از کتک خوردن در ایران به دلیل بهایی بودن تا موفقیت در سیلیکان ولی

5558777t221_small.jpg
 پیام زمانی کارآفرین و سرمایه‌گذاری است که در امور خیریه و بشردوستانه نیز فعالیت‌های گسترده‌ای دارد. او بنیانگذار و مدیر شرکت «وان پلنت اپس» (One Planet Ops) است که مجموعه‌ای است از بیزنس‌های اینترنتی در امور ملک و زمین، نوسازی خانه، و صنایع خودرو. این شرکت در زمینه وسیعی از بیزنس‌های نوظهور نیز سرمایه‌ گذاری می‌کند از جمله تجارت الکترونیک، خودروهای خودگردان، و دیگر ابزارها و سامانه‌های خودکارسازی (اتوماسیون)؛ و به کارآفرینان مختلف خدمات مشاوره‌ای ارائه می‌دهد و امکان‌ها و فرصت‌های بی‌بدیلی را در اختیار فارغ‌التحیصلان قرار می‌دهد. این شرکت رسالت خود را در جهت حمایت از آرمان‌های بزرگ تجاری می‌داند که در عین حال به اخلاق در تجارت اهمیت می‌دهد؛ اخلاقی که به ارتقا جامعه کمک و دین خود را به آن ادا می‌کند. شرکت فلسفه خود را «ابداع + اراده» نامیده است.
زمانی از اوایل سال‌های دهه ۱۹۹۰ در «دره سیلیکون» زندگی کرده است. در ایران متولد شد، ولی در سال‌های نوجوانی به دلیل فشارهایی که بر جامعه بهاییان ایران وارد تحمیل می‌شد، عملاً مجبور به ترک وطن شد. اولین تجارب او به عنوان پناهنده‌ای که کشور خویش را ترک کرده نگاه کلی او را به زندگی، کار، و فعالیت‌های اجتماعی شکل داده است.
خودش این طور تعریف می‌کند: «۱۶ سالم بود که رفته بودیم اسلام‌آباد پاکستان. اولین کاری که سفارت آمریکا کرد این بود که وکیلی برای دفاع از من استخدام کرد تا بتوانم به آمریکا راه پیدا کنم. اشکم سرازیر شد وقتی فهمیدم از دست جنایت‌های حقوق بشری در کشور خودم فرار کرده‌ ام … و این‌جا کشوری است که من را اصلاً نمی‌شناسد ولی دلش می‌خواهد که از حقوق من دفاع کند تا بتوانم به آن راه پیدا کنم. وقتی رسیدم، با نهایت احترام با من برخورد کردند، و امکان رشد و ایجاد زندگی را برایم فراهم کردند».
پیام و همسرش، «گویا»، علاوه بر مدیریت شرکت «وان پلنت اپس»، از حامیان «مرکز عدالت طاهره» (Tahirih Justice Center) هستند که به امور زنان و دختران مهاجری می‌پردازد که از خشونت‌ها و آزارهای جنسیتی از کشور خود مهاجرت کرده اند. آن‌ها از حامیان و پشتیبانان «سازمان عدالت برای همه» نیز هستند که از حقوق سیاه‌پوستان آمریکا دفاع می‌کند که پس از «جنبش حقوق مدنی» متحمل سختی‌ها و اتهاماتِ بی‌اساسِ بسیاری شدند.
زمانی می‌گوید: «به نظر من، خیلی مهم است که مهاجرین، تاریخ این کشور را جدی بگیرند. من خودم از تاریخ آمریکا و نحوه شکل‌گیری این کشور، بهره‌های بسیاری برده ام. بخشی از جامعه آمریکا در نتیجه بی‌عدالتی‌هایی ساخته شده که در گذشته صورت گرفته است».
تجربه دلخراش
زمانی پیش از آنکه ایران را ترک کند، تبعیض‌های بسیار سختی را تجربه کرد؛ تبعیض‌هایی که محصول تلاش‌های مدام جمهوری اسلامی برای آزار بهاییان و ایجاد فشار بر‌ آن‌ها بوده است.
زمانی خود این طور تعریف می‌کند: « ۱۱ سالم که بود، از مدرسه اخراجم کردند. اغلب در مدرسه از من و دوست بهایی ام – در یک مدرسه ۴۰۰ یا ۵۰۰ نفری، فقط دو دانش‌آموز بهایی بود – می‌خواستند تا در نماز جماعت مدرسه شرکت کنیم. ما هم می‌گفتیم برای مسلمان‌ها نهایت احترام را قایل هستیم، ولی ما بهایی هستیم؛ نماز خودمان را داریم؛ بنابراین، راستش، معنی ندارد در نماز جماعت مسلمان‌ها شرکت کنیم».
یک روز، نمازی و دوستش متوجه شدند که روحانیِ مدرسه در خطبه‌های روزانه خود گفته بوده باید «از شر بچه‌های بهایی خلاص شد». پس از این ماجرا، مصیبت‌هایی بر سر زمانی آمد که عملاً مسیر زندگی او را شکل داد.
