم ثروتمند  فقط برای تامین معاش “تن فروشی که نه” طفلک ها به سکس جمعی رضایت دهند یا در شهر های مذهبی به صورت هفتگی به گروهی از زائران مرد کرایه داده شوند که احتمالا اندکی بیشتر پول می پردازند.

جا دارد این زن جوان به سیمای عباس واعظ طبسی تولیت آستان قدس رضوی “نماینده ولی فقیه در استان خراسان”  عضو مجلس خبرگان رهبری و مجمع تشخیص مصلحت تف بیندازد که اداره صدها میلیارد اموال منقول و غیر منقول آستانه قدس رضوی را در سراسر کشور را از۳۷ سال پیش در کنترل دارد “اما روزنامه گاردین بنا بر گزارش خبرنگارش با اتنشار گزارشی با  تیتر: نماز، غذا، سکس و پارک آبی،  محترمانه شهر مشهد را فاحشه خانه جهان تشیع معرفی می کند. جا دارد به سیمای علمای مشهد و قم آب دهان پرتاب شود که  سکوت آنان در قبال این همه بی عدالتی و ظلمی که در حق مردم یی پناه، بویژه زنان بی سرپرست می شود حاکی از این است  که بیوت یا مرعوبند و یا از این به هم ریختگی منافعی نصیب آنها می شود.

یکی از همین زنان ایرانی  کمی آن طرف تر در یکی از کلوپ های شبانه دوبی به خبرنگاری گفته بود که فکر می کنید از سر رضایت و انتخاب شب را تا صبح با  مردان عرب و هندی و کره ای می گذرانم. اگر در اینجا کار نکنم یک ماه دیگر بچه های من در تهران باید کنار خیابان بخوابند.

بسیاری از ساکنان اربیل عراق هم طی چند سال اخیر شاهد خود فروشی موج زنان ایرانی هستند. قبل از رونق گرفتن بدن فروشی زنان و دختران ایرانی در اربیل، موج آن ابتدا در میدان تقسیم و آکسار استانبول آشکار شد و اندکی بعد در کردستان عراق گسترش یافت.

شاید تجارت سکس زنان ایرانی در اربیل “ترکیه” دبی یا حتی در جنوب شرق آسیا مستقیما به  هیچ نهاد و مسئولی ربط نداشته باشد اما نمی توان آستانه قدس رضوی را نسبت به آنچه در  خراسان می گذرد پاسخگو و مسئول ندانست. آستان قدس بزرگترین نهاد مالی ایران پس از دولت رسمی است که ارزش ثروت ثابت و در گردش مالی  آن از بنیاد مسنضعفان و بسیاری از کشورهای کوچک جهان نیز بیشتر است. آستان قدس مالک ۹۰ درصد اراضی استان خراسان و مالک ۴۳ درصد اراضی کشاورزی مشهد است. آستان قدس با حدود ۱۵ مجتمع کشت و صنعت ۵۰ شرکت تجاری و سود صدها میلیارد تومانی ناشی از زیارت سالیانه ۳۰ میلیون نفر در استان خراسان یکی از بزرگترین بنگاههای مالی منطقه خاورمیانه است که با میلیاردها  دلارثروت، معاف از مالیات وحسابرسی است. یعنی، ثروتی که نه دولت بر آن نظارت دارد، نه گزارش رسمی از آن به اطلاع عموم می رسد و  نه درآمدهای آن در جایی گزارش می شود. گردش مالی بسیار سنگینی که فقط گوشه ای از آن می توانست حداقل صرف تامین نان و معاش زنان محروم و  بی سرپرست و فرزندان آنها در این استان شود.

اما کاش آنچه بر گروهی از زنان بی حرفه و بی پشتیبان شهر ثروتمند مشهد می رود  فقط به تن فروشی خلاصه می شد و با صیغه های هفتگی و ماهیانه زوار پولدار پایان می یافت.  چرا که  تن فروشی به عنوان  شغل پست وبی آینده  آسیب پذیرترین اقشار اجتماعی در ردیف پایین ترین رده های شغلی، با اغماض در بسیاری از کشورها اگر نه مورد پذیرش که مورد سکوت قرار گرفته است. اما حتی خرید یا فروش بدن  یک زن  نیز در عین بی قانونی،  در چهار چوب اخلاقی دون ترین و بی پرنسیب ترین آدم ها نیز باز هم اصولی دارد که حتی در فاحشه خانه ها نیز رعایت می شود و نادیده گرفتن آن ستم مضاعفی بر زن تن فروش به حساب می آید .یکی از همین چهارچوب های نانوشته، مذموم بودن سکس جمعی است یا واگذاری  یک زن همزمان به چندین مرد. اینکه همزمان پنج مرد ( به علاوه عکاس ) در تصویر مهمانسرای مشهد با یک زن در سوئیتی قرار می گیرند حاکی از فراگیر شدن نوعی از بدن فروشی در مشهد  است  که حتی در مراکز فحشا آن را مضموم می شمارند اما در اراضی استان قدس رضوی جریان دارد.

در بخشی از کتاب “شهر نو” از محمود زند مقدم که پژوهش بی نظیری است  پیرامون زندگی زنان بی پناه شهرنو و قوانین جاری در آن، در گفت و گو با یکی از زنان قلعه، مرزهای ظلم و ستم را در نگاه یک زن فاحشه معرفی می کند. وقتی از زن شاغل در شهرنو پرسیده می شود که انتظار داری مشتریان شما چگونه باشند پاسخ می دهد دوست داریم  “آقا” باشند.

وقتی از او پرسیده می شود آقا چه کسی است،  تصور او از آقا یک مرد پولدار نیست که بیشتر بپردازد، بلکه می گوید که آقا یعنی : با ما فقط یک کار کنند و آن یک کار دیگر را انجام ندهند، از سر شب  تا صبح  روی آدم ملق نزنند، وقتی زن فاحشه از خستگی به خواب رفت  پول او را ندزدند،  به زن فاحشه فحش ندهند و او را نزنند.

بیش از چهار دهه از تدوین کتاب شهر نو محمود زند مقدم می گذرد. معیار های  “آقا”  بودن یا عدالت نسبی در رعایت حقوق یک زن بدن فروش حتی از چهل سال پیش عقب تر رفته است. اینکه یک زن ۲۲ ساله ایرانی با شش مرد عراقی در یک مهمان خانه به سر ببرد و همه با هم بدن برهنه او را تماشا  کنند و یکی از آنها حتی آخرین حرمت های انسانی را پایمال  کند و از این زن جوان در میان این مردان با موبایل عکس بگیرد، همگی حاکی از این است که زنان بی سرپرست و بی پناه ایران بسیار بی پناه تر از سابق شده اند و آنانی که در شهر مشهد یا دیگر شهر های مذهبی خود را می فروشند حتی از بقیه بی پناه تر هستند.