نمازی می‌گوید: «حدود ۱۱ تا از بچه‌ها بیرون مدرسه منتظر ما بودند. وقتی معلم‌ها و ناظم‌ها داشتند می‌رفتند، ازشان خواهش کردیم که ما را هم با خودشان ببرند، وگرنه خدا می‌داند چه بلایی سرمان می‌آمد … هیچ کدام‌شان هم البته به حرف ما گوش ندادند. حدود یک کیلومتر آن طرف مدرسه، بچه‌ها ما را حسابی کتک زدند، بهمان سنگ زدند، رومان تف کردند. خلاصه طوری که وقتی رسیدیم خانه، سر تا پای‌مان خونی بود. هیچ وقت نفهمیدم اصلاً چرا و چطور زنده ماندم».
بلافاصله، پدر و مادر زمانی ترتیبی می‌دهند تا فرزندشان از آن جا، یعنی هشتگرد، برود تهران، پیش خواهرش که حدود ۷۵ کیلومتر با آن جا فاصله داشت. «در تهران، چیزها تا حدی یکدست تر شده بود. بگذارید این طور بگویم: تا جایی که من فهمیدم، این طور نبود که حکومت بخشنامه مشخصی را به همه مدارس کشور فرستاده باشد. بنابراین، خیلی از این جور مسایل صرفاً به دلیل تصمیم مقامات محلی و استانداران پیش می‌آمد».
در سال ۱۹۹۳، یکی از مقامات رسمیِ سازمان ملل به سندی از حکومت ایران دست یافت که به سال ۱۹۹۱ مربوط می‌شد، که سیاست‌های کلی جمهوری اسلامی را در قبال بهاییان نشان می‌داد. این سند که به امضای رهبر جمهوری اسلامی رسیده بود صراحتاً از مقامات حکومتی می‌خواست تا مانع پیشرفت و گسترش جامعه بهاییان و نیز مانع حضور آن‌ها در دانشگاه‌های کشور شوند.
زمانی در این باره می‌گوید: «سال ۱۹۸۷، من را از طریق آدم‌پران‌ها فرستادند پاکستان. سفرِ سخت و پرخطری بود. این بار دومی بود که در زندگی‌ام توانستم واقعاً جان سالم به در ببرم».
از پدر و مادرش خداحافظی کرد، بی‌آنکه بداند آیا باز هم آن‌ها را خواهد دید یا نه. با افرادی که هیچ نمی‌شناخت‌شان، از راه کویر وارد پاکستان شد. یک سالی در پاکستان ماند و بعد روانه آمریکا شد. در حال حاضر، او و خانواده‌اش در آمریکا زندگی‌ می‌کنند.
ادای دین به جامعه
زمانی در آمریکا، در دانشگاه کالیفرنیا در دیویس، سم‌شناسی محیطی خواند. پس از اتمام تحصیلش، به تأسیس شرکت‌های تجاری روی‌ آورد، و این مصادف بود با ظهور تجارت‌های اینترنتی در سال‌های دهه ۱۹۹۰. از جمله شرکت‌هایی که زمانی به همراه برادرش تأسیس کرد می‌توان به autoweb.com اشاره کرد که در واقع، اولین پایگاه خرید اینترنتی ماشین بود. ولی همچنان که به بیزنس خود و گسترش آن ادامه می‌داد، متوجه شد که باید دین خود را به جامعه‌ای که نسبت به او آن همه لطف داشته ادا کند.
آن طور که خود می‌گوید، «کارآفرین شرکت «وان پلنت اپس» موظف بود قراردادی را امضا کند تا بخشی از منابع شرکت را – خواه منابع مالی، خواه منابع انسانی و یا هم از طریق ارائه خدمات و محصولات – به «ارتقای وضعیت جهان» اختصاص دهد».
شرکت «وان پلنت اپس» در سال، پنج روز به کارمندان خود تعطیلی می‌دهد که مصادف اند با روزهای مقدس بهاییان. کارمندان در این پنج روز که حقوق هم دریافت می‌کنند می‌توانند به جامعه و اصناف خود به هر شکلی که دوست دارند کمک کنند. به گفته زمانی، «می‌توانند در مدرسه بچه‌هایشان یا در محل‌های سرپرستی از بی‌خانمان‌ها، کارهای داوطلبانه انجام بدهند، یا مثلاً خون اهدا کنند؛ خلاصه هر کاری که دلشان بخواهد. ما معتقدیم که انسان باید از خودگذشتگی داشته باشد؛ باید تلاش کند تا جهان را جای بهتری برای زیستن کند، هر چقدر هم که سهم و تلاش‌اش کم و ناچیز باشد».
اما نظر پیام زمانی به عنوان یک ایرانی-آمریکایی نسبت به فرمان منع پرزیدنت ترامپ و مشاجره‌ها و نبردهای حقوقیِ پس از آن چه بوده؟ خودش این طور می‌گوید: «بهایی‌ها معتقد اند که وقتی بی‌عدالتی می‌بینید، باید طرف مظلوم را بگیرید، مهم نیست چه کسی است؛ باید مدافع عدالت باشید. وقتی ایالت واشنگتن [فرمان ترامپ] را با دادخواست قضایی به چالش کشید که در نهایت هم به دادگاه سان‌فرانسیسکو راه یافت، «مرکز عدالت طاهره» مشاوران بی‌طرفی را برای بررسی پرونده به دادگاه فرستاد».
زمانی از اتحاد و همبستگی مردم برای دفاع از حقوق کسانی که تحت‌الشعاع فرمان ترامپ قرار گرفته بودند سخت به وجد آمده بود، ولی در عین حال از بعضی واکنش‌هایی که در فیسبوک دریافت کرده بود عمیقاً متعجب شده بود. به گفته خودش، «مردم کلاً خیلی به ما محبت دارند و حمایت خود را نشان می‌دهند ولی خب، در عین حال، پیام‌هایی هم دریافت کردیم که می‌گفتند من باید برگردم ایران. من این‌جا در آمریکا خیلی‌ها را استخدام کرده ام و شغل‌های زیادی ایجاد ام. فقط هم شهروندیِ آمریکا را دارم و عمیقاً نگران وضعیت سلامت این کشور هستم. بنابراین، خیلی این جور پیام‌ها برایم مهم اند و آن‌ها را جدی می‌گیرم».
اتفاقات چند هفته اخیر در آمریکا نشان داد که بسیاری از ایرانی‌ها، از هر پیشینه‌ و تباری هم که باشند، از حقوق مهاجرین مسلمانانی که به آمریکا آمده‌ اند دفاع کردند. با این حال، ایرانیان کمی بودند که از حقوق بهاییان ایران دفاع کرده باشند. زمانی می‌گوید: «خیلی‌ها از حقوق برادران و خواهران مسلمان خود از این [هفت] کشور دفاع کردند. آرزوی من این بود که وقتی می‌بینیم چهل سال است که با بهاییان ایران این طور رفتار می‌شود – حتی امروز هم از حق تحصیل و تدریس در دانشگاه محروم اند – برادران و خواهران ایرانی مسلمان من که در خارج از ایران زندگی می‌کنند و هیچ دلیلی برای نگرانی از تبعاتش ندارند چیزی درباره مصیبت‌ها و مشکلات شهروندان بهایی کشورشان بگویند و حمایت خود را از آن‌ها اعلام کنند. آن‌ها در ایران مهاجر نیستند؛ شهروند ایران اند».
زمانی از اعضای هیأت امنای «مرکز عدالت طاهره» است، و همسرش نیز از رؤسای کمپینِ این سازمان در جهت فراهم کردن ۱۰ میلیون دلار برای گسترش خدمات مرکز است. زمانی به کارها و اقدامات این مرکز و نیز «سازمان عدالت برای همه» می‌بالد. هدف «سازمان عدالت برای همه» این است تا زخم‌هایی را که امروزه بر تن جامعه آمریکا است، از جمله نژادپرستی، مداوا کند. به گفته زمانی، «امیدوارم که بتوانیم نقشی کوچک در مهار شکاف‌ها و اختلاف‌های نژادی ایفا کنیم».
تمرکز «فول سیرکل لرنینگ»، یکی از زیرشاخه‌های غیرانتفاعی «وان پلنت اپس»، بر مسأله آموزش است؛ مسأله‌ای که در واقع یکی از عناصر کلیدی بهاییت را تشکیل می‌دهد. زمانی و همسرش وبسایت BahaiTeachings.org را درست کرده اند که مسائل و مشکلات بنیادین جامعه امروز را به بحث می‌گذارد و پیام‌های بهاییت را منتشر می‌کند. زمانی مدیر‌مسئول و سردبیر این وبسایت است.
به گفته زمانی، جامعه ایرانیانِ آمریکا خدمات مهم و عظیمی را در امور خیریه و بشردوستانه و فعالیت‌های اجتماعی انجام داده است. برای مثال به «مرکز عدالت پارس» اشاره می‌کند که توسط «بیتا دریاباری» تأسیس شده است. این مرکز بر مسأله ادغام جامعه ایرانی‌ها در آمریکا متمرکز است.
«وان پلنت اپس» همچنین مشتاق است تا برای کارآفرینان و شرکت‌هایی مثل «باترفلی» (Butterfleye)، که سرپرست‌اش فردی ایرانی-آمریکایی است، سرمایه گذاری کند. فعلاً زمانی منتظر مجوز وزارت خزانه‌داری آمریکا است تا او و همسرش بتوانند شرکتی غیرانتفاعی برای همکاری با جوانان ایرانی در داخل ایران تأسیس کنند. به گفته زمانی، احتمالاً حتی دولت ترامپ هم از این شرکت استقبال و حمایت خواهد کرد.
زمانی می‌گوید: «به نظر من، حتی می‌توانیم بگوییم که این شرکت احتمالاً می‌تواند برای حکومت آمریکا یک نمونه و مدل محسوب بشود. کسی چه می‌داند! اگر بتوانیم برای جوانان در کشور خودشان امکانات فراهم کنیم، اگر بتوانیم کمک‌شان کنیم تا زندگی بهتری برای خود ایجاد کنند، آن وقت شاید اصلاً کمتر بخواهند به آمریکا مهاجرت کنند».